نام پژوهشگر: سیما محمد خان کرمانشاهی
علی محمد پروینیان نسب سیما محمد خان کرمانشاهی
مقدمه : کودک فلج مغزی به دلیل درگیری تمام سیستم های بدن و اختلالات همراه از قبیل اختلالات بینایی، شنوایی، گفتاری، حرکتی، تشنج و... در تأمین نیازهای اولیه خود با مشکل مواجهه هستند، و از آنجایی که معلولیت در درون خانواده اتفاق می افتد، کیفیت زندگی مراقب اصلی یعنی مادر را در تمام ابعاد متأثر می سازد. لذا پژوهش حاضربا هدف تعیین میزان تأثیر برنامه حمایتی سلامت محور بر کیفیت زندگی مادران کودکان فلج مغزی انجام شد. روش کار: مطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی است که نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس، دارای دو گروه آزمون(30 نفر) و شاهد(30 نفر) می باشد . ابزارهای گرد آوری اطلاعات شامل پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه کیفیت زندگی sf36 بود. برنامه حمایتی سلامت محور برای گروه آزمون، در سه مرحله بررسی و شناخت( نیاز سنجی در دو بعد مشکلات ناشی از مراقبت از کودک و رفتارهای سلامت محور در مادر)، حمایت(تبادل نظر درمورد پیش آگهی بیماری و آینده کودک، تشنج، وضعیت حرکتی، و رفتارهای سلامت محور در مادر شامل: تغذیه، ورزش، مسئولیت پذیری سلامتی، مدیریت استرس( آرامسازی بنسون) بااستفاده ازآموزش، مشاوره ،استفاده ازبحث گروهی باگروه همتا و شرکت دادن همسر) و ارزشیابی(اجرای برنامه ها و بازخورد) اجرا شد. داده هادر دو مرحله قبل و دو ماه بعد در دو گروه آزمون و شاهد جمع آوری و توسط نرم افزار spss 16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: آزمون آماری کای دو نشان داد دو گروه از نظر متغیرهای دموگرافیک مثل سن، درآمد و سطح تحصیلات و... یکسان هستند (05/0 p>). بین ابعاد کیفیت زندگی در دو گروه آزمون و شاهد بعد از مداخله، آزمون آماری تی مستقل اختلاف معنی داری را نشان داد(05/0 p<). همچنین آزمون آماری تی زوجی در گروه آزمون نیزاختلاف معنی داری را قبل و بعد از مداخله دربین ابعاد کیفیت زندگی نشان داد(05/0 p<)، لیکن در گروه شاهد این اختلاف معنی دار نبود(05/0 p>). اختلاف میانگین نمره کلی کیفیت زندگی نیزدر گروه آزمون و شاهد معنی دار(0/000 p=) بود.که فرضیه پژوهش (کیفیت زندگی مادران کودکان فلج مغزی که از برنامه حمایتی سلامت محور استفاده می کنند(گروه مداخله) نسبت به مادران کودکان فلج مغزی که از این برنامه استفاده نمی کنند(گروه شاهد)بهبود می یابد تایید گردید . نتیجه گیری و پیشنهادات: نتایج پژوهش نشان داد که اجرای برنامه حمایتی سلامت محور بر کیفیت زندگی مادران کودکان فلج مغزی موثر می باشد، لذا پیشنهاد می گردد برنامه حمایتی سلامت محور به عنوان یک روش موثر در ارتقاء کیفیت زندگی مادران کودکان با بیماری های مزمن بکار گرفته شود.
