نام پژوهشگر: هرمزدیار کیانمهر

مطالعه فلور خزه های حقیقی (bryophyta) شرق استان مازندران
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران - دانشکده علوم پایه 1389
  سمانه آخوندی درزیکلایی   علی مازوجی

خزه ها دارای ویژگیهای جالب توجه ای هستند که تاکنون در بسیاری از کشورهای جهان شناخته شده و از جنبه های مختلف کاربردی آن ها در حال بهره برداری می باشند. قدم اولیه در این مطالعات، شناسایی آنها است. هدف اصلی این تحقیق، مطالعه ، شناسایی و گزارش برخی رکوردهای جدید در شرق استان مازندران برای تکمیل قلور خزه ای ایران می باشد این منطقه از محمود آباد در قسمت غربی تا گلوگاه بهشهر در انتهای شرقی امتداد می یابد. مساحت کل این منطقه 12/9811 کیلومتر مربع می باشد. برای شناسایی گونه ها از کلیدهای شناسایی استفاده شد و رده بندی آنها نیز بر اساس همین منابع است. در این تحقیق تعداد 95 نمونه متعلق به 30 گونه در 22 جنس و 13 تیره جمع آوری و شناسایی شده اند که از این تعداد، 29 گونه از خزه های حقیقی و یک گونه از جگرواش ها می باشد. برای برخی تیره ها، جنس ها و گونه های گزارش شده از منطقه کلید شناسایی تهیه شد. یک گونه didymodon fallax برای اولین بار از ایران گزارش می شود، پنج گونه و یک واریته برای اولین بار از استان مازندران معرفی می شوند. تیره pottiaceae با 11 گونه و هفت جنس، بزرگترین تیره در این تحقیق است. 62 درصد گونه های خزه ای حقیقی شناسایی شده از منطقه آکروکارپ و 38 درصد آنها پلیوروکارپ هستند. از نظر اکولوژیک، چهار شکل رویشی اصلی در خزه های حقیقی وجود دارند : خاکزی، صخره زی، رورست و نیمه آبزی می باشند. حداکثر فراوانی اشکال رویشی گونه های خزه ای گزارش شده 59 درصد برای نوع خاکزی است. مطالعه تأثیر ارتفاع بر پراکنش گونه های خزه ای نشان داد که افزایش ارتفاع نمی تواند به تنهایی عامل کاهنده یا افزاینده پراکنش خزه ها باشد. عامل رطوبت بر پراکنش گونه های خزه ای موثرتر از عامل ارتفاع است.

بررسی همزیستی قارچ و ریشه گیاهان (میکوریز) جنگلهای جنوب کلاچای
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم 1377
  سروناز صادری بی بالان   هرمزدیار کیانمهر

جنگلها برای بشر ارزش اقتصادی، اکولوژیک و زیست محیطی دارد و امروزه عدم بهره برداری از جنگل غیرممکن بنظر می رسد ولی این بهره برداریها باید به صورت اصولی و سازمان یافته و با نظارت اداره کل منابع طبیعی انجام گیرد و همپای آن جنگلداری و احیاء جنگل به صورت علمی و اصولی صورت گیرد. آزمایشات مختلف ثابت کرده است که کشت دانه بعضی از درختان جنگلی در خاکهای فاقد قارچهای همزیست با این گیاهان (میکوریز) موفقیت آمیز نبوده است و در چنین شرایطی پس از اضافه کردن مقدار کمی خاک حاوی قارچهای میکوریزی دانه ها و یا قلمه ها بخوبی رشد کرده اند. اکنون بخوبی پذیرفته شده است که میکوریز می تواند در تثبیت پوشش گیاهی در محیط زیستهای بهم خورده فوق العاده حائز اهمیت باشد و آلودگی میکوریزی سبب بهبود وضعیت غذایی گیاهان، افزایش مقاومت در مقابل تنشهای محیطی و بیماریهای گیاهی می گردد و بدین طریق در شادابی و بقا گیاه میزبان موثر می باشد. مناسبترین گیاهان و قارچهای همزیست برای شرایط اکولوژیک خاص ، گونه های بومی همان منطقه می باشند. در این پروژه به بررسی فلورمیکوریزی درختان جنگلی بخشی از جنگلهای شمال کشور کوشش بعمل آمده است . از نتایج این پژوهش بر می آید که خاک جنگل در این منطقه واجد دو نوع قارچ میکوریزی اکتوتروف و اندوتروف می باشد. ریشه های درختان غالب و مهم منطقه (افرا، انجیلی، بلوط، توسکا، ممرز) از لحاظ آلودگی و درصد آلودگی مورد بررسی قرار گرفتند که ریشه درختان انجیلی، توسکا، بلوط و ممرز واجد اکتومیکوریز و ریشه درختان افرا واجد اکتندومیکوریز بودند. مسیلیومهای قارچهای مذکور در شرایط آزمایشگاهی از ریشه ها استخراج و تفکیک شدند. خاک منطقه ریزوسفر درختان جنگلی تراکم نسبتا بالایی از هاگهای اندومیکوریزی را نشان می دهد. 4 گونه قارچ اندومیکوریزی g.tenebrosum, g.macrocarpum, g.geosporum, glomus fasciculatum شناسایی گردیدند. شرایط خاکی (ادافیکی) حاکم بر منطقه از جمله ph و بافت و رطوبت خاک و جمعیت هاگها در دو فصل بهار و پاییز مورد بررسی قرار گرفتند و مشخص گردید که شرایط خاکی مساعد برای همزیستی و رشد قارچهای همزیست در منطقه حاکم می باشد و خاکهای رسی بیشتر مناسب اکتوتروف ها و خاکهای شنی مناسب اندوفیت ها می باشد.

