نام پژوهشگر: نعمت الله اعتمادی
صفورا احمدی نعمت الله اعتمادی
گسترش شهرنشینی لزوم ایجاد و توسعه فضای سبز را غیر قابل اجتناب کرده است امروزه دیگر اهمیت فضای سبز بر کسی پوشیده نیست اما محدودیت منابع آب توسعه آن را با مشکلاتی همراه کرده است استفاده از گیاهان مقاوم به خشکی در طراحی فضای سبز از جمله راهکارهای ارائه شده برای حل این معضل می باشد. چمن یکی از گیاهانی است که بطور گسترده در فضای سبز و اماکن تفریحی کشت می گردد این گیاه نیاز آبی بالایی داشته و در برخی نقاط بصورت روزانه مورد آبیاری قرار می گیرد. شناسایی و معرفی گونه ها و ارقام چمنی مقاوم به خشکی و مقایسه آن ها با نمونه های تجاری متداول می تواند کمک موثری در کاهش آب مصرفی در فضای سبز به شمار آید. در این تحقیق پنج گونه، رقم و جمعیت چمن شامل دو نمونه تجاری چمن چاوداری و میکس اسپورت و هم چنین رقم تیف وی، جمعیت 88 و گونه علف گندمی بیابانی در گلخانه مورد کشت قرار گرفتند تنش خشکی با قطع کامل آبیاری اعمال شد. این پژوهش به طور فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با دو تیمار آبیاری و سه تکرار انجام گرفت و میزان رشد برگ، رنگ، تراکم، مقدار آب نسبی ، نشت الکترولیتی و درصد خشکیدگی برگ هر 6 روز یکبار اندازه گیری شد، محتوای پرولین برگ نیز در سه مقطع زمانی اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که مقدار آب نسبی گیاهان تحت تنش خشکی کاهش یافته و کاهش آب برگ به زیر 60 درصد منجر به توقف تقریبی میزان رشد برگ در کلیه گیاهان گردید. کاهش در مقدار آب نسبی و میزان رشد برگ در چمن های سردسیری زودتر از چمن های گرمسیری صورت گرفت. تنش خشکی در تمام گیاهان موجب کاهش شاخص های رنگ و تراکم و افزایش نشت الکترولیتی و درصد خشکیدگی برگ شد تنها مورد استثناء علف گندمی بود که افزایش نشت الکترولیتی در آن تحت تنش خشکی معنی دار نشد. گونه ی علف گندمی، رقم تیف وی و جمعیت 88 توانستند برای مدت زمان بیشتری نسبت به نمونه های تجاری شاخص های رنگ و تراکم خود را در سطوح بالا حفظ نمایند. نشت الکترولیتی و درصد خشکیدگی نیز در این گیاهان با تاخیر بیشتری نسبت به انواع تجاری افزایش یافت. تحت تنش خشکی دامنه تغییرات در کلیه فاکتورهای اندازه گیری شده برای علف گندمی کمترین مقدار بود. محتوای پرولین در پاسخ به خشکی در کلیه گیاهان افزایش یافت این افزایش در چمن های گرمسیری بیشتر از چمن های سردسیری بود. عمق و بیومس ریشه نیز در نمونه های تجاری نسبت به سایرین به شکل معنی داری کمتر بودند. در بین چمن های مورد آزمایش، علف گندمی بالاترین مقاومت را به خشکی داشت. جمعیت 88 و رقم تیف وی نیز مقاومت بالاتری نسبت به نمونه های تجاری از خود نشان دادند. گستردگی سیستم ریشه یکی از مهم ترین عوامل موفقیت گونه های مقاوم به خشکی در این مطالعه نسبت به گونه های حساس تر شناخته شد. مکانیزم دیگر علف گندمی برای اجتناب از خشکی کنترل تعرق بود در حالی که رقم تیف وی و جمعیت 88 از حفظ تورژسانس سلولی برای تحمل خشکی بهره گرفتند.
