نام پژوهشگر: ناصر عالم زاده انصاری
مریم جاویدی شیروان ناصر عالم زاده انصاری
ارقام گوجه فرنگی نقش عمده ای برای تولید محصول در شرایط مختلف دارند و دارای جایگاه ویژه ای در تجارت جهانی هستند . در دنیا ژنوتیپ های مختلفی وجود دارد که برای اهداف متفاوتی بکار می روند. به منظور افزایش عملکرد در واحد سطح کشت بهاره استان خوزستان، ارقام جدید گوجه-فرنگی نیاز است. دما در کلیه فعالیت های زیستی و مراحل زندگی گیاه گوجه فرنگی (جوانه زنی، رشد و نمو برگ ، ساقه، میوه و بذر) نقش بسزایی ایفا می کند. سرمای اول فصل کشت و گرمای آخر فصل رشد و نمو گوجه فرنگی را محدود می کند. بنابراین ارقام گوجه فرنگی مقاوم به سرمای اول و گرمای آخر فصل کشت بهاره در منطقه خوزستان برای تولید محصول اقتصادی لازم است. به منظور شناسایی ژنوتیپ های سازگار با شرایط کشت بهاره، آزمایشی در سال زراعی 1388-1387 در 3 مرحله رشدی انجام شد. در مراحل نشا و اندازه گیری صفات کیفی میوه، آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی صورت گرفت و مرحله پس از انتقال نشا با طرح آماری مقدماتی بر روی 40 ژنوتیپ گوجه فرنگی ادامه یافت. در این پژوهش، صفات مورد ارزیابی در مرحله نشا شامل درصد جوانه زنی، سطح و تعداد برگ، وزن تر و خشک ساقه، وزن تر و خشک ریشه در هفته هفتم پس از کشت بودند. پس از انتقال نشا، صفات مورد ارزیابی شامل زمان ظهور اولین، دومین و سومین گل آذین، تعداد گل در اولین، دومین و سومین گل آذین، تعداد برگ تا ظهور اولین، دومین و سومین گل آذین، زمان تشکیل اولین، دومین و سومین خوشه میوه، تعداد میوه تشکیل شده در اولین، دومین و سومین خوشه میوه، تعداد کل میوه برداشت شده از بوته، متوسط وزن میوه و میزان عملکرد بودند. در مرحله اندازه گیری صفات کیفی میوه نیز مقدار ph، مقدار اسیدیته قابل تیتر (ta)، مقدار مواد جامد محلول (tss) و سفتی بافت ثبت گردید. نتایج نشان داد که میان ارقام و ژنوتیپ ها در مراحل مختلف، تفاوت معنی داری دیده شد. در بین ژنوتیپ های مختلف، زودرس ترین و دیررس ترین بترتیب ژنوتیپ های شماره 21 و 44 گزارش گردیدند. ژنوتیپ های شماره 16، 36، 25، 38، super، 19، 33، 28، 18 و 34 بالاترین میزان عملکرد را دارا بودند. بیشترین و کمترین میزان مواد جامد محلول به ترتیب در ژنوتیپ 44 و ژنوتیپ های 28 و 34 و بیشترین و کمترین میزان اسید قابل تیتر به ترتیب در ژنوتیپ های شماره 20 و 24 ثبت گردید.
نجمه یزدانی ناصر عالم زاده انصاری
به منظور بررسی اثرات سطوح متفاوت کود نیتروژنه و تراکم کاشت بر روی عملکرد و اجزای عملکرد پیاز در سال زراعی 88-87 آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی گروه باغبانی دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران انجام شد. این آزمایش به شکل کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار به اجرا درآمد. کود نیتروژنه در 3 سطح(100، 150 و 200 کیلوگرم در هکتار) به عنوان فاکتور اصلی و تراکم کاشت در 3 سطح(25، 35 و 45 بوته در مترمربع) به عنوان فاکتور فرعی مورد استفاده قرار گرفتند. به منظور تامین محصول زودرس سوخ پیاز در اوایل تا اواسط بهار زمانی که بازار با کمبود سوخ پیاز روبروست است از روش کشت سوخچه و رقم پریماورا استفاده شد. نتایج آزمایش نشان داد که سطوح مختلف کود نیتروژنه تاثیر معنی داری بر ارتفاع گیاه، وزن تر و خشک سوخ، عملکرد بوته و سوخ داشت. حداکثر صفات اندازه گیری شده در 200 کیلوگرم درهکتار نیتروژن بدست آمد. افزایش تراکم کاشت سبب افزایش معنی دار عملکرد و اجزای عملکرد محصول پیاز گردید. همچنین اثر متقابل کود نیتروژنه و تراکم کاشت تاثیر معنی داری بر روی تمامی فاکتورهای مورد بررسی در این آزمایش داشت، به طوری که همراه با افزایش کود نیتروژنه و کاهش تراکم کاشت بیشترین ارتفاع گیاه، تعداد برگ، طول و سطح برگ، وزن تر و خشک برگ، وزن تر و خشک سوخ، قطر سوخ و طوقه حاصل گردید. حداکثر عملکرد سوخ پیاز(5/4 کیلوگرم در مترمربع) از کاربرد 200 کیلوگرم در هکتار کود نیتروژنه همراه با تراکم کاشت 35 بوته در مربع بدست آمد. نتایج آزمایش نشان داد که حداکثر میزان تجمع نیترات و نیتریت در سوخ پیاز در زمان برداشت بسیار پایین تر از حد بحرانی توصیه شده برای گیاه پیاز بود.
