نام پژوهشگر: جواد کریمی
سیده آمنه هاشمی مهنه مهدی مدرس اول
خانواده pentatomidae مهم ترین و گسترده ترین گروه سن ها را به خود اختصاص می دهد. این بررسی فونیستیک در سال های 1387 تا 1388 انجام شد و نمونه برداری ها جهت شناسایی فون سن های خانواده pentatomidae به صورت هفتگی در شهرستان مشهد و حومه انجام گرفت. نمونه برداری در هفت منطقه شامل احمد آباد، اسماعیل آباد، بندگلستان، رضویه، طرق، گلمکان و مزرعه دانشکده کشاورزی به عمل آمد. سن ها به صورت تصادفی توسط تور حشره گیری جمع آوری و با استفاده از کلیدهای شناسایی و مجموعه حشرات گروه گیاه پزشکی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد شناسایی و تعدادی از آنها توسط دکتر ریدر از آمریکا مورد تائید یا شناسایی قرار گرفتند. در شناسایی گونه ها ویژگی های ریخت شناسی داخلی و خارجی به ویژه اندام تناسلی نر مورد استفاده قرار گرفت. در این بررسی تعداد 28 گونه سن به شرح زیر شناسایی شد و گونه antheminia pusio برای فون خراسان رضوی جدید می باشد:1) pentatominae: acrosternum arabicum, a. breviceps , aelia acuminata , a. rostrata, alloeoglypta pretiosa, antheminia lunulata, a. pusio, apodiphus amygdali , a. integriceps, brachynema germari , carpocoris coreanus, chroantha ornatula, cnephosa flavomarginata, codophila maculicolis, c. varia, dolycoris penicillatus, eurydema ornata, e. ventrale, eysarcoris ventralis, holcos- tethus capitatus, mustha spinulosa , nezara viridula , palomena prasina, pausias martini, rhaphigaster brevispina, stagonomus amoenus , 2) scutellerinae: graphosoma lineatum , g. semipunctatum. در این بررسی به دلیل اهمیت اقتصادی گونه nezara viridula ، مطالعات مولکولی روی این حشره انجام شد، ولی به علت کمبود زمان و امکانات نتایج کامل در این زمینه به دست نیامد.
سمیه حسنی سعدی حسین صادقی
در بررسی های انجام شده بر روی فون خانواده کارابیده طی سال های 1389-1387 در مزارع و باغات شهرستان های استان کرمان، 21 گونه متعلق به 17جنس و10 زیر خانواده و به شرح زیر جمع آوری و شناسایی گردید. در اغلب موارد جمع آوری نمونه ها با استفاده از تله گودالی حاوی اتیلن گلیکول انجام گرفت. در بین گونه های جمع آوری شده، گونه های chaudoir, 1850 nebria xanthacra، poecilus nitens chaudoir, 1850 ، pheropsophus africanus dejean,1825 برای اولین بار از ایران گزارش می شوند. کلیه گونه های شناسایی شده در این بررسی برای استان کرمان جدید می باشند. برای تشخیص گونه ها از منابع علمی معتبر استفاده و شناسایی کلیه نمونه ها به تایید مراجع صلاحیت دار رسید. تعدادی از نمونه های مستند در کلکسیون گروه گیاه پزشکی دانشگاه فردوسی مشهد نگهداری می شوند. فهرست گونه های جمع آوری و شناسایی شده در این مطالعه به شرح زیر می باشد: subfamily broscinae hope, 1838 broscus (cephalotes) laevigatus dejean, 1828 subfamily callistinae laporte, 1834 chlaenius festivus panzer, 1796 pheropsophus africanus dejean, 1825 subfamily carabinae latreille, 1802 calosoma (callistriga) algiricum géhin, 1885 calosoma (caminara) olivieri dejean, 1831 subfamily cicindelinae latreille, 1802 cicindela histrio tschitscherine, 1903 megacephala euphratica dejean in latreille & dejean, 1822 subfamily harpalinae bonelli, 1810 acinopus picipes olivier, 1795 pseudoophonus griseus panzer, 1796 pseudoophonus rufipes degeer, 1774 subfamily lebiinae bonelli, 1810 lebia (lamprias) cyanocephalus linnaeus, 1758 subfamily nebriinae laporte, 1834 nebria xanthacra chaudoir, 1850 subfamily platyninae bonelli, 1810 calathus (neocalathus) cinctus motschulsky, 1850 sphodrus leucophthalmus linnaeus, 1758 subfamily pterostichinae bonelli, 1810 amara aenea degeer, 1774 anthia (thermophilum) duodecimguttata bonelli, 1813 anthia (anthia) mannerheimii chaudoir, 1842 poecilus nitens chaudoir, 1850 poecilus purpurascens dejean,1828. subfamily scaritinae bonelli, 1810 distichus planus bonelli, 1913 scarites (parallelomorphus) eurytus fischer von waldheim, 1825
آیدا ایوبی غلامحسین مروج
اثرات کشندگی چهار حشره کش پرمصرف ایمیداکلوپراید، لوفنورون، تیامتوکسام و تیودیکارب روی مراحل تخم، لارو سن اول و حشرات کامل نرو ماده ی بالتوری سبزstephens chrysoperla carnea در آزمایشگاه با شرایط دمای 2±25 درجه سانتیگراد و رطوبت نسبی 10±60 درصد و دوره روشنایی 16ساعت مورد مطالعه قرار گرفت. تخم ها به روش غوطه ورسازی، لاروها و حشرات کامل نر و ماده به طور جداگانه به روش تماس با باقی مانده ی سموم در معرض حشره کش ها قرار گرفتند. در مراحل رشدی مورد مطالعه، ارتباط مثبت بین غلظت حشره کش ها و میزان مرگ ومیر مشاهده شد. تیودیکارب فاقد اثر تخم کشی بود، در حالی که تیامتوکسام با 90/1lc50= میکروگرم ماده ی موثره در لیتر بیشترین میزان تخم کشی را داشت. در مرحله ی لارو سن1 تیامتوکسام) ?g a.i. l-1 55/0 (lc50= بیشترین و لوفنورون ) ?g a.i. l-1 02/44 (lc50= کمترین سمیت را داشتند. نتایج این بررسی نشان داد که سمیت حشره کش های مورد آزمایش به ترتیب لوفنورون< ایمیداکلوپراید < تیودیکارب < تیامتوکسام روی حشرات نر و ماده بود. حشرات نر حساسیت بیشتر نسبت به ماده ها به این ترکیبات داشتند. بیشترین میزان سمیت توسط تیامتوکسام روی حشرات نر و ماده (به ترتیب با lc50، 83/8 و ?g a.i. l-1 05/73) مشاهده شد. در بررسی اثرات زیرکشندگی، حشره کش های لوفنورون و ایمیداکلوپراید بیشترین تأثیر را در کاهش زادآوری حشرات کامل داشتند. حشرات نر و ماده تیمار شده با غلظت lc25 در تیمار تیامتوکسام به ترتیب با 60/8 و 80/17 روز، کوتاه ترین طول عمر را داشتند. بنابر نتایج حاصله کاربرد آفت کش تیامتوکسام در برنامه های کنترل تلفیقی آفات مناسب به نظر نمی رسد، هم چنین باتوجه به کاهش زادآوری حشرات کامل در تماس با حشره کش لوفنورون و تیودیکارب، جهت استفاده از این ترکیبات در برنامه های کنترل تلفیقی آفات نیاز به تحقیقات بیشتر است.
