نام پژوهشگر: محمدرضا دهقانی
جلال شاخص محمدرضا دهقانی
در این پژوهش تاثیر زمان برداشت و رقم بر روی پتانسیل عملکرد ، ویژگی های مورفولوژیکی وخمیر سازی پوست کنف مورد بررسی قرار گرفت. فاکتور های آزمایشی شامل رقم، شش سطح به نام های کوبا، نیجر، 9277، کوبا2032، 7551، 7566 و زمان برداشت با سه سطح شامل 85، 105 و 135 روز بعد از کاشت بودند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که عملکرد کل ماده خشک، پوست، مغز و ساقه تحت تاثیر تاریخ برداشت قرار می گیرند. نسبت پوست به مغز در تاریخ برداشت دوم و نسبت برگ به ساقه در تاریخ برداشت اول بیشتر از سایر تاریخ ها بود. همچنین اثر متقابل رقم × تاریخ برداشت معنی دار نبود .بهترین رقم از نظر عملکرد کل ماده خشک، پوست، مغز، کل ساقه و برگ، رقم نیجر و از نظر نسبت پوست به مغز ارقام کوبا 2032 و کوبا به ترتیب با مقادیر 41/40 و 00/40 درصد بودند. بهترین زمان برداشت از نظر اغلب صفات مورد ارزیابی به جز نسبت برگ به ساقه، زمان برداشت سوم (135 روز بعد از کشت) بود. ویژگی های مورفولوژیکی الیاف تحت تاثیر فاکتور زمان برداشت و همچنین رقم قرار گرفتند. در بسیاری از ارقام مورد بررسی، با افزایش دوره رویش بسیاری از ویژگی های مورفولوژیکی الیاف کنف بهبود یافت. ضمن اینکه در این بخش در هر 3 زمان برداشت رقم کوبا (از نظر مورفولوژیکی و بازده خمیر) و نیجر( از نظر عملکرد الیاف و و بازده خمیر) در گروه برترین ها قرار گرفتند. نتایج حاصل از عملیات خمیر سازی نیز نشان داد که در بین ارقام، رقم نیجر و کوبا با توجه به بازده بالاتر در یک کاپای مشخص در گروه برترین ها قرار می گیرند. ضمنا در بین مراحل برداشت، از نظر خمیرسازی اختلاف زیادی مشاهده نشد.
مرتضی قاسمی حسین رسالتی
چکیده در این تحقیق تاثیر استفاده از الیاف مصنوعی، در مقایسه با خمیر الیاف بلند وارداتی رنگبری نشده، در ترکیب خمیرکاغذ occ (کارتن های کنگره ای کهنه) بر روی خواص فیزیکی و مقاومتی کاغذ مورد ارزیابی قرار گرفت. درصد اختلاط الیاف مصنوعی(الیاف اکریلیک اسپانیا، الیاف اکریلیک اصفهان، الیاف ویسکوز رایون و الیاف پلی استر) و یا خمیر الیاف بلند رنگبری نشده با خمیر occ 3% ،7% و10% بوده است. نمونه های خمیر occ، خمیر الیاف بلند وارداتی، الیاف اکریلیک اسپانیا، الیاف اکریلیک اصفهان، الیاف ویسکوز رایون و الیاف پلی استر به ترتیب تا درجه روانی 380، 500، 780، 730، 700 و 700 میلی لیتر استاندارد کانادایی پالایش شدند. نتایج نشان داد که با افزایش درصد الیاف مصنوعی در ترکیب خمیرکاغذ occ حجم ویژه افزایش و مقاومت به عبور هوا کاهش یافت ولی با افزودن خمیر الیاف بلند حجم ویژه کاهش و مقاومت به عبور هوا افزایش یافته است. مقاومت به ترکیدن در کاغذهای occ با افزایش درصد الیاف اکریلیک اسپانیا، الیاف اکریلیک اصفهان و الیاف پلی استر کاهش یافت، اما با افزودن الیاف ویسکوز رایون و خمیر الیاف بلند مقاومت به ترکیدن در تمامی سطوح اختلاط افزایش یافت. همچنین با افزایش درصد الیاف مصنوعی و خمیر الیاف بلند مقاومت به پارگی کاغذ افزایش یافت و بیشترین مقاومت به پارگی از ترکیب 10% خمیر الیاف بلند حاصل شد.
