نام پژوهشگر: غلامعلی فلاح
زهرا غربی عباس ماهیار
قربانی کردن از آفرینش حضرت آدم(ع) تا کنون، به مثابه ی یک وظیفه ی دینی یا عرفی در بین اقوام و ملل مختلف وجود داشته است.آئین قربانی درادیان ابراهیمی(یهودی، مسیحی، اسلام) نیز ریشه ای بس کهن دارد که به شیوه ی خاص خود و باتفاوت ها و شباهت هایی بر گزار می شود. در گذشته مراسم عید قربان از جمله مناسبت های جشن و خوشگذرانی در دربار شاهان محسوب می شد که فرصت خوبی برای هنر نمایی و مضمون آفرینی شاعران بود.شاعران درباری و غیر درباری این فرصت را برای به تصویر کشیدن مفاهیم و رویدادهای پیرامون قربانی غنیمت شمرده و نکاتی از آن را در اشعار خود بیان کرده اند. با وجود این، هیچ پژوهشی در رابطه با بازتاب آئین قربانی در اشعار شاعران صورت نگرفته است. نوشتار حاضرضمن پرداختن به مراسم قربانی در ادیان ابراهیمی و تبیین وجوه اختلاف و اشتراک آن ها، بازتاب گوشه هایی از این مراسم را در اشعار شاعران قرن ششم و هفتم هجری مورد تحقیق قرار داده و به بررسی کاربرد آرایه های ادبی و صنایع در این اشعار، پرداخته است. همچنین این پژوهش در پی مشخص کردن میزان و نوع تأثیری است که این اشعار از قربانی کردن و مفاهیم مرتبط با آن،پذیرفته اند.قربانی کردن فرزند توسط حضرت ابراهیم(ع)،فنای فی الله، نابودی دشمنان،خلق تعابیر جدید با قربانی کردن چشم بد و صور فلکی از جمله ی مطالبی است که شاعران اشتیاق بیشتری برای پرداختن به آن ها از خود نشان داده اند و در پرداختن به این موضوع تشبیه، تلمیح، جناس، مراعات النظیر و تکراررا بیش از سایر صناعات ادبی به کار برده اند.در این اشعار هر چه ازاوایل قرن ششم به سمت اواخر قرن هفتم پیش می رویم کاربرد قربانی درمفهوم اصطلاحی بیش از کاربرد آن در معنی لغوی و مفهوم آئینی، مشهود است.
زهره امانی غلامعلی فلاح
یکی از شخصیت های مهم و محبوب قرآن کریم و فرهنگ اسلامی، لقمان حکیم است. سوره ی لقمان در قرآن، بدون اینکه پیشینه و صحنه های گوناگون زندگی وی را ذکر نماید توجه محقق ادبی را بر این نکته جلب می کند که حتما این نام خاص در میان اعراب تازه مسلمان یا دست کم یهودیان حجاز شناخته بوده است. پندهای لقمان و نیز بازتاب نام او در کنار مفاهیمی چون: حکمت، سخاوت، صبر، بندگی، آزادی و طول عمر در نظم و نثر فارسی، نگارنده را به سوی شناخت شخصیت و زمانه و زمینه ی زندگانی وی سوق می دهد تا دریابد کدام شاعران و نویسندگان، چرا و چگونه بر اساس شخصیت و ویژگی های اخلاقی یا داستان های مربوط به آن حضرت، به هنرنمایی و مضمون آفرینی پرداخته اند. این نوشتار از سه فصل اصلی تشکیل شده است: 1. معرفی لقمان ، 2. حکمت ، 3. تصویر لقمان در شعر فارسی. در فصل اول به معرفی لقمان بر اساس تفاسیر، کتب تاریخی و قصص پرداخته شده است، سپس به معرفی افرادی پرداخته است که از نظر وجوه گوناگون شخصیتی با او یکی پنداشته شده اند. در فصل دوم ابتدا به تعریف واژه ی حکمت پرداخته شده است، آنگاه در مورد حکیم بودن لقمان، بردگی و آزادی او سخن رفته است. سپس درباره ی خصوصیات اخلاقی و رفتاری لقمان که موجب راه یابی او به نظم و نثر فارسی شده است مطالبی آمده است. بخش سوم نشان می دهد که چگونه لقمان و صفات نیک او دستمایه ی مضمون آفرینی و آفرینش آرایه های ادبی در میان گویندگان و سرایندگان گردیده است.
