نام پژوهشگر: سعید موحدی
لیلا دوستی ایرانی جمال محمدی
یکی از موضوعات قابل مطالعه در جهت شناخت شهر و نحوه شکل گیری آن مطالعه بافت قدیم یک شهر می باشد. سیری گذرا و کلی بر سیمای تمامی شهرهای ایران، بافت های قدیمی و با ارزش را به نمایش می گذارد، که در گذشته نه چندان دور از تحرک، نشاط و سرزندگی زیادی برخوردار بوده اند?. این بافت هابا اینکه در مراکز شهرها قرار دارند اغلب مساکن آنها به واسطه مصالح ناپایداری که در آنها به کار برده شده در حال تخریب و رها شدن می باشند. بافت قدیم شهر شهرکرد هم از نمونه های بافت های قدیمی با ارزشی است که بدلیل مشکلاتی از قبیل عدم دسترسی های مناسب، انحطاط اقتصادی، فرسودگی کالبدی، فرسودگی سازمان اجتماعی و...با تحولات کالبدی، اجتماعی و اقتصادی مواجه است. و برخورد بی تفاوت با روند تحولات و فرآیند های موجود موجب شده است، که ساختار فضایی و کالبدی بافت دچار تغییر شود و ضمن تغییر فرم بافت، تدریجاً ویژگی های نامطلوب بافت جدید را در خود منعکس نموده ودر چارچوب خصوصیات بافت ارگانیک، سیمای ناهنجاری عرضه نماید. در این پژوهش سعی شده با رویکردی جدید به بررسی مطالعات کالبدی فضایی پرداخته شود. برای بررسی های بیشتر از روش پیمایشی، اسنادی، آماری و توصیفی و تحلیلی به کار برده شده و به منظور شناخت ویژگی های این بافت حدود 400 پرسشمانه توزیع و علاوه بر آن برای تجزیه و تحلیل بهتر از نرم افزارهای arc gis , spss استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که تاکنون اجرای طرح های نوسازی و بهسازی در بافت فرسوده شهر جزء در مناطقی که منافع آتی را برای افراد و سازمانهای مسئول اجرای طرح را دارند اجرایی نمی شود. تاکنون سهم ناچیزی از این مناطق نوسازی و بهسازی صورت گرفته و دیگر مناطق شهر تاکنون به جزء مخروبه هایی که شهرداری آنها با با قیمت های ناچیزی خریداری و به عنوان پارکینگ عمومی مورد بهره برداری قرار گرفته و در بسیاری از موارد مشاهده شده تعدادی از این پارکینگ ها به عنوان محلی برای دستفروش ها تبدیل شده واقدامات اساسی در این زمینه صورت نگرفته است. و دیگر مناطق بدلیل شرایط پایین اقتصادی ساکنین منجر به عدم اجرای طرح تاکنون شده است. با توجه به اینکه ساکنین بافت قدیم شهر شهرکرد از ساکنین اصلی این بافت می باشند وا ز نظر اقتصادی، کالبدی، و اجتماعی امتیازات خاصی نسبت به دیگر بافت های قدیم شهرها دارند مشارکت مردم عامل مهمی در توسعه بهسازی و نوسازی این بخش از شهر دارد.
زینب عمرانی سعید موحدی
حمل ونقل و ارتباطات از بخش های زیربنایی در اقتصاد هر کشور به حساب می آید و امروز به عنوان یکی از شاخص های توسعه یافتگی کشورها محسوب می شود. سیاست های حمل و نقل در سراسر جهان به وضوح نیازمند رشدی هستندتاپابه پای تمایل فزاینده برای جابه جایی، توسعه یابندو کیفیت زندگی را حفظ کنند.در این راستا مدیریت ایمنی و کاهش حوادث جاده ای یک موضوع کلیدی به حساب می آید.سیستم حمل و نقل جاده ای به عنوان اصلی ترین بخش شبکه حمل و نقل، به سبب ویژگی های خاص نسبت به سایر سیستم های جابه جایی، استفاده کنندگان بیشتری دارد.معیار سنجش ایمنی راه، تصادفات جاده ای است.متأسفانه در کشور های در حال توسعه به ویژه ایران عدم توجه به عوامل موثر برتصادفات جاده ای از جمله پدیده های اقلیمی؛ باعث شده است که خسارات ناشی از تصادفات جاده ای بسیار بالا باشد.با توجه به تنوع آب و هوا در نقاط مختلف کشور آسیب پذیری حمل و نقل در رابطه با نامناسب بودن آب و هوا دارای وضعیت های متفاوتی می گردد.سرما و یخبندان، گردو خاک، مه و کاهش دید، برف و باد های شدید، پدیده های آب و هوایی هستند که می توانند در ایمنی جاده ها تأثیر گذار باشند و باعث افزایش تصادفات جاده ای شوند. این پژوهش نیز به جهت اهمیت تصادفات جاده ای و تأثیر گذاری پدیده های اقلیمی برسوانح جاده ای؛ به بررسی ارتباط بین تصادفات و شرایط جوی و میزان تأثیر گذاری این عوامل در یکی از محور های مهم ارتباطی استان اصفهان(آزاد راه اصفهان ـ کاشان)پرداخته است.جهت نیل به این هدف آمار روزانه هواشناسی مربوط به پدیده های (برف، باران، مه،گردوخاک و هیز) ایستگاههای سینوپتیک اصفهان، کاشان، نطنز، اردستان و مورچه خورت در دوره آماری 1992 تا 2010 اخذ گردید. پس از رمزگشایی کد ها ی دیدبانی پدیده های مورد نظر، پدیده های جوی در هر روز مشخص و نمودار های مربوط به تعداد روزهای هر پدیده در محیط excel ترسیم شد.همچنین با محاسبه میانگین تعداد روزهای همراه با هر پدیده نقشه های اقلیمی مورد نظر با کمک نرم افزار arc gis تهیه گردید. در مرحله بعد آمار تصادفات جاده ای آزادراه اصفهان ـ کاشان مربوط به سال های 1386تا 1389به کمک شاخص z دسته بندی و پدیده های موجود در روزهای با تصادفات بیش از یک انحراف معیار از میانگین استخراج گردید تا سهم هر پدیده در تصادفات مشخص شود.نتایج نشان دادکه وجود پدیده برف به طور چشمگیری باعث افزایش تصادفات می شود و همچنین پدیده برف تأثیر زیادی در تصادفات آزاد راه اصفهان ـ کاشان داشته است.
