نام پژوهشگر: پریرخ دادستان
لاله وحیدی پریرخ دادستان
در این پژوهش، تحول صلاحیت راهبردی عملیات جمع در کودکان پایه اول ابتدایی شهرستان سیرجان بر اساس آموزش مورد بررسی قرار گرفت. 76 دانشآموز پسر کلاس اولی بهصورت تصادفی انتخاب شدند و آزمون نگهداری ذهنی مفهوم عدد در مورد آنها به اجرا درآمد. سپس بر اساس یک طرح تحقیق آزمایشی پیش آزمون ـ پسآزمون با گروه کنترل بهصورت تصادفی نیمی از افرادی که واجد نگهداری ذهنی مفهوم عدد و فاقد این مفهوم بودند در گروه آزمایش و نیمه دیگر در گروه کنترل قرار گرفتند (پس از ریزش تعداد آزمودنیها به 71 نفر رسید). پس از آن هر دو گروه با فرم الف «آزمون تفاوتهای فردی در انتخابهای راهبرد جمع» (کرکمن و سیگلر، 1997) مورد ارزشیابی قرار گرفتند. سپس گروه آزمایش به مدت سه ماه در معرض آموزش قرار گرفت. در مرحله پسآزمون، فرم ب آزمون مذکور و همچنین آزمون نگهداری ذهنی مفهوم عدد در افراد فاقد این مفهوم، در هر دو گروه اجرا شد. بررسی آماری دادههای این پژوهش در سطح توصیفی با محاسبه فراوانی، درصد، میانگین و انحراف استاندارد و در سطح استنباطی با آزمونهای t مستقل، تحلیل واریانس با روش یک بین یک درون آزمودنی و مجذور کای انجام شد. نتایج نشان دادند که آموزش بر میزان فراوانی استفاده از راهبرد بازیابی در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل تأثیر معناداری داشت و آنرا افزایش داد و بنابراین میزان فراوانی استفاده از راهبردهای پشتیبان در این گروه در مقایسه با گروه کنترل کاسته شد. به رغم آنکه میزان استفاده از بازیابی در گروه آزمایش بهصورت معناداری افزایش یافت، اما متوسط مدت زمان پاسخگویی و فراوانی پاسخهای درست، زمان استفاده از این راهبرد در دو گروه تفاوت معناداری نداشت. افزون بر این وقتی افراد از راهبردهای پشتیبان استفاده کردند، آموزش تأثیر معناداری بر فراوانی پاسخهای درست افراد گروه آزمایش گذاشت. اما این معناداری در رابطه با متوسط مدت زمان پاسخگویی این افراد دیده نشد. به لحاظ تأثیر آموزش بر رشد و پیشرفت کلی افراد در استفاده از راهبردهای پیشرفته، میتوان شاهد تفاوت معنادار دو گروه و سطح پیشرفت بالاتر گروه آزمایش بود. نتایج نشان دادند که دو گروه دانشآموزان واجد نگهداری ذهنی مفهوم عدد و فاقد این مفهوم، از لحاظ سطح صلاحیت راهبردی با یکدیگر تفاوت معناداری ندارند و نهایتاً اینکه آموزش تأثیر معناداری بر تسریع شکلگیری مفهوم نگهداری ذهنی عدد بر دو گروه نداشت.
