نام پژوهشگر: ابومحمد عسکرخانی
خیرالله ایزدی ابومحمد عسکرخانی
این پایان نامه عملکرد دولت آمریکا را در قبال جنگ ایران و عراق بحث و بررسی می کند.
ماندانا جلالی نایینی ابومحمد عسکرخانی
جمهوری فدرال یوگسلاوی سابق از اختلاط جغرافیا، مذاهب ، زبانها و اقتصادهای متناقض حاصل شده بود. این مجموعه را نمی توان بدون در نظرگرفتن اجزای متفاوت فوق درک نود. رساله مزبور تلاش دارد تا مشکلات احاطه کننده به فدراسیون را از ابتدای تاسیس تا زمان فروپاشی آن مورد بررسی قرار دهد. مشکلاتی از قبیل مسئله تپوگرافی، تمرکزگرائی و کثرتگرایی حزب کمونیسم اقتدارگر در قالب جامعه چند قومی بر محور خود مدیریت ، تجددگرایی و توسعه نیافتگی، اختلافات میان جمهوریهای شمالی و جنوبی مشکلات قومی - مذهبی در چارچوب تاریخی و ... مجموعه عوامل فوق به اضافه عوامل فوق به اضافه عوامل دیگر ذکر شده در پایان نامه موجب تغییر شکل ملی گرایی به اشکال قومی و تهاجمی و در نهایت فروپاشی فدراسیون به همراه خشونت و جنگ در منطقه شده است . جهت ترسیم بهتر پیچیدگی مسئله و بیان آنکه هیچیک از عوامل به تنهایی مسئول فروپاشی جنگ و پاکسازی قومی نبوده است ، مدلی تحت عنوان"مدل دومینو" پیشنهاد می گردد. مدل نشان می دهد که عوامل مهم طبق آرایش مدل فروپاشی بیان گردیده شده است .
بهادر امینیان ابومحمد عسکرخانی
تحقیق فوق در پی آنست که به سوالات زیر پاسخ گوید: 1 - چه دیدگاههای نظری در مورد تحول اتحادها وجود دارد و مناسبترین نظریه چیست؟ 2 - مهمترین عامل در پیدایش و تحول ناتو در دوران جنگ سرد چه بوده است ؟ 3 - ناتو در دوران پس از جنگ سرد چه تحولاتی را پشت سر گذارد؟ 4 - در مورد گسترش و ( پایایی ) ناتو چه نظراتی ارائه شده است ؟ 5 - نقش آمریکا در گسترش ناتو چه بوده و چرا آمریکا به گسترش ناتو اهتمام دارد؟
نواب دانشی ابومحمد عسکرخانی
با پیدایش و کشف انرژی هسته ای ، مناسبات بین المللی که از قرون گذشته در چارچوب سنتی جنگ و صلح تعریف می گردید، وارد عرصه جدیدی شد و بالتبع با توجه به اینکه مناسبات بین المللی ، با نظر به رشد روزافزون تکنولوژی ، ارتباطات ، وابستگی متقابل و اخیرا با توجه به غالب شدن گفتمان جهانی شدن بر عرصه نظام بین الملل، ضرورت قانونمندی ، نظام مندی و نهادینگی تعاملات بین الملل و در واقع ایجاد اصول ، هنجارها ، قواعد و رویه های تلاقی دهنده علایق بازیگران ، که بنوعی اساس و شالوده رژیم های بین الملل می باشند را ، آشکار ساخته است ، لذا نهادینه شدن و قانونمندی در مهمترین عرصه و بعد نظام بین الملل که همانا بعد امنیتی آن بوده و بارزترین وجه آن امنیت هسته ای می باشد را ، آشکار ساخته است . لذا در این جهت رژیم های بین المللی ، بعنوان ابزار کارآمدی در زمینه کاهش هزینه معاملات ، تسهیل توافقات ، بسط ارتباطات ، ارتقا شفافیت سیستم و ... خود را الگویی کارا برای