سمیه ملک مکان ناصر عالم زاده انصاری
به منظور بررسی اثرات محلول های غذایی مختلف بر تولید نشاء گوجه فرنگی در محیط بدون خاک دو رقم گوجه فرنگی به نام های "پریمو ارلی و چف"، تحت تأثیر 5 محلول غذایی "هوگلند، جانسون، جنسن، لارسن و کوپر" قرار گرفتند. این پژوهش در دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز بصورت فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی با 3 تکرار انجام گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد که بین تیمارها از نظر وزن تر و خشک ریشه و شاخساره، ارتفاع گیاه، سطح برگ، تعداد برگ و قطر ساقه اختلاف وجود دارد، بطوری که این صفات در دو تیمار محلول غذایی هوگلند و کوپر به طور معنی داری (در سطح احتمال 1?) بیشتر از سایر تیمارهاست. اما بین دو رقم موجود در صفات مورد مطالعه اختلاف معنی داری مشاهده نشد. اثر متقابل تیمار و رقم در وزن خشک ریشه در سطح احتمال 5? معنی دار شد. در پایان میزان عناصر ماکرو و میکرو موجود در برگ های گیاهان اندازه گیری گردید. از نظر درصد گیرایی نشاها در زمین اختلاف معنی داری بین تیمارها مشاهده نشد. نشاها در دو محلول غذایی هوگلند و کوپر کیفیت بهتری داشتند، در نتیجه استفاده از دو محلول هوگلند و کوپر برای تولید نشاء در روش کشت بدون خاک توصیه می گردد.
شیدا فاضلی پور مجید بهزاد
با توجه به این که ایران در منطقه خشک و نیمه خشک قرار دارد، در بسیاری از مناطق آن محدودیت منابع آّب شیرین باعث شده تا کشاورزان به منظور تولید محصولات زراعی از آب های با کیفیت پایین و شور استفاده کنند. به همین سبب در تمام دنیا مدیریت تولید محصولات کشاورزی به خصوص سبزی ها تحت شرایط شور بسیار مورد توجه قرار گرفته است. سبزی ها و صیفی جات به عنوان مهم ترین منابع تأمین کننده مواد غذایی انسان ها، از اهمیت و جایگاه ویژه ای در تجارت جهانی برخوردارند. در استان خوزستان گوجه فرنگی 9/27 درصد از کشت سبزیجات را به خود اختصاص داده است با توجه به مطالب بیان شده در این تحقیق به ارزیابی اثرکاربرد آب شور برعملکرد و اجزاء عملکرد گوجه فرنگی پرداخته شد. این تحقیق در سال 90-1389 در مزرعه تحقیقات آبیاری دانشکده مهندسی علوم آب دانشگاه شهید چمران اهواز اجرا گردید. شوری توسط نمک nacl و رقم بذر کشت شده chef بود. 4 تیمار آبیاری در نظر گرفته شد. برای تمام تیمارها تا قبل از مرحله استقرار گیاه (8-6 برگه شدن) آبیاری معمولی انجام گرفت. سپس تیمارها به صورت زیر اجرا شدند. آب با شوری 3 دسی زیمنس برمتر به عنوان تیمار شاهد(a1) و سطوح شوری 6، 9 و 12 دسی زیمنس برمتر که به ترتیب a2، a3و a4 می باشند. آزمایش در قالب طرح کامل تصادفی و در سه تکرار انجام گردید. در این پژوهش اثر تیمارهای آبیاری بر عملکرد میوه، طول ساقه، طول ریشه، وزن میوه، وزن خشک ساقه و وزن خشک ریشه(در سطح 5%) معنی دار گردید. بر این اساس بیشترین عملکرد میوه مربوط به تیمار آبیاری a1 با 793/0 کیلوگرم در بوته و کمترین عملکرد میوه در اختیار تیمار آبیاری a4 با میانگین 216/0 کیلوگرم در بوته گردید. بیشترین و کمترین وزن میوه به ترتیب مربوط به تیمار آبیاری a1 و a4 با میانگین-های 76/40 و 53/19 گرم شد. همچنین حداکثر و حداقل طول ساقه و طول ریشه به ترتیب مربوط به تیمار آبیاری a1و a4 با میانگین های 26/192 و 23/110 سانتی متر (ساقه) و 7/29 و 9/4 سانتی متر (ریشه) گردید. بیشترین وزن خشک ساقه و وزن خشک ریشه مربوط به تیمار آبیاریa1 با 1/22 و 43/10گرم و کمترین آنها اختصاص به تیمار آبیاری a4 با 23/9 و 5/5گرم داشت.
