نام پژوهشگر: محبوبه هنرور
محبوبه هنرور سید کمال چهارسوقی
در این رساله مساله یکپارچه سازی قیمت گذاری، تعیین موعد تحویل و برنامه ریزی تولید به صورت پویا در محیط ساخت و تولید سفارشی با افق زمانی محدود، ظرفیت محدود تولید و کلاسهای مختلف مشتری بررسی می شود. در مدلهای ارایه شده تقاضا احتمالی و تابعی از قیمت، لیدتایم و زمان می باشد. با توجه به تصادفی بودن تقاضا در مدل از برنامه ریزی احتمالی دو مرحله ای و چند مرحله ای استفاده شده است. در ابتدا از رویکرد کاهش سناریو که در ادبیات مطرح شده برای تخمین متغیر تصادفی پیوسته با متغیر تصادفی گسسته به صورت درخت سناریو، کاهش ابعاد مدل و حل آن استفاده می کنیم و با استفاده از مثالهای گوناگون و با در نظر گرفتن شاخصهای ارزش حل احتمالی و حد پایین مساله اصلی به بررسی صحت روش استفاده شده برای کاهش سناریو می پردازیم. سپس با ایده گرفتن از حل مسایل احتمالی با روش تجزیه سناریو و با استفاده از روش فرا ابتکاری پرندگان برای بر قرار کردن محدودیت nonanticipativity در مدل برنامه ریزی احتمالی الگوریتم ابتکاری پی درپی برای حل مساله احتمالی در ابعاد بزرگ ارایه می شود. بخش دوم تحقیق مربوط به استراتژی رقابتی قیمت گذاری و تعیین لیدتایم در زنجیره تامین دو کاناله در دو حالت متمرکز و غیر متمرکز است به طوری که تولید کننده محصولات را تولید و از طریق دو کانال سنتی و کانال اینترنتی به فروش می رساند. مسایل به صورت مدل دو سطحی غیر خطی و صفر و یک فرموله می شوند. برای حل مدل از الگوریتم فرا ابتکاری پرندگان استفاده می شود و با استفاده از مثالهای عددی، اثر میزان درصد پذیرش مشتریان بر قیمت تولید کننده و خرده فروش بررسی می شود. دستاوردهای این پژوهش را از سه دیدگاه تعریف مساله، مدلسازی و حل مدل می توان بیان نمود. از دیدگاه تعریف مساله، مدل یکپارچه قیمت و تعیین موعد تحویل با در نظر گرفتن محدودیتهای تولید و زمان بندی تولید در حالت احتمالی برای سطح تولید کننده و توسعه آن در زنجیره تامین دو سطحی و دو کاناله ارائه شده است. از دیدگاه مدلسازی برای اولین بار از رویکرد برنامه ریزی احتمالی برای مدلسازی مساله قیمت گذاری و تعیین موعد تحویل استفاده شده است. از دیدگاه روش حل مدل، مدل ابتکاری ارایه شده است که با استفاده از آن می توان مسایل بزرگ و پیچیده احتمالی را تبدیل به مسایل کوچکتر نمود و به حل آنها پرداخت.
شهره گلستانی محمد علی وحدت زاد
استفاده موثر و کارا از موجودی، به ویژه در صنعت هتل داری ضروری و حیاتی است. از ویژگی های خدمات ارائه شده توسط هتل ها، موقتی و فناپذیر بودن آنها است. اگر اتاق ها در روز هدف به اجاره نروند، درآمد حاصل صفر خواهد بود. بنابراین، رزرو اتاق ها بایستی از پیش صورت گیرد؛ به ویژه، زمانی که عرضه بیشتر از تقاضا است. مدیریت درآمد، هنر بیشینه سازی سود حاصل از فروش ظرفیت محدودی از منابع ثابت و فناپذیر، طی یک افق مشخص زمانی است. چالش آن فروش منابع درست، به مشتری مناسب، در زمان مناسب و با قیمت مناسب است. تمرکز این تحقیق بر مطالعه و توسعه مدلی برای تخصیص ظرفیت و کنترل موجودی در هتل است. بر اساس نتایج مطالعه میدانی و مرور ادبیات، مدل جدیدی در رابطه با تعیین میزان محدودیت رزرو برای دسته های مختلف مشتریان توسعه یافته تا به عنوان راهنمایی برای تصمیم گیرندگان در توسعه سیاست هایشان برای پذیرش یا عدم پذیرش درخواست های رزرو در هتل بکار رود. در پژوهش حاضر با استفاده از برنامه ریزی تصادفی دو مرحله ای مدل تعیین میزان محدودیت رزرو و میزان تخصیص بهینه با در نظر گرفتن مشتریان مختلف که به صورت تکی یا گروهی وارد می شوند، افق زمانی محدود و ظرفیت محدود به دست آمد. توزیع احتمال تقاضا وابسته به مورد مطالعه متفاوت خواهد بود. در این مدل فرض ارائه تخفیف اولیه برای مشتریان تکی نیز افزوده شده و دو کلاس قیمتی برای دو دوره رزرو در نظر گرفته شده است. ارزش برنامه ریزی تصادفی برای حل این مسأله توسط شاخص ارزش حل تصادفی (vss) محاسبه گردید. نتایج محاسبات برای مثال های ارائه شده نشان دهنده مفید بودن کاربرد مدلسازی تصادفی برای این مسأله بودند.
