نام پژوهشگر: بهجت واحدی
سمیه قاسمی بهجت واحدی
چکیده ندارد.
مریم باقری محمدجواد رضایی ره
غزالی در کتاب تهافت الفلاسفه نظریات و دلایل فیلسوفان مشایی در اثبات قدم عالم و علم کلی خداوند به جزئیات و انکار معاد جسمانی را نقل و نقد کرده است. او در کتاب مذکور دو هدف را دنبال کرده است، یکی اثبات تناقض گویی فیلسوفان و نادرستی و ضعف استدلالهای آنها در اثبات مدعای خویش و دیگری اثبات کفر آنان به مجرد داشتن چنین اعتقاداتی. با مطالعه ی کتب ابن سینا، که غزالی او را به عنوان نماینده ی فیلسوفان مشایی انتخاب کرده و در کتاب خود مشخصا آرا و آثار او را نقد کرده و همچنین مطالعه ی کتاب تهافت الفلاسفه و دیگر تألیفات غزالی می توان فهمید که غزالی مطالب فلاسفه را به درستی درک نکرده و در نقل مطالب آنها جانب امانتداری را نگرفته است، بنابراین نه استدلالهای او برای اثبات تناقض گویی فیلسوفان تمام است، نه لازمه ی عقاید فلاسفه خروج از دایره ی ایمان است. علاوه بر این، با مطالعه و تحلیل عقاید غزالی معلوم می گردد که هم مطابق تعریف و تحلیل او از ایمان اتهام کفر به فیلسوفان وارد نیست و هم عقاید او متناقض و مستلزم نتیجه ای است که او آن را جواز تکفیر فیلسوفان می داند. عوامل مختلفی سبب شده که غزالی از درک منظورابن سینا از قدم زمانی عالم و حدوث ذاتی آن و همچنین علم شامل و فراگیر و در عین حال ثابت خداوند ناتوان باشد. او در اثبات انکار معاد جسمانی از سوی ابن سینا، تنها مطالبی را ذکر می کند که بتواند از آنها در اثبات ادعای خود سود ببرد، در حالیکه ابن سینا در دو دسته از آثار خود دو دیدگاه کاملا متفاوت درباره ی معاد جسمانی ارائه داده است. نادیده گرفتن رأی ابن سینا مبنی بر قبول تقلیدی معاد جسمانی در دو اثر مهم فلسفی او، مصداق عدول از انصاف و امانت است. غزالی ایمان را از سنخ تصدیق قلبی در برابر خداوند می داند. با چنین اعتقادی و با تصریح او به قبول ایمان شخصی که در زبان به وحدت خداوندی و پیامبری محمد (ص) گواهی می دهد و با اثبات اینکه استدلالهای او مثبت ادعای او نیستند غزالی مجوزی برای تکفیر فلاسفه ندارد.
سیده مهدیه میرمحمدی بهجت واحدی
ابن سینا یکی از بزرگترین فیلسوفان جهان اسلام است که درباب آفرینش، مبدء و منتهی با دقت به تأمل پرداخته است و امور مرتبط با این مطالب را مبین و مستدل نموده است. یکی از این موراد چگونگی سریان عشق و حکومت عقل در نظام آفرینش است. او اصل پیدایش هستی را از مبدء اول حاصل عشق و عقل می¬داند و مبدء اول را فاعل بالعنایه(فاعلی که خیّر، عاشق و عاقل لذاته است و عنایت¬اش چیزی جز صدور خیر از ذاتش نیست) معرفی می¬کند. او معتقد است که حکومت عقل و سریان عشق در تمام ذرات هستی نمایان است. چرا که ممکن الوجودات و نظام آفرینش مفیض خیر محض و عقل محض¬اند و واجب الوجود دائم الفیض است. عشق و عاشق و معشوقیت عین عقل و عاقل و معقولیت اوست بنابراین او اول مبتهج است و عالی¬ترین درجه ابتهاج از آن اوست. همان¬گونه که وجودات ممکنات از واجب الوجود است عقل و عشق آن¬ها نیز مصدور خیّر محض و عاقل بسیط است. لکن چون موجودات هستی در نظامی احسن مترتب بر یکدیگرند. عقول که در عالی¬ترین مرتبه¬ی ممکنات واقع-اند، عاقلان بالفعل و عاشقان غیر مشتاق هستند. نفوس ناطقه و مدبره فلکی و انسی که در مرتبه مادون آن¬ها هستند و خواستار نحوه¬ای استکمال¬اند، عاشقان مشتاق¬اند. نفوس ناطقه انسانی بر خلاف نفوس ناطقه فلکی که تمام نقوش معقوله در آن¬ها مرتسم است، در آغاز عاقل بالقوه و پس از سیر استکمالی عاقل بالفعل می¬گردند. نفوس حیوانی و نباتی عاقل نیستند اما حیوانات به¬لحاظ این¬که دارای ادراک حسی، خیالی و وهمی¬اند، مدرک و عاشقان مشتاق می¬باشند و نباتات نیز چون حّی¬اند، عاشقان مشتاق¬ غیر مدرک و در درجه¬¬ی نازل¬تر از حیوانات¬اند. هر یک از هویات جسمانی اعم از بسیط و مرکب که موجوداتی غیر حیّ-اند دارای عشقی غریزی و سرشتی¬اند و مشتاق کمال و خیریت خاص خود¬اند که سبب وجود آن¬ها است. چون واجب تعالی هم مبدء المبادی همه¬ی ممکنات است و هم غایت الغایات آن¬ها است، معشوق حقیقی تمام ممکنات مذکور همانا خیر محض است. کلید واژه: عقل، عشق، اشتیاق، فیض، عنایت.
