نام پژوهشگر: کیومرث زرافشانی
پرستو قبادی عبدالحمید پاپ زن
گردشگری در دنیای امروز یکی از بخش های مهم فعالیت های اقتصادی محسوب می گردد.گردشگری روستایی یکی از شاخه های فرعی صنعت توریسم بوده که برخی آن را به عنوان بخشی از بازار گردشگری و عده ای دیگر آن را سیاستی برای توسعه روستایی قلمداد می کنند. اکنون که روستاییان ما، با مشکلاتی همچون بیکاری، بهره وری پایین کشاورزی، مهاجرت روز افزون به شهرها و حاشیه نشینی مواجه هستند، توسعه ی توریسم روستایی می تواند در جهت رفع این معضلات موثر باشد و به صورت یک نوشدارو باعث تجدید حیات روستاها شود. در این راستا با بهره گیری از پارادایم کیفی و تئوری بنیانی و با هدف مطالعه ی مشکلات و محدویت های توریسم روستایی استان کرمانشاه این مطالعه انجام شده است. جامعه ی مورد مطالعه در تحقیق حاضر، اهالی چهارده روستای شاخص گردشگری استان کرمانشاه بوده اند که با توجه به هدف و روش تحقیق تلاش شد برای جمع آوری داده ها از افراد کلیدی و صاحب اطلاع استفاده شود. روش گردآوری اطلاعات، مصاحبه ی عمیق، مشاهده ی مستقیم، تهیه ی عکس و فیلم، اسناد و مدارک کتابخانه ای و اینترنتی بوده و داده ها با شیوه های متناسب با تئوری بنیانی تجزیه و تحلیل شده است. براساس تجزیه و تحلیل خاص روش تئوری بنیانی از کدگذاری های باز، محوری و انتخابی و نیز خط سیر داستانی استفاده شد. در نهایت با ادغام نظر کارشناسان و اطلاعات گردآوری شده از مردم مدل اقتضایی تحقیق ترسیم گردید. در یک نگاه کلی مشکلات توریسم روستایی استان کرمانشاه شامل: عدم امکانات زیربنایی و رفاهی، عدم درک صحیح روستاییان و مسئولان از گردشگری روستایی، کم رنگ شدن جاذبه های فرهنگی روستا، عدم وجود شبکه اطلاع رسانی صحیح و به موقع، عدم حمایت و توجه کافی دولت، عدم انجام تحقیق وپژوهش رشته های متعدد علمی در زمینه ی گردشگری، مهارت و انگیزه ی پایین دهیاران و مسئولان اجرایی طرح گردشگری روستایی، عدم مشارکت مردم روستا در برنامه ریزی های طرح گردشگری و محدودیت ها نیز شامل: تعصبات قومی و مذهبی، محدودیت های اقلیمی و عدم وجود اطلاعات دقیق آماری بود. روایی پژوهش توسط کارشناسان سازمان میراث فرهنگی استان کرمانشاه به تأیید رسید.
عادل سلیمانی کیومرث زرافشانی
هدف از پژوهش توصیفی – همبستگی حاضر، بررسی عوامل موثر بر پذیرش فناوری اطلاعات توسط هنرآموزان هنرستان های کشاورزی استان های غرب کشور با استفاده از مدل پذیرش فناوری است. جامعه آماری این مطالعه را 154 نفر از هنرآموزان هنرستان های کشاورزی در استان های کرمانشاه ، کردستان، همدان، ایلام و لرستان تشکیل دادند که با توجه به محدود بودن جامعه از روش سرشماری استفاده گردید. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه ی محقق ساخته ای استفاده شد که روایی و پایایی آن به وسیله ی آزمون آلفای کرونباخ و تحلیل عاملی تاییدی تایید گردید. نتایج حاصل ازتحلیل داده ها نشان داد که متغیرهای هنجار ذهنی، خودکارآمدی و اضطراب رایانه ای 33/0 از واریانس متغیر برداشت ذهنی ازآسانی استفاده از فناوری اطلاعات را تبیین نمودند. همچنین متغیرهای ارتباط شغلی، شرایط مطلوب در کارگاه های it، و برداشت ذهنی ازآسانی استفاده نیز 28/0 از واریانس برداشت ذهنی از مفید بودن فناوری اطلاعات را در بین هنرآموزان تبیین کردند. از طرف دیگر، نتایج این پژوهش نشان داد که 51/0 از واریانس تصمیم به استفاده از فناوری اطلاعات در بین هنرآموزان توسط متغیرهای شرایط مطلوب در کارگاه های it، هنجار ذهنی، برداشت ذهنی ازآسانی استفاده و برداشت ذهنی از مفید بودن تبیین شد. درنهایت، استفاده ی واقعی از فناوری اطلاعات به وسیله ی تصمیم به استفاده از فناوری اطلاعات و اضطراب رایانه ای پیش گویی گردید (15/0r2=). همچنین نتایج مدل یابی معادلات ساختاری حاکی از آن بود که ، برازش مناسبی بین مدل تحقیق و داده های پژوهش وجود دارد. یافته های این مطالعه می تواند دستاوردهایی برای مدیران و برنامه ریزان آموزش متوسطه کشاورزی داشته باشد، بدین صورت که سیاست گذاران آموزش متوسطه ی کشاورزی باید رفتار استفاده از فناوری اطلاعات را در فرآیند یاددهی- یادگیری همواره مدنظر داشته تا بستر افزایش کیفیت آموزش متوسطه کشاورزی هموارتر گردد.
امیر اعظمی کیومرث زرافشانی
این مطالعه که از نوع تحقیقات توصیفی همبستگی می باشد، رضامندی کشاورزان را از اجرای سیستم های آبیاری تحت فشار در 14 شهرستان استان کرماننشاه مورد ارزیابی قرار داده است.در مجموع274 نفر از کشاورزان که حداقل 3 سال تجربه در بکارگیری سیستم های آبیاری تحت فشار داشته اند مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج نشان داد که اکثریت کشاورزان (حدود 80 درصد) نگرش مثبت نسبت به سیستم های آبیاری تحت فشار داشتند. همچنین اکثرکشاورزان (77 درصد) نسبت به عملکرد سیستم های آبیاری اجرا شده در مزارع خود رضایت داشتند. علاوه بر این، متغیر های متمایزکننده رضایت و عدم رضایت از اجرای سیستم های آبیاری تحت فشار به ترتیب شامل هزینه نگهداری سیستم، نبود امنیت، سطح تحصیلات بهره برداران، دفعات شرکت در کلاس های ترویجی، تغییر در درآمد، عمر و دوام سیستم، عملکرد محصول و دسترسی به اعتبارات بوده اند. این مطالعه نه تنها اطلاعات جامعی در خصوص عوامل موثر بر رضامندی بهره برداران از سیستم های آبیاری تحت فشار را فراهم می سازد، بلکه نتایج این مطالعه می تواند برای کشوری مثل ایران که در مناطق نیمه خشک خاورمیانه قرار گرفته، به منظور توسعه سیستم ها مثمرثمر واقع گردد.
شهرزاد قاسمی کیومرث زرافشانی
چکیده تولید دانه های روغنی درایران تنها 10 درصد روغن مصرفی کشور را تامین می کند. این درحالی است که شرایط اقلیمی کشور پتانسیل تولید دانه های روغنی درحد خودکفایی را دارا می باشد. ازبین دانه های روغنی کلزا گیاهی است بادرصد بالای روغن گیاهی( 45-40) که می توان از آن در کاهش واردات دانه های روغنی استفاده نمود. متاسفانه کشت وتوسعه این گیاه آن طوری که باید وشاید مورد پذیرش کشاورزان شهرستان کرمانشاه واقع نشده است. این مطالعه با هدف بررسی عوامل موثر برپذیرش کشت کلزا در شهرستان کرمانشاه انجام شده تا از این طریق موجبات گسترش کشت کلزا در شهرستان کرمانشاه فراهم گردد. جامعه آماری این پژوهش شامل 260 کشاورز بوده که درسه گروه ( پذیرندگان، نپذیرندگان وردکنندگان بعد از پذیرش) با روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب شدند. برای هریک از گروههای پذیرنده، نپذیرنده و ردکنندگان بعد از پذیرش پرسشنامه ای جداگانه طراحی گردید. اعتبار صوری هریک از پرسشنامه ها از طریق پانل متخصصان شامل اعضای هیئت علمی گروه ترویج وتوسعه روستایی وکارشناسان دانه های روغنی جهاد کشاورزی استان کرمانشاه پس از اصلاحات لازم مورد تایید قرار گرفت. پایایی پرسشنامه ها از طریق ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد. این ضرایب معادل 8/.، 9/. و 7/. به ترتیب برای متغیرهای اقتصادی، اجتماعی و ویژگی های نوآوری به دست آمد. نتایج تحلیل واریانس یک طرفه( anova) نشان داد که بین سه گروه پذیرنده، نپذیرنده و ردکنندگان پس از پذیرش از لحاظ سن و سابقه فعالیت در کشاورزی تفاوت معنی داری وجود دارد. آزمون توکی(tukey) نشان داد که این اختلاف را می توان بیشتر در دو گروه پذیرنده ونپذیرنده مشاهده نمود. نتایج آزمون کروسکال والیس همچنین نشان داد که متغیرهایی نظیر مقدار زمین آبی، شغل جانبی، علاقه به کشت کلزا، آگاهی در مورد کشت کلزا، تماس با مروجین وکارشناسان کشاورزی، فاصله مزرعه تامرکز خدمات کشاورزی، بازدید از مزارع نمایشی کلزا واطلاعات دوستان وهمسایگان دربین گروه پذیرنده، نپذیرنده و ردکنندگان پس از پذیرش تفاوت معنی داری دارند. علاوه براین به منظور تعیین عوامل موثر برپذیرش کشت کلزا از آزمون رگرسیون لوجستیک استفاده گردید. نتایج نشان داد که علاقه به کشت کلزا، تماس با مروجین، شرکت در کلاس های آموزشی، فاصله مزرعه تا مرکز خدمات واستفاده از اطلاعات دوستان وهمسایگان 86 درصد واریانس پذیرش کشت کلزا را تبیین نموده است. نتایج این مطالعه می تواند توصیه هایی برای توسعه کشت کلزا در شهرستان کرمانشاه داشته باشد. بدین صورت که مجموعه متغیرهایی که در این مطالعه بر پذیرش کشت کلزا تاثیر گذار بوده اند را می توان در قالب رهیافت نظام نوآوری قلمداد نمود. به عبارت دیگر اگر قرار باشد پذیرش وتوسعه کشت کلزا در شهرستان کرمانشاه تسریع شود، می بایست مجموعه این عوامل را به صورت یک نظام نوآوری در کشاورزی قلمداد نمود که این مجموعه عوامل هریک به سهم خود نقش بسزایی در پذیرش کشت کلزا خواهند داشت. کلمات کلیدی: پذیرش، کلزا، نظام نوآوری، رگرسیون لوجستیک، ویژگی های نوآوری
لیدا شرفی کیومرث زرافشانی
چکیده وقوع خشکسالی های اخیردرایران وشدت خسارات وارده، بیانگر ادامه آسیب پذیری در میان کشاورزان است. درحال حاضرمدیریت خشکسالی درکشورما، برمبنای مدیریت بحران صورت می گیرد ولذا کمترین توجه به کاهش اثرات وآمادگی در برابر خشکسالی شده است. با توجه به اهمیت موضوع، هدف از این مطالعه سنجش آسیب پذیری خشکسالی دربین 370 کشاورز گندم کار از سه منطقه با شدت های خشکسالی بسیارشدید، فوق العاده شدید وبحرانی در استان کرمانشاه بود. در این مطالعه از روش پیمایشی استفاده شد و داده ها از 370 کشاورز گندم کار با استفاده از روش نمونه گیری طبقه بندی چند مرحله ای جمع آوری گردید. به منظور جمع آوری داده ها از مصاحبه ی حضوری باکشاورزانی که خشکسالی سال های 88-1386 را تجربه کرده بودند، بهره گرفته شد. پس از مرور ادبیات و مطالعات مقدماتی، شاخص های اجتماعی- اقتصادی آسیب پذیری استخراج شدند . برای سنجش آسیب پذیری اجتماعی- اقتصادی کشاورزان گندم کار از فرمول می بار ووالدز (2005) استفاده شد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که آسیب پذیری کشاورزان تحت تاثیر عوامل اقتصادی، اجتماعی– فرهنگی، روانشناختی، فنی وزیرساختی قرار دارد. همچنین نتایج نشان داد که کشاورزان گندم کاردرشهرستان سرپل ذهاب بیشترین ضریب آسیب پذیری وکشاورزان گندم کار در شهرستان کرمانشاه دارای کمترین ضریب آسیب پذیری می باشند. دستاوردهای این مطالعه می تواند مسوولان مدیریت خشکسالی استان کرمانشاه را درتخصیص اعتبارات با توجه به میزان آسیب پذیری مناطق یاری برساند.