شیرین نخعی مقدم محمدرضا دهقانی
این پژوهش به منظور بررسی بهبود ارزش غذایی علوفه نی انجام گرفت. بدین منظور قارچ صدفی گونه pleurotus ostreatus روی علوفه ی نی کشت داده شد. آزمایش در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با 4 تیمار: 1) علوفه نی٬ 2) علوفه نی عمل آوری شده پس از رشد میسلیوم قارچ٬ 3) علوفه نی باقیمانده پس از برداشت محصول اول قارچ٬ 4) علوفه نی باقیمانده پس از برداشت محصول دوم قارچ٬ هر کدام در 3 تکرار انجام شد. ترکیبات شیمیایی و گوارش پذیری آزمایشگاهی و تجزیه پذیری نمونه های هر واحد آزمایشی تعیین شد. سپس با استفاده از داده های بدست آمده٬ شاخص ارزشیابی غذایی تیمارها برآورد گردید و با هم مقایسه شدند. نتایج نشان داد که در اثر کشت قارچ روی علوفه نی٬ میزان پروتئین خام و گوارش پذیری آزمایشگاهی افزایش یافت در حالیکه بخش دیواره سلولی کاهش نشان داد (p<0.01). گوارش پذیری برون تنی ماده خشک و ماده آلی روند افزایشی داشت (p<0.01). بالاترین شاخص ارزش غذایی٬ مربوط به تیمار علوفه نی باقیمانده پس از برداشت محصول دوم قارچ و پایین ترین آن مربوط به علوفه نی شاهد به دست آمد. بر اساس یافته های بدست آمده چنین می توان نتیجه گیری نمود که٬ عمل آوری علوفه نی با استفاده از قارچ صدفی پلوروتوس اوستراتوس پس از مرحله میوه دهی دوم قارچ٬ سبب بهبود ارزش غذایی می شود.
اصغر سلمانی مصطفی یوسف الهی
این پژوهش به منظور تعیین ترکیبات شیمیایی و ارزش غذایی پنج گونه از گیاهان مرتعی منطقه داراب به نام های درمنه (artemisia herbalba)، کیکم (acer monspessulanum)، الوک (amigdalus lycoiedes)، بادام کوهی (amigdalus scoparia) و سلمه تره (atriplexleoculod) که پس از جمع آوری نمونه های گیاهی و آسیاب آن ها طبق روش های استاندارد، ترکیبات شیمیایی آن ها شامل ماده خشک (dm)، ماده آلی (om)، پروتئین (cp)، چربی (ee)، خاکستر (ash)، به دیواره سلولی (ndf) و دیواره سلولی بدون همی سلولز (adf)، به روش استاندارد تعیین شدند. به منظور اندازه گیری میزان تجزیه پذیری ماده خشک نمونه های گیاهی مورد مطالعه از روش کیسه های نایلونی اسبفاده شد. گوارش پذیری ماده آلی و انرژی قابل متابولیسم با روش تولید گاز (in vitro) مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج مربوط به ترکیبات شیمیایی نشان داد که گونه آتریپلکس بیشترین میزان پروتئین خام (72/11%) و گونه بادام کوهی بیشترین میزان ndf (05/69 %) و همچنین، بیشترین میزان adf (55/52 %) را دارا بودند. الوک نیز کمترین میزان ndf (62/52 %) و adf (66/38 %) را به خودش اختصاص داد. (05/0p<) در آزمایش کیسه های نایلونی الوک، آتریپلکس، درمنه، کیکم، بادام کوهی به ترتیب، بیشترین تا کمترین درصد تجزیه پذیری ماده خشک را به خود اختصاص دادند. در آزمایش تولید گاز الوک، آتریپلکس، کیکم، درمنه، بادام کوهی به ترتیب بیشترین تا کمترین حجم تولید گاز را نشان دادند. بررسی نتایج نشان می دهد که که بین ترکیبات دیواره سلولی این گونه های گیاهی و تجزیه پذیری ماده خشک همبستگی مثبتی وجود دارد. در مجموع چهار گونه آتریپلکس، الوک، کیکم و درمنه از پنج گونه، گیاهان مورد مطالعه ارزش غذایی قابل قبولی از نظر ترکیبات شیمیایی و گوارش پذیری دارند و می توان از آن ها به عنوان بخشی از احتیاجات علوفه ای در جیره دام ها استفاده نمود.
