نام پژوهشگر: زهرا حجازی زاده
علی فاضل رضا حسین زاده
ـ چکیده در این پایان نامه ویژگیها و تحولات ژئومرفولوژی دریاچه مسیله واقع در استان قم مورد مطالعه ، تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. آخرین مرحله پیشروی دریا در زون ایران مرکزی رسوباتی را بر جای می گذارد که سازند قم نامیده می شود.سازند قم بموازات کمربند آتشفشانی سهند- بزمان از حوالی ارومیه تا نزدیکی سیرجان بر جای گذاشته شده است. کف حوضه مسیله از تشکیلات قرمز تحتانی شامل توفهای داسیتی، رسوبات تخریبی و کولابی با رخساره تقریباً خشکی تشکیل شده است. بر روی تشکیلات قرمز تحتانی بصورت همشیب، تشکیلات قم قرار دارد که متعلق به دوران اولگیوسن فوقانی و میوسن تحتانی بوده و متشکل از لایه های متناوب آهک و مارنهای دریائی کم عمق همراه با رسوبات کولابی به ضخامت بین 300 تا 1000 متر می باشد. شیب عمومی این تشکیلات به سمت جنوب بوده و به سه دوره رسوبگذاری مشخص تقسیم می شود. بر روی تشکیلات قم، تشکیلات قرمز فوقانی با ضخامت حدود 3000 متر قرار گرفته است که از ماسه سنگ، کنگلومرا، آهک، مارن و گچ تشکیل شده و متعلق به دوره میوسن می باشد. بر روی تشکیلات قرمز فوقانی، رسوبات کنلگومرائی با سیمان کم متعلق به دوره پلیوسن بصورت چین خورده با دگر شیبی زاویه دار قرار گرفته است. رسوبات دوران کواترنر شامل آبرفتها، تراسها و پهنه های نمکی با گسترش وسیعی بر روی تشکیلات قرمز فوقانی قرار دارند که در این رسوبات، چین خوردگی مشاهده نمی شود. زمینها و مواد آتشفشانی دریاچه مسیله در دوران دوم و سوم زمین شناسی بویژه در دوره ائوسن ایجاد گردیده اند. سنگهای ولکانیک حوضه مسیله عمدتاً دارای ترکیب متوسط تا بازیک بوده که در داخل تشکیلات قم بصورت جریانهای گدازه ای و در امتداد گسلها بصورت فورانهای شکافی مشاهده می شوند. توالی تشکیلاتی سازند حوضه مسیله بواسطه تحت کشش بودن حوضه در دوره الیگومیوسن و ایجاد ساختمانهای هورست و گرابن همواره در مناطق مختلف دریاچه مسیله با نظم و ترتیب فوق مشاهده نمی شوند. ساختمان زمین شناسی فعلی حوضه مسیله مدیون دو فاز کوهزائی میوسن- پلیوسن و پلیوسن- کواترنر می باشد. در فاز کوهزائی میوسن – پلیوسن هر دو تشکیلات قرمز تحتانی و فوقانی چین خورده اند. ولی در فاز کوهزائی پلیوسن- کواترنرتمامی سازند حوضه مسیله چین خورده و چین های اصلی ناحیه تکامل یافته اند. که همراه با دگر شیبی زاویه دار مشخص است. گسلهای اصلی منطقه نیز در این فاز کوهزائی بوجود آمده اند که روند غالب گسل های دریاچه مسیله عمدتاً شمال غربی – جنوب شرقی می باشد.در حالت کلی چینها و گسلها هر دو در ساختمان فعلی دریاچه مسیله تأثیرات زیادی داشته اند. مهمترین شکستگیهای حوضه دریاچه مسیله گسلهای طولی و عرضی هستند که در اثر استرس های کمپرسیونی شدید ایجاد شده اند. درزه ها نیز در حوضه مسیله گسترش یافته اند. عمده ترین اشکال ژئومرفولوژی دینامیک دریاچه مسیله شامل اشکال تراکمی - فرسایشی آبهای جاری و باد می باشد. که در قسمت جنوبی دریاچه مسیله عامل باد فرآیند غالب بوده و در سایر قسمتهای آن آبهای جاری مهمترین فرآیند غالب فرسایشی می باشد. روش مطالعه دراین رساله یک روش توصیفی تحلیلی است که بر مبنای شناسائی اشکال و رسوبات انجام گرفته و فرایندهای سازنده و تغییر دهنده اشکال از طریق آثار کاوشی و تراکمی تحلیل گردیده است و منابع داده ها شامل کتب ،مقالات ،نقشه ها ،عکس های هوائی و تصاویر ماهواره ای می باشد
زهرا سنبلی محمد سلیقه
این پژوهش به تحلیل فضایی تابش در ایران می پردازد. داده های تابش از پایگاه داده ی ncep/ncar گرفته شده است. دوره ی آماری مورد پژوهش، سال های 1948 تا 2009 است. در این پژوهش پس از استخراج داده ها، میزان تابش دریافتی و تابش خالص تعیین و درنهایت نقشه های ماهانه، فصلی و سالانه ی آن ها ترسیم و تحلیل گردید. میزان تغییرپذیری تابش دریافتی و تابش خالص نیز مورد بررسی قرار گرفت. این پژوهش به دلیل استفاده از داده های تابش به جای سایر متغیرهای آب و هوایی، دوره ی آماری بلندمدت و بدون داده ی گمشده و همچنین تعداد و موقعیت نقاط تابش پذیر - بیش از 50 نقطه که سطح کشور را به صورت یکنواخت پوشش می دهد - حائز اهمیت است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که سواحل جنوبی، جنوب و جنوب شرق کشور از بالاترین تابش پذیری و پایین ترین تغییرپذیری و شمال غرب کشور از پایین ترین تابش پذیری و بالاترین تغییرپذیری برخوردار است.