فاطمه قربانی پیرعلیدهی کیومرث زرافشانی
رهیافت مدرسه در مزرعه به تدریج به عنوان یک رهیافت ترویجی شناخته شده است اما این که تا چه اندازه در درک و فهم کشاورزان از فن آوری های جدید مفید بوده سوالی است که در ذهن اکثر پرسنل مدرسه در مزرعه وجود دارد. در استان کرمانشاه مدرسه در مزرعه به منظور اجرای فعالیت های مدیریت تلفیقی آفات از سال 1387 در بین باغداران اجرا شده است. این مطالعه به منظور تعیین اثربخشی رهیافت فوق در کسب دانش، نگرش، مهارت و سطح تمایلات در بین باغداران شهرستان دالاهو انجام شد. مطالعه به صورت پیمایشی و با طرح تحقیق شبه آزمایشی در نمونه ی 194 باغدار به اجرا درآمد. 97 شرکت کننده در مدارس مزرعه ای و 97 غیرشرکت کننده به منظور انجام مطالعه انتخاب شدند. پرسشنامه ای محقق ساخته با توجه به مرور پیشینه نگاشته ها و جلسات غیر رسمی با مشارکت کنندگان و غیر مشارکت کنندگان مدرسه در مزرعه طراحی شد. روایی پرسشنامه با کمک متخصصان مدیریت تلفیقی آفات در سازمان جهاد کشاورزی و اعضای هیئت علمی گروه ترویج و آموزش کشاورزی دانشگاه رازی تأیید گردید. پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 86/0 محاسبه شد که نشان دهنده ی پایایی پرسشنامه است. نتایج بخش کمی نشان دادند که دانش، نگرش، مهارت و سطح تمایلات مشارکت کنندگان در رابطه با مدیریت تلفیقی آفات افزایش یافته است. علاوه بر آن، بخش کیفی مطالعه رابطه ی هزینه- فایده و اهداف مدرسه در مزرعه را مورد بررسی قرار داد. فقدان دانش مدیریت تلفیق آفات در بین تسهیلگران، و عدم هماهنگی بین کلاس های مدرسه در مزرعه و برنامه های روزانه ی کشاورزان از جمله مهم ترین نقاط ضعفی بودند که توسط باغداران و تسهیلگران مدرسه در مزرعه به آن ها اشاره شد. مطالعه ی حاضر برای رهیافت های ترویجی در ایران توصیه هایی را دارد. اولاً کلیه ی ذی نفعان در توسعه ی کشاورزی بایستی در رابطه با استعداد اثربخشی رهیافت مدرسه در مزرعه در گسترش و توسعه ی فن آوری های کشاورزی همچون مدیریت تلفیقی آفات حساس شوند. ثانیاً گسترش سایت های مدرسه در مزرعه در سایر شهرستان های استان کرمانشاه پیشنهاد می گردد. ایجاد هماهنگی بین زمان کلاس های مدرسه در مزرعه و ساعات فعالیت کاری کشاورزان، آموزش های ضمن خدمت برای تسهیلگران مدرسه در مزرعه نیز از جمله مهم ترین توصیه های تحقیق حاضر می باشند.
پریوش غلامی رضا کیومرث زرافشانی
چکیده: مروری بر نیازهای کارفرمایان بخش کشاورزی این مسئله را آشکار می سازد که آنان از دانش آموختگان کشاورزی انتظاردارند که خلاقیت، مهارت، تفکر انتقادی و توانایی سازگاری با تغییرات را داشته باشند. این دیدگاه در رشته ترویج و آموزش کشاورزی بیشتر از هر گرایش دیگر مورد تأکید قرار گرفته است. به منظور ارتقاء قابلیت های حرفه ای دانشجویان این رشته، درس کارآموزی به ارزش 2 واحدعملی در گروه های ترویج وآموزش کشاورزی دانشگاهی ارائه می گردد. علی رغم، اهمیت کارآموزی در اشتغال پذیری دانشجویان، برخی از نارسایی ها و کاستی ها در این درس باعث شده که از کارکرد اصلی آن کاسته شده و بعضاً به یکی از واحدهای مشکل ساز تبدیل شود که دانشجویان علاقه کافی برای گذراندن آن ندارند و پیامدهای مورد انتظار نیز چندان محقق نمی شود. بهبود دوره کارآموزی در ابتدای امر نیازمند شناسایی وتحلیل مولفه های اثربخشی این دوره به منظور دستیابی به اهداف آن می باشد. لذا هدف پژوهش حاضر، تحلیل مولفه های اثر بخشی دوره کارآموزی رشته ترویج وآموزش کشاورزی به منظور ارایه الگوی مطلوب بوده است. این تحقیق از نوع مطالعات پیمایشی اکتشافی است که جامعه آماری آن را سه گروه کنشگران تشکیل دادند. گروه اول شامل 18 نفر از اساتید گروه های ترویج وآموزش کشاورزی در دانشکده های کشاورزی غرب کشور (دانشگاه رازی کرمانشاه، دانشگاه بوعلی همدان، دانشگاه آزاد ایلام) بود که با روش سرشماری انتخاب شدند. گروه دوم 150 کارفرمای بخش کشاورزی در استان های همدان، ایلام و کرمانشاه بود که بصورت هدفمند انتخاب گردیدند. در نهایت گروه سوم، 100 نفراز دانشجویان رشته ترویج وآموزش کشاورزی که در زمان انجام تحقیق دوره کارآموزی را گذرانده بودند، به صورت تصادفی برگزیده شدند. ابزار گرد آوری داده ها پرسشنامه بود که روایی آن به روش صوری و پایایی آن با محاسبه آلفای کرونباخ برای هر سه پرسشنامه بطور جداگانه سنجیده شد (اساتید: 77/0 = ?، کارفرمایان: 88/0 = ?، کارآموزان: 88/0 = ?)که گویای پایایی ابزار تحقیق بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها ی گردآوری شده از نرم افزارspss13 بهره گرفته شد. نتایج نشان داد که کارفرمایان و کارآموزان نگرش مثبتی نسبت به دوره کارآموزی داشتند. اما اساتید نگرش منفی نسبت به دوره کارآموزی داشتند. همچنین، یافته ها نشان داد که کنشگران، محول کردن کارهای غیر تخصصی به کارآموزان، مشخص نبودن هدف دوره برای کار فرمایان، عدم نظارت مدرس کارآموزی در طی دوره، نامناسب بودن شیوه ارزشیابی، نامناسب بودن شیوه جایابی کارآموزان، عدم هماهنگی بین دانشگاه و کارفرما قبل از ورود کارآموز به محیط کارآموزی را جزء مهمترین مشکلات دوره دانسته اند. نتایج تحلیل مولفه های اصلی نشان داد که، هشت عامل در اثربخشی دوره کارآموزی نقش دارند که عبارتند از: شفافیت وظایف کنشگران، آمادگی کارآموز، محیط کارآموزی، مدرس کارآموزی، فراهم بودن شرایط یادگیری، برنامه ریزی و هماهنگی ، تعامل کنشگران و تناسب زمان دوره. این عوامل در مجموع 5/69 درصد واریانس اثربخشی را تبیین نمودند. برگزاری کلاس های توجیهی برای کنشگران قبل از شروع دوره ی کارآموزی، فرستادن کارآموزان به ادارات و یا نهادهای مرتبط با رشته تحصیلی آنان، امضاء تفاهم نامه ای بین دانشگاه و کارفرما به منظور همکاری و دستیابی به اهداف دوره کارآموزی، نظارت مدرس کارآموزی در طول دوره، تبیین جایگاه و اهمیت دوره برای کارآموزان در جهت آمادگی برای ورود به بازارکار توسط دانشگاه، افزایش طول دوره کارآموزی و بهره گیری از دفتر کارآفرینی و ارتباط با صنعت دانشگاه ها به عنوان محلی برای جایابی کارآموزان بالقوه و طراحی سامانه اطلاعات کارآموزی به منظور ارتباط کنشگران کارآموزی، توصیه می-گردد. در نهایت نتایج این مطالعه منجر به طراحی مدل میدانی مولفه های تاثیر گذار بر اثربخشی دوره های کارآموزی دانشجویان ترویج و آموزش کشاورزی از دیدگاه کنشگران گردید. واژه های کلیدی: کارآموزی، کنشگران، اثربخشی، ترویج وآموزش کشاورزی، تحلیل مولفه های اصلی
محمدصادق عباسی زاده قنواتی کیومرث زرافشانی
نظام های بهره برداری یکی از مولفه های اصلی در توسعه کشاورزی به شمار می رود. در ایران حدود یک سوم از واحد های تولید کشاورزی کمتر از یک هکتار وسعت دارند. چنین واحدهایی به صورت خانوادگی اداره می شوند و اکثر نیروی کار آن ها را اعضای خانواده تشکیل می دهند. اگرچه اکثر واحد های بهره برداری در قطعات کوچک و به صورت خرده مالکی مدیریت می شوند، اما اینکه تا چه اندازه چنین نظام هایی پایدار هستند مطالعات اندکی انجام شده است. لذا هدف از این مطالعه اکتشافی سنجش میزان پایداری اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی نظام بهره برداری خانوادگی و عوامل پیش برنده و بازدارنده آن در روستای خانم آباد در شهرستان کرمانشاه می باشد. طرح تحقیق مقطعی و به روش مطالعه موردی انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش را کلیه سبزی کاران روستای خانم آباد مشتمل بر 70 نفر تشکیل دادند. تعیین شاخص های پایداری و طراحی پرسشنامه بر مبنای توصیه های ژن و روتری (2003) به صورت اختصاصی در روستای خانم آباد انجام گرفت. بدین منظور محقق به مدت یک ماه در مرحله داشت با کشاورزان سبزی کار روستای خانم آباد همکاری نمود. نتایج این پژوهش نشان داد که سبزی کاران از لحاظ اقتصادی و زیست محیطی در وضعیت ناپایدار و از لحاظ اجتماعی در وضعیت نیمه پایدار قرار دارند. سود حاصل از فروش سبزیجات به تنهایی 55 درصد از واریانس پایداری اقتصادی را تبیین نمود. این در حالی است که که اعتماد ( تبادلات مالی با نزدیکان و خریداران عمده سبزی ) 54 درصد از واریانس پایداری اجتماعی را پیشگویی نمودند. از طرفی مصرف کود زیستی بارور 2، مصرف کود های نیتراته و تعداد دفعات شخم سطحی 94 درصد از پایداری زیست محیطی را تبیین نمودند. به طور کلی موثرترین پیشگوکنندهای پایداری نظام بهره برداری خانوادگی در روستای خانم آباد را می توان به مصرف کود زیستی بارور 2، تبادلات مالی با دوستان و سود حاصل از فروش سبزیجات ارتباط داد (86% واریانس). نتایج عوامل پیش برنده و بازدارنده پایداری کشت خانوادگی نشان داد که درآمد، تجربه و اطلاعات فنی به عنوان عامل پیش برنده و کاهش حاصلخیزی خاک، هزینه بالای تولید و نارضایتی اعضای خانواده از کار در مزرعه به عنوان عوامل بازدارنده معرفی شدند. این مطالعه می تواند دستاوردهایی را برای سیاست گذاران نظام های خرد بهره برداری در سطح کشور و دفتر امور روستایی معاونت عمران روستایی استانداری و مدیریت ترویج و نظام های بهره برداری سازمان جهاد کشاورزی استان کرمانشاه داشته باشد. بدین صورت که می توان با تشکیل بازارچه عمده سبزی در محل، ضمن کاهش هزینه های حمل و نقل به بهبود وضعیت پایداری اقتصادی کمک شایانی نمود. در بعد اجتماعی با تأسیس تعاونی سبزی کاران می توان در تقویت ابعاد مختلف سرمایه اجتماعی سبزی کاران گام های مهمی برداشت. در بعد زیست محیطی می توان با ترویج مصرف کود زیستی بارور 2 موجبات پایداری زیست محیطی نظام بهره برداری خانوادگی در این روستا را فراهم آورد.
