نام پژوهشگر: جلال الدین آشتیانی
خلیل علاقه بندی حسینی طوسی جلال الدین آشتیانی
کتاب حاضر بنام کاشف الحقائق شرحی است بر کتاب نفیس و گرانقدر تقویم الایمان. مرحوم میرداماد خواسته است در این اثر یک دوره عقائد شیعی را تبیین نماید. خود در مقدمه می فرماید: خواستم کتابی جهت تصحیح عقائد و ارائه معیاری برای سنجش متفکرین و مشتاقان علوم دینی و طالبان حکمت و عرفان عرضه نمایم. پس می توان گفت تقویم الایمان کتابی است موجز در بیان مبانی اصول اعتقادی. و با اینکه اثری است کلامی ولی به شکل و روش فلسفی بحث نموده است . و تقریبا همه ابواب رائج فلسفه در آن آمده است که نیم اول آن می تواند تمهید برای نیم دیگر باشد که همانا بحث الهیات و بخصوص ابحاث مربوط به توحید می باشد. در این کتاب نفیس ارتباط مطالب و نحوه ورود و خروج مطالب به نحوی است که خواننده را به تعجب وامی دارد. نویسنده پس از استناد بابطال تسلسل و امتناع صدفه، وجود خداوند را اثبات و آنگاه به خصائص ذاتیه وی می پردازد و بی همتائی او را از همین راه اثبات می نماید. و بعد وارد بحث صفات ثبوتیه و سلبیه شده و آنرا مشروحا بیان می کند و بقیه کتاب نیز روالی بر همین شیوه دارد. هرچند سبک نگارش و بیان مبانی فلسفی مغایرت با حکمت مشاء ندارد ولکن می توان گفت روح فلسفه اشراق بر کتاب حاکم است .
قدرت الله قدسی راد جلال الدین آشتیانی
رساله حاضر در شش فصل تدوین گردیده و کوشش شده است در این مختصر موضوع وحدت وجود از تمام جوانب مورد بررسی و مداقه قرار گرفته و نظرات فلاسفه و عرفا از دیدگاههای مختلف تبیین گردد و استدلالهای ایشان به جریان تامل افتد. فصل اول: الوحده ماهی، مفهوم وحدت و تعاریفی که از آن توسط حکما بیان شده است . فصل دوم: اقسام وحدت و آرائی که در تقسیم وحدت در نزد عرفا و حکما ذکر گردیده است . فصل سوم: احکام وحدت ، در این فصل به مباحثی چون هوهویت مساوقت وحدت با وجود و نظیر آن پرداخته شده. فصل چهارم که مهمترین مبحث در این رساله را تشکیل می دهد به بررسی اقوال مختلف پیرامون وحدت وجود از فلاسفه و حکما می پردازد. فصل پنجم وحدت و کثرت فعل مورد تامل قرار گرفته است و بالاخره در فصل ششم به احدیت وجود و بساطت وجود از نظر حکما و عرفا پرداخته شده است .
محمدرضا کرامتی جلال الدین آشتیانی
در این پایان نامه کتاب الامامه که از تالیفات شیخ عبدالنبی جزائری می باشد تصحیح شده است .
حسنیه وزیری زاده جلال الدین آشتیانی
موضوع این رساله "توحید ذاتی و صفاتی در نهج البلاغه" می باشد و مطالب آن در پنج فصل تنظیم شده است .فصل اول کلیاتی در مورد شناخت خداوند و تعریف و تقسیم توحید است و بیان اقسامی که این رساله عهده دار بحث از آنهاست . در فصل دوم به اثبات توحید و نفی شریک از حق تعالی پرداخته ام و عنوان فعل را توحید وجوبی انتخاب کرده ام تا با توحید وجودی عرفان خلط و اشتباه نشود. در فصل سوم به اثبات توحیدی احدی و نفی ترکیب از حق پرداخته ام که با شرح مختصر قاعده بسیط الحقیقه همراه است . فصل چهارم بیان کننده توحید مفهومی است یعنی اثبات این امر که خداوند در هیچ وصفی از اوصاف و معنایی از معانی با ممکنات مشارک نمی باشد. و بالاخره در فصل پنجم توحید صفاتی مطرح شده است .
