نام پژوهشگر: محمد لگنهاوزن

اعتبار معرفتی اعتقادات دینی براساس رویکرد جدید آلستون به مسئله توجیه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1388
  محمدعلی مبینی   محمد لگنهاوزن

آلستون، در دیدگاه جدیدش، موجه بودن را به عنوان ویژگی یکه‏تازی که جایگاه معرفتی بدیل‏ناپذیری به باور ببخشد، نمی‏پذیرد و به جای آن، از وجود ویژگی‏های گوناگونی دفاع می‏کند که همۀ آن‏ها کم یا بیش مهم‏اند؛ به گونه‏ای که وجود هر کدام موجب وضعیت معرفتی مثبت برای باور می‏شود اما نبودش خسارت معرفتی جبران‏ناپذیری را در پی ندارد. اگر دیدگاه آلستون دربارۀ وجود مطلوب‏های معرفتی گوناگون قابل دفاع باشد، آن‏گاه ارزیابی معرفتی باور دینی هم نباید بر محور توجیه معرفتی آن بچرخد، بلکه هرکدام از مطلوب‏های معرفتی می‏توانند وضعیت مثبت معرفتی به باور دینی عطا کنند. اما این دیدگاه آلستون دچار مشکلاتی جدی است. اولاً انکار توجیه به معنای قانع شدن به ارزیابی‏های معرفتی نسبی و نادیده گرفتن اهمیت ارزیابی نهایی و جامع‏نگر دربارۀ باورها است، و این چیزی است که با شهودات مشترک ما نمی‏سازد. و ثانیاً مهم‎ترین مطلوب‎های معرفتی‎ای که آلستون به جای توجیه مطرح می‎کند، همگی به یک ویژگی واحد برمی‎گردند و از این رو، تنوع و تکثر ادعایی آلستون واقعیت ندارد. به نظر می‏رسد راه گریزی از توجیه به عنوان مسئله‏ای مربوط به مقام ارزیابی نهایی باور نیست، هرچند می‏توان در این مقام به بیش از یک معیار و از این رو، به بیش از یک مفهوم برای توجیه قائل شد. یک مفهوم قابل دفاع از توجیه معرفتی مفهوم وظیفه‏شناختی آن است. آلستون، چه در دوران توجیه‏گرایی و چه بعد از آن، با انکار ارادی بودن باور، دایرۀ وظایف مربوط به باور را بسیار تنگ می‏کند و برای وظایف قابل تصور نیز جنبۀ معرفتی قائل نیست. اما به نظر می‏رسد باورهای ما می‏توانند متعلق پذیرش یا عدم پذیرش ما قرار گیرند و چون پذیرش عملی ارادی است، با ورود آن به معرفت‏شناسی زمینۀ طرح وظایف بسیار مهمی فراهم می‏شود. همچنین از آن‏جا که این وظایف در راستای هدف معرفتی صدق طرح می‏شوند، حیثیت معرفتی پیدا می‏کنند و در نتیجه، توجیه وظیفه‏شناختی باور بعد معرفتی می‏یابد. علاوه بر این مفهوم، مفهومی غیر وظیفه‏شناختی و معطوف به صدق نیز برای توجیه قابل تصور است. در مورد باور دینی، از آن‏جا که در معرض چالش‏هایی جدی از قبیل تکثر و تنوع ادیان قرار دارد، توجیه آن، چه مفهوم وظیفه‏شناختی توجیه را لحاظ کنیم و چه مفهوم غیر وظیفه‏شناختی آن، وابسته به وجود دلیلی به سود آن است، گرچه نگرش اعتدال‏گرایانه به معرفت‏شناسی اقتضا می‏کند که این دلیل را منحصر به براهین معتبر منطقی نکرده و وجود شاهد و بینه را نیز برای توجیه باور دینی کافی بدانیم.

