نام پژوهشگر: محمدسعید صباغ
شیما آقایی ناصر ملاوردی
در راستای مدیریت زنجیره تأمین، عملکرد تأمین کنندگان به صورت چندمعیاره ارزیابی می شود. در این تحقیق یک مدل برنامه ریزی چندمعیاره فازی جهت ارزیابی تأمین کنندگان ارایه شده است. این مدل جامع، فاکتورهای کمی، کیفی و فاکتورهای ریسک را درنظرگرفته است. هم چنین تخفیف مقداری نیز جهت انتخاب تأمین کننده و تخصیص بهترین مقدار سفارش درنظرگرفته شده است.مدل برنامه ریزی فازی چندهدفه با کمک روش قیودشانسی، تبدیل به مدل قطعی شد. این مدل با ارایه یک روش ابتکاری حل شده است.در نهایت مدل در یک مطالعه موردی واقعی در یک شرکت هواپیماسازی پیاده سازی و حل شده است. هم چنین آنالیز حساسیت های مورد نیاز نیز انجام شده است.
حجت سلمانی زاده نجف آبادی محمدسعید صباغ
با وجود سال های متمادی که از ارایه الگوریتم های حل مسایل برنامه ریزی با متغیرهای صحیح می گذرد روشی که سازگار با تمام مسایل باشد ارایه نشده است و تمرکز بیشتر بر روی حل مسایل با ساختارهای ویژه بوده است. یکی از این مسایل، مسیله کوله پشتی است. مسیله کوله پشتی به دلیل ساختار تیوریکی ویژه طی سالیان اخیر کانون توجهات زیادی بوده و مطالعات بسیاری در زمینه گسترش کاربردهای آن و ارایه روش های حل این دسته از مسایل انجام شده است. با این وجود هنوز حل برخی از مسایل کوله پشتی مشکل بوده و روش های ارایه شده برای تمام آنها سازگار نیست. خانواده مسایل کوله پشتی تنوع زیادی دارد که هر کدام از آنها از خواص ویژه ای برخوردارند. یکی از دسته مسایل کوله پشتی، مسایلی است که محدودیت آنها به صورت یک معادله برقرار است و در اصطلاح، مسایل کوله پشتی محدودیت مساوی نامیده می شوند. در این پایان نامه ابتدا به بررسی ادبیات موضوع مربوط به برنامه ریزی صحیح و روش های حل آنها پرداخته شده است و در ادامه، مسیله کوله پشتی به عنوان یکی از مهمترین و رایج ترین مسایل برنامه ریزی مورد بررسی قرار گرفته است. سپس مسایل کوله پشتی با محدودیت مساوی تعریف شده و روش هایی که تاکنون برای حل این دسته از مسایل ارایه شده مورد بررسی قرار گرفته اند. در فصل چهارم، ایده اصلی شکل گیری این پایان نامه به صورت مفصل بیان شده است که این ایده منجر به ارایه دو روش جدید برای حل مسایل کوله پشتی با محدودیت مساوی گردیده است. این ایده اصلی در این حقیقت نهفته است که روش هایی مانند شاخه و کرانه و برش از مسیرها متفاوت، یک هدف را دنبال می کنند و آن یافتن برخی متغیرهای غیرپایه ای جواب اولیه است که مقدار گرفتن آنها منجر به صحیح شدن متغیر(متغیرهای) پایه ای اولیه می-گردد. در دو روش ارایه شده در این پایان نامه سعی شده است از مسیری میانبر این متغیرهای غیرپایه ای شناسایی شوند. از آنجا که بایستی کارایی روش های ارایه شده مشخص شوند لازم است که برای حل مسایل نمونه و معیار به کار روند. به همین منظور، این دو روش برای حل تعداد 25 عدد از مسایل کوله پشتی با محدودیت مساوی که جزء مسایل سخت و چالش برانگیز محسوب می شوند و در مقالات متعدد به عنوان مسایل معیار مطرح گردیده اند مورد استفاده قرار گرفته و نتایج نیز در فصل آخر آمده است. نتایج بدست آمده در دو روش جدید در نوع خود قابل توجه هستند و می توانند شروعی برای مطالعات بعدی باشند. در نهایت نیز ارایه روشی کارا برای حل مدل جریمه، کاربرد ایده و رویکرد اصلی مطرح شده در این پایان نامه به منظور ارایه روش های جدید حل مسایل برنامه ریزی صحیح، توسعه و بهبود دو روش مطرح شده در این رساله و تعمیم آنها به مسایل کوله پشتی عمومی به عنوان پیشنهاد آورده شده اند