طاهره آدمزاده جلال الدین آشتیانی
در این رساله سعی شده تا جایی که امکان دارد، حقیقت قضا و قدر به خوبی تشریح گردد و بخصوص این مساله از دیدگاه حکیم متاله، ملاصدرای شیرازی که تمامی افکار و آرای خود را از مشکات پر نور ولایت دریافته و با آمیزه ای از عرفان منصبغ نموده، تبیین گردد. همچنین روشن شود با وجود آنکه هستی هر چیز از عنایت و علم ذاتی حق ناشی می شود، و ذات و صفات او ثابت و بی بدیل است ، تاثیر دعا در سرنوشت انسان چگونه است ؟ و مساله بدا چیست ؟ آیا علم الهی تغییر پذیر است و قضا و قدر دگرگون می شود؟ یا آنگونه که قوم یهود گفته اند، "یدالله مغلوله" آیا نظر اشاعره درست است ، که معتقدند دعا بی فایده است و آنچه تقدیر از قبل رقم زده، همان می شود؟ اگر چنین است پس بیانات معصومین که فرموده اند، دعا یکی از عوامل مهم در تغییر قضا و قدر است و خود مظهری از مظاهر قضا و قدر به حساب می آید، چیست ؟ و چگونه انسان با وجود محاط بودن در عالم ماده و با تمام کوچکی و تعلق خود به عالم بالا، در عالم ملکوت تاثیر گذارده به مطلوب خویش می رسد؟ هدف رساله حاضر پاسخ به این سوالات و روشن ساختن اذهان از بحث احیانا شبه برانگیز قضا و قدر است . در این رساله سعی شده با دیدی واقع بینانه و جستجوگر و به دور از نزاعهای کلامی و در یک تحلیل نسبتا عمیق فلسفی، نظریات عمده فلسفی پیرامون موضوع، مورد بررسی قرار گرفته و مبنا و استدلالات هر کدام تشریح گردد. البته سعی آن است که همواره نظرات صدرالحکما و المتالهین محور اصلی قرار گیرد. این رساله با همین انگیزه در سه بخش و 12 فصل تدوین و تنظیم شده است . در بخش اول، ابتدا "قضا و قدر" از لحاظ لغوی و اصطلاحی مورد بررسی قرار گرفته، سپس حقیقت آن دو از نظر فیلسوف عالیقدر به طور مبسوط روشن می گردد. از عالی ترین مفاهیم قرآن در معارف بلند اسلامی، موضوع امکان تغییر و دگرگون ساختن تقدیر و سرنوشت است و اینکه انسان می تواند قسمتی از سرنوشت خود را با دعا و اعمال خود دگرگون سازد. این مساله تحت عنوان "تاثیر دعا در قضا و قدر"، موضوع بخش دوم این رساله است . دعا منبع عظیم تغذیه روح و نفس انسانی است و نیایش به درگاه خدای بزرگ در طول تاریخ، عامل تلطیف روح انسانی و سازندگی جوامع بشری بوده است . هیچ جامعه ای نتوانسته به دور از یک ارتباط عمیق با خداوند به فلاح و رستگاری رهنمون گردد. از این رو، اگر دعا با همه ابعادی که دارد و همه ریزه کاریهای که در آن نهفته است ، رعایت شود، وسیله ای خواهد بود برای نیل به سعادت جامعه و فرد. در بخش پایانی این رساله نیز به مساله تغییر سرنوشت با دیدی برتر و با عنوان "بدا" اشاره می شود حقیقت و امکان وقوع آن با توجه به نظریات مختلف بویژه نظر ملاصدرا بررسی می گردد.
محمدباقر بابایی جلال الدین آشتیانی
آنچه نگارنده در این رساله آورده است ، بیان عقیده و نظر فیلسوف جهان اسلام و احیاء کننده فلسفه اسلامی، صدرالمتالهین شیرازی در بحث اجساد و حشر ارواح است .
مرتضی عرفانی جلال الدین آشتیانی
این رساله در چهار بخش تنظیم شده است . بخش اول همانطور که گفتم به بیان اجمالی از آراء و عقاید شیخ الرئیس در باب حرکت و زمان اختصاص دارد. بخش دوم درباره نظریه حرکت جوهری است این نظریه از آراء اختصاصی صدرالمتالهین و از ابتکارات بی سابقه ایشان است که تمام مباحث مربوط به حرکت را تحت الشعاع خود قرار داده است . اکثر قریب به اتفاق اختلاف نظرهای صدرالمتالهین با شیخ الرئیس در باب حرکت و زمان به اختلاف آن دو درباره حرکت جوهری باز می گردد. لذا در بخش سوم این رساله سعی کرده ام نشان دهم که نظریه حرکت جوهری چه تاثیری بر مباحث دیگر مانند "تعریف حرکت "، "حرکت قطعیه و حرکت توسطیه"، "زمان"، "مکان" و ... گذاشته است . به عبارت دیگر در بخش سوم همان مطالب بخش اول با توجه به نظریه حرکت جوهری مورد نقد و بررسی قرار گرفته است . مثلا در جای خود توضیح داده ام که شیخ الرئیس بدلیل مخالفت با حرکت جوهری است که وجود حرکت قطعیه را در خارج انکار می کند و اصرار صدرالمتالهین بر وجود حرکت قطعیه در خارج از اعتقاد راسخ ایشان، حرکت جوهری نشات می گیرد. و بالاخره در بخش آخر رساله یکی از نتایج و ثمرات نظریه حرکت جوهری یعنی "حدوث زمانی عالم" بیان شده است . اگرچه حدوث زمانی عالم ادعای متکلمین بوده است اما آنها نتوانسته اند از عهده این ادعا برآیند زیرا آنها تصور درستی از "زمان" نداشته اند و یک ابتدای زمانی برای عالم قائل شده اند لذا کلام آنها مستلزم فیض حق و انفکاک معلول از علت تامه است . اما صدرالمتالهین با استفاده از نظریه حرکت جوهری و اینکه "زمان" بعدی از ابعاد موجود مادی است ، حدوث زمانی عالم را به شیوه ای بیان می کند که نه انقطاع فیض حق لازم آید و نه انفکاک معلول از علت تامه. ایشان بدون اینکه یک ابتدای زمانی برای عالم قائل شود، معتقد است عالم همواره در حال حدوث و فنا بوده و حتی هم اکنون نیز در حال حدوث و فنا می باشد. پرواضح است که این ادعای کسی می تواند باشد که حدوث و تجدد را مقوم موجود مادی بداند نه وصفی زائد بر ذات آن و این یعنی قول به حرکت جوهری کل عالم، به عبارت دیگر حدوث زمانی عالم بگونه ای که صدرالمتالهین بیان می کند در واقع حرکت جوهری عالم است که با زبانی دیگر بیان شده است .