سارا فاطمی قیری سعید موحدی
یخبندان،بارش (برف، باران،تگرگ و ...)، گردوخاک، مه و بادهای شدید، پدیده های آب وهوایی هستند که می توانند در ایمنی جاده ها تأثیرگذار باشند و باعث افزایش تصادفات جاده ای شوند. این پژوهش به بررسی ارتباط بین تصادفات و شرایط جوی و میزان تأثیرگذاری این عوامل در یکی از محورهای مهم ارتباطی استان اصفهان (بزرگراه اصفهان ـ فریدون شهر) پرداخته است.جهت نیل به این هدف از آمار روزانه ایستگاه های سینوپتیک موجود در محور مورد مطالعه شامل ایستگاه های اصفهان، فرودگاه شرق اصفهان، نجف آباد، داران و فریدون شهر در دوره آماری 1992 تا 2010 گرفته شد، پس از رمزگشایی کدهای دیدبانی مربوط به پدیده های جوی، پدیده های مورد مطالعه(برف، باران، تگرگ، مه، گردوخاک و هیز) در هر روز مشخص گردید.با توجه به آمار ماهانه بلندمدت ایستگاه های مورد مطالعه نقشه توزیع فضایی هر پدیده برای ماه های مختلف سال ترسیم شد. در مرحله بعد آمار تصادفات جاده ای(89-1386) این محور اخذ و به کمک شاخص z دسته بندی و تصادفات بیشتر از 1 سیکما از میانگین مشخص شد.نتایج نشان دادکه پدیده برف به طور چشمگیری باعث افزایش تصادفات می شود و همچنین پدیده برف تأثیر زیادی در تصادفات بزرگراه اصفهان ـ فریدون شهر داشته است. با در نظر گرفتن آمار تصادفات روزانه بیشتر از 1 سیکما و بررسی روزهای همراه با هر پدیده و بررسی روزهای بدون پدیده به این نتیجه رسیدیم که میانگین آمار تصادفات روزانه روزهایی که همراه با پدیده بوده بیشتر از روزهایی است که پدیده جوی غالبی مشاهده نشده است. به طور کلی میانگین آمار تصادفات روزانه در روزهای همراه با پدیده (3.5 تصادف در روز) از میانگین آمار تصادفات روزانه بدون پدیده بیشتر است.برای مقایسه معنی دار بودن میانگین تصادفات روزهای همراه با پدیده و روزهای بدون پدیده از آزمون تحلیل واریانس (anova) استفاده شد. نتایج نشانداد که در سطح احتمال 1درصد بین مقادیر تصادفات هر کدام از پدیده ها تفاوت وجود دارد.با توجه به وجود تفاوت بین پدیده ها و بین روزهای همراه با پدیده و روزهای بدون پدیده از آماره lsd استفاده شد. همچنین نتایج نشان داد میانگین تصادفات در روزهای همراه با پدیده های برف و تگرگ با تعداد تصادفات در روزهای بدون پدیده تفاوت معنی داری در سطح 5% وجود دارد.
ندا نادعلی جمال محمدی
صنعت گردشگری یکی از متنوع ترین و در عین حال فراگیرترین مشاغل محسوب می گردد به طوری که علاوه بر اشتغال زایی منجر به گردش مالی بی نظیری در دنیا شده است و عامل مهمی برای پیشرفت و تکامل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی کشورها محسوب می شود.ایران یکی از دیدنی ترین مناطق جهان است و جزء ده کشور اول جهان به لحاظ جاذبه های گردشگری می باشد و در این میان اصفهان یکی از زیبا ترین و پرجاذبه ترین استانهای ایران است که با وجود داشتن ظرفیت بالا برای جذب گردشگر،با برنامه ریزی علمی برای امکانات و تسهیلات و جاذبه ها،جهت دستیابی به توسعه پایدار گردشگری،سعی در جهت رسیدن به این مهم را داشته است. یکی از مهمترین مسائلی که در تصمیم گیری برای سفر اهمیت دارد، اقامت است. اقامتگاه از دو جهت قیمت و رفاه برای گردشگر مهم است. امروزه در کشورهای پیشرفته ی دنیا بویژه آمریکا برای گردشگران امکانات ویژه ای تحت عنوان محیطهای کمپینگ در نظر گرفته شده است . هدف این تحقیق مکان یابی کمپینگ های گردشگری در شهر اصفهان با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی است. تحقیق حاضر از نوع کاربردی و روش تحقیق آن توصیفی ، تحلیلی و روش میدانی که شامل پژوهش پیمایشی از طریق مشاهد? وضعیت گردشگران و ارائه پرسشنامه به کارشناسان و گردشگران می باشد، سپس پرسشنامه ها کد گذاری شده و با استفاده از نرم افزار آماری spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. در ضمن روش تحقیق در اطلاعات مربوط به تهیه نقشه ها از طریق نرم افزار arc gis و مدل های مختلف مکان یابی گردآوری و تنظیم شده است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که ایجادکمپینگهای گردشگری در شهر اصفهان می تواندباعث جذب گردشگران ، جذب و سامان دهی گردشگران، ساماندهی فضایی و کالبدی شهر اصفهان شود . علاوه بر آن ایجاد کمپینگ های گردشگری باعث کاهش ترافیک درون شهری و آلودگی هوا، افزایش ماندگاری گردشگران خواهد شد.