مدیریت نظام جهانی می نمایاند. در عصر کنترل تسلیحات هسته ای ، کارآمدترین رژیم ها، رژیم منع اشاعه تسلیحات هسته ای npt می باشد. بنابر نظام منع گسترش ، علاوه برآن دول غیر هسته ای متعهد می شوند که از قبول مستقیم یا غیر مستقیم انتقال سلاحهای هسته ای یا سایر ادوات انفجاری هسته ای یا کنترل بر این سلاحهای هسته ای یا سایر ادوات انفجاری هسته ای را نساخته ، تحصیل ننموده و برای ساختن آن در جستجو یا قبول کمک برنیایند. البته رژیم فوق برای خود مکانیسمی برای نظارت بر اجرای معاهده برگزینده است ، بطوریکه معاهده npt ، آژانس بین المللی انرژی اتمی iaea را به عنوان مرجع صلاحیتدار، عهده دار مسئولیت بازرسی ، تضمین و اطمینان یابی از رعایت تعهداتی که دولتها در زمینه جلوگیری از انحراف مواد هسته ای و تجهیزات مربوطه به مقاصد غیر صلح جویانه و نظامی به عهده گرفته اند، دانسته است تا با ابزارهای فنی پیشرفته به همراه همیاری اعضا به اهداف و آمال معاهده ، در زمینه منع گسترش تسلیحات هسته ای و ارتقا امنیت هسته ای جهان ، جامه عمل بپوشاند.
علیرضا رضایی ابومحمد عسکرخانی
منطقه خلیج فارس با برخورداری از موقعیت ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک جایگاه ویژه ای در سیاست خارجی قدرتهای بزرگ از قرن 16 به بعد داشته است . و کشف نفت در اوایل قرن بیستم در این منطقه اهمیت این منطقه را چند برابر نمود. کشور انگلستان از دهه ها قبل تا سال 1971 م قدرت بلامنازع در منطقه محسوب می شد، لیکن با خروج این کشور از منطقه در همین سال ایالات متحده امریکا که نفوذ خود را در منطقه از سالها پیش آغاز کرده بود خلا قدرت ناشی از عدم حضور انگلستان را در منطقه پر کرد. این کشور از دیرباز تاکنون دارای اهداف مختلفی در منطقه خلیج فارس بوده است و در همین چارچوب استراتژیها و سیاستهایی را در منطقه جهت دستیابی به اهدافش بکار گرفته است . لکن از اوایل دهه 1980 به بعد شاهد دگرگونی در سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در منطقه خلیج فارس هستیم که علاوه بر دکترین های مطرح شده ، بصورت گسترش حضور نظامی در منطقه نمود پیدا می کند. بدین ترتیب این سوال به ذهن متبادر می گردد که علل دگرگونی راهبرد ها و اهداف سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در منطقه خلیج فارس از اوایل دهه 1980 به بعد کدامند؟در پاسخ به این سوال دو فرضیه می توان مطرح ساخت ، نخست آنکه حمله شوروی به افغانستان در چارچوبه جنگ سرد ( دسامبر 1979 ) و ترس آمریکا از دستیابی شوروی به منطقه خلیج فارس موجب این دگرگونی شده است . دوم آنکه پیامدهای انقلاب اسلامی ایران در فوریه 1979 موجب این دگرگونی شده است . فرضیه دوم به صورت فرضیه اصلی در بخش دوم این پژوهش و فرضیه اول به صورت فرضیه جایگزین رقیب در بخش اول این پژوهش مورد آزمون قرار می گیرند.