مهدی قلی پور جلال الدین آشتیانی
چکیده ندارد.
مسلم نجفی جلال الدین آشتیانی
چکیده ندارد.
رجبعلی یزدی جلال الدین آشتیانی
این کتاب که مشهور و معروف به شرح هدایه اثیریه یا شرح هدایه الحکمه می باشد از احیا کننده مرام و روش فلاسفه قدیم و جامع دو مکتب مشا و اشراق و خارج کننده رازها و اسرار پنهان از غیب حق برای جهان خارج و مطابقت دادن حکمت الهای با شریعت حقه در پرتوی انوار قرآنی، از رئیس حکمای الهی صدرالمتالهین محمدبن ابراهیم مشهور، صدرالدین شیرازی می باشد که خداوند تربت او را پاک و بهشت رضوان الهی را جایگاه او گرداند و این کتاب مشتمل بر حاشیه های زیادی که در کمال تحقیق و دقت و توضیح است از کتاب رئیسی حکما و متالهین وحید عصر و فرید دهرآقا و استاد بزرگوار ابوالحسن جلوه معروف به میرزا و نیز افضل متاخرین محمد بن حسین المدعو: فخرالدین الحسینی معروف به محمدهادی الحسینی می باشد به همراه بعضی از نامه های کوتاه از شارح و فیلسوف بزرگوار و قلم محقق بزرگوار امام مشائین شیخ الرئیس و غیر از ایشان با کمال دقت و اهتمام در تصحیح نسخه های متعدد و معتبر این کتاب گردآوری و تنظیم گردیده است و مصنف این کتاب اثیرالدین مفضل بن عمر ابهری متوفی سال 660 قمری از مشاهیر حکمای اسلام و از شاگردان بزرگ فخرالدین رازی است و کتاب شامل سه بخش منطق و طبیعیات و الهیات می باشد و دو شخصیت والای حکمت الهی این کتاب ارزشمند فلسفی را که چاپ سنگی می باشد شرح کرده اند که شرح حال شارحین این کتاب ملاصدرای شیرازی و شیخ حسین بن معین الدین المیبدی و شرح حال خود منصف بعد از مقدمه جهت اطلاع دانش پژوهان آورده شده است و این رساله فقط ترجمه قسمت الهیات به معنی الاعم آن می باشد و حتی المقدور هر کجا که نیاز بوده است جهت تکمیل مطلب حواشی کتاب از بزرگان فلسفه با نام میرزا و محمدهادی الحسینی (محمدبن الحسین المدعو: بفخرالدین الحسینی) ترجمه شده است و این نکته قابل ذکر است که در روضات الجنات این کتاب را از تالیفات میبدی شمرده است که این کتاب صحیح نیست . بلکه کتاب هدایه اثیریه تالیف اثیرالدین ابهری می باشد و میبدی و ملاصدرای شیرازی این کتاب را شرح کرده اند.
رضا یوسفی جلال الدین آشتیانی
خلاصه آنچه که این پایان نامه به دنبال آن است بدین قرار است : در بخش اول آن سعی شده است که گوشه ای از شخصیت والا و بلند مرتبه سرباز گمنام اسلام، مولی الموحدین و نیز کتاب ارجمند و مقدس نهج البلاغه از زبان صاحبنظران مختلف اعم از مسلمان و غیرمسلمان برشته تحریر کشیده شود، هرچند که شناخت و معرفت شخصیت آن ابرمرد تاریخ به جهت اتصال به عالم قدس الهی غیرممکن و محال می نماید. در بخش دوم به اثبات صانع مقدس از طرق گوناگون (فطرت ، حدوث و خلق عالم، قصد و عنایت ، فسخ عزائم و نقص همم) پرداخته شده است . اگرچه کتاب نهج البلاغه کتاب جامعی است و در راستای موضوع خاصی نیست و همانطور که از عنوان آن پیداست مولف و گردآورنده آن سعی نموده که تنها خطب و رسائل و کلمات قصار آن حضرت را که از جنبه ادبی و بلاغی نظر وی را جلب کرده گردآورد، لذا مسائل و موضوعات نهج البلاغه متفاوت بوده و مطلب خاصی را دنبال نمی کند. بنابراین در این قسمت برهان هایی را که در رابطه با اثبات باریتعالی بکار رفته، به آن اشاره شده و پیرامون آنها توضیحات مختصر داده شده است . در بخش سوم به این مطلب اشاره شد که اگرچه بر وجود اقدس خداوند، دلایل مختلف اقامه شده و چنانچه گفته اند الطرق الی الله بعدد انفاس الخلائق اما عقول را بر ذات و کنه او راهی نیست و عقل و فهم بشری عاجز و قاصر از آن است که وجود