زهره صادقی حبیب الله عباسی
چکیده اهمیّت زبان عربی در تاریخ و فرهنگ ایران باعث پدید آمدن آثار تاریخی زیادی به این زبان شد و به دنبال آن نهضت ترجمه ی متون تاریخی به وجود آمد که این ترجمه ها، خود کتاب هایی مستقل و با سبک و سیاق خاص بودند. مترجمان با استفاده از کارکرد های زبان از این آثار تاریخی، کتاب های ادبی بزرگی به وجود آودند. ابوشرف ناصح بن ظفر جرفادقانی یکی از این مترجمان بود که با استفاده از نثر فنًی به ترجمه کتاب "الیمینی" عبدالجبار عتبی پرداخته و به علت شعر گونه بودن نثر، این کتاب قابلیًت بررسی از دیدگاه فرمالیست را دارد. در این پژوهش، ضمن مقایسه ی ترجمه ی تاریخ یمینی با تاریخ های دیگر عصر غزنویان (تاریخ بیهقی و زین الاخبار )، با توجه به رویکرد فرمالیست، به تحلیل سبک شناختی آن پرداخته شده و ادبیّت این متن، مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج مطالعه نشان داد که ترجمه ی تاریخ یمینی، علاوه بر ارزش تاریخی، ارزش ادبی زیادی نیز دارد و ماهیًت ادبی آن، بر ماهیّت تاریخی غلبه دارد . کلمات کلیدی : نثر، ادبیّت، عتبی، جرفادقانی، فرمالیست، ترجمه تاریخ یمینی.
حامد ابراهیمی تکامجانی بهادر باقری
دوره بازگشت ادبی به دوره ای از تاریخ ادبیات ایران گفته می شود که گروهی از شاعران به شعر دوره های پیشین روی آورده اند. نوستالژی، در شعر شاعران هر دوره ای از تاریخ ادبیات وجود داشته است. حسرت گذشته و یاد خاطرات دورانی از زندگی به صورت های مختلف در شعر شاعران نمود یافته است. شاعران سبک هندی نیز به گونه ای دیگر از غم غربت و دوری از وطن سخن رانده اند. واژه نوستالژی nostalgia از دو کلمه یونانی ساخته شده است و در اصل واژه ای فرانسوی است: nosstos، nosto،nost که به معنی بازگشت به خانه است و algos ،algia،log که معنی «درد» می دهد. باید بدانیم کلمات و دایره واژگان در القای حسرت، اندوه و دلتنگی بسیار موثر است. چنانکه در ابیات بررسی شده کلمات نوستالژیک را مشخص کرده ایم. در دیوان شاعران مورد بررسی در این پژوهش، به وفورکلمات نوستالژیک به کار گرفته شده است.کلماتی چون: ناله، فریاد، انتظار، آرزو، حسرت، فراق، جدایی، هجرت و اضافه های تشبیهی چون: شب های هجر، گلشن وصل، کنج غم، زخم حسرت، شب هجران، محنت هجر، محنت وطن، ناله زار، باد خزان، چهره زرد، دوری یار، درد بی دوا، آه شعله بار، فرسوده شدن تن، سنگ حسرت از ترکیباتی است که در بیشتر اشعار مشاهده شده است. علاوه بر واژگان دخیل در اشعار به کار بردن قوافی و ردیف هایی چون؛گفتن نتوان، افسوس، نمی رسد، به یاد، به یادم آمد، بود فضای دلتنگی و شکایت و یادکرد گذشته را برای خواننده ملموس تر کرده است. رنگ ها نیز در تصویر سازی شاعر حائز اهمیت اند. استفاده از تیرگی و سیاهی و کاربرد شب به جای صبح و روشنی، نشان از فضای دلتنگی در شعر دارد. عناصر بیانی چون کنایات، تشبیهات و استعارات در تصویرسازی و ساختن فضای نوستالژیک تأثیر قابل توجهی دارند. که همه اینها در جدول شماره 1 و 2 و 3 و4 نشان داده شده است. نمودهای نوستالژی فردی را در شعر شاعران دوره بازگشت بیشتر در عاشقانه ها می توان یافت. هاتف، مشتاق و آذر در عاشقانه ها که شامل غزلیات آن هاست؛ غالباً یا با حسرت از روزهای خوش و یا با شکایت از فراق و دوری، بیوفایی و جفای یار از روزهای گذشته یاد می کنند. سایر گونه های نوستالژی گذشته گرای، خاطره فردی چون نوستالژی حسرت پیری، روزگار جوانی، یاد زادگاه و وطن نیز در اشعار این شاعران نمود یافته است. نوستالژی آینده گرا، آرمان فردی و