امین داداشی جوکندان بهروز مصطفی زلده فرد
چکیده امروزه زندگی در شهرهای بدون وجود فضای سبز در اشکال گوناگون آن قابل تصور نمی باشد. مهمترین اثرهای فضای سبز در شهرها، کارکردهای زیست محیطی آن می باشد که شهرها را به عنوان محیط زیست جامعه انسانی معنی دار می کند و با مقابله با اثرهای سوء گسترش صنعت و کاربرد نادرست فناوری ها از یک سو و بالا بردن سطح زیبایی شهرها از سوی دیگر، سبب افزایش کیفیت زیستی شهرها می شود. با توجه به کمبود منابع آبی و لزوم توسعه فضای سبز شهرها، استفاده از روش های نوین آبیاری با کارایی بهتر و راندمان بالاتر امری اجتناب ناپذیر می باشد. موارد فوق لزوم انجام تحقیقاتی در زمینه بررسی کاربرد روش های نوین آبیاری در عرصه های مختلف فضای سبز را نشان می دهد. در این مطالعه سه روش آبیاری شامل آبیاری سطحی، قطره ای و قطره ای زیرسطحی در رفیوژهای فضای سبز شهر اصفهان مورد بررسی قرار گرفت. این تحقیق در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار برای هر یک از روش های آبیاری اجرا گردید. برای این منظور بخشی از رفیوژهای خیابان شیخ مفید در سطح شهر اصفهان و بلوار غدیر در سپاهان شهر به عنوان محل اجرای طرح انتخاب و روش های آبیاری مورد نظر در این محل ها اجرا گردد. پس از اتمام اجرای طرح، آبیاری رفیوژهای مورد نظر از ابتدای اسفندماه 88 آغاز و تا انتهای مهر ماه 89 ادامه داشت. سه روش آبیاری اجرا شده مورد ارزیابی قرار گرفت و پارامترهای یکنواختی و راندمان آبیاری برای هر یک از روش های آبیاری محاسبه گردید. متوسط یکنواختی توزیع آب در ربع پایین و ضریب یکنواختی کریستیانس در آیباری سطحی برای رفیوژهای خیابان شیخ مفید به ترتیب 75 و84 درصد و برای رفیوژهای سپاهان شهر 71 و79 درصد بدست آمد. همچنین راندمان کاربرد آب،نسبت فرونشت عمقی و راندمان نیاز آبی در آبیاری سطحی رفیوژهای شیخ مفید به ترتیب 72، 17، 99 درصد و برای رفیوژهای سپاهان شهر 76، 15، 99 درصد محاسبه گردید. متوسط ضریب یکنواختی کریستیانسن، یکنواختی خروج آب از قطره چکان ها، یکنواختی مطلق خروج آب از قطره چکان و راندمان واقعی کاربرد ربع پایین در سه تکرار سیستم آبیاری قطره ای در رفیوژ محل خیابان شیخ مفید به ترتیب 91، 5/91، 90 و 91 درصد و در محل سپاهان شهر به ترتیب 92، 91، 90 و 91 درصد بدست آمد متوسط ضریب یکنواختی کریستیانسن، یکنواختی خروج آب از قطره چکان ها، یکنواختی مطلق خروج آب از قطره چکان و راندمان واقعی کاربرد ربع پایین در سه تکرار سیستم آبیاری زیرسطحی در رفیوژ خیابان شیخ مفید به ترتیب 92، 87، 5/84، 85 درصد و در رفیوژ محل سپاهان شهر به ترتیب 90، 86، 84، 86 درصد بدست آمد. علاوه بر ارزیابی روش های آبیاری شاخص های رشد رویشی گیاهان در دو نوبت اندازه گیری و تأثیر روش های آبیاری بر این شاخص-ها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این بررسی نشان می دهد که در رفیوژهای خیابان شیخ مفید میزان رشد شاخص های رشد شاخه فرعی 1، رشد شاخه فرعی 2، اندازه سطح برگ درخت توت و رشد طولی برگ نو در روش های آبیاری زیرسطحی و قطره ای اختلاف معنی داری در سطح احتمال 5 درصد با میزان رشد این شاخص ها در روش آبیاری سطحی دارد ولی شاخص درصد جوانه های رشد کرده در سه روش آبیاری با هم اختلاف معنی داری ندارد. همچنین در محل سپاهان شهر شاخص رشد شاخه فرعی 1، رشد شاخه فرعی 2 در درخت توت و رشد طولی برگ نو و رشد طولی زرشک زینتی در روش های آبیاری زیرسطحی و قطره ای اختلاف معنی داری در سطح احتمال 1 درصد با میزان رشد این شاخص ها در روش آبیاری سطحی دارد و در شاخص سطح برگ در درخت توت بین روش آبیاری زیرسطحی و قطره ای با آبیاری سطحی در سطح 5 درصد اختلاف معنی دار می باشد و در شاخص درصد جوانه های رشدکرده اختلاف معنی داری بین سه روش آبیاری مشاهده نشد.