امیر محمدخانی یحیی زارع مهرجردی
امروزه هر زنجیره تامین نیازمند یک استراتژی خاصی است، که مناسب با نوع محصول، میزان تقاضا و شرایط حاکم بر آن باشد. از این رو، این پروژه با هدف ارزیابی مقایسه ای استراتژی های تامین در زنجیره تامین شرکت تولیدکننده قطعات خودرو انجام شده است. مقایسه استراتژی ها بر مبنای دو هدف بهبود عملکرد از طریق همکاری، و کاهش هزینه ها با ایجاد تناسب میان عرضه و تقاضا صورت گرفته است. مهم ترین استراتژی های ایجاد همکاری در زنجیره تامین که منجر به بهبود عملکرد می شوند، استراتژی های مدیریت موجودی توسط فروشنده(vmi)، و برنامه ریزی، پیش بینی و بازپرسازی جمعی (cpfr) هستند. این دو استراتژی، بر مبنای چهار شاخص نرخ بازپرسازی، میزان موجودی، زمان پاسخ گویی و سودآوری مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج بدست آمده از اجرای شبیه سازی و تحلیل واریانس نشان داد که در ریسک بالا هر دو استراتژی موجب بهبود عملکرد زنجیره تامین سنتی می شوند، اما عملکرد استراتژی cpfr بر مبنای هر چهار شاخص تعیین شده بهتر از استراتژی vmi است، و در شرایطی که ریسک کم باشد سیستم cpfr بر مبنای شاخص های میزان موجودی، زمان پاسخ گویی و نرخ بازپرسازی نسبت به استراتژی vmi عملکرد مناسب تری دارد. دومین هدف مورد بررسی در این پروژه، کاهش هزینه ها از طریق ایجاد تناسب میان عرضه و تقاضا است، برای این منظور، سه استراتژیvmi ، cpfr و ناب چابک (leagility)، بر مبنای دو شاخص شکاف میان عرضه و تقاضا و هزینه مقایسه می شوند، نتایج حاصل از اجرای شبیه سازی و تحلیل واریانس نشان داد، در سطح اطمینان 90 و 99 درصد، استراتژی leagility نسبت به دو استراتژی دیگر، شکاف میان عرضه و تقاضا را به میزان بالاتری بهبود می بخشد، اما از لحاظ شاخص هزینه، در سطح اطمینان 90 درصد، استراتژی cpfr موجب کاهش بیشتر هزینه شده است، و در 99 درصد اطمینان استراتژی leagility و cpfr به یک میزان هزینه را کاهش می دهند.
مژگان مقدوری محبوبه هنرور
یکی از مزیت های رقابتی پایدار برای کشورها، کاراتر و اثر بخش تر کردن فعالیت های زنجیره تأمین است. یکی از بخش های عمده این فعالیت ها که می تواند موجب صرفه جویی بسیار در هزینه ها شود، فعالیت های لجستیکی می باشد، از این رو بسیاری از شرکت ها نیز بیش از پیش به سمت ایجاد شبکه های زنجیره تأمین و لجستیک یکپارچه روی آورده اند. همچنین نگرانی ها نسبت به عوامل زیست محیطی و اجتماعی موجب توجه ویژه کشورها به لجستیک معکوس برای استفاده مجدد از کالاهای مصرف شده و جلوگیری از آسیب رسانی محصولات مصرف شده به محیط زیست شده است. در این راستا، یکپارچه سازی طراحی شبکه های لجستیک مستقیم و معکوس از اهمیت بالایی برخوردار است. این تحقیق به ارائه یک مدل برنامه ریزی خطی عدد صحیح مختلط برای طراحی یک زنجیره تأمین مستقیم/معکوس سه سطحی جهت بازیافت مواد اولیه محصولات بازگشتی می پردازد. مدل پیشنهادی طوری طراحی شده که محصولات فاسد شدنی را که تاریخ مصرفشان گذشته است، جمع آوری می کند و با استفاده از مواد اولیه این محصولات، آن ها را به محصولات جدیدی تبدیل می کند و به این ترتیب باعث کاهش هزینه خرید مواد اولیه از تأمین کنندگان می شود. هم چنین در این مدل تقاضا به صورت تصادفی در نظر گرفته شده است و به بررسی این موضوع پرداخته ایم که هرگاه هزینه های مربوط به جمع-آوری محصولات زیاد باشد، مدل ترجیح می دهد محصولات را بر حسب کمترین تقاضا تولید کند که محصول برگشتی وجود نداشته باشد. نهایتاً مثال های عددی مختلفی با استفاده از نرم افزار لینگو حل شده است و حساسیت مدل نسبت به پارامترهای مسأله مورد بررسی قرار گرفته است.