گزارش، تحلیل و نقد نظریه امر الاهی آدامز
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1389
  سیده منا موسوی   محسن جوادی

رسال? حاضر از چهار بخش تشکیل شده است. در بخش اول (بخش حاضر)، برخی مباحث مقدماتی از قبیل تقریرهای مختلف نظری? امر الاهی، تاریخچ? این بحث در غرب و اسلام، و نکاتی در معرفی آدامز ارائه شده‎اند. بخش دوم به توصیف دیدگاه‎های آدامز دربار? ارزش، لزوم و به طور خاص نظری? امر الاهی او می‎پردازد. در این بخش، ابتدا برخی نکات روش شناختی را بیان خواهیم کرد که دیدگاه آدامز را درباره روش پژوهش در اخلاق روشن می کند. به ویژه آن که آدامز میان سطح معناشناختی مباحث و سطح متافیزیک تمایز قائل می شود و از این نظر، در مقابل آن دسته از فیلسوفان تحلیلی قرار می گیرد که صرف تحلیل معنایی را برای انجام مباحث اخلاقی کافی می دانسته اند. سپس گزارشی از نظری? آدامز را دربار? ارزش و به طور خاص، دربار? خوبی، ارائه خواهیم کرد. چنان که گفتیم، آدامز نظریه امر الاهی در باب لزوم اخلاقی را بر نظریه اش در باب ماهیت خوبی و رابطه آن با لزوم اخلاقی مبتنی می کند. از این رو، ابتدا به توضیح دیدگاه آدامز درباره ماهیت و حقیقت خوبی می پردازیم، تا فهم دلایل آدامز بر نظریه امر الاهی آسان تر گردد. البته، از آنجا که مسئله اصلی ما در این پژوهش بررسی نظریه امر الاهی آدامز است، در این قسمت ورود تفصیلی نخواهیم داشت و به حدی اکتفا می کنیم که به فهم نظریه امر الاهی آدامز کمک کند. نکت? قابل توجه در اندیش? آدامز تمایل شدید او به واقع‎گرایی است. از این رو است که وی از ارائ? نظریه‎ای عام دربار? خوبی که هم? مفاهیم خوبی را در برگیرد پرهیز و نظریه‎پردازی خود را محدود به قلمروی خوب‎های ذاتی می‎کند. به عقید? آدامز گزاره‎های اخلاقی عموماً برای بیان واقعیت‎ها در نظر گرفته شده‎اند که به ترجیحات، احساسات و باورهای گوینده و شنونده وابسته نیستند و اصطلاحاتی مانند «خوب» و «درست» برای حکایت از ویژگی‎های اشخاص، اعمال و دیگر امور واقعی در نظر گرفته شده‎اند. با توجه به این مسئله، بخشی از توصیف نظری? آدامز را در قالب دفاع او از واقع‎گرایی ارائه می‎کنیم و از این راه به برخی مدعیات و استدلال‎های آدامز در دفاع از نظری? ارزشش بهتر پی خواهیم برد. در ادامه دیدگاه آدامز درباره لزوم و نظریه امر الاهی را مشاهده خواهیم کرد. شایان ذکر است که فعالیت آدامز در ارائه تبیینی الاهیاتی از مفاهیم اخلاقی را می توان به دو مرحله فکری تقسیم کرد. در مرحله اول که به زمان پیش از تدوین کتاب خوب های محدود و نامحدود مربوط می شود، آدامز با ارائه مقالاتی چند تقریری تعدیل شده از نظریه امر الاهی در باب نادرست اخلاقی ارائه می کند. اما در مرحله دوم فکریش که نظریه امر الاهی را در کتاب ذکرشده بیان می کند، تلاش می کند نظریه خود را در چارچوبی کلی تر، که به عقیده اش می تواند تمام مفاهیم اخلاقی را پوشش دهد، طرح کند. او ابتدا به تبیین ماهیت خوبی می پردازد، تا از این راه شاکله ای برای تبیین مفاهیم اخلاقی بنا نهد و سپس نظریه امر الاهی را در این چارچوب و مبتنی بر نظریه اش درباره ماهیت خوبی تقریر می کند. این مهم باعث می شود که مسیر استدلالی آدامز در این کتاب با آن چه در برخی مقالات سابقش آمده بود تفاوت‎هایی داشته باشد. البته چنان که خود آدامز می گوید تقریر جدید او با تقریر سابقش گرچه از جهات مهمی متفاوت است، ولی اساساً در این نکته موافق است که مفاهیم ارزشی را می توان پیش فرض گرفت. به هر حال، در این بخش تلاش می کنیم تقریر آدامز از نظریه امر الاهی را در تقریر جدیدش بیان کنیم. مقایس? تقریر جدید او با تقریر سابقش را به بخش سوم که به تحلیل نظریات آدامز اختصاص دارد، موکول