میلاد ارجلو مجید طالبی
چکیده فضای سبز به ویژه در مناطق شهری از اهمیت بسیار زیادی برخوردار می باشد. از جمله درختان پهن برگی که نقش عمده ای در تامین فضای سبز دارد می توان به چنار اشاره نمود. این درخت از خانواده platanaceae می باشد. انتشار جغرافیایی این جنس از شرق مدیترانه تا امریکای شمالی و گروئنلند را در بر می گیرد. از میان گونه های چنار گونه p. orientalis l. تنها گونه ای است که احتمالاً بومی ایران می باشد. با توجه به اهمیت درخت چنار در فضای سبز شهری، بررسی تفاوت های احتمالی موجود بین درختان چنار مناطق مختلف بر حسب خصوصیات ظاهری و ژنتیکی، پیش از انجام هر اقدامی در جهت یافتن ژنوتیپ یا ارقام برتر ضروری به نظر می رسد. جهت شناسایی تنوع درون و بین گونه ای در جمعیت های گیاهی، مطالعه ی خصوصیات مورفولوژیک یکی از ابزارهای کارآمد است. در همین راستا به بررسی صفاتی چون تعداد لب هر برگ، شکل برگ، میزان شادابی، تعداد میوه و شکل ریزش پوست درخت در بین نمونه هایی از درختان گونه p. orientalis l. شهرهای اصفهان، اراک، کرج، محلات، کاشان و نطنز و نیز نمونه هایی از درختان گونه p. occidentalis l. اقدام گردید. روابط بین و درون گونه ای چنارهای مورد مطالعه با استفاده از داده های کیفی حاصل از صفات ظاهری ترسیم شد. بدین منظور از ضریب تشابه جاکارد و الگوی upgma با ضریب همبستگی کوفنتیک استفاده گردید که نشان دهنده مناسب بودن الگوی upgma برای گروه بندی نمونه ها بود. نتایج نشان دادند که صفات مورد بررسی، قابلیت جدا سازی گونه ها را از هم داشته ولی تفاوت درون گونه ها به شکلی نبود که بتوان آنها را به طور کامل جداسازی نمود. از آنجا که صفات ظاهری می توانند تحت تاثیر عوامل محیطی قرار بگیرند، بنابراین استفاده از روش های مولکولی جهت شناسایی و طبقه بندی گونه ها و ارقام از اهمیت زیادی برخوردار است. برای تشخیص تنوع بین و درون گونه ای از نشانگر srap که نواحی بیان شونده ژنوم را مورد هدف قرار می دهد، استفاده شد. با استفاده از سیزده ترکیب آغازگری مورد استفاده بر روی 79 ژنوتیپ چنار، 237 نوار تکثیر شد که از میان آنها 61 نوار چند شکلی نشان دادند. میانگین محتوای اطلاعات چند شکلی برای کل ترکیبات آغازگری 153/0 محاسبه شد. که نشان دهنده شباهت ژنتیکی بالا در بین نمونه های مورد مطالعه می باشد. تجزیه خوشه-ای با استفاده از ضریب تشابه جاکارد و الگوریتم upgma با ضریب همبستگی کوفنتیک 995/0 انجام گرفت. تجزیه خوشه ای انجام شده گونه هایp. orientalis l. وl. p. occidentalis را به خوبی از یکدیگر جدا نمود، ولی نمونه های p. orientalis l. را در یک شاخه قرار داد. تجزیه به مولفه های اصلی (pca) نیز نتایج حاصل از تجزیه خوشه ای را مورد تایید قرار داد. همچنین fst در این پژوهش برابر صفر محاسبه گردید که بیانگر عدم تمایز درون گونه ای می باشد. به نظر می رسد که نوع تکثیر این گیاه که از طریق قلمه می باشد، باعث شباهت بالای ژنتیکی در این گونه گردیده است.