نیما ذاکری بهروز ارباب شیرانی
نقش و کارکردهای تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات به عنوان محور بسیاری از تحولات جهانی امری انکار ناپذیر است. ict به عنوان یکی از مهمترین ابزارها و بسترهای توسعه همه جانبه زمینه های لازم را برای اداره و مدیریت اطلاعات از طریق تولید، پردازش، توزیع و مبادله داده ها فراهم می آورد. در این پایان نامه نقش تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات بر روی شاخصهای توسعه اقتصادی اجتماعی بررسی می شود. با شناسایی شاخصهای ict و شاخصهای کمی توسعه کشور ، با روش های آماری، رابطه ای بین شاخصهای توسعه و ict تبیین می شود و شاخص های توسعه به کمک شاخص های ict برآورد می شود. با توجه به تاثیر ict در توسعه، هدف حداقل کردن هزینه های توسعه ict به کمک یک مدل برنامه ریزی ریاضی است ، در حالی که شاخص های دیگر توسعه که متاثر از ict هستند، در حد پیش بینی شده، تحقق یابند. با طراحی و اجرای مدل فوق، مقادیر بهینه ای از شاخص های توسعه ict بدست می آید که ضمن تامین مقادیر شاخص های توسعه اقتصادی- اجتماعی، هزینه مربوط به توسعه ict را کاهش می دهد. به عبارت دیگر این مقدار بهینه حداقل مقادیری برای شاخص های توسعه ict ارایه می دهد به طوری که این حداقل مقادیر برای شاخص های توسعه اقتصادی، اجتماعی تامین شود.
محمدرضا یداله پور مهدی بیجاری
چکیده در این تحقیق یکی از مسایل مهم برنامه ریزی در صنایع فولاد، یعنی مسأله زمان بندی نورد گرم مورد بررسی قرار می گیرد. مسأله براساس شرایط تولید در بزرگترین تولیدکننده محصولات فولادی تخت در ایران، مجتمع فولاد مبارکه، طراحی شده است. در ابتدا با ارایه معرفی اجمالی از فرآیند تولید فولاد، جایگاه و محدودیت های مسأله مذکور تبیین می گردد. در ادامه فرمول بندی ریاضی مسأله براساس مسأله پایه مسیریابی وسیله نقلیه جمع آورنده جایزه که یک مسأله غیرچندجمله ای سخت است، ارایه می گردد. تکنیک شارژ گرم در فرآیند تولید فولاد با حذف مرحله پیشگرمِ تختال ها قبل از نورد گرم، باعث صرفه جویی در مصرف انرژی و برخی مزایای دیگر شده و ارتباط نزدیکی با مسأله زمان بندی نورد گرم دارد. در فرمول بندی ارایه شده ملاحظات لازم برای تحقق سطح اولیه شارژ گرم درنظر گرفته شده است. برای حل مسأله ارایه شده یک الگوریتم جستجو شامل سه فاز اصلی جداسازی تختال های قابل برنامه ریزی، ساخت جواب اولیه و بهبود جواب، طراحی شده است. ساخت جواب اولیه با استفاده از یک الگوریتم ارضای محدودیت حریصانه و بهبود آن براساس روش جستجوی محلی هدایت شده صورت می گیرد. برای تولید همسایگی در روش جستجوی محلی هدایت شده از چهار زیرالگوریتم تولید همسایگی تحت عناوین حذف، جابجایی، جایگذاری و جانمایی مجدد استفاده شده است. صحت مدل و کارایی الگوریتم جستجوی ارایه شده با استفاده از دو دسته مثال های عددی مورد بررسی قرار می گیرد. در دسته اول چندین مثال واقعی بررسی شده و نتایج الگوریتم ارایه شده با جواب های به دست آمده از روش دستی مورد استفاده در مجتمع فولاد مبارکه مقایسه می گردد. در دسته دوم با توجه به شرایط واقعی تولید در مجتمع فولاد مبارکه چندین مثال تصادفی تولید، حل و تحلیل شده است. دراین قسمت برای مقایسه نتایج عددی از یک الگوریتم جستجوی تصادفی استفاده شده است که با تعداد تکرار بسیار بالا اجرا می گردد. نتایج به دست آمده در هردو دسته مثال های واقعی و تصادفی، نشان می دهد الگوریتم