محسن فراهانی علیا بهجت واحدی
در آثار صدرا از جمله مسائلی که وجود دارد این است که صبغه عرفانی در جای جای آثار او به چشم می خورد و سوالی ذهن را به خود مشغول می کند که آیا صدرا خود چنین روشی را در آثارش به کار بره و یا اینکه صرف نقل کلمات عرفاست اکثر موارد نقل ها برای تایید روش عرفا آورده شده لست.
بهزاد ناوکی بهجت واحدی
پژوهش¬حاضر، مفهوم اراده انسان و اراده خداوند و مسائل مربوط به آنها را در آثار غزالی جستجو می¬کند و عهده¬دار بررسی و نقد اندیشه¬کلامی غزالی درباره نسبت بین اراده الهی با اختیار و اراده انسان می¬باشد. این پژوهش، پس ازگذر از مقدمات لازم در زمینه اراده انسان و اراده خداوند از لحاظ وجودشناسی و معناشناسی در اندیشه متفکران مسلمان، به تبیین و بررسی اندیشه¬ی¬ کلامی غزالی در این باب پرداخته است. غزالی صفت اراده را هم برای انسان و هم برای خداوند اثبات می¬نماید. وی برای اراده انسان اهمیت ویژه-ای قائل است و آن را عامل امتیاز انسان از حیوان دانسته است و بر نقش آن به عنوان یکی عوامل سازنده¬ی «افعال اختیاری» تأکید نموده است. وی همچنین، خداوند را مرید دانسته و معتقد است که اراده حق¬تعالی صفتی است که یکی از دو طرف فعلی را که امکان وقوعش است، تخصیص می¬دهد. غزالی دربار? چگونگی نسبت بین اراده¬ الهی با اختیار و اراده انسان به هیچ یک از دو نظریه «جبرمحض» و «اختیارمطلق» معتقد نیست، بلکه «نظریه¬کسب» را از اشاعره اتخاذ نموده و کوشیده است تا تفسیر معقولی از آن ارائه دهد که اشکالات تفاسیر سابق را نداشته باشد. او در تفسیر «نظریه¬کسب» بر این باور است که فاعل حقیقی در همه افعال خداوند است و انسان تنها محل اراده و اختیاری است که خداوند در او می¬آفریند. به تعبیر دیگر، او قدرت و اراده انسان را در خلق و ایجاد فعل بی¬اثر می¬داند و بر این باور است که فقط قدرت و اراده خداوند منشأ خلق و صدور فعل است و نقش انسان تنها مقارنت با حدوث اراده و قدرتی است که از جانب خداوند در او حادث می¬شود. اگر چه غزالی تلاش کرد که ایرادهای وارده بر «نظریه¬کسب» را در تفسیرش برطرف نماید، به¬گونه¬ای که هم با آیات قرآن کریم سازگار باشد و هم با مبانی خود او ناسازگاری نداشته باشد، لکن موفق به این امر نشد. از این رو اندیشمندان مسلمان با تکیه بر همین ناسازگاری¬ها، نظریه او را مورد نقد قرار داده¬اند.