سمیه اسفندیاری بیات مختار حیدری
نیتروژن یکی از عناصر ضروری برای رشد و نمو گیاه می باشد و در تغذیه گیاهان نقش حیاتی ایفاء می کند. این عنصر عمومـاً به فرم نیترات توسط گیاهان جذب می شود. افزایش کارایی مصرف کود یکی از راه های مدیریت مصرف کود در بخش کشاورزی است. این آزمایش به منظور بررسی اثر کود نیتروژن بر تجمع نیترات و فعالیت آنزیم نیترات ردوکتاز در برخی توده های اسفناج ایرانی انجام گردید. دانهال های ده ژنوتیپ اسفناج در معرض سه تیمار نیتروژن (محلول هوگلند تغییر یافته با نیتروژن 1 مولار (شاهد)، 2 مولار و 3 مولار) قرار گرفتند. نتایج نشان دادند بیشترین میزان فعالیت آنزیم نیترات ردوکتاز در ریشه های توده کرمان و بخش هوایی در توده گرگان بود که به طور معنی داری بیشتر از میزان فعالیت نیترات ردوکتاز در ریشه و بخش هوایی سایر توده ها بود. کمترین میزان فعالیت آنزیم نیترات ردوکتاز مربوط به ریشه توده زنجان-2 بود. میزان فعالیت آنزیم نیترات ردوکتاز ریشه در تیمار نیترات ا مولار (شاهد) و 2 مولار تفاوت معنی داری نداشت. بیشترین میزان آنزیم نیترات ردوکتاز در تیمار نیتروژن 1 مولار (شاهد) وجود داشت و کمترین میزان آنزیم در تیمار نیتروژن 3 مولار بود. نتایج آزمایش حاضر نشان دادند افزایش نیتروژن به طور موثری متابولیسم نیترات در ریشه ها و برگ های توده های اسفناج بومی ایران را تغییر داد. این تفاوت ها می تواند برای گزینش یک توده اسفناج به عنوان یک ژنوتیپ کارآمد در متابولیسم نیترات مهم باشد.
معصومه عالمیان مختار حیدری
در تقسیم بندی سبزی ها بر اساس مقادیر نیترات، سبزی های برگی مثل اسفناج دارای بیشترین مقادیر نیترات هستند. تجمع نیترات یک خاصیت ارثی است. می توان با استفاده از انواعی که از نظر ژنتیکی نیترات کمی ذخیره می کنند از تجمع نیترات جلوگیری کرد. در این آزمایش فعالیت آنزیم نیترات ردوکتاز و میزان نیترات در ریشه ها و بخش هوایی برخی توده های اسفناج بومی ایران در سه مرحله نمونه گیری (22، 30 و 38 روز پس از کاشت) مورد بررسی قرار گرفت. 15 توده بومی اسفناج در گلدان حاوی شن و کوکوپیت (نسبت 20:80) کاشته شده و با محلول غذایی آبیاری شدند. نتایج نشان داد بیشترین فعالیت آنزیم نیترات ردوکتاز در بخش هوایی توده تبریز در اولین مرحله نمونه گیری (22 روز پس از کاشت) و در ریشه های توده قزوین در مرحله سوم نمونه گیری (38 روز پس از کاشت) وجود داشت. کمترین فعالیت آنزیم نیترات ردوکتاز در بخش هوایی گیاهان توده شیراز در مرحله سوم نمونه گیری (38 روز پس از کاشت) و در ریشه های توده بیرجند در اولین مرحله نمونه گیری (22 روز پس از کاشت) یافت شد. میزان نیترات در بخش هوایی توده قزوین در مرحله سوم نمونه گیری (38 روز پس از کاشت) و در ریشه توده ورامین-1 در مرحله دوم نمونه گیری (30 روز پس از کاشت) بیشتر از میزان نیترات در سایر توده ها بود. کمترین میزان نیترات در بخش هوایی گیاهان توده اراک-1 در مرحله دوم نمونه گیری (30 روز پس از کاشت) و در ریشه گیاهان توده تبریز در مرحله دوم نمونه گیری (30 روز پس از کاشت) وجود داشت. تفاوت معنی داری در فعالیت آنزیم نیترات ردوکتاز و میزان نیترات در توده های اسفناج بومی ایران وجود داشت.
ابوذر قوهستانی سید عبدالله افتخاری
به منظور بررسی اثر دو نوع بستر کشت کلش گندم و باگاس نیشکر و سطوح مختلف کربنات کلسیم (2/0%، 4/0% و 6/0% وزن خشک بستر کشت) و سطوح مختلف سولفات آمونیوم (200، 500 و 700 میلیگرم در کیلو گرم وزن خشک بستر کشت) بر رشد و عملکرد قارچ صدفی گونه فلوریدا (pleurotus florida) آزمایشی فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی صورت گرفت. بر اساس نتایج، عملکرد و کارایی بیولوژیکی این قارچ در بستر کشت کلش گندم تفاوت معنی داری در سطح 1% با بستر کشت باگاس نیشکر داشت. کاربرد کربنات کلسیم و سولفات آمونیوم در بستر کشت سبب افزایش عملکرد و کارایی بیولوژیکی شد. هر دو نوع بستر کشت به کار رفته تفاوت آماری قابل ملاحظه ای از لحاظ درصد پروتئین اندام میوه ای نداشتند. افزایش سطوح کربنات کلسیم در بستر کشت سبب کاهش درصد پروتئین اندام میوه ای شد اما افزایش سطوح سولفات آمونیوم (500 و 700 میلیگرم در کیلو گرم وزن خشک بستر کشت) در بستر کشت سبب افزایش درصد پروتئین اندام میوه ای شد.