آزاد اصغری بهلول علیجانی
کولاک برف (snowstorms) از جمله پدیده های جوی است که در نتیجه ریزش برف توأم با باد (15 متر بر ثانیه) و درجه حرارت های پایین ( زیر صفر درجه ) رخ داده و باعث زیان های شدید و گاه وسیع در سطح منطقه می شود. زیان-های این پدیده در برنامه های عمرانی، محدودیت های حمل و نقل، خدمات شهری بررسی شده است. از آنجایکه منطقه کردستان جز مناطق کوهستانی و واقع در عرض های بالا می باشد همین ویژگی در شدت و تداوم کولاک ها می تواند تأثیر باشد. هدف این پژوهش بررسی و شناسایی الگوهای سینوپتیکی ایجاد کننده کولاک برف در منطقه کردستان و ارتباط بین روزهای کولاک برف با الگوهای سینوپتیکی می باشد. در این پژوهش، ابتدا با روش کتابخانه ای و اینترنتی اطلاعات جامعی از کولاک برف ارائه شده و پس از جمع آوری داده های هواشناسی در طول دوره آماری انتخاب شده ( 2008-1970)، روزهای همراه با کولاک برف از طریق کد های مربوط به کولاک استخراج و سپس مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت است. سپس از مجموع کولاک های استخراج شده 6 مورد کولاک شدید، فراگیر و مداوم، انتخاب و ضمن تطبیق نقشه های سینوپتیکی مختلف جو، الگوهای موثر در ایجاد پدیده کولاک برف در منطقه شناسایی و تحلیل گردیده است. نتایج حاصله از تحلیل آماری نشان داد که سال 1992 با میانگین 16 روز از مجموع ایستگاه ها دارای بیشترین کولاک شدید بوده و از سال 1971 تا 1990 با میانگین 2 روز کمترین کولاک شدید برف رخ داده است. ماه ژانویه با میانگین 51 روز بیشترین و ماه مارس با میانگین 13 روز دارای کمترین روز کولاک شدید برف بوده است. همچنین ایستگاه زرینه با میانگین 55 روز بیشترین و سنندج و قروه با میانگین 4 روز کمترین کولاک شدید برف را در سطح ایستگاه های منطقه کردستان داشته اند. در تحلیل سینوپتیکی کولاک برف منطقه کردستان داده های روزانه و ساعتی فشار، اُمگا و دمای سطح زمین، فشار سطح 500 هکتوپاسکال، اُمگا، جهت و سرعت سطح 700 هکتوپاسکال طی دوره آماری (2008-1970) در تلاقی 5/2 درجه از مجموع داده های بازسازی شده ncep استخراج شد. محدوده انتخابی شامل عرض جغرافیایی 20 تا 80 درجه شمال و طول 10 تا 80 درجه شرقی که منطقه را پوشش می دهد می باشد. نتایج نشان می دهد که تیپ های هوای کم فشار دریای خزر ـ پرفشار اروپای شرقی، کم فشار اورال ـ پرفشار اروپای شرقی (آلپ) و کم فشار دریای سیاه بیشترین تأثیر را در رخداد کولاک های شدید، فراگیر و مداوم منطقه کردستان داشته اند. بطوریکه این تیپ های هوا علاوه بر ورود جریانات هوای سرد عرض های بالا به سمت عرض های پایین سبب ناپایداری شدید بر روی منطقه مورد مطالعه شده و سرعت زیاد باد را برای رخداد کولاک منجر شده است.
زهرا غلام پور زهرا حجازی زاده
افزایش گازهای گلخانه ای در چند دهه اخیر باعث بر هم خوردن تعادل اقلیمی کره زمین شده است که به آن پدیده تغییر اقلیم اطلاق می شود. پدیده تغییر اقلیم و گرمایش جهانی از مباحثی است که امروزه بیش از پیش بر تمام ابعاد زندگی بشر تأثیر گذار بوده است، به طوری که منجر به تغییرات قابل توجه در عناصر هواشناسی و در نتیجه وضعیت منابع آب در مناطق شده است. خشکسالی های پی در پی، سیلاب های بزرگ و پدیده طوفان های دریایی که امروزه گریبان گیر زندگی انسان شده است، همه در سایه تغییرات تدریجی اقلیم در جهان می باشد. در تحقیق حاضر تأثیر تغییر اقلیم بر وضعیت رواناب حوضه رودخانه کر واقع در استان فارس تحت سناریوی انتشار a2 از مجموعه سناریوهای sres برای دوره 30 ساله 2011 تا 2040 میلادی مورد بررسی قرار گرفته است. در این راستا از مدل گردش عمومی hadcm3 و یک مدل مفهومی بارش - رواناب ihacres استفاده گردید. مدل های چرخش عمومی از وضوح مکانی مناسبی برای ارزیابی های محلی برخوردار نیستند، لذا خروجی های این مدل ها بایستی در سطح منطقه مورد مطالعه کوچک مقیاس شوند. در این تحقیق با استفاده از روش های کوچک مقیاس کردن آماری lars-wg، sdsm و کوچک مقیاس کردن زمانی عامل تغییر change factor)) سری های زمانی بلندمدت دما و بارش روزانه در دوره آتی (2040-2011) تولید گردید. در مجموع نتایج نشان می دهد که دمای متوسط سالانه در دوره آتی نسبت به دوره پایه (2000-1971) می یابد. اما در مورد بارش نتایج متفاوت است، مدل sdsm و lars-wg کاهش بارش را نشان می دهند اما مدل change factor افزایش میزان بارش را در دوره آتی نسبت به دوره پایه نشان می دهد. در ادامه به منظور مشخص نمودن تغییرات رواناب در دوره آتی مدل بارش – رواناب ihacres برای دوره پایه مورد واسنجی و صحت سنجی قرار گرفت و با معرفی داده های اقلیمی کوچک مقیاس شده در دوره آتی به مدل ihacres رواناب حوضه در دوره 2011 تا 2040 مورد شبیه سازی قرار گرفت. نتایج، کاهش میزان رواناب را در دوره آتی تحت تاثیر تغیر اقلیم نشان می دهد.
فاطمه ارسلانی زهرا حجازی زاده
سیگنال های اقلیمی الگوهای بزرگ مقیاسی از ناهنجاری های چرخش و فشار هستند که در محدوده جغرافیایی وسیع گسترش یافته اند.این سیگنال ها در توجیه رفتار اقلیم از اهمیت زیادی برخوردارند.همبستگی بین بارش و الگوهای بزرگ مقیاس گردش جوی ، اقیانوسی مدت هاست به صورت یک روش پیشرفته برای بیان علل بارش و نوسانات آن به کار می رود.در این پایان نامه میزان بارش در ارتباط با سیگنال های اقلیمی(ao,nao,enso) در منطقه ایران مرکزی مورد بررسی قرار گرفته است. داده های سیگنال ها از پایگاه داده های ncep استخراج گردید و مجموع داده های بارش ماهانه نیز از مرکز خدمات ماشینی سازمان هواشناسی کشور دریافت شد. داده ها ماهانه طی دوره ی آماری 30 ساله ، سال های 1978 تا 2008 بوده است.در نهایت با بکارگیری روش شبکه عصبی مصنوعی ،مدل های شبیه سازی شده برای بازه های 0.3.6 ماهه محاسبه شد و نتایج نشان داد از بین سیگنال های مورد مطالعه سیگنال enso بر بارش منطقه مورد مطالعه تاثیر معنی دار دارد و سیگنال های ao,nao تاثیر معنی داری بر بارش منطقه مورد مطالعه ندارد.بهترین مدل انتخاب شده با توجه به بالاتر بودن مقدارr و پایین تر بودن rmse,ame در تمام ایستگاه های منطقه مورد مطالعه مدل 3 است . با توجه به دوری مناطق تشکیل دهنده سیگنال های مورد مطالعه از منطقه ایران مرکزی این سیگنال ها با تاخیر 6 ماهه تاثیر بیشتری بر بارش این منطقه دارند.سیگنال اقلیمی enso در مناطق nino1.2,nino3 در همه ایستگاه های منطقه مورد مطالعه با ضریب همبستگی منفی در بارندگی منطقه مورد مطالعه با تاخیر 6 ماهه تاثیر معنی دار دارد و این سیگنال در منطقه nino4 تاثیر معنی دار با ضریب همبستگی مثبت در حالت 6 ماه تاخیر دارد.