شهرزاد رفیع نژاد علی نیکبخت
در حدود یک سوم اراضی جهان با کمبود بارندگی مواجه است و ایران با متوسط بارندگی 250 میلی لیتر در سال جزو مناطق خشک جهان طبقه بندی می شود. عدم بارندگی کافی و توزیع غیر یکنواخت آن در طول فصل رشد در مناطق خشک و نیمه خشک مثل کشور ما باعث شده است که نیاز آبی گیاهان زراعی و باغی به قدر کافی تامین نگردد.لذا اتخاذ روش هایی چون بهره برداری صحیح از آب موجود به همراه استفاده از شیوه های صحیح زراعی شامل کشت گیاهان مقاوم در مقابله با تنش، مثمر ثمر و مفید واقع خواهد شد. وسمه(isatis cappadocica )گیاهی علفی، دو ساله است که ارتفاع آن 8/0 تا 2/1 متر می باشد. این گیاه دارای ساقه ای مستقیم، استوانه ای شکل و به رنگ سبز است که شاخه های متعددی از آن منشعب می گردد.گلها دوجنسی و به رنگ زرد که در گل آذین خوشه مرکب به طول 5 تا 15 سانتی متر در انتهای ساقه ظاهر می شود. احتمال تبدیل این گیاه به یک گیاه زینتی و بررسی مقاومت آن در برابر خشکی ضروری به نظر می رسد. از این رو هدف از انجام این تحقیق بررسی اثر تنش خشکی بر خصوصیات مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی وسمه بود. این تحقیق در دو مرحله رویشی وگلدهی گیاه وسمه طراحی و اجرا گردید. تیمار ها و روش انجام آزمایش ها یکسان ولی به ترتیب در دو شرایط کشت گلدانی و کشت در مزرعه در سال اول و دوم انجام گرفت. این تیمار ها شامل سه سطح مختلف آبیاری شامل 100% ، 75% و 50% ظرفیت زراعی مزرعه در نظر گرفته شد که در کشت گلدانی به هر گلدان در هر کدام از سطوح به ترتیب مقدار آبی معادل 720،540و 320 میلی لیتر داده شد. تیمارها در یک طرح بلوک کامل تصادفی با 4 تکرار و هر واحد آزمایشی شامل 4 گلدان بررسی شدند. تیمار ها در شرایط کشت مزرعه شامل سه سطح مختلف آبیاری از جمله 100% ، 75% و 50% ظرفیت زراعی مزرعه و تیمار شرایط طبیعی بودند. تیمار شرایط طبیعی در طول انجام تحقیق اصلا آبیاری نگردید و تنها با آب باران آبیاری شد.تیمار های 100% ،75% و 50% ظرفیت زراعی مزرعه با تغییر دور آبیاری به صورت 1 روز، 3 روز و 7 روز در میان اعمال گردیدند. نتایج کشت گلدانی نشان داد که خشکی تاثیرمعنی داری بر میزان سطح تاج پوشش گیاه نداشته است. بیشترین و کمترین مقدار وزن تر و خشک اندام هوایی به ترتیب در تیمار های 100% و 50%-75% ظرفیت زراعی مشاهده گردید. وزن تر و خشک ریشه و میزان محتوای پرولین در تیمار 50% ظرفیت زراعی بیشتر از دو تیمار دیگر بود.