نام پژوهشگر: یدالله مهرعلی زاده
حچت الله خدابنده لو سکیمه شاهی
کارآفرینی در آموزش و پرورش فرایندی منظم است که از یک سو به شناسایی و بهره برداری موثر از کلیه منابع درونی و بیرونی نظام آموزش منجر می شود و از سوی دیگر موجب ایجاد فرصت های جدید یاددهی یادگیری می گردد. این فرایند با تکیه بر دو محور آموزش فراگیر کارآفرین و فراهم آوردن زمینه های بروز و ظهور آن ممکن می گردد. هدف این پژوهش بررسی زمینه های پرورش کارآفرینی در هنرستانهای فنی و حرفه ای شهر اهواز از دیدگاه مدیران، دبیران تخصصی و دانش اموزان بود. این مطالعه به روش آمیخته (کمی و کیفی) انجام گرفته است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مدیران، دبیران تخصصی و دانش آموزان هنرستانهای فنی و حرفه ای شهر اهواز در سال تحصیلی 1389-1388 بود. با توجه به منطقه بندی جغرافیایی شهر اهواز، دوناحیه به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب شد و سپس از دو ناحیه به 256 دانش آموز پرسشنامه داده شد. نمونه های لازم برای مدیران و دبیران تخصصی نیز به ترتیب 5و55 نفر بوده است. ابزار مورد استفاده در این پژوهش عبارتست از مصاحبه برای مدیران و دبیران تخصصی و برای دانش آموزان پرسشنامه ترکیبی محقق ساخته (شامل 63 سوال با طیف درجه بندی لیکرت) است . از روایی صوری برای این پژوهش استفاده شده است بدین صورت که پرسشنامه به تعدادی از صاحبنظران و استادان دانشگاه داده شد و از آنها در مورد سوالات پرسشنامه در خصوص ارزیابی سوالات نظر خواهی گردید که به اتفاق پرسشنامه را تائید کردند . همچنین اعتبار پرسشنامه با استفاده از الفای کرونباخ 91/ بدست آمد. نتایج بدست آمده از طریق تحلیل محتوای مصاحبه و t تک گروهی نشانگر ان است که از دیدگاه مدیران و دبیران، هنرستانهای فنی و حرفه ای شهر اهواز توانسته اند زمینه های پرورش کارآفرینی را برای دانش آموزان فراهم کنند. ولی این دیدگاه با دیدگاه دانش آموزان هنرستانهای مذکور مطابقت ندارد و به عقیده دانش آموزان هنرستانها نتوانسته اند زمینه های پرورش کارآفرینی در حد مطلوبی برای آنان فراهم کنند.
مهری پایدار یدالله مهرعلی زاده
این تحقیق با هدف بررسی عوامل حمایت کننده نوآوری از دیدگاه مدیران و دبیران مدارس متوسطه دولتی ناحیه یک شهر اهواز و تحلیل آن بر اساس برنامه چهارم توسعه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی(1384-1388) انجام گرفت. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی بود که دادها با بهره گیری از روشهای کمی (پرسشنامه) و کیفی (مصاحبه و بررسی اسناد و مدارک) جمع آوری گردید. جامعه ی آماری شامل مدیران و دبیران مدارس متوسطه دخترانه دولتی ناحیه یک بوده است. روش نمونه گیری، تصادفی ساده بود و 102 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید که شامل 92 پرسشنامه و 10 مصاحبه بوده است. نتایج تحقیق نشان داد که: تغییرات و نوآوریها در آموزش و پرورش شهر اهواز در مقطع متوسطه در مدارس دخترانه دولتی ناحیه 1 طی برنامه چهارم توسعه اندک بوده است، مهمترین این تغییرات ثبت نام اینترنتی دانش آموزان برای اولین بار در سال 89 بوده است. مدیران مدارس در مقطع متوسطه اختیار کافی برای انجام تغییرات طی برنامه چهارم توسعه را نداشته اند. عوامل محیطی، سازمانی و فردی در این دوره بستر لازم را برای نوآوری در مدارس دخترانه، فراهم نکرده اند.