سهراب قایدی سید ابوالفضل مسعودیان
فرود دریای سرخ زبانه ای کم فشار و طویل از جنوب تا شمال دریای سرخ به سمت شرق مدیترانه در ترازهای پایین جو است. این فرود می تواند بر آب و هوای مناطق مجاور خود و از جمله ایران تاثیر گذار باشد. برای شناسایی فرود دریای سرخ از داده های ارتفاع ژئوپتانسیل ساعت 12 گرینویچ مرکز ملی پژوهشهای جوی اقیانوسی ایالات متحده از سال 1339 تا 1388 خورشیدی در چارچوب پوش 10 تا 45 درجه شمالی و 15 تا 65 درجه شرقی استفاده شده است. با توجه به درجه تفکیک 5/2 × 5/2 درجه، این قلمرو شامل 315 یاخته می باشد. ابتدا به روش درونسو تعداد 1645 نمونه ی بارز فرود دریای سرخ شناسایی گردید. سپس با تحلیل این نمونه ها سه الگوی اصلی فرود(خاوری، میانی و باختری) تعیین گردید. در ادامه به روش همبستگی وزنی از میان الگوهای شناخته شده به روش برونسو فرودهای دریای سرخ در طی تمام دوره پژوهش مشخص گردیدند. نتایج نشان داد که الگوریتم برونسوی ایجاد شده با این روش تا حد زیادی قدرت شناسایی الگوهای فرود را دارد. بطوریکه میزان خطا در آن حدود 2 مورد در هر 80 مورد است. روند فرود دریای سرخ در طول دوره ی مطالعه، افزایش آنرا بین سالهای 1339 تا 1378 و سپس تا حد کمی کاهش نشان می دهد. میانگین رخداد ماهانه ی فرود دریای سرخ، بیشترین رخداد فرود را در طی ماههای آذر و آبان نشان می دهد. رخداد فرود در طی تابستان به صفر می رسد. بسامد رخداد فرود در هر ماه در طول دوره ی مطالعه نیز، بیانگرسیری صعودی رخداد فرود دریای سرخ در بیشتر ماهها بویژه در ماههای فروردین، آبان و آذر است. برای بررسی تاثیر فرود دریای سرخ بر بارش ایران ابتدا داده های بارش ایران برای دوره ی (1/1/1340 تا 10/10/1383 خورشیدی) تهیه شد. سپس با شناسایی فرودی که صورت گرفته بود، میزان تاثیر آن بر بارشها تعیین گردید و نسبت افزایش بارش نسبت به میانگین بارش در دوره ی مطالعه در هر یک از ماههای سال، برای هر یک از الگوهای فرود دریای سرخ محاسبه و نقشه های آن ترسیم گردید. میزان تاثیر فرود دریای سرخ بر بارش در هر یک از ماهها و الگوهای مختلف، متفاوت است. بیشترین پهنه و درصد افزایش بارش در زمان رخداد الگوی میانی فرود دریای سرخ مربوط به اردیبهشت و خرداد ماه، در زمان الگوی باختری مربوط به بهمن و اسفندماه و در زمان الگوی خاوری مربوط به اردیبهشت و مهر ماه است. برای بررسی رابطه ی فرود دریای سرخ با بارشهای سنگین ایران نقشه های تراز سطحی بررسی شد. از سی مورد بارشهای سنگین ایران به ترتیب رتبه(بر اساس میانگین بارش)، هفده مورد در ارتباط با فرود دریای سرخ بوده است. نقشه های ارتفاع ژئوپتانسیل در تراز میانی جو نیز نشان از وجود فرودی میانی همزمان با فرود سطحی دریای سرخ در زمان بارشها دارد. سه مورد از این بارشها تحلیل شد. این تحلیل نشان داد که بیشترین تاثیر بارشهای سنگین ناشی از فرود دریای سرخ مربوط به جنوب و جنوب غرب کشور است. نقشه های همگرایی شار رطوبتی در زمان سه بارش سنگین حاکی از انتقال رطوبت از دریای عرب به سمت دریای سرخ است. این رطوبت سپس در اثر حرکات صعودی متاثر از فرود میانی بر روی دریای سرخ، صعود کرده و به سمت مناطق شرقی این دریا و از جمله ایران جریان می یابد و منجر به بارشهای سنگین می شود.
