نام پژوهشگر: داوود آقایی
سمانه فرازی الهه کولایی
فروپاشی اتحاد شوروی نقش بازیگران و نهادهای سیاسی امنیتی منطقه ای وبین المللی را دستخوش تغییر و تحول کرد. پیامدهای فروپاشی شوروی و در پی آن تغییر در مأموریت ها و کارکردهای سازمان های منطقه ای و بین المللی در حوزه های مختلف قابل بررسی است. اما مسأله اساسی ما در این پژوهش نگاهی به تغییر ها در عرصه قفقاز جنوبی و به دنبال آن نقش جدید بازیگران بین المللی در این حوزه جغرافیایی مهم است. سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) به عنوان نهادی امنیتی - سیاسی پس از پایان جنگ جهانی دوم و در راستای تامین امنیت کشورهای حوزه غرب در برابر تهدیدهای مختلف به خصوص تهدیدهای ناشی از جبهه شوروی پدیدار شد. واقعیت این بود که هیچ یک از کشورهای عضو ناتو در اروپا به تنهایی قادر به دفاع از خود در مقابل شوروی نبود. این پیمان دسته جمعی بر آن بود که دامنه نفوذ و گسترش حضور شوروی و اقمار آن را به غرب محدود سازد. اما تحول های پایانی دهه 90 و فروپاشی شوروی فلسفه وجودی ناتو را با علامت سیوال بزرگی مواجه ساخت. تغییر در جغرافیای سیاسی اروپا و پایان جنگ سرد، باز تعریف اهداف جدیدی را برای ادامه فعالیت ناتو ضروری ساخت. بر این اساس ناتو موقعیت را آماده یافت تا به آهستگی دامنه نفوذ خود را به سمت شرق یعنی به اردوگاه دشمن سابق خو معطوف دارد. از ابتدای تشکیل ناتو، شوروی و بلوک شرق از مخالف های سرسخت تشکیل چنین نهادی بودند. اینک شرایط به گونه ای تغییر یافته است که ناتو ماموریت های جدید خود را در حوزه حیاط خلوت روسیه تعریف کرده و سعی در گسترش دامنه حضور خود در قلمرو رقیب سابق خو (پیمان ورشو) دارد. گسترش ناتو به سوی شرق، آثار و پیامدهای آن، تحقیقی جامع و فراگیر را می طلبد که دامنه آن بسیار وسیع خواهد بود. برای محدود کردن دامنه بحث در حد پایان نامه تحصیلی و نیز با توجه به اهمیت استراتژیک قفقاز در حوزه سیاسی -امنیتی جمهوری اسلامی ایران، ضرورت اجرای پژوهش پیرامون گسترش دامنه نفوذ ناتو به شرق به ویژه منطقه قفقاز و اثرها و پیامدهای آن بر منطقه و به ویژه بر ایران مورد نظر این پژوهش خواهد بود.
افشین نسیمی داوود آقایی
پس از جنگ جهانی دوم و در دوران جنگ سرد، امنیت اروپا از طرف آمریکا و در چارچوب سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) تأمین می شد. اما پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی، باعث بوجود آمدن تغییراتی عمده در ساختار نظام بین الملل شد. در این زمان، ناتو برای بقاء و آماده شدن جهت برعهده گرفتن مأموریت های جدید، بازنگری و بازسازی و تغییر استراتژی را در دستور کار خود قرار داده بود. شرایط بوجود آمده موجب شد تا کشورهای اروپایی در مقوله امنیت و دفاع مشترک فعالیت نمایند و در اتخاذ راهبردها و سیاستهای امنیتی-دفاعی به سمت خودمختاری حرکت نمایند و در اتخاذ راهبردها و "سیاست امنیتی- دفاعی اروپا" شد. مأموریت ها و اهداف مشابه این پروژه امنیتی با مأموریت ها و اهداف ناتو، وابستگی کمابیش به امکانات و دارایی های ناتو جهت اجرا و عملیاتی شدن سیاست امنیتی و دفاعی اروپا و ناسازگاری و مخالفت آمریکا با ایجاد سیستم امنیتی و دفاعی مستقل اروپایی کاملا جدا از ناتو، از جمله عواملی است که باعث می گردد راهبردها و سیاستهای امنیتی - دفاعی اتحادیه اروپا در راستای خودمختاری و در عین حال با هماهنگی و همکاری با ناتو، طراحی، تبیین و اجرا شود.