مرجان سپه پناه علی اصغر میرک زاده
مساله تحقیق حاضر در ارتباط با پایین بودن کیفیت شیوه های آموزشی در نظام آموزش کشاورزی است. لذا به منظور کاهش مشکلات موجود در بخش آموزش کشاورزی و بهبود کیفیت آن در مرکز آموزش کشاورزی، این مطالعه به تحلیل استلزامات بکارگیری روش یادگیری خدماتی در مرکزآموزش کشاورزی استان کرمانشاه می پردازد. روش تحقیق در این مطالعه از لحاظ دستیابی به اهداف توسعه ای- کاربردی و پارادایم حاکم بر تحقیق کمی-کیفی(کیفی غالب و کمی کمتر غالب) می باشد. جامعه آماری تحقیق در بخش کیفی مدرسان مرکز آموزش کشاورزی است. نمونه مورد مطالعه براساس روش نمونه گیری گلوله برفی شامل 8 نفر از مربیان مرکزآموزش کشاورزی استان کرمانشاه و 9 نفر از مرکز آموزش کشاورزی استان همدان می باشد. همچنین جامعه آماری در بخش کمی مشتمل بر (1214n=) نفر از دانشجویان مراکز آموزش کشاورزی ماهیدشت (استان کرمانشاه) و شهید مدنی در (استان همدان) می باشد که با روش نمونه گیری تصادفی- طبقه ای 354 نفر انتخاب شدند. در بخش کیفی برای جمع آوری داده ها از مصاحبه (پرسشنامه نیمه ساختارمند) و برای تجزیه و تحلیل آن از روش تحلیل محتوا استفاده شد. در بخش کمی ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخت بود که مشتمل بر مشخصات دموگرافیک، بررسی میزان توانایی و نگرش دانشجویان نسبت به انجام فعالیت های آموزش گروهی، بررسی راهکارهای بسترسازی فعالیت های آموزش گروهی با رویکرد یادگیری خدماتی و بررسی موانع انجام فعالیت های آموزش گروهی با رویکرد یادگیری خدماتی بود. برای تجزیه و تحلیل یافته های پرسشنامه از نرم افزار spss16 استفاده شد. نتایج بدست آمده از تحلیل متن مصاحبه با مربیان مراکزآموزش-کشاورزی نشان می دهد که برای پیاده سازی روش یادگیری خدماتی در مراکز آموزش کشاورزی به ده استلزام مدیریتی، برنامه ریزی، آموزشی، قانونی- سیاسی، فرهنگی- اجتماعی، مالی- حقوقی، انگیزشی، اداری، اجرایی و فردی نیاز است. علاوه براین مهمترین مزایا و معایب این روش از دیدگاه مدرسان عبارتند از: بالارفتن حجم و زمان مطالعه دانشجویان، بالارفتن حس مسئولیت پذیری و تعهد دانشجو، مشکل تامین اعتبارات و بودجه و زمان بر بودن پروژه می باشد. در بخش کمی نتایج نشان می دهد که نگرش و توانایی دانشجویان نسبت به انجام فعالیت های آموزش گروهی در سطح متوسط به بالا قرار دارد. همچنین مهمترین یافته های بخش کمی در ارتباط با بررسی راهکارهای بسترسازی فعالیت های آموزش گروهی با رویکرد یادگیری خدماتی نشان می دهد که در کارهای اداری- اجرایی دانشجویان تمایل زیادی به اجرای فعالیت آموزش گروهی با رویکرد یادگیری خدماتی در یک فارم کشاورزی (مزرعه، گلخانه و...) دارند تا انجام فعالیت در یک سازمان دولتی یا خصوصی. علاوه بر این در راه کارهای آموزشی و انگیزشی استفاده از بورسیه تحصیلی و تخفیف شهریه در هنگام تحصیل مورد تاکید قرار گرفت. در بررسی مهمترین موانع انجام فعالیت های آموزش گروهی با رویکرد یادگیری خدماتی از نظر دانشجویان عدم تسلط مربیان به شیوه های اجرایی مراحل مختلف یادگیری خدماتی و وجود اختلاف سلیقه در بین مشارکت کنندگان از اهمیت زیادی برخوردار می باشد. علاوه بر این برای شناسایی مهمترین استلزامات یادگیری خدماتی با استفاده از تحلیل عاملی نتایج نشان داد که استلزام اداری از مهمترین عوامل تاثیر گذار و عوامل آموزشی از مهمترین موانع اجرای یادگیری خدماتی محسوب می-شود. کلیدواژه ها: آموزش، استلزامات، کشاورزی، یادگیری خدماتی، مراکز آموزشی، رویکرد آموزشی، آموزش تعاملی، یادگیری گروهی
سهیلا پورجاوید امیرحسین علی بیگی
این تحقیق توصیفی- همبستگی با هدف کلی شناسایی عوامل موثر بر خودکارآمدی تدریس آموزشگران هنرستان ها و مراکز آموزش کشاورزی استان کرمانشاه، انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را آموزشگر ان کشاورزی این مراکز در استان کرمانشاه(128=n)، تشکیل دادند. حجم نمونه با استفاده از جدول بارتلت و همکاران (2001)، 102 نفر تعیین و از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای(برحسب محل تدریس)، استفاده شد. بر اساس یافته ها آموزشگران کشاورزی، خودکارآمدی تدریس متوسطی داشتند. این در حالی بود که بر اساس میانگین 6/7 از 9(انحراف معیار=6/1)، می توان دریافت که تمامی وظایف تدریس از نظر آموزشگران کشاورزی از اهمیت زیادی برخوردار بودند. نتایج آزمون ویلکاکسون نیز وجود تفاوت معنی دار بین میزان اهمیت وظایف تدریس(فعالیت های تدریس) و میزان خودکارآمدی تدریس آموزشگران کشاورزی در تمامی حیطه های تدریس را تأیید نمود. نتایج آزمون anova از عدم وجود اختلاف معنی داری بین خودکارآمدی تدریس آموزشگران کشاورزی از نظر متغیرهای مستقل دانشگاه محل تحصیل، گرایش های مختلف تحصیلی و وضعیت استخدام حکایت داشت. نتایج آزمون t نیز، وجود اختلاف معنی داری بین خودکارآمدی تدریس آموزشگران کشاورزی از نظر متغیرهای وضعیت تأهل، موضوع تدریس، اجرای طرح های پژوهشی و محل تدریس خبرداد. این در حالی بود که نتایج آزمون t، عدم وجود تفاوت معنادار بین میزان خودکارآمدی تدریس آموزشگران کشاورزی زن و مرد را تأیید نمود. نتایج حاصل از تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار amos نیز نشان داد که متغیر میزان مطالعه در زمینه ی تخصصی، بیشترین تأثیر را بر خودکارآمدی تدریس آموزشگران کشاورزی دارا است، پس از آن متغیرهای درآمد، سابقه ی تدریس، میزان آموزش های ضمن خدمت، سطح تحصیلات، میزان تجربه های موفق در تدریس، رضایت شغلی، اعتماد به نفس و تعداد مقالات پژوهشی به ترتیب تعیین کننده های خودکارآمدی تدریس آموزشگران کشاورزی محسوب می شوند. نتایج حاصل از تحلیل مسیر به منظور شناسایی پیشگو کننده های خودکارآمدی تدریس به تفکیک هنرآموزان و آموزشگران مراکز آموزش کشاورزی نیز حاکی از آن بود که متغیر متغیر سطح تحصیلات، بیشترین تأثیر را بر خودکارآمدی تدریس آموزشگران مراکز کشاورزی، دارا است، پس از آن نیز متغیرهای میزان مطالعه در زمینه ی تخصصی و درآمد، بیشترین تأثیر را بر خودکارآمدی تدریس این گروه از آموزشگران کشاورزی، دارا هستند و متغرهایی چون رضایت شغلی، اعتماد به نفس، میزان آموزش های ضمن خدمت و تعداد مقالات پژوهشی به ترتیب اولویت موثرترین عوامل بر خودکارآمدی تدریس این گروه از آموزشگران کشاورزی، می باشند. این در حالی بود که بررسی اثرات مستقیم و غیرمستقیم متغیرهای اثرگذار در مدل تحلیل مسیر خودکارآمدی تدریس هنرآموزان کشاورزی، نشان داد که متغیر سطح تحصیلات، باز هم بیشترین تأثیر را بر خودکارآمدی تدریس هنرآموزان، دارد. پس از آن نیز متغیرهای میزان آموزش های ضمن خدمت هنرآموزان و میزان مطالعه در زمینه ی تخصصی، بیشترین تأثیر را بر خودکارآمدی تدریس هنرآموزان، دارا هستند و متغیرهایی چون درآمد، اعتماد به نفس و ارتباط دوستانه هنرآموزان با هنرجویان به ترتیب اولویت موثرترین عوامل بر خودکارآمدی تدریس هنرآموزان کشاورزی، می باشند. نتایج این مطالعه می تواند دستاوردهای مناسبی برای سیاست گزاران و برنامه ریزان آموزش کشاورزی داشته باشد.
مژگان فقیری غیبعلی کیومرث زرافشانی
چکیده توانمندسازی زنان روستایی یکی از مهم ترین سیاست های توسعه روستایی در عصر حاضر است. از آنجایی که توانمندسازی یک فرآیند پیچیده و چند بعدی است، مطالعه جامع نگرانه این فرآیند نمی تواند بدون درنظر گرفتن ابعاد مختلف آن صورت گیرد. لذا بررسی توانمندسازی از ابعاد مختلف می تواند بستر مناسبی را برای اتخاذ سیاست های راهبردی در جهت تقویت این ابعاد فراهم سازد. این پژوهش علی- مقایسه ای با هدف بررسی اثربخشی صندوق های اعتبارات خرد استان کرمانشاه در توانمندسازی اقتصادی، اجتماعی و خانوادگی زنان روستایی انجام شد. جامعه آماری این مطالعه را زنان روستایی عضو و غیرعضو صندوق اعتبارات خرد شهرستان های کرمانشاه، کنگاور، صحنه و هرسین تشکیل دادند. حجم نمونه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی سیستماتیک و جدول بارتلت، 366 نفر تخمین زده شد. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه ی محقق ساخته ای استفاده شد که روایی و پایایی آن با روش تحلیل عاملی تأییدی و آزمون آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. نتایج مطالعه نشان داد که بین زنان عضو و غیرعضو از لحاظ توانمندی اقتصادی، اجتماعی و خانوادگی تفاوت معنی داری وجود دارد. به عبارت دیگر اعضای صندوق اعتبارات خرد از ابعاد مختلف در سطح بالاتری از توانمندی قرار داشتند. رتبه بندی صندوق ها به لحاظ توانمندی اعضا از ابعاد مختلف نشان داد که در بعد اقتصادی: فش (کنگاور)، تمرگ و پریوه (هرسین) رتبه های اول تا سوم را کسب نمودند. در بعد اجتماعی: فش، پریوه و قیطاس آباد (صحنه) رتبه ی اول تا سوم را به خود اختصاص دادند. در بعد خانوادگی اعضای صندوق های فش، پریوه و کوسه وند (کرمانشاه) به ترتیب در جایگاه های اول تا سوم قرار گرفتند. یافته های این مطالعه می تواند دستاوردهایی را برای دفتر امور زنان روستایی داشته باشد. بدین صورت که با گسترش صندوق اعتبارات خرد، می توان دسترسی سایر اقشار جامعه (جوانان روستایی، خرده مالکان و...) را به این نوع از اعتبارات فراهم ساخت.