کمیل ابراهیمیان شیاده محمد علی وحدت زاد
در فضای رقابتی امروز، شرکت ها به دنبال ابزارهایی هستند تا بتوانند هزینه های خود را در حد امکان کاهش دهند. زنجیره تأمین به عنوان پروسه ای که نیازمند مدیریت صحیح و جامع است، یکی از حوزه های مهم برای بررسی هزینه های هر سازمان و عملکرد این سازمان ها می باشد.تهیه، تولید و توزیع، سه هسته اصلی یک زنجیره تأمین را تشکیل می دهند، که نیازمند هماهنگی هر چه بیشتر هستند. در این پژوهش، یک مدل برنامه ریزی اصلی چند دوره ای، چند محصولی در یک زنجیره تأمین سه سطحی، به منظور یکپارچگی سطوح زنجیره، بررسی شد. توسعه مدل با ورود بحث فسادپذیری محصولات به آن انجام شد، تا مدل، هرچه بیشتر به فضای واقعی نزدیک تر شود. مدل توسعه داده شده به دنبال حداکثر سازی سود زنجیره در یک بازار گسترده است که هزینه های تهیه، تولید، نگهداری و حمل و نقل را نیز در نظر می-گیرد.در مدل های واقعی، عدم قطعیت یک عامل اجتناب ناپذیر است. در این پژوهش نیز برخی از پارامترهای مدل، همچون، قیمت خرید، هزینه های تولید، نگهداری و انتقال، قیمت فروش و مقدار تقاضا، به علت ماهیتشان به صورت غیرقطعی در نظر گرفته شدند.برای مقابله با عدم قطعیت پارامترها، از رویکرد بهینه سازی استوار استفاده می شود.نتایج عددی برای مسأله نمونه نشان می دهد که مدل استوار این مسأله، ضمن اینکه جوابهایی با سود بیشتر تولید می کند، دارای استواری بیشتری بوده و تغییرات سود آن نسبت به مدل قطعی بسیار کمتر است. می توان از روش مدل سازی و همچنین روش مواجهه با عدم قطعیت که در این پایان نامه مطرح گردید در سایر موارد دنیای واقعی نیز استفاده کرد.
مینو مومنی محمد مهدی لطفی
فضای کنونی حاکم بر صنعت، تولیدکنندگان را بیش از هر زمان دیگری به کاهش هزینههای تولیدی سوق میدهد. به غیر از مزایای رقابتی کاهش هزینهها، گرم شدن کره زمین و کاهش ذخایر انرژی از دیگر مسائلی هستند که اهمیت این موضوع را بیشتر میکنند. از طرفی در صنایع تولید پیوسته که در اغلب کشورها بخش عظیمی از تولید ناخالص ملی را به خود اختصاص میدهند، هزینههای انرژی بخش قابل توجهی از کل هزینههای تولید را تشکیل میدهند. در همین صنایع به دلیل صرفهجویی¬های ناشی از مقیاس، معمولا فضای انحصار چندجانبه بر بازار حاکم است. هدف از این پژوهش، وارد نمودن اثر هرکدام از موضوعات مطرح شده در مدل¬سازی برنامه¬ریزی تولید صنایع پیوسته است. در این راستا، پس از مطالعه در مورد هر کدام از موضوعات مطرح شده، شکاف علمی و سهم گسترش تعیین شده است. در ادامه با یک رویکرد برنامه¬ریزی ریاضی، به پرکردن این شکاف پرداخته¬ایم. در مدلسازی، با هدف بیشینه¬¬کردن سود تولیدکنندگان در فضای رقابت انحصار چندجانبه، از مفاهیم تئوری بازیها استفاده شده است. این مدلسازی با استفاده از برنامهریزی مکمل مختلط انجام شد. در ادامه، برای لحاظ نمودن کارایی مصرف انرژی در برنامهریزی تولید، یک مدل برنامهریزی تولید ادغامی ارائه شده است. این مدلسازی در قالب مسأله تعیین اندازه انباشته با ظرفیت محدود و با استفاده از برنامهریزی اعداد صحیح مختلط انجام شد. در پایان، اعتبار مدلها از راه تحلیل حساسیت و بررسی نتایج یک مطالعه موردی، مورد سنجش قرار گرفته است.