می‎کنیم. بخش سوم به تحلیل نظریات آدامز دربار? ارزش و لزوم اختصاص دارد. در این بخش، به ویژه وجه? افلاطونی و الاهیاتی نظری? آدامز را روشن کرده، تقابل آن را با نظریات طبیعی‎گرا گوشزد می‎کنیم. آدامز به اقتضای روشی که برگزیده و میان تحلیل‎های زبانی و تحلیل‎های ماهوی تمایز ایجاد می‎کند، برای طرح دیدگاه‎های افلاطونی در اخلاق مانعی نمی‎بیند. وی معتقد است که دیدگاه های افلاطونی درباره ارزش عموماً برای تحلیل زبانی ساخته نشده اند، اما اکنون که با پیشرفت‎های فلسف? زبان راه برای تحلیل‎های ماهوی در اخلاق باز شده است به راحتی می‎توانیم از دیدگاه‎های افلاطونی در اخلاق دفاع کنیم. البته نظریه آدامز را نمی توان نظریه ای کاملاً افلاطونی دانست، با این حال، وی در طرح برخی جنبه های بنیادین نظریه اش از افلاطون پیروی می کند و به طور خاص، برای طرح نظریه اش دربار? ارزش از نظریه مثل افلاطون سرمشق می گیرد، گرچه او مثل را نه به معنای امور کلی، بلکه به معنای امور عینی در نظر می‎گیرد. علاوه بر این، جنب? الاهیاتی نظریه‎های اخلاقی آدامز و تقابل او با نظریه‎های طبیعت‎گرا نیز قابل توجه است. وی معتقد است که فرضیه های الاهیاتی راه ما را برای غنای واقعی فهممان از موضوعات اخلاقی تسهیل می کنند. آدامز برای به کارگیری این فرضیه های الاهیاتی ابتدا به اثبات وجود خدا نمی پردازد، چون از نظر او پذیرش خداباوری برای ذهنیت دوران مدرن در گرو موفقیت آن در پیشبرد بحث درباره موضوعاتی است که مورد توجه عموم است. بنابراین اگر فرضیه های الاهیاتی در پاسخ گویی به مسائل فکری روز موفق باشند، انگیزه بالایی برای پذیرش آنها پیدا خواهد شد. نکت? مهم دیگر دربار? آدامز محوریت خوب در اندیش? اخلاقی اوست. آدامز چارچوبی برای اخلاق ارائه می‎کند که بر محور یک خوب متعالی و رابطه آن با خوب های محدودی که در قلمرو تجربه ما قرار دارند، بنا می گردد. به گفت? آدامز، در دهه‎های اخیر دست کم در فلسف? انگلیسی‎زبان به دلایلی «درست» بر «خوب» مقدم بوده است، اما آدامز این را موجب تحریف دیدگاه ما درباره ارزش های اصیل زندگی انسانی می‎داند و بر خلاف تفکر رایج، نقش مفاهیم ارزش را در تفکر اخلاقی اساسی‎تر و فراگیرتر از مفاهیم لزوم می‎داند. در این بخش همچنین با مقایس? تقریر جدید آدامز از نظری? امر الاهی با تقریرهای سابقش شباهت‎ها و تفاوت‎های آن را روشن می‎سازیم. آدامز در اولین مرحله از نظریه‎پردازیش، با محدود ساختن خود به حوز? یهودی- مسیحی، نظری? امر الاهی را به عنوان نظریه‎ای در باب معنای برخی اصطلاحات اخلاقی و به طور خاص معنای «نادرست» ارائه می‎کند. اما در ادامه به جهت انتقادات جفری استوت و با الهام‎پذیری از تحولات جدید در فلسف? زبان و به ویژه با تأثیرپذیری از فلسف? زبان هیلاری پاتنم میان تحلیل معنایی و ماهوی تمایز می‎نهد و نظری? امر الاهی را به عنوان نظریه‎ای در باب ماهیت لزوم اخلاقی به طور عام و نه مختص قلمروی یهودی- مسیحی عرضه می‎کند. بحث پایانی در بخش سوم اشاره به نقش پیش‎فرض‎های ارزشی در نظری? امر الاهی آدامز است. یکی از مسائل مهم در فهم و چه بسا نقد نظری? امر الاهی آدامز توجه به پیش‎فرض‎هایی است که آدامز تقریر خود از نظری? امر الاهی را بر آنها بنا نهاده است. در واقع، راه مهمی که آدامز برای پرهیز از اشکالات وارد به نظریات امر الاهی پیش گرفته است، ابتنای نظری? امر الاهی بر برخی پیش‎فرض‎های ارزشی دربار? خداست. او از این طریق در صدد است که هم پاسخ‎گوی برخی اشکال‎ها به نظریات امر الاهی باشد و هم از مسائلی در اخلاق دفاع کند که از امتیاز خاصی برخوردارند. ما در این قسمت نشان خواهیم داد که چگونه آدامز با پیش‎فرض گرفتن خوب بودن خدا در صدد حل مسئل? امر خدا به ظلم است. سرانجام