نام پژوهشگر: محمدهادی یوسفی غروی
محمدسعید نجاتی محمدهادی یوسفی غروی
سئوال اصلی این پژوهش این بود که تصویری که طبری از عصر مکی سیره نبوی ارایه داده بود با این تصویر در کتاب تاریخش چه شباهت ها و چه تفاوت هایی دارد و آیا می توان گزارش های تفسیر را مکملی تاثیر گذار برای حوادث تاریخی دانست؟یانه؟ برای اینکار ابتدا گزارش های تاریخی موجود در کتاب تفسیر گزینش شد و گزارش های مربوط به این حوادث از کتاب تاریخ طبری نیز استخراج گشت و برای استقصای بهتر از فهرست کتاب« موسوعه تاریخ اسلامی »و نیز کتاب های «سیره نبوی در تفاسیر» و« تاریخ در قرآن » استفاده شد و در نهایت سیزده مورد گزارش تاریخی که بین تاریخ و تفسیر طبری مشترک بود استخراج گشت که عبارتند از : بعثت، فترت وحی ، وفات ابوطالب ، مذاکره قریش با ابوطالب، داستان غرانیق،دعوت خویشان،پیشنهاد پرستش متقابل ،برخورد با ابولهب ، فرمان دعوت عمومی،اسراء، ملاقات با جنیان،هجرت به مدینه در این میان گزارش های تاریخی دیگری نیز در تفسیر طبری یافت شد که هرچند برخی مورخان دیگر به آنها پرداخته بودند اما جایشان در کتاب تاریخ طبری خالی بود . این گزارش ها مربوط به حوادث: «برخورد ولید بن مغیره با قرآن» و «عکس العمل ابوجهل به نماز پیامبر» و «آزمودن پیامبر (ص) به کمک یهود» و« اتمام حجت مشرکان مکه »و «تلاش قریش برای فتنه گری در وحی » هستند . بررسی و تحلیل گزارش های طبری ما را به این نکته ها رهنمون شد.: 1. تصویر سیره نبوی در تفسیر، تفاوت چندانی با این تصویر در تاریخ طبری ندارد، و درموارد بسیاری با تکرار گزارش ها مواجه هستیم ، 2. در تفسیر گزارش هایی که صرفا صبغه تاریخی داشته باشد نمی توان یافت. 3. چه درتفسیر و چه درتاریخ نقد یا تحلیل صریحی نسبت به گزارش های تاریخی یافت نمی شود. 4. موارد تکراری میان تفسیر و تاریخ بسیار است و بعید می نماید که با این همه تکرار تکمیل تفسیر هدف اصلی تاریخ باشد،بله برخی از گزارش های تاریخ حتی در این مقطع مکمل تفسیر است. 5. این احتمال وجود دارد که در موارد بسیاری که حوادث در تفسیر هم دنبال می شود ، طبری به اتکا مطالبی که در تفسیر آورده ، گزارش های تاریخش را مختصر کرده باشد.به همین دلیل در این مقطع، تاریخ او نسبت به تواریخ دیگر ،مختصر است. 6. در اکثر موارد اطلاعات جزئی تفسیر در مورد حوادث تاریخی ذکر شده بیشتر از تاریخ است. مانند ملاقات با جن ها ،معراج و... و اختلاف نظر های موجود در مورد حوادث را بیان نموده است . 7. تاریخ طبری سال ها پس از تفسیر او نگاشته شده و اختصار آن در برخی موارد را می توان به اتکای گزارش های موجود در تفسیر دانست 8. شاید به دلیل تقدم تفسیر بر تاریخ است که تفسیر نقش مکمل واضحی را برای تاریخ دارد و تاریخ طبری را بدون مراجعه به تفسیر می توان ناقص تر از کتاب های پیش از او دانست . 9. روشن نبودن مرز های دو علم تاریخ و تفسیر در دوران طبری را نیز می توان عامل خلا تاریخ از برخی گزارش های تاریخی موجود در تفسیر دانست . 