نام پژوهشگر: محمد سعید هخامنشی

بررسی بیان ژن cxcr4 در سرطان معده
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم طبیعی 1390
  مهرنوش نیک زبان   علی جلیلی

سرطان معده یکی از سرطان های شایع و یکی از فراوانترین علل مرگ در اثرسرطان است بطوریکه از لحاظ فراوانی در دنیا مقام چهارم را دارد ودومین عامل مرگ ناشی از سرطان پس ازسرطان ریه محسوب میشود. . طبق آمار سال2002 حدودا 930000 نفر مبتلا وجود دارد و تقریبا سالانه 800000 نفر در اثر ابتلا به آن می میرند. نرخ وقوع متوسط در ایران طی بررسی آماری از 2006- 1966 در مردان وزنان به ترتیب 15.2 و 6.7 به ازای هر صد هزار نفر است که بیش از دو سوم موارد در مرحله iv تشخیص داده شده اند.تا کنون بیان ژن های متعددی در سرطان های مختلف مورد بررسی قرار گرفته است . مشخص شده که تغییر در الگوی بیان ژن ها با افزایش توان رشد سلولی ، مقاومت به آپوپتوز ، تسهیل متاستاز ، ایجادنامیرائی و ایجاد محیط التهابی از عوامل زمینه ساز و پیش برنده ی سرطان ها می باشند . بیان ژن های کموکاینی وگیرنده های آنها در رابطه با توان آن ها در افزایش رشد ، تهاجم ، منع آپوپتوز و متاستاز سلول های سرطانی به وفور مورد بررسی قرار گرفته است . دراین بین بیان کموکاین sdf-1 و گیرنده ی کاملا اختصاصی آن cxcr4 به دلیل ایجاد توان رشد ، مهاجرت سلولی ، فعال کردن رونویسی و حتی ترجمه برخی از ژن ها در سلول های جنینی ، بنیادی ، پیش ساز ، خونی و سرطانی مورد توجه فراوان بوده است . cxcr4 یک گیرنده ی کموکاینی متصل به g-protein است که طی دوران جنینی در homing سلول های هماتوپوئیتیک در مغز استخوان ، تشکیل رگهای خونی بزرگ ودر مهاجرت سلول های پیش ساز عصبی نقش دارد. cxcr4 در تعدادی از بافت های بالغین نیز بیان می شود. رسپتور پروتئینی فعال در لنفوسیت های خون محیطی و unprimed t cell ها ، مونوسیت ها ، سلول های پیش ساز b ، پلاسما سل ها ،ماست سل ها ، سلول های پیش ساز cd 34+ مغز استخوان ، سلول های ماهیچه ی صاف عروق ، سلول های اندوتلیال ، سلول های اپی تلیال رنگدانه ی رتینال ، سلول های اپی تلیال آلوئولار و intestinal ، میکروگلیا ها ، نورونها و آسترو سیت ها یافت می شود . پس از شناسائی cxcr4 به عنوان کمک گیرنده ی اتصال ویروس ایدز این گیرنده بسیار مورد توجه قرار گرفت و به دلیل ایجاد خواص تهاجمی ، مهاجرت و افزایش رشد نقش آن در سرطان های مختلف بیشتر مدنظر قرار گرفت. cxcr4 شایع ترین گیرنده ی کموکاینی بیان شده در سلول های سرطانی است .اخیرا بیان cxcr4 در 23 سرطان مختلف با منشاهای مختلف گزارش شده است . ارتباط بیان این گیرنده با خواص توموری و همچنین پیشرفت مراحل توموری و به عنوان یک فاکتور پیش آگهی در برخی بدخیمی ها مانند پانکراس ، کبد و تومورهای کلورکتال مشخص شده است . در مطالعه ی حاضر سعی شده است که بیان آن در سطوح مختلف بیانی ( rna و پروتئین ) و طی مراحل مختلف توموری ارزیابی شود . در مجموع بیان cxcr4 در 23 نمونه ی توموری و 5 نمونه ی نرمال مربوط به حاشیه ی تومور با استفاده از تکنیک real time -pcr به صورت کمی مورد مطالعه قرار گرفتند و ژن بتااکتین به عنوان کنترل داخلی بکار رفت. همچنین بیان پروتئین cxcr4 در 27 نمونه ی سرطانی و 15 نمونه ی پیش سرطانی توسط ایمونوهیستوشیمی ارزیابی شد . نتایج به دست آمده نشان دادند که : 1- بیان cxcr4 در تومورها نسبت به حاشیه تومور افزایش می یابد . 2- بیان این ژن در stage های توموری پیشرفته تر ، افزایش بیشتری دارد. 3- بیان cxcr4 در مراحل پیش سرطانی از متاپلازی به دیس پلازی و نهایتا به تومور افزایش می یابد در حالیکه در نمونه های آتروفی بیان بسیار اندکی دارد .4- بیان این ژن در سل لاین سرطانی ags توسط تیمار با تالیدوماید کاهش می یابد. در مجموع یافته های فوق و سایر مطالعات پیشنهاد می کنند این گیرنده می تواند کاندید مناسبی جهت تعیین پیش آگهی تومور و گزینه ی مناسبی برای درمان باشد .