ناظمه اکرم زاده محبوبه هنرور
امروزه حجم محصولات تولیدی استفاده شده، خسارات قابل ملاحظه ای را در جهت تخریب محیط زیست به بار آورده است بطوریکه مصرف کنندگان و مسئولان نگران وضعیت محیط زیست هستند و با جدیت، روند رو به بهبودی را برای این وضعیت دنبال می کنند. حال به علت نگرانی های زیست محیطی، کاهش منابع و ظرفیت های دفن زباله در بسیاری از کشورها و قوانین و مقررات دولت ها برای برگشت دادن محصولاتی که عمر آنها پایان یافته، فعالیت هایی چون لجستیک معکوس، بازیافت محصول، تولید مجدد و استفاده مجدد مورد توجه روز افزونی قرار گرفته اند. یکی از موضوعات مهم در مبحث زنجیره تامین حلقه بسته(لجستیک معکوس)، تعیین قیمت محصولات نهایی و قیمت خرید محصولات استفاده شده(بازگشتی) است. لذا در این تحقیق به ارائه ی یک مدل برنامه ریزی غیرخطی عدد صحیح مختلط(minlp) برای طراحی یکپارچه شبکه لجستیک مستقیم/معکوس، چند سطحی، تک دوره ای، تک محصولی و با در نظر گرفتن شرایط عدم قطعیت در تقاضای محصول نهایی و میزان برگشت محصولات استفاده شده می پردازیم. همچنین در مدل پیشنهادی با توجه به اهمیت قیمت محصولات بازگشتی در طراحی شبکه، به تعیین قیمت محصولات (بعنوان متغیر تصمیم و وابسته به سطح کیفیت محصول در نظر گرفته شده) می پردازیم. برای حل مدل نرم افزار gams مورد استفاده قرار گرفته است. در ادامه به جهت نشان دادن کاربردی بودن آن، مدل پیشنهادی بر روی داده های شرکت صنایع لاستیک یزد اجرا گردید.
مهدی خلیلی محبوبه هنرور
تصمیمات مکان¬یابی مراکز و مسیریابی وسایل نقلیه دو مولفه¬ی اصلی طراحی مناسب سیستم¬های لجستیک است. مسأله¬ی مکان¬یابی- مسیریابی، مسأله¬ای است که دو موضوع تعیین مراکز مناسب توزیع محصول و تشکیل مسیرهای وسایل نقلیه را به صورت همزمان مورد توجه قرار می¬دهد. در این پایان¬نامه یک مدل ریاضی جدید و یک روش حل فراابتکاری برای مسأله¬ی حمل¬و¬نقل– مکان¬یابی– مسیریابی که بسطی از مسأله¬ی مکان¬یابی - مسیریابی دو سطحی می-باشد، ارائه شده است. برای اینکه مسأله مذکور با شرایط واقعی سازگار باشد، امکان سفارش چندین محصول برای مشتری¬ها وجود دارد، تقاضای مشتری¬ها غیر قطعی در نظر گرفته شده و محدودیتهایی مثل ظرفیت وسایل نقلیه و انبارها و حداکثر فاصله¬ی قابل پیمایش توسط وسایل نقلیه در نظر گرفته شده است. مدل ریاضی مسأله مطرح شده با دو هدف حداقل نمودن هزینه-های اقتصادی که شامل هزینه¬های استقرار انبارها، هزینه¬ی حمل¬و¬نقل از کارخانه¬ها به انبارها و هزینه¬های حمل و نقل در تورها می¬باشد و حداکثر نمودن سرویس¬رسانی به مشتریان یا بعبارت دیگر ماکزیمم نمودن میزان کل تقاضای ارسالی به مشتریان از محصولات مختلف طراحی شده است. برای حل مدل پیشنهادی از روش محدودیت اپسیلون و نسخه¬ی دوم الگوریتم ژنتیک با مرتب¬سازی نامغلوب استفاده شده است. به دلیل پیچیدگی بالای این مسأله و زمان¬بر و غیر-ممکن بودن حل مدل توسعه یافته در ابعاد بزرگ به وسیله¬ی روش محدودیت اپسیلون، از نسخه¬ی دوم الگوریتم ژنتیک با مرتب¬سازی نامغلوب استفاده شده است. پارامترهای اولیه این الگوریتم با روش تاگوچی تنظیم می¬شوند. کارایی روش پیشنهادی با مقایسه¬ی جواب¬های چندین مسأله و یک مطالعه موردی در شرکت ایران شکلات مورد بررسی قرار گرفته است.