فاطمه نواصر سید عبدالله افتخاری
دو رقم خیار مزرعه ای "بتاآلفا" و "گرین لونگ" جهت بررسی اثرات نوع و سطوح مختلف کود نیتروژنه، در بهار سال 1390 در شهر خرمشهر کشت شدند. هدف این طرح، کاربرد صحیح کودهای نیتروژنه و شناسایی رقم متناسب با اقلیم منطقه می باشد. کود ها شامل سولفات آمونیوم، اوره و نیترات آمونیوم در مقادیر 0، 100، 150، 200 کیلوگرم در هکتار بود . کود ها در سه مرحله شامل: مرحله 1 قبل از کاشت بذر، مرحله 2 در زمان 6 برگی و مرحله 3 در زمان 10 برگی، به صورت سرک به زمین داده شد. مدت زمان ظهور اولین، دومین و سومین برگ حقیقی، گل و میوه و همچنین تعداد و قطر میوه، وزن تر و خشک میوه، طول ساقه و عملکرد و کیفیت محصول تیمارها ثبت گردید. مقایسه تیمار ها نشان داد که مقادیر 0 و 100 کیلوگرم در هکتار برای به دست آوردن رشد و عملکرد بهینه، میزان ناکافی و مقدار 200 کیلوگرم در هکتار بیش از حد مورد نیاز گیاه بود و سبب کاهش رشد، عملکرد و کیفیت محصول شد. بنابراین در زمانی که زودرسی محصول مد نظر است، استفاده از رقم "گرین لونگ" و مقدار 150 کیلوگرم در هکتار کود نیترات آمونیوم و برای به دست آوردن حداکثر محصول رقم "بتاآلفا" و مقدار 150 کیلوگرم در هکتار کود سولفات آمونیوم می تواند مناسب باشد.
نرجس صفاییان بروجنی موسی موسوی
به منظور یافتن توده های برتر و سازگار با شرایط آب و هوایی اهواز 20 توده ی مختلف گشنیز از بانک ژن گیاهی کرج انتخاب شدند. توده بومی اهواز به عنوان شاهد انتخاب گردید. این پژوهش در قالب طرح آزمون مقدماتی در دانشگاه شهید چمران اهواز در سال 91-1390 انجام گرفت. در طول مراحل رشد برخی از فاکتورهای کمی، کیفی، مورفولوژی و خاصیت آنتی اکسیدانی مورد بررسی قرار گرفت. مقایسه میانگین توده ها در دو برداشت نشان داد که برخی توده ها نسبت به شاهد از عملکرد بالاتری برخوردار بودند. حداکثر و حداقل عملکرد وزن تر در بوته توسط توده های بوشهر (1) با 45/24 گرم و توده ی زنجان با 84/3 گرم وزن تر در بوته به ترتیب تولید شد. بیش ترین و کم ترین عملکرد وزن خشک در بوته نیز به ترتیب توسط توده های تهران با 36/2 گرم و اصفهان (1) با 52/0 گرم وزن خشک در بوته تولید شد. حداکثر و حداقل عملکرد بذر در بوته نیز به ترتیب مربوط به توده ی بوشهر (1) با 14/14 گرم در بوته و لرستان (3) با 70/0 گرم در بوته بود. زمان گلدهی برای اکثر تودهها 33/128 روز از زمان کاشت بود و توده ی بوشهر (1) با 33/93 روز زمان گلدهی به عنوان زودرس ترین توده معرفی می شود. در بخش آنتی اکسیدانها، توده های لرستان (3) و خراسان با 95/9 و 93/3 میلی گرم بر گرم به ترتیب حداکثر و حداقل میزان کاروتنوئید را دارا بودند. بیش ترین و کم ترین میزان ویتامین ث نیز به ترتیب به توده های خوزستان (1) با 49/2 میلی گرم در 100 گرم و مرکزی (1) با 19/0 میلی گرم در 100 گرم اختصاص داشت. توده ی مرکزی (1) با 34/1 و هرمزگان با 26/3 میکرومول پراکسید هیدروژن در دقیقه در میلی گرم پروتئین به ترتیب بیش ترین فعالیت آنزیم های پراکسیداز و کاتالاز را دارا بودند. توده ی بوشهر (1) نیز از میزان کاروتنوئید و فعالیت آنزیم پراکسیداز مناسبی برخوردار بود. برخی از توده های تحت آزمایش مانند تهران، خوزستان (1) و خوزستان (2) نشان دادند که قدرت بالایی برای سازگاری با منطقه اهواز دارند و توده های زنجان و اصفهان (1) کم ترین سازگاری را با منطقه ی اهواز نشان دادند. با توجه به بررسیهای انجام شده به نظر می رسد توده بوشهر (1) از لحاظ عملکرد بوته، عملکرد بذر و وزن هزار دانه دارای عملکرد بالاتری نسبت به شاهد منطقه و سایر توده ها بوده و به دلیل سازگاری بیش تر با شرایط آب و هوایی اهواز، زودرسی و دارا بودن خاصیت آنتی اکسیدانی مناسب، به عنوان توده برتر معرفی می گردد.