10. طبری در غالب موارد به اتکا احادیثی که روایت کرده ، ظاهر قرآن را تخصیص می زند و قرآن را قرینه ای برای پذیرش یا رد روایات نمی داند و از تأویل قرآن برخلاف ظاهر بدوی آن گریزان است. این روش او را غفلت از مواد تاریخی و قراین تاریخی متن قرآن در موارد ممکن مانند سوره نجم و افسانه غرانیق و مانند آیات سوره جن و روایات ملاقات با جن ها و...کشانده است. 11. تقطیع برخی روایات بدون ذکر قرینه بر تقطیع مثل تقطیع روایت محمد بن کعب در تفسیر ،ذیل داستان آیات شیطانی 12. بی علاقگی به تکمیل اطلاعات تاریخی و بسنده کردن به نقل روایاتی که ارکان اصلی حادثه را بیان می کند.مانندروایاتی از یعقوبی ،بلاذری و ابن اسحاق که در حادثه دعوت خویشان بود ولی طبری از آنها استفاده نکرد. 13. طبری بسیاری از روایت هایش را به نقل از استادانی ذکر کرده که از آنها روایات متعدد و فراوانی را شنیده یا اجازه گرفته و این احتمال که درموارد بسیاری روایت هایش از منابع شفاهی بوده یا ازکتابی که تمام آن را سماع کرده یا اجازه روایتش را گرفته ،وجود دارد. 14. طبری اهمیت فراوانی به اسناد روایات می دهد و همین مطلب در موارد بسیار دلیل تکرار روایت های او برای دست یابی به سندی کوتاه تر یا متقن تر است و تاکید بر علو سند و تنوع اسناد ها در تاریخ و تفسیر طبری در موارد متعدد دیده می شود زیرا طبری یک داستان را با روایت های متعددی نقل می کند که برخی یا واسطه کمتری از دیگری دارد یا افراد موثق تری آنها را نقل کرده اند.به عنوان مثال روایت های جابر در بعثت . 15. با یافتن روایت های مشترک و تکراری در تفسیر و تاریخ طبری می توان ،اعتماد و استناد طبری به این روایت ها را فهمید ،اگر چه او خودرا در مقدمه تاریخ تنها ناقل می داند ،اما گزینش روایت های خاصی که در تفسیر آنها را به عنوان روایت های معتبر نقل کرده ،گویای اعتماد طبری به این روایت هاست. از جمله این موارد ،روایت معراج انس و نیز گزارش های فترت و گزارش مشترک داستان آیات شیطانی است. 16. برخلاف تاریخ طبری، اختلاف نظر های موجود درمورد وقایع تاریخی ، در گزارش های تفسیر کاملا منعکس شده است مانند هجرت ،ملاقات با جن ها. 17. تفسیر طبری و تاریخش متأثر از گرایش های مذهبی او نگاشته شده و در آنها دفاع از مسکلک اهل سنت را با گرایش اهل حدیث می توان یافت. 18. هم چنان که در زندگینامه طبری آمده ، او ابتدا محدثی بود که فقیه شد و پس از آنکه در فقه و حدیث به مقام والایی رسیده بود به تفسیر و سپس تاریخ پرداخت ،به همین جهت چهره او حتی در تفسیر و تاریخ چهره یک محدث ظاهر گراست که روایت های تفسیری و تاریخی را در کتاب های خود گرد آورده و نمی توان رویکرد های اصلی و ممیزه های موجود در دو علم تاریخ و تفسیر را به وضوح در آثار او یافت. 19. احتمال تشیع طبری (به معنای تشیع مذهبی و سیاسی) بسیار ضعیف است که علاوه بر شواهد متعدد تاریخی ، اظهار نظر های علمی طبری در آثارش نیز به روشنی آن را رد می کند. 20. اندیشه سیاسی طبری که برخاسته از مکتب اهل سنت است و حکومت غالب زمانه را مشروع می داند ، از تاریخ او تاریخی مقبول برای مکتب سنیان ساخته است. 21. گزارش های خردستیز و افسانه های اسرائیلی فراوانی در تاریخ و تفسیر طبری یافت می شود که نتیجه برخورد او با روایات به شیوه اهل حدیثیان ظاهری است.