حضرتش را تحدید نماید و از آنجا که وجود مقدس او از هر جهت وجودی بی حد و نهایت و از هر نظر علی الاطلاق است ، موجود مقید و محدودی همچون انسان و یا ملائکه مقرب را به ذات او راهی نبوده و هرگز کنه وجود او را درک نخواهد کرد. در بخش دیگر به توحید و وحدانیت حضرت حق پرداخته و ضمن بیان یکتایی خداوند صفات ثبوتیه و سلبیه ای را که در کتاب نهج البلاغه به آنها اشاره شد و نیز قرآن کریم در مواردی به آنها پرداخته، مورد بحث قرار گرفته است . ابتدا با بیان این مطلب که صفت غیر از موصوف است به بیان غیریت و دوگانگی آنها اشاره شده و سپس در مورد خداوند بحث شده و با نفی صفات از او به توحید صفاتی خداوند و اینکه ذات او با صفات ، عینیت داشته، اشاره شده و در مورد بعضی از صفات زیر بطور مختصر توضیحاتی داده شده است . در قسمت نبوات و ولایات ، به نبوت عامه و خاصه اشاره شده و ویژگی و اختصاصات نبی و نیز وضع اجتماعی زمان ظهور، ذکر شده و به بیان فلسفه و فایده نبوت پرداخته و اینکه رسالت تنها وظیفه پیامبران است و تنها پیامبران هستند که می توانند واسطه میان خداوند و انسانها باشند. در بخش پایانی به اهمیت و ضرورت معاد و بازگشت به آخرت اشاره و آنگاه به خصوصیات بهشت و جهنم پرداخته و مقایسه ای اجمالی میان دنیا و آخرت صورت گرفته است و در آخر مراتب و درجات بهشت و رضوان الهی گفته شده و اینکه جایگاه و سرانجام اهل طاعت و معصیت بهشت و جهنم خواهد بود.
حکیمه وحدانی پور جلال الدین آشتیانی
در این رساله، سعی ما بر این است که به حول و قوه الهی موضوع: توحید الوهی یا توحید خالقیت را در کلام امیرالمومنین (ع) بررسی نمائیم. البته لازم به ذکر است که چون موضوع ما، یک بحث فلسفی است لذا در ابتدا از دیدگاه فلسفه مورد بررسی قرار می گیرد و سپس در کلام امیرالمومنین (ع).
محمدعلی جوان جلال الدین آشتیانی
رساله حاضر مشتمل است بر ترجمه و تفسیر متن و شرح خواجه نصیرالدین طوسی بر کتاب اشارات و تنبیهات شیخ الرئیس ابوعلی سینا که هر دو از استوانه های حکمت مشا و از نوابغ روزگار خود بوده اند ابن سینا شارح بزرگ سخنان و آرا ارسطو و رئیس حکمای مشا است او موسس بسیاری از اصول و قوانین محکم و متقن فلسفه و مرجع مطلق علم طب و فلسفه و حکمت است خواجه نصیر را نیز استاد بشر و عقل حادی عشر نام نهاده اند او در تمام علوم و بخصوص فلسفه، کلام، ریاضیات ، هیات و نجوم ملجا و مرجع علما و دانشمندان معاصر خود بوده است .
حبیب الله دانش شهرکی جلال الدین آشتیانی
بحث در این رساله بدین صورت است که ابتدا بحث از عقل در قوس نزول مطرح شده است ، بدین معنی که فلاسفه در بحث صدور کثرت از واحد قائل هستند که عقل اول "اول ماخلق الله" می باشد و براساس همین صدور کثرت از واحد را در قوس نزول به سبکهای مختلف توجیه کرده تا نوبت به خلق عالم ماده می رسد. وجود در سیر استکمالی و صعودی خویش از عالم ماده به عالم ماوراء به مرحله ای می رسد که مظهر آن نفس ناطقه انسانی می گردد، باز خود نفس با حرکت جوهری و استکمالی و اشتدادی خویش و فعلیت بخشیدن به قوای ظاهره و باطنه اش که از جمله آنها مراتب مختلفه عقل نظری و عقل عملی می باشد به مرحله ای می رسد که باب الابواب برای صعود وجوه از نشاه مادی به عوالم بالا و در نهایت بازگشت به اصل خویش اعنی حقتعالی می شود "انالله و انالیه راجعون" بدین نحو که نفس ناطقه از طریق اتحاد با مدرکات علمیه و عملیه خویش به مرحله عقد مستفاد و اتحاد با عقل فعال و حتی از آن بالاتر، به نحوی که مقام بالاتر از مقام عقل اول در قوس نزول، را در قوس صعود تحصیل می کند.
