نام پژوهشگر: محمد عاملی

بررسی تأثیر ارزش ویژه نام و نشان تجاری شرکت های بیمه بر واکنش بیمه گزاران (مطالعه موردی: شرکت های بیمه البرز، پارسیان، معلم و ملت)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده مدیریت و حسابداری 1391
  محمد عاملی   محمدرضا عباسی

امروزه در جهان کسب و کار، مدیریت تشخیص داده است که مشتریان هسته مرکزی فعالیتهای بازرگانی هستند و موفقیت سازمان ها و شرکتها به اثربخشی تصویر ارائه شده از سازمان و محصولات آن به مشتریان بستگی دارد. ایجاد و حفظ ارزش ویژه نام و نشان تجاری مفهوم جدیدی نیست اما در مطالعات و تحقیقات صورت گرفته در کشور به ویژه در زمینه بازاریابی خدمات که جنبه ملموس کمتری نسبت به کالاها دارند، سهم اندکی دارد. اهمیت این امر زمانی دوچندان می شود که در صنعتی راهبردی چون صنعت بیمه با شدت گرفتن رقابت و افزایش تعداد فعالان بازار، مساله انتخاب مناسب استراتژی نام و نشان تجاری بیش از پیش مطرح می گردد. هدف این تحقیق شناسایی عوامل موفقیت در استقرار مدیریت نام و نشان تجاری در ارتباط با واکنش های دوگانه مشتری می باشد. این تحقیق در شعبه ها و نمایندگی های چهار شرکت بیمه البرز، پارسیان، معلم و ملت در سطح شهر تهران انجام گرفته است. روش تحقیق حاضر، از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش جمع آوری اطلاعات، از نوع توصیفی-پیمایشی است. در این تحقیق یک پرسشنامه طراحی شد که توسط 96 نفر از بیمه گزاران خرد و فاقد رابطه سهامداری با شرکت ها تکمیل گردید. پایایی پرسشنامه بوسیله آلفای کرونباخ برابر با 0.762 بدست آمد که نشان دهنده پایایی مطلوب پرسشنامه است. روایی پرسشنامه نیز توسط خبرگان امر، اساتید راهنما و مشاور مورد تایید قرار گرفت. نتایج تحقیق از طریق مدل یابی معادلات ساختاری بدست آمده بود و نشان داد که میان ارزش ویژه تام و نشان تجاری شرکت های بیمه و تمایل بیمه گزار به تعمیم دامنه نام و نشان تجاری رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد اما درباره تمایل بیمه گزار به توصیه نام و نشان تجاری به دیگران چنین ارتباطی وجود ندارد. همچنین اولویت نسبی در عناصر تشکیل دهند? ارزش ویژ? نام و نشان تجاری با وفاداری به نام و نشان تجاری است و قیمت مهمترین عامل تعیین کننده در انتخاب نام و نشان تجاری توسط بیمه گزاران می باشد.

تاثیر روش های تربیتی نادرست بر بزهکاری فرزندان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده حقوق 1392
  محمد عاملی   محمد علی حاجی ده آبادی

روش های تربیتی نادرست، از عوامل خطر به حساب می آیند که در حیطه پیشگیری اجتماعی قابل بحث است به طوری که روش های تربیتی نادرست و تأثیر آن بر بزهکاری را می توان از موضوعات پیشگیری رشدمدار دانست. روش های نادرستی مثل تنبیه بدنی شدید، اجبار و اکراه کودک به پذیرش آنچه که دوست ندارد، کم توجهی عاطفی نسبت به فرزندان، آزادگذاری بیش از اندازه فرزندان و در نهایت کنترل و نظارت بیش از اندازه آنان، از روش های تربیتی نادرستی هستند که زمینه بزهکاری را در فرد به وجود می آورند. تنبیه بدنی کودکان را منزوی، با «حرمت خود» پایین، افسرده و در عین حال خشن بار می آورد. تأثیر تنبیه بدنی بر خشونت طلبی کودکان را بر اساس «نظریه یادگیری باندورا» و «نظریه تقلید تارد» می توان تبیین کرد. اجبار و اکراه عزت نفس را از کودک می رباید و او را در برابر افراد ضعیف، مستعد بزهکاری و در برابر افراد قوی تر از خود مستعد بزهدیدگی می کند. کودکانی که در خانواده از آزادی بیش از اندازه برخوردار هستند به دلیل آنکه هنجاری لازم برای حضور در اجتماع را کسب نمی کنند قادر به هم نوایی نیستند و درعین حال در شخصیت خود نوعی طرحواره به نام «طرحواره استحقاق» خواهند داشت که نتیجه آن، خود بزرگ بینی و احساس استحقاق است. این روش تربیتی نادرست می تواند زمینه ایجاد «اختلال منش» در کودکان باشد. کودکانی که از توجهات عاطفی کمی برخوردار هستند رشد «فراخود» در آن ها ضعیف است و از طرفی به جمع دوستان گرایش بیشتری دارند تا جمع خانواده. در این زمینه نظریه «آیش هورن»، «هیلی و برانر»، «کنترل اجتماعی هیرشی»، «سامپسون و لوپ» و «نظریه محرومیت مادرانه بالبی»، قابل طرح است. تأثیر کنترل و نظارت بیش از اندازه در شخصیت کودک را در دو دوره کودکی و نوجوانی می توان بحث کرد. در دوره کودکی اضطراب اجتماعی و در دوره نوجوانی گسسته شدن پیوند خانوادگی بر اساس نظریات استنلی هال، اریک اریکسون، فروید و هیرشی قابل تبیین است.راهکار ارائه شده این است که برای درمان و اصلاح بزهکاری افراد، باید به شیوه های تربیتی که تحت آن رشد یافته اند توجه داشت.

تحلیل و تمایز ساختار و عاملیت در تبیین های فرهنگی انقلاب اسلامی
thesis سایر - پژوهشکده امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی - دانشکده علوم اجتماعی 1386
  محمد عاملی   مصطفی مهرآیین

چکیده ندارد.