لاله وحیدی پریرخ دادستان
در این پژوهش، تحول صلاحیت راهبردی عملیات جمع در کودکان پایه اول ابتدایی شهرستان سیرجان بر اساس آموزش مورد بررسی قرار گرفت. 76 دانشآموز پسر کلاس اولی بهصورت تصادفی انتخاب شدند و آزمون نگهداری ذهنی مفهوم عدد در مورد آنها به اجرا درآمد. سپس بر اساس یک طرح تحقیق آزمایشی پیش آزمون ـ پسآزمون با گروه کنترل بهصورت تصادفی نیمی از افرادی که واجد نگهداری ذهنی مفهوم عدد و فاقد این مفهوم بودند در گروه آزمایش و نیمه دیگر در گروه کنترل قرار گرفتند (پس از ریزش تعداد آزمودنیها به 71 نفر رسید). پس از آن هر دو گروه با فرم الف «آزمون تفاوتهای فردی در انتخابهای راهبرد جمع» (کرکمن و سیگلر، 1997) مورد ارزشیابی قرار گرفتند. سپس گروه آزمایش به مدت سه ماه در معرض آموزش قرار گرفت. در مرحله پسآزمون، فرم ب آزمون مذکور و همچنین آزمون نگهداری ذهنی مفهوم عدد در افراد فاقد این مفهوم، در هر دو گروه اجرا شد. بررسی آماری دادههای این پژوهش در سطح توصیفی با محاسبه فراوانی، درصد، میانگین و انحراف استاندارد و در سطح استنباطی با آزمونهای t مستقل، تحلیل واریانس با روش یک بین یک درون آزمودنی و مجذور کای انجام شد. نتایج نشان دادند که آموزش بر میزان فراوانی استفاده از راهبرد بازیابی در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل تأثیر معناداری داشت و آنرا افزایش داد و بنابراین میزان فراوانی استفاده از راهبردهای پشتیبان در این گروه در مقایسه با گروه کنترل کاسته شد. به رغم آنکه میزان استفاده از بازیابی در گروه آزمایش بهصورت معناداری افزایش یافت، اما متوسط مدت زمان پاسخگویی و فراوانی پاسخهای درست، زمان استفاده از این راهبرد در دو گروه تفاوت معناداری نداشت. افزون بر این وقتی افراد از راهبردهای پشتیبان استفاده کردند، آموزش تأثیر معناداری بر فراوانی پاسخهای درست افراد گروه آزمایش گذاشت. اما این معناداری در رابطه با متوسط مدت زمان پاسخگویی این افراد دیده نشد. به لحاظ تأثیر آموزش بر رشد و پیشرفت کلی افراد در استفاده از راهبردهای پیشرفته، میتوان شاهد تفاوت معنادار دو گروه و سطح پیشرفت بالاتر گروه آزمایش بود. نتایج نشان دادند که دو گروه دانشآموزان واجد نگهداری ذهنی مفهوم عدد و فاقد این مفهوم، از لحاظ سطح صلاحیت راهبردی با یکدیگر تفاوت معناداری ندارند و نهایتاً اینکه آموزش تأثیر معناداری بر تسریع شکلگیری مفهوم نگهداری ذهنی عدد بر دو گروه نداشت.
مرضیه حاجی زادگان پریرخ دادستان
چکیده ندارد.
آسیه اناری پریرخ دادستان
چکیده ندارد.
مریم بیات پریرخ دادستان
چکیده ندارد.
زهرا سلمان پریرخ دادستان
نتایج تحقیق حاضر بطور خلاصه عبارتند از: 1 - میزان تحول ذهنی کودکانی که بازیهای آموزشی را انجام داده اند(گروه تجربی) بیشتر از کودکانی است که این گونه فعالیت ها و بازیها را نداشتند(گروه کنترل) . در واقع بازیها در تسریع تحول ذهنی کودکان گروه تجربی موثر بوده است . 2 - همچنین گروه های تجربی از نظر جنس ، تفاوت آشکاری با هم ندارند و میزان اکتساب توانائیهای مربوط به تحول ذهنی در همه آنها یکسان است .
علیرضا آقایوسفی پریرخ دادستان
بررسی ویژگیهای شخصیتی و راههای مقابله ای دانشجویان دختر افسرده و مقایسه تاثیر"مقابله درمانگری" با "تنش زدایی تدریجی عضلانی " در این دانشجویان موضوع تحقیق حاضر است . نتایج نشان دادند که افسردگی متاثر از عوامل عمقی شخصیت و سپس عوامل سطحی و راههای مقابله ای است .