بررسی نقش جهش ژنی و مطالعه رابطه ژنوتیپ و فنوتیپ در بیماری های مادرزادی قلبی غیر سندرمیک نقص جداری دهلیزی و نقص جداری بطنی (asd, vsd)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده علوم پایه 1390
  فاطمه دهمرده   محمد سعید هخامنشی

بیماری های مادرزادی قلبی یکی از شایع ترین نارسائی های دوران کودکی است، به طوری که حدود یک درصد نوزادان زنده متولد شده دارای نقص های مادرزادی قلبی هستند. بیماری های مادرزادی قلبی می تواند در نتیجه ی نقص در قسمت ها ی مختلفی از قلب نظیر، دهلیز، بطن یا عروق قلب حاصل شود. ژن nkx2-5 بر روی بازوی بلند کروموزم 5 (5q34) قرار گرفته است و دارای دو اگزون بوده و یک پروتئین 324 آمینواسیدی را کد می کند. این فاکتور رونویسی هومئوباکس قلبی در طی دوران مورفوژنز قلب بیان شده به عنوان یک پروتئین تنظیم کننده ی مهم و برجسته عمل می نماید. به دلیل نقش حیاتی در طی تکوین قلب تاکنون در بیماران مادرزادی مختلف جهش هایی در این ژن شناسائی شده است. هدف از این پروژه شناسایی جهش در ژن nkx2-5 در بیماران واجد نقص دیواره ی بین دهلیزی و بین بطنی می باشد. نقص دیواره ی بین دهلیزی (asd) یک نقص جداری است که با ایجاد سوراخ در بخش های مختلف دیواره ی بین دهلیزی حاصل می شود. نقص دیواره ی بین بطنی(vsd) در نتیجه ی ایجاد منفذ در جداره ی اتاقک های پائینی قلب یعنی بطن ها حاصل می شود. در همین راستا 100 بیمار قلبی asd و vsd مراجعه کننده به بیمارستان امام علی کرمانشاه و بیمارستان توحید سنندج، به منظور تعیین جهش در ژنnkx2-5 مورد ارزیابی قرار گرفتند. منحنی های ذوب این نمونه ها توسط real-time pcr و رنگ sybr green و با استفاده از پرایمرهای اختصاصی ژن nkx2-5 بدست آمد. در نتیجه ی آنالیز منحنی های ذوب، دو گروه نقطه ی ذوب متفاوت برای اگزون 1 و یک گروه نقطه ی ذوب برای اگزون a2 بدست آمد. در نتیجه دو نمونه از اگزون یک که نقطه ذوب متفاوتی داشتند، سه نمونه از گروه دیگر این اگزون و پنج نمونه از اگزون a2 و b2 تعیین توالی شدند. نتایج تعیین توالی نیز آنالیز منحنی های ذوب real time pcr را تائید کرده و یک پلی مرفیسم a65g در دو نمونه ی دارای منحنی ذوب متفاوت شناسائی شد. علل عدم مشاهده جهش های پاتوژنیک در نمونه های مورد مطالعه در این تحقیق را می توان، عوامل محیطی و عوامل تاثیرگذار بر روی تکوین قلب در حین رشد و تکامل جنین و همچنین احتمال وجود جهش در ژن های کدکننده ی دیگر فاکتورهای رونویسی قلبی از جملهgata4 و tbx5، ذکر کرد. پیشنهاد می شود در پژوهش های آینده در این زمینه، نمونه-های بافتی قلبی نرمال و بیمار این بیماران مطالعه شده و ژن های کد کننده ی دیگر فاکتورهای رونویسی قلبی نیز بررسی گردند.