هما محمدخانی جواد کریمی
گندم از مهمترین محصولات استان خراسان رضوی است و همواره بیشترین سطح زیر کشت استان را به خود اختصاص داده است. سن گندم از آفات کلیدی این محصول است و هرساله سمپاشیهای فراوانی برای کنترل این آفت صورت میگیرد. با توجه به نقش حیاتی و راهبردی محصول گندم در نظام مصرفی، بهره گیری مطلوب از منابع و عوامل تولید در تولید این محصول اهمیت می یابد. با توجه به پیچیدگی های باطنی رابطه سطح زیان اقتصادی ارائه شده توسط پدیگو (1986) -رابطه متداول- همچنان برای سادگی کار از رابطه متداول استفاده می شود. در این مطالعه تلاش شده است با استفاده از داده های مقطع زمانی سال زراعی 1389-90 مربوط به 132 گندم کار آبی مشهد، سطح زیان اقتصادی متداول با وارد نمودن هزینه های زیست محیطی و ضریب ریسک گریزی، بسط داده شده و اعتبار آن مورد ارزیابی قرار گیرد. نرم کنترل با پوره سن(سطح زیان اقتصادی) برای گندم آبی در الگوی متداول از 34/2 تا 69/2، الگو با لحاظ هزینه های زیست محیطی از 05/3 تا51/3، الگو با ضریب ریسک گریزی از 01/2 تا 26/2 و الگو با لحاظ هزینه های زیست محیطی و ضریب ریسک گریزی از 95/2 تا 63/3 عدد در مترمربع بسته به نوع سیستم مدیریتی مورد استفاده در مزرعه به دست آمده است. اعتبار سنجی هر یک از این نتایج با منحنی خسارت گیاه و نظرات کارشناسان استان مورد بررسی قرار گرفته و اعتبار آنها تأیید شده است. با توجه به اعتبار الگوها و این نکته که مطالعه حاضر اولین مطالعه ای است که هزینه های زیست محیطی و ضریب ریسک گریزی را در سطح زیان اقتصادی لحاظ کرده، توصیه می شود در مطالعات آتی از این الگو بهره گرفته شود.
ریحانه درسویی مهدی مدرس اول
شته ها گروهی مهم از آفات هستند. بین دشمنان طبیعی شته ها، زنبورهای پارازیتوئید از اهمیت بیشتری برخوردارند. شناسایی این گروه از زنبورها به دلیل جثه ریز آنها به سادگی میسر نمی باشد. در بررسی حاضر تلاش گردید تا با تلفیق روشهای شناسایی سنتی به همراه داده های مولکولی مبتنی بر توالی یابی نواحی ژنیits2 وcoi و تصاویر میکروسکوپ الکترونی، روشی کارآمد در خصوص مطالعه ی تاکسونومیک شته های درختان میوه ی دانه دار و پارازیتوئیدها/ هیپرپارازیتوئیدهای مرتبط با این گروه ارایه گردد. جمع آوری شته ها و زنبورهای پارازیتوئید فعال روی آنها از باغهای سیب، به و گلابی در سالهای 1388 تا 1389 در شهرستان مشهد انجام پذیرفت. در گروه شته ها پنج گونه با اسامی aphis pomi de geer، allocotaphis quaestionis borner ، dysaphis affinis mordvilko، d. plantaginea passerini و nearctaphis bakeri cowen از خانواده aphididae شناسایی شد. گونه a. quaestionis برای اولین بار از ایران گزارش می شود. زنبورهای پارازیتوئید شناسایی شده از زیرخانواده ی aphidiinae شاملaphidius matricariae haliday ، binodoxys angelicae haliday ، b. acalephae marshal ، diaeretiella rapae mclntosh ، ephedrus persicae frogatt ، lysiphlebus fabarum marshal و praon volucre haliday بودند. از خانواده aphelinidae نیز گونه ای پارازیتوئید تحت نام aphelinus paramali از روی شته aphis pomi جمع آوری گردید که برای فون ایران جدید می باشد. این اولین گزارش جهانی فعالیت پارازیتیسم aphelinus paramali روی شته ی a. pomi می باشد. به منظور انجام مطالعات مولکولی، دو ناحیه its2 و coi تکثیر و توالی یابی گردید. در مطالعه مربوط به شته های زیرخانواده aphidinae و زنبورهای پارازیتوئید aphidiinae، ژن coi گونه ها را به خوبی از یکدیگر متمایز نمود. در خانواده aphelinidae نیز بررسی تبارشناسی بر اساس ژن coi و its2 انجام گرفت و نتایج حاکی از آن بود که به دلیل وجود همتافت گونه ها در جنس aphelinus، ژن its2 نشانگری مناسب برای بررسی این روابط نمی باشد. این مطالعه اولین تحقیق در قالب سیستماتیک مولکولی شته ها، باشد که نتایج حاصل موید آن است که توالی این نواحی ژنی می توانند در تعیین هویت این گروه از حشرات بسیار مفید باشند.
خلیل فتح آبادی احسان رخشانی
خانوادهfigitidae بزرگترین خانواده از بالا خانواده cynipoidea است. فون زنبورهای خانواده figitidae(hymenoptera: cynipoidea) در استان خراسان رضوی در طول سالهای 1389- 1390 مورد مطالعه قرار گرفت. کلیه نمونه ها با استفاده از تور حشره گیری و تله مالیز جمع آوری شدند. نمونه های جمع آوری شده مرتب شده و بر اساس خصوصیات مورفولوژیک از هم تفکیک شدند. در کل، 85 نمونه از مکان های مختلف جمع آوری شدند که از بین آنها ده گونه متعلق به هفت جنس و سه زیر خانواده (aspicerinae، figitinae و charipinae) شناسایی شدند. جنس و گونه جدیدnebulovenapersa pujade-villar and paretas-mart?nez، aulacide arnicae hoffmeyer, 1930 وmelanips alienus giraud, 1860 از زیر خانواده figitnae، aspicera abbreviata belizin 1952 و callaspidia aberrans kieffer, 1901 از زیرخانواده aspicerinae وalloxysta arcuat kieffer, 1902،a. melanogaster hartig, 1840، a. mullensis cameron, 1883،a. brevis thomson, 1862 وphaenoglyphis villosa hartig 1841 از زیرخانواده charipinae از این مناطق گزارش شدند. زیرخانواده figitinae با سه گونه برای اولین بار از ایران گزارش شد.
امیرحسین ناظمی غلامحسین مروج
طی بررسی های انجام شده در فروردین 1389 روی آفات کاجmugo turra pinus در شهرستان مشهد، یک جمعیت شته از روی نهال های جوان در تراکم بیشتر مشاهده گردید که توسط دکتر olivera petrovic-obradovic از دانشگاه بلگراد در کشور صربستان به نامcinara pini linnaeus شناسایی گردید. این شته متعلق به زیر خانواده ی cinarinae و خانواده lachnidae است. بعد از بلاست کردن توالی c. pini در بانک ژن مشخص شد که بیشترین شباهت را به گونه c. atlantica با 93 درصد داشت. میانگین طول بدن شته به 69/2 میلی متر می رسد. پایه حلقه آخر شاخک ها کمتر از چهار عدد مو دارد. مفصل آخر خرطوم بلندتر از قطر پایه کورنیکول و اندکی بلندتر از طول بند دوم پنجه پای عقبی است. براساس نتایج بررسی زیست شناسی در شرایط دمای 2±25 درجه سانتی گراد و رطوبت نسبی 5±45 درصد این آفت دارای سه سن پورگی است و طول دوره زیستی آنها به طور متوسط ده روز طول کشید. نرخ ذاتی افزایش جمعیت 197/0 شته ماده به ازای هر فرد ماده در روز و نرخ تولید مثل خالص 67/30 شته ماده به ازای هر فرد ماده در هر نسل بود. دوره تولیدمثل این شته به طور متوسط 61/12 روز طول کشید که در این مدت به طور متوسط 75/36 پوره به ازای هر ماده ثبت گردید. در مجموع دوره یک نسل شته 20/26 روز طول کشید. با توجه به محاسن استفاده از قارچ های بیمارگر حشرات در برنامه های کنترل آفات و مشکلات مربوط به استفاده از آفت کش های شیمیایی علیه آفات در مناطق شهری در این بررسی بیماری زایی جدایه lecanicillium روی شته c. pini موضوع بررسی انتخاب گردید. در این راستا توان زهرآگینی قارچ lrc 140 l. longisporum روی مراحل بالغ و نابالغ شته مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این مطالعه نشان داد که قارچ بیمارگر سبب نود درصد مرگ و میر در بالغ ها در بیشتر از هفت روز پس از تلقیح در غلظت 108 کنیدی بر میلی لیتر شد. در حالی که نود درصد مرگ ومیر در پوره های سن دوم در بیشتر از هفت روز در غلظت 107×8 کنیدی بر میلی لیتر اتفاق افتاد. میزان lc50 قارچ بیمارگر برای بالغ و پوره سن دوم به ترتیب 106×2/1 و 105×9/6 کنیدی بر میلی لیتر به دست آمد. نتایج این بررسی نشان می دهد که این قارچ بیمارگر حشرات می تواند یک نماینده مناسب برای برنامه های بیوکنترل علیه شته c. pini باشد.
