نام پژوهشگر: محمد ایلخانی

دنس اسکوتوس و تفکّر جدید غرب
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1388
  مهدی عباس زاده ولوجردی   حسین کلباسی اشتری

الف. موضوع و هدف رساله: موضوع رساله، بررسی افکار یوهانس دنس اسکوتوس است. درباره آراء اسکوتوس تا کنون کار مستقلی در کشور انجام نشده است. هدف رساله جبران این نقیصه می باشد. ب. مبانی نظری شامل مرور مختصری از منابع، چارچوب نظری و پرسش ها و فرضیه ها: در تنظیم رساله، به چهار دسته منابع و آثار رجوع و ارجاع شده است: 1) آثار اصلی اسکوتوس که از زبان لاتینی به انگلیسی ترجمه شده است و از این میان بنابر جست وجوهای انجام شده در پایگاه های اینترنتی ناشران غربی عنوان چهارده اثر استقراء و از این تعداد، ده اثر یافت شد و مورد استفاده قرار گرفت. در این رساله، کمبود آثار اسکوتوس از طریق رجوع به متون دست دومی که مستقیماً به آثار اسکوتوس ارجاع داده اند، جبران شده است. 2) آثاری به زبان انگلیسی که همه یا بخشی از آن ها به تفکر اسکوتوس اختصاص یافته و عمدتاً توسط اسکوتوس شناسان متقدم و متأخر و برخی مورخان فلسفه مدرسی نگارش یافته است. 3) آثار ابن سینا به زبان عربی، به ویژه کتاب «الهیات شفاء» که توسط اسکوتوس مطالعه و بهره گیری شده است. و 4) آثار اصلی فلاسفه جدید غرب به زبان های انگلیسی و فارسی. چارچوب نظری رساله به این ترتیب است که ابتدا ترسیمی از وضعیت علمی ـ فرهنگی غرب در قرن سیزدهم میلادی به ویژه دانشگاه های مطرح اروپایی و جریان های فکری و رویدادهای مهم و تبیین زندگی نامه و معرفی اجمالی آثار اسکوتوس انجام شده است. سپس به تبیین آراء معرفت شناختی، وجودشناختی (مابعدالطبیعی)، کلامی (خداشناختی)، فلسفه اخلاق و فلسفه سیاست و نیز بیان تأثیرپذیری اسکوتوس از ابن سینا از طریق ارجاع به متون اصلی این دو متفکر پرداخته شده است. پس از آن، حضور و نمود فکر اسکوتوس از زمان وی تا طلیعه تفکر جدید غرب، از طریق معرفی مکتب اسکوتوس، مکتب اصالت تسمیه، جریان رنسانس و نقد فلسفه مدرسی و اصلاحات دینی در سنّت پروتستان تبیین شده است. سپس حضور و نمود فکر اسکوتوس در آراء فلاسفه جدید غرب و تلقی ژیلسون از آن و نیز جهات کلی این حضور و نمود فکری مطرح و مشخصاً از جهات معرفت شناسی، حیث صوری و تمایز صوری، وجودشناسی، بحث کلیات و فردیت، نامتناهی و اصالت اراده اسکوتوس، در مقایسه با آراء متفکران جدید غرب، مشتمل بر بیکن، دکارت، لایب نیتس، کانت، شوپنهاور، نیچه، پِرس، هوسرل و هایدگر سخن به میان آورده شده است. در انتهای رساله، یک بررسی مقایسه ای میان آراء اسکوتوس و ابن سینا در عرصه های یاد شده مطرح شده است. پرسش های اصلی رساله بدین شرح است: آیا تفکر ابن سینا بر آراء فلسفی و کلامی اسکوتوس تأثیر داشته است؟ نقدهای اصلی اسکوتوس بر فلاسفه و متکلمان قبلی در دو عالَم اسلامی و غربی کدام است؟ نوآوری او در عرصه های مختلف فکری چیست؟ آیا تلقی ژیلسون از تأثیر اسکوتوس بر تفکر جدید غرب صحیح است؟ اسکوتوس در کدام جنبه های فکری، در تفکر بعدی، به ویژه فلسفه جدید غرب، حضور و نمود دارد؟ فرضیه رساله، اثبات تأثیرپذیری فکری اسکوتوس از ابن سینا و حضور و نمود کاملاً آشکار افکار اسکوتوس در تفکرات بعدی به ویژه آراء فلاسفه جدید غرب است. پ. روش تحقیق شامل تعریف مفاهیم، روش تحقیق، جامعه مورد تحقیق، نمونه گیری و روش های نمونه گیری، ابزار اندازه گیری، نحوه اجرای آن، شیوه گرد آوری و تجریه و تحلیل داده ها: تعریف مفاهیم اصلی تفکر اسکوتوس: تمایز صوری: تمایزی است که ذهن در یک چیز، میان دو یا چند حیث صوری، تشخیص می دهد و حدّ واسط تمایز واقعی و تمایز ذهنی است. متعلّق طبیعی عقل: چیزی است که عقل در فرآیند طبیعی ادراک، به گونه ای اولی و بالذات با آن مواجه می شود و می تواند آن را ادراک کند. معرفت شهودی: شناخت یک متعلّق یا عین یا شیء جزئی است تا آن جا که واقعاً وجود دارد و برای عقل، حاضر است. استعلایی: امری استعلایی است که در تحت مقولات عشر قرار نگیرد و اصطلاحاً فوق المقوله باشد. تمایز وجهی: تمایزی است که در میان درجات شدت و ضعف یک چیز واحد و مشترک روی می دهد و این مسئله به خود طبیعت آن چیز باز می گردد، نه به برداشت ذهنی انسان. مفهوم اوّلی و مفهوم ثانی: مفهومی اولی است که می تواند مستقیماً بر واقعیت اِعمال شود و مفهوم ثانی در اثر تفکر درباره مفهوم اولی حاصل می شود. مشترک معنوی: لفظ کلی آن گاه که به یک معنا بر مصادیق و افراد آن حمل شود، مشترک معنوی است. طبیعت مشترک: همان کلی طبیعی است که هم در ذهن و هم در ضمن افراد خارجی یک امر کلی، حاضر است. اصل فردیّت: اصلی است که مبدأ جزئیت اشیاء جزئی واقعی است و با طبیعت مشترک، جمع می شود. معرفت طبیعی: معرفتی است که از حسّ آغاز شود و از طریق قوه خیال که صورت معقول را می سازد به عقل منتقل شود. معرفت فراطبیعی: معرفتی است که با ابزار طبیعی ادراک (حس، خیال و عقل) پدید نمی آید، بلکه دارای مبدأ فوق طبیعی است. مکتب اصالت اراده: اعتقاد به آزادی و استقلال اراده الهی از عقل الهی و اراده انسانی از عقل انسانی است. روش تحقیق، توصیفی تحلیلی تطبیقی است. جامعه مورد تحقیق: ــــــــ نمونه گیری و روش های نمونه گیری و ابزار اندازه گیری: ــــــــــــ نحوه اجرای تحقیق: ابتدا مطالعات تفصیلی درباره موضوع رساله و با استفاده از آثار و متون مرجع انجام گرفت. در مرحله بعد، فیش برداری در حد مورد نیاز انجام شد. سپس ضمن پردازش اطلاعات، ناظر به مطالعات تفصیلی و فیش برداری های انجام شده، تدوین و نگارش رساله آغاز و پس از پایان هر بخش، اصلاحات مورد نیاز اِعمال گردید. شیوه گردآوری داده ها کتابخانه ای است. شیوه تجزیه و تحلیل داده ها تفکر و تأمل در آراء و نظریات اسکوتوس و متفکرانی است که بر تفکر او تأثیر داشته اند و یا تفکر اسکوتوس در آراء آن ها حضور و نمود دارد. ت. یافته های تحقیق: تفکر اسکوتوس از آراء فلسفی ابن سینا کاملاً تأثیر پذیرفته است. اسکوتوس نقدهایی بر متفکران قبلی در عالَم شرق و غرب، و نوآوری هایی در موضوعات مهم فلسفی و کلامی و فلسفه اخلاق و فلسفه سیاست دارد. تلقّی اتین ژیلسون از تأثیر اسکوتوس بر تفکر جدید غرب صحیح به نظر نمی رسد. اسکوتوس در جنبه های مهمّی، در تفکر بعدی اعمّ از مکتب اصالت تسمیه، جریان رنسانس و نقد فلسفه مدرسی، جریان اصلاحات دینی در سنّت پروتستان، و تفکر جدید غرب از بیکن تا هایدگر حضور و نمود کاملاً آشکاری دارد. ث. نتیجه گیری و پیشنهادها: نتایج رساله در قالب یافته های تحقیق (بند قبل) بیان شد. پیشنهادها: مناسب است هر یک از موضوعات فصول رساله، در قالبی مجزّا تبدیل به یک تحقیق مستقل شود و به گونه ای تخصصی مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد. هم چنین مناسب است در تحقیقات بعدی در زمینه افکار اسکوتوس، به آثار اصلی او به زبان لاتینی رجوع و ارجاع شود.