جداسازی و القای پرتوانی در سلول های کراتینوسایت انسان با استفاده از پلاسمید حاوی چهار فاکتور رونویسی klf4 ، sox2، oct4 و c-myc
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده علوم پایه 1390
  سونا زارع دیجوحسین   فردین فتحی

بازبرنامه ریزی سلول های تمایز یافته انسان به سلول های القا شده پرتوان (ips) در زیست شناسی پایه، توسعه دارویی و پیوند دارای کاربرد می باشد. این کار اولین بار به واسطه بیان چهار فاکتور رونویسی oct4، sox2، c-myc و klf4 انجام شد. تاکنون به منظور بهینه سازی و نزدیک کردن این فن آوری به کاربردهای بالینی تلاش های بسیاری صورت گرفته است، اما همچنان نیاز به مطالعات پایه ای بیشتری بر روی آن وجود دارد. در این تحقیق، سلول های کراتینوسایت از نمونه پوست ختنه گاه انسان جداسازی و کشت شدند. انتقال ژن با استفاده از پلاسمید pcag-gfp بهینه سازی شد. برای ترانسفکشن سلول ها از روش الکتروپوریشن و لیپید کاتیونیک افکتن استفاده شد. پس از آن سلول های ips با استفاده از وکتور پلاسمیدی pcagmkosie تولید شده و از نظر بیان مارکرهای جنینی مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج ترانسفکشن سلول ها با چهار فاکتور رونویسی oct4، sox2، c-myc و klf4 نشان داد سلول های کراتینوسایت در یک فرایند تدریجی و در طول 3-2 هفته بازبرنامه ریزی می شوند، به طوری که در نهایت مارکرهای پرتوانی از جمله آنتی ژن ها و ژن های اختصاصی سلول های es در آن ها بیان می شوند. دودمان های ips تولید شده با استفاده از وکتور پلاسمیدی در این تحقیق، می توانند ابزار ارزشمندی برای مطالعه بر روی سلول های ips و مکانیسم بازبرنامه ریزی باشند. این مطالعات می تواند در نهایت ما را از چگونگی کنترل ژنوم و تمایز سلولی گسترش دهد و از سوی دیگر راهگشای کاربردهای بالینی ایمن سلول های ips باشد.

تولید موش کلون شده با استفاده از روش انتقال هسته سلول سوماتیک
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده علوم پایه 1390
  سلیمان کرد   فردین فتحی