صادق گلزارنیا مصطفی یوسف الهی
این پژوهش به منظور تعیین ترکیبات شیمیایی و ارزش غذایی شش گونه از گیاهان منطقه سیستان به نام های جگن(cyperus longus)، کاهوی خاردار( lactuca seriola)، لویی( typha latifolia ) علف هفت بند (polygonum avicular)، کاتوس یا علف پرستو (cynanchum acutum) و کرته((desmostachy abipinnata انجام شد. پس از جمع آوری نمونه های گیاهی و آسیاب آن ها طبق روش های استاندارد، ترکیبات شیمیایی آن ها شامل ماده خشک (dm)، ماده آلی (om)، پروتئین خام (cp)، چربی خام (ee)، خاکستر (ash)، دیواره سلولی (ndf) و دیواره سلولی بدون همی سلولز (adf) تعیین شدند. به منظور اندازه گیری میزان تجزیه پذیری ماده خشک نمونه های گیاهی مورد مطالعه از روش کیسه های نایلونی استفاده شد. گوارش پذیری ماده آلی و انرژی قابل متابولیسم با روش تولید گاز( in vitro) مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج مربوط به ترکیبات شیمیایی نشان داد که گونه کاهوی خاردار بیشترین میزان پروتئین خام (54/22 %) و گونه کرته بیشترین میزان ndf (65/79 %) میزان adf(50/39 %) را دارا بودند. علف پرستو کمترین میزان ndf ( 73/26% ) و adf ( 81/20 %) را به خودش اختصاص داد. در آزمایش کیسه های نایلونی کاهوی خاردار، جگن، کاتوس، لویی، هفت بند و کرته به ترتیب بیشترین تا کمترین درصد تجزیه پذیری ماده خشک را به خود اختصاص دادند. در آزمایش تولید گاز جگن، کاهوی خاردار، هفت بند، کاتوس، لویی و کرته به ترتیب بیشترین تا کمترین تولید گاز را نشان دادند. بررسی نتایج نشان می دهد که بین ترکیبات دیواره سلولی این گونه های گیاهی و تجزیه پذیری ماده خشک و تولید گاز همبستگی معکوس وجود دارد. دلیل این امر را می توان به وجود لیگنین و ترکیبات ضد مغذی و برخی ترکیبات ثانویه در برخی از این گیاهان مرتبط دانست. در مجموع گیاهان مورد مطالعه ارزش غذایی قابل قبولی از نظر ترکیبات شیمیایی و گوارش پذیری دارند و می توان از آنها به عنوان بخشی از احتیاجات علوفه ای در جیره دام ها استفاده نمود. کلمات کلیدی: علوفه، ارزش غذایی، گوارش پذیری ، تولید گاز، تجزیه پذیری ماده خشک
سجاد کریمی دمنه مصطفی یوسف الهی
هدف از تحقیق مقایسه دفع مشتقات پورینی و سنتز پروتئین میکروبی در دو نژاد سیستانی و هلشتاین بود. جیره¬ها در سطح نگهداری و در یک طرح کامل تصادفی در 2 تیمار که هر تیمار دارای 7 راٌس گوساله به عنوان تکرار بود تهیه و به دامها تغذیه شد. ادرار به روش نقطه ای برای 10 روز و هر روز 5 مرتبه جمع آوری شد تا مشتقات پورینی اندازه گیری شود. همچنین، به منظور اندازه گیری فراسنجه های خونی (گلوکز، تری گلیسیرید، نیتروژن اوره ای خون) در هر دو نژاد از همه گاوها نمونه گیری از طریق ورید وداج انجام شد. نتایج نشان داد میزان سنتز پروتئین میکروبی تولید شده در گوساله های سیستانی به طور معنی داری بیشتر از گوساله های هلشتاین بود (01/0>p). میزان آلانتوئین دفعی و اسیداوریک در دو نژاد اختلاف معنی داری نداشت. به طوری که میزان گلوکز، نیتروژن اوره ای خون و تری گلیسیرید هم در نژاد سیستانی بیش از نژاد هلشتاین بود. در هر دو نژاد گلوکز (01/0>p)، نیتروژن اوره ای خون (01/0>p) و تری گلیسیرید (05/0>p) تفاوت معنی داری نشان دادند. به طور کلی نتایج این مطالعه نشان داد که با تغذیه جیره یکسان راندمان سنتز پروتئین میکروبی در نژاد سیستانی به طور معنی داری بیشتر از نژاد هلشتاین بود.