محتوای کربوهیدرات های محلول و طول ریشه ها در تیمار 50% بیشتر از 75% و آن نیز بیشتر از تیمار 100% ظرفیت زراعی ارزیابی شد. همچنین روند فعالیت همه آنزیم های آنتی اکسیدانی از هفته دوم تا هفته چهارم افزایشی بود. فعالیت آنزیم های آسکوربات پراکسیداز، پراکسیداز و کاتالاز در تیمار 50% ظرفیت زراعی بیشتر از سایر تیمار ها و این مقدار برای آنزیم سوپراکسید دیسموتاز در دو تیمار 50% و 75 % ظرفیت زراعی بیشترین بود. نتایج کشت مزرعه حاکی از آن است بین سطوح 100% و 75% ظرفیت زراعی مزرعه وسطوح 50% ظرفیت زراعی و شرایط طبیعی از نظر سطح تاج پوشش اختلاف معنی داری وجود دارد. همچنین ارتفاع به طور معنی داری تحت تاثیر تنش خشکی قرار گرفت. تیمار های تنش خشکی اثر معنی داری بر قطر شاخه گل دهنده نداشتند اما تاثیر آنها بر تعداد شاخه های گل دهنده معنی دار بود. از نظر صفت تعداد و قطر گل بین تیمار های 100% و 75% ظرفیت زراعی با تیمار های 50% ظرفیت زراعی و شرایط طبیعی تفاوت معنی دار وجود داشت. خشکی در مورد زمان تشکیل شاخه گل دهنده، زمان شروع گل دهی، طول مدت گل دهی و زمان تشکیل میوه تفاوت معنی داری میان تیمار ها ایجاد نکرد. در اثر تنش خشکی پرولین و قندهای ساده محلول به طرز معنی داری افزایش پیدا کرد. در مجموع به نظر می رسد در شرایط 100% و 75% ظرفیت زراعی مزرعه گیاه به صورت بهینه به رشد خود ادامه می دهد و در شرایط 50% ظرفیت زراعی و شرایط آبیاری با باران اگر چه رشد آن محدود می شود ولی از بین نمی رود.
زهرا سرائیان مریم حقیقی
هیدروکربن های نفتی از جمله آلاینده های آلی بوده که موجب آلودگی خاک ها می شوند. تنش هایی که در اثر حضور این ترکیبات به گیاهان وارد می شود موجب شده تا کشت گیاه و ایجاد فضای سبز در چنین مناطقی با مشکل روبرو گردد. حضور پوشش گیاهی و توسعه ریشه گیاهان در خاک های آلوده به مواد نفتی سبب افزایش تراکم و فعالیت میکروارگانیسم ها در خاک شده و تخریب آلاینده های خاک را افزایش می دهد. در این پژوهش به منظور یافتن گیاه مناسب جهت استفاده در خاک های آلوده به هیدروکربن های نفتی، ابتدا درصد، سرعت و میانگین روز جوانه زنی بذر سه گیاه زینتی بومی علف گندمی بیابانی (desertorum agropyron)، ملیکا (melica persica) و پوآی پیازدار (poa bulbosa) در خاک با سطوح مختلف آلودگی به لجن های نفتی مورد مطالعه قرار گرفت. تیمارهای آلودگی عبارت بود از تیمار 1t (خاک غیرآلوده) و تیمارهای 2t، 3t و 4t (به ترتیب خاک حاوی 20، 40 و 80 درصد حجمی لجن نفتی در خاک برابر با 1/2، 87/3 و 25/12 درصد وزنی هیدروکربن های نفتی در خاک). این آزمایش در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. نتایج نشان داد حضور لجن نفتی در خاک تا سطح 20% تأثیر معنی داری بر درصد و سرعت جوانه زنی علف گندمی نداشت، درحالی که درصد و سرعت جوانه زنی دو گیاه دیگر را به طور معنی داری کاهش داد. در انتهای این آزمایش گیاه علف گندمی به دلیل داشتن بیشترین درصد