زیبا بیرانوند موسی موسوی
حداکثر و حداقل عملکرد وزن تر بوته در توده های آذربایجان شرقی (3) و لرستان (1) به ترتیب مشاهده شد. نتایج نشان داد که توده های آذربایجان شرقی (3) و لرستان (5) به ترتیب بیش ترین و کم-ترین سرعت جوانه زنی را دارا می باشند. از لحاظ خصوصیات آنتی اکسیدانی بیش ترین و کم ترین میزان ویتامین ث نیز به ترتیب به توده های لرستان (1) با میزان 73/0 گرم در هر 100 گرم وزن تر و آذربایجان غربی با میزان 1/0 در هر100 گرم وزن تر اختصاص داشت که با سایر توده ها دارای اختلاف معنی داری می باشد. همچنین نتایج نشان دادند که توده لرستان (1) بیش ترین میزان کاروتنویید در برداشت اول و دوم را به خود اختصاص داده است. از لحاظ خاصیت آنتی اکسیدانی غیر آنزیمی یکی از بهترین توده ها می باشد. از لحاظ میزان آنزیم پراکسیداز بیش ترین میزان فعالیت آنزیم مربوط به مرکزی (1) ، لرستان (7) و لرستان (1) می باشد، کم ترین میزان فعالیت آنریم مربوط به بومی اهواز می باشد. آذربایجان شرقی (3) دارای بیش ترین میزان آنزیم کاتالاز 645/0 و توده بوشهر و اهواز با میزان 006/0 دارای کم ترین -میزان آنزیم کاتالاز بودند. از بین توده ها، توده آذربایجان شرقی (3) از لحاظ خصوصیات مورفولوژی و توده لرستان (5) از لحاظ خصوصیات آنتی اکسیدانی غیرآنزیمی به عنوان بهترین توده ها معرفی شدند.
علیرضا هوشمندزاده عبدالرحیم هوشمند
کاهوپیچ اهوازی(اصلاح شده) یکی از بیشترین عملکردها را در بین تیپ های مختلف کاهو در کشور دارا می باشد. روش آماری پژوهش، طرح فاکتوریل در قالب بلوک های کامل تصادفی می باشد که در آن فاکتور اصلی دور آبیاری شامل a1 و a2 ( 1 روز و 2 روز) و فاکتور فرعی سطوح آبیاری می باشد که شامل b1 و b2 ( 100 درصد نیاز آبی و 80 درصد نیاز آبی گیاه) می باشد. این آزمایش در 4 تکرار انجام گردید. برای این پژوهش تعداد 4 سکو به ابعاد 3/3 در 3/1 متر در گلخانه اختصاص داده شده است که هر سکو نقش یک تکرار را ایفا می کند و از هر تیمار یک نماینده در هر سکو(تکرار) قرار داده شد به طوری که بر روی هر سکو 4 بلوک به تعداد سطوح تیمارها قرار داده شد تا اختلافات پنهان بین سکوها بر عملکرد تیمارها بی تاثیر باشد(هر بلوک آبیاری شامل یک ردیف محصول به تعداد 12 بوته بود که به وسیله یک لترال نوار تیپ آبیاری قطره ای آبیاری می شد). برای آبیاری محصول از آبیاری قطره ای با نوار تیپ دریپ دار، با فاصله قطره چکان 20 سانتیمتر و قطره 20 میلیمتر استفاده شد. برای اعمال سطوح آبیاری از رابطه حجم ناخالص آبیاری با اعمال ضریب محیط خیس شده آبیاری قطره ای (pw) استفاده شد و رطوبت روزانه خاک با دستگاه tdr اندازه گیری می شد. در این آزمایش صفات ارتفاع بوته، تعداد برگ، وزن تر گیاه، بیوماس(وزن خشک) گیاه، طول ساقه، وزن خشک ساقه، وزن خشک برگ، کلروفیل برگ، سدیم، پتاسیم، کلسیم و منیزیم برگ، کارایی مصرف آب اندازه گیری شد. محاسبات آماری با استفاده از نرم افزار spss انجام پذیرفت. نتایج نشان داد که دور آبیاری در شرایط گلخانه بر صفات عملکرد گیاه اختلاف معنی دار ایجاد نکرده و کلیه صفات بیولوژیک و فیزیولوژیک و عناصر شیمیایی گیاه نسبت به عامل دور آبیاری حساس نیستند. با کاهش 20 درصدی سطح آب آبیاری، میزان پتاسیم برگ گیاه کاهش معنی داری نسبت به آبیاری کامل از خود نشان می دهد، بیشترین مقدار پتاسیم برگ مربوط به تیمار 100 درصد نیاز آبی (b1) با میانگین 98/50 گرم بر هر کیلوگرم برگ کاهو و کمترین مقدار پتاسیم برگ در تیمار b2 با میانگین 86/33 گرم بر کیلوگرم بود و کاهشی برابر با 6/33 درصد داشته است.ولی صفات ارتفاع بوته، تعداد برگ، وزن تر گیاه، بیوماس(وزن خشک) گیاه، طول ساقه، وزن خشک ساقه، وزن خشک برگ، کلروفیل برگ، سدیم، کلسیم و منیزیم برگ نسبت به کاهش سطح آبیاری تحت تاثیر قرار نگرفتند. همچنین کاهش میزان آب آبیاری سبب افزایش معنی دار کارایی مصرف آب در سطح 5 درصد شد. اثر متقابل تیمارها سبب شد که پتاسیم برگ در تیمارهای a1b1 و a2b1 در یک گروه و تیمارهای a1b2 و a2b2 در یک گروه قرار گیرند. اثر متقابل تیمار ها بر کارایی مصرف آب هم معنی دار بود و تیمارهای a1b1 (89 /16 کیلوگرم بر متر مکعب ) و a2b1 (17/17 کیلوگرم بر متر مکعب) در یک گروه و تیمار a2b2 (02/25 کیلوگرم بر متر مکعب) نیز در گروه دیگری از نظر معنی داری قرارگرفتند و تیمار a1b2 (98/19 کیلوگرم بر متر مکعب) بین دو گروه مشترک بود. بیشترین همبستگی بین صفات بین وزن خشک و وزن تر بوته با ضریب همبستگی 968/0 بود که همبستگی مثبت داشتند. بین کلسیم و منیزیم برگ همبستگی منفی با ضریب 828/0- وجود داشت.