زکیه خسروی کتولی زهرا حجازی زاده
اقلیم معماری در تلاش است در هر منطقه با توجه به کاهش منابع تجدید نشدنی (نفت و گاز...) نوع معماری را معرفی کند که از یک طرف استفاده از سوختهای فسیلی را به حداقل ممکن برساند و از طرف دیگر معماری متناسب با سازگاری اقلیمی را به همراه داشته باشد؛ به همین دلیل اقلیم شناسان سعی دارند که از حداکثر امکانات بالقوه اقلیمی هر منطقه جهت استفاده بهینه از منابع انرژی بهره ببرند. در این پژوهش سعی خواهد شد با بررسی پتانسیل های اقلیمی شهر گرگان با استفاده از داده های سینوپتیک شهر (شدت، مدت تابش در فصول مختلف، شدت، مدت و جهت بادهای منطقه، رطوبت نسبی هوا در طول سال، مقدار بارش و غیره....) و همچنین شناخت عوامل نامطلوب اقلیمی، الگوی بافت مناسب و منطبق با شرایط اقلیمی (جهت گیری ساختمان ها، دیوارها، پنجره ها و سقف) و در مجموع معماری فعلی را با استانداردهای اقلیم معماری مقایسه و با ارایه راهکارهایی برای آسایش شهری در آینده در جهت پیشبرد استانداردهای معماری شهری گام نهاد.
لیلی آرزومندی زهرا حجازی زاده
چکیده سیل یکی از مخاطرات محیطی است که هر ساله خسارات فراوانی به بار می آورد. از آنجا که اغلب ویژگی های محیطی را می توان در ارتباط با الگوهای گردشی تبیین کرد، بررسی و تعیین الگوهای سینوپتیکی مولد سیلاب های مخرب اهمیت خاصی می یابد. در این تحقیق ابتدا از بررسی پیک دبی ایستگاه هیدرومتری شاد آباد ( که در پایین دست رود قمرود قرار دارد) ، روز 31 مارس 2009 بعنوان تاریخ شدیدترین سیل بعد از احداث سد 15 خرداد انتخاب شد.بعد از تعیین روز سیلاب ، این روز از نظر بارندگی مطالعه شد.بارش شهر قم را در دو ایستگاه سینوپتیکی قم و ایستگاه تبخیرسنجی سالاریه ( که داخل شهر قم می باشد) طی دوره آماری 88-1365 با استفاده از نرم افزار های اکسل و اسمادا مورد بررسی قرارگرفت . برای تحلیل سینوپتکی سیل مورد نظر، نقشه های سینوپتیکی (روزهای 27 مارس2009الی 1 آوریل 2009 ) در دو تراز سطح زمین و تراز(500 )هکتوپاسکال بصورت روزانه ساعتی ، در ساعت 0 گرینویچ و تصاویر ماهواره ای (روز قبل از وقوع سیل تا یک روز بعد از آن) از سازمان هواشناسی کشور دریافت شد و همچنین داده های رطوبت نسبی و نقشه های امگا و دما در دو سطح یاد شده ، از سایت ncep/ncar تهیه شد.ضمن بررسی سیستم فشار ، آنومالی موقعیت پرفشار جنب حاره ای و پرفشار قطبی در روز سیل نسبت به میانگین دراز مدت همان زمان بررسی شد. نتایج تحقیق نشان داد که رخداد بارش های شدید در قم در تراز 500 هکتوپاسکال، با حضور یک پشته عمیق در غرب دریای سیاه و حاکمیت یک سرد چال جوی بالایی در غرب منطقه که دارای حرکت کندی بوده، این ویژگی به همراه شدت بالا و دمای پایین ، ناپایداری حرارتی شدیدی در سطح زمین ایجاد کرده و زمینه ریزش باران سنگین روز سیل مورد بررسی را، فراهم آورده است. محور این سردچال جوی امتدادی شمالی جنوبی داشته که تا عرض 28 درجه شمالی و طول 48 تا 50 درجه شرقی گسترش یافته است . منبع رطوبتی این بارش سنگین ، بطور غالب ،دریای عمان و خلیج فارس تعیین گردید.در نقشه تراز 500 هکتوپاسکال در روز سیل ورتکس قطبی12 درجه آنومالی به سمت جنوب و پرفشار جنب حاره ای 8 درجه آنومالی به سمت جنوب نسبت به نقشه نرمال ماه مارس داشتند. کلمات کلیدی:تحلیل سینوپتیکی، سیل ، قم ، سردچال جوی، بارش سنگین.
سمیه رفعتی آلاشتی زهرا حجازی زاده
در این پژوهش ویژگی های مکانی، زمانی، شرایط همدید و ترمودینامیکی رخداد سامانه های همرفتی (و سامانه های همرفتی میان مقیاس) که منجر به بارش بیش از 10 میلی متر طی سال های 2001 تا 2005 در جنوب غرب ایران شده اند، تعیین شده است. برای این منظور از داده های بارش (6 ساعته) و پدیده (سه ساعته) 18 ایستگاه سینوپتیک در سه استان خوزستان، چهارمحال و بختیاری، کهکلویه و بویراحمد و همچنین محصول موزاییک شده دمای درخشندگی مرکز پیش بینی اقلیمی ncep/nws (حاصل از باند مادون قرمز ماهواره های زمین آهنگ متئوست،goes و gms) استفاده شد. سامانه های همرفتی در این تصاویر با استفاده از نرم افزار envi، بر اساس آستانه های دما و مساحت به ترتیب برابر 228 درجه کلوین و 1000 کیلومتر مربع و سامانه های همرفتی میان مقیاس بر اساس آستانه های بیشینه ی مساحت 10000 کیلومتر مربع و طول عمر 3 ساعت شناسایی و سپس در نرم افزار arcgis مسیریابی شدند. پارامترهایی مثل محل و زمان شکل گیری، محل و زمان از بین رفتن، بیشینه مساحت، طول عمر و گستره مسیر طی شده هر سامانه ثبت شد و تحلیل نهایی بر اساس توزیع مکانی و زمانی این پارامترها انجام شد. الگوهای فشار در روز رخداد این سامانه ها با استفاده از روش های همبستگی و بردار ویژه طبقه بندی شدند، که نتایج حاصل از روش همبستگی به علت دقت بیش تر در تحلیل های بعدی مورد استفاده قرار گرفت. درصد شکل گیری سامانه ها در هر الگوی ترکیبی از سطح زمین تا سطح 500 مشخص شد. همچنین شرایط ترمودینامیکی تعدادی از این سامانه ها که بارش قابل توجه تری داشتند، با استفاده از امگا (سرعت قائم) و شاخص های ناپایداری بالاروی، شولتر، swet،tt، k و cape تعیین شد. در مجموع 268 سامانه همرفتی در طی ساعات بارشی (با مجموع بارش بیش از 10 میلی متر در طول 6 ساعت و ثبت پدیده های مرتبط با فعالیت همرفتی حداقل در 3 ایستگاه) شناسایی شد. بیش ترین تعداد سامانه های همرفتی در ماه های دسامبر و آوریل (به ترتیب با 69 و 67 مورد) و کم ترین تعداد آن در ماه فوریه (5 مورد) رخ داد. به طور میانگین حدود 70 درصد این سامانه ها در گروه سامانه های همرفتی میان مقیاس طبقه بندی شدند. با بررسی شرایط همدیدی و الگوهای رخداد سامانه های همرفتی معلوم شد که رخداد این سامانه ها در جنوب غرب ایران تا اندازه زیادی وابسته به گسترش و نفوذ زبانه ی کم فشار سودان بوده است. بخش قابل توجهی از سامانه هایی که جنوب غرب ایران را تحت تاثیر قرار دادند، در امتداد منطقه همگرایی دریای سرخ (بیش تر در جنوب شرق عراق، کویت و شمال شرق شبه جزیره عربستان) و تعدادی از آن ها تحت تاثیر چرخند یا ناوه ی بین ایران و دریای مدیترانه، در سطح 850 هکتوپاسکال، شکل گرفتند. البته بخشی از این سامانه ها (سامانه های همرفتی کوه بارشی) نیز تحت تاثیر کوه های زاگرس تشکیل شدند که اغلب طول عمر و وسعت خیلی کم تری نسبت به دیگر سامانه ها داشته اند. الگوی فضایی رخداد سامانه های همرفتی در ماه های سرد هماهنگی زیادی با توپوگرافی منطقه نشان نداده، ولی به تدریج با گرم شدن هوا از روند توپوگرافی تبعیت کرده است. هماهنگی بیش تر رخداد این سامانه ها با روند توپوگرافی در ماه آوریل و هماهنگی کم تر آن در ماه ژانویه موید این است که الگوی رخداد سامانه های همرفتی در ماه آوریل بیش تر متاثر از سامانه های همرفتی کوه بارشی در نتیجه ورود رطوبت به منطقه بوده ولی الگوی رخداد سامانه های همرفتی در ماه ژانویه بیش تر متاثر از الگوی جریان منطقه بوده است.