مطالعه اکولوژی و فلور جلبکی دریاچه بزنگان (کل بی بی)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم 1376
  فاطمه خوشبخت   هرمزدیار کیانمهر

این تحقیق در بزرگترین دریاچه طبیعی استان خراسان، دریاچه بزنگان، واقع در 120 کیلومتری شرق شهرستان مشهد انجام گردید، که در آن فراوانی، توزیع و تنوع واقعی و عمودی جمعیت فیتوپلانکتونی و همچنین تولید اولیه دریاچه با در نظر گرفتن فاکتورهای اکسیژن محلول، دما، عمق قابل رویت و ph مورد مطالعه قرار گرفت . نمونه ها از سه ناحیه و پنج اشکوب (سطح 3،5،8 و 11 متری) دریاچه، به طور فصلی و طی یکسال (1375-76)جمع آوری گردیدند. در مجموع 65 گونه، متعلق به سه گروه فیتوپلانکتونی شامل 10 گونه سیانوفیسه، 18 گونه کلروفیسه و 37 گونه باسیلاریوفیسه شناسایی شد، که گونه های chroococcus minor (سیانوفیسه) cosmarium tinctum ulothrix subtilissima (کلروفیسه)، campylodiscus sp.، cocconeis placentula، cyclotella meneghinana، fragillaria crotonenisis، gyrosigma acuminatum و rhaphoneis (باسیلاریوفیسه) در غالب نمونه ها و با میزان فراوانی بالا نسبت به سایر گونه ها مشاهده گردیدند. فراوانی جمعیت فیتوپلانکتونی، اکسیژن محلول و عمق قابل رویت دریاچه از فصل بهار به سمت پائیز و زمستان سیر نزولی داشت ، به طوریکه فصل بهار از بیشترین و فصل زمستان از کمترین میزان فراوانی فیتوپلانکتونی برخوردار بود. گونه های فیتوپلانکتونی متعلق به گروه کلروفیسه در فصل پائیز و زمستان غالبیت داشتند. در طول دوره تحقیق، ضلع شرقی دریاچه (ناحیه دوم نمونه برداری) همواره از میزان فراوانی فیتوپلانکتونی و عمق قابل رویت بیشتر نسبت به سایر نواحی برخوردار بود. در کل، ارتباط مستقیمی بین فراوانی جمعیت فیتوپلانکتونی، میزان تولید اولیه، اکسیژن محلول آب وجود داشت . در فصل تابستان، کمیت های فوق الذکر از سطح به کف دریاچه، شیب نزولی نشان می دادند که احتمالا در این میان نقش اشکوب بندی حرارتی نیز دریاچه تعیین کننده بوده است . نتایج حاصل از آنالیز داده ها به روش afc نیز نشان داد که شرایط آب و هوایی و اشکوب بندی حرارتی دریاچه، پراکنش و تنوع فیتوپلانکتونی آب را به ترتیب در یک فصل خاص و در اعماق مختلف دریاچه تعیین می نماید.