پریرخ آزادفلاح پریرخ دادستان
این پژوهش ، در راستای نظریه شخصیتی گری، نقش فعالیت سیستم های مغزی ˆ رفتاری را در تعدیل ارتباط وقایع زندگی و کنش وری سیستم ایمنی ترشحی مورد بررسی قرار می دهد. از میان یک گروه 211 نفری که پرسشنامه شخصیتی گری - ویلسون را تکمیل کرده بودند، 39 نفر بر اساس نمره های انتهایی توزیع (در ابعاد سیستم های فعال ساز رفتاری و جنگ ˆ گریز) انتخاب شدند. این گروه به مدت یک هفته، هر شب رویدادهای خوشایند و ناخوشایندی را که در طول روز تجربه کرده بودند، در مقیاس پریشانی ها و کامیابی ها ثبت کردند. همچنین در پایان هر شب نمونه ای از بزاق دهان هر آزمودنی (با رعایت شرایط استاندارد) جمع آوری و بلافاصله در دمای -20 درجه سانتیگراد منجمد شد. میزان تجمع و ترشح ایمونوگلوبولین ترشحی a در بزاق با استفاده از روش الیزا مورد ارزیابی قرار گرفت . نتایج ترکیبی که حاصل ارزیابی مکرر روزهای مطالعه بود، ارتباط معکوس بین میزان پریشانی های گزارش شده و سطح ترشح siga را برجسته می سازند (بین میزان کامیابی های گزارش شده و سطح ترشح siga ارتباط معناداری مشاهده نشد). اما یافته نوینی که در این پژوهش قابل تاکید است ، نقش فعالیت سیستم های مغزی ˆ رفتاری در تعدیل رابطه فوق می باشد. آزمودنی هایی که در مولفه های روی آورد و اجتناب فعال (از سیستم فعال ساز رفتاری) نمره بالاتری داشتند، پس از تجربه پریشانی ها، کاهش کمتر siga را نشان دادند. همچنین آزمودنی هایی که در مولفه اجتناب فعل پذیر (از سیستم بازداری رفتاری) نمره بالاتری داشتند، پس از تجربه پریشانی ها کاهش بیشتر siga را نشان دادند. مولفه های خاموشی، جنگ و گریز دقت پیش بینی تغییرات siga (از طریق پریشانی های تجربه شده) را در حد معنا داری افزایش ندادند. در مجموع یافته های پژوهش ، چشم اندازهای جدیدی را در نظریه شخصیتی گری، گستره روان - عصب - ایمن شناسی، و آسیب پذیری جسمانی متعاقب تجربه تنیدگی نمایان می سازند.
هادی بهرامی احسان پریرخ دادستان
به منظور بررسی مولفه های بنیادین یافتگی در آزادگان ایرانی، 235 نفر از آزادگان به صورت تصادفی طبقه ای از 11 استان تهران خراسان، زنجان، همدان، اصفهان، شیراز، گیلان، آذربایجان غربی، کرمانشاه، چهارمحال بختیاری، و یزد انتخاب شدند. همچنین برای دستیابی به سطح سازش یافتگی آزادگان، گروه گواهی به همین تعداد از افرادی که فاقد تجربه اسارت بوده اند، از 11 استان مربوطه و با همان روش انتخاب شدند. این تحقیق واجد ویژگیهای طرحهای علی-مقایسه ای است . در این پژوهش برای ارزشیابی مولفه های سازش یافتگی چهار آزمون مورد استفاده قرار گرفت . آزمون سلامت عمومی گلدبرگ (1972)، آزمون زمینه یابی دیدگاههای شخصی (کوباسا، 1984)، مقیاس حمایت اجتماعی واکس و همکاران (1986) و مقیاس جهتگیری مذهبی که توسط محقق ساخته شده است . نتایج بدست آمده از آزمون t نشان می دهد که آزادگان در سطح شکایتهای بدنی و اضطراب دارای میانگین بالاتری بوده و این میانگین در مقایسه با گروه گواه معنی دار است . این در حالی است که میانگین گروه آزمایشی