و سرعت جوانه زنی در خاک های آلوده، جهت انجام آزمایش های بیشتر انتخاب و توان رشد و گیاه پالایی آن در مقایسه با دو گونه بومی و غیربومی برموداگراس مورد بررسی قرار گرفت. این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در گلخانه های تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان اجرا شد. نتایج نشان داد وجود 20% لجن نفتی در خاک سبب افزایش رشد علف گندمی نسبت به تیمار شاهد شد، درحالی که رشد گونه های برموداگرس را به طور معنی داری کاهش داد. افزایش بیشتر میزان آلاینده ها، سبب کاهش معنی دار رشد کلیه گیاهان شد. کیفیت ظاهری چمن (رنگ، تراکم و بافت) با افزایش میزان آلاینده های خاک کاهش یافت و در مجموع بهترین کیفیت ظاهری در خاک های آلوده مربوط به برموداگراس غیربومی بود. میزان کلروفیل کل علف گندمی در تیمار 2t تفاوت معنی داری با تیمار شاهد نداشت، درحالی که در هر دو گونه برموداگرس حضور لجن نفتی به میزان 20% در خاک، میزان کلروفیل کل را به طور معنی داری کاهش داد. حضور آلاینده های نفتی در خاک، تولید پرولین در گیاهان را به طور معنی داری نسبت به خاک غیرآلوده افزایش داد. همچنین با افزایش در میزان آلاینده های خاک، فعالیت آنزیم های کاتالاز و سوپراکسید دیسموتاز ابتدا افزایش و سپس کاهش پیدا کرد. در انتهای آزمایش مشاهده شد که بیشترین و کمترین زیست توده ریشه به ترتیب متعلق به برموداگراس بومی و علف گندمی بود. حضور 20 و 40 درصد لجن نفتی در خاک، عملکرد ریشه علف گندمی را نسبت به تیمار شاهد کاهش، اما عملکرد ریشه گونه های برموداگراس را افزایش داد. عمق نفوذ و تراکم ریشه علف گندمی با حضور آلاینده ها کاهش، درحالی که در هر دو گونه برموداگراس افزایش یافت. نتایج همچنین نشان داد حضور آلاینده های نفتی و گیاهان، سبب افزایش معنی دار در فعالیت میکروارگانیسم ها نسبت به خاک غیرآلوده و بدون گیاه شد، به گونه ای که بیشترین میزان کربن تولیدشده در اثر فعالیت میکروارگانیسم های خاک، در ریزوسفر گونه های برموداگراس در تیمار با بیشترین میزان آلودگی (80% لجن) مشاهده شد. حضور پوشش گیاهی نقش موثر و معنی داری در تجزیه و تخریب آلاینده های نفتی در خاک داشت، به طوری که میزان کل هیدروکربن های نفتی حذف شده از ریزوسفر هر سه گیاه مورد مطالعه بیش از نمونه بدون گیاه بود. تأثیر ریزوسفر گونه های برموداگراس در حذف آلاینده های نفتی خاک به طور معنی داری بیشتر از ریزوسفر علف گندمی بود. در مجموع به نظر می رسد برموداگراس غیربومی به دلیل داشتن کیفیت بالاتر و توان گیاه پالایی بیشتر در خاک های آلوده در میان گیاهان مورد بررسی مناسب ترین گیاه جهت ایجاد یک پوشش سبز در مناطق با خاک های آلوده به هیدروکربن های نفتی است.