هادی دادی پور محمدرضا دهقانی
این پژوهش به منظور بررسی تغییرات ترکیب شیمیایی و بهبود قابلیت هضم سیلوی علف نی با افزودن کود بستر طیور در قالب طرح کاملاً تصادفی جهت بررسی تغییرات ترکیبات شیمیایی، ابتدا علوفه نی در مرحله رویشی برداشت و به قطعات 3 تا 4 سانتی متری خرد شده و با کود بستر با نسبت های وزنی (علف نی:کود بستر) 20:80،40:60 ،60:40 درصد علف نی به کود بسترو تیمار شاهد)، افزوده و مخلوط و در سطل های پلاستیکی سیلو گردید. ترکیبات شیمیایی اندازه گیری شده شامل ماده خشک(dm)، ماده آلی(om)، پروتئین خام(cp)، خاکستر(ash) ، دیواره سلولی(ndf)، دیواره سلولی بدون همی سلولز(adf) و اسیدیته(ph) بودند. برای اندازه گیری درصد تجزیه پذیری و قابلیت هضم ماده خشک تیمارهای مورد مطالعه به ترتیب از روش فیستوله گذاری با استفاده از کیسه های نایلونی و آزمون تولید گاز بر روی دو رأس گاو نر اخته شده نژاد هلشتاین استفاده گردید. نتایج نشان داد که تیمار 4 بیشترین میزان cp و تیمار 1 کمترین cp را داشتند و این تفاوت معنی دار (05/0> p) بوده است. تیمار 4 کمترین adf و ndf و تیمار 1 بیشترین adf و ndf را دارا بودند(05/0>p). همچنین، تیمارهای مورد مطالعه از لحاظ تجزیه پذیری در زمان های مختلف انکوباسیون تفاوت معنی داری (05/0> p) را نشان دادند. بطوری که تیمار 4 بیشترین و تیمار 1 کمترین درصد تجزیه پذیری را نشان دادند. نتایج حاصل از حجم گاز تولید شده (میلی گرم در میلی لیتر) توسط تیمارهای مورد مطالعه در ساعات مختلف انکوباسیون نشان داد که تیمار 4 و تیمار 1 به ترتیب بیشترین و کمترین حجم گاز تولید شده و قابلیت هضم را در تمام ساعات مختلف انکوباسیون داشته اند. در مجموع، با توجه به اطلاعات و نتایج به دست آمده از ترکیبات شیمیایی، تجزیه پذیری و قابلیت هضم تیمارهای مورد مطالعه می توان نتیجه گرفت که با افزودن کود بستر به سیلاژ علف نی که کیقیت تغذیه ای آن را بهبود بخشید.
سمیه برکستان کمال شجاعیان
این پژوهش به منظور تعیین ترکیبات شیمیایی و ارزش غذایی سیلوی برگ خرما با افزودن اوره، خرمای غیرخوراکی و زئولیت به روش in vitro و in situ انجام شد. بدین منظور برگ خرما جمع¬آوری و جهت سیلو نمودن به قطعات 4-2 سانتی¬متری خرد گردید. سپس با استفاده از اوره (5 درصد)، خرمای غیرخوراکی (15 درصد) و زئولیت (4 گرم در کیلوگرم ماده خشک) قبل از سیلو مخلوط و درون سطل-های 5 کیلویی پلاستیکی در دمای آزمایشگاه سیلو شدند و بعد از 45 روز باز شده و بلافاصله ph آنها اندازه¬گیری شد. ترکیبات شیمیایی شامل ماده خشک(dm)، ماده آلی(om)، پروتئین خام(cp)، دیواره سلولی(ndf) و دیواره سلولی بدون همی¬سلولز(adf) به روش¬های استاندارد(aoac) و گوارش¬پذیری ماده آلی و انرژی قابل متابولیسم به روش تولید گاز(in vitro) و تجزیه¬پذیری ماده خشک نیز به روش کیسه¬های نایلونی(in situ) اندازه¬گیری شد. نتایج نشان داد که افزودن اوره باعث شد بطور معنی¬داری ph، میزان پروتئین خام و ماده آلی افزایش و میزان ماده خشک، چربی خام، خاکستر، دیواره سلولی و دیواره سلولی بدون همی¬سلولز نسبت به شاهد کاهش یابد (05/0p<). افزودن