زهره مریانجی حسین عساکره
چکیده: مطالعه در خصوص تغییرات رژیم بارش به ویژه در مناطق خشک ونیمه خشک همواره از اهمیت خاصی بر خوردار است. در این مطالعه با استفاده از داده های میانیابی شده روزانه بارش44 ساله (1383-1340) ایستگاه های هواشناسی به مطالعه اقلیم شناسی بارش کشور ازطریق تحلیل همساز ها وتغییرات روند و رژیم بارش کشور پرداخته شد. در این تحقیق3 همساز اول مورد استفاده قرار گرفته است تا تغییر پذیری الگوهای بارش را تفسیر نماید. بطور کلی اولین همساز یک چرخه سالانه منفرد از مشاهدات را نشان می دهد به عبارت دیگرمشاهده یک سال می تواند توسط یک چرخه با دامنه بزرگ در مقایسه با دیگر همساز ها بیان شود. دومین همساز نشان دهنده گرایش به یک تغییر نیمه سالانه بارش است که نمی توانند در داده های مشاهده شده ظاهر گردد. سومین همساز جزئیات بیشتری از تغییرات سالانه بارش را توصیف می کند. با تحلیل سهم پراش همسازهای مختلف بارش از منابع مختلف تعیین و با تحلیل دامنه اختلاف بیشینه وکمینه بارش در مناطق مختلف مشخص و نیز زمان وقوع حداکثر بارش تخمین زده شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که در روند سالانه بارش درصدبیشتری(54 درصد) از مساحت ایران دارای روند مثبت به میانگین 72/1میلیمتر بوده است. در فصل پاییز ، روند درمناطق غربی ایران با افزایش و درمناطق شرق با کاهش مواجه بوده است. در فصل زمستان نیز نواحی جنوب و غرب ایران بارش با افزایش توام بوده است . میانگین روند این فصل در سراسر کشور 2/0 می باشد. فصول کم بارش تابستان و بهار هم روند کاهشی را نشان داده یعنی درطول 44 سال گذشته کم بارش تر شده اند. این امر گویای تمرکز فصلی بارش است. در بررسی مشخصه های فصل بارش معلوم گردید که نواحی غرب کشور دفعات رخداد روز خشک بیشتر اما تداوم آن کم شده است. یعنی دوره خشک در کشور رو به انبساط و دوره بارانی رو به انقباض است . بر اساس تکنیک تحلیل همسازهای بارش مشخص شد که همساز های اول و دوم نقش غالبی در توجیه تغییرات بارش ایران ایفا می کنند. این دو همساز بیش از 90 درصد واریانس بارش در ایران را توجیه می کنند. سهم درصد واریانس همساز اول در بارش سالانه ایران از شمال به جنوب افزایش می یابد و در همساز دوم این رابطه معکوس می شود. مقادیر پایین درصد واریانس همساز دوم بیان کننده تک اوجی بودن بارش است و نشان دهنده این است که رژیم اصلی بارش عمدتاً زمستانه است. همساز سوم که گویای وجود سه اوج در بارش است، مقادیر پایینی را برای کل کشور نشان می دهد. در همساز سوم مقدار ضریب همبستگی سه متغیره درصد پراش با فراسنج های مکانی (طول وعرض جغرافیایی و ارتفاع) بالاتر از دو همساز دیگر است. یعنی بارش های فصلی و محلی بیشتر تابع عوامل مکانی نظیر طول جغرافیایی ،عرض جغرافیایی و ارتفاع است. همچنین در مقایسه همساز های چهار دهه مورد بررسی(1383-1374، 1373-1364، 1363-1354، 1353-1344) مشخص شد که مقدار واریانس همساز اول (حدود90درصد) در چهار دهه تغییرات زیادی نکرده است. یعنی رژیم بارش غالب در کشور همچنان تک اوجی (زمستانه ) است. مقدار پراش همساز دوم با تغییرات و جابجایی هم مقدارها همراه است، مقدار پراش همساز سوم در دهه سوم و چهارم با افزایش چشمگیری رو به رو بوده که به معنای پیدایش رژیم های جدید بارش محلی در برخی نقاط کشوراست. تغییر پذیری رژیم بارش در کشور به 5 گروه عمده طبقه بندی شد. نتایج این تحقیق می تواند در برنامه ریزی و مدیریت منابع آب و آمایش سرزمین مورد توجه قرار گیرد. واژه ها ی کلیدی: روند ، رژِیم بارش ، زمان(t) ، پراش ، همسازهای بارش، فصل بارش، ایران f
زهرا ماه آورپور سعید موحدی