در بخش چهار اندیشه‎های اخلاقی آدامز، به ویژه نظری? امر الاهی او را بررسی و نقد خواهیم کرد. یکی از محورهای بررسی ما ناظر به سازگاری و انسجام میان اجزای چارچوب اخلاقی ارائه شده از سوی آدامز است. آدامز از سویی بر نقش اوامر الاهی در تشکیل لزوم اخلاقی و اهمیت اطاعت از خدا در این قلمرو تأکید می‎کند و از سوی دیگر، یکی از شاخصه‎های معناشناختی در قلمروی ارزش را عشق و محبت اصیل ما به خوب متعالی می‎داند. برخی مستشکلین از این ناحیه به آدامز اشکال کرده و ادعا کرده‎اند که نمی‎توان هم خدا را خوب برتر دانست به گونه‎ای که متعلق عشق راستین ما قرار گیرد و هم او را شخص امرکننده‎ای دانست که برای پرهیز از تنبیه و شکنج? او ملزم به اطاعت از اوامر او باشیم. اما به نظر می‎رسد از این ناحیه می‎توان از چارچوب اخلاقی آدامز به شکل کنونی‎اش دفاع کرد و نظری? امر الاهی او را با تبیینی که از خوبی ارائه می‎دهد قابل جمع دانست. یکی از محورهای مهم نقد ما در این بخش نقد تبیین اجتماعی آدامز از لزوم اخلاقی است. یکی از بخش‎های مهم نظری? امر الاهی آدامز دفاع او از نظری? اجتماعی در باب لزوم است که از این طریق به سود نظری? امر الاهی به عنوان بهترین نظری? اجتماعی استدلال می‎کند. اما به نظر می‎رسد شهودات اخلاقی ما به قدر کافی از اجتماعی بودن لزوم حمایت نمی‎کنند و مواردی از لزوم‎ اخلاقی را به ما نشان می‎دهند که برخاسته از بستری فردی و غیر اجتماعی هستند. محور دیگر بررسی ما در این بخش به بررسی تبیین الاهیاتی آدامز از ماهیت ارزش اختصاص دارد. یک اشکال مهم به نظریات امر الاهی اشکال خودسرانگی و تحکم‎آمیزی در اخلاق بود و آدامز با اختصاص نظری? امر الاهی به قلمروی لزوم و پیش‎فرض گرفتن برخی مفاهیم ارزشی به مقابله با این اشکال پرداخته بود. در این خصوص احساس می‎شود که آدامز گرچه در قلمروی لزوم موفق به برطرف کردن این اشکال شده است، اما از آنجا که دربار? ماهیت ارزش نیز اقدام به تبیینی الاهیاتی می‎کند به نظر می‎رسد شبیه اشکال خودسرانگی در آنجا به وجود می‎آید و آدامز برای رفع آن در نهایت ناچار است ریشه‎هایی غیر الاهیاتی برای اخلاق پیدا کند. البته در این قسمت نهایتاً به این نتیجه می‎رسیم که تبیین آدامز از ارزش، از آنجا که غایتی الاهی را برای نگرش‎های اخلاقی ما بیان می‎کند تبیینی الاهی و قابل دفاع است. اما آدامز برای تبیین مبنای این نگرش‎های اخلاقی نمی‎تواند همچنان بر تبیین الاهیاتی بدون دچار شدن به برخی اشکال‎ها پایبند باشد. قسمت پایانی بخش 4، به نظری? مختار در باب ارزش و لزوم اختصاص دارد. در این قسمت، برای رسیدن به نظری? مختار از مقایس? میان اندیشه‎های آدامز و اندیشه‎های برخی متفکران اسلامی بهره برده، با توجه به محاسن و معایب هرکدام از این اندیشه‎ها به نظری? مختار نزدیک می‎شویم. پیشنهاد نهایی ما در این قسمت این است که، با فرض وجود خدا، می‎توان به نحو معقولی از وجود غایت الاهی برای نگرش‎های اخلاقی دفاع کرد و از این حیث می‎توان تبیین‎هایی الاهی در دو حوز? ارزش و لزوم ارائه داد. تبیین ما در حوز? ارزش تقریباً مشابه تبیین آدامز است، با این تفاوت که ما در تبیین خود از اندیش? تشکیکی بودن وجود بهره می‎بریم و در واقع، این اندیشه را قابل تطبیق با تبیین آدامز در قلمرو ارزش می‎دانیم. اما در قلمرو لزوم تبیین اجتماعی آدامز و به تبع آن، نظری? امر الاهی او را نمی‎پذیریم و به جای آن، از تبیینی مشابه قلمرو ارزش دفاع می‎کنیم. تبیین ما چه در قلمرو ارزش و چه در قلمرو لزوم گرچه از این حیث که غایت الاهی را برای نگرش‎های اخلاقی ارائه می‎کنند، تبیینی الاهی است، اما از این حیث که به وجود مبنای وجودشناختی برای نگرش‎های قائل است، تبیینی غیر الاهی خواهد بود.