سها بعنونی بهجت واحدی
نگارنده در این رساله به بررسی عقل وعشق انسانی در اندیشه ی غزالی می پردازد و رابطه¬ی آن دو با یکدیگر و تأثیر آن ها را در معرفت بخشی به انسان کندوکاو می کند. نظام معرفتی او کاملا مبتنی بر تفسیری عقلانی از شریعت اسلام است. فلسفه ی عرفانی او تلفیقی از عرفان و عقل و عشق. وی عقل را مقدمه ای برای ورود به حیطه ی عشق می داند و انسان در سایه ی عقل می تواند عشق حقیقی را ادراک نماید، به نظر این اندیشمند عشق همچون عقل نیز دارای مراتب گوناگونی است و راز ماندگاری انسان و تکامل او، در عشق است. ابوحامد همه ی کسانی که در جستجوی حقیقت اند را در چهار گروه جای می دهد: متکلمان، فیلسوفان، اهل تعلیم و صوفیان، در این میان تنها صوفیان و عارفان هستند که از معرفت حقیقی و مقصود نهایی بهره می جویند. غزالی با نگاه عارفانه به هستی، تنها راه وصول به رستگاری را آموزه های عرفانی و تهذیب نفس و دوری از چاه ظلمانی تعلقات دنیوی می داند. او بر این اندیشه نظام معرفتی خود را بنا می نهد. ابوحامد در عین اینکه حوزه ی عقل را در قبال عشق محدود می داند وحکم به ناتوانی عقل د رعروج به کمالات می کند، لکن بین عقل و عشق نه تنها معاندت نمی بیند، بلکه عشق بدون معاضدت عقل را قاصر از سوق دادن به جانب معشوق حقیقی معرفی می کند. او پیوند ناگسستنی میان عقل و عشق را این گونه بیان می کند: هر چه انسان از عقل بیش تر برخوردار گردد و اندیشمندانه در عجایب صنع خداوند و جلال ذات او مداقّه کند، چنان چه آن را با تزکیه ی نفس و مجاهدت همراه نماید، قلبش بیش از پیش، تجلّی گاه جمال جانان می گردد. این تجلی نیز معرفتی والاتر را در پی دارد و این سیر همچنان ادامه دارد تا هنگامی که عشق و عقل او فقط و تنها معطوف به ذات حق تعالی شود.
مریم روستایی مهدیخانی بهجت واحدی
انسان با تأمل در خویشتن خویش، در می¬یابد، گرچه مشتمل بر دو جزء تن و روان است، لکن اصل اصیل او روان (نفس) است که منشأ تمام حرکات و حیات و تعقل¬اش است. درک هستی و چیستی انسان وابسته به نفس شناسی است. از این رو این مبحث توجه همه متفکران را به خود معطوف کرده است. غزالی به عنوان یک اندیشمند مسلمان خواستار کنکاش در این حوزه است. او در اکثر قریب به اتفاق رسائل¬اش نظریات خود را در مورد انسان به ویژه نفس بیان می¬کند. ابوحامد مدعی است، نفس شناسی خود را بر پایه آگاهی عمیق از آموزه¬های وحیانی بنا نهاده است. تحقق این آگاهی در مرتبه نخست توسط علم حصولی است. در مرتبه عالی فقط از طریق مکاشفه، مشهود می¬گردد. او در خصوص انسان شناسی به هدف تفکیک آراء موافق و مخالف فلاسفه با آموزه¬های وحیانی، خود را ملزم به بررسی دقیق آراء ایشان به ویژه بوعلی (به لحاظ تأثیری که بر اندیشمندان مسلمان داشته است) می¬داند. بر اساس همین هدف، کتاب «تهافت الفلاسفه» را به نگارش در می¬آورد و رویکرد فلاسفه را مورد نقد و بررسی قرار می¬دهد، تا آشکار کند که برخی احکام آن¬ها با احکام شرع مخالف است. همچنین احکام موافق آن¬ها از ادله¬ی کافی و وافی برخوردار نیست. با این وجود غزالی در بسیاری از مباحث، متأثر از بوعلی است. او همسو با بوعلی قائل به نفس نباتی، حیوانی و انسانی است و نفس ناطقه را غیر منبطع در جسم، مجرد، حادث زمانی و باقی می¬داند که متصرف در تن (جزء غیر اصیل انسان) است. یک قرن بعد ابن رشد با رویکردی مشائی، انسان شناسی غزالی را مورد انتقاد قرار می¬دهد. در قرن حاضر آشتیانی فیلسوف تعلیم یافته در مکتب حکمت متعالیه، انسان شناسی غزالی را نقد و بررسی می¬کند و معتقد است که او هیچ یک از احکام شرع و عقاید فلاسفه را به طور عمیق و دقیق درک نکرده است.