ارایه شده از کارایی بالایی برخوردار است. در این تحقیق یکی از مسایل مهم برنامه ریزی در صنایع فولاد، یعنی مسأله زمان بندی نورد گرم مورد بررسی قرار می گیرد. مسأله براساس شرایط تولید در بزرگترین تولیدکننده محصولات فولادی تخت در ایران، مجتمع فولاد مبارکه، طراحی شده است. در ابتدا با ارایه معرفی اجمالی از فرآیند تولید فولاد، جایگاه و محدودیت های مسأله مذکور تبیین می گردد. در ادامه فرمول بندی ریاضی مسأله براساس مسأله پایه مسیریابی وسیله نقلیه جمع آورنده جایزه که یک مسأله غیرچندجمله ای سخت است، ارایه می گردد. تکنیک شارژ گرم در فرآیند تولید فولاد با حذف مرحله پیشگرمِ تختال ها قبل از نورد گرم، باعث صرفه جویی در مصرف انرژی و برخی مزایای دیگر شده و ارتباط نزدیکی با مسأله زمان بندی نورد گرم دارد. در فرمول بندی ارایه شده ملاحظات لازم برای تحقق سطح اولیه شارژ گرم درنظر گرفته شده است. برای حل مسأله ارایه شده یک الگوریتم جستجو شامل سه فاز اصلی جداسازی تختال های قابل برنامه ریزی، ساخت جواب اولیه و بهبود جواب، طراحی شده است. ساخت جواب اولیه با استفاده از یک الگوریتم ارضای محدودیت حریصانه و بهبود آن براساس روش جستجوی محلی هدایت شده صورت می گیرد. برای تولید همسایگی در روش جستجوی محلی هدایت شده از چهار زیرالگوریتم تولید همسایگی تحت عناوین حذف، جابجایی، جایگذاری و جانمایی مجدد استفاده شده است. صحت مدل و کارایی الگوریتم جستجوی ارایه شده با استفاده از دو دسته مثال های عددی مورد بررسی قرار می گیرد. در دسته اول چندین مثال واقعی بررسی شده و نتایج الگوریتم ارایه شده با جواب های به دست آمده از روش دستی مورد استفاده در مجتمع فولاد مبارکه مقایسه می گردد. در دسته دوم با توجه به شرایط واقعی تولید در مجتمع فولاد مبارکه چندین مثال تصادفی تولید، حل و تحلیل شده است. دراین قسمت برای مقایسه نتایج عددی از یک الگوریتم جستجوی تصادفی استفاده شده است که با تعداد تکرار بسیار بالا اجرا می گردد. نتایج به دست آمده در هردو دسته مثال های واقعی و تصادفی، نشان می دهد الگوریتم ارایه شده از کارایی بالایی برخوردار است.
مجتبی طلوعی حکم آبادی رضا حجازی
مدل های تحلیل پوششی داده های کلاسیک، با واحدهای تصمیم گیری به صورت یک «جعبه سیاه» رفتار می کند و فرآیندهای درونی و کارایی این فرآیندها را درنظرنمی گیرد، به طوری که ورودی به واحد تصمیم گیری وارد و خروجی بدست می آید، بنابراین با درنظرگرفتن واحد تصمیم گیری به صورت یک کل، کارایی آن را محاسبه می کند. درحالی که اغلب، ناکارایی هر واحد تصمیم گیری از ناکارایی بخش های درونی واحد تصمیم گیری ناشی می شود. بنابراین، روش تحلیل پوششی داده های شبکه ای برای ارزیابی کارایی واحدهای تصمیم گیری مشابه، با درنظرگرفتن فرآیندهای درونی آنها، ارائه شد. لویس و سکستون(2004) یکی از مفیدترین روش های تحلیل پوششی داده های شبکه ای را ارائه کردند. اما روش آنها دارای اشکالاتی است، این اشکالات شامل استفاده از شاخص کارایی نامناسب، ناتوانی در تحلیل دورهای مختلف در فرآیندهای درونی واحد تصمیم گیری و تخصیص ندادن خروجی بهینه میانی به بخش های تغذیه کننده بعدی، می باشد. در این پایان نامه، ابتدا برای حل این اشکالات تلاش شد و سپس متغیر ورودی-خروجی بین واحدی برای شبیه سازی جریان موجود بین واحدهای تصمیم گیری مختلف تعریف شد. سرانجام، با درنظرگرفتن بسط های صورت گرفته، روش توسعه یافته جدیدی برای محاسبه کارایی سازمان های مختلف با ساختار پیچیده ارائه گردید.