چکیده در این پژوهش تلاش شده است احتمال وقوع و عدم وقوع بارش های روزانه ی ایران به صورت فرآیندهای تصادفی با مدل احتمالاتی موسوم به زنجیره ی مارکوف پیش بینی شود. سری زمانی بکار رفته در این مطالعه داده های روزانه ی بارش از پایگاه داده ی اسفزاری است. این داده ها بر اساس رخ داد و رخ نداد بارش با آستانه ی 5/0 میلی متر (بدون توجه به مقادیر بارش) برای 15991 روز (حدود 43 سال) از 1/1/1340 تا 11/10/1383 می باشد. آمار فوق برپایه ی آرایه ی شمارش فراوانی دوحالته (روزهای بارش و بدون بارش) مرتبه ی اول زنجیره ی مارکوف مرتب شد. با انجام آزمون نیکویی برازش خی دو پیروی فراوانی حالات از زنجیره ی مارکوف دو حالته تأیید گردید. سپس آرایه ی احتمال انتقال به روش حداکثر درست نمایی محاسبه شد. با به توان رساندن مکرر این آرایه احتمال پایا و دوره ی بازگشت روزانه ی هر یک از دو حالت رخ داد و رخ نداد بارش برآورد شد. احتمال وقوع بارش در هر روز 1449/0 و احتمال عدم وقوع آن 8551/0 بدست آمد. در واقع دوره ی بازگشت بارش حدود 7 روز و دوره ی بازگشت خشکی حدود 1 روز برآورد گردید. دوره ی بازگشت بارش با تداوم یک روزه، دو روزه و سه روزه برای تمام ماه ها و فصول محاسبه شد. کوتاه ترین دوره ی بازگشت بارش های یک روزه در ماه های بهمن و اسفند هر دو با 7/3 روز و طولانی ترین دوره ی بازگشت بارش های یک روزه در ماه های شهریور با 3/29 و امرداد با 4/28 روز مشاهده شد. محاسبات نشان داد تفاوت زیادی بین دوره ی بازگشت بارش های یک روزه (احتمال وقوع) بین ماه های سال وجود دارد. ماه های سرد دوره ی بازگشت کوتاه تر و ماه های گرم دوره ی بازگشت طولانی تر دارند. همچنین بررسی ها آشکار کرد بین دوره های بازگشت یک روزه و دو روزه ی بارش در دوره ی سرد سال اختلاف کمتر و در دوره ی گرم سال اختلاف بیشتر است. در این پژوهش دوره ی بازگشت بارش با تداوم سه روزه نیز مورد واکاوی قرار گرفت. نتایج نشان داد احتمال وقوع چنین تداومی در ماه های گرم سال بسیار نامحتمل است. اما برای ماه های دوره ی سرد سال با احتمال ضعیف تر نسبت به دوره ی بازگشت بارش های یک و دو روزه، می توان انتظار چنین تداومی را داشت. در این مطالعه همچنین بر پایه ی احتمالات مارکوفی دیگر ویژگی های دوره های بارش و بدون بارش مانند فراوانی روزها، طول دوره ها و چرخه ی هوایی به صورت ماهانه و فصلی محاسبه شد. بیشترین فراوانی روزهای بارش برای بهمن و اسفند حدود 9 روز و بیشترین فراوانی روزهای بدون بارش برای سه ماه فصل تابستان بیشتر از 30 روز بدست آمد. محاسبه ی طول دوره ی تر مورد انتظار برای هیچ ماهی بیشتر از 2 روز را تعیین نکرد. حداقل طول دوره ی بارش در شهریور با 24/1 روز و حداکثر آن در اسفند 99/1 روز مشخص شد. اختلاف طول دوره های بدون بارش بین ماه ها قابل ملاحظه است. کمینه ی آن در اسفند 4/5 روز و بیشینه در شهریور با حدود 42 روز مشاهده شد. طول دوره های بدون بارش برای سایر ماه ها بین این دو مقدار در نوسان است.
معصومه سادات بیابانکی سید ابوالفضل مسعودیان
ترکیب اثر رطوبت و دما پدیدهی اقلیمی شرجی را به وجود میآورد. شدت شرجی با نم نسبی و دما رابطه مستقیم دارد. با افزایش نم نسبی، شدت شرجی افزایش و با کاهش دما نیز کاهش می یابد. هدف از این مطالعه بررسی مکانی و زمانی رخداد شرجی در ایران است. در این پژوهش برای بررسی همدید پدیدهی شرجی از دو دسته داده استفاده شده است. دسته اول دادههای میانگین دمای روزانهی 235 پیمونگاه همدید و اقلیمی کشور در بازه زمانی1383-1340 می باشد. با استفاده از این دادهها و با توجه به این که بیشینه نم نسبی صددرصد است، دمای آستانهی شرجی 8/16 درجه سلسیوس در نظر گرفته شده و به تهیه نقشههای پهنهبندی کشور با دمای آستانهی شرجی اقدام شد که نتایج نشان دهندهی تأثیر بیشتر نم نسبی نسبت به دما در پراکندگی نواحی شرجی ایران میباشد. و دستهی دوم دادههای مربوط به نم نسبی است که این دادهها را به طور غیرمستقیم از دادههای فشاربخارآب واقعی و فشاربخارآب اشباع 235 پیمونگاه همدید کشور( در بازه زمانی 43سال) به دست آمد. آنگاه بر اساس دو شاخص لانکستر-کارستن و وانگ-گونگ به تهیه نقشههای پهنه بندی کشور در مقیاس ماهانه و سالانه اقدام گردید. نتایج نشان میدهد که از نظر زمانی اوج شرجی در مردادماه رخ میدهد و به علت وجود دو پهنه آبی عظیم به عنوان سرچشمهی رطوبت جو در شمال و جنوب ایران، از نظر مکانی سواحل جنوبی و شمالی از بیشترین فراوانی رخداد شرجی برخوردار است. خصیصه شرجی از نظر شدت، مدت و دوام حوزه نفوذ در شمال و جنوب کشور یکسان نمیباشد و در تمام سال فراوانی، شدت و وسعت نواحی شرجی در جنوب بیشتر از شمال است که این امر به علت جو سرشار از رطوبت و دمای بالاتر کرانههای عمان میباشد. و در مجموع میانگین شدت شرجی در کرانههای دریای عمان بیشتر از دیگر نقاط کشور است.
