نام پژوهشگر: میرخالق ضیاتبار احمدی
علی ضیاتبار احمدی میرخالق ضیاتبار احمدی
جریانهای مختلف آب به سمت زهکشها، تاثیرهای متفاوتی بر فرایند فرسایش درونی خاک و در نتیجه بر گرفتگی لوله ها و پوشش های زهکشی دارند. حرکت عمودی آب به سمت زهکش از روی لوله زهکش، نسبت به جریانهای افقی و شعاعی تاثیر بیشتری بر حرکت ذرات خاک به طرف پوشش زهکشی دارد. در این تحقیق، با نصب یک سیستم زهکشی زیرزمینی منفرد متشکل از سه خط زهکش به فاصله 20 متر و عمق متوسط 5/1 متر در حدود یک هکتار از اراضی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، اثر حذف جریان مستقیم آب از روی لوله زهکش بدرون آن بر عمق سطح ایستابی و دبی خروجی از زهکشها بررسی شد. جلوگیری از ورود مستقیم جریان عمودی به داخل زهکشها، بواسطه قراردادن لایه ای از پوشش پلاستیک روی پوشش شن زهکش میانی، انجام گردید. برای بررسی تغییرات عمق سطح ایستابی، چاهکهایی در داخل ترانشه زهکش و به فواصل 5/0، 5/1، 5 و 10 متر از هر زهکش در فواصل 5، 15، 25، 35، 45 و 55 متر از نهر کلکتور حفر گردید. در 11 زمان مختلف از ابتدای اردیبهشت تا پایان آذر 90، مقادیر عمق سطح ایستابی و دبی زهکشها اندازه گیری شد. داده های بدست آمده با استفاده از آزمون t بوسیله نرم افزار sas مورد آنالیز قرار گرفت. در دوره اندازه گیری، میانگین دبی زهکش فاقد پوشش پلاستیک (a)، به میزان 12 درصد بیشتر از میانگین دبی زهکش دارای پوشش پلاستیک (b) بود و و حجم زه آب زهکش a در سطح 5 درصد اختلاف معنی داری با حجم زه آب زهکش b داشت. عمق سطح ایستابی در داخل ترانشه زهکش b حدود 5/8 سانتیمتر کمتر از مقدار متناظر در ترانشه زهکشهای فاقد پوشش پلاستیک (a و c) بود و مقدار آن در فواصل 5/0، 5/1 و 5 متری از زهکش b به ترتیب حدود 5/4، 2 و 3/0 سانتیمتر کمتر از مقادیر متناظر زهکشهای a و c بود. سرعت افزایش عمق سطح ایستابی در چاهکهای واقع در فواصل 5/0 و 5/1 متری از زهکش b تحت تاثیر پوشش پلاستیک قرار گرفت و عکس العمل آن نسبت به مقدار متناظر در چاهکهای مجاور زهکش a کندتر گردید. براساس نتایج، پوشش پلاستیک با ممانعت از ورود مستقیم جریان از روی لوله زهکش بدرون آن، سبب کاهش بار آبی موجد جریان و کاهش سرعت جریان به سمت زهکش -گردید که بواسطه آن بخش زیادی از رسوبات می تواند حتی قبل از ورود بداخل ترانشه زهکش رسوب نماید.