صادق احمدی منوچهر محمدی
برقراری ، ایجاد و حفظ امنیت از بزرگترین آرزوها ، خواست و دغدغه خاطر تمام جوامع بشری در طول تاریخ بوده و می باشد . امنیت پایه و اساس پیشرفتهای اقتصادی ، فرهنگی و سیاسی یک جامعه به حساب می آید که واحدهای سیاسی قاطعانه در پی کسب آن هستند . قبول این وضعیت برای کل جوامع و حکومتها صادق است . لذا جمهوری اسلامی ایران و تامین امنیت آن از این امر مستثنی نمی باشد. جمهوری اسلامی ایران به مانند سایر واحدهای سیاسی دیگر به دنبال ایجاد و تامین امنیت داخلی و امنیت مرزهای خود می باشد ، لذا از انجام هر گونه کوششی در این راستا دریغ نمی ورزد. اما آنچه مهم است اینکه ساختار ایدئولوژیکی - انقلابی جمهوری اسلامی با مصداقهای مخالفت با هر گونه ظلم، ستم و استثمار بین المللی که در حمایت از نهضتهای آزادی بخش ، مستضعفان و مسلمانان جهان نمود دارد تامین این واژه را برای جمهوری اسلامی دچار پرسشهای اساسی کرده است که حمایت از مبارزات مردمی فلسطین علیه اسرائیل تحت عنوان انتفاضه فلسطین باعث کاهش ضریب امنیت ملی می شود و یا اینکه اتخاذ این سیاست عین هوشمندی در عرصه سیاست خارجی برای تامین و تثبیت امنیت ملی می باشد پرسشی است که این پژوهش به آن پاسخ داده است .
اسماعیل رضوی پور ابومحمد عسکرخانی
پایان جنگ سرد را می توان مهمترین رویداد در تاریخ بشر دانست که از سرانجام جنگ جهانی دوم و دمیدن پگاه عصر اتم در عرصه سیاست بین الملل رخ داده است . با این وجود تحولات ناشی از فروپاشی بلوک شرق و پایان جنگ سرد تنها به فلسفه وجودی یکی از دو ابرقدرت مادی در صحنه سیاست بین الملل پایان داد و ابرقدرت دیگر یعنی ایالات متحده آمریکا این تحولات را حمل بر پیروزی سیاسی، اقتصادی و ایدئولوژیک خود نموده است. به عبارت دیگر ایالات متحده سعی نموده با استفاده از فرصت بدست آمده در نتیجه فروپاشی شوروی، ضمن حفظ و تقویت حوزه نفوذ خود در مناطق حساس و استراتژیک جهان(اروپا، شرق آسیا و خاورمیانه) آنرا به مناطق دیگر گسترش داده و با دائمی ساختن تسلط خود بر این مناطق از ظهور هر چالشگر جهانی جدید جلوگیری و جایگاه خود را به عنوان تنها هژمون جهانی تضمین نماید.
اصغر کیوان حسینی قاسم افتخاری
نرم افزارگرایی اشاره به مجموعه ای از مولفه های فرهنگی-اصولی دارد که همواره از بدو شکل گیری جامعه آمریکا، زمینه های هویت بخشی به این کشور را فراهم آورده است. در قاموس تحقیق حاضر این مفهوم مولفه های اتکا بر قدرت نرم ، رهبری و هژمونی خیرخواه را در بر می گیرد . بدین ترتیب می توان رفتار خارجی ایالات متحده را از بدو پیدایش براساس مضامینی چون حقوق بشرگرایی ، ارتقا سطح جهانی تقید به دموکراسی ، اشاعه اقتصاد مبتنی بر بازار آزاد، ماموریت آمریکایی و استثناگرایی آمریکایی (در کنار ملاحظات سخت افزاری امنیتی و استراتژیکی) مورد نقد و بررسی قرار داد.
محمدصالح فدوی ابومحمد عسکرخانی
سوالات اصلی که این رساله سعی دارد بدان پاسخ گوید: 1- از بین متغیرها و عوامل موثر درشکل گیری رفتار سیاست خارجی ، چه متغیری بیشترین نقش را درتعیین خط مشی ها و جهت گیری های سیاست خارجی آلمان ایفا کرده است؟ 2-مهمترین اولویت سیاست خارجی آلمان پس از وحدت چه می باشد؟ 3-مهمترین روندها و گرایش های حاکم بر نظام تصمیم گیری سیاست خارجی آلمان قبل و بعد از وحدت چه بوده اند؟