احد عبداللهی شترخفتی محمدرضا جباری
آگاهی از معارف ناب ائمه ی معصومین علیهم السلام تنها با دست یابی به روایت های صحیح و معتبر امکان پذیر است که آن نیز به شناسایی منابع معتبر و موثق بستگی دارد . از این رو، شایسته است، پیش از پرداختن به مباحث مهدویت و بررسی حدیث های موجود در این باره، منابع موجود در این زمینه را بشناسیم. ما در این تحقیق به نقد و بررسی منابع مهم مهدویت که علماء فریقین در چهار قرن نخست تألیف نموده اند، پرداخته ایم.و سیر تحقیق در سه محور اصلی ارزش واعتبار مولفین و ارزش واعتبار کتب و همچنین اعتبار سنجی راویات و تعدادی روایات ذکر شده در منابع و اینکه به چه موضوعاتی پرداخته اند. صورت گرفته است. و اینکه در این منابع به چه میزان و موضوعاتی از مهدویت پرداخته شده است. نوشته حاضر ، در سه بخش اصلی سامان یافته ، که در بخش اول منابع شیعه که در قرون اولیه به موضوعات مهدویت پرداخته اند نقد وبررسی می شوند. در بخش دوم به منابع اهل سنت پرداخته می شود. ودر بخش پایانی به مشترکات فریقین پرداخته می شود.
محمدرضا صداقت محمدهادی یوسفی غروی
در این پژوهش سعی بر آن بوده است که با اجتناب از ورود در مسایل کلامی و با نگاه تقریب بین مذاهب اسلامی، تاریخی شفاف از عملکرد اجتماعی و نه فردی خلفای بعد از پیامبر اکرم? در حوزه مسایل اجرایی حکومتی از متون اولیه و قدیم تاریخی استخراج و ارایه گردد. با وجود دلیل عقلی قطعی، مبنی بر ضرورت حکومت، نیازی به تعبد نیست. از این رو، آن چه از کتاب و سنت ذکر می شود در حقیقت بیانات ارشادی است که موید دلیل عقلی قطعی است. در اندیش? اسلامی، رهبری دینی و دنیوی، از یکدیگر تفکیک ناپذیرند و امام، شخصیتی است که این رهبریِ فراگیر و دو جانبه را به عهده دارد. بر این اساس، حاکم اسلامی ـ که امور دین و دنیای مردم را سامان می بخشد ـ باید دارای جامعیت بوده و ویژگی های متناسب هم با رهبری دینی و هم رهبری دنیوی را دارا باشد. به نظر می رسد با توجه به سیاست گذاری هر کدام از این حکومت ها، جایگاه مسایل مختلف اجتماعی نیز در نزد آنان متفاوت بوده است. امام علی? ، گرچه مُلک داری را چیزی جز سیاست ندانسته و حُسن سیاست را موجب دوام حکومت می دانند اما معتقدند که ملاک در سیاست، عدالت در تمامی ابعاد حکومت بوده و سیاست نفس، بهترین سیاست هاست. ایشان? اگرچه تقوای الاهی را معیار تفاوت افراد در نزد خداوند متعال بیان می کنند اما هرگز آن را موجب امتیازات مادی نمی دانند. هیچ گونه تفاوتی میان سیره و روش پیامبر? با سیره و روش علی? موجود نمی باشد. امیرالمومنین علی? به نصوص دینی عمل کرده و هرگز به اجتهاد و قیاس رفتار نمی کردند بلکه امور دنیایی را با امور دینی منطبق و همگان را یکسان میدانستند، هیچکس را بر نمیکشیدند و از مقامش نمیکاستند مگر طبق نص کتاب. در بخش اول این پژوهش به کلیات و بررسی مفاهیم پرداخته شده است. بخش دوم، شامل سیره حکومتی امام علی? در حوزه مسایل اجتماعی در زمینه های عدالت در تمامی ابعاد آن، آزادی و امنیت می باشد. در بخش سوم به سیره حکومتی خلفای پیش از آن حضرت? پرداخته شده و در بخش چهارم نیز تفاوت های سیره حکومتی امام علی? و خلفای پیشین در همین حوزه و پیامدهای آن بیان شده است.