محمدمهدی دیانی جلال الدین آشتیانی
کتاب مراه الوحده الحقه که یک دوره مختصر از حکمت نظری (الهیات) و حکمت علمی (اخلاق) به زبان فارسی است اثر حکیم عالیمقدار، مرجع عالیقدر و فقیه عالیمقام ابوطالب بن ابی تراب حسینی قائنی خراسانی فیلسوف قرن سیزدهم است که در سال 1293 تحریر یافته است . اگر چه کتب فلسفی به زبان عربی در زمینه موضوعات مختلف فلسفه نگاشته شده است لیکن کتاب حاضر از جمله معدود کتبی است که علاوه بر اینکه مختصری از اهم مسائل فلسفه را دارا می باشد به زبان فارسی نیز هست . این کتاب شامل یک مقدمه، هشت مرحله و یک خاتمه است که قسم اعظمی از آن را مسائل مربوط به الهیات (بالمعنی الاخص و بالمعنی الاعم) از قبیل اشتراک معنوی وجود، اقسام وجود، ماهیت و اعتبارات آن، مواد ثلاث ، انقسام وجود به عینی و ذهنی، اصالت وجود، مجعولیت وجود، وحدت وجود، وحدانیت حق تعالی، حرکت و اقسام آن، حرکت جوهری، حدوث و قدم و ... پرداخته و نیز اهم سجایای اخلاقی را همچون تسلیم، رضاء، توکل، تقوی، صبر، صدق و تجنب از کذب بیان نموده است . مخصوصا آنکه مصنف (ره) مسئله وحدت وجود را به طرزی جالب و بی بدیل مورد بررسی قرار داده شبهات ایراد شده بر آن را پاسخ گفته است . یکی از ویژگیهای خاص این کتاب آنست که منصف آن، پس از مانوس و مالوف گردیدن با شریعت مطهره اسلام، پای در قدر حکمت گذارده است و به همین سبب در اثر خویش نشان داده است که مسائل فلسفی با شریعت مطهره اسلام کمال تطابق را دارد. و در هر موضوعی از موضوعات فلسفی شواهدی از آیات قرآن و روایات معصومین (علیهم السلام) را در تایید و تحکیم آن موضوع یا موضوعات بیان نموده است و به بیان خویش ، پا از جاده مستقیمه شریعت بیرون نگذارده است . و از سوئی دیگر در برابر تصورات خام و واهی کسانی که فلسفه را در عوض دین مبین اسلام می پندارند در مقام پاسخ، مطالبی سودمند و مفید، در خاتمه کتاب ، بیان داشته، و به نحوی جالب و بی بدیل حق مطلب را ادا نموده است . این حکیم جلیل القدر نه تنها در زمینه فلسفه، که در زمینه بسیاری از علوم اسلامی نیز تالیفاتی دارد گواه بر این مطلب ، کتب متنوع و گوناگون این حکیم متشرع است که در زمینه موضوعات مختلف فقهی، کلامی، اصولی و ... تحریر یافته است که به تفصیل برخی از این کتب را در فصل "زندگینامه این حکیم" ذکر نموده ایم.
افسانه سیف جلال الدین آشتیانی
این نوشتار پیرامون کمال نهایی انسان که در خلافت و ولایت خاصه محمدی متجلی می شود، بحث می کند. نگارنده در این رساله بر آن است تا مقام شامخ ولایت مطلقه انسان کامل را به لحاظ ماهیت و سر عرفانی آن بررسی نموده و با تمسک به دلایل عقلی، نیل سایر انسانها به این مقام شامخ را بعنوان امری قابل تحقق به اثبات برساند. بنابراین در این مجموعه از مطالب پس از بیان ماهیت ولایت و ضمن تبیین سر عرفانی ولایت انسان کامل از خلافت و ولایت در نشاه علم و نشاه عین و عالم امر سخن رفته است تا سر خلافت و ولایت علوی - که در تمام نشئات وجودی با ولایت مطلقه حضرت ختمی متحد است در نشا خلقی روشن شود. پس از آن با ذکر چند دلیل عقلی بیان شده است که نیل به مقام ولایت ، کمال خاص انسان است و نه تنها این مقام برای اولیا و انبیای الهی امری ثابت است بلکه سایر انسانها نیز با اقتدا به معالم طریق و قبول ولایت انسان کامل می توانند، و بلکه باید به این مقام بار یابند. و آنکه به این مقام نایل آید، انسان کامل است . با توجه به جداناپذیری قرآن از عرفان و برهان، در تایید بحث عرفانی - فلسفی ولایت به آیات قرآنی نیز استناد شده است .