تهمینه صفاری حسین مددی
نماتودهای بیمارگر حشرات خانواده های heterorhabditidae و steinernematidae و باکتری های همزیست آنها،photorhabdus و xenorhabdus به دلیل پتانسیل کنترل بیولوژیک علیه آفات خاکزی و به ویژه آفاتی که در زیستگاه های مخفی واقع شده اند، دردهه اخیر بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفته اند. به منظور تعیین مشخصات این گروه عوامل کنترل بیولوژیک در استان همدان، 100 نمونه خاک از مناطق مختلف شهرستان همدان در سال 1389 (ماه های مهر و آبان) جمع آوری گردید. بررسی نمونه ها به روش تله گذاری با لارو پروانه موم خوار galleria mellonella منجر به جمع آوری 30 جمعیت از جنس steinernema گردید. تعیین مشخصات اولیه بوسیله داده های مرفولوژیک و مرفومتریک نشان دهنده وجود سه جدایه موسوم به hamedan1، hamedan2 و hamedan 3 متعلق به گروه گونه ای "feltiae" بود. مطالعه توالی ناحیه ژنی its1-5.8s-its2 نشان داد که این جمعیت ها به گونه s. feltiae شباهت دارند. بررسی بیماریزایی جدایه s .feltiae hamedan1 (h1) و دو جدایه خارجی گونه های heterorhabditis bacteriophora و s. carpocapsae در غلظت های 4000، 6000، 8000 و 10000 (لارو بیمارگر نماتود در میلی لیتر) علیه مراحل مختلف رشدی تریپس پیاز thrips tabaci (thys.: thripidae) (لارو سن دوم، پیش شفیره و شفیره) در شرایط آزمایشگاهی انجام شد. مرگ و میر پس از 24 و 48 ساعت ارزیابی گردید. در مدت 24 ساعت، بیشترین تلفات در پیش شفیره (62%) تحت تأثیر گونه h. bacteriophora و کمترین تلفات در لارو سن دوم (5/12%) به وسیله s. carpocapsae ایجاد شد. افزایش غلظت نماتودها از (ijs/ml)4000 - 10000 تأثیر قابل ملاحظه ای در افزایش تلفات پیش شفیره و شفیره نداشت در صورتی که تلفات لاروهای سن دوم به میزان قابل توجهی افزایش پیدا کرد. در پایان مدت زمان آزمایش (پس از 48 ساعت)، بیشترین تلفات لارو سن دوم (74%) بوسیله s. feltiae h1 ایجاد شد، درحالی که هر سه گونه نماتود تأثیر مشابهی در مرگ و میر شفیره ها داشتند. در مطالعه توان تولید مثل نماتودهای بیمارگر حشرات در بدن تریپس پیاز، مشخص شد که شرایط حفره عمومی بدن تریپس پیاز جهت تکثیر و تولید مثل نماتودها مناسب نمی باشد. در مجموع، نتایج بررسی حاضر موید آن است که شهرستان همدان زیستگاه مناسبی برای نماتودهای بیمارگر حشرات می باشد و جدایه بومی s. feltiae h1 از پتانسیل خوبی برای کنترل مراحل خاکزی و برگ زی تریپس پیاز برخوردار است، درحالی که دو گونه دیگر بیشترین تأثیر را روی مراحل خاکزی تریپس پیاز دارند.
آرزو طالبی دلویی عصمت مهدیخانی مقدم
چکیده: به منظور شناسایی نماتدهای انگل گیاهی ریزوسفر مزارع خانواده کدوئیان استان خراسان رضوی، طی سال های 1388 ، 1389و 1390 تعداد 54 نمونه خاک از مزارع گیاهان خانواده کدوئیان استان جمع آوری گردید. نمونه های خاک به آزمایشگاه گیاه پزشکی دانشگاه فردوسی مشهد منتقل شده و در دمای 4 درجه سانتی گراد نگهداری شدند.سپس مرحله ی شستشوی خاک ها واستخراج نماتدها با استفاده از روش تغییر یافته تلفیق الک و سانتریفیوژ جن کینز(jenkins, 1964 ) انجام شد ونماتدهای استخراجی طبق روش دگریس (de grisse, 1969 ) تثبیت و به گلیسیرین منتقل شدند. سپس از آنها اسلایدهای میکروسکوپی توسط میکروسکوپ نوری جهت بررسی مشخصات مرفولوژیکی تهیه شد. درنهایت تعداد 1800 نماتد از 54 نمونه خاک،پس از اندازه گیری های لازم و رسم تصاویر مورد نیاز شناسایی شدند که با استفاده از منابع و کلیدهای موجود توانستند در 23 گونه نماتد متعلق به 15 جنس طبقه بندی شدند که عبارتند از: aphelenchus avenae, a. isomerus, basiria graminophila, boleodorus thylactus, ditylenchus medicaginis, d. tenuidens, filenchus cylindricaudus, f. thornei, f. vulgaris, ، helicotylenchus egyptiensis, h. pseudorobustus, geocenamus tenuidens, irantylenchus clavidorus, ، merlinius brevidens, ، meloidogyne javanica ,، neopsilenchus magnidens, pratylenchus coffeae, ، p. thornei, p. neglectus, psilenchus iranicus, tylenchorhynchus goffarti, t. solani, zygotylenchus guevarai از بین جنس ها و گونه های شناسایی شده چهارگونه ، psilenchus iranicus ، f. vulgaris ، geocenamus tenuidens و meloidogyne javanica بیشترین فراوانی را در مزارع استان برخوردار بودند.در ادامه تحقیق، به منظور شناسایی نماتدهای ریشه گرهی مزارع کدوئیان استان تعداد 8 نمونه خاک و ریشه آلوده به نماتد از مناطق مختلف استان جمع آوری گردید. که در این نمونه ها گونه meloidogyne javanica جداسازی و شناسایی گردید. کلید واژهها: خراسان رضوی، ریزوسفر ، کدوئیان ، نماتدهای انگل گیاهی
نجمه زین الدینی میمند مهدی مدرس اول
از آفات کلیدی پسته که در سراسر پستهکاریهای کشور حضور دارند، سنهای زیانآور میباشند. مدیریت موثر این سنها با رویکرد حفاظت از دشمنان طبیعی، نیازمند شناسایی صحیح گونههای این حشرات است. در این بررسی نمونهبرداری از اسفند سال 1388 تا آبان ماه سال 1390 ادامه داشت. نمونهها از روی درختان و علفهای هرز باغهای پسته در مناطق مختلف شهرستان رفسنجان (استان کرمان) جمعآوری گردید. در تشخیص نمونهها از کلیدهای شناسایی مختلف استفاده شد و تأیید نهایی هویت نمونهها توسط دکتر رانو اینو لیناووری در فنلاند صورت پذیرفت. از نمونههای بررسی شده، 46 گونه از 36 جنس و هفده زیرخانواده و ده خانواده معرفی شد. بین گونههای جمعآوری شده چهار گونهیriptortus oxianus kirit. از زیرخانوادهی alydinaeوparapiesma rotundata horv. از زیرخانوادهی piesmatinae و گونههای geocoris acuticeps sign.از زیرخانوادهی geocorinaeوplinthisus longicollis fieb.متعلق به زیرخانواده?یrhyparochrominaeاز ایران برای اولین بار گزارش میشوند. در ادامه، امکان استفاده از دادههای مولکولی مبتنی بر توالی ژن coi در شناخت سنهای باغهای پسته ارزیابی شد. بهمنظور مطالعهی ساختار ژنتیک جمعیتهاو تلاش در جهت تعیین توالی dna این سنها، تکثیر و توالییابی ژنcoi انجام شد. در این مطالعه، توالی ناحیه ژنیcoiدر سنهای (rhopalidae)agraphopus lethierry، campylomma unicolor (miridae)، (lygaeidae)dieuches schmitzi،geocoris pallidipennis(lygaeidae)، (lygaeidae)lamprodema maurumو (nabidae)nabis capsiformisتعیین گردید. بر اساس روابط شجرهشناسی ده قبیله مربوط به گونههای مذکور بهخوبی از یکدیگر تفکیک گردیدند و دو زیر راستهیcimicomorpha و pentatomomorpha در دو گروه جداگانه قرار گرفتند. این بررسی اولین تلاش در جهت تعیینdna بارکد برای سنهای باغات پسته کشور است.