خرمای غیرخوراکی سبب شد بطور معنی¬داری میزان چربی خام، پروتئین و ماده آلی افزایش و میزان ماده خشک، خاکستر، ph، دیواره سلولی و دیواره سلولی بدون همی¬سلولز نسبت به شاهد کاهش یابد (05/0p<). افزودن زئولیت باعث شد بطور معنی¬داری میزان ماده خشک، چربی خام، خاکستر، پروتئین خام، دیواره سلولی و دیواره سلولی بدون همی¬سلولز افزایش و میزان ماده آلی و ph نسبت به شاهد کاهش یابد (05/0p<). افزودن توأم اوره، خرمای غیرخوراکی و زئولیت باعث تفاوت معنی¬داری در میزان تمام ترکیبات شیمیایی نسبت به شاهد شد نتایج تجزیه¬پذیری نشان داد که اوره، خرمای غیرخوراکی و زئولیت در اکثر زمان¬های انکوباسیون تجزیه¬پذیری را افزایش دادند. همچنین نتایج تولید گاز نشان داد که اوره، خرمای غیرخوراکی و زئولیت در اکثر زمان¬ها میزان گاز تولیدی را نسبت به تیمار شاهد افزایش دادند. بطور کلی نتایج این آزمایش مشخص کرد با توجه به تغییرات دیواره سلولی و دیواره سلولی بدون همی-سلولز و گوارش¬پذیری، برای تهیه مناسب سیلاژ برگ خرما استفاده از مواد افزودنی به طور مخلوط توصیه می¬شود.
زهره پاسبان مصطفی یوسف الهی
چکیده: این پژوهش به منظور تعیین ترکیب شیمیایی و بهبود گوارش پذیری سیلاژ ضایعات موز با افزودن اوره اجرا گردید. برای این منظور، ضایعات موز که شامل ساقه و برگ و ریشه نابجای درخت موز است، جمع آوری و سپس جهت سیلو نمودن به قطعات 1-3 سانتی متری بصورت دستی خرد گردیدند، آنگاه با مقادیر 0، 1، 2 و 3 درصد اوره در سطل های پلاستیکی سیلو گردید. تیمار 1 شامل ضایعات موز سیلو شده بدون اوره + کاه و خرما، تیمار 2 شامل ضایعات موز سیلو شده + 1 درصد اوره + کاه و خرما، تیمار 3 شامل ضایعات موز سیلو شده + 2 درصد اوره + کاه و خرما، تیمار 4 شامل ضایعات موز سیلو شده + 3 درصد اوره + کاه و خرما بوده پس از 60 روز سیلوها باز شد و ابتدا ph ، سپس ترکیبات شیمیایی شامل: ماده خشک، ماده آلی، پروتئین خام، خاکستر، چربی، دیواره سلولی و دیواره سلولی بدون همی سلولز اندازه گیری شدند. برای اندازه گیری تجزیه-پذیری ماده خشک و گوارش پذیری تیمارهای مورد مطالعه به ترتیب از روش کیسه های نایلونی و آزمون تولید گاز استفاده گردید. نتایج نشان داد که تیمار 3% اوره (تیمار4)، با مقدار 15% بیشترین میزان cp را داشت (05/0p<). بیشترین میزان ndf نیز مربوط به تیمار 4 به میزان 90/80% بود. همچنین، تیمارهای مورد مطالعه از لحاظ تجزیه پذیری ماده خشک در زمان های مختلف انکوباسیون تفاوت معنی داری (05/0p<) را نشان دادند. بطوریکه در اکثر زمان ها، تیمار 4 بیشترین و تیمار 1 کمترین درصد تجزیه پذیری را نشان دادند. نتایج حاصل از حجم گاز تولید شده نشان داد که تیمار 4 و 1 به ترتیب بیشترین و کمترین حجم گاز تولید شده را داشتند و پس از 96 ساعت انکوباسیون برای تیمارهای مختلف از 50/50 تا 03/60 میلی لیتر متغیر بود. در مورد گوارش پذیری ماده آلی، نیز تیمار 4 بیشترین و تیمار 1 کمترین میزان را داشته اند. نتایج ترکیبات شیمیایی، تجزیه پذیری و گوارش پذیری تیمارهای مورد مطالعه نشان داد که افزودن اوره باعث بهبود ارزش غذایی ضایعات موز می گردد.