حسینعلی کیخواه جلال الدین آشتیانی
ارکان مساله عبارتند از: عقل، عاقل، معقول و اتحاد مشخص شد که اولا منظور ااز عقل در اینجا عقل به معنی معقول و معلوم که همان علم باشد هست چون وجود صورت معقول بالذات که در نزد نقس حاضر است معلوم نفس و معقول نفس هم هست و به همان معقول و معلوم علم هم گفته می شود به عبارت دیگر عقل و معقول عین هم هستند یعنی همان معقول بالذات عقل هم هست چون عقل و معقول در نفس دو وجود ندارند بلکه در صحنه نقس علم عین معلوم و عقل عین معقول است پس عقل و معقول یقینا دو واحد و دو موجود متمایز از هم در نزد نفس ندارند بلکه همان معقول را به اعتباری معقول و به اعتباری دیگر عقل گویند. ثانیا اقسام معقول بیان گردید و مشخص شد که هر گاه ما سخن از معقول به میان می آوریم منظور معقول و معلوم بالذات است که بلاواسطه در پیش نفس حاضر است و نفس به علم حضوری آن را می یابد و بواسطه آن شی خارجی متعلق علم قرار می گیرد و اگر به شی خارجی معقول و معلوم گفته می شود منظور معقول و معلوم بالعرض است والاشی خارجی از حیطه بحث ما خارج است ثالثا مشخص شد که هر موجودی مجرد قائم به ذاتی هر گاه ذات خود را تعقل کند در اینجا عقل و عاقل و معقول یک چیز است یعنی آن موجود مجرد از این نظر که در نزد خود حاضر است علم به خود دارد که همان حضور ذات باشد و از آن جهت که معقول آن هم خود ذاتش هست به آن معقول گویند و چون فرض این است که خود ذات است که خود را تعقل کرده است بنابراین عاقل خود هم خودش هست . رابعا: منظور از اتحاد روشن شد که اتحاد در اینجا یعنی اتحاد بین وجود لامتحصل با وجود متحصل و اتحاد مرتبه ناقص با مرتبه کامل و اتحاد قوه بافعلیتش هست . خامسا مبانی و اصولی که باید از آنها اعراض شود و در مقابل آن روی آوردن به اصول و مبانی ای که با توج به قبول آنها می توان این مساله را به اثبات رساند بیان گردید و نسبتا روشن شد. اکنون مساله عمده این است که اتحاد وجود آن معقول بالذات با وجود نفس ناطقه هم به اثبات رسد یعنی مدعای قائلین به اتحاد این است که معقول بالذات و عقل که عین هم هستند عین نفس ناطقه هم هستند چون معقولات فغلیتهای متوارده ای هستند که عاید نفس شده و نفس به واسطه آنها سعه وجودی یافته است و از حد ناقص به حد کامل رسیده است برای بیان این مطلب ابتدا دلایل منکرین را همراه با پاسخ آنها تحت یک فصل آورده آنگاه نظریات و ادله قائلین به اتحاد را تحت فصل دیگری بیان خواهیم کرد.
یحیی هاتفی جلال الدین آشتیانی
این رساله مشتمل بر چهار بخش و بیست فصل می باشد که در بخش اول، احکام کلی نفس از قبیل تعریف نفس ، اثبات و جوهر بودن نفس و ... بحث شده است . در بخش دوم قوای نفس و وحدت قوا و علت تعدد آن بیان گردیده است . در بخش سوم با ادله و برهان، جسمانی بودن نفس ابطال و تجرد آن اثبات گردیده و درباره کیفیت تعلق نفس به بدن و وحدت نوعی نفوس و توحید نفس بحث شده است ، در بخش چهارم با ابطال قدیم بودن نفس ، حدوث آن اثبات و نیز ابطال تناسخ و اینکه نفس با فساد بدن و بعد از بدن فاسد نمی شود بقاء آن اثبات گردیده است .
عبدالعظیم فریدون جلال الدین آشتیانی
فهم افکار و آراء میرداماد نیازمند سالها وقت است و با فرصت تهیه یک رساله سازگار نیست ، اما به هر حال بنده تمام توان ناچیز خود را طی ماهها به کار گرفتم و تلاش کردم تا کاری منقح و قابل ارائه تقدیم دوستداران حکمت الهی نمایم. در این رساله کوشش شده است مختصری از احوال عصر میرداماد و ویژگی های شخصی و علمی میرداماد ارائه شود و با مراجعات مکرر به کتابخانه های معتبر کشور، تالیفات این حکیم فرزانه احصاء شود. برای آشنایی اجمالی با شیوه بحث این رساله و ذکر نکات برجستهء آن به ترجمه موجز و مفید متن پرداخته ام. البته شیوه میرداماد در "تقدیسات " برخلاف کتب فلسفی، دارای فصل بندی مدون و اصول پذیرفته شدهء کتابهای فلسفی نیست . لذا برای تسهیل در دسترسی به متن دو عنوان تقدیس و تشریق عناوین اصلی در نظر گرفته شده که در پیرایش و آرایش صفات جلال و جمال خداوند است و با شماره در فهرست و متن مشخص شده اند. شایستهء ذکر است که موضوع رساله بررسی و نقد شبههء ابن کمونه در توحید ذاتی حق و جواب به اوست . در اینجا لازم می دانم دو نکته را ذکر کنم، نکته اول اینکه در مشایی دانستن مشرب فلسفی میرداماد باید تردید کرد و یا حداقل چنین نسبتی را نمی توان با قاطعیت بیان کرد، بلکه ویژگی های فردی و اخلاقی و نیز نظرات این حکیم فرزانه در "تقدیسات " چنین نظری را تایید نمی کند. نکته دیگر توجه به جایگاه علمی میرداماد به عنوان یکی از بنیانگذاران مکتب الهی - علمی اصفهان است که محققان و متفکران بلندمرتبه ای چون صدرالمتالهین را در دامان خود پرورده است و تا زمان حاضر تاثیر و نفوذ غیرقابل انکار آن محسوس بوده و هست ، لذا انتظار می رود اهل تحقیق همان اندازه که به زنده کردن آثار ارزشمند شاگرد این حکیم فرزانه - صدرالمتالهین - توجه کرده اند، به آثار این فیلسوف گرانقدر نیز بپردازند.