جمعی نیز چون آرمان عشق و انتظار منجی در اشعار این شاعران به کار رفته است. همانطور که قبلاً نیز ذکر شد نوستالژی و حسرت شاعران این دوره زمانی، نسبت به دوره اعتلای شعر فارسی خود نمودی از نوستالژی است. نوستالژی (دلتنگی، غم و حسرت گذشته) در شعر هاتف اصفهانی، شامل نمودهایی چون؛ نوستالژی گذشته گرای خاطره فردی چون؛ نوستالژی روزگار جوانی و یاد و حسرت دوران خوب زندگی گذشته، یاد معشوق که خود شامل تقسیم بندی جدیدی چون؛ شکایت از فراق یار، شکایت از بی وفایی یار می شود. نوستالژی آینده گرا نیز در شعر مشتاق به دو بخش آرمان فردی که همان آرمان عشق است و آرمان جمعی که انتظار آمدن موعود و منجی عالم بشریت است قابل تقسیم بندی است. تعداد اشعار سروده شده در هر نمونه عبارت است از: نوستالژی گذشته گرایی خاطره فردی چون؛ دلتنگی روزگار جوانی در 3شعر، یاد و حسرت دوران خوب زندگی گذشته در 2 شعر نمود یافته است. یاد معشوق که خود شامل تقسیم بندی جدیدی چون؛ شکایت از فراق یار در 5 شعر، شکایت از بی وفایی یار در 6 شعر مشاهده شد. نوستالژی آینده گرا آرمان فردی که همان آرمان عشق است در 2 شعر و آرمان جمعی که انتظار آمدن موعود است در 1 شعر مشاهد شد. نوستالژی (دلتنگی، غم و حسرت گذشته) در شعر مشتاق اصفهانی، شامل نمودهایی چون؛ نوستالژی گذشته گرای خاطره جمعی بازگشت به ازلو نوستالژی گذشته گرایی خاطره فردی چون؛ شکایت از پیری حدت وصل، بازگشت به زادگاه و یادکرد وطن، یاد و حسرت دوران خوب زندگی گذشته، یاد معشوق که خود شامل تقسیم بندی جدیدی چون؛ شکایت از فراق یار، شکایت از بی وفایی یار، شکایت از حسرت از دست دادن ایام وصال می شود. نوستالژی آینده گرا نیز در شعر مشتاق به دو بخش آرمان فردی که همان آرمان عشق است و آرمان جمعی که انتظار آمدن موعود و منجی عالم بشریت است قابل تقسیم بندی است.تعداد اشعار سروده شده در هر نمونه عبارت است از: نوستالژی گذشته گرای خاطره جمعی بازگشت به ازل :در 8 شعر مشاهده شد. نوستالژی گذشته گرایی خاطره فردی چون؛ شکایت از پیری حدت وصلدر 4 شعر ، بازگشت به زادگاه و یادکرد وطن در 5 شعر، یاد و حسرت دوران خوب زندگی گذشته در 8 شعر نمود یافته است. یاد معشوق که خود شامل تقسیم بندی جدیدی چون؛ شکایت از فراق یار در 26 شعر، شکایت از بی وفایی یار در 19 شعر، شکایت از حسرت از ندانستن قدر ایام وصال در 10 شعر مشاهده شد. نوستالژی آینده گرا آرمان فردی که همان آرمان عشق است در 8 شعر و آرمان جمعی که انتظار آمدن موعود است در 2 شعر مشاهد شد. گونه های نوستالژی(دلتنگی، غم و حسرت گذشته) در اشعار آذر بیگدلی نسبت به اشعار مشتاق اصفهانی کمتر است. نوستالژی یا دلتنگی در دیوان آذر به نمونه هایی چون؛ نوستالژی گذشته گرای، خاطره فردی مثل:بازگشت به زادگاه و دوری وطن، یاد معشوق که خود به نمونههایی چون؛ شکایت از فراق یار، شکایت از بیوفایی یار، شکایت و حسرت از دست دادن و نداشتن قدر ایام وصال. نوستالژی یا دلتنگی آینده گرا نیز به دو دسته خاطره فردی چون؛ آرمان عشق و خاطره جمعی چون؛ انتظار موعود تقسیم می شود. تعداد اشعار در هر نمونه عبارت است از: نوستالژی گذشته گرای، خاطره فردی مثل:بازگشت به زادگاه و دوری وطن در 3 شعر، یاد معشوق در نمونه هایی چون؛ شکایت از فراق یار در 15 شعر، شکایت از بی وفایی یار در 9 شعر، شکایت و حسرت از دست دادن و نداشتن قدر ایام وصال در 1 شعر نمود یافته است. نوستالژی یا دلتنگی آینده گرا نیز در دو دسته خاطره فردی چون؛ آرمان عشق در 2 شعر و خاطره جمعی چون؛ انتظار موعود در 1 شعر مشاهده شد.