نقد و بررسی معرفت شناسی اخلاقی در دیدگاه سینوت - آرمسترانگ با تأکید بر اندیشه اسلامی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده علوم انسانی 1393
  بهروز محمدی منفرد   حسن میانداری

پژوهش حاضر به تحلیل و نقد آرای سینوت – آرمسترانگ در حوزه معرفت شناسی اخلاق با تأکید بر اندیشه اسلامی می پردازد. برای همین، ابتدا موضع سینوت - آرمسترانگ در مورد ارزش صدق و واقع گرائی اخلاقی تحلیل و نقد می شود. سپس سینوت – آرمسترانگ دیدگاه خود را با ترکیب و مصالحه ای بین شکاکیت اخلاقی آکادمیک، شکاکیت اخلاقی پیرهونی و شکاکیت اخلاقی میانه رو صورتبندی می کند. یعنی اگر نیهیلیسم اخلاقی به عنوان بدیلی در مجموعه ی مقایسه ای وجود داشته باشد، از آنجا که فرض کنار نهادن نیهیلیسم اخلاقی، مصادره به مطلوب و غیرممکن است، استدلال های شکاک عمل نموده و نمی توان به آن ها پاسخ داد. حال اگر نیهیلیسم اخلاقی در یک مجموعه ی مقایسه ای به عنوان یک بدیل نباشد، ممکن است که ما به طور میانه رو موجه باشیم. اما در مجموعه ی مقایسه ای بدون قید حداکثری و حداقلی، از آنجا که ممکن نیست تشخیص دهیم که کدامیک از دو قید حداکثری یا حداقلی، مناسب و مرتبط هستند، ما باید در مورد باور اخلاقی موجه سکوت کنیم که این امر به شکاکیت پیرهونی منتهی می شود. سینوت – آرمسترانگ در ادامه نظریه-های طبیعت گرائی اخلاقی، شهودگرائی اخلاقی و قراردادگرائی را تبیین و نقد نموده و معتقد است که این نظریه ها نمی توانند فرد در نسبت به باورهای اخلاقی، توجیه کنند. اهمیت این طرح پژوهشی از این حیث قابل توجه است که سینوت – آرمسترانگ از کثرت نوشته ها و ارجاعات در حوزه فلسفه اخلاق برخوردار است. هدف اصلی رساله این است که بستری برای برون رفت از شکاکیت معرفت اخلاقی و نظریه پردازی در حوزه معرفت شناسی اخلاق فراهم آورد. نتایج حاصل از رساله این است که 1) احکام اخلاقی صدق و کذب پذیر هستند 2) می توان استدلال تسلسل قهقرائی و فرض های شکاکانه را در مورد توجیه باور اخلاقی پاسخ گفت و 3) دیدگاهی مناسب در مورد توجیه باور اخلاقی ارائه شود. کلیدواژه ها: سینوت – آرمسترانگ، تفکر اسلامی، صدق اخلاقی، توجیه باور اخلاقی، شکاکیت آکادمیک، شکاکیت پیرهونی، مقایسه گرائی اخلاقی.