جلال الدین آشتیانی
در این رساله در فصل نخست تاریخچه ای از بحث جبر و اختیار ذکر شده است تا سیر ورود آن در جهان اسلام معلوم شود. در فصل دوم به بررسی معنای جبر و اختیار پرداخته شده است و اینکه فعل اختیاری چه خصوصیاتی دارد و دامنه اختیار انسان تا بکجاست . در فصل سوم نظریه جبریون و دلائل آنها بیان و ابطال گردیده است و لوازم و مفاسدی که بر این مکتب مترتب ذکر شده است و بالاخره با دلائل محکم این مکتب ابطال گردیده است . در فصل چهارم مذهب مفوضه را همراه دلائلی از بزرگان این قوم بیان کرده ایم و دلائل آنها ابطال شده است و مفاسدی که بر این مکتب نیز مترتب است را برشمرده و در پایان این مکتب نیز ابطال شده است . در فصل پنجم مکتب امربین الامرین طرح شده است . در این فصل تفسیر چند تن از جکمای جهان اسلام از امربین الامرین بیان گردیده است . همچنین اعتقاد به امربین الامرین دارای آثار سازنده ای است که در این فصل به برخی از آنان اشاره شده است . در قسمت بعدی این فصل رابطه جبر و اختیار با قضا و قدر الهی بررسی شده است . در فصل ششم نظر قرآن و حدیث در زمینه جبر و اختیار بیان شده است . در فصل آخر برخی از مهمترین اشکالاتی که بر نظریه امربین الامرین وارد شده است مطرح و پاسخ داده شده است .
جواد قاسمی جلال الدین آشتیانی
پی بردن به عمق معنا و جان کلام بسادگی ممکن نیست و بدون داشتن قریحتی ذاتی و رحمتی ربوبی میسر نمی شود. ظاهر گفتار حکما از مفاهیم عمیق و ژرف آن حکایت نمی کند، علی الخصوص وقتی با رمز و تمثیل همراه باشد. گاه افسون کلام و آرایه های سخن بعضی را مفتون ظاهر می سازد و از درک معانی باطنی بازشان می دارد. خام اندیشی آفتی است که در اذهان بعضی رسوخ کرده و آنان را گرفتار جهل مرکب ساخته است . اینان با هر گفتار در ظاهر آراسته ای به وجد می آیند، با هر نشانی از تشخص و روشنفکری ساده لوحانه مجذوب می شوند و هویت و اصالت خود را از یاد می برند و در این پندار باقی می مانند که با خواندن ورقی معانی دانسته اند. آنگاه به خود اجازه می دهند در ژرفترین مسائل فلسفی و غامضترین مضامین عرفانی که حاصل عمر حکیم یا عارفی بزرگ بوده است وارد شوند و اظهارنظر کنند. دقت نظر و تلاش مولف این کتاب در بیان اندیشه های فلسفی حکمای اسلامی قابل تقدیر است ، اما قضاوت در این موضووع را که وی تا چه حد در فهم و استنباط فلسفهء قطب الدین شیرازی و شیخ اشراق بر صواب رفته به اهل فن می سپارم. شرح زندگانی و آثار قطب الدین شیرازی از آنچه تاکنون درباره او نوشته اند کاملتر و محققانه تر است . مولف ، بیشتر منابع مربوط به شرح حال او را از نظر گذرانده و گاه به تحلیل اخبار و گزارشهای رسیده و مقایسه آنها با یکدیگر می پردازد. سیر تحول زندگی قطب الدین، مسافرتها و ویژگیهای اخلاقی او با استناد به منابع موجود بیان می شود. نوشته ها و افکار قطب الدین با بررسی مهمترین آثارش : شرح حکمه الاشراق و دره التاج آغاز می شود. مولف با تامل در متن عبارات و گفته های قطب الدین و آگاهی از مشرب فیلسوفان پیش از او به شرح و تحلیل افکار وی می پردازد. از آنجا که قطب الدین در اصل فیلسوفی اشراقی است ، باز نمودن نکات اساسی فلسفهء اشراق و تحلیل فلسفهء سهروردی در این کتاب هدف اصلی آن را تشکیل می دهد. افکار و اندیشه های سهروردی در حکمه الاشراق ابتدا از طریق ذوق برای او حاصل می شود، سپس برای اثبات آنها به اقامهء براهین فلسفی توسل می جوید. شیخ اشراق در کتاب خود روی سخن با کسانی دارد که هم در جستجوی حکمت ذوقی هستند و هم در جستجوی حکمت بحثی، حکمت بحثی صرف را باید در کتابهای دیگر او مثل تلویحات جستجو کرد. مقایسهء فلسفه اشراق با فلسفهء مشاء - البته به گونه ای که سهروردی آن را تفسیر می کند - و نگاهی انتقادی به آن - که اساس حکمه الاشراق را تشکیل می دهد از جمله مسائل دیگر مورد بحث در این کتاب است .