اسماعیل شریفی غلامعلی فلاح
مناظره در دو سبک خراسانی و عراقی متفاوت است.
زهرا محرابی بهادر باقری
چکیده غزل حافظ هم عاشقانه است، هم عارفانه و هم مدحی. گاه این هرسه سطح را می توان در یک غزل دید. به عبارت روشن تر، در محور افقی یعنی بررسی تک تک ابیات شعر او سطوح مختلفی دارد امّا در محور عمودی یک سطح بیشتر از دیگر سطوح، خود را نشان می دهد. امّا از مختصّات جزئی سبک او می توان به اوج مفاهیم طنز در لابلای دیگر مضامین، تلفیق تصویرسازی و روایت پردازی و بیان مفاهیم متضاد در یک جا اشاره کرد. پس از حافظ تا حدود صد سال، وضع شعر و ادب تغییر خاصّی نکرد و عمده کار شعرا تقلید بود. از شاعران مقلّد حافظ که تا حدود زیادی در تقلیدهای خود موفّق تر از دیگران عمل کرده است، بابا فغانی شیرازی، شاعر عاشق پیشه ای است که اشعاری لطیف، فصیح و روان دارد. بیشتر غزل های او عاشقانه و به سبک وقوع هستند که در آنها به مدح و توصیف معشوق خیالی و اظهار تواضع بیش از اندازه عاشق در مقابل او می پردازد. از ویژگی های سبکی شعر او می توان ایجاز کلام و سادگی، یکدستی شعر از ابتدا تا پایان و کاربرد الفاظ ساده و شیرین را نام برد. با مقایسه پنجاه غزل از حافظ و بابافغانی که دارای یک قافیه و وزن مشترک هستند، می توان به میزان تقلید فغانی از حافظ و اختلاف هایی که به لحاظ سبکی در طول یک قرن پس از حافظ بر قالب غزل گذشته است، پی برد. کلید واژگان: سبک شناسی، حافظ، وقوع، بابافغانی، غزل، سطح آوایی، سطح لغوی، سطح فکری، ابزارهای بیانی، انسجام.
فریبا بردبار غلامعلی فلاح
قارون، یکی از شخصیت های تاریخی و داستانی در ادبیات فارسی است که تاثیر نسبتاً زیادی در متون مختلف داشته است. اولین حضور او در کتب دینی است و بعد از آن می توان انعکاس سیمای او را در متون تاریخی و ادبی مشاهده کرد. این انعکاس بیشتر متأثر از شخصیت عبرت آموز اوست. او در متون دینی به عنوان شخصیتی سرکش و طغیانگر در تقابل با موسی(ع) حضور یافته است. اما حضور او در متون ادبی تنها به این ویژگی او ختم نمی شود و ما با ابعاد مختلف شخصیت و زندگی او در آثار ادبی مواجه هستیم. در این پژوهش کوشیده ایم تا حد امکان، با استفاده از منابع درجه اول سیمای قارون را در متون دینی، تفاسیر و تاریخ بررسی کنیم. در بخش بعدی این پایان نامه که هدف اصلی این پژوهش است به شناسایی ابعاد سیمای قارون در متون ادبی منظوم و منثور تا قرن هشتم پرداخته ایم.