علیرضا دوزنده محبوبه هنرور
یکی از مسائل مهمی که سازمان¬ها و صنایع با آن روبرو می¬باشند کنترل و نگهداری موجودی اقلام فاسدشدنی است. در بعضی صنایع اقلامی نظیر مواد فرار، رادیواکتیو، شیمیایی و غیره نگهداری می¬شوند که نرخ فسادپذیری و کم شدن در مورد آن ها قابل توجه می¬باشد به طوری که نمی¬توان آن را نادیده گرفت. فاسد شدن کالا علاوه بر این¬که از نظر اقتصادی باعث ضرر و زیان بنگاه¬ها می¬شود، از لحاظ زیست¬محیطی نیز موجب افزایش ضایعات و در نتیجه آلودگی بیشتر محیط خواهد شد. در این شرایط تولیدکننده می¬تواند با ایجاد یک رابطه همکاری مناسب با خرده¬فروشان و به اشتراک¬گذاری اطلاعات مربوط به تقاضا و موجودی اقدام به بازگرداندن اقلام فاسد شده و استفاده مجدد از آن ها در خط تولید نمایند تا به این ترتیب زمینه¬ را برای صرفه¬جویی در هزینه¬ها، کاهش آلودگی¬های زیست¬محیطی و استفاده کمتر از منابع طبیعی فراهم سازد. بنابراین به کارگیری مفاهیم و اصول لجستیک معکوس و زنجیره تأمین حلقه بسته برای سازمان¬های مختلف به خصوص صنایع مرتبط با اقلام فسادپذیر امری ضروری به نظر می¬رسد که امروزه مورد توجه محققان زیادی قرار گرفته است. از این¬رو در این تحقیق به توسعه یک مدل توأم قیمت¬گذاری و کنترل موجودی برای اقلام فاسدشدنی با استفاده از رویکرد سیکل مشترک تجدید موجودی خرده¬فروشان در یک زنجیره تأمین حلقه بسته پرداخته خواهد شد. زنجیره تأمین مدنظر، دوسطحی و شامل یک تولیدکننده و چندین خرده¬فروش می¬باشد و به صورت یکپارچه مورد بررسی قرار گرفته است. در مدل ارائه شده، تقاضای مشتریان احتمالی و وابسته به قیمت بوده و کمبود مجاز می¬باشد. ضمن این¬که فاسد شدن کالا در همه مراحل زنجیره و با نرخی ثابت در طول زمان انجام می¬شود. هدف از مسأله پیشنهادی تعیین سیاست¬های بهینه سفارش¬دهی و قیمت¬گذاری به منظور حداکثر کردن سود کلی زنجیره می¬باشد. مدلسازی مسأله در دو فاز متفاوت انجام می¬شود. در فاز اول تقاضا قطعی و وابسته به قیمت بوده، در حالی که در فاز دوم تقاضا احتمالی و وابسته به قیمت در نظر گرفته شده است. به منظور حل مدل¬های ایجاد شده و با توجه به این موضوع که مسأله از نوع برنامه¬ریزی غیرخطی مختلط می¬باشد از دو رویکرد متفاوت برای حل مدل استفاده شده است. رویکرد اول استفاده از یک الگوریتم ترکیبی مبتنی بر روش¬های حل مسائل غیرخطی بوده که اگرچه جواب¬های مناسبی از آن بدست می¬آید اما زمان اجرای آن بسیار زیاد است به منظور حل این مشکل استفاده از الگوریتم ژنتیک به عنوان رویکرد دوم حل مسأله مورد توجه قرار گرفته است. در نهایت، با ارائه مثال عددی و انجام تحلیل حساسیت بر روی پارامترهای مختلف به ارزیابی مدل و مقایسه عملکرد دو روش حل پیشنهادی پرداخته شده است. نتایج نشان می¬دهد که بازگشت اقلام فاسد شده و استفاده مجدد از آن ها در فرایند تولید می¬تواند نقش مهمی در افزایش سود کلی زنجیره داشته باشد. ضمن این¬که با توجه به حساسیت بالای تابع سود نسبت به پارامترهای نرخ تولید، نرخ فسادپذیری و قیمت مواد اولیه می-بایست در تخمین آن ها دقت بیشتری لحاظ شود.