محمد کاظم رحیمی کیومرث زرافشانی
چکیده: با ابلاغ سیاست های اصل 44 قانون اساسی و آغاز سیاست های خصوصی سازی در کشور، در سال 1380 قانون تاسیس سازمان نظام مهندسی کشاورزی و منابع طبیعی با هدف ایجاد یک سازمان تخصصی جهت پوشش فعالیت های کارشناسانه در بخش کشاورزی و پشتیبانی از منابع انسانی به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید. این سازمان به منظور افزایش پوشش خدمات مشاوره ای برای کشاورزان و فراهم کردن زمینه اشتغال برخی از دانش آموختگان بخش کشاورزی طرح استقرار شرکت های خدمات مشاوره ای، فنی و مهندسی کشاورزی را تصویب کرده و در سال 1386 جهت اجرا به کلیه استان ها ابلاغ نمود. اکنون و پس از گذشت چهار سال از استقرار شرکت های خدمات مشاوره ای، اظهارات ضد و نقیضی درباره عملکرد این شرکت ها ابراز می گردد و این در حالی است که ارزشیابی جامعی از عملکرد آنها صورت نپذیرفته و اغلب این اظهارات پشتوانه علمی و تحقیقاتی ندارند. از این رو در این پایان نامه بر آن شدیم تا با ارزشیابی عملکرد شرکت های خدمات مشاوره ای و مقایسه آن با عملکرد مراکز ترویج دولتی قبل از استقرار این شرکت ها و همچنین شناسایی نقاط ضعف و پتانسیل های موجود در شرکت ها، اطلاعات جامعی راجع به وضعیت موجود و چالش های پیش روی شرکت ها در اختیار مسئولین و سیاست گذاران قرار دهیم. لذا به منظور رسیدن به این هدف شرکت های خدمات مشاوره ای و مراکز ترویج و خدمات استان های کرمانشاه و زنجان، که جزو استان های پیشرو در استقرار این شرکت ها بودند به صورت تمام شماری مورد مطالعه قرار گرفتند. این مطالعه ی کاربردی از نظر گردآوری داده ها توصیفی- پیمایشی بوده و ماهیتاً به روش کمی اجرا شده است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بوده است که روایی آن توسط پانلی از متخصصان و صاحب نظران تایید شد. برای سنجش پایایی پرسشنامه نیز آزمون مقدماتی انجام شد که ضریب آلفای کرنباخ برای قسمت های مختلف پرسشنامه بالاتر از 7/0 بدست آمد. بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش، با اینکه متوسط سطح تحصیلات کارکنان مراکز خدمات جهاد کشاورزی استان زنجان نسبت به متوسط سطح تحصیلات مراکز خدمات جهاد کشاورزی استان کرمانشاه بالاتر است ولی سرمایه انسانی مراکز استان کرمانشاه در مجموع از وضعیت مطلوب تری برخوردار بود. بعلاوه مراکز استان کرمانشاه از نظر سرمایه های فرهنگی، محیطی و زیرساختی نیز وضعیت مطلوب تری نسبت به مراکز استان زنجان دارند. همچنین شرکت های خدمات مشاوره ای استان زنجان از نظر سرمایه های زیربنایی و اقتصادی نسبت به شرکت های استان کرمانشاه وضعیت مطلوبی دارند و این در حالی است که وضعیت شرکت های کرمانشاه از نظر سرمایه های انسانی، فرهنگی و محیطی مطلوب تر می باشد و از نظر سرمایه های سیاسی و اجتماعی شرکت های هر دواستان در شرایط یکسانی قرار دارند. از مقایسه سرمایه های مراکز و شرکت ها در هر دواستان می توان نتیجه گرفت که سرمایه انسانی شرکت ها نسبت به مراکز از وضعیت بهتری برخوردار بود و این در حالی است که مراکز از لحاظ سرمایه های فرهنگی، محیطی و زیربنایی نسبت به شرکت ها وضعیت مطلوب تری داشتند. ارزشیابی عملکرد صورت گرفته حاکی از آن است که مراکز خدمات استان کرمانشاه عملکرد مطلوب تری نسبت به مراکز استان زنجان دارند ولی ارزشیابی عملکرد شرکت ها بیانگر آن است که شرکت های استان کرمانشاه در زمینه فعالیت هایی که بیشتر در قالب طرح های سازمان صورت پذیرفته عملکرد مطلوب تری داشتند و این در حالی است که شرکت های استان زنجان در زمینه فعالیت های خصوصی از جمله فروش نهاده ها، انعقاد قراردادهای مختلف با سازمان ها و شرکت های دولتی و غیردولتی، از عملکرد بهتری برخوردارند. در مقایسه عملکرد مراکز و شرکت ها، نتایج حکایت از عملکرد بهتر مراکز در فعالیت های میدانی و عملکرد بهتر شرکت ها در زمینه فعالیت های ترویجی و آموزشی دارد. بر اساس ارزشیابی صورت گرفته از عملکرد شرکت ها، رتبه های برتر از نظر عملکرد شناسایی شدند. شرکت های مهرشاد یاور غرب، زرین رویان و بذر رویان رتبه های برتر استان کرمانشاه و شرکت های کشت کاران شناط، گستره سپهر و دیبا خوشه رتبه های برتر استان زنجان را به خود اختصاص دادند. نتایج نیازسنجی صورت گرفته از شرکت ها نیز حاکی از آن است که مسئولین مراکز و مدیران عامل شرکت ها بر پرداخت به موقع حق الزحمه کارشناسان شرکت ها، دسترسی شرکت ها به تسهیلات سهل الوصول و التزام کارشناسان به فعالیت در شرکت ها به عنوان شغل اصلی تاکید داشتند. همچنین نتایج سنجش رضایت شغلی در بین شرکت ها نشان داد که شرکت های استان کرمانشاه رضایت شغلی پایین و شرکت های استان زنجان رضایت شغلی متوسطی دارند. واژگان کلیدی: خصوصی سازی، اصل 44 قانون اساسی، ارزشیابی عملکرد، شرکت های خدمات مشاوره ای، کرمانشاه، زنجان.
فاطمه مرام کیومرث زرافشانی
چکیده بی تردید یکی از مهم ترین راهبردهای دستیابی به توسعه روستایی استقرار یک نظام بهره برداری مطلوب خواهد بود. بر این اساس، سازمان تعاون روستایی در سال 1370 به منظور ساماندهی و اعمال مدیریت در خصوص مزارعی که در جریان اصلاحات ارضی دهه1340، به قطعات کوچک تقسیم و به کشاورزانی واگذار شده بود که توانایی مدیریت مزرعه را نداشتند، تصمیم به راه اندازی مجدد نظام بهره برداری شرکت های سهامی زراعی گرفت. این در حالی است که تصمیم گیری در مورد انتخاب مناطقی که شایسته راه اندازی مجدد شرکت های سهامی زراعی می-باشند مستلزم شناخت معیارهایی است که ما را در این امر یاری کنند. به عبارت دیگر هرگونه برنامه ریزی و اتخاذ تصمیم صحیح در رابطه با راه اندازی شرکت های سهامی زراعی نیازمند اطلاعات دقیق و مناسب خواهد بود. بر این مبنا مطالعه حاضر در چهار فاز با هدف مکان یابی شرکت های سهامی زراعی در شهرستان کرمانشاه شکل گرفت. در فاز اول مطالعه از طریق مرور ادبیات و با استفاده از نقطه نظرات صاحب نظران خبره 27 معیار که در شناسایی مکان بهینه شرکت های سهامی زراعی تأثیرگذارند شناسایی و در چهار گروه اجتماعی، فنی، اقتصادی و محیطی قرار گرفتند. در فاز دوم مطالعه، با استفاده از تکنیک تصمیم گیری چند معیاره و سیستم اطلاعات جغرافیایی دهستان های شهرستان کرمانشاه از بعد شرایط محیطی به پنج طبقه کاملاً مساعد، مساعد، نسبتاً مساعد، نسبتاً نامناسب و نامساعد تقسیم شدند. در فاز سوم دهستان میاندربند از طبقه کاملاً مساعد انتخاب و روستاهای این دهستان از نظر معیارهای فنی، اجتماعی، اقتصادی مورد بررسی قرار گرفتند. سپس با استفاده از روش اسکالوگرام روستاهای دهستان میاندربند در سه سطح مساعد، میانه و مساعدتر جای گرفتند. همچنین در این مطالعه نگرش کشاورزان نسبت به شرکت های سهامی زراعی مورد بررسی قرار گرفت. به عبارتی در فاز چهارم به منظور بررسی نگرش بهره برداران دهستان میاندرند نسبت به راه اندازی شرکت های سهامی زراعی دو روستا از سطح مساعد(نفته و تپه کبود) و دو روستا از سطح مساعدتر(سرابله و تکیه) انتخاب شدند. تحلیل داده ها در دو روستای نفته و تپه کبود به شیوه تحلیل محتوای متداول نشان داد بهره برداران این دو روستا به دلایلی نظیر "عدم آشنایی با مفهوم و اهداف شرکت"، "اثرات منفی به جا مانده از شرکت های گذشته" و "روحیه فردگرایی" مخالف راه اندازی شرکت-های سهامی زراعی هستند. همچنین تحلیل مصاحبه ها در دو روستای تکیه و سرابله به روش تحلیل محتوای هدایت شده پنج مقوله "عدم آگاهی اعضاء از اهداف شرکت"، "عدم وجود روابط اجتماعی مناسب مدیران با سهامداران"،" عدم مشارکت سهامداران"، "عدم وجود بسترمناسب اجتماعی" و" ضعف در زمینه های قانونی" را که مدل مفهومی نگرش بهره برداران نسبت به شرکت های سهامی زراعی را تبیین می کند، تایید و به آن دو مقوله ی جدید دیگر " تجربه های تلخ گذشته" و "نارضایتی مردم از عملکرد برخی سازمان های دولتی بعد از انقلاب" را اضافه نمود. همچنین به منظور اعتبار بخشی به نتایج این مطالعه یافته ها توسط کارشناسان مربوطه مورد تایید قرار گرفت. در مجموع آن که متأسفانه کشاورزان این مناطق بنا به دلایل ذکر شده نگرش مثبتی نسبت به راه اندازی مجدد شرکت های سهامی زراعی ندارند. نتایج این مطالعه می تواند دستاوردهایی به طور کلی برای مسولین نظام های بهره برداری و به طور اخص برای سازمان تعاون روستایی داشته باشد. اولاً ضروری است به منظور راه اندازی شرکت های سهامی زراعی، با استفاده از دانش مکان-یابی مناطق از جنبه های اجتماعی، اقتصادی، فنی و محیطی مورد برررسی قرار گیرند. ثانیاً تشکیلات ترویج جهت تغییر نگرش کشاورزان نسبت به این شرکت ها علاوه بر بهره گیری از رسانه ملی زمینه بازدید کشاورزان از شرکت های سهامی زراعی موجود را فراهم نمایند.