مهدی جعفری تلوکلایی میرخالق ضیاتبار احمدی
اگرچه زهکشی امکان تولید زراعی در خاک های شور و مرطوب را فراهم می نماید، اما زه آب های زهکشی، آلاینده هایی مانند آفت کش ها، نمک ها و سایر آلوده کننده ها را به آب های سطحی و زیرزمینی منتقل می-سازند. نگرش جدید در طراحی سیستم های زهکشی، اهداف کشاورزی و زیست محیطی را باهم مورد بررسی قرار می دهد. عمق، فاصله و پوشش زهکش ها از پارامترهای مهم در طراحی سیستم های زهکشی زیرزمینی می باشند که تعیین مناسب آنها در عملکرد مطلوب سیستم زهکشی و اثرات زیست محیطی آن، نقش مهمی ایفا می کند. بدلیل جدیدالاحداث بودن سیستم های زهکشی زیرزمینی در اراضی شالیزاری، بررسی کیفیت زه آب آن با توجه به شرایط خاص حاکم بر خاک های شالیزاری امری ضروری می باشد، لذا تحقیقی در اراضی شالیزاری دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری با هدف بررسی کیفیت زه آب سیستم های زهکشی در سطح 5/4 هکتار انجام شد. تیمارهای مورد آزمایش عبارت بودند از: چهار سیستم زهکشی زیرزمینی معمولی با عمق 9/0 متر با فاصله زهکش 30 متر با پوشش معدنی (d0.9l30)، عمق 65/0 متر با فاصله زهکش 30 متر با پوشش معدنی (d0.65l30)، عمق 65/0 متر با فاصله زهکش 15 متر با پوشش معدنی (d0.65l15s) و عمق 65/0 متر با فاصله زهکش 15 متر با پوشش مصنوعی (d0.65l15f) و یک سیستم زهکشی زیرزمینی دو عمقی با فاصله زهکش 15 متر و اعماق نصب 65/0 و 9/0 متر به صورت یک در میان(bilevel) . از تیر 1390 تا فروردین 1391در طول مدت یک فصل کشت برنج و کلزا، میزانna, ca, mg, k, cl, so4, hco3, ph, ec و سختی کل (th) زه آب زهکش های مختلف اندازه گیری شد. شاخص های کیفی sar ، esp و lsi برای تعیین قابلیت استفاده مجدد از زه آب ها محاسبه شد. نتایج نشان داد که با افزایش فاصله زهکش از 15 متر به 30 متر کیفیت زه آب بهبود یافت. افزایش کود اوره به خاک، باعث افزایش میزان املاح خروجی شد. با گذر زمان و انجام زهکشی و آبشویی خاک، کیفیت آب خروجی از زهکش ها بهتر شده و به وضع متعادلی رسید. تیمار d0.65l15f بدلیل حجم بالای زه آب خروجی، میزان املاح کل زیادی را از واحد سطح خاک خارج کرد. با تعیین محدودیت ها و محاسبه شاخص-های کیفی آبیاری، مشخص شد که این زه آب ها از لحاظ سدیم خروجی برای استفاده مجدد خطرات زیادی نداشته و در محدوده قابل قبولی برای آبیاری قرار دارند. همچنین، استفاده از زه آب در سیستم های آبیاری قطره ای و بارانی با توجه به گرفتگی و خطرات مسمومیت گیاه توصیه نمی شود.
سیده فاطمه هاشمی میرخالق ضیاتبار احمدی
یکی از مسایل موجود در مدیریت منابع آب، تخصیص بهینه آن بین بخش ها و مصارف مختلف می باشد. این مسأله با افزایش جمعیت و تقاضا روز به روز حادتر می شود. لذا به منظور دستیابی به مدیریت پایدار منابع آب و توسع? آن، بویژه در مناطقی که با کمبود منابع آبی مواجه اند، مهم ترین راهکار را می توان اشتراک گذاشتن این منابع دانست که بر مبنای اولویت ها و حقابه های موجود شرایط برداشت آب را ممکن می سازد، بطوریکه نظام کلی مدیریت تخصیص آب باید بشکلی طراحی گردد که تمامی کشاورزان، تمایل به مشارکت در بهره وری و تولید بیشتر از منابع آب را خواهان باشند. در این راستا ایجاد تشکل آب بران رهیافت نوین مدیریتی است که از یک سو می تواند زمینه را برای همیاری کشاورزان فراهم نماید. بمنظور اعمال مدیریت عادلان? تخصیص آب در تشکل ها، استفاده از روش تحلیل سناریوها و برنامه ریزی یکپارچه یکی از راه های مناسب برای افزایش ظرفیت تأمین آب و استفاده بهینه از آن می باشد، بهمین منظور میزان تخصیص آب باید بر اساس احتمال وقوع تقاضا و قابلیت تأمین صورت گیرد که مستلزم بکارگیری