سولماز زارع زهرا حجازی زاده
پایه و اساس شکل گیری محیط های مسکونی از نظر شرایط اقلیمی ایجاد آسایش حرارتی انسان ها و فراهم نمودن موجبات آسایش و راحتی آن ها برای بهتر زیستن است. به عبارت دیگر هدف از ایجاد آسایش حرارتی استفاده بهینه از سوخت های فسیلی برای گرمایش و سرمایش مورد نیاز ساختمان است و نیز به دلیل افزون شدن روز به روز جمعیت و خانه سازی فراوان و همین طور گرانی انرژی در جهان برنامه ریزان و معماران و طراحان ساختمان را به فکر استفاده حداکثر از امکانات بالقوه اقلیمی هرمنطقه انداخته است. تحقیق حاضر با استفاده از شاخص-های آسایش به بررسی چگونگی تأمین آسایش بوسیله ساختمان های مسکونی در استان تهران پرداخته است. در ابتدا برای این منظور از آمار و اطلاعات اقلیمی 5 ایستگاه سینوپتیکی استان تهران از جمله چیتگر، دوشان تپه، ژئوفیزیک، شمال تهران و مهرآباد در دوره 2005 – 1996 استفاده شد و در قدم بعدی اقلیم منطقه شاخص های آمبرژه، ایوانف، دومارتن و نمودار آمبروترمیک برای تعیین اقلیم به کار برده شد و همچنین برای بررسی وضعیت آسایش داخلی و خارجی ساختمان های مسکونی در این استان از شاخص های آسایشی اولگی، گیونی، ماهانی، اوانز، پن واردن، بیکر، ترجونگ و سوزباد استفاده شد و همین طور برای مشخص نمودن نیازهای حرارتی هر ایستگاه از دمای موثر دوساعته و نمودارهای سایه و آفتاب و نمودار های تعیین نیازهای حرارتی ساختمان ها استفاده شده است. با مطالعات انجام شده مشخص شد که در هر 5 ایستگاه اقلیم گرم و خشک حاکم است و با استفاده از مصالح متناسب و رعایت اصول ساختمان سازی وضعیت آسایشی افزایش می یابد و تنها برای فصل زمستان می توان از سیستم-های گرمایشی استفاده نمود.
احمد قادرمزی زهرا حجازی زاده
به منظور پهنه بندی یخبندان های استان کردستان، آمار حداقل دمای روزانه شش ایستگاه سینوپتیک سنندج، سقز، زرینه، بیجار، قروه و مریوان که دارای آمار 10 ساله (2006-1996) بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. در طی دوره مطالعاتی تاریخ وقوع یخبندان های زودرس پاییزه و دیررس بهاره در آستانه مورد نظر (صفر و کمتر از آن) استخراج و دوره بدون یخبندان آنها محاسبه شد. همچنین طول دوره یخبندان و دوره بدون یخبندان هر یک از ایستگاه ها در سطوح احتمال 75 و 90 درصد مورد مطالعه قرار گرفت و ایستگاه ها در سطح 75 درصد با هم مقایسه گردیدند. همچنین با استفاده از gis پهنه بندی یخبندان برای سال 2005-2004 توسط درون یابی با روش (idw) از 10 ایستگاه انجام گرفت و به کل استان تعمیم داده شد. سپس با تهیه نقشه های مورد نیاز از جمله ، نقشه پهنه بندی یخبندان های استان تمامی ایستگاه ها، با هم مقایسه گردیدند. نتایج به دست آمده در این تحقیق عبارتند از : 1-بین آغاز و خاتمه یخبندان ها روابط معنی داری وجود دارد. 2-تعداد روزهای یخبندان شدید در ایستگاه زرینه از بقیه ایستگاه ها بیشتر است. علت اصلی در تعیین تعداد روزهای یخبندان در استان، ارتفاع و عرض جغرافیایی می باشد. 3-نقشه پهنه بندی یخبندان ها نشان می دهند که استان به سه بخش تقسیم می شود، بخش شمال و شمال غرب (ایستگاه های زرینه و سقز)، بخش شرق و جنوب شرق (ایستگاه های بیجار و قروه)، بخش غرب و جنوب (ایستگاه های سنندج و مریوان) 4-نواحی کوهستانی و دشت های مرتفع استان دمای پایین تری نسبت به نواحی دره ؟های و کم ارتفاع دارند.
ثمینه فقیه راد بهلول علیجانی
مدل های گردش عمومی جو به دلیل بزرگ مقیاس بودن شبکه ی محاسباتی آنها قادر به پیش بینی پارامتر های آب و هواشناختی در مقیاس نقطه ای نیستند لذا دانشمندان ابزار واسطی به نام مدل های generator weather ایجاد کدره اند که می توان براساس آن و با استفاده از خروجی مدل های عددی تغییر اقلیم را در مقیاس نقطه ای و ایستگاه هواشناسی مورد مطالعه و ارزیابی قرار داد . لذا آن ها بایستی توسط مدل های دینامیکی منطقه ای یاآماری تا حد ایستگاه ها یا تا مقیاس فضایی حدود 50 کیلومتر ریز مقیاس شده تا با لحاظ اثرات محلی خطای مدل های گردش عمومی جو به حدلقل ممکن برسد . با توجه به وقت گیر بودن و عدم صرفه اقتصادی استفاده از مدل های دینامیکی اخیرا توجه به استفاده از روش های ریز مقیاس نمایی آماری افزایش یافته است . یکی از روش های ریز مقیاس نمایی آماری روش wg مدل های مولد داده های هواشناسی است .در این پژوهش از مدل آماریlars-wg برای ریزمقیاس نمایی خروجی مدل echo-g بر روی شمال غرب ایران استفاده شده است .برای این کار خروجی روزانه مدل echo-g را با داده های پایه مقایسه و بر اساس قدرت تفکیک فضایی مدل از دو سناریوی اقلیمی a2, b1 برای محدوده مورد مطالعه تدوین و مدل lars-wg را با استفاده از این دو سناریو و داده های دوره آماری اجرا شد . نتایج بررسی ها برای دوره 2040-2030 و مقایسه سناریو a2,b1 که مطابقه با افق 1400 شمسی می باشد برای دهه های آتی حاکی از افزایش حدود 15.7 درصدی بارش رد منطقه مورد مطالعه ، افزایش میانگین سالانه دما به میزان 0.6 درجه سانتی گراد ، میانگین بارش ماهانه در ماه های مارس ، می ، جون، سپتامبر به صورت خیلی جزیی کاهش نشان می دهد .