احمد قیسوندی داوود آقایی
هدف از پژوهش حاضر مطالعه علمی و بررسی سیاستهای مقایسه ای ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا در روند صلح خاورمیانه (1970 تا 2011) می باشد به گونه ای که به فهم واقع بینانه ای از رفتارهای سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا در روند صلح خاورمیانه در مقطع مورد نظر رسیدگی شود و همچنین این پژوهش دچار تقلیل گرایی نشود. این پژوهش مقایسه ای دنبال پاسخ به این پرسش بوده است که نقش آمریکا و اتحادیه اروپا در روند صلح خاورمیانه چه تفاوتها و چه شباهتهایی دارد. فرضیه پژوهش این است که گرچه آمریکا و اتحادیه اروپا هر دو خواستار برقراری صلح بین اسراییل و فلسطینی ها هستند ولی شواهد و قراین و روندهای طی شده حاکی از آن است که آمریکایی ها به دلیل اتحاد استراتژیک با اسرایییل و به منظور بقای این رژیم نقش پیشتاز و موثرتری را نسبت به اتحادیه اروپا در روند صلح خاورمیانه داشته اند. اتحادیه اروپا و به خصوص انگلستان نقش اساسی در بنیان اسراییل تا سالهای بیش از جنگ جهانی دوم داشته است و پس از آن آمریکا به عنوان حامی اسراییل در سالهای جنگ جهانی دوم و نخستین کشوری بود که اسراییل را به رسمیت شناخت . از جمله مباحث مطرح شده در این نوشتار می توان به موارد زیر اشاره کرد: عوامل و ریشه های منازعه و بحران خاورمیانه اعراب و اسراییل، جنگهای اعراب و اسراییل از ابتدا تاکنون، واکنشها و سیاستهای اعراب، گروههای اسلامی و ایران در قبال بحران و روند صلح خاورمیانه و آثار و تبعات ناشی از این بحران و فرایند صلح، بر امنیت و منافع سیاسی واقتصادی کشورهای منطقه، رویکردها و طرح های اتحادیه اروپا در قبلا روند صلح خاورمیانه از دهه 1370 تاکنون، رویکردها و طرح های آمریکا از دهه 1970 تاکنون، بهار عربی، تاثیر تحولات اخیر منطقه بر سیاستهای آمریکا در این رابطه و بحث تشکیل کشور فلسطینی. نتیجه حاصل از بحث های بالا، برتری سیاست آمریکا نسبت به اتحادیه اروپا در ارایه طرح های صلح خاورمیانه و طرفداری آمریکا از اسراییل و همچنین تداوم بحران خاورمیانه در مذاکرات صلح جانبدارانه است.
سعید اخوان داوود آقایی
به رغم این واقعیت که اتحادیه ی اروپا و ایالات متحده ی آمریکا از مشخصه های مشترک فراوانی در زمینه های مسایل فرهنگی، سیاسی و اقتصادی برخوردارند و می توانند به مثابه ی شرکای استراتژیکی در نظر گرفته شوند، اما با این حال چالش ها، واگرایی ها و موانعی بین دو بازیگر اصلی دو سوی اقیانوس اطلس وجود دارد. در واقع، تفاوت های بین این دو بازیگر در مواردی می تواند هژمونی ایالات متحده را به چالش بکشاند. این پژوهش بر آن است تا واگرایی های بین اتحادیه ی اروپا و ایالات متحده را مشخص سازد. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که یک اتحادیه ی اروپای قوی تر می تواند پشتیبان و حامی ایالات متحده در نظام بین الملل و سیاست جهانی باشد. اما در عین حال، اتحادیه ی اروپا می تواند نقش یک رقیب جدی، قوی و زیرک را برای ایالات متحده ایفا نماید.