مونا کردستانی مهدی مدرس اول
چکیده گوشخیزک ها شامل گروهی از حشرات با زیستگاه متفاوت از نظر پوسیده خواری و هم چنین شکارگر آفات ریزجثه نظیر شته ها، پروانه ی کرم سیب و کنه های نباتی هستند. به دلیل دانش اندک در مورد فون گوشخیزک ها در استان خراسان رضوی، مطالعه ی فونیستیک این راسته به خوبی صورت نگرفته است. به این منظور طی سال های 1389 تا 1390 نمونه برداری از نواحی مختلف شهرستان مشهد و حومه انجام شد. در ادامه با استفاده از ویژگی های ریخت شناسی و کلیدهای معتبر، شناسایی نمونه ها صورت پذیرفت. حاصل این بررسی، شامل شناسایی سه گونه ی forficula auricularia (linnaeus,1758)، anechura bipunctata (fabricius,1781)وlabidura riparia (pallas, 1773) بود که به طور مشاهده ای، گونه ی f. auriculariaگونه-ی فراوان تشخیص داده شد. به منظور بررسی روابط این گروه با سایر گروه های مرتبط، بازسازی تبارنما براساس ژن coi و روش neighbor joining انجام شد. در تبارنما، دو گونه ی f. auricularia و a. bipunctata در خانواده ی forficulidae و گونه ی l. riparia در خانواده ی labiduridae قرار گرفتند. این حشرات گاه به دلیل زندگی اجتماعی در تراکم زیاد، باعث خسارت به گیاهان می شوند. درادامه، تأثیر نماتود بیمارگر حشرات bacteriophora heterorhabditis poinar, 1975 روی گوشخیزک معمولی forficula auricularia با غلظت های 100، 250، 500، 1000، 1500، 2000 و 3000 در شرایط آزمایشگاهی بررسی شد. بیشترین مرگ ومیر ایجاد شده مربوط به غلظت 3000 لارو عفونت زا به ازای هر گوشخیزک 72 ساعت پس از شروع آزمایش بود. مطالعه ی حاضر اولین بررسی کلاسیک- مولکولی گوشخیزک ها و بررسی بیماری زایی نماتودهای بیمارگر حشرات در ایران می باشد.
جواد کریمی عباس برومند
چکیده پیدایش مسلک اهل حق در لرستان ، برخلاف اعتقاد خود اهل حق ، که برخی آن را به قبل از ظهور اسلام ، عده ای به قرن دوم ( توسط بهلول) و جمعی به قرن چهارم ( توسط شاه خوشین) ، مربوط می دانند، به زمان فعالیت های سیاسی مذهبی سیّد محمّد مشعشع در قرن نهم هجری درلرستان ، بر می گردد. و سادات اهل حق لرستان، که امروزه رهبری این گروه را بر عهده دارند ، از نوادگان سیّد محمّد مشعشع هستند. نواحی شمال و غرب لرستان، به علت محصور بودن در میان کوه ها ، وجود روستاهای پراکنده ، میانگین سواد کم ، و همسایگی این بخش ها از این دیار ، با کرمانشاه (مرکز اهل حق) و روابط قومی و فرهنگی این دو استان ، پذیرای تعداد کثیری از افراد اهل حق ،گردیده است. تاریخ مسلک اهل حق، به دلیل رازداری و باطنی گرایی و پرهیز پیروان آن از بیان مکتوب اعتقاداتشان ، دچارتحریف ها و تغییرهای زیادی شده است.به علاوه این که اهل حق لرستان به دلایلی چون : دستور صریح رهبرانشان مبنی بر لزوم انجام واجبات دینی شیعه ، افزایش سطح فرهنگ و سواد پیروان ، تبلیغات مذهبی حوزه های علمیه در مناطق اهل حق نشین ، برقراری پیوندهای سببی با شیعیان امامیه، به منظور کسب مقبولیت و مشروعیت اجتماعی در بین شیعیان، به سمت استحاله در شیعه ی امامیه پیش رفته و به مرور از میزان پای بندی آنها به مسلک اهل حق ، درطول سالیان ،کم شده است.
جواد کریمی منصور سودانی
این پژوهش با هدف بررسی مقایسه اثربخشی زوج درمانی یکپارچه نگر و زوج درمانی هیجان مدار بر افزایش صمیمیت و بخشودگی و کاهش افسردگی و علائم استرس پس از سانحه همسران زوجینی که مرد مرتکب خیانت زناشویی شده بود، در اصفهان صورت گرفت. طرح این پژوهش از نوع آزمایشی به شیوه پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بوده است. جامعه ی تحقیق شامل کلیه ی زوجین درگیر با مسأله خیانت زناشویی همسر (مرد) مراجعه کننده به کلینیک های تخصصی مشاوره و روانشناختی شهر اصفهان در سال 1390 بوده است. از این جامعه 45 زوج به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به شیوه ی جایگزینی تصادفی زوجین در سه گروه، زوج درمانی یکپارچه نگر (15 زوج)، زوج درمانی هیجان مدار (16 زوج) و گواه (14 زوج) گماشته شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه ی افسردگی بک، پرسشنامه استرس پس از سانحه، پرسشنامه صمیمیت زوجین و پرسشنامه انگیزه های بین فردی مرتبط با آسیب استفاده شد. گروه زوج درمانی یکپارچه نگر و زوج درمانی هیجان مدار هرکدام 8 جلسه زوج درمانی یکساعته و هفته ای یکبار دریافت کردند و گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. نمره های به دست آمده از ارزیابیها در سه مرحله (پیش آزمون، پس آزمون و یک ماه بعد از پس آزمون) به کمک آزمونهای آماری تحلیل واریانس چند متغییری (manova) و آزمون تعقیبی توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین زوجین گروه های آزمایش و کنترل در متغییرهای وابسته (صمیمیت، بخشودگی، افسردگی و علائم استرس پس از سانحه) تفاوت معناداری وجود دارد (01/0)p. بدین ترتیب فرضیه های مبنی بر زوج درمانی یکپارچه نگر و زوج درمانی هیجان مدار بر افزایش صمیمیت و بخشودگی و کاهش افسردگی و علائم استرس پس از سانحه موثر هستند تأیید شدند. همچنین نتایج نشان داد که دو رویکرد زوج درمانی یکپارچه نگر و زوج درمانی هیجان مدار در کاهش افسردگی، علائم استرس پس از سانحه هم در کوتاه مدت و هم در بلند مدت اثر تقریباً یکسانی دارند. اما در افزایش صمیمیت و بخشودگی هم در کوتاه مدت و هم در بلند مدت زوج درمانی یکپارچه نگر موثرتر از زوج درمانی هیجان مدار است.