فرشته جندقیان بیدگلی مرتضی میرهاشمی
شخصیّت پادشاهان در مثنوی های عطار تا چه اندازه به چهره ی تاریخیشان شباهت دارند؟ پادشاهان در مثنوی های عطار از چه میزان تنوع برخور دارند؟ و شناخت این شخصیّت ها تا چه اندازه می تواند مخاطب را از شیوه ی کار عطار آگاه کند؟ هدف پژوهش حاضر این است که با بررسی چهره ی پادشاهان در مثنوی های عطار و مقایسه ی آن با چهره ی این شخصیّت ها در کتب تاریخی، تا اوایل قرن هفتم، به سئولات مطرح شده، پاسخ گوید. در ابتدا فرضیه ها چنین مطرح شد که عطار در مثنوی های خود در شخصیّت بعضی از پادشاهان که از آنها یاد کرده، دخل و تصرفاتی انجام داده و آنگونه که مد نظرش بوده آنها را مطرح کرده است. پادشاهان و حوادث مربوط به آنها در مثنوی های عطار از میزان بالایی از تنوع برخور دارند و به نظر می رسد پادشاهان تاریخی در مثنوی های او حضور پررنگ تری دارند. این پژوهش با گردآوری موارد مورد نیاز از کتب دست اول که شامل: چهار مثنوی عطار و 24 کتاب تاریخی و تفسیری ترجمه شده به زبان فارسی تا اوایل قرن هفتم هجری می باشد، به استخراج جنبه های مشابه در دو أثر ادبی و تاریخی دست زده و در ادامه با استفاده از روش تحلیلی و توصیفی، پرداخته است. حاصل این پژوهش آن بود که هر چه شخصیّت های مورد استفاده ی عطار فاصله ی زمانی بیشتری با زمان حیات او داشته اند کمتر در معرض تغییرات برای وارد شدن به شعر او قرار گرفته اند. چنانکه سرچشمه ی اغلب قریب به اتفاق حکایات مربوط به پیامبر- پادشاهان، در کتب تاریخی مورد بررسی یافت شد و این نکته در مورد پادشاهان اسطوره ای نیز صادق است. تنها پادشاهان تاریخی نزریک به زمان حیات عطار، از جمله محمود غزنوی، ملکشاه، سلطان سنجر است که بیشترین تغییرات در شخصیّت آنها اعمال شده که در این موارد نیز هر چند شاهد تاریخی دقیقی درباره ی این روایات یافت نشد، امّا تأثیرپذیری از فرهنگ عامه، فاصله ی زمانی اندک با پادشاهان و از بین رفتن برخی از کتب تاریخی این دوره را نمی توان نادیده گرفت. کلید واژه: پادشاهان، عطار، تاریخ، داستان.
سمیه بهمن زاده غلامعلی فلاح
تلمیح از شگردهای بدیع معنوی به شمار می رود که بسیار مورد عنایت ادیبان اعم از شاعران و نویسندگان واقع شده و به همین دلیل است که هم در کتب بلاغی، فصل مفصلی در باب تلمیح و دیگر صنعت های زیرمجموعه آن آمده و هم فرهنگ های متعددی در حوزه تلمیحات و اشارات تدوین شده است. در ادب فارسی، صدها شاعر و نویسنده بزرگ، این تلمیحات را دستمایه شعر و هنر خویش قرار داده اند و گنجینه های معنوی گرانبهایی از خود به یادگار گذاشته اند و با بهره-گیری از عطر آیات و احادیث مشام جان فارسی زبانان مشتاق را معطر ساخته اند. جامی نیز یکی از این شاعران و هنرمندان است که همچون دیگر ادیبان از این امر غافل نبوده است. ما نیز برای اثبات ملایی جامی به بررسی تلمیح از زوایای مختلف در دیوان پرحجم وی پرداخته ایم. تحقیق حاضر به اشارات و تلمیحات جامی در قلمروی آیات و احادیث و شخصیت های مذهبی و اساطیری و تاریخی اختصاص دارد که برای جامع بودن آن به ناگزیر نخست به معرفی جامی و آثار او پرداخته شده و سپس تلمیح را از دیدگاه مختلف مورد بررسی قرار دادیم و نیز به استخراج آیات و احادیثی که در آنها از تلمیح و اقتباس استفاده شده، در دیوان این شاعر نامی پرداخته ایم. لازم به ذکر است که برای جلوگیری از اطاله کلام برای ابیاتی که اشاره به بیش از یک آیه از قرآن کریم داشته-اند، دو آیه را برای نمونه ذکر کرده و بقیه آیات را با ذکر سوره و شماره آیه به شکل فهرست وار بیان کرده ایم. در بخش دیگر که شامل اشارات دینی و مذهبی می باشد برای نشان دادن تلمیحات گاه از ترجمه قرآن کریم به صورت مستقیم استفاده کرده و به آن استناد نموده ایم. در فصل نهایی، هر چند به ظاهر برخی ابیات اشاره به واقعه یا موضوع خاصی به عنوان تلمیح ندارد، اما به نظر می رسد که در بحث محتوایی و تحلیل می بایست خواننده با شخصیت نام برده در ابیات یاد شده آشنا گردد، لذا بدین منظور به معرفی شخصیت ها پرداخته ایم. در پایان پس از بررسی انواع تلمیح در دیوان وی به این نتیجه رسیده ایم که اشارات دینی و مذهبی و آیات و احادیث بیش از دیگر تلمیحات به کار رفته است و این امر شاید از آنرو بوده که گرایش ذهنی جامی به بیان امور دینی بیش از اساطیر و تاریخ بوده است.