زهرا محمدی سعید موحدی
چکیده: افزایش یا کاهش میزان بارندگی نسبت به شرایط میانگین بلند مدت، باعث وقوع دو پدیده مهم حدی یعنی سیل و خشکسالی می شود. خشکسالی از جمله وقایع اقلیمی است که در پهنه ی وسیعی از کشور ایران خود را به اشکال متفاوتی نشان می دهند و زندگی طبیعی ساکنین این مناطق را تحت تأثیر قرار می دهد. خشکسالی، افزایش دما و تبخیر و تعرق، افزایش مصرف و الگوهای مدیریتی نامناسب از عوامل بنیادی ایجاد بحران آب می باشند. رودخانه زاینده رود به دلیل ترکیب عوامل مذکور با چالش شدید اقتصادی، اجتماعی و مدیریتی ناشی از منابع آب روبرو است. در این پژوهش پس از شناخت و معرفی منطقه مورد مطالعه، به بررسی تأثیرات خشکسالی اقلیمی به کمک شاخص spi و sdi و پهنه بندی خشکسالی اقلیمی پرداخته شد. نتایج نشان داد که سال های 1378 و 1386 خشکترین سال های حوضه می باشند. مقادیر spi این سال ها به ترتیب 30/1- و 79/1- است. پس از آن روند بارش ایستگاه های حوضه به وسیله آزمون من کندال بررسی شد. نتایج این آزمون نشان داد که بارش در بخش جنوب غربی حوضه (ایستگاه کوهرنگ) که نقش اصلی در تأمین آب رودخانه زاینده رود دارد دارای روند کاهشی است. تأثیر این کاهش تا حدی است که باعث کاهش 30 درصدی در دبی ورودی سد زاینده رود شده است. در نهایت به وسیله شاخص ذخیره آبهای سطحی (swsi) خشکسالی هیدرولوژیک حوضه بررسی شد که نتایج نشان داد که سال های 1377 و 1378 جز خشک ترین سالهای حوضه می با شند که مقادیر swsi آنها به ترتیب 52/2- و 55/2- است و مرطوب ترین سال حوضه نیز سال 1371 با مقدار swsiبرابر با 88/2 است. میزان فراوانی که از شرایط swsi گرفته شد نشان داد که در طول دوره آماری بیشترین فراوانی را شرایط نرمال حوضه با 43 درصد داشته است و پس از آن خشکسالی ضعیف بوده که دارای 22 درصد فراوانی است. محاسبات صورت گرفته نشان می دهد که در 31 درصد موارد شرایط خشکسالی با شدت های متفاوت بر حوضه حاکم بوده است. در نهایت با مقایسه ای که بین شاخص spi و swsi صورت گرفت نشان داده شد که شاخص swsi شاخصی مناسب جهت پایش خشکسالی هیدرولوژیکی حوضه می باشد.د
مریم افضلی داریوش رحیمی
چکیده تغییر اقلیم، افزایش درجه حرارت و نوسانات مکانی و زمانی بارندگی از مسائل مهم زیست محیطی تلقی می شوند. با توجه به اهمیت قابل ملاحظه آن ها، هم اکنون مطالعات بسیاری به این موضوع اختصاص یافته است. در بسیاری از نظریه های تغییراقلیم بر نوسانات بارش تاکید شده است. قابل ذکر است که خسارات ناشی از نوسانات بارندگی، تنها مربوط به دوران های خشک نبوده، بلکه گاهی مازاد بارندگی رخ داده و سیل های ویرانگری را در پی داشته است. چنین فجایعی تأثیر نامطلوبی بر اقتصاد ملی داشته است. شاخص های پیوند از دور با رخداد فازهای مثبت و منفی، نوساناتی را بر عناصر اقلیمی و متقابلاً هیدرومتری، متحمل می شوند. در این پژوهش، پس از شناخت و معرفی جامع محدوده مورد مطالعه، به بررسی اثرات شاخص های پیوندازدور بر بارش غرب و جنوب غرب ایران و دبی حوضه کارون بزرگ پرداخته شده است. روش های آماری به کار گرفته شده، آزمون من کندال، ریزگردانی آماری به کمک تکنیک همبستگی آماری، تحلیل خوشه ای و تحلیل عاملی است. نتایج آزمون من کندال نشان داد که تنها در تعداد معدودی از ایستگاه ها بارش دارای روند معنادار است. در مقیاس سالانه این شرایط در ایستگاه های بهبهان، رامهرمز، سرپل ذهاب و مسجدسلیمان حاکم است که در سطح 05/0 دارا بودن روند در آن اثبات شده است. در مقیاس سالانه در هیچ کدام از ایستگاه های هیدرومتری روند معناداری نشان داده نشده است. در ادامه کار ریزگردانی های آماری نشان داد که. مهم ترین شاخص موثر بر دبی سالانه، شاخص pdo است که دارای همبستگی مثبت با مقادیر بارش است به این معنا که در طی فاز مثبت آن، دبی نیز افزایش و در فاز منفی دبی کاهش می یابد. در متغیر اقلیمی دیگر یعنی بارش هم در محدوده مورد مطالعه در مقیاس سالانه شاخص nino3.4 مهم ترین عامل بارش شناخته شده که به جز در ایستگاه شهرکرد در سایر ایستگاه ها همبستگی مثبت را با بارش نشان می دهد. در متن پژوهش شاخص های موثر بر هر فصل به تفکیک بیان و مورد تحلیل قرار گرفتند. واژگان کلیدی: الگوهای پیوند از دور، ریزگردانی آماری، روند، جنوب غربی