سمانه بامهر برآبادی علیرضا هادیزاده
اثرات نامطلوب آفت کش های شیمیایی باعث شده که طی چندین دهه اخیر، کنترل زیستی به عنوان یک راهکار مناسب برای کنترل آفات مورد توجه زیادی باشد. کاربرد موفقیت آمیز عوامل کنترل بیولوژیک و استقرار مناسب جمعیت های آنها در مناطق مختلف نیازمند آگاهی از جنبه های مختلف زیستی این گونه ها است. کفشدوزک cryptolaemus montrouzieri اصلی ترین دشمن طبیعی شپشک های آردآلود در باغ های مرکبات و چایکاری های استان مازندران است. این تحقیق با هدف توصیف ساختار و تنوع ژنتیکی اکوتیپ های مختلف این گونه در هشت جمعیت طبیعی و دو جمعیت پرورش تجارتی آن با استفاده از نشانگر rapd و توالی یابی ژن سیتوکروم اکسیدازi انجام گردید. در آزمون نشانگر های rapd از 22 آغارگر ده نوکلئوتیدی (opa01-10, opb01-10, opw01-2) استفاده شد. میزان تشابه ژنتیکی میان جمعیت ها بین 48/0 تا 78/0 بدست آمد. با گروه بندی جمعیت ها با روش upgma با استفاده از نرم افزار ntsys-pc جمعیت های مورد بررسی در دو گروه طبقه بندی شدند. در توالی یابی ژن coi، قطعه ای به طول bp 710 تکثیر شد. قطعات تکثیر شده توالی یابی شده و توسط نرم افزارهای dnasp و mega5 مورد ارزیابی قرار گرفتند. میزان تفاوت ژنتیکی بین صفر تا 016/0 بدست آمد. با توجه به تبارنمای بدست آمده با استفاده از روش neighbour joining، ده جمعیت مورد مطالعه در دو شاخه فیلوژنتیکی به صورت جداگانه قرار گرفتند. نتایج بدست آمده در بررسی تنوع ژنتیکی این گونه با استفاده از هر دو روش rapd و توالی یابی ژن coi مشابه بود و نشان داد که جمعیت های مورد مطالعه از یکدیگر جدا نبوده و جریان ژنی زیادی بین آنها وجود دارد.
جواد کریمی حمیدرضا اصغری
کدوی تخم کاغذی یکی از گیاهان دارویی است که بدلیل داشتن مواد موثره مفید اخیرا مورد توجه محققین قرار گرفته است. بر این اساس این تحقیق به منظور بررسی تأثیر کاربرد اسید هیومیک، کود دامی و میکوریزا بر صفات زراعی کدو تخمه کاغذی در سال زراعی 91-90 در مزرعه تحقیقاتی اردبیل واقع در منطقه حسن باروق صورت گرفت. آزمایش به صورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار اجرا شد. در این طرح اثر سه عامل اسید هیومیک در سه سطح، کود دامی در دو سطح و میکوریزا در دو سطح مورد بررسی قرار گرفت. صفات اندازه گیری شده شامل عملکرد دانه، وزن خشک بوته، طول ساقه اصلی، تعداد گل، عملکرد میوه ، تعداد دانه در میوه، ابعاد دانه، وزن هزار دانه ، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، درصد روغن، درصد پروتئین و درصد کلونیزاسیون ریشه بودند. نتایج نشان داد که کاربرد کود دامی بر روی تمامی صفات به جز درصد کلونیزاسیون ریشه تأثیر مثبت و معنی داری داشت. علاوبر این نتایج نشان داد که اثر اصلی اسید هیومیک نیز بر روی تمامی صفات اندازه گیری شده به جز درصد روغن و درصد کلونیزاسیون ریشه تأثیر مثبت و معنی داری داشت. به طوری که با افزایش مصرف اسید هیومیک صفات اندازه گیری شده نیز افزایش یافت. همچنین نتایج نشان داد اثر متقابل اسید هیومیک و کود دامی بر روی تمام صفات به جز وزن خشک بوته، عملکرد میوه، ابعاد دانه، وزن هزار دانه، درصد روغن، درصد پروتئین و درصد کلونیزاسیون ریشه تاثیر مثبت و معنی داری داشت. و همچنین کاربرد توام اسید هیومیک و میکوریزا به طور معنی داری تعداد دانه و عملکرد دانه تاثیر مثبت و معنی داری داشت. اما اثر متقابل سه گانه ( اسید هیومیک کود دامی میکوریزا) بر هیچ یک از صفات مورد بررسی تاثیر معنی داری نداشت.
جواد کریمی عبدالعلی بصیری
هدف از این پایان نامه بررسی روش جدیدی برای به دست آوردن جواب معادلات فازی وواضحه ای بر مبنای روش تامین یافته ای از گسترش بازه هاست که به عنوان بازه یصفر نامیده می شود.محوریت بحث در این روش رفتار بازه ی صفربه عنوان بازه ای با شعاع مثبت وبه مرکزیت صفر است.در واقع این روش نتیجه مستقیمی از عملکرد تفریقی بازه هاست.نتایج نشان می دهد که جواب معادلات بازه ای-خطی با استفاده از روش پیشنهادی در این پایان نامه می تواند به صورت طبیعی به عنوان عدد فازی در نظر گرفته شوند.یکی از فایده های مهم این روش این است که پهنای بازه ها را کاهش می دهد،به عبارت دیگر نشان خواهیم داد که بازه به دست دآمده به عنوان یک ابزار کاربردی برای حل معادلات فازی وبازه ای -خطی به خوبی دستگاه های آن می باشدودر نهایت کاربردی از روش بیان شده همراه با مثالی روشن از مسئله مهم ومعروف ورودی-خروجی لونتیف را در محیط بازه ای بیان خواهیم کرد.