فرشید شمسایی سیما محمد خان کرمانشاهی
مقدمه: اختلال دوقطبی بیماری بسیاری شدیدی است که بر وضعیت سلامتی عضو خانواده مراقبت کننده از بیمار در همه ابعاد تاثیر می گذارد. بررسی وضعیت سلامتی این مراقبین نیازمند بکارگیری ابزاری معتبر است که بر اساس تجربه آنان درباره مفهوم سلامتی تدوین شده باشد. بنابراین مطالعه حاضر با هدف تبیین مفهوم سلامت براساس تجربه عضو خانواده مراقبت کننده از بیمار با اختلال دوقطبی، و طراحی و روانسنجی ابزار بررسی وضعیت سلامت برای آنان انجام گرفته است. روش کار: این مطالعه یک تحقیق مختلط است که در دو مرحله انجام گرفت. ابتدا با روش پدیده شناسی تفسیری ون مانن، از طریق مصاحبه باز مفهوم سلامت بر اساس تجربه 12عضو خانواده مراقبت کننده از بیمار دوقطبی در مرکز روانپزشکی فرشچیان شهر همدان تبیین شد و سپس پرسشنامه اولیه بر اساس نتایج آن طراحی شد. در مرحله بعد فرایند روانسنجی ابزار شامل روایی صوری و محتوا در دو بعد کمی و کیفی، روایی سازه و همسانی درونی و ثبات آن مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته ها: در تحلیل داده ها 6 مضمون اصلی، زندگی جهنمی، فرسودگی روحی-روانی، غفلت از خود، نیاز به حمایت، احساس شرمساری و محکوم به انزوا با 14 مضمون فرعی حاصل شد. ابزار اولیه با 174 گویه در مرحله ارزیابی روایی صوری و محتوا بر اساس جنبه های کیفی و کمی (cvr&cvi&is) مورد تحلیل قرار گرفت و پس از حذف و ادغام گویه ها تعداد آنها به 126 مورد کاهش یافت. با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی و حجم نمونه 315 نفر روایی سازه بررسی شد که در نتیجه تعداد گویه ها به 75 گویه کاهش یافت و در 10 عامل شامل داشتن زندگی مطمئن توام با آرامش، حفظ سلامت جسمانی، احساسات دردناک، برخورداری از آستانه تحمل روانی، حفظ قوای جسمی-روانی، حمایت خانواده و وابستگان، حمایت سیستم خدمات سلامت، حمایت معنوی- مادی، حفظ روابط اجتماعی و نگرانی از برچسب خوردن قرار گرفتند. نتایج آلفای کرونباخ (95/0) و آزمون مجدد (93/0) نشانگر همسانی درونی بالا و ثبات ابزار بود. نتیجه گیری: ابزار بررسی وضعیت سلامت برای عضو خانواده مراقبت کننده از بیمار با اختلال دوقطبی با 75 گویه، به بررسی وضعیت سلامتی مراقبین در خانواده در محیطهای مختلف مانند بالین، خانواده و در محیطهای پژوهشی به کارکنان حرفه سلامت کمک می کند.
سمیرا فتاحی بابانی سیما محمد خان کرمانشاهی
مقدمه: جراحی های شکمی همانند سایر جراحی ها با اضطراب همراه است و به دلیل آسیب جسمی ، فقدان عملکرد بدنی و تغییر در بهداشت فردی مشکلات متعددی را در ابعاد مختلف کیفیت زندگی باعث می شود. لذا این مطالعه با هدف بررسی تأثیر برنامه مراقبتی خاص روی اضطراب و کیفیت زندگی بیماران دارای جراحی شکمی انجام گرفته است. روش کار: این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی است که در طی پژوهش 70 بیمار دارای جراحی شکمی در بیمارستان امام رضا(ع) شهر کرمانشاه به روش مبتنی بر هدف انتخاب و نمونه ها به صورت تخصیص تصادفی به دو گروه کنترل و آزمون تقسیم شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه دموگرافیک، اضطراب اسپیل برگر، کیفیت زندگی کوتاه مدت پس از جراحی و چک لیست اجرای فعالیت ها بود. در گروه آزمون برنامه مراقبتی خاص بر اساس فرآیند پرستاری به صورت آموزش در دو جلسه و انجام فعالیت ها و پیگیری اجرای برنامه به مدت 15 روز اجرا شد و برای گروه کنترل مداخله ای صورت نگرفت. یافته ها: آزمون تی مستقل نشان داد کیفیت زندگی در مرحله بعد از جراحی بین دو گروه کنترل و آزمون تفاوت معنی داری ندارد ولی در مرحله 15 روز بعد از جراحی معنی دار بود. با استفاده از آزمون آماری آنالیز واریانس با اندازه های مکرر بین دو گروه کنترل و آزمون، تفاوت اضطراب در دو مرحله قبل و بعد از عمل معنی دار بود (001/0 p=) ولی در مرحله پذیرش بین دو گروه از نظر اضطراب تفاوت معنی داری یافت نشد (92/0 p=). نتیجه گیری: با توجه به اینکه اجرای برنامه مراقبتی خاص در زمینه فعالیت و استراحت باعث کاهش اضطراب و افزایش کیفیت زندگی بیماران دارای جراحی شکمی می شود لذا به پرستاران توصیه می گردد در مراقبت از بیماران از این برنامه استفاده نمایند.
غلامعباس کیانی سیما محمد خان کرمانشاهی
این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی است که با هدف تعیین تاثیر آرام سازی بنسون بر پارامترهای همودینامیک وتنیدگی زمان ترخیص در بیماران مبتلا به انفارکتوس حاد میوکارد بستری در بخش سی سی بیمارستان قلب شهید رجایی شهر تهران در سال 1380 انجام شده است.