مدل های ریاضی بوده و با ایجاد شبکه خطی و اولویت قرار دادن مصرف کنندگان، زمین? لازم تأمین آب را فراهم نماید. با توجه به اهمیت مطالعه بیلان آب و ارزیابی منابع آب قابل دسترس و مقایسه آن با مصارف حال و آینده، پروژه مدیریت یکپارچه آب و خاک البرز با تأکید بر توسعه تشکل های آب بران در استان مازندران در حال اجراست که به منظور سهولت در تخصیص و تأمین، تقسیم بندی اصلی بصورت 20 واحد تشکل آب بران خواهد بود. منابع آب در این محدوده شامل منابع آب سطحی، آب زیرزمینی و آب بندان است و شبیه سازی بیلان منابع و مصارف آن با هدف تخصیص آب به تشکل ها با استفاده از مدل mikebasin در قالب مقادیر 28 سال? رواناب حوضه های اصلی و زیرحوضه ها، اطلاعات مخزن سد و نیاز آبی گره های مصرف (تشکل های آب بران)، آب زیرزمینی و آب بندان به طور ماهانه انجام شد. در سیستم مورد مطالعه، یک سد مخزنی و 16 مخزن آب بندان، 20 گر? مصرف کشاورزی و 56 آبراهه وجود دارد. همچنین علاوه بر منابع آب سطحی، 20 منبع آب زیرزمینی نیز منظور شده است. نتایج حاصل از تخصیص منابع آب در شبک? البرز نشان داد که آب های بهنگام جاری در شبک? البرز برای تأمین مصارف تشکل های آب بران کافی نبوده و کمبودهای قابل ملاحظه ای در تشکل های آب بران مشاهده شده که ضرورت استفاده از آب بندان و آب زیرزمینی را اجتناب ناپذیر می نماید. همچنین 5 تشکل bmc2، b3-2، hatki3، c25-3 و c25-4 علی رغم استفاده از تمامی منابع آبی که در محدود? طرح وجود داشت، قادر به تأمین تمامی نیازهای خود نیستند. در این تحقیق، میزان تخصیص از آب بندان ها و آب زیرزمینی نیز به ترتیب برابر با 92/1 میلیون متر و 01/131 میلیون متر مکعب بوده است. همچنین مجموع آب های سطحی که می تواند جوابگوی تقاضای تشکل ها باشد، برابر با 02/277 میلیون متر مکعب است. این نتایج همچنین نشان می دهد منابع آب سطحی و آب بندان در شرایطی که بتوان آنها به نحو صحیحی کنترل نمود، قادر به تأمین مصارف تشکل ها بوده و در این شرایط موجب تعادل بیلان آب زیرزمینی نیز خواهند شد.
روح اله دیباوند رامین فضل اولی
در شرایط طبیعی، گرادیان هیدرولیکی در آبخوان های ساحلی به سمت دریا می باشد. آب دریا که در انتهای آبخوان ساحلی قرار دارد به علت داشتن املاح، سنگین تر از آب شیرین می باشد و این اختلاف چگالی آب شور دریا به آب شیرین ساحلی باعث پیشروی آب شور دریا و در نتیجه ایجاد گوه آب شور در زیر آب شیرین می گردد. هر گونه تغییر در الگوی جریان نظیر تغییر در پمپاژ و تغذیه آب شیرین در ناحیه ساحلی یا تغییرات جزر و مدی در ناحیه آب شور ، شکل و موقعیت فصل مشترک را متأثر ساخته و باعث جابجایی آن می شود. در مطالعه حاضر پیشروی آب شور بر آبخوان های ساحلی به وسیله مدل sharp بررسی شده است. این مدل، معادلات جریان آب شور و آب شیرین را با شرط حل معادلات در دو سمت سطح تماس بطور همزمان حل می نماید. سپس سه سناریو با عناوین تاثیر موقعیت مرز بالادست، افزایش و کاهش میزان پمپاژ از چاه های حوضه و میزان تغذیه حوضه در شرایط خشک سالی و تر سالی بر پیشروی آب شور مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بررسی مدل حاکی از پیشروی آب شور به میزان 5/1 تا 2 کیلومتر در آبخوان-های ساحلی می باشد. بررسی سناریوهای فوق نشان داد که تنش ایجاد شده ناشی از موقعیت مرزبالا دست، بر سطح مشترک آب شور و شیرین (اینترفیس) موثر است. میزان برداشت از سفره های زیرزمینی به دلیل تاثیر بر سطح آب زیرزمینی، نقش قابل توجه ای بر پیشروی آب شور دارد. همچنین میزان تغذیه در شرایط خشک سالی و ترسالی به دلیل تاثیر مستقیمی که بر سطح ایستابی دارد، نقش بسزایی در موقعیت اینترفیس ایفا می کند.