زهرا نیکنام کومله بهجت واحدی
غزالی در مورد صفات باری تعالی نظریاتی بیان نموده که به زعم او مبتنی بر آموزه های وحیانی است. او در برخی از رسائلش تنها به هفت صفت ثبوتی مشهور حق تعالی بسنده کرده، و در برخی دیگر متذکر بسیاری از صفات ثبوتی به همراه صفات سلبی می شود. ابوحامد از میان صفات ثبوتی مشهور، صفت حیات را سرچشمه ی همه ی کمالات می داند. چون به باور او همه ی صفات به آن بر می گردند. ابوحامد بیان عقاید خود را به تنهایی کافی نمی داند و لازم می داند که انتقاداتی بر غیر هم مشربان خود وارد کند. او در بسیاری از رسائلش به این امر اهتمام نموده است. اما در «تهافت الفلاسفه» در این مبحث بیشتر مدّاقه نموده بطوریکه یک سوم از انتقاداتش را بر فلاسفه به مبحث صفات باری تعالی اختصاص داده است. به اجمال می توان گفت که، غزالی بر این باور است که فلاسفه در اقامه دلیل بر اثبات وحدانیت باری تعالی به خطا رفته اند.گرچه حکم به عدم ترکب از جانب فلاسفه درست است، اما دلایل آنها کافی نیست. او با اصل حکم به سلب جسمیت از ذات اقدس اله، با فلاسفه توافق دارد. لکن دلایل آنها را با مبنای آنها ناسازگار می داند. در مورد علم باری تعالی (علم به ذات، به غیر و جزئیات) اولاً سعی او بر این است که ناتوانی فلاسفه را از اقامه دلیل بر علم به ذات اقدس، آشکار سازد. ثانیاً نشان دهد دلایلی را که فلاسفه بر اثبات حکم به علم باری-تعالی به غیر، ذکر می کنند، با عقاید آنها به قدم عالم، و نفی اراده ناسازگار است. ثالثاً سخنان فلاسفه حاکی از آن است که خداوند علم به جزئیات ندارد. نتیجه استدلال های فلاسفه در مورد صفات باری تعالی چیزی جز، نفی صفات نیست. دو تن از فلاسفه اسلامی (ابن رشد و آشتیانی) دو کتاب در پاسخ گوئی به انتقادات غزالی به رشته ی تحریر در آورده اند. ابن رشد یکایک اعتراضات او را با رویکردی مشائی پاسخ می دهد. امّا آشتیانی بر مبنای تعالیم فلسفه صدرائی همه ی اعتراضات او را مبتنی بر درک ناصحیح از آموزه های وحیانی و آراء فلاسفه می داند. کلید واژه: صفات باری تعالی، قدم، زاید بر ذات، قائم به ذات، تحلیل، انتقاد.
مختار جلیلیان مرتضی میرباقری
چکیده ندارد.
حسین شمسی محمدجواد رضایی ره
چکیده ندارد.
اکرم تقی نژاد رازلیقی بهجت واحدی
چکیده ندارد.
رضا صفری کندسری مرتضی میرباقری
چکیده ندارد.
فرخ شاه منصوری محمدجواد رضایی
چکیده ندارد.
زهرا حدادزاده نیری بهجت واحدی
چکیده ندارد.
محسن مهدی دخت مرتضی میرباقری
چکیده ندارد.
نرگس عزیزی بهجت واحدی
در این تحقیق علاوه بر مروری بر بسیاری از مباحث منطق سنتی، موارد مبهم و پیچیده اشارات بر مبنای دیگر آثار بوعلی و آثار منطقی فخر رازی و خواجه طوسی تحلیل و تفسیر گردیده است . همچنین موارد اختلافی فخر رازی و خواجه طوسی(اگر چه این اختلاف در اشارات و شرح اشارات مطرح نشده باشد) مورد پژوهش قرار گرفته است .
اکبر عروتی موفق مرتضی میرباقری
مساله وحدت و کثرت یکی از مهمترین مباحث فلسفه اولی بوده و موضوع رابطه بین واحد و کثیر در سرتاسر تاریخ فلسفه جریان داشته و دارد.در این رساله سعی شده مباحث مربوط به مساله وحدت و کثر از نظر دو تن از بزرگترین فلاسفه اسلامی یعنی شیخ الرئیس ابوعلی سینا و شیخ شهاب الدین سهروردی مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
الیاس موسوی خسروی بهجت واحدی
جدل یکی از مباحثی است که در منطق از جایگاهی خاص برخوردار می باشد. و از آن ، در مواردی که به انحا متعدد ، از آوردن برهان معذوریم، می توان کمک جست. لذا در این مختصر در ضمن آرا ابن سینا و خواجه ، بیان یک دوره کامل از مباحث جدل، وجه همت قرار گرفته است، بدین طریق که بعد از ذکر یک مقدمه وارد بحث بررسی بین آرا آن دو بزرگوار شده و در پایان ، مبحث نتیجه گیری (موخره ) ذکر شده است. (در واقع این پایان نامه شامل سه قسم است که در قسمت اول، مقدمه، در قسم دوم، بررسی آرا ابن سینا و خواجه نصیرالدین طوسی آورده شده است. در قسمت سوم ، نتیجه گیری گنجانده شده است.