جمیله الوندی جواد کریمی
در تحقیق حاضر، شناسایی سلول های خونی لارو های سنین دوم و سوم کرم سفید ریشه polyphylla adspersa motschulsky همراه با بررسی برهم کنش بین لارو های کرم سفید ریشه و دو گونه نماتود بیمارگر حشراتsteinernema glaseri وheterorhabditis bacteriophora در سطح سلولی وپلاسمایی انجام گردید. بر اساس مشاهدات این بررسی، شش نوع سلول خونی در همولنف لارو کرم سفید ریشه شناسایی شد که عبارت بودند از پروهموسیت ها، گرانولوسیت ها، پلاسماتوسیت ها، انوسیتوئید ها، اسفرولوسیت ها و کوآگلوسیت ها. مطالعه شمارش سلول های خونی به صورت کلی و تفکیک شده نشان داد که در جریان خون لارو سن دوم حدود 105×946/2 سلول بر میلی لیتر و در همولنف لارو سن سوم 105×452/3 سلول بر میلی لیتر وجود داشت که از این میان، گرانولوسیت ها (22/2 ±25/65 درصد) و پلاسماتوسیت ها (14/1±14/22 درصد)، فراوان ترین سلول های خونی جریان خون لارو های حشره مذکور بودند. به منظور مطالعه ی واکنش سیستم ایمنی لارو های کرم سفید ریشه، حدود بیست لارو عفونت زا متعلق به نماتود های بیمارگر glaseri s. وh. bacteriophora به حفره عمومی این حشره تزریق گردید. با بررسی همولنف لارو های مذکور در زمان های مشخص پس از تزریق، تغییراتی در تراکم کل سلول، شکل ظاهری و تعداد برخی از سلول ها مشاهده شد. تشکیل کپسول، واکنش دفاع سلولی بارز بود که بیش ترین میزان آن توسط لارو های کرم سفید ریشه در 8 ساعت پس از تزریق نماتود بیمارگر h. bacteriophora و 12 ساعت پس از تزریق نماتود بیمارگر glaseri s. مشاهده گردید. شدت این واکنش در تقابل با نماتود بیمارگرh. bacteriophora بیشتر از نماتود بیمارگر glaseri s. و در لارو سن سوم بیش تر از لارو سن دوم بود. بر خلاف لارو سن دوم، سطح فعالیت آنزیم فنول اکسیداز در لارو سن سوم متعاقب ورود هر دو گونه نماتود بیمارگر افزایش یافت بطوریکه سیستم دفاعی مذکور توانست نماتود بیمارگر glaseri s. را در 18 ساعت و نماتود بیمارگر h. bacteriophora را در 12 ساعت پس از تزریق به صورت جزیی ملانیزه نماید. با این حال، احتمالاً نماتود های بیمارگر با رهاسازی باکتری همزیست خود، سبب کاهش تعداد برخی از سلول های دخیل در ایمنی شدند. این رخداد و متعاقب آن کاهش تراکم کل سلول های خونی، از شدت پاسخ سلولی و هیومورال لارو حشره کاست. به همین سبب علی رغم ایجاد اتصالات ضعیف و حتی تشکیل لایه سلولی در برخی نواحی از سطح بدن نماتود بیمارگر، لارو های آفت مذکور قادر به مقابله با زهرآگینی نماتود های بیمارگر نبودند. مطالعه حاضر عملکرد ضعیف سیستم ایمنی لارو های کرم سفید ریشه p. adspersa را در برابر نماتود های بیمارگر glaseri s. وh. bacteriophora نشان داد. بنابراین با بهینه نمودن شرایط نفوذ بیمارگر مذکور به حفره عمومی کرم های سفید ریشه به خصوص سنین اولیه لاروی، استفاده از این عوامل کنترل زیستی در مدیریت آفت مذکور می تواند راه گشا باشد.
هادی شیخ نژاد محمد قدمیاری
در این تحقیق اثر کشندگی ایمیداکلوپرید و بیماری زایی نماتودهای heterorhabditis bacteriophora و steinernema carpocapsae روی زنبور برگ خوار رز (arge ochropus) در شرایط کنترل شده آزمایشگاهی (دمای 2± 25 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 10± 70 و دوره نوری 8 : 16 ساعت (تاریکی : روشنایی)) تعیین شد. همچنین کاربرد توام دُزهای زیر کشنده ایمیداکلوپرید با غلظت های مختلفی از این دو نماتود روی لارو این آفت بررسی شد. براساس آزمون های زیست سنجی مقدار lcهای 10، 25، 30، 50 و 75 برای نماتود s. carpocapsae برابر 5، 9، 11، 21 و 46 نماتود بر لارو و برای h. bacteriophora برابر با 3، 8، 11، 32 و 130 نماتود بر لارو تخمین زده شد. همچنین مقدار ld30 و ld50 برای ایمیداکلوپرید به ترتیب 65/5 و 63/9 پی پی ام برآورد شد. لارو سن 5 آفت حساسیت بالایی به هر دو نماتود و ایمیداکلوپرید نشان داد و درصد مرگ ومیر با افزایش دز هر یک از دو عامل کشنده، افزایش یافت. براساس lcهای به دست آمده برای هر یک از نماتودها، می توان نتیجه گرفت که، زهرآگینی s. carpocapsae نسبت به h. bacteriophora روی لارو آفت بیشتر است. در ترکیب نماتودها و ایمیداکلوپرید، اثر بخشی و مرگ ومیر معنی دار، نسبت به زمانی که به تنهایی بکار برده شدند، مشاهده شد. در تلفیق این دو عامل اثرات سینرژیستی و افزایشی در نرخ مرگ ومیر زنبور برگ خوار رز ثبت شد، به طوری که میزان مرگ ومیر درغلظت ld30ی ایمیداکلوپرید 39% و lc50ی نماتودهایh. bacteriophora وs. carpocapsae به ترتیب 55% و 58% بود، در حالی که در ترکیب ایمیداکلوپرید با این دو غلظت از نماتودها، میزان مرگ ومیر به ترتیب به 88% و 98% رسید. در این تحقیق هیچ اثر آنتاگونیستی بین تیمارهای تلفیق شده، مشاهده نشد. همچنین در این تحقیق اثر این نماتودها روی پاسخ سلولی ایمنی و تلفیق حشره کش و نماتود روی برخی از پارامترهای بیوشیمیایی و ذخایر انرژی این آفت نیز مورد ارزیابی قرار گرفت. میزان چربی، کربوهیدرات و گلایکوژن در لاروهای تیمار شده با حشره کش ایمیداکلوپرید، نماتودهای h. bacteriophora و s. carpocapsae و تلفیق آنها، با افزایش غلظت نماتودها و نماتود+ایمیداکلوپرید کاهش می یابد. نتایج واکنش های سلولی لاروa. ochropus به این دو نماتود نشان دهنده ی یک پاسخ ایمنی قوی از جانب لارو این آفت در برابر h. bacteriophora بود، در صورتی که این واکنش ها برای s. carpocapsaeضعیف بود که این امر خود یکی از دلایل سینرژیسم کمتر تلفیق h. bacteriophora با ایمیداکلوپرید است. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که s. carpocapsae توانایی بیشتری در غلبه بر سیستم دفاعی میزبان دارد.