فاطمه پورقاسم امیرحسین علی بیگی
افزایش حجم ضایعات در نتیجه تشدید فعالیت های کشاورزی که به دنبال افزایش رشد جمعیت و استانداردهای زندگی صورت گرفته، سبب بروز مشکلات فراوانی شده است. هدف کلی این تحقیق کیفی بررسی وضعیت مدیریت ضایعات آلی بخش کشاورزی توسط کشاورزان و ارائه الگویی مناسب برای مدیریت این ضایعات می باشد. جامعه مورد مطالعه تحقیق شهرستان روانسر واقع در استان کرمانشاه بود که یکی از قطب های کشاورزی این استان می باشد. از این شهرستان سه روستای حسن آباد، گرگیدر و منصورآقایی به صورت هدفمند و به علت فعال و مهم بودن در فعالیت های تولیدی بخش کشاورزی انتخاب شدند. افراد مورد مطالعه با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و با مصاحبه عمیق، گروه های متمرکز و مشاهده فعال اطلاعات کاملی کسب شد. مفهوم ضایعات از دیدگاه کشاورزان با استفاده از روش تحقیق پدیدارشناسی مورد بررسی قرار گرفت و اطلاعات میدانی حاصله با روش کلایزی تجزیه و تحلیل شد. داده هایی که برای بررسی وضعیت مدیریت ضایعات آلی بخش کشاورزی توسط کشاورزان با روش تحقیق مطالعه موردی اختصاصی حاصل شد با روش تئوری بنیادی تجزیه و تحلیل شد. از نظر کشاورزان، ضایعات کشاورزی به آن بخش از پسماندها و تلفات تولیدی بخش کشاورزی اتلاق می شود که قابلیت کاربرد و استفاده نداشته و از لحاظ اقتصادی بی ارزش می باشند. این ضایعات در بخش زراعی شامل تلف شدن محصول در اثر بیماری، آفات، تگرگ، شکستن و ریزش محصول بر اثر برداشت بد و تنظیم نبودن دستگاه کمباین، و گندیدگی بذرها زیر آب و یا آب بردن بذرها می باشد. ضایعات بخش باغی شامل میوه های گندیده و صدمه دیده در اثر حمله آفات و بیماری، خرابی میوه در انبار و درختان بیمار هستند و در بخش دامی ادرار دام، مواد داخل شکمبه بعد از قصابی و تلفات دام ها بر اثر بیماری و حمله درندگان ضایعات می باشند. کشاورزان، شرایط آب و هوایی نامساعد، آفات و بیماری، مشکلات مالی، فرسودگی ماشین آلات کشاورزی، شرایط مزرعه و بذر نامرغوب در بخش زراعی، کمبود آگاهی و تجربه باغدار، آفت و بیماری، شرایط نامساعد محیطی، مشکلات مالی، کمبود کارگر، حمل و نقل و بازاریابی نامناسب، انبار نامناسب و فرسایش خاک در بخش باغی، و نحوه پرورش دام، عدم وجود برنامه مناسب در تغذیه دام و عدم مراقبت در بخش دامی عوامل ایجاد این ضایعات می باشند. باغداران از طریق کاشت بهترین نهال ها و بذرها، برداشت به موقع و درست، درجه بندی میوه ها، مبارزه با علف هرز و کنترل بیماری، تأمین آب و عناصر غذایی درخت، جلوگیری از فرسایش خاک و هرس ضایعات را کاهش می دهند. ضایعات ایجادی به همراه بقایا در راه هایی مانند تغذیه دام، حاصلخیزی خاک، تأمین سوخت و کاربردهای حفاظتی مورد استفاده قرار می گیرد. بعضی از ضایعات جهت تهیه کود مورد بازیافت قرار گرفته و مقداری از ضایعات ناخواسته و مازاد نیز دفع می گردد. دامداران تنها با بهبود تغذیه و جلوگیری از تلفات دام سعی در کاهش ضایعات دارند. این ضایعات به همراه پسماندهای دامی جهت حاصلخیزی خاک، تهیه صنایع دستی، استفاده به عنوان بستر دام، فروش به اشخاص دیگر و دفع حشرات به کار برده شده و مقداری از آن هم دفع می شود. کشاورزان برای مقابله با کاهش ضایعات راهکارهایی مانند آماده سازی زمین و کاشت بذر مرغوب در زمان مناسب، مبارزه با آفات، بیماری و علف های هرز، کشت مکانیزه و برداشت مناسب را به کار می گیرند. اگر ضایعاتی ایجاد شود کشاورز برای بهبود حاصلخیزی خاک، تغذیه دام و طیور، تهیه بستر دام، پرورش قارچ و بی خاکورزی از آن استفاده کرده و مقداری از آن را دور ریخته یا می سوزاند. کاهش ضایعات، استفاده از ضایعات و دفع ضایعات مدل مدیریتی ضایعات در دو روستای گرگیدر و حسن آباد بود. اما مدل مدیریتی ضایعات بخش باغی در روستای منصورآقایی مقداری متفاوت بوده و یک طبقه مختصر به نام بازیافت را قبل از دفع دارا می باشد. از آن جا که دفع ضایعات روش نامناسبی برای مدیریت ضایعات و پسماندهاست توصیه می شود اصلاح بیولوژیکی با روش های تولید بیوگاز و کمپوست جایگزین دفع ضایعات گردد.
سمیره صی محمدی کیومرث زرافشانی
در دهه های اخیر، یکی از سمبل های توسعه ی روستایی راه اندازی صنایع فرآوری محصولات کشاورزی و همچنین کشت و صنعت ها در مناطق روستایی بوده است. اگرچه این کارخانجات با هدف بهبود زندگی کشاورزان در مناطق روستایی احداث می شوند، با این حال نباید پیامدهای آن ها را نادیده گرفت؛ لذا هدف از این پژوهش کیفی بررسی پیامدهای اجتماعی و اقتصادی شرکت کشت و صنعت روژین تاک در شهرستان کرمانشاه می باشد. جامعه ی مورد مطالعه ی این پژوهش را کشاورزان بالای 30 سال که قبل از احداث کارخانه ی روژین تاک در روستاهای تپه افشار، احمدوند، تازه آباد، توللی، سرابله و نظام آباد واقع در منطقه ی میان دربند و الهیارخانی زندگی می کردند، تشکیل داد. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و از طریق تکنیک گلوله برفی از هر روستا 20 نفر انتخاب شدند. در این تحقیق به منظور گردآوری اطلاعات از تکنیک های ارزیابی مشارکتی روستایی (pra)، مصاحبه ی انفرادی و گروه متمرکز بهره گرفته شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. همچنین روابط بین تغییرات و پیامدهای شرکت روژین تاک در مناطق مورد نظر، از طریق یک مدل سیستم دینامیکی با استفاده از نرم افزار ونسیم (vensim) ارائه گردید. یافته های پژوهش نشان داد که تغییرات اقتصادی شرکت کشت و صنعت روژین تاک در منطقه ی الهیارخانی و میان دربند شامل: ترویج کشت گوجه فرنگی، توسعه ی کسب و کار بخش کشاورزی و غیر کشاورزی، اشتغال زایی، کاهش هزینه ی حمل و نقل محصول، افزایش قیمت زمین های کشاورزی و مسکونی بوده است. پیامدهای اقتصادی که شرکت به جای گذاشته است عبارتند از: افزایش درآمد و بهبود وضع اقتصادی، تغییر الگوی کشت و استفاده از فن آوری های جدید تولید. تغییرات اجتماعی شرکت روژین تاک بر منطقه شامل : افزایش ترافیک و آلودگی صوتی بوده است. از پیامدهای اجتماعی می توان به مواردی همچون؛ کاهش سلامت اجتماعی، افزایش تصادفات، سیر صعودی مهاجرت معکوس، تقویت انسجام گروهی، بهبود رفاه اجتماعی- اقتصادی و میل به تحصیل در بین جوانان روستایی اشاره نمود. به منظور اعتباربخشی به یافته های تحقیق، یک جلسه ی غیر رسمی با مسئولین شرکت روژین تاک تدارک دیده شد. در این جلسه، نتایج مطالعه ارائه و به بحث گذاشته شد و در نهایت یافته ها مورد تأیید مسئولین امر قرار گرفت. سیاست-گذاران توسعه ی روستایی استان می توانند نتایج این مطالعه را مبنایی برای سنجش ریسک در برنامه ریزی صنایع روستایی آینده به کار گیرند. واژگان کلیدی: تغییرات اجتماعی- اقتصادی، پیامدهای اجتماعی- اقتصادی، پیامدسنجی، کشت و صنعت، صنایع فرآوری، سنجش ریسک
روشنک دانیاری حسین آگهی
نتایج حاصل از یافته های توصیفی: با توجه به نتایج به دست آمده در تحقیق،نتیجه گیری می شود که 87 درصد اعضای هیأت مدیره تعاونی های کارآفرین استان مرد هستند وزنان نقش چندانی در اداره این نوع تعاونی ها دارا نمی باشند. بیشترین توزیع فراوانی افراد در طبقات سنی نشان می دهد که اکثریت اعضای هیأت مدیره تعاونی های کارآفرین استان جوان هستند.از طرف دیگر اکثریت این افراد دارای تحصیلات دانشگاهی می باشند که بیشترین درصد آن درمقطع لیسانس می باشد.که این موضوع خود می تواند فرصتی جهت موفقیت تعاونی های کارآفرین باشد.معصومی (1376) بی سوادی را تهدیدی بر موفقیت تعاونی ها می داند. نتایج حاصل از دلفای: بر اساس پژوهش انجام شده اولین ومهم ترین عامل موثر در توسعه تعاونی های کارآفرین انطباق آموزش های ارائه شده با نیازهای موجود در بازار کار وهمچنین برگزاری دوره های کارآفرینی وارائه آموزش های کارآفرینی می باشد که در این امر دولت خصوصا ادارات تعاون می تواند در تشکیل وتوسعه تعاونی های کارآفرین موثر باشد که این یافته ها با نتایج حاصل از پژوهش عزیزی(1382) در زمینه ایجاد فرصت های شغلی از طریق آموزش در بخش تعاون مطابقت دارد. همچنین بیات(1383) درا ین زمینه بیان می کند امروزه براساس دیدگاههای اندیشمندان توسعه درخصوص نقش وضرورت کارآفرینان درفرایندتوسعه اقتصادی اتفاق نظروجودداردواهمیت آموزشهای هدفمند به طور اعم وآموزشهای فنی وحرفه ای به طور اخص درتوسعه وپرورش کارآفرینی برکسی پوشیده نیست.حیدری زاد(1382) نیز درتحقیق خود ناهماهنگی میان نیاز بازار کارومراکز اموزشی را ازجمله مشکلات توسعه کارافرینی میداند. بر اساس یافته های پژوهش دومین از عامل تأثیرگذار حمایت های مالی به موقع دولت می باشد عامل تأثیر گذار بعدی مهارت های کارآفرینی فرد می باشد. یکی از عوامل تأثیر گذار بر اساس یافته های پژوهش حاضر آشنایی با فعالیتهای بخشهای اقتصادی مرتبط با تعاونی می باشد که جهت تحقق این امر اعضاء قبل از تشکیل تعاونی باید به بررسی بخش اقتصادی که در آن فعالیت خواهند داشت پرداخته وازطریق آموزشهای مستمر وغیر مستمر با فعالیتهای بخشهای ااقتصادی مرتبط با فعالیت خود آشناتر شوند قوی بودن بنیه مالی فرد کارآفرین که اقدام به تأسیس تعاونی می کند می تواند تأثیر بسزایی در موفقیت تعاونی داشته وشرایط راجهت توسعه تعاونی به بهترین شکل ممکن فراهم کند عامل مهمی که فرد کارآفرین باتکیه بر آن قادر به انجام هر نوع فعالیت کارآفرینانه ای است، عامل احساس امنیت شغلی می باشد. همچنین عامل تأثیر گذار بعدی حفظ استقلال فرد کارآفرین است. همانطور که در مطالعات انجام شده بیان شد،فرد در صورتی از تشکیل تعاونی احساس رضایت می کند که احساس آزادی فردی او از بین نرفته باشد، در صورت حفظ آزادی فردی شخص با بشتکار بیشتری به انجام فعالیت می بردازد عاملی که می تواند تأثیر بسزای در تشکیل وتوسعه تعاونی های کارآفرین داشته باشد ایجاد انگیزه وفرصت از طریق آموزش های تخصصی وعمومی می باشد عاملی که می تواند تأثیر بسزایی در تشکیل وتوسعه تعاونی های کارآفرین داشته باشد ایجاد انگیزه وفرصت در تشکیل کسب وکارهای کوچک می باشد یکی از عوامل اساسی وتأثیر گذار در موفقت تعاونی کارآفرین شجاعت وریسک بذیری بالای فرد می باشد. شرایط اجتماعی واقتصادی می تواند تأثیر بسزایی در توسعه تعاونی ها داشته یکی از عواملی که سبب طفره رفتن افراد از انجام فعالیت در غالب تعاونی می باشد، قوانین بیش روی افراد جهت تأسیس تعاونی است. شانزدهمین عامل موثر بر اساس یافته های پژوهش مدیریت صحیح وکارآمد تعاونی می باشد که بخشی از آن به خصوصیات شخصی فرد کارآفرین بتز می گردد وقسمتی دیگر از آن را می توان از طریق برگزاری دوره های آموزشی مدیریتی ودوره های توجیهی برای مدیران کارآفرین تقویت نمود. افراد جهت تأسیس تعاونی های کارآفرین باید شناخت کامل و وسیعی از بازاری که تصمیم به ارائه خدمت در ذآن را دارند داشته باشند.