سعیده اطمینان ناصر عالم زاده انصاری
شوری یکی از شایع ترین تنش های غیرزنده جهان به شمار می آید. کاهو یک گونه نیمه حساس به شوری می-باشد. قارچ میکوریزا به عنوان یک کود بیولوژیکی، گزینه ای برای بهبود تحمل و رشد گیاهان در خاک های شور می باشد. این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار به منظور بررسی اثر همزیستی میکوریزایی در شش سطح (شاهد1، شاهد2، گونه گلوموس موسه آ، گلوموس فاسیکولاتوم، گلوموس اینترارادیسز و ترکیب سه گونه قارچ) بر رشد و عملکرد گیاهان کاهو بومی اهواز در شرایط تنش شوری کلرید سدیم در سه سطح (شاهد، 5/2 و 5 دسی زیمنس بر متر) به اجرا در آمد. صفات وزن تر و خشک شاخساره، وزن تر و خشک ریشه، نسبت وزن تر شاخساره به ریشه، تعداد و سطح برگ، طول و عرض برگ، قطر ساقه، نشت الکترولیت، محتوای رطوبت نسبی برگ، کلروفیل، کارتنوئید، پرولین، سدیم و درصد کلنیزاسیون در پایان آزمایش اندازه گیری گردید. نتایج تجزیه واریانس داده ها نشان داد تمامی صفات مورد ارزیابی به جز محتویات آب نسبی، نشت الکترولیت، نسبت وزن تر شاخساره به ریشه و طول برگ تحت تاثیر تیمار شوری قرار گرفت و کاربرد قارچ میکوریزا بر صفات وزن تر ریشه، وزن خشک شاخساره، محتویات آب نسبی برگ و نسبت وزن تر شاخساره به ریشه تاثیر معنی داری نداشت. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد با افزایش تنش شوری، وزن تر و خشک شاخساره و ریشه، تعداد و عرض برگ، سطح برگ، کلروفیلa، a/b و کل، کارتنوئید و سدیم به طور معنی داری افزایش یافت. کاربرد قارچ میکوریزا تحت شرایط شوری بالا وزن تر شاخساره، وزن خشک ریشه، تعداد و سطح برگ، قطر ساقه، کلروفیلa، b، a/b، و کل، کارتنوئید، سدیم و درصد کلنیزاسیون را افزایش معنی داری داد. به طور کلی تلقیح با قارچ گلوموس موسه آ بر اکثر صفات رشدی گیاهان کاهو در سطوح شوری بالا تفاوت قابل ملاحظه ای داشت. بنابراین توصیه می گردد برای ایجاد مقاومت بیش تر کاهوی بومی در خاک شور از قارچ میکوریزا گونه موسه آ استفاده شود.