هادی فرخ زاده مهدی مدرس اول
شته ها از مهم ترین آفات گیاهی کشور هستند که هر سال خسارات قابل توجهی را به محصولات کشاورزی وارد می کنند. این آفات باعث کاهش میزان فتوسنتز، کاهش رشد جوانه ها و درنهایت باعث کاهش کیفیت و کمیت محصول می شوند. زنبورهای پارازیتوئید زیرخانواده ی aphidiinae (braconidae: aphidiinae) و هم چنین خانواده ی aphelinidae از مهم ترین دشمنان طبیعی شته ها محسوب می شوند. جثه ی ریز آن ها مانعی جهت شناسایی، تعیین جایگاه تاکسونومی و ردیابی آن ها در بدن میزبان به منظور کاربرد هرچه بهتر آن ها در برنامه های کنترل بیولوژیک می شود. در مطالعه ی حاضر با تلفیق روش های سنتی و جدید مبتنی بر تکثیر نواحی ژنی coi و 28s این دسته از پارازیتوئیدها شناسایی و جایگاه تاکسونومی آن ها مشخص گردید. هم چنین جهت تعیین پتانسیل پارازیتوئیدهای زیرخانواده ی aphidiinae در پارازیته کردن میزبان، تلفیقی از دو روش شمارش پارازیتوئیدهای ظاهر شده و روش مولکولی مبتنی بر تکثیر ناحیه ی ژنی 16s به کار برده شد. نمونه برداری ها در سال های 1391 تا 1392 از درختان انار در شهرستان های مشهد، کاشمر و نیشابور انجام شد. در گروه شته ها دو گونه با نام های aphis punicae passerini و macrosiphum euphorbiae thomas جمع آوری و شناسایی شدند. از پارازیتوئیدهای مربوط به زیرخانواده ی aphidiinae گونه های lysiphlebus fabarum marshall، binodoxys angelicae haliday، ephedrus persicae frogatt و از پارازیتوئیدهای خانواده ی aphelinidae گونه ی aphelinus paramali zohavi and rozen جمع آوری و شناسایی شدند. از گروه هیپرپارازیتوئیدها، گونه ی syrphophagus aphidivorus mayer و جنس های alloxysta sp. و pachyneuron sp. جمع آوری و شناسایی شدند. این اولین گزارش جهانی از فعالیت شته ی m. euphorbiae روی درختان انار و اولین گزارش جهانی از فعالیت پارازیتوئید b. angelicae روی شته ی انار و اولین گزارش در ایران از فعالیت پارازیتوئید a. paramali روی شته ی انار است. نتایج حاصل از داده های مولکولی نشان داد که ژن coi بهتر از ژن 28s قادر به شناسایی پارازیتوئیدها می باشد و تلفیق دو ناحیه ی ژنی با دقت بیشتری توانست جایگاه تاکسونومی پارازیتوئیدها را مشخص کند. نتایج حاصل از برآورد پارازیتیسم a. punicae توسط پارازیتوئیدهای زیرخانواده ی aphidiinae نشان داد که روش مولکولی نسبت به روش شمارش پارازیتوئیدهای ظاهر شده با دقت بیشتر توانست پارازیتیسم را برآورد کند. این مطالعه اولین تحقیق در چهارچوب شناسایی مولکولی پارازیتوئیدها و هیپرپارازیتوئیدهای شته های انار در جهان است و اولین مطالعه به منظور برآورد پارازیتیسم شته ها با رویکرد مولکولی در ایران است. نتایج این تحقیق موید آن است که در برنامه های پژوهشی کنترل بیولوژیک، رهیافت مولکولی می تواند به عنوان روشی مکمل در کنار روش های سنتی به کار برده شود.
جواد کریمی محمدمهدی فیروزآبادی
در این کار در اولین بخش از چهار عنصر سنگین شامل: سرب ،جیوه، تانتالیم و تنگستن بعنوان ماده هدف در فرآیند تلاشی در یک راکتور adsاستفاده شد و با کمک مدل آبشار درون هسته ای bertini (inc- bertini)، محاسبات مربوط به فرآیند تلاشی ماده هدف برای پروتون هایی در بازه انرژی بین 115mev تا5gev انجام شد. طبق نتایج بدست آمده از این مدل برای این چهار عنصر سنگین، تنگستن بیشترین تعداد نوترون را تولید می کند و بعنوان هدف تلاشی برای محاسبات بعدی انتخاب شد. در دومین بخش حساسیت پارامتر های نوترونی قلب یک راکتورads را نسبت به تغییر بعضی از پارامتر های شتاب دهنده شامل: beam profile, proton energy بررسی شد. در این تحقیق از راکتورtriga rc1 بعنوان یک راکتور ads کوچک تحقیقاتی استفاده شد. همچنین برای محاسبه پارامتر های نوترونی قلب راکتور شامل: g, g_0, y_(n/p), m, p_max/p_ave (radial and axial) از کد mcnpx استفاده شد. تغییر در انرژی پروتون ها از 115 تا 1400mev باعث افزایش relative difference% کمیت های gو y_(n/p) بترتیب به مقدار289.99% و 5199.15% و همچنین کاهش relative difference% در جریان باریکه پروتونی( ( i_p و توان شتاب دهنده p_acc) ) به ترتیب بمقدار 99.81%و75.66% شد. علاوه بر این استفاده از توزیع گاوسی به جای توزیع یکنواخت در beam profile شتاب دهنده باعث شد که relative difference% برای کمیت های g, m , y_(n/p) بترتیب به مقدار 5.56% 5.55% ,4.9% , افزایش یابد و جریان باریکه پروتونی( ( i_p در شتاب دهنده به مقدار10.71% کاهش یابد. بنابراین بررسی حساسیت پارامتر های نوترونی قلب راکتور نسبت به تغییر برخی از پارامتر های شتاب دهنده، در طراحی یک راکتورads اهمیت دارد زیرا با در نظر گرفتن این بررسی ها، می توان با یک شتاب دهنده با حداقل توان و جریان ممکن بیشترین بهره وری را در قلب راکتور به همراه داشته باشیم. بررسی این موضوع از این نظر دارای اهمیت است که ساخت شتاب دهنده از لحاظ فنی مشکل و از لحاظ اقتصادی نیز گران است.
نگین شادلو مهدی مدرس اول
زنبورهای زیرخانواده aphidiinae (hymenoptera: braconidae) در کنترل زیستی شته¬ها (hom. : aphididae) از اهمیت زیاد برخوردارند. استفاده¬ی موفقیت آمیز این گروه عوامل کنترل زیستی مستلزم شناسایی سریع و صحیح آن ها می باشد. در برخی موارد به دلیل ریز جثه بودن این زنبورها و وجود اختلافات اندک بین برخی گونه ها، شناسایی آن ها چالش برانگیز است. به این منظور طی سال های 1391 تا 1392زنبور های پارازیتوئید شته های مزارع یونجه از مناطق مختلف شهرستان بجنورد (استان خراسان شمالی) جمع آوری گردید. شناسایی اولیه با استفاده از خصوصیات ریخت شناسی، مورفومتریک و تصاویر میکروسکوپ الکترونی صورت گرفت. سپس نواحی ژنی میتوکندریایی (coi و 16s) و هسته ای (28s rdna و lwrh) تکثیر و توالی یابی گردید. توالی های حاصل برای بازسازی تبارنمای این زیرخانواده با استفاده از سه روش nj، mp و ml به¬کار برده شد. در این بررسی گونه های aphidius ervi، a. smithi، a. matricariae، praon volucre، p. exsoletum، p. barbatum، lysiphlebus fabarum، diaeretiella rapae و trioxys complanatus به¬عنوان پارازیتوئید و syrphophagus aphidivorus،pachyneuron aphidis ،asaphes suspensus ، dendrocerus sp. و alloxysta sp. به عنوان هیپرپارازیتوئید شته های یونجه معرفی شد. نتایج داده¬های مولکولی بیانگر آن بود که ژن coi نسبت به سایر ژن¬ها در شناسایی بیش¬تر گونه¬ها به استثنای گونه های aphidius ervi، a. microlophii، lysiphlebus fabarum وl. confusus دقیق¬تر عمل نمود. در حالی که ژن 28s d2 به عنوان ناحیه¬ی متغیر توانست، دو گونه ی lysiphlebus fabarum و l. confusus را از یکدیگر تفکیک نماید. با وجوداین که ژن lwrh موفق به شناسایی بیش تر گونه های مورد مطالعه نشد، اما توانست دو گونه ی aphidius ervi و a. microlophii را از یکدیگر تفکیک نماید. نتایج تحلیل تبارشناسی این نواحی نشان داد که ژن 16s با 02/54 درصد نوکلئوتید حفاظت¬شده در مقایسه با سایر ژن ها برای تمایز سطوح بالاتر تاکسونومیک کارایی بیش¬تری دارد. به طور کلی نتایج بررسی حاضر نشان داد که کاربرد یک ناحیه ی ژنی به¬تنهایی برای شناسایی گونه های این زیرخانواده مناسب نیست و کاربرد توام چند ناحیه ی ژنی توصیه می شود.