فریبا جهان رمضان کیومرث زرافشانی
بدون شک یکی از اهداف توسعه روستایی دستیابی به امنیت غذایی، ارتقاء کیفیت زندکی و تقویت سرمایه اجتماعی روستاییان از طریق پروژه های نوسازی سازی اراضی کشاورزی است. یکی از طرح های توسعه ای پروژه تجهیز، نوسازی و یکپارچه سازی اراضی دهستان میان دربند شهرستان کرمانشاه در سال 1384 بوده است. هدف این طرح بهره برداری مناسب تر از اراضی، تسهیل در ارائه ی خدمات زیر بنایی و ایجاد جاده های دسترسی به مزارع می باشد. اگر چه این پروژه با نیت توسعه همه جانبه روستایی به اجرا درآمده است، اما تا کنون تاثیر آن بر امنیت غذایی، ارتقای کیفیت زندگی بهره برداران و تقویت سرمایه اجتماعی آنان مورد بررسی قرار نگرفته است. لذا هدف از این پزوهش" بررسی اثرات طرح تجهیز، نوسازی و یکپارچه سازی اراضی دهستان میان دربند شهرستان کرمانشاه بر امنیت غذایی، کیفیت زندگی و سرمایه اجتماعی" می باشد. طرح تحقیق در این مطالعه مبتنی بر پارادایم کیفی و با توجه به موضوع تحقیق، چند موردی است و از روش مقایسه قبل و بعد از پروژه استفاده شده است. به منظور جمع آوری اطلاعات از تکنیک های ارزیابی مشارکتی روستایی شامل: نقشه کشی، ماتریس رتبه بندی ، نمودار ون و تقویم فصلی بهره گرفته شد. هم چنین به منظور اعتبار بخشی به یافته ها از روش سه گوشه سازی(درون روشی) بهره گرفته شد. در این رویکرد از سایر روش های جمع آوری داده ها از قبیل، مصاحبه انفرادی( نیمه ساختار یافته)، بحث های گروه متمرکز و منابع اطلاعاتی متفاوت استفاده شد. واحد مورد مطالعه، روستاهای واحد عمرانی d3و d4 شامل؛ جلوگیره سفلی، صفی آباد، سراب شله، خوشینان سفلی(ده کور) و کلاه کبود وسطی بود. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از هر روستا 8 نفر و در مجموع از 40 بهره بردار که شرایط قبل و بعد از طرح را تجربه کرده بودند مصاحبه به عمل آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل محتوا از نوع ارتباطی و نقشه ذهنی بهره گرفته شد. نتایج نشان داد که از بعد امنیت غذایی این طرح توانسته است دسترسی روستاییان را به مواد غذایی متنوع تر و قدرت خرید آنان را افزایش دهد. بهبود زیرساخت های روستا، افزایش درآمد بهره برداران، مهاجرت معکوس و اشتغال زایی از اثرات طرح بر کیفیت زندگی بوده است. اما برداشت بی رویه از لایه های خاک زراعی، جا به جایی زهکش ها و در نتیجه ماندابی شدن اراضی و بالاخره افزایش مصرف سموم و کودهای شیمیایی، نارسایی های زیست محیطی را پس از اجرای طرح به دنبال داشته است. نهایتا از بعد سرمایه اجتماعی، نتایج نشان داد که اگر چه ارتباط بهره برداران با ارگان های دولتی بیشتر شده است اما به دلیل تقسیم آب، حس اعتماد و انسجام گروهی در بین بهره برداران کاهش یافته است.
کبری ارکوازی کیومرث زرافشانی
حوادث شغلی یکی از مهم ترین مسائل پیش روی کشورهای در حال توسعه می باشد. کشاورزی در سطح جهانی به عنوان یکی از پرمخاطره ترین مشاغل شناخته شده است. توجه به وضعیت ایمنی و سلامت حرفه ای کشاورزان می تواند موجبات کاهش آسیب های شغلی این بخش را فراهم آورد. اما متأسفانه در کشور ایران آسیب های شغلی کشاورزی مورد غفلت واقع شده است. به طوری که هیچ گونه برنامه ریزی و اقدامی جهت کاهش و پیشگیری از این نوع آسیب ها صورت نگرفته است. با توجه به تعداد قابل ملاحظه حوادث در بخش کشاورزی استان کرمانشاه، چنانچه آسیب های رایج این بخش در سطح استان شناسایی شوند، مدیریت هماهنگی ترویج در کنار سایر دستگاه های ذیربط می تواند به منظور پیشگیری از این نوع آسیب ها اقدامات آموزشی لازم را به عمل آورد. لذا مطالعه حاضر با هدف واکاوی آسیب های شغلی در بین کشاورزان شهرستان کرمانشاه و ارائه راه کارهایی برای ترویج کشاورزی صورت گرفته است. جهت انجام این پژوهش از روش توصیفی- پیمایشی بهره گرفته شده است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه کشاورزان آسیب دیده شهرستان کرمانشاه تشکیل داده اند که با توجه به محدود بودن آن ها از روش سرشماری استفاده شده است(90=n ). به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته-ای استفاده شده که روایی و پایایی آن توسط پانلی از متخصصان و ضریب آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. یافته های حاصل از پژوهش حاکی از آن است که رایج ترین آسیب های شغلی در بین کشاورزان شهرستان کرمانشاه عبارت از قطع عضو، شکستگی، جراحت و بریدگی و اختلالات اسکلتی- عضلانی می باشند. علاوه بر این تراکتور، موتور آب، حمل اجسام سنگین و حجم زیاد کار کشاورزی به عنوان عوامل اصلی بروز حادثه شناخته شده اند. نتایج این مطالعه می تواند دستاوردهایی برای مدیریت هماهنگی ترویج استان و بخش بهداشت حرفه ای به همراه داشته باشد، بدین صورت که این دو نهاد می توانند نتایج پژوهش حاضر را به عنوان مبنایی برای برگزاری دوره های آموزشی جهت پیشگیری و کاهش حوادث شغلی به کار گیرد.
رویا اربعین کیومرث زرافشانی
بسیاری از پژوهشگران، براین باورند که اجرای طرح های توسعه کشاورزی بدون مشارکت روستاییان و بهره برداران، اتلاف وقت و هدر رفتن هزینه های گزاف است. طرح توسعه باغات، یکی از طرح های توسعه کشاورزی می باشد،که مدتی ست در دستور کار معاونت تولیدات گیاهی سازمان جهاد استان کرمانشاه قرار گرفته است. این طرح با هدف افزایش عمکرد و سطح زیر کشت باغات بدنبال مشارکت حداکثر متقاضیان بوده است. اما اینکه تا چه حد توانسته است مشارکت بهره برداران را به دنبال داشته باشد مشخص نیست. لذا هدف از این مطالعه کیفی ، ارائه مدل مناسبی جهت مشارکت بهره برداران با توجه به بستر های لازم است. در این مطالعه میدانی، ضمن بهره گیری از تئوری بنیانی از دیاگرام علل- معلولی با استفاده از نرم افزار ونسیم جهت پالایش مفاهیم، خرده طبقات، طبقات و تعیین روابط علت- معلولی بین آنها بهره گرفته شد. جامعه مورد مطالعه شامل بهره بردارن توسعه باغات در دهستان الهیارخانی و همچنین کارشناسان و مسئولین اجرایی طرح توسعه باغات استان بود. که 35 نفر از جامعه بهره برداران روستایی و 19 نفر از کارشناسان و مسئولین سازمان جهاد کشاورزی استان به روش نمونه گیری هدفمند مورد مطالعه قرار گرفتند. داده های پژوهش با بهره گیری از تکنیک مصاحبه عمیق، مشاهده، تهیه عکس و مطالعه اسنادی در قالب سه مرحله کد گذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل گردید. نتایج حاصل از واکاوی داده ها استخراج مدل مفهومی مشارکت بهره برداران بود که نشان داد: شرایط اجتماعی- اقتصادی بهره برداران، عوامل آموزشی- ترویجی، مشوق ها، قانون و سیاست گذاری، سازمان و مدیریت، عوامل روان شناختی، موقعیت محیطی، امور فنی و زیر بنایی و راهکارهای اجرایی سازمان از جمله عوامل موثر در مشارکت بهره برداران هستند. به منظور اعتبار بخشی به نتایج، یافته ها در اختیار بهره برداران، کارشناسان و سایر ذینفعان قرار گرفت. پس از تبادل نظر بین این افراد، نتایج مورد تایید آنان بود. یافته های این مطالعه می تواند توصیه هایی برای برنامه ریزان طرح توسعه باغات در استان داشته باشد. بدین صورت که اگر قرار است این طرح توسط بهره برداران دنبال شود توجه به نتایج این مطالعه ضروریست.
لیلا فروتن فر کیومرث زرافشانی
ناامنی غذایی به عنوان یکی از چالش های قرن بیست و یکم، جوامع بشری را با تهدید جدی مواجه ساخته است. در ایرا ن بر اساس کفایت انرژی، در سال های 1375 و 1380 به ترتیب 20 و 3/23 درصد خانوارها ناامنی غذایی داشتند. در مناطق روستایی کشور بیشترین افراد فقیر مربوط به استان های کرمان، فارس، یزد، کرمانشاه، سیستان و بلوچستان و چهارمحال و بختیاری می باشند. در این میان خانوار روستایی که توسط زنان سرپرستی می شوند، بیشتر از اقشار دیگر مستعد فقر هستند. این در حالی است که تاکنون ناامنی غذایی در بین زنان سرپرست خانوار روستایی در دهستان بالادربند شهرستان کرمانشاه سنجیده نشده است. لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی وضعیت امنیت غذایی و عوامل موثر بر آن در خانوارهای روستایی زن سرپرست در دهستان بالادربند طراحی و اجرا گردید. این مطالعه از لحاظ ماهیت کمی، از نظر روش توصیفی و از لحاظ هدف کاربردی است. جامعه آماری این پژوهش را زنان سرپرست خانوار روستایی دهستان بالادربند تشکیل دادند. با توجه به حجم محدود زنان سرپرست خانوار در دهستان بالادربند روش سرشماری اتخاذ گردیدکه در مجموع با 60 زن سرپرست خانوار مصاحبه صورت گرفت. در این مطالعه مقطعی و توصیفی- تحلیلی، داده ها از طریق پرسشنامه استاندارد 18 گویه ایی امنیت غذایی خانوار ، جمع آوری گردید. همچنین به منظور سنجش ویژگی های فردی، اقتصادی و اجتماعی سرپرستان خانوار، از پرسشنامه محقق ساخته بهره گرفته شد. پیوستگی درونی گویه ها با ضریب آلفای کرونباخ برآورد گردید. بر این اساس آلفای کرونباخ مربوط به سوالات بخش ویژگی های اجتماعی و اقتصادی به ترتیب 75/. و 78/. تخمین زده شد. سپس به منظور تعیین اعتبار صوری پرسشنامه، از پانل متخصصین گروه ترویج و آموزش کشاورزی بهره گرفته شد . نتایج حاصل نشان داد که 1/5 درصد خانوارها در طبقه امن غذایی قرار داشتند. همچنین ناامنی غذایی بدون گرسنگی3/68 درصد، ناامنی غذایی با گرسنگی متوسط9/24 درصد و ناامنی غذایی با گرسنگی شدید 7/1 درصد برآورد گردید. نتایج حاصل از رگرسیون نیز نشان داد که داشتن فرزند زیر 18 سال و درآمد از عوامل موثر بر وضعیت امنیت غذایی زنان سرپرست خانوار روستایی دهستان بالادربند می باشد. نتایج این مطالعه می تواند دستاوردهایی برای نهاد های ترویجی به همراه داشته باشد. بدین صورت که برنامه های توانمندسازی نظیر اشتغالزایی در مشاغل خرد و خانگی برای زنان سرپرست خانوار طراحی و همچنین برای خانوارهای دارای فرزند زیر 18 سال تسهیلاتی نظیر اجرای برنامه تامین یک وعده غذایی در مدرسه مهیا گردد.