طاهره کمالیزاده جلال الدین آشتیانی
در میان مباحث خداشناسی، بحث درباره علم خداوند متعال یکی از دشوارترین مباحث فلسفه الهی است و به همین جهت است که متکلمین و حکما اختلاف نظر فراوان دراین مبحث دارند و در عین حال یکی از مهمترین و با اهمیت ترین مباحث نیز هست زیرا اثبات علم، برای مبدا هستی بخش جهان وجه تمایز موحدین از ماتریالیستها است ، چرا که هم الهیون و هم مادیون هر دو در اثبات "اصلی ثابت " و مبدئی واحد برای جهان متفق اند و شاهراه جدایی این دو گروه در همین است که مادیون آن مبدا را لاشعور و فاقد ادراک می دانند. و او را "ماده" می نامند، اما الهیون، آن مبدا را ذاتی دراک و دارای علم و آگاهی مطلق می دانند. لذا به میزان صعوب مطلب بحث دارای فواید و اثرات بسیار نیز می باشد. حال گذشته از صعوب نفسی مساله علم باری، در نحوه علم واجب به ماعدا خصوصا قبل از تحقق معلولات ، به عبارتی در علم سابق تفصیلی به اشیاء صعوبت مضافی وجود دارد که به اعتراف صدرالحکما از اغمض مسائل حکمیه است . در مساله علم باری چه در علم به ذات و چه در علم به اشیاء مطالب گوناگون و متعدد و متنوع در کتب مختلف کلامی، فلسفی و عرفانی مطرح شده است ولی در هیچ اثری این اقوال متعدد به طور مدون، جمع آوری نشده است . در رساله حاضر سعی بر آن است تا تحت عنوان "بیان اقوال و بررسی نظریه ملاصدرا در علم باری" اقوال و نظرات مختلف درباره "علم باری" بررسی و مورد تفحصی هر چند مختصر قرار بگیرد و حداقل این که اقوال و نظرات مختلف و پراکنده در کتب کلامی فلسفی و عرفانی ولو به طور اجمال، به طور یکجا و مدون جمع آوری شود تا مساله علم باری، یکجا و دقیق مورد بررسی قرار بگیرد.
ابراهیم مهرابی جلال الدین آشتیانی
بدنبال پیشنهاد حضرت استاد علامه، سیدجلال الدین میری آشتیانی به کتابخانه آستان قدس رضوی و آیه الله مرعشی (ره) مراجعه کردم و با مشکلات عدیده ای توانستم چند رساله نفیس خطی را بیابم. ماهها طول کشید تا عکس نسخه ها را در اختیار بنده قرار دادند. در ابتدای کار، رساله هها را مطالعه کردم تا بهترین و صحیحترین آنها را بعنوان نسخه اصل انتخاب کنم، این عمل، با توجه به اینکه تجربه اول حقیر بود، وقت زیادی را به خود اختصاص داد. بعد از مطالعه و انتخاب نسخه اصل، به استنساخ آنها پرداختم، بعد از اتمام استنساخ شروع کردم به تطبیق کلمه به کلمه با نسخه های بدل و کمکی. از آنجائی که تفاوت لفظی و نه معنائی بین نسخه اصل و بدل، بسیار بود و از طرف دیگر نثر نسخه ها، نثر نسخه ها، نثر مخصوص به خود و از علامت گذاری کاملا معری بود، مشکل کار تطبیقی را دو چندان ساخته بود بهمین دلیل، دقت فراوان، وقت بسیار و وسواس زیاد را می طلبید، حقیر با شوق فروان، چیزی از این سه خواسته را فروگذار نکردم و با جدیت تمام کار تطبیق را به پایان رساندم. نسخه های بدون علام تگذاری بودند، لازم بود رساله ها را با اشراف بر محتوای جملات ، معانی کلمات و سبک و سیاق نگارش ، علامت گذاری گردد. این کار را با وسواس زیاد انجام داده ایم، امید است خلاف منظور مولف بیدار، حکیم محمد دهدار، واقع نگردیده باشد.
فاطمه احمدی مشکنانی جلال الدین آشتیانی
این رساله مشتمل بر یک مقدمه و دو بخش می باشد که: بخش اول آن دارای سه فصل که به ترتیب عبارتند از مباحث عمومی مقولات ، پیرامون جواهر و پیرامون اعراض (به نحو مختصر و مجمل) و بخش دوم آن که در واقع بخش اصلی این رساله است در نه فصل می باشد و به ترتیب عبارت می باشند از: فصل اول در کیف و اقسام آن، فصل دوم پیرامون قدرت ، فصل سوم پیرامون لذت و الم، فصل چهارم در باب اراده، فصل پنجم در مورد خلق، فصل ششم پیرامون غم و شادی و نظایر آن دو، فصل هفتم در صحت و مرض ، فصل هشتم پیرامون علم و فصل نهم در اتحاد عاقل و معقول می باشد. در تهیه و تدوین این رساله ملاک اصلی ما کتاب نفیس اسفار اربعهء صدرالدین شیرازی بوده است و سایر کتب فلسفی ایشان در درجهء دوم مورد استفاده قرار گرفته اند، همچنین جهت فهم بهتر مطلب از بعضی کتب فلسفی برخی اعاظم فن حکمت بهره گیری شده است .
احمدعلی باروتی جلال الدین آشتیانی
رساله مزبور مشتمل است بر نمطهای هفتم، هشتم، نهم و دهم کتاب الاشارات و تنبیهات ابن سینا که با استفاده از نظریات ارباب علم و فلسفه و عرفان و گلچینی از کتب فلسفی - اسلوبی ساده و روان، ترجمه و شرح گردیده. خواجه نصیرالدین طوسی که از حکمای بزرگ اسلامی است متون کتاب اشارات و تنبیهات ابن سینا را شرح کرده و چون شرح مذکور را تا کنون کسی ترجمه نکرده است و آنچه که در این باب در برخی کتب آمده، بصورت پراکنده و شرح آزاد بوده است ، لذا در این رساله سعی بر آن شده که غیر از متن شیخ الرئیس ، شرح خواجه نیز بصورت منظم ترجمه و تفسیر گردد.