أحمد محسن أسدی نجم الدین طبسی
تتناول هذه الدراسه تأثیر النبی صلیاللهعلیهوآله علی واقع الشعر العربی فی القرن الاول الهجری سیّما فی غزواته وسرایاه ، وتسلیط الضوء علی المفرده الاسلامیه التی کانت نتاجاً عن ذلک التأثیر عند الشعراء المخضرمین بشکل عام وشعراء صدر الاسلام بشکل خاص ، ثم الوصول الی بعض التصورات فی التصعید والرقی والتدرج فی سلّم المجد والتکامل : بلغنا السماءَ مجدَنا وجدودَنا وإنّا لنرجو فوق ذلک مظهرا هذا فی وقت افتُرض فیه انّ الاحکام الشرعیه المتتالیه ، والمُنزله علی رسول الله صلیاللهعلیهوآله لاُمّتهِ قد وقفت حائلاً دون جموح الشعراء نحو المطلق ، وبالتالی فانّ إبداعهم التصویری قد قلّ وتراجع خطّه البیانی الی الوراء . ویمکن القول انّ أهم المحاور التی کان مدار البحث یدور حولها تتلخص بنقاط اربعه هی : 1 ـ هل کان الاسلام عائقاً حقیقیاً فی تحجیم الشعراء ضمن نمطیه واحده خاضعه لتعالیمه بحیث اوقفهم عن إبداعهم فی صناعه القصیده العربیه . 2 ـ هل واجه النص الشعری تصعیداً نحو الرقی والابداع فی ظل الاسلام وتعالیمه المواکبه لکل جیل وعصر . 3 ـ هل تأثرت لغه الحرب عند شعراء صدر الاسلام بشخصیه النبی صلیاللهعلیهوآله أم انها ظلّت عاکفه علی اجوائها القبلیه . 4 ـ هل انطمست رواسب الموروث الجاهلی من نتاج شعراء السرایا والغزوات أم انها لاقت تجدیداً طارئاً علیها فی ظل الاسلام . علی انّ هناک بعض الاشارات الاخری التی یکتشفها الباحث من خلال التتبع والاستقصاء لمجمل الحیاه الادبیه المتوفر علیها هذا البحث .
عبدالله الاحمد نجم الدین مروجی طبسی
چکیده : این پژوهش به بحث درباره ضوابط و قواعد عرضه حدیث بر قرآن کریم، جهت فهم میزان اعتبار حدیث از حیث سند و دلالت پرداخته و فواید رجالی و درایه ای عرضه روایات بر قرآن را بیان می کند. نوشتار حاضر در چهار فصل تدوین شده است. نویسنده در فصل اول کلیات تحقیق، مانند مفهوم لغوی و اصطلاحی حدیث، قرآن، سنّت، وضع، عرضه، حدیث، خبر و اثر را ارائه و در فصل دوم مباحث اساسی مربوط به عَرضه حدیث بر قرآن را مطرح می کند. این مباحث شاملِ نسبت بین قرآن و سنّت، بین بودن قرآن کریم در دلالتش، اهل بیت پیامبر اسلام به عنوان تجلّی سنّت و امنای قرآن، ادلّه منکران حجّیت ظواهر قرآن، راهکارهای حلّ اجمال و ابهام از آیات قرآن کریم، از قبیل تقیید مطلق، تخصیص عام، تبیین مُجمل و کشف امور مشکل و رفع ابهام از قرآن و روایات است. فصل سوم به تشریح قاعده عرضه حدیث بر قرآن می پردازد. نگارنده ابتدا داستان منع تدوین حدیث و علل آن و نیز توجیهات ابوبکر و عُمر و برخی از عالمان اهل سنّت در این زمینه را ارزیابی می کند؛ سپس به بررسی جایگاه سنت نسبت به قرآن و قدرت داشتن روایات در تخصیص زدن آیات عامّ قرآنی می پردازد، و سرانجام دلیل ضرورت عرضه روایات بر قرآن را بیان کرده، تحلیل خود را از روایاتی که دستور به چنین کاری داده اند، ارائه می دهد. آن گاه اقسام عرضه روایات بر کتاب و تفسیر فریقین را در این زمینه مطرح می کند. در فصل چهارم نویسنده برای خدشه کردن در برخی روایات جعلی در باره فضایل ابوبکر و عّمر به عرضه آن ها بر قرآن کریم همّت گمارده و ارکان این قبیل از احادیث جعلی را متزلزل می سازد. وی در پایان نتیجه می گیرد: عرضه کردن روایات ساختگی بر کتاب خدا معیار خوبی برای پالایش احادیث وضعی محسوب می شود؛ زیرا بسیاری از اختلاف نظرهای فقهی و اعتقادی شیعه و اهل سنّت را حلّ کرده و تکلیف احادیثی را که ریشه در اصول فقهی و عقیدتی مسلمانان نداشته و فقط جنبه هایی سیاسی و برداشت های مقطعی داشته اند روشن می سازد