فخرالدین خالدی کیومرث زرافشانی
تغییرات اقلیم در بسیاری از نقاط جهان آثار خود را در دهه ی اخیر به جای گذاشته و انتظار می رود در دهه های آینده نیز اثرات این تغییرات تشدید شود. ایران نیز از این تغییرات بزرگ مقیاس مستثنا نبوده و اثرات آن در بسیاری از حوضه ها مشاهده شده است. بر همین اساس یکی از راه های کاهش اثرات این پدیده، سازگاری کشاورزان با تغییرات آب و هوایی است. سازگاری با تغییرات اقلیمی به فعالیت هایی اطلاق می شود که کشاورزان از طریق آن اثرات منفی این تغییرات را کاهش می دهند. با توجه به اهمیت موضوع، هدف از این مطالعه بررسی توان سازگاری در بین 370 کشاورز گندم کار شهرستان سرپل ذهاب نسبت به تغییرات اقلیمی بود. در این مطالعه از روش پیمایشی استفاده شد و داده ها با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای جمع آوری گردید. در این مطالعه از پرسشنامه ساختارمند مبتنی بر فرمول توان سازگاری (ناکوجا و همکاران، 2012 و مابی و همکاران،2012) بهره گرفته شد، همچنین به منظور جمع آوری داده ها از مصاحبه حضوری با گندم کاران استفاده شد. نتایج نشان داد که میزان توان سازگاری گندم کاران شهرستان سرپل ذهاب نسبت به تغییرات اقلیمی 96/69 از 136بوده است که این عدد بیانگر توان سازگاری متوسط این شهرستان می باشد. یافته های پژوهش حاکی از آن بود که کشاورزان گندم کار دهستان بشیوه و پاطاق دارای بیشترین میزان توان سازگاری و کشاورزان گندم کار دهستان قلعه شاهین دارای کمترین میزان توان سازگاری بودند. همچنین یافته ها نشان داد که برخی از ویژگی های فردی، اجتماعی و اقتصادی کشاورزان نظیر سطح تحصیلات، مهارت، عضویت در نهادهای اجتماعی، درآمد و استفاده از اعتبارات در میزان توان سازگاری گندم کاران موثر بوده است. نتایج این مطالعه می تواند دستاوردهایی برای شرکت آب منطقه ای استان و مدیریت هماهنگی ترویج جهاد کشاورزی استان داشته باشد بدین صورت که با توجه منابع محدود مالی شرکت آب منطقه ای این اعتبارات محدود را به مناطقی تخصیص دهد که کشاورزان آن منطقه از توان سازگاری پایینی برخوردار باشند. مدیریت هماهنگی ترویج نیز می تواند از طریق برگزاری دوره های آموزشی سازگاری با تغییرات اقلیمی نسبت به تقویت توان سازگاری کشاورزان اقدام نماید.
آنوشا قدس علوی کیومرث زرافشانی
هدف از پژوهش توصیفی – همبستگی حاضر، تبیین رفتار کارآفرینانه بر مبنای سبک های فرزند پروری با میانجیگری ویژگی های شخصیتی کارآفرینان استان گلستان است. جامعه آماری این مطاله را 250نفر ازکارآفرینان استان گلستان تشکیل دادند که براساس جدول بارتلت و همکاران (2001)، حجم نمونه مورد بررسی112 نفر از کارآفرینان برتر استانی انتخاب گردید که 97 نفر آنها پرسشنامه ها را به درستی تکمیل و ارسال نمودند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های سبک فرزند پروری (بایمرند،1991)، ویژگی های شخصیتی (کردنائیج و همکاران، 1386)، نیت کارآفرینانه (لینان، 2009) و رفتار کارآفرینانه (سلمانی زاده، 1385) استفاده گردیدکه روایی و پایایی آن ها به وسیله ی آزمون آلفای کرونباخ تأئید گردید. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد سبک فرزند پروری مقتدرانه، مستبدانه و سهل گیرانه 03/0 از واریانس ویژگی های شخصیتی را تبیین کردند. نتایج این پژوهش نشان داد 44/0 از واریانس نیت کارآفرینانه توسط ویژگی های شخصیتی تبیین شد. در نهایت، سبک فرزند پروری مقتدرانه و نیت کارآفرینانه 12/0 از واریانس رفتار کارآفرینانه را تبیین نمودند. یافته های این مطالعه می تواند دستاوردهایی برای والدین از یک سو و سیاست گذاران کارآفرینی از سوی دیگر به دنبال داشته باشد. بدین صورت که والدین می توانند با اتخاذ سبک فرزند پروری مقتدرانه، شرایط را طوری مهیا کنند که فرزندان با رسیدن به دوره نوجوانی و جوانی تصمیم به راه اندازی کسب و کار بگیرند.
طاهره ملکی کیومرث زرافشانی
خشکسالی به عنوان بلای طبیعی و پدیده ای اجتناب ناپذیر، از دیرباز کشورهای مختلف را تحت تأثیر آثار زیان بار خود قرار داده است. کشور ایران نیز، یکی از کشورهایی است که در سال های اخیر، از پیامدهای شوم خشکسالی متضرر شده است. در این میان، خانوار کشاورز ساکن در روستا، به دلیل وابستگی بالای معیشتی به تولیدات کشاورزی بشدت در برابر این پدیده چندبعدی، آسیب پذیر است اما متأسفانه این موضوع، تاکنون توسط پژوهشگران خشکسالی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. بنابراین، هدف پژوهش حاضر سنجش آسیب پذیری خانوار در برابر خشکسالی است. جامعه آماری تحقیق، 3329 خانوار کشاورز ساکن دهستان درودفرامان بودند که از میان آن ها، 172 خانوار، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای، بعنوان نمونه آماری انتخاب شدند. جهت سنجش آسیب پذیری این خانوارها، از فرمول درسا و همکاران، استفاده شد. بر اساس یافته های حاصل از تحلیل خوشه ای دو مرحله ای، آسیب پذیری خانوارهای کشاورز در سه طبقه قرار می گیرد که عبارتند از: کم(0/16)، متوسط(0/09) و زیاد(0/01). طبقه بندی آسیب پذیری بر اساس روستای محل سکونت هم نشان داد که از میان روستاهای چهارده گانه، خانوار کشاورز ساکن روستای کهرار موقوفه بیشترین میزان آسیب پذیری را در برابر خشکسالی داشته و کمترین میزان آسیب پذیری هم، مربوط به خانوارهای کشاورز ساکن روستای مرادآباد بود. دستاوردهای حاصل از این پژوهش، به برنامه ریزان مبارزه با خشکسالی استان، کمک می کند تا با در نظر گرفتن میزان و علت بروز آسیب پذیری ، برنامه هایی را جهت کاهش آن در دهستان درودفرامان تدارک ببینند و هم چنین، اعتباراتی را جهت تسکین آثار و پیامدهای خشکسالی، به این منطقه اختصاص دهند.
فاطمه ساسانی کیومرث زرافشانی
امروزه در سراسر جهان تغییرات اقلیمی به عنوان یک چالش جهانی پذیرفته شده است. افزایش دما در اثر تغییرات اقلیمی منجر به بالا آمدن سطح آب دریاها، خشکسالی، وقوع طوفان ها و گرد بادهای شدید و بسیاری بلایای دیگر خواهد شد که همگی این تغییرات به گونه ای زندگی مردم سراسر جهان را تهدید می کند. در این میان، با در نظر داشتن اینکه بخش کشاورزی و بویژه زیربخش باغبانی، به دلیل وابستگی بیشتر به شرایط آب و هوایی، بیشترین آسیب ناشی از تغییرات اقلیمی را متحمل می شود، توجه به مقاوم سازی کشاورزان بطور کلی و باغداران بطور اخص، امری مهم و شایان توجه می باشد. از آنجا که آموزش اولین گام در مسیر مقاوم سازی باغداران در برابر تغییرات اقلیمی است، لذا ضروری به نظر می رسد که نیازهای آموزشی باغداران در زمینه ی سازگاری با تغییرات اقلیمی مورد بررسی قرار گیرد. علیهذا پژوهش حاضر به انجام این بررسی در جامعه ی باغداران شهرستان کرمانشاه، با استفاده از دو مدل نیازسنجی بوریچ و دلتا-n، پرداخته است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که از جمله مهمترین نیازهای آموزشی باغداران نسبت به سازگاری با خشکسالی چگونگی استفاده از روش های آبیاری نوین، از جمله سیستم های آبیاری قطره ای و بارانی و همچنین آشنایی با مواد آلی و پلیمرهای نگهدارنده ی آب در محیط ریشه و چگونگی استفاده از آنها می باشد. همچنین یافته های حاصل در بخش نیازهای آموزشی باغداران نسبت به سازگاری با سرمازدگی حاکی از آن است که از جمله مهمترین نیازهای آموزشی باغداران در این زمینه، می توان شناسایی و استفاده از ارقام مقاوم در برابر سرمازدگی و نیز شناسایی و استفاده از ارقام دیرگل را نام برد. در زمینه ی نیازسنجی باغداران نسبت به سازگاری با پدیده ی گرد و غبار نیز یافته ها نشان داد که مهمترین مولفه هایی که باغداران نسبت به آموزش آنها احساس نیاز کرده اند، عبارتند از: آشنایی با ارقام و گونه های مقاوم نسبت به گرد و غبار و سازگار با شرایط منطقه و آشنایی با ارقام و گونه های مقاوم در برابر کمبود نور. همچنین تطابق یافته های حاصل از مدل بوریچ و مدل دلتا-n نشان داد که بین یافته های بدست آمده از این دو روش، تفاوتی وجود ندارد. .از جمله پیشنهادات ارائه شده در راستای یافته های حاصل از این مطالعه عبارتند از: برنامه ریزی جهت تخصیص بودجه و یا یارانه به باغداران خرده پا، به منظور خرید تکنولوژی های نوین باغداری. شناسایی استراتژی های بومی که باغداران در جهت مقابله با خشکسالی بکار می گیرند و استفاده از این استراتژی ها در جهت طراحی الگوی مقاوم سازی باغداران در برابر خشکسالی. برگزاری کلاس ها و کارگاه های آموزشی برای مروجان، باهدف تقویت دانش و اطلاعات آنان در خصوص پدیده ی خشکسالی و روش های سازگارشدن باغداران در برابر این پدیده.