مریم دوستی بدرالدین ابراهیم سید طباطبایی
رز از مهمترین گیاهان زینتی و معطر دنیا محسوب می شود و به دلیل دارا بودن ترکیبات معطر؛کاربردهای فراوان در صنایع غذایی، داروسازی، آرایشی بهداشتی و عطرسازی دارد. عطر گل رز متشکل از بیش از 500 ترکیب مختلف است که متعلق به سه گروه ترپنوئیدها، فنیل پروپانوئیدها و مشتقات اسید چرب می باشند. مطالعه تفاوت ژن های بیان شده در رز های معطر و غیر معطر منجر به شناسایی چندین ژن کد کننده آنزیم های دخیل در سنتز مواد معطر فرار شد. اسانس رز از ارزشمندترین اسانس ها می باشد و فرآیند تولیدآن طولانی، پیچیده وکم بازده است. بنابراین شناسایی و ردیابی ژن های دخیل در سنتز ترکیبات معطر جهت بهبود کیفیت اسانس و افزایش تولید آن در جنس رز ضروری بنظر می رسد. به همین منظور در این پژوهش سه ژن دخیل در مسیر سنتز ترکیبات معطر شامل دو ژن لینالول سینتاز (lis) و جرماکرین دی سینتاز (gds) متعلق به گروه ترپنوئیدها و ژن اوژنول سینتاز(egs) متعلق به گروه فنیل پروپانوئیدها مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه ابتدا همردیف سازی توالی های پروتئینی و توالی نوکلئوتیدی متناظر با آن ها مربوط به سه ژن مذکور در خانواده های مختلف گیاهی صورت گرفت و بر اساس نواحی با بیشترین شباهت آغازگرهای اختصاصی طراحی شد و تکثیر آن ها در سه گونه rosa hybrida، r. canina و r. damascena بررسی گردید. آغازگرهای مربوط به ژن lis قطعاتی با طول تقریبی 450 و 1000 جفت نوکلئوتید و آغازگرهای مربوط به ژن egs نیز قطعاتی با طول 1100 و 1200 در سه گونه مذکور تکثیر کردند. تکثیر قطعات 2300 و 2000 جفت نوکلئوتیدی نیز در دو گونه r. hybrida و r. damascena با استفاده از آغازگرهای اختصاصی ژن gds انجام گرفت. نتایج حاصل از جستجو با ابزار blast در پایگاه اطلاعاتی ncbi و همچنین همردیف سازی چند تایی برای توالی نوکلئوتیدی و آمینواسیدی مربوط به ژن های lis، egs و gds با توالی های همتای خود در سایر گیاهان موجود در پایگاه اطلاعاتی ncbi برای توالی های بدست آمده، صحت توالی های مذکور را تأیید نمود. بررسی تنوع از طریق محاسبه میانگین pairwise distance بر مبنای مدل k2p و p-distance و همچنین درصد تنوع بر مبنای جایگزینی همجنس و ناهمجنس بین گونه های مورد مطالعه و دیگر خانواده های گیاهی برای سه ژن مذکور صورت گرفت. محاسبه pairwise distance بر اساس مدل k2p برای دو ژن lisو egs نشان داد که دو گونه r. damascena و r. canina فاصله کمتری با یکدیگر دارند و r. hybrida دارای تنوع بیشتری با دو گونه دیگر است. با توجه به اینکه که رز هیبرید از رزهای مدرن محسوب می شود و در اثر تلاقی بین گونه های قدیمی و وقوع جهش، کراسینگ اور و گزینش، بیشتر دستخوش تغییرات بوده، بنابراین تنوع بیشتری را با رزهای قدیمی و وحشی نشان می دهد. داده های حاصل از محاسبه میانگین کل بر مبنای مدل k2p و p-distance برای ژن های lis (085/0)، egs (051/0) )gds 317/0) و در صد تنوع بر اساس جایگزینی هم جنس و ناهمجنس (97/1 = lis، 28/1 = egs و 15/10 =gds ) نشان داد که بیشترین تنوع مربوط به ژن gdsمی باشد و جنس های خانواده rosaceae از نظر ژن egs حفاظت شدگی بیشتری دارند. طبق خوشه بندی حاصل از ترسیم نمودار فیلوژنی بر اساس ضریب maximum parsimony برای هرسه ژن مذکور جنس های خانواده rosaceae در کنار یکدیگر گروه بندی شدند و نتایج حاصل از گروه بندی برای ژن های lisو egs با نتایج حاصل از گروه بندی جنس های خانواده rosaceaeبر اساس ژن های کلروپلاستی همسو بود و این نشان دهنده شباهت بیشتر جنس های خانواده گل سرخیان از نظرژن های lisو egs می باشد.