در زیر مقیاس نارسا کنش وری اجتماعی تفاوتی را با گروه گواه نشان نمی دهد. افزون بر آن، میانگین گروه آزمایشی در زیر مقیاس افسردگی و تمایل به خودکشی از گروه گواه کوچکتر بوده و معنی دار است . بدین ترتیب وضعیت گروه آزمایشی (آزادگان) از نظر افسردگی و تمایل به خودکشی در مقایسه با گروه گواه مطلوبتر است . همچنین تحلیل داده ها با استفاده از آزمون t تفاوت معنی داری را بین گروه آزمایشی و گواه در سطح کلی سلامتی نشان نمی دهد و می توان گفت که وضعیت سلامتی در گروه آزمایشی در کل مقیاس ، شبیه گروه گواه است . به منظور بررسی مولفه های بنیادین سازش یافتگی در آزادگان ایرانی، از آزمون تحلیل رگرسیون چندمتغیری استفاده شد. نتایج به دست آمده از این تحلیل نشان می دهد-همان گونه که فرضیه های این پژوهش پیش بینی کرده بود-از سویی نوع شخصیت آزادگان ایرانی همراه با چارچوبهای مرجع شناختی مبتنی بر مذهب ، بخش قابل توجهی از سازش کنونی آنها را تبیین می کنند و از سویی دیگر، حمایت اجتماعی نقش قابل توجهی در سازش یافتگی کنونی آزادگان ندارد. بدین ترتیب بخشی از تفاوت موجود در آزادگان ایرانی و اسیران آزاد شده جنگی در کشورهای دیگر را می توان ناشی از حضور دو مولفه پرقدرت سخت سری و جهتگیری مذهبی آزادگان ایرانی برای مقابله با شرایط دشوار اسارت و رویدادهای تنیدگی زای پس از آن دانست .
حمیرا کلانتری پریرخ دادستان
پژوهش های متعددی در مورد پیشرفت تحصیلی صورت گرفته است اما هنوز بسیاری از زوایای این امر مهم ناشناخته باقی مانده و کشور ما با وجود سرمایه گذاری ها و صرف هزینه های کلان هنوز موفقیت های لازم در این زمینه را کسب نکرده است. این پژوهش درصدد است تا زاویه ای دیگر از این پدیده را روشن کند و مسئولین آموزشی را برای رسیدن به اهدافشان یاری نماید.امروزه این نکته درزمینه تربیت مسلم است که متناسب بودن برنامه ها و محتوای آموزشی با مراحل تحول دانش آموزان باعث فهم مطالب و اجتناب از انباشتن حافظه می گردد و یک ضرورت آموزشی محسوب می شود. بر این اساس پژوهش حاضر درصدد است تا ارتباط بین تحول مفهوم عملیاتی زمان را به عنوان یک مفهوم خاص از زیربنای برخ فعالیت های اساسی ذهن می باشد با برخی دروس که به نوعی مفهوم زمان در آنها نهفته است بررسی نماید و درصدد پاسخگویی به سوالات زیر است:1- آیا بین تحول مفهوم زمان و اکتسابات آموزشگاهی دانش اموزان رابطه ای وجود دارد؟2- آیا تحول مفهوم زمان در دو جنس متفاوت است؟3- آیا بین تحول مفهوم زمان و یادگیری ریاضیات رابطه ای وجود دارد؟4- آیا بین تحول مفهوم زمان و یادگیری تاریخ رابطه ای وجود دارد؟5- آیا بین تحول مفهوم زمان و یادگیری جغرافیا رابطه ای وجود دارد؟نمونه مورد مطالعه شامل 350 نفر از جامعه دانش آموزان مشغول به تحصیلی در سال تحصیلی 80-79 است که با استفاده از روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و آزمون بالینی زمان در مورد آنها به اجرا درآمد. این آزمون شامل دو بخش ترتیب رویدادها و مدت زمان می باشد. برای تحلیل داده های بدست آمده، از روش تحلیل رگرسیون چند متغیری و آزمون t برای گروه های مستقل استفاده شد. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که همبستگی بین نمره هر دو بخش آزمون و نمرات در این دروس معنادار است. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داده اند که در پیش بینی نمره جغرافی و تاریخ معدل براساس متغیرهای ترتیب رویدادها و مدت زمان تنها متغیرترتیب رویدادها وارد معادله رگرسیون شده و بخشی از واریانس این دروس را پیش بینی می کند. البته همبستگی متغیر مدت زمان با این دروس نیز به تنهایی معنی دار است اما به دلیل آنکه پیش بینی واریانس از طریق متغیر ترتیب رویدادها مهم تر بوده، ابتدا این متغیر وارد معادله رگرسیون شده است و متغیر مدت زمان به جهت هم پوشی با متغیر نخست، سهم معنادار جدیدی را به پیش بینی اضافه نکرده است. در پیش بینی نمره درس ریاضی هر دو متغیر مدت زمان و ترتیب رویدادها وارد معادله رگرسیون شده است و هر دو متغیر سهم قابل توجهی از واریانس را پیش بینی می کنند. در پیش بینی نمره معدل درسی نیز بر اساس نمرات مدت زمان و ترتیب رویدادها تنها متغیر ترتیب رویدادها وارد معادله رگرسیون شده است و بخشی از واریانس آن را پیش بینی می کند. همچنین در بررسی تفاوت بین دختران و پسران در تحول مفهوم زمان نسبت t حاصل، معنادار نیست و تحول آن در هر دو جنس یکسان است.
محمد عباسپور پریرخ دادستان
مطالعات متعددی رابطه فقدان پدر با اختلالهای عاطفی، سازش نایافتگی رفتاری و بیماری های روانی را مورد تایید قرار داده اند. پژوهش حاضر نیز از این زاویه (فقدان پدر) تفاوت سطح سلامت روانی دانش آموزان شاهد و عادی راتوسط پرسشنامه سلامت عمومی گلربرگ (g.h.q-28) بررسی کرده است. جامعه تحقیق را کلیه دانش آموزان پسر سال سوم راهنمایی و اول دبیرستان مدارس شاهد قم (اعم از دانش آموزان شاهد و عادی) که در سال تحصیلی 79 -1378 در مدارس مذکور ثبت نام نموده اند، تشکیل داده است. از این جامعه نمونه ای 272 نفری به تصادف برگزیده شد، و در هر گروه 136 نفر (78 نفر در پایه اول دبیرستان و 58 نفر در پایه سوم راهنمایی) قرار گرفتند و پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ به اجرا درآمد. سپس به توصیف و تجزیه و تحلیل داده ها اقدام شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t برای دو گروه مستقل استفاده شده است. نتایج نشان دادند که بین دو گروه شاهد و عادی در تمامی عوامل سلامت روانی تفاوت معنادار وجود دارد، بدین معنا که دانش آموزان شاهد در تمامی عوامل سلامت روانی نسبت به دانش آموزان عادی در سطح پایین تری قرار دارند. این نتایج مبین این بود که دانش آموزانی که از فقدان پدر رنج می برند، احساسات و عواطف ناخوشایند خود را به وسیله واکنش های نابهنجاری مانند نشانه های بدنی (علائم روان - تنی) ، اضطراب، بی خوابی و افسردگی نشان می دهند. به عبارت دیگر، از دست دادن والد همجنس با ایجاد اختلال در فرایند همسانسازی، احساس ایمنی آنها را مختل می کند و این امر نیز، به نوبه خود، در نارساکنش وری اجتماعی آنان موثر است.