محمدعلی قلندری سکینه شاهی
هدف این پژوهش بررسی وضعیت شاخص های دانشگاه کارآفرین در دانشگاه شهید چمران اهواز بود. مطالعه فوق به روش آمیخته (کیفی-کمی) انجام گرفته است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه اعضای هیأت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز در سال تحصیلی 1389-1388 در بخش کمی و همچنین متخصصان و مدیران در بخش مصاحبه و اسناد را شامل می شد. نمونه گیری در بخش کمی با توجه به دانشکده ها به صورت نمونه گیری تصادفی طبقه ایی متناسب با حجم جامعه صورت گرفت وتعداد نمونه مشتمل بر226نفر بود. در بخش کیفی 15 نفر برای مصاحبه به صورت نمونه گیری موارد مطلوب انتخاب شدند و دربخش اسناد،کلیه اسناد در دسترس مرتبط با شاخص های دانشگاه کارآفرین موجود در دانشگاه انتخاب شدند . در این پژوهش از پرسشنامه ترکیبی محقق ساخته (شامل116 سوال با طیف درجه بندی لیکرت) استفاده شده. روایی محتوایی پرسشنامه توسط تعدادی از صاحبنظران و استادان دانشگاه تأیید شد. همچنین پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ 95/0 بدست آمد. مصاحبه از نوع نیمه ساختمند بود که سوالات آن بر اساس سوالات پژوهش طراحی شده بود. اطلاعات حاصل از مصاحبه و اسناد و مدارک به صورت تحلیل محتوا مورد بررسی قرار گرفت.عمده ترین یافته های پژوهش به تفکیک اهداف مورد بررسی عبارتند از: اجرای طرح کاراد در دانشگاه، حمایت از طرح های پیش رشد،تصویب ماده 45 قانون چهارم توسعه در جهت حمایت از مالکیت فکری،پرورش فرهنگ کارآفرینی توسط دفتر کارآفرینی دانشگاه، حمایت از طرح های پژوهشی کارآفرینی توسط واحد کارآفرینی و ارتباط با صنعت،دسترسی اعضای هیأ ت علمی به صنایع مادر، تأکید بر استقلال هیأت امنا درماده49 برنامه چهارم توسعه، تأسیس پارک فناوری جهت بهبود شبکه ارتباطی دانشگاه،افتتاح دفتر ارتباط با صنعت در دانشگاه، اجرای اصل 44 قانون اساسی جهت بهبود سرمایه گذاری، حمایت فصل سوم قانون چهارم توسعه از رقابت پذیری اقتصادی به عنوان نقاط قوت و فرصت دانشگاه شناخته شد .اما نبود نیازسنجی و برنامه ریزی در دانشگاه بر اساس نیاز صنعت و جامعه، نبود گرنت و امتیاز برای کارآفرینی اعضای هیأت علمی، عدم اجرای قوانین مالکیت فکری از جمله قوانین بین المللی و کپی رایت در دانشگاه و کشور، پایین بودن فرهنگ ریسک در بین دانشگاهیان، اختصاص کم بودجه به بخش پژوهش در دانشگاه، حجم بالای فعالیت های آموزشی اعضای هیأت علمی و نبود انگیزه در بین آنان، عدم ثبات مدیریت ها و تعویض مکرر آنهاهمچنین عدم استقلال آنها،وجود جو بی اعتمادی بین دانشگاه و صنعت،حجم پایین اختراعات و طرح های پژوهشی دانشگاهیان، عدم استقلال واحد ارتباط با صنعت، رقابت نابرابر بین شرکت ها و سرمایه گذارن خصوصی و دولتی، بافت فرسود صنعت و وارداتی بودن آن به عنوان ضعف ها و تهدیدها درکارآفرینی دانشگاه شهیدچمران اهواز می باشد.همچنین نتایج حاصل از tتک گروهی نشان داد، مولفه های سیستم دانشگاه، شبکه، کیفیت فناوری، دفتر ارتباط با صنعت پایین تراز سطح مطلوب بودند.اما مولفه های گرایش به کارآفرینی وشخصیت کارآفرینانه اعضای هیأت علمی در سطح مطلوبی بودند.
یوسف زارعی سکینه شاهی
چکیده ی پژوهش هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشی آموزش واحد درسی "پرورش خلاقیت در کودکان" بر افزایش خلاقیت ونوآوری در هنرجویان سوم کودکیاری شهر اهواز بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل 30 نفر ازهنرجویان کودکیاری هنرستان های اهواز به روش سرشماری و روش پژوهش، علی- مقایسه ای بود.گروه آموزش دیده، 15 نفر از هنرجویان سوم کودکیاری بودند که در طول سال تحصیلی واحد درسی مذکور را گذراندند با 15 نفر از هنرجویان دوم کودکیاری به عنوان گروه گواه (آموزش ندیده)، با استفاده از پس آزمون، مقایسه بعمل امد. نتایج آزمونt مستقل از دوگروه نشان داد که هنرجویان سوم کودکیاری که آموزش واحد درسی راگذرانده بودند نسبت به گروه گواه در خلاقیت و عناصرآن یعنی سیالی، بسط و ابتکار برتری داشتند. همچنین به تبعیت از افزایش خلاقیت، در نوآوری و عناصرآن یعنی دانستن و آفرینش نیز عملکرد بهتری از گروه گواه نشان دادند. همچنین رابطه معناداری بین خلاقیت و هوش و نیز با پیشرفت تحصیلی (معدل) بدست نیامد. بر اساس نتایج حاصل از رگرسیون چند متغیره، از بین متغیرهای پیش بین فقط پایه ی تحصیلی، پیش بینی کننده ی بهتری برای متغیرهای ملاک یعنی خلاقیت و نوآوری بود.