طیبه الماسی زهرا حجازی زاده
در این تحقیق رابطه¬ی بین توپوگرافی و توزیع فضایی بارش در کوههای زاگرس شمالی و میانی بررسی گردید. برای انجام این تحقیق، از آمار 22 ساله (2009-1988)، 35 ایستگاه هواشناسی موجود در منطقه مورد مطالعه استفاده شده است. شاخص¬های فصلی و سالانه بارش ( فراوانی بارش ، بارش سنگین و میانگین ) تحلیل گردید و همبستگی آنها با شاخص¬های¬ توپوگرافی ( ارتفاع محل ایستگاه، متوسط ارتفاع شعاع 1 کیلومتری ایستگاه، متوسط ارتفاع 11 قطاع در طول هریک از 8 جهت جغرافیایی، اختلاف ارتفاع 11 قطاع با متوسط ارتفاع ایستگاه ) محاسبه گردید. نتایج نشان می¬دهد همبستگی میان بارش و ارتفاع در شمال، شمال غربی و شمال شرقی مثبت و در جنوب و جنوب غربی و غرب منفی می¬باشد. ارتفاعات پایین جنوب و جنوب غربی توده¬های هوای مرطوب را به سمت ارتفاعات بالا در جهات شمال، شمال غربی و شمال شرقی هدایت می¬کنند و در نتیجه بارش در این جهات افزایش می¬یابد. این بدین معنی است که دریای مدیترانه و خلیج فارس در فراهم آوردن توده¬های هوای مرطوب نقش مهمی را ایفا می¬کنند. فراوانی بارش در فصل بهار بیشترین همبستگی را در زاگرس و به ویژه دامنه¬ی غربی نشان داده است. در این فصل اتمسفر سرد است و به سبب تابش نسبتا عمودی آفتاب دامنه¬های مرتفع، اختلاف حرارتی شدید بین دامنه و اتمسفر مجاور به وجود می¬آید که سبب صعود هوا و ایجاد بارش بیشتر در ارتفاعات می¬شود. در دوره گرم کمترین مقدار تأثیرگذاری عوامل توپوگرافی روی هر دو دامنه مشاهده شد.
روشن احمدی بهلول علیجانی
یکی از مهم¬ترین عوامل موثر بر حیات انسان عناصر اقلیمی می¬باشد.از جمله این عناصر بارش سنگین است،که به طور مستقیم و غیر مستقیم بر جوامع انسانی تأثیر می¬گذارد.در این مطالعه به تحلیل فضایی و زمانی بارش سنگین در منطقه غرب وجنوب¬غرب ایران پرداخته شده است.برای این منظور از 19 ایستگاه سینوپتیک در منطقه مورد مطالعه با دوره¬ی آماری بلند مدت 22 ساله(1988-2009)استفاده شده است.برای هریک از ایستگاه¬ها با استفاده از شاخص صدک 95ام آستانه بارش سنگین تعریف شد.ابتدا تغییرات فضایی بارش منطقه براساس این شاخص مورد مطالعه قرار گرفت و نقشه¬¬های آن با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (gis) ترسیم شد.سپس به تحلیل زمانی بارش سنگین پرداخته¬شد ونقشه¬های¬ مربوط به آن ترسیم گردیدونسبت بارش سنگین به کل بارش به دست آورده شد. با استفاده از نرم افزار spss وبا اعمال تحلیل خوشه¬ای سلسله مراتبی و با روش ادغام وارد منطقه مورد مطالعه براساس فراوانی بارش سنگین به 4 ناحیه تقسیم شد. بیشترین بارش سنگین مربوط به ایستگاه سقز می باشد با 68 مورد بارش سنگین، ایستگاه آبادان کمترین فراوانی وکمترین مقدار بارش سنگین را به خود اختصاص داده است. در بین ماه¬¬های که بارش داشته¬اند ماه دسامبر با 188 مورد بارش سنگین بیشترین فراوانی را داشته است وماه می با 19 رخداد کمترین فراوانی را دارد. سال 1994 با 84 مورد بارش سنگین بیشترین فراوانی را در بین سال¬های مورد مطالعه داشته است وسال 2008 با 18 مورد کمترین سهم را در فراوانی بارش سنگین داشته است.
زهرا قاسمی محمد سلیقه
پدیده یخبندان همه ساله خسارت های زیانباری را در بخش های مختلف وارد می سازد؛با توجه به موقعیت جغرافیایی کشور ما ایران و ارتفاع نسبتاً بالای بیشتر مناطق آن از سطح دریا و استیلای جبهه های سرد در فصول پاییز و زمستان به این سرزمین، وقوع سرما و یخبندان همه ساله بیشتر نقاط کشور و در برخی سال ها حتی قسمت های جنوبی کشور را نیز در بر می گیرد. این تحقیق به منظورتحلیل سینوپتیکی و آماری پدیده یخبندان در استان کرمانشاه صورت گرفته است. برای بررسی این پدیده مولفه دما انتخاب گردید و روزهایی به عنوان روز یخبندان تعریف شدند که دمای حداقل زیرصفر درتمام ایستگاه های مورد مطالعه گزارش شده بود. پس از بررسی ایستگاه های مورد نظر 163 روز در دوره آماری 2000 تا 2012 از داده های حداقل دما استخراج گردید.از تحلیل مولفه های اصلی برای کم کردن حجم داده ها استفاده شد و حالت s این روش توانست حجم داده ها را تقلیل دهد.انجام فرایند خوشه بندی بر روی داده ها نشان داد که داده های حاصل از 5 الگو حاصل شده اند. سپس برای مشخص شدن کامل جزئیات یک روز به عنوان روز شاخص هر الگو با روش چشمی انتخاب گردید و در هر الگو سیستم های به وجود آورنده ی یخبندان شناسایی شد. با مطالعه روز های شاخص مشخص شد که رخداد یخبندان ها در استان کرمانشاه قابل دسته بندی به دو نوع هستند. نوع اول: یخبندان هایی که با گسترش سیستم های پرفشار اطراف ایران مانند پرفشارسیبری و اروپای شرقی و تشکیل هسته سردی بر روی زاگرس وگسترش آن بر روی غرب و شمال غرب ایران به وجود آمده اند. نوع دوم: یخبندان هایی که توسط سیستم های مهاجر به وجود آمده اند. در مجموع نتایج نشان می دهد که : 1- عامل های سطح زمین در رخداد یخبندان های استان کرمانشاه عبارتند از: پرفشارحرارتی سیبری، هسته پرفشار حرارتی شرق اروپا، پرفشار مهاجر، سردی نسبی ارتفاعات در زمستان 2- پیشروی تراف باد های غربی به سمت شرق همراه با همگرایی بالایی منطقه چرخندگی منفی موج-های کوتاه در شرایط وزش نصف النهاری قوی در رخداد و شدت یخبندان های استان کرمانشاه موثر است. 3- ایجاد سیستم های مانع در شمال خزر در سطوح بالا، رخداد یخبندان درکرمانشاه را افزایش می دهد.