ابوالفضل حسین زاده محمدسعید صباغ
در این پایان نامه مسئله مسیریابی انتخابی باز وسیله نقلیه با در نظر گرفتن قیمت گذاری بررسی شده است. این مسئله هدف بیشینه کردن سود را حساس به قیمت در نظر می¬گیرد طوری که با افزایش قیمت، تقاضای مشتریان کاهش می¬یابد و این کاهش تقاضا اثر خود را در تابع هدف با اثرگذاری بر سود از طریق اینکه آیا مشتری مورد نظر انتخاب شود و یا خیر، نشان دهد و همچنین با توجه به فرض اجاره¬ای بودن وسایل نقلیه نیاز به بازگشت به دپو برای ناوگان حمل ونقلی وجود ندارد. از طرف دیگر به¬منظور کسب حداکثر رضایت توزیع¬کنندگان، توزیع متوازن کالا بین توزیع¬کنندگان به¬عنوان هدف دوم در نظر گرفته می¬شود. یک مدل ریاضی تک هدفه و یک مدل ریاضی دو هدفه برای مسئله مذکور ارائه شده است، تفاوت دو مدل تنها در توابع هدف بوده و محدودیت های یکسانی دارند. تابع هدف اصلی (تابع هدف مدل تک هدفه و تابع هدف اول مدل دو هدفه) درآمد حاصل از فروش منهای هزینه¬های ناشی از توزیع کالاها است که به دنبال حداکثر ساختن سود با در نظر گرفتن قیمت گذاری می باشد، درحالی که تابع هدف دوم (مدل دو هدفه) به دنبال حداکثر ساختن رضایت توزیع¬کنندگان از طریق ایجاد توازن بین وسایل نقلیه در توزیع کالاها می باشد.
کمیل زمانلو محمدسعید صباغ
در این پایان نامه مسئله مسیریابی وسیله نقلیه وابسته به زمان با محدودیت های بارگیری دوبعدی بررسی شده است. این مسئله، خدمات-رسانی به مشتریانی را در نظر می¬گیرد که در ناحیه¬های مختلف یک شهر پراکنده شده اند. در چنین ناحیه هایی، زمان سفر در یک مسیر علاوه بر طول آن مسیر به زمانی از روز وابسته است که این سفر اتفاق می افتد. این مسئله ویژگی دیگری نیز دارد و آن اینکه مشتریان تقاضای اقلامی مستطیلی شکل را دارند. به همین دلیل، باید علاوه بر وزن، عرض و طول اقلام نیز مشخص باشد. هدف این مسئله پیدا کردن تخصیص بهینه مشتریان به وسایط نقلیه است، به طوری که کل زمان خدمات¬رسانی کمینه شود و امکان بارگیری از اقلام اختصاص داده شده به یک وسیله نقلیه در درون محل بارگیری آن وجود داشته باشد. یک مدل ریاضی تک هدفه و یک مدل ریاضی دو هدفه برای مسئله مذکور ارائه شده است، تفاوت دو مدل تنها در توابع هدف بوده و محدودیت های یکسانی دارند. تابع هدف اصلی (تابع هدف مدل تک هدفه و تابع هدف اول مدل دو هدفه) زمان خدمات¬رسانی به مشتریان را محاسبه می¬کند، درحالی که تابع هدف دوم (مدل دو هدفه) برای متوازن کردن محموله¬های اختصاص داده شده به وسایط نقلیه از نظر وزنی است. لازم به ذکر است که کمینه¬سازی هر دو تابع هدف مطلوب می¬باشد. برای حل مدل تک هدفه از الگوریتم های شبیه سازی تبرید و ژنتیک بهبودیافته استفاده شده است. برای بررسی اعتبار این روش ها در حل مسئله، چندین نمونه در ابعاد کوچک حل و با نتایج حاصل از یک روش دقیق و همچنین الگوریتم ژنتیک پایه مقایسه شده است. برای بررسی کارایی الگوریتم ها در ابعاد واقعی نیز پس از حل چندین نمونه توسط هر سه الگوریتم، نتایج با یکدیگر مقایسه شده اند. نتایج محاسباتی حاکی از عملکرد مناسب این روش ها در حل مسئله می¬باشد. برای حل مدل دو هدفه نیز از جستجوی محلی با مرتب سازی نامغلوب نخبه گرا استفاده شده است. به منظور سنجش اعتبار و کارایی این روش، عملکرد آن در ابعاد کوچک با یک رویکرد حل دقیق و همچنین دو الگوریتم فراابتکاری دیگر مقایسه شده است. در ابعاد بزرگ نیز کارایی آن¬ها در مقایسه با یکدیگر مورد قضاوت قرار گرفته است. نتایج محاسباتی نشان می دهد که الگوریتم پیشنهادی عملکرد بهتری در مقایسه با الگوریتم¬های دیگر در حل مسئله دارد.