هدیه محمد نژاد حجت اله یزدان پناه
این مطالعه به منظور بررسی اثرات تغییر اقلیم بر مراحل فنولوژی گندم رقم (m73-18) در ایستگاه تحقیقات هواشناسی کشاورزی کبوترآباد انجام شده است. روش مطالعه در این تحقیق توصیفی – اسنادی می باشد. بدین صورت که در مرحله اول اطلاعات و آمار مورد نیاز از منابع مکتوب تا حد امکان فیش برداری و یا از سازمان های ذیربط اخذ گردید.در مرحله بعد رخداد تغییر اقلیم در منطقه با آزمون من کندال ارزیابی شد. نتایج بدست آمده از آزمون من کندال نشان می-دهدکه در دوره تاریخی 2010- 1987 و افق 2039- 2013 دما در سطوح احتمال 5 و 1 درصد دارای روند افزایشی می باشد.در ادامه با کوچک مقیاس سازی آماری داده های خروجی مدل های ccsm4 پروژه ی cmip5 برای پارامترهای اقلیمی حداقل، حداکثر و میانگین درجه حرارت منطقه تحت سناریو rcp 4.5 ، در افق 2039- 2013 شبیه سازی شدند. سپس مراحل فنولوژی گندم و طول دوره رشد با استفاده از شاخص gdd برای افق 2039- 2013 براورد شد . گندم رقم m73-18 در منطقه مورد مطالعه از تاریخ 5 نوامبر تا 20 نوامبر کاشت می شود.تحت شرایط تغییر اقلیم در آینده شروع فصل کاشت از تاریخ10 اکتبر تا 29 اکتبر برآورد می شود. ابتدای دوره ی کاشت در دوره های آتی 25 روز جابجا شده است( از 5 نوامبر به 10 اکتبر). و انتهای دوره ی کاشت نیز 21 روز جا به جا شده است(از 20 نوامبر به 29 اکتبر). در دوره پایه به طور متوسط طول دوره رشد از کاشت تا جوانه زنی 13 روز و در افق 2039- 2013 به 8 روز کاهش می یابد.طول دوره رشد از جوانه زنی تا تشکیل ساقه در دوره پایه به طور متوسط 110 روز، و در افق 2039- 2013 به 161 روز افزایش می یابد. طول دوره رشد از تشکیل ساقه تا گلدهی در دوره پایه به طور متوسط 50 روز، و در افق 2039- 2013 به 32 روز کاهش می یابد.طول دوره رشد از گلدهی تا رسیدن در دوره پایه به طور متوسط 31 روز، و در افق 2039- 2013 به 32 روز می باشد
حسین زارعان حجت الله یزدان پناه
یکی از مهمترین چالش های مطالعات اقلیمی در ایران، دسترسی نداشتن به داده های اقلیمی دراز مدت است؛ از جمله این مناطق، منطقه دنا می باشد. این منطقه در قسمت ارتفاعات زاگرس مرکزی ایران، بخشی هایی از استان-های اصفهان، چهارمحال و بختیاری، فارس و بیشتر استان کهکیلویه و بویر احمد را در بر گرفته است. طولانی-ترین گزارش های اقلیمی و آب و هوایی ایستگاه های هواشناسی منطقه، کمتر از 30 سال می باشد. ازآنجایی که میزان رشد درختان، متأثر از پارامترهای اقلیمی و به ویژه دما و بارش است، لذا تغییرات سالیانه در بارندگی و دما، در حلقه های سالیانه، قابل ملاحظه است. شاخه علم اقلیم شناسی درختی، با مطرح کردن اثرات اقلیمی موجود در حلقه-های سالیانه درختان، شناخت دما و بارندگی ادوار گذشته را فراهم می سازد. در این مطالعه هدف اصلی، بازسازی متغیرهای اقلیمی دما و بارش سالیانه به کمک دانش اقلیم شناسی درختی گونه بلوط ایرانی در منطقه دنا می باشد. برای این منظور، سه رویشگاه گونه غالب بلوط در منطقه یاسوج، سی سخت و میمند انتخاب و مجموعاً 52 نمونه رویشی در دو جهت جغرافیایی جنوب غربی و شمال شرقی، برای کل منطقه دنا، استخراج شدند. نمونه های رویشی پس از آماده شدن، توسط نرم افزار اتوکد، شمارش و اندازه گیری شدند. سپس تطابق زمانی دو نمونه از هر درخت و تمامی درختان هر رویشگاه توسط برنامه تِساپ انجام و گاه شناسی هر رویشگاه و میانگین گاه شناسی رویشگاه ها، توسط این برنامه تهیه شد. ارزش گاه شناسی بدست آمده برای مطالعات گاه شناسی درختی و اقلیم-شناسی درختی، با آزمون پارامترهای آماری آنها توسط نرم افزار آر-استان تعیین و تأیید شد. برخی از نتایج پارامترهای آماری گاه شناسی تهیه شده عبارتند از: درصد تطابق واریانس بین نمونه ها بین 2/79 تا 6/92، همبستگی بین نمونه ها 584/0، میانگین حساسیت بین نمونه ها بین 296/0 تا 345/0، میزان سیگنال جمعیت درختان بین 901/0 تا 910/0، نسبت سیگنال به اغتشاش بین 52/9 تا 16/10، میزان خودهمبستگی بین هر حلقه نسبت به حلقه بعد از خود بین 11/0- تا 14/0. برای استاندارد سازی حلقه های رویشی، از میان چهار نوع