زهرا راحت خواه جواد کریمی
کرم¬های مفتولی، آفات پلی¬فاژی هستند که به محصولات کلیدی همچون غلات (گندم، جو، یولاف)، چغندرقند، نیشکر و سیب¬زمینی حمله می¬کنند. سیب¬زمینی از مهم ترین محصولات اقتصادی در تاریخ بشر است. با آگاهی از خطراتی که سموم شیمایی به طور مستقیم و غیر مستقیم (از طریق باقی مانده سموم) برای سلامتی انسان و محیط زیست دارند و نیز توجه به اهمیت اقتصادی و غذایی سیب¬زمینی در رژیم غذایی مردم سراسر جهان، ضروری است تا انتخاب روش¬های جایگزین مدیریت آفات همچون کاربرد آفت¬کش-های زیستی، در اولویت قرار گیرد. نماتودهای بیمارگر حشرات به جهت سازگاری با زیستگاه کرم¬مفتولی سیب¬زمینی، جست و جوی فعالانه میزبان، طیف وسیع میزبانی، بی¬خطر بودن برای سلامتی انسان و محیط زیست گزینه مناسبی جهت استفاده در برنامه¬های مدیریت تلفیقی این آفات هستند. در این تحقیق، پاسخ ایمنی سلولی وهومرال agriotes lineatus در برابر دو ایزوله بومی نماتود بیمارگر حشرات، heterorhabditis bacteriophora و steinernema feltiae، بررسی شد. در ابتدا چهار نوع سلول¬خونی، شامل پلاسماتوسیت، گرانولوسیت، انوسیتوئید و پروهموسیت در همولنف آفت شناسایی شد. تعداد کل سلول¬های خونی در لاروهای تیمار شده با h. bacteriophora، در ابتدا افزایش یافت اما با گذشت زمان رو به کاهش رفت در مقایسه، لاروهای تیمار شده با گونه s. feltiae، در ابتدا تغییری در تعداد کل هموسیت¬ها مشاهده نشد اما با گذشت زمان کاهش یافت. نتایج شمارش تفرقی سلول¬های خونی موید این امر بود که پلاسماتوسیت و گرانولوسیت مهم ترین سلول¬های دفاعی بودند. بررسی پاسخ سلولی نشان داد که میزان تشکیل کپسول در برابر دو گونه، متفاوت است، گونه s. feltiae اغلب توسط سلول¬های خونی شناخته نشد (تنها 5,9%) در حالی که 23,5% از لاروهای بیمارگر گونه h. bacteriophora، انکپسوله شدند. بیشترین میزان فعالیت آنزیم فنل اکسیداز در 8 و 12 ساعت پس از تزریق در واکنش به تزریق h. bacteriophora مشاهده شد و در لارهای تیمار شده با s. feltiae، میزان فعالیت آنزیم به تدریج کاهش یافت و در 16 ساعت به کم ترین مقدار رسید. با این حال، هر دو گونه در حفره عمومی آفت ملانیزه شدند که به ترتیب برای گونه h. bacteriophora و s. feltiae، 23,41% و 5,4% بود. نتایج این بررسی نشان داد که، گونه s. feltiaeدر حفره عمومی لارو کرم¬مفتولی سیب¬زمینی، به طور موثری قادر به فرار از پاسخ سلولی و هومرال بوده و فرایند بیماری¬زایی را کامل می¬کند. این فرایند در حشره مدل(g. mellonella) بدون هیچ مقاومتی و سریع تر صورت گرفت. گونه h. bacteriophora نیز علی رغم انکپسوله و ملانیزه شدن، با رها سازی زودتر باکتری همزیست، تعویض جلد و فرار از توده¬های هموسیت، قادر است بر سیستم ایمنی کرم¬مفتولی سیب¬زمینی غلبه کند.
نسترن رضایی مجتبی حسینی
آلرود گلخانه trialeurodes vaporariorum westwood (hemiptera: aleyrodidae) یکی از مهم ترین آفات سبزی ها و گیاهان زینتی مختلف است. مقاومت این آفت به حشره¬کش¬های شیمیایی و مشکلات مصرف حشره¬کش¬ها، مدیریت این آفت را به سمت توسعه روش¬های کنترل جایگزین ازجمله کنترل بیولوژیک سوق داده است. در این بررسی، توانایی بیمارگری دو گونه نماتود بیمارگر حشرات، steinernema feltiae و heterorhabditis bacteriophora در غلظت¬های مختلف (25، 50، 100، 150، 200 و 250 لارو عفونت¬زا در سانتی¬متر مربع) همراه با ماده کمکی تریتون x-100 (1/0درصد حجمی) به عنوان عامل کنترل بیولوژیک روی حشرات کامل و پوره سن دوم آلرود گلخانه در شرایط تشتک پتری بررسی شد. هم¬چنین بیمارگری این عواملی بیولوژیک، روی پوره سن دوم آلرود روی گیاهان میزبان خیار و فلفل در شرایط گلخانه نیز مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج، نشان دهنده حساسیت حشرات کامل و پوره سن دوم آلرود نسبت به گونه¬های نماتود بیمارگر بود. نتایج بررسی در شرایط گلخانه نشان داد اثر متقابل گیاه میزبان، گونه نماتود و غلظت نماتود بیمارگر حشرات در مرگ ومیر پوره سن دوم آلرود معنی¬دار بود. بیشترین مرگ ومیر پوره با کاربرد s. feltiae با غلظت 250 لارو عفونت زا در سانتی متر مربع روی گیاه خیار (%2/1 ± 49) و کمترین میزان مرگ ومیر با کاربرد غلظت 25 لارو عفونت زای از نماتود h. bacteriophora (%4/0 ± 4/3) به دست آمد. میانگین مرگ ومیر ایجادشده در همه¬ی غلظت¬ها روی گیاه خیار (%26/0 ± 4/22) به طور معنی¬داری در مقایسه با میزبان مشابه روی گیاه فلفل (%26/0 ± 7/14) بیشتر بود. این نتایج نشان داد که بافت سطح برگ در حفظ رطوبت و حرکت نماتود به سمت میزبان موثر بوده است. طی این بررسی مشخص شد هر دو گونه نماتود بیمارگر s. feltiae و h. bacteriophora توانایی بیمارگری روی پوره و حشره¬ی کامل t. vaporariorum را دارند؛ بنابراین، افزایش کارایی این نماتودهای بیمارگر به¬عنوان عوامل کنترل بیولوژیک آلرود گلخانه با تنظیم مواد کمکی توصیه می گردد.
هومان الهی حسن عشایری
نتایج نشان می دهد که 34درصد از ورزشکاران مورد مطالعه مبتلا به سندرم درد قدامی زانو می باشد. از میان عوامل متعدد مورد بررسی در این تحقیق عوامل ، استفاده از زانوبند ورزشی ، سابقه وارد شدن ضربه به استخوان پتلا ، کوتاهی عناصر خارجی پتلا ، دیسپلازی عضله vastus medialis، کوتاهی باند ایلیوتیبیال و وجود فرمیتی در کف پا رابطه معنی داری را با سندرم درد قدامی زانو نشان داد.
جلال عزیزی جواد کریمی
این تحقیق برآنست که تمرینات ( پلایومتریک - باوزنه ) را در میزان پیشرفت سرعت ورزشکاران فوتبالیست مشخص نموده و در نهایت روش برتر را به مربیان و ورزشکاران معرفی نماید.