مهدیه افغانی زاده مصطفی یوسف الهی
این تحقیق به منظور بررسی اثر جیرههای مکمل شده با سطوح مختلف عصاره گیاهان نعنا فلفلی، سنا هندی و علف مورچه بر فراسنجههای تولید گاز، تخمیر شکمبهای و جمعیت پروتوزوآی شکمبه گاو انجام شد. در کل آزمایشها از سطوح صفر، 25/0، 5/0، 75/0و 1 عصاره سه گیاه نام برده استفاده شد. بالاترین میزان گاز تولیدی از بخش قابل تخمیر (b)مربوط به تیمار حاوی سطح یک میلیلیتر عصاره نعنا فلفلی و علف مورچه و سطح 25/0 میلی لیتر عصاره سنا هندی و کمترین میزان تولید گاز مربوط به تیمار حاوی سطح 25/0 میلیلیتر عصاره نعنا فلفلی وعلف مورچه و سطح یک سنا هندی بود. بیشترین ثابت نرخ تولید گاز (c)مربوط به سطح یک عصاره نعنا فلفلی و علف مورچه و سطح 25/0 سنا هندی و کمترین نرخ ثابت تولید گاز مربوط به سطح 25/0 میلیلیتر عصاره نعنا فلفلی و علف مورچه و سطح یک سنا هندی بود.در آزمایش بعدی به منظور بررسی سطوح مختلف عصاره گیاهان مذکور بر برخی فراسنجههای تخمیر شکمبهای (ph و pf و توده میکروبی) از دو راس گاو نر فیستولای شکمبهای در قالب طرح کاملا تصادفی استفاده شد. در آزمایش تیمارهای آزمایشی تاثیر معنی داری بر ph مایع شکمبه در محیط کشت نداشتند (05/0<p). تیمار-های مکمل شده با سطوح مختلف عصارهی سنا هندی و علف مورچه تاثیر معنیداری بر شاخصpf نسبت به گروه شاهد نداشتند (05/0p>). سطوح (1 و75/0) سنا هندی باعث افزایش معنیدار توده میکروبی شد (05/0p<). تیمار حاوی سطح 1 علف مورچه باعث کاهش معنیدار توده میکروبی نسبت به گروه شاهد شد (05/0p<).در بررسی اثر سطوح مختلف عصاره گیاهان مذکور بر جمعیت پروتوزوآی شکمبه مشخص شد که افزودن سطوح 25/0، 5/0 و 75/0 عصاره نعنا فلفلی باعث افزایش معنیدار جمعیت کل پروتوزوآ و انتودینومورفها شد (05/0p<). همچنین، کل سطوح علف مورچه باعث افزایش جمعیت کل پروتوزوآ، انتودینومورف-ها و هلوتریشها شد. سطوح مختلف سنا هندی باعث افزایش معنیدار جمعیت کل پروتوزوآ، هلوتریشها و انتودینومورفها شد(05/0(p<. به طوری که با افزایش سطح عصاره سنا هندی جمعیت پروتوزوآ افزایش پیدا کرد.
فرشاد میره کی علیرضا شاکری
یکی از موادی که در سال¬های اخیر از آن و همچنین از مشتقات آن به عنوان یک پرکننده و تقویت کننده زیست تخریب پذیر برای تهیه کامپوزیت¬ها استفاده می¬شود، سلولز است. میکروبلورسلولز(mcc) و نانوفیبرسلولز(nfc) موادی هستند که از سلولز خالص، به روش¬های مختلفی تهیه می¬شوند. در این تحقیق میکروبلورسلولز(mcc) از پوست ساقه گیاه کنف و گیاه پنبه، به روش هیدرولیز اسیدی تهیه شدند. از هیدروکلریک اسید در سه غلظت متفاوت 5/2%، 5% و 10% استفاده و اثر تغییر غلظت اسید بر روی نمونه های میکروبلورسلولز(mcc) تهیه شده، بررسی گردید. از میکروبلورسلولز(mcc) نانوفیبرسلولز(nfc) به¬روش هیدرولیز اسیدی که توسط هیدروبرمیک اسید انجام گرفت، تهیه گردید. بررسی و تجزیه و تحلیل ذرات میکروبلورسلولز(mcc) و نانوفیبرسلولز(nfc) با استفاده از روش¬های طیف¬سنجی¬ مادون¬قرمز تبدیل¬فوریه(ft-ir)، پراش اشعه ایکس(xrd)، میکروسکوپ الکترونی روبشی(sem) و میکروسکوپ الکترونی عبوری(tem) صورت گرفت. نتایج حاصل از این بررسی¬ها نشان داد که مقدار بلورینگی ذرات در میکروبلورسلولز(mcc) 10% تهیه شده از هر دو گیاه کنف و پنبه بیشتر از بقیه نمونه¬های میکروبلور بود، هم¬چنین اندازه ذرات میکروبلورسلولز(mcc) کنف بیشتر از میکروبلورسلولز(mcc) پنبه به¬دست آمد. از طرف دیگر نتایج به¬دست آمده از نانوفیبرسلولز(nfc) نشان داد که مقدار بلورینگی و اندازه ذرات بلور پوست ساقه گیاه کنف از گیاه پنبه بیشتر بود
سعیده شریفی ضیاءالدین حسینی
چکیده ندارد.