عصام جبوری عادل علوی
إنّ عنوان هذه الرساله هو: (اللعب بآلات القمار والمصادیق المستجده فی الفقه الإسلامی), ومن هنا قمنا بتقسیم البحث فیها إلی قسمین رئیسیین:الأول: فی اللعب بآلات القمار, الذی تعرّضنا فیه لتعریف القمار وآلاته المختلفه (البحث التصوری), ولحکم اللعب بآلات القمار, حتی عند المذاهب الأربعه المشهوره, وما یتعلق بذلک من مسائل وأبحاث (البحث التصدیقی).الثانی: فی المصادیق المستجده, من بیان القاعده العامه, والبحث فی بعض المصادیق المهمّه کاللعب بآلات القمار عن طریق الحاسوب, وحکم أوراق الیانصیب, وغیر ذلک (البحث التصوری والتصدیقی).وقد أضفنا إلی هذه الرساله قبل هذه الأبحاث بحثاً تمهیدیاً فی المنهج الفنّی لبحث القمار عند العلماء. وقد خرجنا من کل ذلک بعدّه نتائج تجدها فی خاتمه هذا البحث.وقد استخدمنا طریقه جدیده فی قسم من هذه الأبحاث _خصوصاً بحث المصادیق المستجده _ وهی أننا وجّهنا مجموعه من الأسئله حول القمار إلی مراجعنا الکرام (دامت برکاتهم) عن طریق مکاتبهم أو عن طریق الانترنیت, وقد وردتنا أجوبه بعضهم _ تجدها مصوّره فی ملحق هذه الرساله _ فحاولنا الاستفاده منها فی تلک الأبحاث؛ نظراً لعدم التطرق للکثیر من تلک المسائل فی رسائلهم العملیه وکتبهم الاستدلالیه.
قاسم الساعدی محمدهادی یوسفی غروی
نزل القرآن الکریم یلقی الضوء علی جمیع مراحل معرکه أحد ویدلی بتعلیقات تصرح بالأسباب التی ادت إلی الخساره الفادحه وأبدی النواحی الضعیفه التی لم تزل موجوده فی طوائف أهل الإسلام بالنسبه إلی واجبهم، فی مثل تلک المواقف الحاسمه وکذلک بیّن القرآن الأهداف السامیه التی تمتاز بها هذه الأمه، کما تحدث القرآن الکریم عن مواقف المنافقین وفضحهم وأبدی ما کان فی باطنهم من العداوه لله ورسوله وللمومنین، مع إزاله الشبهات والوساوس التی کانت تختلج بقلوب ضعفاء النفوس من المسلمین والتی کانت یثیرها المنافقون والیهود، ولکی یتمیز الخبیث من الطیب وبیّن القرآن سوء عاقبه المعصیه لما وقع من ترک الرماه مکانهم الذی وکلهم فیه النبی (صلی الله علیه وآله). ثم ذکر بیان النبی أو الرسول فی الأمه، وبین مکانه الشهداء وتکریمهم بأعلی المراتب، فتناولنا الحدیث عن غزوه أحد من خلال ما ذکره القرآن الکریم مسلطین الضوء علی النظریات التاریخیه، فکانت الرساله تحتوی علی مدخل وفصول: ففی المدخل کان الحدیث عن إعلان الدعوه ومواقف المشرکین ضد رسول الله ومواقف ابی طالب إلی جانبه ومعاناه المسلمین من قبل المشرکین، وانفتاح الرسول (صلی الله علیه وآله) علی أهل المدینه والهجره الشریفه ثم الأذن بالقتال ضد المشرکین ثم بعد ذلک سرایا رسول الله، وکانت اول سریه هی سریه حمزه بن عبد المطلب، ثم تلتها سرایا اخری، ثم بعد ذلک غزوه بدر الکبری. الفصل الاول: الوضع السیاسی والعسکری علی ابواب معرکه أحد، آثار معرکه بدر وسرایا رسول الله بعد معرکه بدر أمثال غزوه بنی سلیم وغزوه الکدر وغزوه السویق وسریه قتل ابن الاشرف وغزوه بنی قینقاع التی کانت لها