هادی محمدزاده یحیی زارع مهرجردی
در فضای رقابتی امروز، شرکت¬ها به دنبال ابزارهایی هستند تا بتوانند هزینه¬های خود را در حد امکان کاهش دهند. زنجیره تأمین به عنوان پروسه¬ای که نیازمند مدیریت صحیح و جامع است، یکی از حوزه¬های مهم برای بررسی هزینه¬های هر سازمان و عملکرد آنها می¬باشد. سه قسمت زنجیره شامل تأمین، تولید و توزیع است که نیازمند هماهنگی هر چه بیشتر می¬باشند. همچنین رشد فزاینده تقاضای مشتریان به خصوص در کشورهای توسعه یافته برای عرضه محصولات سبز (بدون اثر مخرب بر محیط زیست) و از طرفی فشار مقررات دولتی جهت اخذ استانداردهای زیست محیطی، مفهوم زنجیره تأمین سبز و مدیریت آن را پدیدار ساخته است. لذا زنجیره تأمین سبز به عنوان یکی از ابزارهای کارآمد جهت کسب مزیت¬های رقابتی مورد توجه مدیران زنجیره تأمین است. با توجه به آنکه برنامه¬ریزی تولید ادغامی یکی از فعالیت¬هایی می¬باشد که در سطح تاکتیکی و عملیاتی زنجیره تأمین مطرح می¬شود، در این پژوهش به منظور یکپارچگی اعضای زنجیره و افزایش سود شرکت¬ها به ارائه مدل برنامه تولید ادغامی در زنجیره تأمین سبز برای انتخاب تأمین¬کنندگان، تولیدکنندگان و توزیع¬کنندگان پرداخته شده است. در مدل پیشنهادی چندین تأمین¬کننده، تولیدکننده و توزیع¬کننده در نظر گرفته شده و سه معیار قیمت، کیفیت و زمان تأخیر به عنوان معیارهای اصلی برای انتخاب اعضای زنجیره مدنظر قرار داده شده است. برای سبز در نظر گرفتن زنجیره تأمین هم مقدار گاز کربن منتشرشده در اثر حمل¬ونقل محصولات و مواد اولیه و تولید محصولات در مراکز تولیدی را لحاظ می¬کنیم. در این پژوهش نیز برخی از پارامترهای مدل همچون تقاضا، قیمت خرید و فروش، هزینه¬های تولیدی، نگهداری و کمبود به علت ماهیت آنها، به صورت غیرقطعی در نظر گرفته شده¬ و برای مقابله با عدم قطعیت پارامترها، از رویکرد بهینه¬سازی استوار استفاده می¬شود. همچنین جهت اعتبارسنجی مدل پیشنهادی، مطالعه موردی در شرکت کاغذسازی تبریز انجام گرفته و نتایج حاصل از مدل پیشنهادی با نتایج واقعی شرکت مقایسه شده است.
منا غلامی محبوبه هنرور
با رقابتی تر شدن محیط های صنعتی، شرکت ها به منظور بهبود عملکرد خود، مجبور به اشتراک اطلاعات خود در طول زنجیره تامین شده اند. به منظور ارضاء به موقع تقاضای مشتریان و بهبود سطح خدمت رسانی زنجیره تامین، مدیریت زنجیره تامین شکل گرفت و یکی از تکنیک های موثر مدیریت زنجیره تامین، مدیریت موجودی توسط فروشنده (vmi) می باشد. در این تحقیق یک زنجیره تامین سه سطحی متشکل از یک تامین کننده، یک تولید کننده و چندین خرده فروش مورد بررسی قرار گرفته است. ابتدا توابع سود هر یک از سه سطح با فرض قطعی بودن نرخ تقاضا و تولید و غیر مجاز بودن کمبود ارائه می شود. به منظور واقعی تر شدن مدل، اقلام جریان یافته در زنجیره تامین را فساد پذیر فرض می کنیم همچنین اقلام خریداری شده توسط تامین کننده دارای قابلیت بهبود پذیری می باشد و برای نشان دادن این فرآیند از توزیع ویبول استفاده کرده ایم. سپس برای یکپارچه سازی توابع سود ارائه شده از استراتژی vmi بهره می گیریم. در این استراتژی تولید کننده مسئولیت کنترل موجودی زنجیره تامین را با در نظر گرفتن یک سیکل مشترک تجدید برای خرده فروشان بر عهده می گیرد و بدین گونه تولید کننده قادر خواهد بود که مقدار و زمان ارسال سفارش خرده فروشان و سیکل تولید خود و دریافت سفارش از تامین کننده را تنظیم می نماید. در هر سیکل مشترک تجدید تنها یکبار موجودی هر خرده فروش تجدید می شود و موجودی هر خرده فروش بلافاصله پس از تولید توسط تولید کننده و متناسب با نیاز هر خرده فروش پر سازی می شود. تابع سود ارائه شده در این مسئله پس از یکپارچه سازی، یک مدل غیر خطی با متغیرهای پیوسته و گسسته می باشد که به آن اصطلاحا مسئله برنامه ریزی غیرخطی مختلط عدد صحیح می گویند. برای بهینه سازی از دو روش فرا ابتکاری الگویتم ژنتیک و روشهای دقیق با کمک برنامه نویسی در gams استفاده شده است. سپس به منظور ارزیابی مدل پیشنهادی و مقایسه عملکرد دو روش حل پیشنهادی سه مثال عددی آورده شد است. پس از تحلیل نتایج می توان دریافت که نرخ فساد و بهبود تاثیر به سزایی بر سود زنجیره تامین دارد و با یکدیگر رابطه ی عکس دارند.