تبیین فلسفی وحی و نبوت در حکمت متعالیه ملاصدرا در مقایسه با توماس آکوئینی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1389
  علیرضا فاضلی   رضا اکبریان

چکیده رساله یِ حاضر به تبیین فلسفی وحی و نبوت –نه رابطه یِ عقل و وحی- در نظام حکمت متعالیه و مقایسه یِ آن با آراء توماس آکوئینی در باب نبوت می پردازد، غرض اصلی بیان چگونگی پیدایش علمی الهی به طریقی غیر متعارف در شخص نبی است. نخست به مبادی تصوری بحث در دو سنت اسلامی و مسیحی پرداخته می شود تا زمینه ای مشترک برای تطبیق از منظری فلسفی یافته شود. پس از آن به تعالیم دینی که به نوعی راهگشای چگونگی توصیف علم نبوی است، اعتنا می شود. برخی زمینه یِ بحث نبوت را نظر یونانیان در باب پیشگویی در رویا دانسته اند؛ به این سبب رویا بینی نزد پیش سقراطیان، افلاطون و ارسطو بررسی شده است تا مشخص شود فیلسوفان اسلامی در این بحث راه ایشان را نپیموده اند. پس از آن فیلسوفانی که پیش قدم بحث نبوت بوده اند، مثل فارابی، ابن سینا و سهروردی مدّنظر قرار گرفته اند، تا سیر بحث و تطور آن آشکار شود. در فصلی جداگانه به مبانی روش شناختی، وجود شناختی و معرفت شناختی مرتبط به بحث نبوت، نزد آکوئینی و صدرالمتألهین پرداخته می شود. در قسمت اصلی بحث به آراء هر دو فیلسوف در خصوص نبوت پرداخته می شود و عناصر و مفاهیم آن بررسی می شود. ابتدا به هستی نبوت که اثبات آن است و براهین ضرورت نبوت در آکوئینی و ملاصدرا پرداخته می شود. پس از آن چیستی نبوت بررسی می گردد سخن توماس در این باب بیشتر سلبی است. و چیستی نبوت نزد ملاصدرا به مبحث کلام الهی پیوند دارد. مسأله یِ ویژه ای که در چیستی نبوت مورد اهتمام قرار گرفته است، دیگرگونی معرفت نبوی و غیر هم سنخی آن با سایر انحاء معرفت بشری است. سپس به نحوه یِ اتصال نبی به منبع وحی و نحوه یِ تلقی حسی، خیالی و عقلی معارف وحیانی پرداخته می شود. توماس در امتداد تمایز بین آموزه قدسی و ادراک تکوینی عقل طبیعی، نبوت الهی و نبوت طبیعی را از هم جدا می کند. این تمایز به طور ویژه بررسی می شود تا معلوم گردد که اطلاق تبیین طبیعی نبوت، بر نظرات فیلسوفان مسلمان روا نیست. در قسمت اصلی، بحث به شکل موضوعی و اغلب مزجی پیش برده شده است تا همه جا امکان مقایسه فراهم باشد. در انتهای سخن به وحی در ساحت زبان پرداخته می شود مسأله ای که امروز مورد چالش بسیار است و سعی می شود با توجه به امکانات حکمت متعالیه وحی بودن الفاظ قرآنی اثبات گردد. واژگان کلیدی: آکوئینی؛ حکمت متعالیه؛ کلام مسیحی؛ ملاصدرا؛ نبوت؛ وحی