اسباب مباشره واخری غیر مباشره. غزوه احد: اسباب غزوه احد وکان اهم اسبابها هو اخذ الثأر لقتلی بدر فأخذت قریش تعد العده لخوض معرکه جدیده مع رسول الله لتعید مجدها فجمعت العشائر وافراد ذات خبره ورصدت الاموال وارسلت الشعراء فی المناطق من اجل ان تهیج مشاعر القبائل ضد الرسول، وحملوا معهم النساء وتحرک الجیش بأتجاه المدینه فوصل الخبر إلی الرسول (صلی الله علیه وآل) فخرج بألف مقاتل بأتجاه أحد. الفصل الثانی: معرکه أحد فی نظر القرآن والتاریخ: ذکر القرآن الکر یم الرسول والمسلمین فی آیه ?وَإِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِکَ تُبَوِّئُ الْمُوْمِنِینَ مَقَاعِدَ لِلْقِتَالِ وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ?( ) بالتنظیم العسکری، ثم ذکرهم بالانتصار العظیم فی معرکه بدر الکبری ثم قتال الملائکه. بحث فی آیه ?لَیْسَ لَکَ مِنَ الأَمْرِ شَیْءٌ?( ). الذین ادموا وجه رسول الله (صلی الله علیه وآله). ثم بحث فی بعض الآیات أمثال آیه ?وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَی أَعْقَابکُمْ وَمَن یَنقَلِبْ عَلَیَ عَقِبَیْهِ فَلَن یَضُرَّ اللّهَ شَیْئًا وَسَیَجْزی اللّهُ الشَّاکِرِینَ?( ). الفصل الثالث: اسباب النکسه. آیه ?وَلَقَدْ صَدَقَکُمُ اللّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُم بإِذْنِهِ حَتَّی إِذَا فَشلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِی الأَمْرِ وَعَصَیْتُم مِّن بَعْد مَا أَرَاکُم مَّا تُحِبُّونَ مِنکُم مَّن یُرِیدُ الدُّنْیَا وَمِنکُم مَّن یُرِیدُ الآخِرَهَ ثُمَّ صَرَفَکُمْ عَنْهُمْ لِیَبْتَلِیَکُمْ وَلَقَدْ عَفَا عَنکُمْ وَاللّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَی الْمُوْمِنِینَ?( ). 1- حب الدنیا. 2- اطاعه الکفار. 3- عدم إطاعه الرسول. 4- الحرب الاعلامیه. دور المنافقین فی المعرکه، وکان لهم موقفین: الأول: قبل المعرکه. والثانی: بعد المعرکه. ثم بحث حول آیه ?إِذْ تُصْعِدُونَ وَلاَ تَلْوُونَ عَلَی أحَدٍ وَالرَّسُولُ یَدْعُوکُمْ فِی أُخْرَاکُمْ فَأَثَابَکُمْ غُمَّاً بغَمٍّ لِّکَیْلاَ تَحْزَنُواْ عَلَی مَا فَاتَکُمْ وَلاَ مَا أَصَابَکُمْ وَاللّهُ خَبیرٌ بمَا تَعْمَلُونَ?( ). الفصل الرابع: معرکه أحد بین الثبات والهزیمه. توبه الذین عصوا الرسول فی نظر المورخین والمفسرین. العفو الالهی، وعفو الرسول، وبحث حول الشوری، والذین ثبتوا مع الرسول، ومنزله الشهداء ودور الإمام علی فی المعرکه. الفصل الخامس: ما بعد المعرکه. مواقف لاصحاب رسول الله أمثال عمرو بن الجموح وعبد الله بن جحش مواقف للنساء یوم أحد، ونهایه المعرکه، وخبر قریش حیث أرسل رسول الله أمیر المومنین خلف القوم لیطلع علی خبرهم. والرسول (صلی الله علیه وآله) یتفقد اصحابه امثال سعد بن الربیع وذکوان وحمزه بن عبد المطلب، وکیف صلی علی حمزه والشهداء، وغزوه حمراء الاسد، وخروج رسول الله (صلی الله علیه وآله) بمن کان جریحاً خلف القوم، والحرب الاعلامیه التی وقعت بین الرسول (صلی الله علیه وآله) وبین ابی سفیان، ومقتل عمرو بن عبد الله الجمحی، ومقتل معاویه بن المغیره بن ابی العاص. ثم بعد ذلک دوافع غزوه حمراء الاسد. الفصل السادس: شهداء غزوه أحد أولهم حمزه بن عبد المطلب، ثم بقیه الشهداء.