الهام طبسی محبوبه هنرور
در سازمان ها و شرکت هایی که با پروژه های بسیاری مواجه هستند، مدیریت سبد پروژه یکی از ابزارهای جدید مدیریت محسوب می گردد. از مهمترین فرایندهای این تکنیک، فرایند ارزیابی و انتخاب پروژه از نقطه نظر ریسک و سودآوری آن می باشد. از این رو اهمیت این دو فرایند کاملا قابل درک است. سبد پروژه شامل گروهی از پروژه هاست که در یک سازمان بر سر منابع محدود (تجهیزات، نیروی انسانی، منابع مالی، زمان و غیره) با یکدیگر رقابت دارند؛ اما نکته ای که حائز اهمیت است بحث ریسک آنهاست؛ که با توجه به اهمیت خاص این مقوله در پروژه های عمرانی، بایستی هنگام انتخاب سبد مناسبی از پروژه ها به هر دو پارامتر ریسک و سودآوری توجه نمود. در این پایان نامه پس از بررسی ریسک پروژه های عمرانی به روش تجزیه و تحلیل حالات شکست و اثرات آن در محیط فازی، از خروجی این تکنیک یعنی عدد اولویت ریسک در مدل برنامه ریزی چند هدفه استفاده شده است که در انتخاب پروژه ها بگونه ای عمل می نماید تا علاوه بر بیشینه نمودن میزان سود در پایان دوره برنامه ریزی، میزان ریسک آنها را نیز کمینه نماید. به منظور حل مدل برنامه ریزی چند هدفه از یک روش وزن دهی پیش از حل به نام روش جمع موزون و یک روش وزن دهی پس از حل به نام نسخه دوم الگوریتم ژنتیک با مرتب سازی نامغلوب استفاده شده است. سپس مدل ارائه شده بر روی داده های شرکت بهسازان صنایع خاورمیانه که در حال حاضر در شرکت فولاد هرمزگان فعالیت دارد، پیاده سازی شد. همچنین به منظور ارزیابی نتایج بدست آمده، مدل پیشنهادی در ابعاد مختلف حل شد که نتایج نشان دهنده آن است که در مسائل با ابعاد کوچک استفاده از روش جمع موزون و در مسائل با ابعاد متوسط و بزرگ، الگوریتم nsga-ii مناسب خواهد بود.
مسعود کارگریان محبوبه هنرور
دستگاه های اجرایی اعم از خصوصی و دولتی همه ساله منابع زیادی را ازجمله منابع مالی و انسانی صرف سازمان دهی و اجرای طرح های پژوهشی می نمایند. براساس آمارهای موجود این منابع در سال های اخیر رشد قابل توجهی داشته اند، لذا ارزیابی و اولویت بندی طرح های پژوهشی و انتخاب بهترین طرح از میان طرح های موجود حائز اهمیت می باشد. با توجه به ماهیت مختلف طرح های پژوهشی که در زمینه های گوناگون علمی گسترده می باشند، ارزیابی آن ها ازجمله فعالیت های مهم و ضروری سازمان ها می باشد. از طرف دیگر سیستم های پشتیبان تصمیم گیری، سیستم های تعاملی و کاربر محور بوده که به کمک مدل ها و نیز داده های جمع آوری شده و تحلیل آن¬ها قادر هستند تا مدیران سازمان را در امر تصمیم گیری در مورد مسائل پیچیده و نیمه ساختاریافته سازمان یاری نمایند. با توجه به دسته بندی انواع مختلف تصمیمات، مسئله ارزیابی و اولویت بندی طرح های پژوهشی از نوع تصمیمات نیمه ساختاریافته و در اغلب موارد از نوع تصمیمات ساختارنیافته طبقه بندی می شود.