موضع گیری کانت درباره ی براهین اثبات وجود خدا
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید بهشتی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1386
  فاطمه فاضل زاده   احمد علی اکبرمسگری

چکیده ندارد.

جایگاه عقل در فلسفه رواقی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید بهشتی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1388
  محمدرضا حسینی خامنه   محمد ایلخانی

چکیده ندارد.

قدم عالم در رساله حجج هجدهگانه پروکلس
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید بهشتی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1387
  امیرحسین ساکت اف   محمد ایلخانی

چکیده ندارد.

مفهوم فضیلت در فلسفه اخلاق ارسطو
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید بهشتی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1388
  هاشم آنه یی   حسن احمدی

چکیده ندارد.

تحلیل و بررسی نظریه زبان افلاطون در رساله کراتیلوس
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید بهشتی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1388
  امیدرضا جانباز   محمد ایلخانی

چکیده ندارد.

زبان نمادین دین از دیدگاه پل تیلیش بر مبنای کتاب الهیات نظام مند او
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید بهشتی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1387
  مهدی میرهاشمی اسفهلان   محمد ایلخانی

چکیده ندارد.

فلسفه اخلاق افلاطون بر مبنای رساله فیلبس
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید بهشتی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1387
  اسماعیل ایزدی خواه   محمد ایلخانی

چکیده ندارد.

عقل و ایمان از دیدگاه توماس آکوئینی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید بهشتی 1377
  احمدرضا مفتاح   محمد ایلخانی

در این نوشتار محور بحث ما رابطه عقل و ایمان از دیدگاه توماس اکوئینی یکی از بزرگترین متکلمان و فیلسوفان مسیحی است . که بهترین راه حل این مساله را تا زمان خودش بیان کرده است و با تفکیک قلمرو ایمان و فلسفه این رابطه را در یک موضع قرار داده است . اما با توجه به این که توماس در این راه مدیون و وامدار پشینیان خویش است ، قبل از این که به نظرات او بپردازیم، ریشه های بحث را در گفته های چند تن از قدیسان، متالهان و فیلسوفان پیش از او مورد بررسی قرار می دهیم. و گر چه عقل و ایمان در فلسفه یونانی ماب نیز مطرح بوده است ولیکن بحث را با توجه به دین مسیحیت و فلسفه قرون وسطی دنبال می کنیم که بیشتر معرکه آراء بوده است . رابطه بین فلسفه و دین یکی از مهمترین مسائل قرون وسطی است . کلیسای کاتولیک بر آن بود که حقیقت کامل و مطلق را مسیح پسر خدا با تجسدش به بشر اعطا کرده است و شناخت خارج از مسیحیت ممکن نیست و دست آورد شیطان است بدین ترتیب فلسفه به عنوان تفکر بشری و جدا از منبع وحی، شیطانی و فاسد دانسته می شد و در مقابل حکمت الهی قرار می گرفت . و در مقابل حکمت مسیحی که منشا الهی داشت فلسفه یونانی - رومی بود که انسان با عقل خود آن را ساخته بود و می خواست با آن به حقیقت دست یابد. اکثر قریب به اتفاق متفکران قرون وسطی درباره این دو نظام فکری به تحقیق پرداختند. البته برخی از آنان بطور ضمنی و غیر مستقیم به این مساله اشاره کرده اند و برخی همچون انسلم و توماس اکوئینی بطور مستقیم این بحث را مطرح کرده اند.