مریم عندلیب غلامعلی فلاح
پری جایگاه مهمی در خلق تصاویر شاعرانه و همچنین کارکردی مهم و پربسامد در داستان های حماسی و غنایی و عامیان? ایرانی دارد. پیش از آیین زرتشت پری، ایزدبانویی بود که به دلیل کامجویی، باروری و زایش ستایش می شد. در آیین زردشت و متون پیش از اسلام، به موجودی پلید و کارگزار اهریمن تبدیل می شود که با برخورداری از زیبایی و افسون و جادو آدمی را می فریبد. اما هرگز چهر? زیبا و دوست داشتنی خود را در ذهن و زبان انسان ها از دست نمی دهد. این دوگانگی و هم چنین سیر تطوّر چهره و کارکرد پری در متون نظم و نثر ادبی ایران، نکات تازه و مهمی پیش روی محقق ادبی می گذارد. این پژوهش به بررسی چهره و کارکرد پری از اوستا و برخی متون پهلوی پیش از اسلام و نیز متون برخی از متون نظم و نثر ایران تا قرن هشتم می پردازد و ویژگی های آن را برمی شمارد و سیر تطوّر آن را نشان می دهد.
فاطمه هجری حبیب الله عباسی
نثر فارسی همچون شعر فارسی تحت تأثیر نثر و شعر عربی بوده و تقریباً همان سیری را که نثر و شعر، در جهان عرب تا قبل از حمل? مغول پیموده است با فاصل? زمانی کوتاه تری تجربه کرده است. یکی از گونه های فربه نثر فارسی، نثر فنی است که تحت تأثیر فضل نمایی ها یا به تعبیری خودنمایی های نویسندگان زبان فارسی، به وجود آمد. دور? تکوین نثر فنی از نیم? دوم قرن پنجم آغاز شد. تاکنون، بیشتر همّ و غم خوانندگان و مخاطبان این نثر، حل ابهامات و معضلات لغوی و زبانی و ادبی آن بوده است یا به تعبیری، بیشتر به خواندن این متون پرداخته اند. کمتر کسی به خوانش این متون همت گماشته است؛ همین نبود خوانش سبب شد که به یافتن رویکردی انتقادی روی آوریم که بتوانیم با آن خوانشی صحیح و ایرانی از این متون به دست دهیم و آن رویکرد، فرمالیسم بود. این پژوهش همچنین با تطبیق مولفه های فرمالیسم بر متون نثر فنی، ضمن دست یافتن به مشترکات بسیاری میان آن ها، متون نثر فنی را نوع ادبی مناسبی به منظور کاربرد مولفه های فرمالیستی می داند.
لیدا آذرنوا غلامعلی فلاح
درادبیات کهن داستانی ایران، معدود آثاری را می توان یافت که با نظریه های مدرن روایت پردازی همخوانی داشته باشد. شاهنامه فردوسی به عنوان یک شاهکارِ کهنِ حماسی، خلّاقیت های بی نظیری در کاربرد شگردها و فنون نوین داستان پردازی دارد. پژوهش حاضر، حاصل رویکردی نو به شاهنامه فردوسی از منظر نظریه روایی ژرار ژانت، نظریه پرداز مشهور فرانسوی و پیروانش با توجّه به سه مقوله زمان؛ وجه، حالت و صدا در سه شعر برگزیده از بخش های اساطیری، پهلوانی و تاریخی است. برآیند پژوهش نشان می دهد که سراینده اثر با کاربردهای مختلف زمانی و عمدتاً زمان پریشی و چینش خاص و هنرمندانه حوادث و رویدادها، به آشنایی زدایی در فرم زمانی قصه پرداخته و به پیرنگ متناسب با خواسته خود دست می یابد. و با استفاده از فنونی ویژه و تنظیم هنرمندانهِ شتاب داستان، ضرباهنگ نقل حوادث و رخدادها را بامعنای آن گره می زند و به انتقال معنا و پیام خاص خود دست می یابد. از سوی دیگر با تکرار حوادث و رویدادها، هر بار و در بافتی نو، بار معنایی آن ها را بسط می دهد و بر نحوه دریافت و وسعت دید معنایی خواننده از اثرش تأثیر می گذارد و با کاربرد زاویه های دید و راویان گوناگون، گاه از چشم انداز دانای کل به فهم خواننده از داستان جهت می دهد و گاه با زاویه های دید نمایشی،سبب برجسته سازی، جلب حضور، همدلی و مشارکت مخاطب در خوانش داستان می شود و با تعبیر و تفسیر حوادث و رویدادها از زبان خود و شخصیت ها، عامل چندلایه شدن و بسط معنا در روایت می شود و در نتیجه ما را با چندگانگی صدا و تکثّر آراء مواجه می سازد. و با پیوند میان زاویه های دید و راویان گوناگون میان راوی، شخصیت و مخاطبان فرازمانی آن تعامل برقرار می سازد و بدین گونه با طرح معنا به طرزی بدیع، شکل و محتوای اثر را آن چنان در یک دیگر گره می زند که معنا از شکل و شکل از معنا می شکافد. مسئله ای که عبدالقاهر جرجانی ناقد ژرف بین ایرانی هزاره ای پیش آن را در نظریه نظم خود بیان نموده بود.