ترجمه و نقد 5 فصل اول کتاب ‏‎quandaries and virtues against reductivism in ethics by: edmund l. pincoffs‎‏
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم 1379
  حمیدرضا حسنی   محمد لگنهاوزن

شاید مهم ترین علت انتخاب این کتاب ، بکر بودن موضوع آن در کشور و خالی بودن آن در مباحث و دیالوگ های فلسفه اخلاق در کشور بوده است . یعنی از یک سو بحث اخلاق فضیلت محوردر غرب که از نیمه قرن بیستم تاکنون یکی از مطرح ترین نحله های مطرح در اخلاق هنجاری در غرب است ، از ضرورت معرفی به جوامع فلسفی ایران برخوردار است ، و از دیگر سو اهمیت نویسنده این کتاب و اثرگذاری این کتاب در مجامع علمی - دانشگاهی مغرب زمین این ضرورت را افزون می سازد.

در عرفان اسلامی و اگزیستانسیالیسم با تاکید بر مولوی و کیرکگارد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم 1381
  محمدتقی سبحانی   محمد لگنهاوزن

در بخش نخست ، این پایان نامه به پیشینه مفهوم ایمان در سنت اسلامی و مسیحی اشاره دارد تا از آنجا بستر اندیشه مولوی و کیرکگارد را بازشناساند. البته در این بخش که جنبه مقدماتی دارد به آرای متکلمان و فیلسوفان مسلمان و مسیحی نظر نداشته ایم ، چرا که در بحث حاضر چندان تاثیری ندارند. در بخش دوم ، با تفصیل بیشتر ، به آرای عارفان مسلمان در این خصوص پرداخته می شود و آنگاه رای مولوی را عمدتا از مثنوی معنوی بازکاویده ایم. از آنجا که در سنت عرفانی ما از مساله ایمان گروی به طور مستقیم و صریح بحث نشده است ، در این بخش به تحلیل محتوای متون عرفانی از دریچه مفاهیم کلیدی بحث پرداخته شده است و واژه هایی چون ایمان ، عقل ، علم ، معرفت ، یقین ، عزم و ... و از منظر عرفان اسلامی بررسی شده است . در بخش سوم به آرای کیرکگارد در این باره اختصاص دارد. و بالاخره در بخش چهارم به مقایسه میان آرای مولوی و کیرکگارد در مساله ایمان ، عقل و معرفت پرداخته شده است .

سخن گفتن از خدا /معناشناسی اوصاف الهی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم 1382
  امیرعباس علیزمانی   احمد احمدی

ما به هنگام سخن گفتن از خدا، به طور معمول ، از طریق بیان اوصاف خداوند به سخن گفتن در باره او می پردازیم. بنابراین برای فهم درست معنای این نوع گزاره ها ، ماچاره ای جز تحلیل معناشناسی اوصاف الهی نداریم. پرسش اصلی در بحث سخن گفتن از خدا این است که : چگونه می توان از طریق زبان محدود بشری در باره موجود نامحدود و متعالی سخن گفت؟در این مورد به بررسی پاسخهای مختلفی که از سوی متفکران مختلف در طول قرون و اعصار مطرح شده است ، پرداخته و دراین زمینه به بیان و نقد دیدگاههای متفکرانی چون، فلوطین، دیونوسیوس، ابن میمون، قاضی سعید قمی، توماس آکویناس، ملاصدرای شیرازی ، ابن عربی، ویتگنشتاین، آیر، فلو، هیر، میچل، هیک، فیلیپس، مالکوم، آلستون و بریث ویت و ... می پردازد.