محمودرضا محمددوست محمدهادی یوسفی غروی
نوشته پیش رو قصد دارد به واشکافی رفتارهای مختلف مسلمانان در حساس ترین دوره تاریخ اسلام «حجه الوداع تا سقیفه» ، که اتفاقا آکنده از پیچیدگی، پنهان کاری و شتابزدگی می باشد با رویکردی تاریخی ، کلامی، حدیثی و باروش کتابخانه ای ، به صورت توصیفی - تحلیلی بپردازد . تصمیم پیامبرخدا ?برای جلوگیری از فروپاشی تمدن نوپای اسلامی ومعرفی رسمیلایق ترین جانشین ، در اجتماع بی سابقه مسلمانان ودر آفتاب سوزان بیابان تفتیده غدیر،با واکنش های متفاوتی همراه شد ؛ عده ای که منافع خود را در نادیده گرفتن این نصب می دانستند از همان هنگام ، رفتارهای ابهام انگیزی از خود بروزدادند و هر چه به زمان رحلت پیامبر نزدیک تر می شد ، مخالفت خود را جدی ترکردند ، آن ها حتی از رفتن به سپاه اُسامه شانه خالی کردند و از نوشتن هدایت نامه توسط پیامبر نیز پیشگیری نمودند. همین گروه منسجم یعنی «قریش با نفوذ»، بلافاصله پس از رحلت پیامبر? ودر آن وضعیت غبار آلود مدینه، با حضور به موقع در محل نشست سران قبایل جاهلیت «سقیفه بنی ساعده» ونه در مسجد پیامبر ، درمسابقه رقابتِ برای تصاحب مقام جانشینی آخرین پیامبر? ، مخالفت خود را کاملا علنی کردند وبا شکار فرصت طلائی موجودو مهارت کامل توانستند پیروز آن فضای بحرانی شده ، مردم را غافلگیر نموده و مدیریت رفتارشان را در اختیار بگیرند و با بیعت اجباری وسرکوب ، مخالفان را مطیع و حکومت خود را تثبیت کنند. این رفتارکینه ورزانهِ اطرافیانِ دیروز پیامبر ، باعث تغییر مسیر طبیعی جامعه اسلامی و منتقل شدن مرجعیت سیاسی ، علمی و مذهبی از جانشین منتخب پیامبر به دیگران شد و باگسترش اختلاف بین اصحاب ، آینده ای تاریک برای جامعه اسلامی رقم خورد تا همواره از اقتدار مسلمان کاسته و بر ستیز و جدائی آن ها افزوده شود .
محمود حیدری هایی رسول جعفریان
ثقیف در تاریخ قبل و بعد از اسلام در ابعاد گوناگونی جای بحث دارد، مسائل اقتصادی ، کشاورزی و اهمیت آن در حجاز ، تولید و صادرات محصولات طائف ، حضور در بازارها به ویژه در بازار عکاظ و نیز دامپروری ، حرف و صنایع و فنون رایج در طائف و ... و همچنین در مسایل اجتماعی و مشارکت مردمی که در ساخت باروی غیرقابل نفوذ طائف تبلور و تجلی یافته است و به لحاظ تمدنی به ساکنان جنوبی شبه جزیره شباهت زیادی دارد. در وقایع و ایام و جنگهای جاهلی کمتر حضور داشته و به حفظ موجودیت و کیان خود پرداخته است. از مسایل مهم ثقیف ، جایگاه دینی آن در جاهلیت و اسلام است که در شرافت و بت پرستی و منزلت بت لات و بیت اللات ، پهلو به پهلوی قریش و هبل و کعبه می زد. قبیله ثقیف و دیگر قبایل حجاز موضوعاتی نو و دست نخورده برای تحقیق و پژوهش های بنیادی است که مواد خام آن در لابلای کتب تاریخی به وفور به چشم می خورد. محل سکونت آنان -طایف-مکان سرمایه گذاری ثروتمندان قریش و محلی دور از صحنه های داغ سیاسی و نزاع ها و جنگ های قدرت بود، طایف پناهگاه فراریان ، عزلت گاه از جامعه بریدگان ، تبعیدگاه نااهلان ، مخالفان ، متمردان و آشوبگران بود.