نام پژوهشگر: علیرضا گرشاسبی

بررسی مقایسه ای عوامل پیش بینی کننده بازده سهام در بورس اوراق بهادار تهران و بورس اوراق بهادار نیویورک با رویکرد شبکه عصبی و رگرسیون خطی.
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران 1389
  علیرضا گرشاسبی   محمود یحیی زاده فر

در پژوهش حاضر تلاش شده است به مقایسه قدرت پیش بینی الگوی شبکه های عصبی و تکنیک رگرسیون خطی در پیش بینی بازده سهام در دو بازار بورس اوراق بهادار تهران و بازار بورس اوراق بهادار نیویورک و همچنین مقایسه دو بازار مذکور با بهره گیری از نتایج هر تکنیک پرداخته شود. برای این منظور در گام اول با مطالعه پژوهش های مختلف در این زمینه، به شناسایی عوامل پیش بینی کننده بازده سهام در دوبازار یاد شده پرداخته شد. در گام بعدی، با بهره گیری از تکنیک تحلیل اجرای مستقل، متغیرهای منتخب در گام اول غربال و متغیرهای غیر مرتبط حذف گردیدند. در ادامه، داده-های مربوط به این متغیرها در هر دو روش شبکه های عصبی و رگرسیون خطی وارد، و سپس نتایج حاصل از هر دو روش را در هر بازار با هم مقایسه نمودیم و همچنین با استفاده از نتایج حاصله از هر تکنیک، دو بازار با هم مقایسه گردیدند. با در نظر گرفتن معیار میانگین مجموع مجذور خطاها، نتایج بدست آمده نشان داده است که خطای پیش بینی روش شبکه عصبی هم در بازار بورس اوراق بهادار نیویورک و هم در بازار بورس اوراق بهادار تهران کمتر از روش رگرسیون خطی می باشد؛ به عبارت دیگر قدرت توضیح دهی روش شبکه عصبی از روش رگرسیون خطی در هر دو بازار بیشتر می باشد. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که هم تکنیک رگرسیون خطی و هم الگوی شبکه های عصبی، بازار بورس اوراق بهادار نیویورک را بهتر از بازار بورس اوراق بهادار تهران پیش بینی می کنند و تفاوت خطای برآورد بازده سهام از دو الگوی شبکه عصبی و رگرسیون خطی در بازار بورس اوراق بهادار نیویورک کمتر از تفاوت خطای برآورد بازده سهام از دو الگوی شبکه عصبی و رگرسیون خطی در بازار بورس اوراق بهادار تهران می باشد

برآورد ناکارایی فنی، تخصیصی و اقتصادی و ارزیابی اثرات آن بر عرضه ستانده و تقاضای نهاده؛ مطالعه موردی گندم در زیر بخش زراعت
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده مدیریت و اقتصاد 1392
  علیرضا گرشاسبی   کاظم یاوری

بخش کشاورزی به دلیل تامین کالاهای مصرفی خانوار و تدارک مواد اولیه برای صنایع تبدیلی یکی از بخش های کلیدی اقتصاد ایران به شمار می رود. از این رو، تخمین عرضه ستانده و تقاضای نهاده برای سیاست گذاری های بخش کشاورزی، همواره مورد استفاده محققان قرار داشته است. با این توصیف، عدم لحاظ ناکارایی تولیدکنندگان محصولات کشاورزی در تخمین عرضه ستانده و تقاضای نهاده می تواند در سیاست گذاری گمراه کننده باشد. در مطالعات داخل کشور تاکنون به این موضوع توجه نشده است. بنابراین، مطالعه حاضر به برآورد کارایی فنی، قیمتی و کلی و ارزیابی اثرات عدم وجود کارایی کامل بر عرضه ستانده و تقاضای نهاده محصول گندم به تفکیک دیم و آبی پرداخته است. روش شناسی مورد استفاده در مطالعه، بهره گیری از تحلیل های آماری و تکنیک های اقتصادسنجی با استفاده از داده ها و اطلاعات هزینه و تولید گندم آبی و دیم است. در این راستا، سه مرحله مجزا به مورد اجرا درآمده است. در مرحله اول، کارایی فنی، قیمتی (تخصیصی) و کلی (اقتصادی) محصول گندم با استفاده از مدل های مرزی تولید و هزینه برآورد شدند. نتایج این مرحله تاکید می کنند که روند انواع کارایی گندم آبی و دیم در طول دوره 88-1379 عمدتا کاهنده بوده است. در مرحله دوم، عوامل موثر بر کارایی در شش گروه درجه برخورداری از صرفه های مقیاس، سهم تکنولوژی از فرایند تولید، سهم حمایت های دولت، هزینه های فرایندهای تولید، عوامل مرتبط با تفاوت گندم دیم و آّبی و تجربه در قالب تکنیک های ترکیبی مورد ارزیابی قرار گرفتند. در مرحله سوم، با رد فرض کارایی کامل کشاورزان در تولید، توابع عرضه ستانده و تقاضای نهاده در دو سناریو (با لحاظ عدم کارایی و لحاظ کارایی) با استفاده از تابع سود مورد ارزیابی قرار گرفته است. در نهایت نیز تاثیر ناکارایی کلی (اقتصادی) بر کشش های خودی و متقاطع نهاده و ستانده بدست آمده است. نتایج نشان داد که متوسط کارایی فنی، قیمتی (تخصیصی) و کلی (اقتصادی) برای گندم آبی در دوره 88-1379 به ترتیب برابر با 69، 63 و 45 درصد و برای گندم دیم به ترتیب برابر با 65، 49 و 33 درصد می باشد. روند کارایی نیز در این دوره عمدتا کاهنده بوده است. بررسی عوامل موثر بر گندم آبی حاکی از اثرات مثبت یارانه قیمتی دولت، هزینه آب، متوسط سن گندم کاران و مقیاس زمین و اثرات منفی هزینه آماده سازی زمین، کاشت، داشت، بذر، سموم، کود شیمیایی و سهم ماشین آلات از کل فرایند تولید بر کارایی کلی می باشد. این در حالی است که در گندم دیم، یارانه قیمتی دولت، هزینه سموم، ریزش باران، متوسط سن گندم کاران و مقیاس زمین دارای اثرات مثبت و هزینه آماده سازی زمین، کاشت، داشت، بذر، کود شیمیایی و سهم ماشین آلات از کل فرایند تولید دارای اثرات منفی بر کارایی کلی گندم دیم می باشد. تمام کشش های خودی گندم آبی و دیم با علامت های مورد انتظار ظاهر شده است. کشش خودی قیمت عرضه گندم با لحاظ عدم کارایی افزایش یافته اما، این روند در گندم دیم معکوس می باشد. به عبارت دیگر، با ورود عدم کارایی کشش پذیری در گندم آبی عمدتا افزایش و در گندم دیم نیز عمدتا کاهش یافته است.