هدیه بدوی ناصر عالم زاده انصاری
اخیرأ بهره گیری از رابطه هم زیستی گیاه با قارچ های آربوسکولار میکوریزا به عنوان یکی از راهکارهایی کاهش تنش خشکی به کار گرفته می شود. این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار انجام گردید. فاکتورها عبارت بودند از: تنش خشکی شامل سه سطح رطوبتی d1 (100 درصد)، d2 (80 درصد) و d3 (60 درصد) و تیمار دوم قارچ میکوریزا در 6 سطح شامل کاربرد g1(گلوموس موسه آ)، g2 (گلوموس اینترارادیسز)، g3 (گلوموس فاسیکولاتوم)، g4 (ترکیب سه گونه قارچی g1، g2، (g3در خاک استریل و c1 (شاهد1، عدم کاربرد قارچ در خاک غیر استریل) و c2 (شاهد2، عدم کاربرد قارچ در خاک استریل). صفات اندازه گیری شده عبارت بودند از: تعداد برگ، سطح برگ، وزن تر و خشک شاخساره و ریشه، درصد کلونیزاسیون ریشه، محتوای نسبی آب برگ، نشت الکترولیت، محتوای کلروفیل a، b و کل، کاروتنوئید، تجمع پرولین و کارائی مصرف آب خالص. نتایج نشان داد، اثر تنش خشکی بر تمامی صفات به جز وزن تر و درصد کلونیزاسیون ریشه کاهو در سطح احتمال 1 درصد معنی دار بود. بیش ترین و کم ترین رشد در رطوبت 100% و 60% مشاهده شد. کاربرد مایه تلقیح قارچ میکوریزا بر تمامی صفات به جز وزن تر ریشه و محتوای نسبی آب برگ در سطح احتمال 1 و 5 درصد دارای اثر معنی دار بود. کاربرد قارچ موسه آ سبب بیشترین رشد و نمو در اکثر صفات گردید. اثر متقابل تنش خشکی و قارچ میکوریزا بر محتوای کلروفیل a، b، کل و تجمع پرولین و کاروتنوئید در سطح احتمال 1 درصد معنی دار بود. بیش ترین و کم ترین میزان کلروفیلa، b، کل در 60? رطوبت به ترتیب در گیاهان تلقیح شده با قارچ میکوریزا (موسه آ) و گیاهان شاهد ( شاهد1) بدست آمد. جهت بالا بردن مقاومت گیاه کاهو نسبت به تنش خشکی کاربرد گونه گلوموس موسه آ و اینترارادیسز قابل توصیه می باشد.
بهرام گودرزی عبدالله افتخاری
جهت شناخت اثر متقابل کشت مخلوط خیار و بامیه، آزمایشی در سال 1390 در گروه علوم باغبانی دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز به شکل فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. تیمارهای الگوی کشت در چهار سطح: کشت خالص خیار یا بامیه، کشت بامیه داخل ردیف خیار، کشت بامیه بین ردیفهای خیار و الگوی کشت بامیه بین و داخل ردیفهای خیار و تیمارهای تراکم در سه سطح (فاصله کشت بین بوته-ها 20 ، 30 و 40 سانتیمتر) بودند. صفات اندازه¬گیری شده عبارت بودند از: ارتفاع گیاه، وزن تر و خشک اندام هوایی، سطح برگ، وزن میوه و عملکرد، تعداد میوه¬های درجه یک، دو و سه، تعداد روز تا گلدهی، ارزیابی کشت توام با روش نسبت برابری زمین (lir)، ارزیابی کشت توام با روش مجموع ارزش نسبی (rtv)، اندازه¬گیری پ هاش (ph) عصاره میوه و اندازه¬گیری میزان مواد جامد محلول (tss). نتایج نشان داد، اثر ساده تراکم کشت بر تمامی صفات خیار و بامیه معنی¬دار بود. در اکثر صفات مورد بررسی بیش¬ترین و کم¬ترین مقادیر به ترتیب در فاصله کشت 40 و 20 سانتی¬متری بدست آمد. همچنین در بررسی اثر ساده سیستم کشت مشخص شد، بهترین نتایج برای هر دو گیاه خیار و بامیه در اکثر صفات را می¬توان در سیستم¬های کشت بین بوته و بین ردیف و بوته مشاهده کرد. اثر متقابل تراکم و سیستم کشت نیز بر اکثر صفات مورد بررسی معنی¬دار بود. توصیه می¬شود که سیستم کشت مخلوط بین بوته و ردیف با فاصله کشت 20 سانتی¬متر کشت شود
محمود رستمی خواه ناصر عالم زاده انصاری
گوجه فرنگی (lycopersicum esculentum l.) یکی از سبزی های مهم به شمار می رود. بر اساس آمار ارائه شده توسط سازمان فائو، میزان تولید گوجه فرنگی در کل دنیا در سال 2010 بیش از 130 میلیون تن بوده است. به منظور بررسی اثر تنش دمای بالا بر برخی خصوصیات مرفولوژیکی و فیزیولوژیکی 15 رقم گوجه فرنگی آزمایشی در سال زراعی 90-1389 در دو شرایط نرمال (شرایط عادی گلخانه درمای روزانه 25 و شب 20 درجه سانتی گراد) و شرایط تنش دمایی (دمای روزانه 40 و شب 30 درجه سانتی گراد) در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 5 تکرار در هر شرایط، در گلخانه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی انجام شد. در این آزمایش صفات مورد مطالعه شامل: ph عصاره میوه، اسیدیته قابل تیتر (ta) سطح اولین برگ، سطح کل برگ، رنگ گیری، وزن میوه، ارتفاع نشاء، گل ریخته شده، تعداد گل در خوشه، تعداد برگ تا خوشه، تعداد برچه، ظهور اولین گل، میوه بندی، بازشدن اولین گل، تعداد خوشه در بوته، طول دمبرگ، تعداد برگچه، وزن ریشه و اندام هوایی بود. بررسی نتایج خصوصیات مرفولوژیک و فیزیولوژیک میوه نشان داد که سطح تک برگ و سطح کل برگ تحت تاثیر رقم قرار گرفت. بیشترین سطح برگ مربوط به رقم 11، وزن اولین میوه مربوط به رقم 5، ارتفاع نشا مربوط به رقم 6، تعداد برگچه و گل ریخته شده مربوط به رقم 15، ظهور اولین گل مربوط به رقم 1، طول دمبرگ مربوط به رقم 6 و 15، طول خوشه مربوط به رقم 13 و وزن ریشه مربوط به رقم 3 بود. شرایط تنش موجب افزایش ph عصاره میوه شد. نتایج تفوت معنی داری در سطح 1 درصد در بین ارقام برای همه صفات بجز پایداری غشای سلولی نشان داد. در شرایط تنش گرما بیشترین صفات مرفولوژیکی و فیزیولوژیکی در مقایسه با شرایط نرمال به طور معنی داری کاهش یافت. از لحاظ محتوای کلروفیل بین شرایط نرمال و تنش تفاوت معنی داری مشاهده شد. در نهایت ارقام شماره 6و همچنین 2 و 3 توانستند با اخذ راهکارهای مناسب، تحمل دمای بالا نسبت به گرما داشته و در نتیجه عملکرد خود را در مواجه با تنش گرما در حد مطلوبی حفظ کنند. این ارقام مناسب برای کش در مناطق گرم و بکارگیری در برنامه های اصلاحی می باشند.