سهیلا کاوش مهدی بیجاری
برنامه¬ریزی صنایع فولاد به دلیل محدودیت¬های خاص فرایندهای تولید در این صنعت، چندمرحله¬ای و چندمحصولی بودن خطوط تولیدی، هزینه و زمان¬های آماده¬سازی بسیار بالا و هزینه¬های سنگین انتظار محصولات نیمه¬ساخته برای تولید و نگهداری آن¬ها، به-علاوه از دست ندادن مشتریان در بازار رقابتی امروز دنیا، از پیچیده¬ترین مسائل برنامه¬ریزی تولید است. از سوی دیگر در کارخانجات تولید آهن و فولاد تداوم تولید و جلوگیری از قطع عملیات در اکثر خطوط امری ضروری به¬نظر می¬رسد. که این مسأله پیچیدگی برنامه¬ریزی در این صنعت را چند برابر کرده است. طراحی¬ مدل¬های برنامه¬ریزی و زمانبندی مختلف برای خطوط صنایع فولاد، نشان از اهمیت این مسأله دارد. در صنایع فولاد، ناحیه نورد گرم، یک ناحیه میانی در نواحی تولید است. این ناحیه محصول مورد نیاز را از ناحیه فولادسازی گرفته و با پردازش محصول گرفته شده آن را به ناحیه بعدی تحویل می¬دهد. در بیشتر کارخانه¬های فولاد، تولید براساس سفارش مشتری انجام می¬شود. محصولات قبل از نورد گرم براساس محدودیت¬هایی به سفارشات تخصیص می¬یابند. تخصیص محصولات به سفارشات، دارای هزینه است. از طرفی دیگر کمینه کردن دیرکرد در تحویل سفارشات هدف دوم مسأله برنامه¬ریزی در ناحیه نورد گرم است. در این تحقیق مسأله برنامه¬ریزی روزانه نورد گرم معرفی شده و فرمولبندی ریاضی متناسب با این مدل ارائه شده است. این مدل یک نوع مدل تعیین اندازه دسته تولید با شرایط چند کالایی، چند مرحله¬ای و تک¬سطحی است. سه هدف این مدل کمینه کردن هزینه تخصیص، دیرکرد و زودکرد در تحویل سفارشات است. در این تحقیق برای حل مسائل با ابعاد بزرگ، یک روش فراابتکاری بر پایه یک روش تصمیم¬گیری چندهدفه ارائه شد. دو روش چند هدفه دیگر برای مقایسات عددی معرفی شده و روش ارائه شده با آن دو روش مقایسه شده است. کارایی این روش در مساله مورد بررسی با نتایج عددی نشان داده شده است.
مهدی قاسمی محمدسعید صباغ
بعضی از مسائلی وجود دارند که با افزایش بعد آنها، زمان حلشان به طور نمایی افزایش می یابد. این مساله ، مسائل بهینه سازی ترکیبی هستند ، که زمان حل آنها به صورت تابعی غیر چندجمله ای است . یکی از مسائل بهینه سازی ترکیبی مسئله فروشنده دوره گرد می باشد. به طور کلی دو روش برای حل این مسائل وجود دارد: روش های دقیق و ابتکاری . برخی از روشهای دقیق از جمله روش شمارش کامل ، شاخه و کران لیتل و برنامه ریزی پویا و برخی از روشهای ابتکاری از جمله الگوریتم نزدیکترین شهر دیدار نشده و روش شبکه الاستیک می باشند که در این تحقیق شرح داده شده است . در این تحقیق یک روش ابتکاری با ایده اولیه و گل برای یافتن تور نسبتا مناسب مسئله فروشنده دوره گرد ارائه داده ایم و همچنین یک الگوریتم ژنتیک مناسب برای حل مسئله فروشنده دوره گرد متقارن آورده شده است و عملکردهای نزدیکترین شهر دیدار نشده و ژنتیک با الگوریتم ابتکاری مقایسه شده اند.
پروانه اشرفی محمدسعید صباغ
این پایان نامه یک رهیافت بر مبنای الگوریتم simulated annealing را برای حل مساله توسعه بهینه سیستمهای انتقال برق که یک مساله غیرخطی ، ترکیبی و غیرمحدب می باشد، معرفی می نماید. این مساله را می توان به صورت ساده زیر خلاصه نمود. با توجه به شبکه موجود و پیش بینی بار و تسهیلات مورد نیاز در آینده خطوط انتقال جدید باید در چه زمان و مکانی احداث شوندتا ضمن برآوردن محدودیتهای شبکه ، هزینه لازم برای توسعه سیستم نیز کمینه شود.