حمید رنجبر حسن حسینی نسب
مسأله مکان¬یابی آمبولانس از توزیع غیریکنواخت درخواست¬های خدمات پزشکی بالقوه ناشی می¬شود که با توجه به محدودیت¬های موجود بر سر راه خدمت¬رسانی به بیماران، منابع موجود را بایستی به نحوی مستقر سازیم که بهترین خدمات به جمعیت موردنظر داده شود. در بسیاری از مدل¬های موجود مکان¬یابی آمبولانس فرض می¬شود که پارامترها بدون تغییر هستند درحالی که این فرض چندان در رابطه با آن ها صحیح نیست. یکی از پارامتر¬هایی که محققین اغلب بصورت ایستا در نظر گرفته¬اند تقاضا می¬باشد که در این پژوهش برای نزدیک کردن شرایط مسأله (شهر سبزوار) به دنیای واقعی پارامتر تقاضا در هر ماه تغییر کرده و به صورت پویا در نظر گرفته شده است. هدف این پژوهش بیشینه¬سازی خدمت¬رسانی به تقاضاهایی که در شعاع استاندارد پوشش از ایستگاه مربوطه قرار گرفته¬اند و همزمان کمینه¬سازی خدمت¬رسانی به تقاضاهایی که خارج از شعاع پوشش ایستگاه مربوطه قرار می¬گیرند. همچنین این پژوهش سعی دارد تا هزینه¬های عملیاتی ناشی از سرویس¬رسانی به تقاضاها و هزینه¬های فعال بودن ایستگاه¬ها را کاهش دهد. برای اعتبار سنجی مدل، نتایج حاصل از حل مطالعه موردی با مدل پیشنهادی و شرایط موجود آن مقایسه می¬شود. تابع هدف دوم این مسأله از نوع کمینه¬سازی است که تاثیر آن بر روی مدل با ارائه مثالی در فصل چهارم نشان داده شده است. برای این منظور مثال را در چهار حالت و با دادن وزن¬های متفاوت به توابع هدف بررسی کرده¬ایم. در انتها با بررسی موردی شهر سبزوار، برای خردادماه سال 1394 با استفاده از پیش¬بینی¬های صورت گرفته، دریافتیم که این شهر با فعال ماندن 3 ایستگاه از 5 ایستگاه فعال فعلی می¬تواند هزینه مورد نظر را از 56216760 تومان به 35437860 تومان کاهش دهد در حالی که خدمت¬رسانی مناسب تعریف شده (خدمت¬رسانی در شعاع استاندارد پوشش) را نیز ارائه دهد. همچنین برای نشان دادن تأثیر پویایی تقاضا در مدل، تقاضا برای تیرماه سال 1394 نیز پیش¬بینی گشته و دو ماه را با یکدیگر مقایسه کرده¬ایم که در نتیجه آن، ایستگاه 4 در خردادماه فعال می¬باشد که در تیرماه غیرفعال گشته و ایستگاه منطقه 2 فعال می¬گردد. در این پژوهش برای پیش¬بینی تقاضا از minitab 22.2 و برای حل مدل از gams استفاده شده است.
محبوبه هنرور محمد رضا ذبیحی
این تحقیق با هدف بررسی رابطه بین سکوت سازمانی و ویژگی های شخصیتی کارکنان سازمان مرکزی دانشگاه علوم پزشکی مشهد انجام شد. با استفاده از فرمول نمونه گیری تعداد 247 نفر از کارکنان به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. از ابزار پرسشنامه جهت جمع آوری اطلاعات استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزارهایexcel و spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که سکوت نوع دوستانه دارای بیشترین مقدار میانگین و سکوت مطیع دارای کمترین مقدار میانگین است. بررسی مولفه های ویژگی های شخصیتی نیز نشان داد که مولفه ی برونگرایی دارای بیشترین مقدار میانگین و مولفه ی روان نژندی دارای کمترین مقدارمیانگین می باشد. نتایج حاصل از بررسی فرضیات نشان داد که بین سکوت سازمانی و ویژگی های شخصیتی رابطه معناداری وجود دارد. از میان مولفه های ویژگی های شخصیتی، مولفه های روان نژندی، برون گرایی، انعطاف پذیر بودن و مسئولیت پذیری با سکوت سازمانی رابطه معناداری دارند. نتایج همچنین نشان داد که سکوت مطیع با مولفه های برون گرایی، انعطاف پذیر بودن و مسئولیت پذیری در ارتباط است. سکوت نوع دوستانه با مولفه های روان نژندی، برون گرایی، انعطاف پذیر بودن در ارتباط است و سکوت تدافعی با مولفه های برون گرایی، انعطاف پذیر بودن و مسئولیت پذیری در ارتباط است.