سپیده دالوند ناصر عالم زاده انصاری
رشد و عملکرد گیاهان به طور مستقیم و غیر مستقیم تحت تأثیر مواد تشکیل دهنده بسترکشت قرار می گیرد. دستیابی به بستر کشت مناسب و ارزان قیمت باعث کاهش هزینه های ارزی برای خرید بستر کشت های وارداتی می شود. این پژوهش با هدف بررسی برخی شاخص های مورفولوژی، فیزیولوژی و بیوشیمیایی چهار رقم گوجه فرنگی در پاسخ به چهار بستر کشت متفاوت در سیستم کشت بدون خاک انجام شد. به طور کلی در بستر کشت هایی که در آن کوکوپیت وجود داشت رشد رویشی و عملکرد بیشتری مشاهده شد و کاربرد بستر کشت باگاس موجب کاهش رشد رویشی و عملکرد بوته شد. وجود تخلخل کافی، تهویه مناسب و بالا بودن قدرت نگهداری آب و عناصر غذایی در بستر کشت کوکوپیت می تواند دلیل رشد بهتر و عملکرد بیشتر گیاهان در این بستر باشد.
زهره میالویی فریده صدیقی دهکردی
جهت بررسی سازگاری 13 توده سیرهای جنوب ایران در شرایط آب و هوایی اهواز، پژوهشی در دانشگاه شهید چمران در سال 1394-1393 در قالب بلوک کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. توده های جمع آوری شده شامل توده رامهرمز، شوشتر، دزفول، بهبهان(دو توده)، دشتی(خورموج)، دشتستان(برازجان)، دیر، بندرعباس(بشاگرد)، جیرفت، زرند، شهداد و زابل بودند. صفات مورفولوژیکی مانند سطح برگ، وزن خشک وتر برگ، طول برگ، قطر سوخ و وزن خشک وتر سوخ در طول مرحله رشد به فاصله زمانی دو هفته یکبار و صفات قطر سوخ، قطر گردن سوخ، طول سوخ، تعداد سیرچه، ابعاد سیرچه، آنتی اکسیدان کل و میزان آنتوسیانین پس از برداشت و پایان رشد اندازه گیری شدند. نتایج نشان دادتوده های رامهرمز، شوشتر، بهبهان1 زودرس تر از سایر توده ها بودند و توده های دشتستان، دشتی، دیر، جیرفت و بهبهان2 در مرتبه بعد، از نظر زودرسی قرار گرفتند و در نهایت توده های بندرعباس، زابل، زرند، شهداد 2 ماه بعد برداشت شدند و دیررس تر بودند و همچنیننتایج نشان داد در اکثر صفات در بین توده ها اختلاف معنی داری در سطح آماری 1درصد وجود داشت. بیشترین وزن ترسوخ به توده دشتی، جیرفت و دیر به ترتیب با 08/99، 86/97 و 45/94 گرم و کمترین به توده زرند با 32/35 گرم مربوط بود. همین طور توده های دشتی و جیرفت به ترتیب با 85/68 و 70/68 میلی-متر بیشترین و توده های زابل، زرند، دزفول و رامهرمز به ترتیب با 63/53، 97/53، 59/54، 34/55میلی متر کمترین قطرسوخ را داشتند. بیشترین آنتی اکسیدان کلدر توده های بهبهان1و شهداد به ترتیب با 87/4 و 51/4 گرم وزن تر برمیلی مول آهنii و کمترین در توده های رامهرمز و شهداد به ترتیب 78/4 و 51/4 گرم وزن تر بر میلی مول آهن ii مشاهده گردید. به طور کلی نتایج نشان داد توده های دشتی، جیرفت و دیر از نظرتطابق با شرایط آب و هوایی اهواز در بین توده های مورد بررسی در اکثرصفات مورفولوژیکی دارای سازگاری بودندو کشت آنها درشرایط آب و هوایی اهواز قابل توصیه می گردد.