محمدحسین انصاری ابراهیم متقی
هر چند سخن از وجود یک سیاست مشخص و معین از سوی دولت اوباما در قبال خاورمیانه دشوار می نماید، اما از مجموعه سیاست های اعلامی و اعمالی و رفتارهایی که تاکنون از سوی دولتمردان و سیاستمداران آمریکایی صادر شده است، می توان برخی خطوط کلی و روندهای موجود و در حال شکل گیری را شناسایی کرد. محورهای اصلی سیاست خارجی دولت اوباما در خاورمیانه تا اندازه ای معطوف به چالش های پیشین منطقه ای از جمله صلح خاورمیانه، تضمین انتقال انرژی، ثبات در عراق، مسیله هسته ای ایران، ناآرامی در افغانستان و پاکستان، رقابت تسلیحاتی، تروریسم و ... و چالش های جدید منطقه ای به ویژه تحولات دنیای عرب است. با پیروزی اوباما در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا سیاست خارجی وی حالتی ناتوان از داشتن یک خط مرز روشن سیاسی در برخی خطوط کلی سیاست خارجی خاورمیانه است، اوباما بعد از پیروزی در انتخابات آمریکا از آینده ای خوشایند سخن گفت به گونه ای که اکثر دولت های خاورمیانه و مردم جهان اسلام چشم به اظهارات و راهکارهای وی در رابطه با حل مشکلات و بحران ها دوخته اند، اظهارات باراک اوباما که همراه با تلاش وی در تحقق آنها برآمده است سبب بالا رفتن سطح انتظارات از وی شده است. در این راستا پژوهش حاضر با نگاهی واقع گرایانه در 5 فصل به بررسی ابعاد گوناگون سیاست تغییر اوباما و پی آمدهای آن در منطقه خاورمیانه می پردازد. در این راستا سعی شده است به بررسی این پرسش پرداخته شود که آیا سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در دوره ریاست جمهوری باراک اوباما با تأکید بر سیاست تغییر تأثیری بر سیاست خاورمیانه ای دولت وی و ثبات منطقه خاورمیانه داشته است یا خیر؟ در پاسخ به این پرسش فرضیه پژوهش مبتنی بر این می باشد که سیاست خارجی اوباما منجر به تغییر در سیاست خارجی آمریکا به دلیل تأکید بر الگوی منطقه گرایی در فضای مشارکت و همکاری با کشورهای خاورمیانه شده و بر ثبات منطقه خاورمیانه تأثیر مثبت خواهد داشت.
وفا ولی زاده داوود آقایی
مسأله فلسطین بی تردید مهم ترین مسأله جهان اسلام در این برهه از تاریخ است. تأسیس دولت یهودی در قلب خاورمیانه موجب بین المللی شدن مسأله فلسطین شد. جهت درک این مسأله بایستی آن را در یک زمینه تاریخی مورد بررسی قرار داد. مناقشه طولانی اعراب و اسراییل به چندین جنگ و درگیری مسلحانه انجامیده است. تلاش برای آزادسازی سرزمین های عربی، هم چنین شکست در جنگ اکتبر 1973 اعراب بویژه مصر را به جست و جوی صلح با اسراییل کشاند، که این فرآیند از سال 1979 با پیمان کمپ دیوید شروع شد. بررسی مواضع و راهبردهای دو کشور مهم منطقه ای یعنی عربستان سعودی و جمهوری اسلامی ایران نسبت به روند صلح خاورمیانه از اهداف مهم این تحقیق می باشد. تضادهای بین دو کشور و ایفای نقش متفاوت دو کشور در اصول و اهداف سیاست خارجی و رقابت دو کشور، نقش اساسی را در تحولات منطقه ای خاورمیانه بویژه صلح خاورمیانه بازی می کند . این نوشتار مبین آن است که مواضع و راهبردهای عربستان سعودی در قبال صلح خاورمیانه و مسأله فلسطین تاکنون در راستای حفظ وضع موجود بوده است، اما جمهوری اسلامی ایران بر اساس نگرش ها و مبانی قانون اساسی خود پیگیر سیاست ها و راهبردهای تغییر وضع موجود بوده است. تأثیر تحولات مهم داخلی، منطقه ای و بین المللی بر روند صلح خاورمیانه و مواضع و راهبردهای دو کشور در چند دهه ی اخیر بویژه تحولات اخیری که از آن به عنوان بهار عربی یاد می شود، که مسأله فلسطین را بار دیگر تحت تأثیر قرار داده است از اهم موضوعاتی می باشند که در این تحقیق به تفصیل بیان شده اند.