اکبر عباسی پریرخ دادستان
در این تحقیق، نظریه درمانگری الیس موسوم به رواندرمانگری تعقلی - هیجانی -ر فتاری (rebt) با دیدگاه اسلامی (عمدتا در ناحیه پیشفرضها و اهداف) مقایسه می شود. در این تحقیق می خواهیم نشان دهیم که از طریق شناختها و مفاهیم اسلامی می توان به نوعی فلسفه زندگی دست یافت که قادر است تغییرات فلسفی عمیق و پایدار (که هدف درمانگری تعقلی - هیجانی - رفتاری الیس نیز همین است ) در انسانها ایجاد نماید. این تحقیق با روش توصیفی - تاریخی براساس بررسی محتوا انجام می شود و داده های آن با روش پژوهش تاریخی جمع آوری شده است. نتایج حاکی از این است که بین این دو دیدگاه اشتراک نظرهایی وجود دارد. هر دو دیگاه بر اهمیت نقش شناختها و تاثیر آنها بر هیجانها، افکار و نحوه تفکر و رفتارهای افراد تاکید دارند. افزون بر این هر دو دیدگاه بر ضرورت وجود نوعی فلسفه زندگی برای افراد قائلند و می پذیرند که با ایجاد تغییرات فلسفی عمیقی و پایدار در افراد می توان بر نحوه تفکر، محتوای افکار، تجارب هیجانی و در نهایت رفتارهای آنان تاثیر گذاشت و آنان را به سوی زندگی همراه با لذت و آرامش و توام با احساس مفید بودن و واحد حال خوب بودن (روان درستی) سوق داد. اما از این نظر که الیس با روی آوردهای مذهبی در درمانگری مخالفت می کند و آنها را مضر، خطرناک و منحرف می داند ولی طبق برداشت ما از دیدگاه اسلامی روی آورد اسلامی می تواند تغییرات عمیق و پایدار فلسفی را موجب شود، بین دو دیدگاه اختلاف وجود دارد.
مسعود آذربایجانی پریرخ دادستان
تهیه آزمون جهت گیری مذهبی با تکیه بر اسلام موضوع این پژوهش است به منظور تهیه مواد پرسشنامه اجمالی ادیان جهان و بررسی تفضیلی دین اسلام با روش توصیفی وجهه همت قرار گرفت و یک پرسشنامه 66 سالی تهیه گردید. گروه نمونه به تعداد 378 نفر از دانشجویان دانشگاه تهران، دانشگاه آزاد و طلاب حوزه علمیه قم در گروه سنی 17-25 سال بصورت تصادفی انتخاب گردیدند. نتیجه پژوهش پرسشنامه را به دو مقیاس r1 (عقاید-مناسک) و r2 (اخلاق) تبدیل نمود. نتایج نشان میدهد که از نظر عقاید، مناسک و اخلاف تفاوت معنی داری بین دانشجویان دانشگاه تهران و آزاد با طلاب حوزه علمیه قم وجود دارد.
محمدرضا رضازاده پریرخ دادستان
در این پژوهش برای سنجش همسازی زناشویی ، ازشکل تجدید نظر شده پرسشنامه رضایت زناشویی استفاده شد. نتایج بیانگر آنست که در گستره دلبستگی همخوانی بین سبکهای دلبستگی زوجین تایید شدتفاوت همسازی زناشویی زوجهای دلبسته ایمن در مقایسه با زوجهای ناایمن در 3 مقیاس از مقیاسهای آزمون همسازی در سطح مشاهده شد ، ولی در 9 مقیاس دیگر، تفاوت بین دو گروه از لحاظ آماری معنی دار نبود. تفاوت همسازی در زوجین ناایمن و زوجهای مختلط (یکی ایمن و دیگری ناایمن) از نظر آماری معنی دار نبود. همسازی زناشویی زوجهای دارای مهارتهای ارتباطی قوی از زوجهای دارای مهارتهای ارتباطی ضعیف ، بیشتر بود و تفاوت بین آنها از نظر آماری معنی دار بود.