محمدحسین ناصرزاده زهرا حجازی زاده
وقوع مخاطرات محیطی از جمله سیل که در مدت زمان کوتاهی موجب بروز خسارات اقتصادی و اجتماعی گسترده ای می گردد، اجتناب ناپذیر است. دراین تحقیق به بررسی اثر تغییرات اقلیم بر سیلاب با استفاده از مدل گردش عمومی جو (aogcm) درحوضه های بختیاری و گلستان پرداخته شد. برای این کار شبیه سازی دما و بارش دوره آتی(2030-2011) با استفاده از مدل cgcm3 براساس سناریوی انتشار 2a از مجموعه مدل های –ar4 aogcm به روش ریزمقیاس نمایی آماری (مدل lars-wg) و روش تناسبی (بارش) و تفاضل (حداقل و حداکثر دما) استفاده شد. برای شبیه سازی سیلاب حوضه ها نیز از مدل بارش– رواناب hec-hms استفاده شد. براساس نتایج شبیه سازی در ایستگاه تله زنگ حوضه بختیاری به ازای سیل فروردین 69، دبی شبیه سازی شده به میزان 357.7 مترمکعب نسبت به دبی مشاهده ای کاهش نشان داد که معادل 6.1% دارای خطا است. همچنین در حوضه گلستان در ایستگاه تمر به ازای سیل 19 مرداد 84، دبی شبیه سازی شده به میزان 69.50 مترمکعب نسبت به دبی مشاهده ای کاهش نشان داد ، که معادل 12.6% درصد خطا است. نتیجه شبیه سازی متغیرهای اقلیمی دو حوضه منتخب در دوره آتی، کاهش بارش و افزایش حداقل و حداکثر دما در دوره آتی است. در مجموع درحوضه بختیاری به طور میانگین تا 20 درصد کاهش بارش مشاهده شد و دمای حداکثر و حداقل به ترتیب با 1.5 و 1 درجه افزایش پیش بینی شدند. در حوضه گلستان نیز 15 درصد کاهش بارش مشاهده شد، همچنین حداکثر و حداقل دما به ترتیب با حدود 0.8 و 0.6 درجه افزایش پیش بینی شدند. نتایج حاصل از استخراج بارش های حدی دوره آتی (2030-2011) نشان داد با وجود کاهش بارش ها درسال های آینده، بارش های حدی در هر دو حوضه با شدت بیشتری نسبت به دوره پایه رخ خواهند داد که این امر نشان دهنده افزایش وقوع سیلاب ها در دوره آتی خواهد بود.
احمد روشنی هوشنگ قائمی
سامانه اقلیم زنجیره ای از زیرسامانه هاست که به وسیله شارش های انرژی، ماده و تکانه از نظر درونی با یکدیگر وابسته هستند. این نظریه اقلیمی به شرایط مرزی به ویژه شارهای سطح زمین بویژه شارهای تابشی و گرمایی توجه می کند. از سوی دیگر نسبت شارهای گرمایی با بیلان انرژی تابشی و با یکدیگر می تواند نقش هر یک از انرژی های گرمایی را در رفتار سامانه جو بیان کند. همچنین می توان دریافت که چه مقدار از شار تابش خالص به شار گرمای زیرسطحی تبدیل شده و به لایه زیرسطحی هدایت شده است و در چه مواقعی این انرژی به سطح زمین بر می گردد. بعلاوه در مطالعه سامانه ها می توان دریافت که گرمای اصلی سامانه جو در یک مکان و زمان خاص از سال توسط کدام شار گرمایی تامین شده است و عامل مهم و فعال در سازوکار سامانه ها کدام شار گرمایی است. در این پژوهش از داده های ایستگاه های تابش سنجی زمینی، داده های دوباره واکاوی شده و داده های سنجش از دور برای مطالعه توازن انرژی سطح زمین در گستره ایران استفاده شده است. در بخش داده های دوباره واکاوی شده از داده های ساعتی و روزانه در دوره 10 ساله در فاصله سال های 2000 تا 2010 استفاده شده است. در بخش داده های دوباره واکاوی شده از مدل های فیزیکی برآورد توازن شار انرژی و در بخش سنجش از دور از مدل های bisht و tang استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان دهنده منطقه بندی جدید و دقیق تر شارهای تابشی و گرمایی برای بهره برداری در انرژی های نوبا تفکیک کمتر از 50 کیلومتر است. بیشینه تغییرپذیری شارهای تابشی نشان می دهد که سواحل دریای کاسپین در استان گیلان و پس از آن نواحیزاگرس جنوبی در حوالی یاسوج و کوهرنگ در فصل زمستان از بیشترین وردش پذیری وضع هوا برخوردار هستند. پراکندگی شار طول موج بلند ورودی و گسیلایی محلی نیز تاثیر توپوگرافی و همچنین نقشه غلطت ذرات جو و آلودگی را برای کشور در دوره های زمانی مختلف ارائه می دهد. بیشینه سپیدایی سیاره ای در زمستان بیشترین گسترش برف را در منطقه بین همدان تا تبریزنشان می دهدوکمترین مقدار انرژی باقی مانده در سطح زمین و کمترین شار هدایت شده به لایه زیر سطحی در این نواحی مشاهده می شود. این امر نشان می دهد که بیشترین وارونگی های دمایی در این نواحی قابل مشاهده هستند. مقدار سپیدایی سیاره ای در طول سال نشان می دهد کهحداقل 30 درصد و حداکثر 65 درصداز شار تابش کل در سطح زمین باقی مانده و صرف ایجاد شارهای گرمایی و گرم کردن آن شده است. در فصل زمستان بیشتر بودن شار گرمای نهان در نواحی جنوب غرب نسبت به عرض های بالاتر نشان می دهد که بیشتر سامانه های ایجاد کننده این بارش ها از جنوب غرب و غرب کشور وارد کشور شده اند. در فصول زمستان و بهار افزایش شار تابش خالص به منزله تقویت شارهای گرمایی و به ویژه شار گرمای محسوس است که با افزایش نسبت شار گرمای نهان به شار تابش خالص افزایش بارش های همرفتی را بدنبال دارد. نتایج بدست آمده در زمینه انتقال انرژی از سطح زمین به جو نشان می دهد که در فصل زمستان،با افزایش نسبت شار گرمای نهان به شار گرمای محسوس، شار گرمای نهان در انتقال انرژی به لایه مرزی نقش موثری دارد. در حالی که در دوره گرم سال،بیشینه نسبت شار گرمای محسوس به تابش خالص دیده می شود و نشان می دهدکه شار گرمای محسوس نقش موثری در انتقال انرژی به لایه مرزی دارد. شارهای گرمایی در طول شب و شار تابش خالص در طول روز نقش بیشتری در ایجاد عدم توازن انرژی سطح زمین دارند و می توان نتیجه گرفت که توازن شار انرژی در کشور به صورت دو قطبی است. برآوردهای نزدیک مدل های ماهواره ای به مقادیر اندازه گیری شده ایستگاهی به ویژه در شرایط آسمان صاف دیده می شود و داده های سنجش از دور به تنهایی نمی توانند درک درستی از وضعیت شارهای تابشی را ارائه نمایند، نیازمند استفاده از داده های ایستگاهی هستند.