گاه-شناسی تهیه شده ، گاه شناسی باقیمانده (res)، جهت بازسازی متغیرهای اقلیمی انتخاب شد. جهت مطالعه گاه-شناسی تهیه شده با متغیرهای اقلیمی، چهار ایستگاه هواشناسی در داخل منطقه انتخاب و داده های 30 ساله بارندگی، دما، تبخیر و تعرق پتانسیل، تعادل آبی و شاخص حرارتی آنها (1390-1361) مورد واکاوی قرار گرفت. بر اساس نتایج ضریب همبستگی پیرسون، در همه رویشگاه ها، واکنش گاه شناسی باقیمانده به بارندگی سالیانه بین 68 تا 71 درصد، به میانگین، میانگین حداکثر و حداقل دمای سالیانه، بین 63 تا 71 درصد، همگی با ضریب اثر مثبت، معنی دار (p<0.01) بوده است و حساسیت پهنای دوایر رویشی به میانگین متحرک سه ساله بارش ماه-های اسفند، اردیبهشت، خرداد، تیر و آذر با ضریب اثر مثبت، بین 336/0 تا 488/0 و با ماه های مرداد و شهریور با ضریب اثر منفی بین 394/0- تا 536/0- معنی دار شده است (p<0.05). در ادامه، با استفاده از یک تحلیل رگرسیونی خطی ساده و درجه دو، یک الگوی نهایی برای هر رویشگاه تهیه و مشخص شد که گونه بلوط ایرانی در مناطق، بیشترین حساسیت را به مقدار بارندگی سالیانه به ویژه بارندگی قبل و ابتدای فصل رویش و سپس میانگین، میانگین حداقل و حداکثر دما در قبل و در طول فصل رویش دارد. بعد از شناسایی همبستگی قابل قبول میان گاه شناسی تهیه شده و متغیرهای اقلیمی، با استفاده از یک تحلیل رگرسیونی ترکیبی خطی ساده و درجه دو، اقدام به بازسازی متغیرهای اقلیمی، برای یک دوره زمانی 131 ساله مشترک بین گاه شناسی رویشگاه ها گردید. نتایج این بازسازی را می توان چنین خلاصه نمود: - در ابتدا، اعتبار الگوهای بازسازی شده ی بارندگی و دما، با مقایسه داده های آنها با داده های ایستگاه های شاهد ثابت شد. - مقدار بارندگی سالیانه در سه دهه ی اخیر، نسبت به یک قرن قبل از خود حدود چهار درصد (25 میلی متر)، (p<0.01)، افزایش یافته ولی مقدار بارندگی دهه ی اخیر (1390-1381) نسبت به دهه ی قبل از خود حدود دوازده درصد (85 میلی متر)، کاهش را نشان می دهد. - میزان بارش پاییزه در سه دهه ی اخیر، نسبت به یک قرن قبل از خود، حدود هفت درصد (5/13 میلی متر)، افزایش یافته است. - بالاترین ضریب اطمینان برآورد مقدار بارش بازسازی شده ماهیانه (p<0.05)، مربوط به آذر ماه و دیماه می-باشد که مقدار بارندگی سه دهه ی اخیر این دو ماه به ترتیب چهار و نیم درصد (1/5 میلی متر) و نه درصد (6/10 میلی متر)، نسبت به یک قرن قبل از خود افزایش را نشان می دهد. - میانگین دمای سالیانه در سه دهه ی اخیر نسبت به یک قرن قبل از خود، حدود یک و شش دهم درصد (23/0 درجه سانتی گراد) و میانگین بیشینه و کمینه دما به ترتیب حدود یک و شش دهم درصد (34/0 درجه سانتی گراد) و یک و چهار دهم درصد (074/0درجه سانتی گراد)، (p<0.01)، افزایش را نشان می دهد. - در میانگین، میانگین بیشینه و کمینه های دمای فصلی منطقه یک افزایش دمای حدود سه دهم تا شش و نه دهم درصد (1/0 تا 2/0 درجه سانتی گراد)، (p<0.05) را شاهد بوده ایم. - میانگین دمای فصل رویش در سه دهه ی اخیر حدود نیم درصد (1/0 درجه سانتی گراد)، (p<0.05)، نسبت به یک قرن قبل از خود، افزایش را نشان می دهد. - نتایج بازسازی دمای ماه های سال نشان می دهد که در طول سه دهه ی اخیر، دمای ماه های آبان، آذر، دی ، بهمن، فروردین، خرداد، تیر، مرداد و شهریور، نسبت به یک قرن قبل از خود، بین سه دهم درصد (01/0 درجه سانتی گراد،) تا چهار و هفت دهم درصد (12/0 درجه سانتی گراد)، (p<0.01)، افزایش یافته است. - خشک سالی ها و ترسالی های منطقه با استفاده از شاخص های مختلف حکایت از آن داشتند که در طول دوره ی آماری 131 ساله، حدود 19 درصد سال ها (25 سال)، شرایط خشک سالی و حدود 17 درصد سال ها (23 سال)، شرایط ترسالی بر منطقه حاکم بوده است. بر اساس شاخص spi، دوره های خشک سالی و ترسالی منطقه، روند خاصی نداشته ولی شاهد تکرار دوره های متناوب سه و چهار ساله خشک سالی و ترسالی در منطقه بوده ایم. - در انتها، با توجه به پرسش های تحقیق معلوم شد گونه بلوط ایرانی توان ارائه اطلاعات اقلیمی گذشته منطقه را در خود دارد و برآورد مقدار بارندگی سالیانه از روی حلقه های رویشی، از صحت و دقت بیشتری برخوردار است.