فرهاد فاضل مهرداد پورسینا
چکیده ندارد.
نعمت الله اعتمادی عبدالکریم کاشی
ازدیاد سیر به روش غیرجنسی و ازطریق کاشت سیرچه ها صورت میگیرد. آلوده بو سیرچه ها به ویروسهای مختلف باعث کاهش عملکرد تا 50 درصد می شود و تنها راه تولید پایه های سالم استفاده از تکنیک کشت بافت تشخیص داده شده است . هدف از بررسی تعیین مناسبترین محیط کشت و ریز نمونه برای تولید گیاهچه های سیر درلوله آزمایش بوده است . دراین پایان نامه ریزنمونه هائی از طبق، انتهای ساقه، طبق بهمراه انتهای ساقه،انتهای ریشه و مریستم ساقه سیر سفید کولتیوار شمال ایران را پس از ضدعفونی، در محیط ms با b-5 همراه با اکسینهای مختلف iaa,naa,2/4d(وسایتوکنین (کینتین)کشت گردید و در دمای 2511 درجه سانتیگراد درتاریکی ویا16 ساعت تناوب نوری باشدت 2500 لوکس قرارداده شد. نتایج براساس آزمایش فاکتو درقالب طرح کاملا تصادفی درشش تکرار مورد مقایسه قرار گرفت . مناسب ترین ماد ضدعفونی کننده برای سیرچه ها، ماده سفیدکننده وایتکس (شامل 5 درصد هیپوکلریت سدیم30) درصد به مدت 30 دقیقه و سپس الکل 60 به مدت ده دقیقه بوده است . بالاترین درصد کالوس درمحیط ms بایک میلی گرم درلیتر iaa و یک میلی گرم در لیتر 2/4-d درتاریکی دائم تشکیل گردید. بیشترین افزایش وزن کالوس برای ریز نمونه طبق درمحیط ms حاوی 2 میلی گرم در لیتر iaa، 0/5 میلی گرم در لیتر 2/4-d و یک میلی گرم در لیترکینین و برای ریز نمونه انتهای ساقه درمحیط ms همراه با یک میلی گرم در لیتر iaa و 0/5 میلی گرم در لیتر 2/4-d و در 16 ساعت تناوب نوری بدست آمد. بیشترین تمایزیابی و تولید ریشه بوسیله کاشت کالوس حاصل از ریز نمونه طبق که به محیط ms بایک میلی گرم در لیتر iaa و یک میلی گرم در لیترکینین منتقل شده بود مشاهده شد و حداکثر درصدشاخه درمحیط ms بایک میلی گرم درلیتر iaa و 4 میلی گرم در لیتر کینین تشکیل گردید. ضرورت iaa و کینین برای شاخه زائی تایید گردید. بااستفاده از محیط کشت b-5 همراه با 0/1 میلی گرم در لیتر naa و یک میلی گرم در لیتر کینین بیشترین شاخه زائی مستقیم جهت ریز نمونه مریستم ساقه بدست آمد و این محیط کشت برای عاری از ویروس کردن سیر مناسب تشخیص داده شد .