اسماعیل احمدی بهلول علیجانی
همدستی تغییرپذیری و تغییر اقلیم آسیب پذیری سیستم هایی را که نسبت به این تغییرات حساس اند و توان سازگاری با آن را نیز ندارند افزایش می دهد. جوامعی هم که راه های مناسب سازگاری را شناسایی و اجرا می کنند از چالش های پیش رو فرصت می سازند. سازگاری های برنامه ریزی شده و با رویکرد استراتژیک احتمال هدر رفت منابع و سوءسازگاری را کاهش می دهند. این مطالعه بر این مبنا که مسئله سازگاری نیاز به سنجش دقیق محیط و تخصیص منابع دارد، آن را جزء مسائل استراتژیک به حساب می آورد. در این دیدگاه، یافتن گزینه های مناسب سازگاری طی یک فرایند منظم شامل اندازه گیری آسیب پذیری اقلیمی، شناسایی همه گزینه های بالقوه ، تحلیل هزینه و فاید، همراه کردن سیاستمداران و تصمیم گیران و ارزیابی کمی و کیفی گزینه ها پس از هر بار اجرا میسر می شود.
نرگس عاشوری شهریار خالدی
چکیده ندارد.
علیرضا شیرخانی زهرا حجازی زاده
چکیده ندارد.
زینب محمدی زهرا حجازی زاده
چکیده ندارد.
عباس کفاش حق پرست زهرا حجازی زاده
تاثیر عوامل آب و هوایی بر مجتمع های زیستی یکی از مقوله های کاربردی علم اقلیم شناسی است . که در چند دهه اخیر مورد توجه شهرسازان و برنامه ریزان قرار گرفته است . این بخش از مطالعات به دلیل گرانی انرژی در دنیا اهمیت زیادی یافته است . و طراحان به کمک اقلیم شناسان سعی در استفاده از حداکثر امکانات اقلیمی هر منطقه جهت ارتقای سطح کیفی زندگی و آسایش در فضاهای مسکونی و فراهم ساختن فضاهای مطلوی و بهینه از نظر مصرف انرژی، دارند. هدف این مطالعه که با استفاده از آمار و اطلاعات هواشناسی ایستگاه سینوپتیک شهر رامسر انجام پذیرفت . در مرحله اول شناخت عوامل آب و هوایی حاکم بر منطقه و آشنایی با پتانسیل های اقلیمی و در درجه دوم، بکارگیری این عوامل جهت طراحی و برنامه ریزی مجتمع های زیستی در منطقه بود. که مشخص گردید در رامسر 4 ماه از سال شرایط حرارتی هوا در گرمترین ساعات روز از منطقه آسایش خارج و در محدوده کارآیی تهویه طبیعی قرار می گیرد. در فصل زمستان شرایط حرارتی هوا در محدوده استفاده از سیستم های خورشیدی فعال و غیرفعال قرار می گیرد. که استفاده از سیستم های خورشیدی به خاطر ابری بودن هوا تنها می تواند بخشی از نیازهای حرارتی را تامین نماید و گرمایش مکانیکی در این فصل عمده ترین نیاز حرارتی ساختمان را تشکیل می دهد. اهداف طراحی اقلیمی در شهر رامسر به ترتیب اولویت به شرح زیر می باشد: -1 محافظت ساختمان در برابر بادهای سرد زمستانی در اتلاف حرارت -2 کاهش تاثیر بادهای سرد زمستانی در اتلاف حرارت -3 ایجاد کوران در فضاهای داخلی -4 بهره گیری از انرژی خورشیدی در گرمایش ساختمان -5 جلوگیری از افزایش رطوبت در فضاهای داخلی
کامران جعفری منش زهرا حجازی زاده
در این رساله که به منظور تعیین تقویم کاشت محصول چغندرقندر در دشت نهاوند انجام شد از آمار سه ایستگاه نهاوند، گوشه و نوژه به صورت ماهانه و روزانه استفاده گردید. دو ایستگاه کلیماتولوژی نهاوند و گوشه در خود دشت نهاوند واقع شده و چون دارای کم و کاستیهایی بودند برای تکمیل آنها از ایستگاه سینوپتیک نوژه که با کمی فاصله از این دشت قرار دارد استفاده شد (مطابق معمول تمام منابع در این زمینه) آمار روزانه هر سه ایستگاه دوره ده ساله1986-1995 را در بر می گیرد. و آمار ماهانه که از سالنامه های هواشناسی اخذ گردید بمدت 25 سال از سال 1995 تا 1971 را شامل می شود. ایستگاه نوژه به این دلایل انتخاب شد که اولا این ایستگاه سینوپتیک بوده و نواقص دو ایستگاه کلیماتولوژی با آن سنجیده شد ثانیا از نظر کشت چغندرقند مقایسه ای بین دو ایستگاه نهاوند و همدان بعمل آمد چرا که معمولا در میان منابع متعدد در این زمینه مطالعه این دو منطقه با یکدیگر می توانند راهگشای خوبی باشند سپس دشت نهاوند از نظر درجه حرارت ، بارش ، رطوبت ، خاک و غیره با شرایط کشت چغندرقند مطابقت داده شد و تاریخ دقیق کشت آن معلوم گردید. بطور کلی برای سه ایستگاه مذکور زمان کاشت دهه اول اردیبهشت و زمان برداشت دهه اول مهر پیشنهاد گردید.
زهرا حجازی زاده هوشنگ قایمی
موضوع رساله، مطالعه نوسانات فشار زیاد جنب حاره در تغییر فصل ایران به طریقه سینوپتیکی از 20-80 درجه طول شرقی و 10 تا 50 درجه عرض شمالی مورد بررسی قرار گرفته مشتمل بر 5 بخش که در بخش نخست خصوصیات کمی و کیفی دو مولفه فشار زیاد جنب حاره و ورتکس قطبی ارائه و در بخش دوم بررسیها به صورت نرمال در سه تراز 100 و 500 و 1000 تجزیه و تحلیل و سپس با بارندگی های 41 ایستگاه غرب و شمال غرب و مرکز و شرق مطابقت داده شده که با استناد به عکسهای ماهواره ای و نقشه های موردی وضعیت فشار زیاد جنب حاره و ارتباط آن با سیستمهای عرضهای میانی و جریانات مانسون هند و تجزیه و تحلیل گردید. قسمت سوم بررسیهای 15 ساله 2 ماه سپتامبر و اکتبر از سالهای 1971-1985 مورد مطالعه واقع و با بارندگی های ایستگاههای فوق انطباق داده شده است که در مورد بارندگی ها از ماه نوامبر جهت همبستگی ها استفاده گردیده . منابع مورد استفاده در این بخش نقشه های روزانه و ماهانه و ده روزه شوروی و آمارهای بارندگی سازمان هواشناسی کشور و عکسهای ماهواره ای موردی بوده و در نهایت با استناد به نوسانات دو مولفه مهم گردش عمومی جو از روش همبستگی و میانگین های روان سه ساله و 5 ساله استفاده نموده پس از محاسبه شدت و گسترش مولفه های فوق به نتایج مشروحه ذیل و تهیه الگو مبادرت گردیده است . ایران در اطراف مناطق جنب حاره قرار دارد بنابراین تحت تاثیر فشار زیاد جنب حاره یا sthp واقع بجز باریکه ای از شمال آن بقیه جزو مناطق خشک دنیا محسوب می شود. نوسانات فشار فوق تابعی از تغییرات زاویه خورشید و در نهایت