جواد زراعت پیما الهه کولایی
در چند دهه اخیر، کشورهای در حال توسعه روند شتابانی را در مصرف انرژی از خود نشان داده و در آینده این میزان افزایش چشمگیری خواهد یافت. چین به عنوان بزرگترین کشور در حال توسعه جهان (از لحاظ اقتصادی)، برای ادامه توسعه اقتصادی خود نیاز شدیدی به انرژی دارد. از آنجایی که این کشور توانایی تولید تمام انرژی مورد نیاز خود در داخل را ندارد، بنابراین ناگزیر است از منابع خارجی آن را تأمین کند. به دلیل تسلط آمریکا (مهمترین رقیب چین در صحنه بین-المللی)، بر مسیرهای دریایی انتقال انرژی، چین تلاش می کند که انرژی خود را از منطقه آسیای مرکزی تأمین کند. مهمترین دلایل چین برای نفوذ در آسیای مرکزی به ترتیب، عبارتند از: ، بهره برداری از منابع غنی نفت و گاز این منطقه، هم-مرز بودن با آسیای مرکزی از لحاظ مسایل امنیتی ایالت سین-کیانگ چین، دور از دسترس بودن این منطقه برای ناوگان دریایی آمریکا. با توجه به دلایل بالا، چین بعد از فروپاشی شوروی وارد منطقه آسیای مرکزی شده و در بخش انرژی منطقه سرمایه گذاری کلانی انجام داده است. سیاست انرژی، در تصمیم-گیری های سیاست خارجی این کشور تأثیر بسزایی دارد زیرا که حیات اقتصادی این کشور به انرژی وابسته است. در نهایت، این پژوهش از یک طرف، به بررسی سرمایه گذاری های انجام شده و در حال انجام چین در بخش انرژی آسیای مرکزی می پردازد و از طرف دیگر به حضور قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای و تأثیر آن بر حضور چین در بخش انرژی منطقه می پردازد. روش این پژوهش توصیفی تحلیلی است.
رکسانا نیکنامی ابومحمد عسگرخانی
چکیده ندارد.
میثم رستمی داوود آقایی
چکیده ندارد.
علیرضا اکبریان داوود آقایی
چکیده ندارد.
محمدرضا دمیری داوود آقایی
چکیده ندارد.
احمد جانسیز عبدالرحمن عالم
سوال اصلی پژوهش این است که آیا برداشت اندیشمندان سیاسی در غرب از طبع بشر رابطه ای با فلسفه سیاسی و نوع دولت مطلوب آنان دارد؟ سوالات فرعی پژوهش را می توان در شش محور عمده مطرح کرد: 1-طبیعت بشر تا چه اندازه بر رفتار سیاسی انسان در محیط و جامعه تاثیر می گذارد؟ 2-با توجه به طبیعت بشر، انسان شایسته چگونه دولتی است؟ 3-با نظر به طبیعت بشر، انسان توانائی ایجاد چگونه دولتی را دارد؟ 4-داده های علمی پیرامون طبیعت بشر ، مطلق است یا نسبی؟ 5-با توجه به مرور زمان و افزایش تحقیقات علمی در باره سرشت انسان، آیا در روند برداشتهایی از رابطه طبیعت بشر و فلسفه سیاسی، تغییر مسیر مشاهده می شود؟ 6-آیا جهت کشف مدل دولت ایده آل و شایسته انسان ، بهای کافی بر شناخت طبیعت بشر و رفتار سیاسی آن داده می شود؟