فاطمه سلطانشاهی غلامعلی فلاح
تراژدی یکی از انواع ادبی است و پدیده ای اروپایی می باشد.این نوع ادبی در یونان پدید امد و ارسطو در اثر خود به نام فن شعر از این نوع ادبی نام برده است . این اثر به ادبیات سایر ملل از جمله ادبیات اسلامی نفوذ کرده است . از انجا که تراژدی و حماسه از نظر موضوع مشابه هستند ، در این پژوهش سعی شده است تا میان نوع ادبی تراژدی و چهار داستان شاهنامه که رگه هایی از ویژگی های تراژیک دارند ، مقایسه ای صورت داده شود و شباهتهای میان آن ها استخراج شود .
سیما نوبهار غلامعلی فلاح
موضوع مورد بررسی در پژوهش حاضر، تحلیل قصه حضرت موسی در قصص القرآن نیشابوری و قصص الانبیاء سورآبادی با رویکردی روایت شناختی است. نظریه روایت شناختی به عنوان شعبه ای فعال از نطریه ادبی،در پی کشف الگوی جامع روایت است که تمام روش های ممکن روایت داستان ها را ذر بر می گیرد. بنا بر نتیجه پژوهش،اثر نیشابوری قابلیت های روایی بشتری نسبت به قصص القران سورآبادی را داراست و شگردهای روایی در آن بیشتر رعایت شده است. مولفه زمان در قص الانبیاء بر اساس نظریه ژرار ژنت قابل بررسی و ارزیابی است.
مهرنوش مظفرجزی مرتضی میرهاشمی
برای شناخت اندیشه های خلاقی که به نوعی در فرهنگ و تمدن و ادبیات ما دارای تأثیری به سزا بوده و هرکدام از آن ها باعث خلق شاهکارهای ارزنده شده اند، نخست به شناخت و بررسی پیشینه ی خود وفقِ منابع موثق نیازمندیم، منابعی که اکثر محققین آن را تأیید کرده باشند. حکیم عمر خیّام نیز یکی از مفاخر ملّی ماست که علاوه بر اشتهار ِدر علومی چون ریاضیات و نجوم در سلک شاعری و ادب فارسی نیز از بزرگ ترین رباعی سرایان ایران است که درباره ی مقام علمی و هنر شاعری او بالغ بر دو هزار کتاب و مقاله وجود دارد که چاپِ رباعیات او توسط شاعر انگلیسی «فیتزجرالد» اهمیّت اندیشه ی وی در سطح جهانی را نشان می دهد. برای عملی ساختن چنین امری یعنی «شناخت و شکل گیری اندیشه خیّام» و تأثیر شاعران و اندیشمندان قبل از وی در راستای این ساختار ارزنده ابتدا به مطالعه ی آثار و آراء فلاسفه ای چون اپیکور فیلسوفِ بنام یونانی و همچنین مطالعه ی اوضاع فرهنگی و اجتماعی دوره ساسانیان به ویژه عصر انوشیروان و تفکّر مردمان آن روزگار اعمّ از تأثیر دین زردشت، پیدایش زروانیان و ظهور فلسفه ی نوافلاطونی پرداخته و همچنین نگاهی ویژه داشته ایم به چگونگی آمیزش و تلفیق افکار و فرهنگ یونان زمین با فرهنگ این مرزوبوم و تأثیر متقابلی که هر یک بر دیگری داشته اند و سپس مقایسه نقاط اشتراک و اختلاف شخصیت و افکار خیّام با شعرای پیش از خود را سنجیده ایم، از رودکی و فردوسی و ناصرخسرو و... گرفته تا شاعر عرب ابوالعلا معرّی که در این راستا نقش او و فردوسی در شکل گیری اندیشه های خیّام از سایرین پررنگ تر بوده است. در این مقایسه سعی شده تا دغدغه های مشترک خیّام و بزرگان قبل از وی را که عمدتاً در خصوص مسائلی همچون راز آفرینش، مرگ وزندگی، حیرت در کائنات، از کجا آمدن و به کجا رفتن، جبر، قضا و قدر، اغتنام اوقات، شاد خواری، میگُساری و غیره وجود دارد مورد مطالعه و بررسی قرار داده و نمونه هایی از اشعارِ هر یک را ذکر نماییم.