تبیین و نقد آرا السدیر مک اینتایر در فلسفه اخلاق
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم 1382
  حمید شهریاری   محمد لگنهاوزن

السدیر مک اینتایر در سال 1929 در یک خانواده اسکاتلندی به دنیا آمد و بیشتر تحصیلات خود را در انگلستان گذراند. او ابتدا در انگلستان و اینک در آمریکا تدریس دارد. اهمیت وی در رویکرد انتقادیش به فرهنگ رایج در غرب است. از این میان بیش از همه به نقد عاطفه گروی، سودگروی، لیبرالیسم و مدرنیسم در اخلاق و سیاست توجه نموده است، به طوریکه او را یکی از بزرگترین منتقدان لیبرالیسم غربی می دانند.وی را یکی از مدافعان جدی ارسطوگروی که یکی از ریشه های تفکر اخلاق دینی است محسوب می دارند. از این جهت به دید متدینان به ویژه اندیشمندان مسیحی ، یهودی و مسلمان جایگاه مک اینتایر در فلسفه اخلاق و فلسفه سیاست معاصر در خور توجه خاص است.

ایمان و عقلانیت از دیدگاه الوین پلنتینجا و تحلیل و نقد آن
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1379
  نرگس نظرنژاد   محمد لگنهاوزن

آیا اعتقاد به خداوند معقول، خردپسند یا عقلا مقبول است؟ آیا فرد برای ان که در اعتقاد ورزیدن به خداوند، معقول یا عقلانی باشد باید قرینه ای در اختیار داشته باشد؟ادعای پلنتینجا این است که اعتقاد به خداوند معقول است و فرد معتقد کاملا به لحاظ معرفتی حق دارد به خداوند اعتقاد ورزید، حتی اگر هیچ برهان مقنع استقرایی یا قیاسی ای را بر وجود خداوند نشناسد و یا حتی اگر در واقع اصلاچنین برهانی وجود نداشته باشد، قلب ادعای پلنتینجا این است که اعتقاد فرد به خداوند می تواند واقعا پایه باشد و این که هیچ کس تا کنون نشان نداده است که اعتقاد ورزیدن به خداوند، به شیوه پایه، غیرعقلانی است.پلنتینجا ادعای قوی تری نیز دارد، وی مدعی است اعتقاد خدا باورانه از تضمین برخوردار است، یعنی این اعتقاد محصول فرایند ادراکی ای است که در وصول به غایت ارائه باورهای صادق درباره خداوند، موفق بوده است؛ زیرا این فرایند ادراکی به درستی و در محیط مناسب خود، کار کرده است.معرفت شناسی پلنتتینجا از چندین جهت مورد حمله قرار گرفته است. پاره ای از منتقدان وی را متهم می کنند که تصویر اغراق آمیز غیرمنصفانه ونادرستی از الهیات عقلی ارائه داده است. برخی دیگر می گویند معرفت شناسی و اصلاح شده نظریه معیارین معرفت را که هر خردمندی باید آن را بپذیرد، رها کرده است. برخی دیگر از منتقدان می گویند، معرفت شناسی اصلاح شده در مواجهه با آرای متعارض پیرامون ادیان دچار مشکل است و ملاکی برای ادواری میان آنان در اختیار ندارد.هدف رساله حاضر شرح و تحلیل معروفترین دعاوی معرفت شناختی پلنتتینجا درباب اعتقاد دینی و نیز ارائه متداولترین نقدهایی است که بر این دعاوی وارد شده است.

ماهیت و مبنای قوانین طبیعت
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم 1381
  امیر دیوانی   محمد لگنهاوزن

تلاش انسان برای شناسایی جهان طبیعت و توفیق قابل توجه وی در این زمینه نشان می دهد که علم طبیعت هم ممکن است و هم واقع . وجودشناسی ناظر به چنین علمی باید جایگاهی برای قوانین طبیعت فراهم آورد. در نظر دانشمندان این قوانین راههای عمومی و اصلی جریانها و حوادث جهان فیزیکی را نشان می دهند. از اینرو بسیاری از آنان کشف این قوانین را به عنوان یکی از اهداف بزرگ خود در دستور کار قرار داده اند. اما اگر این قوانین توصیفی اند چه چیزی را توصیف می کنند و اگر توصیفی نیستند به چه کار علم می آیند.