نام پژوهشگر: محمد صادق زاده

برنامه ریزی عرضه بهینه انرژی در ایران با استفاده از روش برنامه ریزی خطی فازی(flp)
thesis 0 1383
  حسین میرشجاعیان حسینی   مهدی صادقی شاهدانی

خلاصه: برنامهریزی در ایران همواره با موانع و محدودیتهای فراوانی مواجه بوده است. نوسان در اصلیترین منبع درآمدی کشور یعنی نفت، رشد فزاینده جمعیت، عدم وجود امنیت برای سرمایهگذاری داخلی و خارجی در کشور، رشد شدید مصرف انرژی، تعدد مراکز تصمیم گیری و عدم ثبات و به روز بودن قوانین را میتوان از اصلیترین عوامل بوجودآورنده نااطمینانی در ایران دانست. با این اوصاف، نادیده گرفتن عوامل مذکور در برنامهریزی انرژی به خطایی بزرگ در برنامهریزی کشور خواهد انجامید. برنامه ریزان انرژی عموما برای مواجهه و مقابله با نااطمینانیها به دو استراتژی متفاوت دست یازیدهاند. نخستین استراتژی، استراتژی برنامهریزی استوکاستیک است که سیستم انرژی با تعریف سناریوهای مختلف و اختصاص احتمالات مختلف به آنها، مورد برنامهریزی قرار میگیرد. دومین استراتژی، استراتژی حداقل کردن پشیمانی است که با ایده به حداقل رساندن تأسف و پشیمانی ناشی از اتخاذ تصمیمات مختلف، صورت می‎گیرد. اگرچه استراتژیهای مذکور در خلال سالهای گذشته کاربردهای وسیعی یافتهاند، اما در کنار پیچیدگیهای خود، در مقابل نااطمینانیهای ناشی از عدم دقت و وضوح، انعطافپذیری لازم را نداند. از این رو استراتژی جدید برنامهریزی خطی فازی برای پوشاندن معایب و نقاط ضعف استراتژیهای نامبرده توسعه و گسترش یافته است. برای فهم و کاربرد استراتژی برنامهریزی خطی فازی در سیستم انرژی کشورهای مختلف از جمله ایران، پاسخ دادن به چند سوال کلیدی لازم و ضروری است. نخست آنکه مفهوم و ساختار برنامهریزی خطی فازی چیست؟ دوم اینکه چگونه میتوان از روش برنامهریزی خطی فازی در حل مسایل واقعی همچون برنامهریزی سیستم انرژی کشورها استفاده نمود؟ سوم اینکه با توجه به متدولوژی روش برنامهریزی خطی فازی، چه مزیتها و معایبی برای این روش متصور است؟ و در نهایت با توجه به مزیتها و معایب این روش، آیا میتوان روش برنامهریزی خطی را به صورت روشی رقیب برای روشهای برنامهریزی استوکاستیک و استراتژی حداقلکردن پشیمانی تصور نمود؟ در تحقیق مذکور برای پاسخ به نخستین سوال روششناسی برنامهریزی خطی فازی به طور مشروح تبیین شده است. برای پاسخ دادن به سوالات بعد، شبکه انرژی کوچکشدهای از سیستم مرجع انرژی ایران در نظر گرفته شده است و با در نظر گرفتن یک مدل تمام فازی، استراتژی برنامهریزی خطی فازی بر این سیستم انرژی پیاده شده و در نهایت نتایج، نتایج مدل که مبتنی بر دو روش برنامهریزی کسری و آرمانی حل شده است با نتایج دقیق مقایسه گشته است. در نهایت با توجه به روششناسی بحث و نتایج بدست آمده، نتایج زیر استخراج گشت. نخست آنکه با توجه به سادگی و انعطافپذیری روش برنامهریزی خطی فازی، این روش را میتوان به راحتی در حل مسایل واقعی از جمله بهینهسازی شبکههای انرژی کشورها به کاربست. دوم آنکه مزیتهایی همچون سادگی و انعطافپذیری بالا و معایبی از جمله تنوع فوقالعاده روشهای فازیسازی و نافازی سازی و عدم وجود ضابطههای کارآمد برای تعیین نحوه انتخاب و استفاده از این روشها متصور است که البته اکثر این معایب به عدم ارزیابی و معتبرسازی جامع و دقیق این روشها باز میگردد. در نهایت نیز نتیجه زیر بدست آمد که با توجه به مزیتها و معایب مدل، با طی یک فرآیند جامع ارزیابی و معتبرسازی، برنامهریزی خطی فازی میتواند به یک رقیب جدی برای روش برنامهریزی استوکاستیک و استراتژی حداقلکردن پشیمانی تبدیل گردد. کلیدواژهها: نااطمینانی، منطق فازی، برنامهریزی خطی فازی، بهینهسازی سیستمهای عرضه انرژی، مدلهای عرضه انرژی، برنامهریزی عرضه انرژی ایران