ابراهیم پوریزدیان احمدرضا سراییان
چکیده ندارد.
فرهاد زینلی محمدرضا دهقانی
در این پژوهش تاثیر استفاده از خمیر سودا و کرافت پوست و ساقه کنف در بهبود خواص کاغذ بسته بندی بازیافتی مورد بررسی قرار گرفت. گیاه کنف (رقم کوبا از گونه hibiscus canabinus) مورد استفاده در این تحقیق از مزرعه تحقیقاتی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، واقع در کیلومتر پنج جاده گرگان- ساری، تهیه شد. مقداری از ساقه های کنف پوست کنی و پوست حاصل به قطعاتی با طول تقریبی 2/5 سانتی متر، تبدیل گردید. بخش دیگر ساقه ها به طور کامل به قطعات 2/5 سانتی متری تبدیل شدند. در مرحله بعدی چیپس های تولیدشده توسط دو فرایند سودا و کرافت به طور جداگانه تبدیل به خمیرکاغذ شدند. خمیرهای حاصل دارای عدد کاپای ثابت 25 بودند ولی بازده خمیرسازی برای فرایندهای سودا و کرافت پوست بترتیب 54/10 و 55/02 بود و برای خمیرهای سودا و کرافت حاصل از کل ساقه کنف بترتیب 41/25 و 48/23 بود. خمیر بازیافتی نیز توسط بازکردن الیاف مخلوط کاغذهای بسته بندی تهیه گردید. برای رسیدن به درجه روانی 400 میلی لیتر استاندارد کانادایی، خمیرهای تهیه شده توسط دستگاه کوبنده pfi مورد پالایش قرار گرفت. میزان اختلاط خمیر پوست کنف با خمیر بازیافتی بترتیب 20 و 80 درصد و برای خمیر کل ساقه کنف و خمیر بازیافتی برابر 50 درصد بود. از خمیرهای تولید شده کاغذ دست ساز تهیه و خواص فیزیکی و مقاومتی آنها ارزیابی گردید. بیشترین و کمترین مقادیر خواص فیزیکی و مکانیکی کاغذهای دست ساز تهیه شده از کنف به ترتیب مربوط به خمیر کرافت پوست و خمیر سودای ساقه کنف بود. در اختلاط خمیر بازیافتی با خمیر کنف، بهترین خواص فیزیکی و مکانیکی مربوط به اختلاط 50 درصد خمیر کرافت کل ساقه با 50 درصد خمیر بازیافتی بود. کمترین مقاومت ها نیز مربوط به خمیر 100 درصد بازیافتی بود. همچنین اختلاف قابل توجهی بین خمیرهای کرافت و سودای پوست کنف مشاهده نشد.
محمدرضا دهقانی محمدجواد ضمیری
هدف از انجام این پژوهش ، بررسی تاثیر فرآوری با قارچpleurotus sajor-cajuبر گوارش پذیری و تجزیه پذیری تفاله شیرین بیان است . نتایج نشان داد که به طورکلی، فرآوری با قارچ pleurotus sajor-caju ، کیفیت ، ارزش غذایی و گوارش پذیری تفاله شیرین بیان را بطور معنی داری افزایش داد. برای تفسیر بهتر نتایج تجزیه پذیری، تعیین ترکیب شیمیایی لیگنین و اسیدهای فنلی تفاله شیرین بیان، توصیه می شود.