مریم موسی خانی میرخالق ضیاتبار احمدی
چکیده خاک محصول فرآیندهایی است که به صورت تدریجی و پیوسته در زمان و مکان تغییر می¬نمایند. شناخت این تغییرات جهت برنامه¬ریزی دقیق، مدیریت مزرعه، تعیین تناسب اراضی برای کشت و¬¬ یا¬ تعیین میزان آب لازم جهت آبشویی، تعیین الگوی کشت و پیش¬بینی عملکرد امری ضروری و اجتناب ناپذیر است. در روش¬های کلاسیک به دلیل در نظر نگرفتن پراکنش نقاط و فاصله مکانی و یا زمانی آنها، امکان دستیابی به دقت مطلوب، همیشه امکان¬پذیر نمی¬باشد. به نظر می¬رسد که تکنیک زمین¬آمار بتواند در این زمینه مؤثر باشد. برخلاف روش¬های کلاسیک، روش¬های زمین¬آمار ضمن در نظر گرفتن ارتباط بین نقاط و موقعیت مکانی آنها، اغلب دقت قابل قبولی را عاید می¬سازند. زمین¬آمار شاخه¬ای از علم آمار می¬باشد که مبتنی بر "تئوری متغیرهای ناحیه¬ای" است. هر متغیری که در فضای سه بعدی توزیع شده باشد و دارای وابستگی مکانی باشد، متغیر ناحیه¬ای نامیده شده و می¬تواند در مطالعات زمین¬آماری مورد بحث و بررسی قرار گیرد. این پژوهش ضمن بررسی همبستگی مکانی هدایت هیدرولیکی و عوامل تأثیرگذار بر آن در منطقه اراضی شمالی رودخانه گرگانرود و قره¬سو، سه روش معکوس وزنی فاصله، توابع شعاع محور و کریجینگ ، جهت درون¬یابی و تخمین 188 نمونه هدایت هیدرولیکی بکار گرفته شده است. استفاده از این روش¬ها مزایایی نظیر تحلیل واریوگرافی دارد که می¬توان با آن پارامترهایی نظیر اثر قطعه¬ای، اثر ساختاردار، شعاع تأثیر و همچنین پارامتر همبستگی مکانی را بدست آورد. روش¬های مختلفی برای اعتبارسنجی روش¬های درون¬یابی وجود دارد که یکی از مهم¬ترین آنها روش اعتبارسنجی تقاطعی می¬باشد. در این روش برای هر یک از نقاط مشاهده¬ای، که معمولاً تنها ابزار مقایسه می¬باشند، تخمین با به کارگیری روش درون¬یابی مورد نظر انجام می¬گیرد و سپس مقدار تخمین با مقدار مشاهده¬ای مقایسه می¬گردد. سه معیار rmse، mae و mbe به منظور ارزیابی روش¬های زمین¬آماری و توانایی آن برای پیش¬بینی دقیق در این تحقیق استفاده شده است. نتایج نشان داد که روش توابع شعاع محور و عکس فاصله وزن¬دار از دقت بالاتری نسبت به روش کریجینگ برخوردار است. در این تحقیق فرض برابری میانگین مقادیر اندازه گیری شده با میانگین مقادیر برآورد شده با استفاده از آزمون آماری t زوجی مورد بررسی واقع شد. نتایج نشان داد در تمامی مدل¬ها مقدار معیار تصمیم از 01/0 بیشتر شده، بنابراین میانگین مقادیر اندازه¬گیری شده با پیش¬بینی شده در سطح اطمینان 99% اختلاف بسیار معنی¬داری ندارند. در نتیجه هر سه روش، روش مناسبی برای درون یابی می¬باشند. واژه¬های کلیدی: زمین¬آمار، هدایت هیدرولیکی، توابع شعاع محور، کریجینگ جامع، عکس فاصله وزن¬دار.