امید مهنی یدالله مهرعلی زاده
این پژوهش با هدف بررسی عملکرد مدارس هیأت امنایی شهر اهواز انجام شده است. روش پژوهش، روش تحقیق آمیخته از نوع تشریحی است. داده های پژوهش با استفاده از دو روش کمی (پرسشنامه محقق ساخته) و کیفی (تحلیل داده بنیاد) جمع-آوری گردید. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مدارس هیأت امنایی شهر اهواز و همه گروه های ذی نفع این مدارس (اعضای هیأت های امنا، مدیران مدارس، معلمان و اولیاء دانش آموزان) و کارشناسان آموزش و پرورش تشکیل می داد؛ که در مجموع 216 نفر نمونه آماری پژوهش را تشکیل دادند (196 نفر برای پاسخگویی به پرسشنامه و 20 نفر برای انجام مصاحبه). یافته های پژوهش نشانگر آن بود که این مدارس نتوانسته اند به اهداف در نظر گرفته شده در آیین نامه خود و آنچه که توسط مسئولین ارشد سازمان آموزش و پرورش در بدو تأسیس در مورد این مدارس بیان می کردند برسند. در تبیین و تفسیر دلایل عدم موفقیت این مدارس و موانع و مشکلات آنها و همچنین راهبردهای حل مسائل این مدارس می توان به الگوی پارادایمی تحقیق اشاره داشت. شرایط علی که مستقیماً بر عملکرد این مدارس تأثیر گذاشته است، نبود منابع مالی و مادی کافی در مدارس، ضعف قوانین و مقررات موجود، ضعف اعتماد اجتماعی، ضعف انسجام اجتماعی و ضعف مشارکت اجتماعی است. در این پژوهش پنج راهبرد برای این مدارس ارائه گردید که شامل تواناسازی هیأت امنا و تقویت مدارس، عدم تمرکز و تفویض اختیارات بیشتر به مدارس، اجرای برنامه های استراتژیک در سطح مدارس، ارزیابی، بازنگری و توسعه آیین نامه مدارس، توسعه بسترهای قانونی مورد نیاز با همکاری ذی نفعان مدارس است. اما عواملی همچون عوامل و شرایط اقتصادی، عامل سیاسی و قدرت و عامل فرهنگی به عنوان مقوله های شرایط واسطه ای بر راهبردها تأثیرگذار می باشند. همچنین فراهم نبودن زیرساخت های مورد نیاز، مشخص نبودن ساختار مشارکت در مدارس به عنوان مقوله های واسطه ای مشخص شدند. در پایان مشخص شد در صورتی ایجاد شرایط و امکانات مورد نیاز، وجود این مدارس پیامدهای مانند گسترش عدالت اجتماعی، مشارکت همه جانبه اولیا در مدارس و افزایش کارایی مدارس خواهد داشت.
سارا پیرحیاتی حسین سپاسی
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای اهداف پیشرفت بین ادراک از ساختار کلاس و اهتمام شناختی دانش آموزان سال اول دبیرستان های دولتی شهر ایلام بود. نمونه های این تحقیق از 288 دانش آموز دختر و 288 دانش آموز پسر، که با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند، تشکیل گردید. در این مطالعه آزمودنی ها مقیاس های ساختار تبحری کلاس، ساختار عملکردی کلاس، ساختار اجتنابی کلاس، اهداف تبحری، اهداف رویکرد - عملکرد، اهداف اجتناب – عملکرد، خودتنظیمی، راهبردهای پردازش عمیق و راهبردهای پردازش سطحی را تکمیل کردند. اعتبار و پایایی ابزارهای مورد استفاده در این تحقیق بررسی و مناسب گزارش شدند. روش آماری بکار گرفته شده برای این مطالعه، روش تحلیل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار lisrel8.51 بود. نتایج نشان داد تنها مسیر مستقیم اهداف رویکرد – عملکرد به راهبردهای پردازش عمیق معنادار نیست و سایر مسیرهای مستقیم و غیرمستقیم معنادارند. همچنین با توجه به همبستگی موجود بین متغیرها و بهبود شاخص های نیکویی برازش، برنامه lisrel8.51 اضافه نمودن مسیرهای ساختار تبحری به خودتنظیمی، خودتنظیمی به راهبردهای پردازش عمیق و خودتنظیمی به راهبردهای پردازش سطحی و حذف مسیر اهداف تبحری به راهبردهای پردازش عمیق را پیشنهاد کرد. لذا پس از حذف مسیرهای مورد نظر و اضافه کردن مسیرهای پیشنهاد شده، نحو? برازش مدل اصلاح شده مورد بررسی قرار گرفت. اکثر شاخص های برازندگی از انطباق کامل مدل اصلاح شده با داده ها حکایت دارد. همچنین، در جریان برازش مدل های پیشنهادی و اصلاح شده مشخص شد که متغیرهای مشاهده شده نقش معناداری در اندازه گیری متغیرهای مکنون تحقیق دارند.