خسرو شمسایی غلامعلی فلاح
اندیشه سیاسی ایرانشهری، سامانه ای منسجم از تفکّر ایرانی برای اداره گیتی است. ایرنیان با برخورداری از چنین اندیشه منظمی توانسته?در طول تاریخ، با اقتدار، ضمن اداره مطلوب ایرانشهر، بر گستره گیتی مسلط شود. بختیاری این اندیشه به سبب پیوستگی بن مایه های آن به درگاه یزدان پاک و بهره مندی از فرّه ایزدی است که به توأمانی دین و سیاست و فرهمندی حاکمیت می انجامد. شعار بنیادی پادشاهان، دادگری مبتنی بر خرد سیاسی است. راستی، دین داری، دادگری، خردورزی، توجه به دانش، وفای به پیمان، از مولفه های برجسته این اندیشه سیاسی است. حکیم ابوالقاسم فردوسی،شاعر حماسه سرای قرن چهارم هجری است که شعر خود را در خدمت اندیشه سیاسی ایرانشهری به کار گرفته است. منظومه حماسی حکیم توس،محملی راستین برای این اندیشه فرهمند است. اندیشه ای برگرفته از دین با محوریّت خرد سیاسی برای اداره دادگرانه گیتی. با اندکی تأمّل می توان اهداف این خردنامه سیاسی ایرانشهری را چنین بیان کرد: - احیا و بازتولید اندیشه سیاسی ایرانشهری برای حفظ اقتدار وحدت ملی - ارائه الگوی شاهی آرمانی برای اداره ایرانی آباد، آزاد و سرشار از امنیت و آسایش - توجه به فضیلت های اخلاقی در ارائه الگوی پهلوان ایرانی - نمایش برتری تقدیر ایزدی بر تدبیر بشری - نشان دادن ناپایداری قدرت های حاکم بر گیتی با نیت تشویق فرمانروایان به دادگری کلید واژه: شاهنامه فردوسی، اندیشه سیاسی ایران شهری، فرّ? ایزدی، توأمانی دین و سیاست، خرد و دانش?دادگری
محمدرضا یارعلی دارانی غلامعلی فلاح
چکیده ندارد.
حسن کلانتری عباس ماهیار
نویسندگان بسیاری از اشعار شاهنامه فردوسی در آثار خود استفاده نموده اند. از جمله این آثار عبارتند از : راحه الصدور، سندبادنامه ، ترجمه تاریخ یمینی ، تاریخ جهانگشای ، مرزبان نامه ، تاریخ وصاف الحضره ، جامع التواریخ و تاریخ گزیده . چگونگی ارتباط اشعار فردوسی با متن نثر و مفاهیم آن در این پایان نامه مورد بررسی قرار می گیرد.
ابوالقاسم عاشوری حکیمه دبیران
این رساله دارای سه فصل است : فصل اول ، زندگانی و شخصیت حکیم سنائی در آینه زمان . فصل دوم : نوشتاری کوتاه در مورد انسان کامل . فصل سوم : سیمای انسان کامل در دیوان سنائی با شواهدی از نهج البلاغه .
هادی یاوری محمود فتوحی
این تحقیق ، بررسی ، تحلیل و مقایسه شخصیت زنان در آثار چهار داستان نویس معاصر ایران، سیمین دانشور، منیرو روانی پور، صادق هدایت و عباس معروفی است.
فاطمه روانبخش حبیب الله عباسی
مجله ادبی سخن یکی از پیشروترین و تاثیرگذارترین نشریات ادبی ایران بود که به همت دکتر پرویز خانلری در خرداد 1322 کار خود را شروع کرد و با روشی محافظه کارانه حدود 35 سال در عرصه ادب ایران درخشید.