بیلان انرژی است . اقلیم منطقه جنب حاره به سه قسمت تقسیم می شود. الف - نواحی شمالی آن بارندگی زمستانه و ب - نواحی جنوبی آن دارای بارندگی تابستانه و ج - نواحی مرکزی عملا" دارای بارندگی ناچیز است . هر چه از حاشیه های شمالی این سیستم به عرضهای بالاتر برویم تحت تاثیر جریانات عرضهای میانی و کمتر تحت تاثیر نوسانات فشار فوق قرار گرفته و هر قدر از حاشیه های جنوبی به سوی استوا نزدیک شویم تحت تاثیر itcz بوده و کمتر در معرض نوسانات sthp خواهیم بود. ایران در محدوده ضلع شمالی فشار زیاد فوق است لذا دارای بارندگی زمستانه می باشد. نوسانات sthp با حرکات ورتکس قطبی همراه است . حرکت ورتکس قطبی که تابعی از حرکت خورشید است . نقصان انرژی مواجه و بر خلاف فشار فوق که بعضا" حال صعودی دارد نزولی است . ضلع شرقی فشار زیاد جنب حاره بر خلاف ضلع غربی به لیل دینامیکی نزولی است . معرف فشار زیاد جنب حاره پر بند 584 در تراز 500 بر روی ایران و معرف ورتکس قطبی پربند 564 و 568 برای اکتبر و سپتامبر می باشد. چون هدف ارائه الگویی جهت پیش بینی های طولانی مدت بیش از 15 روز جهت آغاز بارندگی و تغییر فصل در ایران است الگوهایی با شرایط زیر پیشنهاد گردید. سالهای 1974 برای ماه سپتامبر و اکتبر 1982 به عنوان دو مدل پرباران با کمترین گسترش و حداقل سطح و شبکه زیر منحنی و بیشترین حد (ورتکس قطبی) و بارندگی، و نابهنجاری های منفی در دو تراز 500 و 1000 سپتامبر 1979 و اکتبر 1973 (گر چه سالهای مشابه دیگری نیز وجود داشت) با بیشترین گسترش (عرضهای 42) و حداکثر سطح و شبکه زیر منحنی و کمترین گسترش ورتکس قطبی و عقب نشینی آن به عرضهای بالاتر و حداقل بارندگی با توجه به نابهنجاریهای مثبت در دو تراز 500 و 1000 با مشخصات ویژه مدلهای کم باران بوده اند. که با ارائه این مدلها امر پیش بینی برای مدت زمان قابل توجه ممکن و مساعدتهای شایان توجهی در امور مختلف داشته اند.
محمدحسین قلی زاده زهرا حجازی زاده
این رساله به منظور تطبیق شرایط آب و هوایی ایستگاههای خرم آباد، بروجرد، ناصرالدین و الیگودرز با نیازهای بیوکلیماتیک درخت زیتون و بررسی کمی و کیفی عناصر اقلیمی موجود در منطقه جهت توسعه کشت زیتون صورت گرفته است . از ایستگاه رودبار نیز جهت مقایسه استفاده گردیده است و عناصر اقلیمی ایستگاهها به صورت اطلاعات روزانه در طی دوره ده ساله 1986-1995 بررسی گردیده است . ایستگاه رودبار به این دلیل انتخاب گردید تا مشخص شود به چه میزان با نیاز اقلیمی زیتون و شرایط موجود در ایستگاههای مورد مطالعه همبستگی دارد. این مطالعه با هدف توسعه کاشت زیتون در تمام منطقه و در ایستگاهها همجوار تدوین گشته است پس از بررسی ایستگاهها و مقایسه آنها با شرایط مورد نیاز زیتون و عمل مقایسه با ایستگاه رودبار زمان دقیق کاشت و برداشت محصول و زمانهای حداکثر رشد در مراحل مختلف فنولوژیکی مشخص گردید و به طور کلی در تمام ایستگاهها زمان کاشت از اوایل اسفند و زمان برداشت در نیمه دوم مهر پیشنهاد گردید.
علیرضا شیرخانی زهرا حجازی زاده
تحقیق حاضر در صدد شناسائی رخداد خشکسالی و دوره های کوتاه مدت وقوع آن در منطقه خراسان می باشد. جهت دستیابی به این منظور از دو روش بهره گرفته شده است . نخست جهت بررسی وضعیت خشکسالی های منطقه از آمار بارش ماهانه 38 ایستگاه طی سالهای تحقیق از 1997 - 1968 و روش گیبس - ماهر که اساس آن بر تقسیم بندی سالهای مورد نظر طبق جدول دهک هاست استفاده شد. جهت پردازش داده ها در این روش از نرم افزار hayfa استفاده شد.گام بعدی تحقیق به شناخت دوره های کوتاه مدت وقوع خشکسالی اختصاص یافت.
حسن حسنی زین العابدین جعفرپور
در انجام این پژوهش پس از بررسی منابع داخلی و خارجی و تحقیقات انجام شده در ایران و خارج از کشور و اخذ سری داده ها از سازمان هواشناسی و کنترل آنها به روش آماری ، مدلها و روشهای مناسب پژوهش برای شهر رشت انتخاب گردید.مساله اقلیم و معماری با دو دیدگاه اقلیم و انسان ، اقلیم و ساختمان مورد مطالعه قرار گرفت و روش های اولگی، گیونی، ماهانی و روش دمای موثر در مورد شهر رشت به کار گرفته شده و پیشنهادهای معماری همساز با اقلیم متناسب با هریک از روشهای مذکور ارائه گردید. نهایتا با بررسی کلیه جوانب آب و هوایی ، شرایط اجتماعی-اقتصادی و نیازهای سکونتی رشت پیشنهاد های نهایی طراحی اقلیمی مطرح شد.
داریوش ابوالفتحی زهرا حجازی زاده
موضوع این تحقیق بررسی فرسایش خاک و رسوبدهی در حوضه آبخیز فارسبان یکی از زیرحوزه های گاماسیاب با توجه به روش psiac می باشد،
علی داوری پرویز ضیاییان فیروزآبادی
دراین تحقیق می توان نتیجه گرفت که فرسایش در این منطقه نسبتا بالا است و بصورت کلاسهای مختلف طبقه بندی شده است که از خیلی زیاد ، زیاد ، متوسط و کم می باشد . سپس با استفاده از فرمول میزان تولید رسوب سالانه بر حسب کیلومتر بدست آمده است . در میان فاکتورهای شرح داده شده فاکتور فرسایش سطحی ، فرسایش رودخانه ای ، شیب ، پوشش گیاهی ، خاک ، روان آب ، و آب وهوا به ترتیب بیشتربن اثر را داشته است .
اسماعیل احمدی بهلول علیجانی
دراین پایان نامه کارایی شبکه های عصبی مصنوعی ann به عنوان یک ابزار مناسب برای مطالعه تغییرات اقلیمی میان و بلند مدت آزمایش شده است. همچنین روشی برای طبقه بندی تغییرات درونی داده های اقلیمی ، رژیم بارش ، بررسی شده است.دراین مطالعه داده های ثبت شده بارش ایستگاه بوشهر برای یک دوره بلندمدت به عنوان ورودی مدلهای ann و آنالیز خوشه ای بکار رفته است.داده های تحلیل شده بارش، بازه زمانی 1961 تا 2000 را در برمی گیرد.نتایج نشان می دهد که مدل ann در تشخیص مشخصه های فرعی تواناتر می باشد.همچنین این مدل، طبقه بندی واقعی تری از داده ها ارائه می دهد.