شبیه سازی پستانداران برای چندین سال با استفاده از روش شکافتگی جنینی در مراحل اولیه و یا انتقال هسته سلول های جنینی به داخل اووسیت، با موفقیت انجام شده است. در حال حاضر شبیه سازی با استفاده سلول های سوماتیک بالغ نیز امکان پذیر است. اگرچه تا حالا 15 سال از تولد اولین پستاندار کلون شده با استفاده از انتقال هسته سلول سوماتیک می گذرد، ولی میزان تولد زاده های زنده در کلونینگ بدون توجه به نوع سلول و نوع گونه حیوانی، بسیار پایین می باشد. با این حال این تکنیک یک ابزار بالقوه مهم برای تحقیقات آتی در زیست شناسی پایه می باشد. در این پژوهش با تزریق مستقیم هسته سلول دهنده به تخمک های فاقد هسته موش، با استفاده از دستگاه piezo-actuated micromanipulator، اقدام به شبیه سازی موش شد. جهت سوپراوولاسیون به موش ماده نژاد b6d2f1تزریق متوالی pmsg وhcg انجام شد. بعد از 15-14 ساعت از تزریق hcg مجموعه اووسیت – کومولوس از اویداکت موش جمع آوری شده و در محیط m2+hy قرار داده شد. بعد از هسته گیری اووسیت هایی که در مرحله متافاز ii قرار داشتند، هسته سلول دهنده (سلول های کومولوس) به این اووسیت ها تزریق شد. به دنبال تزریق هسته، اووسیت ها در محیط فعال سازی قرار داده شدند و تحت شرایط 37 درجه سانتی گراد و 5% co2 انکوبه شدند. جنین هایی که در مرحله دو سلولی بودند به اویداکت موش حامله کاذب انتفال داده شدند. 19 روز پس از انتقال جنین ها، جنین های زنده حاصل شدند. این جنین ها به قفس موش دایه که همزمان با تولد جنین های شبیه سازی شده زایمان کرده بود، جهت تغذیه بهتر انتقال داده شدند. از آنجایی که منشا جداسازی سلول های کومولوس موش های سیاه b6d2f1 بود و موش های کلون شده هم دارای رنگ سیاه بودند، این نتایج بیانگر درست بودن مراحل مختلف آزمایش های انجام شده می باشد.

همخوانی ژنوتیپ-فنوتیپ در موکوپلی ساکاریدوز تیپ i و نقش پلی مورفیسم های ژن idua در درمان با داروی لارونیداز (آلدورازیم)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1393
  محمد عبدی   شهره خاتمی

موکوپلی ساکاریدوزها گروهی از بیماری های نادر ژنتیکی و متابولیکی هستند که به دلیل وفور ازدواج های خویشاوندی در جوامعی مانند ایران نسبتاً شایع اند. یکی از اشکال شایع موکوپلی ساکاریدوز، نوع 1 این بیماری بوده که ازلحاظ شدت بیماری بسیار هتروژن است. علت ایجاد موکوپلی ساکاریدوز نوع 1 جهش در ژن idua و درنتیجه نقص در فعالیت محصول پروتئینی این ژن یعنی آنزیم ?-l-ایدورونیداز است. برای پیشگیری و درمان ضروری است تا نوع موکوپلی ساکاریدوز با اندازه گیری فعالیت آنزیم معلوم شود. با توجه به محدود بودن مطالعات غربالگری و انجام آزمایش های تشخیصی این دسته از بیماری ها، مطالعه حاضر به منظور طراحی و اجرای روش های سنجش آنزیمی ?-l-ایدورونیداز و روش های غربالگری بیوشیمیایی این بیماری در کشور و نیز تعیین ارتباط بین میزان تغییرات ژنتیکی با فنوتیپ بیوشیمیایی در بیماران مبتلا، انجام گردید. نتایج حاصل از مطالعه گروه حاضر نشان دهنده میزان بالای حساسیت و ویژگی سنجش gagهای ادراری بر اساس روش رنگ سنجی dmb است. بعلاوه، راه اندازی روش آنزیمی به خوبی انجام پذیرفت و با توجه به نتایج این روش را می توان برای تشخیص mps i بکار برد. در این مطالعه برای اولین بار از تکنیک hrm برای آنالیز جهش های رایج در ژن idua مورداستفاده قرار گرفت. تعداد 2 جهش که قبلاً گزارش شده بودند و 5 جهش جدید در بیماران حاضر شناسایی گردید. آنالیز موتاسیون ژن idua نشان از فراوانی جهش ها به ترتیب در اگزون های 1 و 7 و کدون های 33 و 257 است که تاکنون چنین فراوانی گزارش نشده است. در این مطالعه جهش های رایج گزارش شده در سایر مطالعات دیده نشد. نتایج حاصل از مطالعه حاضر حاکی از بالا بودن میزان دفع گلیکوزآمینوگلیکان های ادراری در بیماران مبتلابه mps i، علی رغم درمان با لارونیداز نسبت به گروه کنترل است.