محمد رضا گهردوست منفرد میرخالق ضیاتبار احمدی
تبخیر دایمی از سطح ایستابی به طور گسترده ای در محیط های متخلخل همگن و لایه دار مورد بررسی قرارگرفته است. در محیط¬های لایه ای یافتن یک محیط همگن هم ارز و تعریف مشخصه های هیدرولیکی "موثر" مورد علاقه محققان می باشد. در این تحقیق تابع هدایت هیدرولیکی غیر اشباع موثر در شرایط تبخیر دایمی در خاک های لایه ای درشت بافت با تشابه میلری، مورد بررسی قرار گرفت. سناریوهای مختلف ناهمگنی لایه ای با توزیع های نرمال و لوگ-نرمال عامل مقیاس در لایه ها در نظر گرفته شد. نتایج به دست آمده از شبیه سازی عددی که توسط برنامه matlab صورت گرفت، در نمودارها و جداولی گزارش شدند. بین شیب منحنی هدایت هیدرولیکی موثر در مقیاس لگاریتمی در هر لایه و اندازه عامل مقیاس، رابطه مستقیمی مشاهده گردید. همچنین با بزرگ تر شدن انحراف معیار در توزیع لوگ-نرمال و توزیع نرمال عامل مقیاس و درنتیجه به وجود آمدن لایه های با بافت درشت تر، این لایه ها به تدریج شکل کلی منحنی هدایت هیدرولیکی موثر را تعیین می کنند. به طورکلی هدایت هیدرولیکی غیراشباع موثر، بین دو منحنی میانگین هارمونیک و هندسی هدایت های هیدرولیکی لایه های تشکیل دهنده ستون های خاک مورد مطالعه، قرار می گیرد اما در تعدادی از ستون های خاک در برخی نقاط، مقدار هدایت هیدرولیکی موثر از میانگین هارمونیک نیز کمتر گردید.
رامین نجفی نژاد میرخالق ضیاتبار احمدی
آگاهی از تاثیر تنش خشکی بر عملکرد کمی و کیفی کنجد به منظور مدیریت آبیاری ضروری است. به منظور بررسی کارایی مصرف آب و عملکرد کمی و کیفی کنجد تحت تنش کم آبی، آزمایشی در سال 93 انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل آبیاری کامل، کم آبیاری تنظیم شده و کم آبیاری ناقص ریشه در دو سطح 75 و 50 درصد بودند. بررسی بر روی اجزای عملکرد، عملکرد دانه، درصد روغن، عملکرد روغن و کارایی مصرف آب محصول دانه صورت گرفت. اعمال تیمار کم آبیاری ضمن بهبود درصد روغن، موجب افزایش کارایی مصرف آب محصول دانه شد.
مجتبی ابراهیمی میرخالق ضیاتبار احمدی
خشکسالی از جمله بلایای طبیعی است که رخداد آن اثرات زیانباری بر محیط های اکولوژیکی وارد می سازد. شناخت سنجه های فراوانی جریانهای حداقل ، در مطالعات خشکسالی ، طراحی سیستمهای کاربری آب ، حفظ شرایط مناسب زیست محیطی و غیره بسیار مهم می باشد.خشکسالی هیدرولوژیکی را می توان به صورت دوره ای که در آن مقدار جریان آب رودخانه ها و یا مخازن آب زیرزمینی و سطحی از یک حد بحرانی کمتر شود، تعریف نمود.تحلیل جریانهای حداقل در مناطق فاقد آمار کافی، آنالیز منطقه ای جریانهای حداقل روشی است که متکی بر آمار واقعی بوده ، لذا نتایج آن قابل اعتمادتر می باشد.در این مطالعه ابتدا از بین ایستگاههای هیدرومتری موجود در منطقه مورد مطالعه، ایستگاههای مناسب برای تحلیل جریانهای حداقل انتخاب و ضمن محاسبه سریهای جریان حداقل سالانه با تداومهای7 ، 15 و 30 روزه ، هشت تابع توزیع آماری بر داده ها برازش داده شده و توزیع لوگ پیرسون نوع سوم به عنوان توزیع مناسب منطقه ای انتخاب گردیده است.