ماریه صحرایی کیومرث زرافشانی
یکی از راه های کسب درآمد در مناطق روستایی که موجب تنوع درآمدی در کنار شغل کشاورزی برای روستاییان شده است، تولید ورمی کمپوست با استفاده از فضولات دامی و پسماندهای خانگی و کشاورزی می باشد. این فناوری از ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی حائز اهمیت است. با توجه به اهمیت این فناوری، تاکنون فناوری ورمی کمپوست در سطح استان گسترش پیدا نکرده است. توسعه این فناوری در مناطق روستایی استان می تواند نقش به سزایی در معیشت پایدار روستاییان، اشتغالزایی، امنیت غذایی و تولید غذای سالم داشته باشد. لذا هدف از این پژوهش کاربردی که با بهره گیری از روش آمیخته (کمی – کیفی) انجام شده است، تحلیل راهبردی توسعه فناوری ورمی کمپوست در استان کرمانشاه می باشد. نتایج این مطالعه می تواند دستاوردهایی برای دفتر محیط زیست و توسعه پایدار جهاد کشاورزی استان و همچنین مدیریت هماهنگی ترویج به دنبال داشته باشد.
محمد ادریس اله ویسی کیومرث زرافشانی
با جهانی شدن اقتصاد، گسترش ارتباطات، حمل و نقل، تجارت و پیشرفت¬های فنی، ضرورت توجه به خطرات زیستی به ویژه امنیت در عرصه تولید غذا جهت پیشبرد اهداف توسعه پایدار کشاورزی و روستایی اجتناب ناپذیر است. در این میان صنعت مرغداری نقش به سزایی در تولید غذا و پاسخ به نیازهای غذایی جوامع بشری دارد. از آن¬جا که تأمین غذا و رفع فقر از لازمه¬های توسعه می¬باشد، توجه بیش از پیش به میزان بازدهی، کنترل ریسک و تهدیدهای این صنعت محرز میگردد که در این میان توجه به به کارگیری اقدامات امنیت زیستی تنها گزیر نیل به این مهم بوده که لزوم توجه به آن، به ویژه در واحدهای پرورشی و تولیدی زیستی بسیار حائز اهمیت میباشد. صنعت مرغداری ایران از جایگاه ویژه¬ای در سطح جهان برخوردار است به طوریکه در طی سی سال گذشته با میانگین نرخ رشد سالانه تولید 5 درصد گوشت مرغ و حدود 3 درصد تخم مرغ، پس از چین و هندوستان در رتبه سوم جهان قرار گرفته است. که در این میان استان کرمانشاه با داشتن 725 واحد مرغ¬داری گوشتی، 20 واحد مرغ تخمگذار، 9 واحد مرغ مادر گوشتی و بالاخره 3 واحد جوجه کشی در جایگاه بیست و سوم کشوری قرار گرفته است. در این میان شهرستان روانسر به واسطه دارا بودن شرایط اقلیمی مناسب، کارخانه¬های خوراک دام، ذرت خشک کنی، کشتارگاه صنعتی مرغ، کارخانههای جوجه کشی و از لحاظ تولید محصولات کشاورزی به ویژه ذرت و گندم به عنوان یکی از مناطق مستعد جهت احداث مرغداری¬ شناخته شده است، به گونهای که از آن تحت عنوان خوشه صنعتی مرغ نام می¬برند. این شهرستان با دارا بودن 103 واحد مرغداری با ظرفیت یک میلیون و 900 هزار قطعه در هر دوره سالانه حدود 19 هزار تن گوشت تولید می¬کند که حدود 37 درصد از تولید کلی گوشت سفید استان را تشکیل می¬دهد. نکته قابل ملاحظه این است که متأسفانه در 9 ماهه سال 1391 میانگین تلفات شهرستان روانسر حدود 10 درصد بوده است. از اینرو، واضح است که اهداف برنامه چهارم و پنجم توسعه مبنی بر کاهش تلفات به 7 درصد در مرغ گوشتی نه تنها محقق نگشته است بلکه از آن رقم نیز تنزل نموده است. بنابراین هدف این پژوهش تحلیل تعیین کنندههای ضریب امنیت زیستی در میان پرورش دهندگان طیور شهرستان روانسر بود. بدین منظور در این مطالعه از مدل امنیت زیستی پاتریک و جوب (2010) برای تعیین ضریب امنیت زیستی واحدهای پرورش طیور بهره گرفته شد.
محبوبه خیراللهی امیر حسین علی بیگی
کشاورزان جزء اقشاری هستند که به نظر می رسد آسیب های زیادی از ریزگردها می بینند و با وجود آسیب پذیری این جوامع، مطالعات محدودی در زمینه میزان آسیب پذیری آنان صورت گرفته است. بنابراین هدف پژوهش حاضر واکاوی آسیب پذیری کشاورزان در برابر ریزگردها است. جامعه آماری تحقیق کشاورزان گندم کار شهرستان دهلران در دو بخش مرکزی و موسیان به تعداد 2105 نفر بودند که از میان آن ها، 330 کشاورز با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای با انتساب متناسب به عنوان نمونه آماری انتخاب شد. جهت واکاوی آسیب پذیری این کشاورزان، شاخص های توان سازگاری و حساسیت در برابر ریزگردها تهیه و با نظر 15 کارشناس در این زمینه با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی(ahp) بر اساس مقایسات زوجی در نرم افزار expert choice وزن دهی شدند. سپس اقدام به ساخت شاخص ترکیبی شد. در نهایت با استفاده از روش منطق فازی در نرم افزار matlab، توان سازگاری، حساسیت و آسیب پذیری کشاورزان مورد مطالعه به دست آمد. بر اساس یافته های حاصل از روش منطق فازی، کشاورزان گندم کار دارای توان سازگاری بالا، حساسیت بالا و در نتیجه آسیب پذیری متوسط(رو به بالا) در برابر ریزگردها بودند. دستاوردهای حاصل از این پژوهش، به برنامه ریزان و مدیران جهت مقابله با ریزگردها کمک می کند تا با در نظر گرفتن میزان آسیب پذیری کشاورزان شهرستان دهلران، در تخصیص اعتبارات به آنان یاری رسانند و منبعی معتبر جهت برنامه ریزی های آینده برای سرمایه گذاری در راستای افزایش توان سازگاری، کاهش حساسیت و در نهایت کاهش آسیب پذیری کشاورزان این منطقه در برابر ریزگردها باشد.
مهسا سعدوندی کیومرث زرافشانی
کشور ایران از نظر جغرافیایی در ناحیه خشک و نیمه خشک قرار گرفته است و در ده سال گذشته طولانی ترین و گسترده ترین خشکسالیِ سی سال اخیر را تجربه کرده است. بر این مبنا بخش های مختلف کشور همواره با مشکلات کم آبی مواجه بوده است. دشت ماهیدشت در استان کرمانشاه، از جمله مناطقی است که با بحران کم آبی مواجه بوده است. منابع آبی موجود در این دشت در وضعیت نامناسبی قرار دارد بطوریکه شرکت آب منطقه ای غرب کشور بیلان آبی دشت ماهیدشت را منفی اعلام نموده است. حفر چاه های متعدد در فواصل نزدیک به هم، نشان دهنده استفاده بی رویه از منابع آبی است که خود می-تواند یکی از دلایل بروز بحران کم آبی در این منطقه باشد. مدیریت ضعیف منابع آبی موجود نیز باعث شده است که میزان دسترسی به این منابع محدود کاهش یابد. اقداماتی از قبیل آبیاری مزارع به شیوه سنتی و همچنین استفاده بی رویه از نهاده های شیمیایی در کشاورزی، نشان دهنده توانمندی پایین و نیز عدم رعایت اقدامات زیست محیطی از سوی کشاورزان دشت ماهیدشت می باشد، که منجر به تشدید بحران کم آبی در این منطقه شده است. بر این اساس، بکارگیری شاخص فقرآبی کشاورزی که همانا مجموعه ای از عوامل یاد شده را در بر دارد، مورد توجه این مطالعه قرار گرفت. لذا هدف این پژوهش سطح بندی دشت ماهیدشت بر مبنای شاخص فقرآبی کشاورزی است.
فاطمه یاری قلعه نادر نادری
تحقیق حاضر هدف خود را در جهت بررسی و اولویت بندی موانع راه اندازی کسب وکارهای خانگی از دیدگاه زنان روستایی و کارشناسان مربوطه در شهرستان روانسر در نظر گرفته است. روش تحقیق از نوع کاربردی و به شیوه توصیفی- پیمایشی می باشد. برای گردآوری داده ها از روش اسنادی و میدانی بهره گرفته شده است. ابزار جمع آوری داده ها شامل: الف) پرسشنامه محقق ساخته جهت بررسی موانع راه اندازی کسب وکار خانگی و ب) پرسشنامه مربوط به سنجش راه اندازی کسب وکار خانگی می باشد. برای سنجش روایی پرسشنامه ها از اعتبار محتوایی صوری استفاده گردیده و به تایید متخصصان و اساتید مختلف نیز رسیده است. جهت بررسی پایایی با محاسبه ی ضریب آلفای کرونباخ، پایایی بدست آمده برای هر دو پرسشنامه بیانگر قابلیت اعتماد آنها است. در این تحقیق از روشهای آمار توصیفی میانگین، انحراف معیار، ضریب تغییرات و در آمار استنباطی از تحلیل رگرسیون و آزمون t مستقل استفاده گردیده است.
رضوان قمبرعلی امیرحسین علی بیگی
این مطالعه آمیخته با هدف واکاوی اکوسیستم کارآفرینی کشاورزی شهرستان کرمانشاه انجام شد. بر پایه یافته ها در زیرسیستم سیاستی، در اسناد کلان کشور به بسیاری از ابعاد اکوسیستم کارآفرینی توجه نشده است، در زیرسیستم مالی، کارآفرینان با مشکلاتی عدیده ای در تأمین سرمایه مالی مورد نیاز خود روبرو بوده اند. وضعیت سرمایه اجتماعی مردان کارآفرین خوب اما میزان سرمایه اجتماعی زنان کارآفرین کم است. در بعد سرمایه انسانی، وضعیت تحصیلی و تجربه کارآفرینان مطلوب بود اما کارآفرینان در رابطه با برخی از شایستگی های کارآفرینانه، ضعیف بودند. از لحاظ فرهنگی، فرهنگ موجود حامی فعالیت های کارآفرینانه نیست و در برخی موارد حتی به صورت مانع عمل می کند. در بخش حمایتی، میزان سطح آگاهی کارآفرینان و رضایت آن ها در رابطه با انواع سازمان های حمایتی (دولتی و غیردولتی) و خدمات ارائه شده از سوی آن ها پایین بود. در رابطه با بازار نیز کارآفرینان کشاورزی با موانع سیاسی، فنی و اقتصادی روبرو بودند. در مجموع اکوسیستم کارآفرینی کشاورزی شهرستان کرمانشاه از وضعیت مطلوبی برخوردار نیست.
فرانک کرمیان علی اصغر میرک زاده
در پژوهش حاضر به آسیب شناسی کار کودکان روستایی در فعالیت های کشاورزی دهستان ماهیدشت پرداخته شد، رویکرد کلی تحقیق حاضر از نوع روش تحقیق آمیخته با غالبیت کمی و از نوع درهم تنیده می باشد. جامعه ی آماری این پژوهش را سه گروه: 1- کودکان در 38 روستای دهستان ماهیدشت، 2- والدین کودکان کار 3- و کارشناسان آشنا به محیط کار روستایی تشکیل دادند. حجم جامعه در بخش کودکان 954 نفر، در بخش کارشناسان 30 نفر، حجم نمونه در بخش کودکان 274 نفر، در بخش والدین 120 نفر و در بخش کارشناسان به صورت تمام شماری انتخاب شدند، همچنین در بخشی دیگر از مطالعه که به روش کیفی انجام گرفت جامعه آماری به دو گروه کودکان و والدین تقسیم شدند که در کل 14 کودک و 18 والد انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات در بخش کمی از طریق پرسشنامه و در بخش کیفی از طریق مصاحبه عمیق، مشاهده مشارکتی و مشاهده غیر مشارکتی صورت گرفت. روایی ابزار تحقیق در بخش کمی توسط اعضای هیأت علمی گروه ترویج و آموزش کشاورزی دانشگاه رازی و کارشناسان مرکز بهداشت و کمیته امداد امام خمینی استان کرمانشاه تأیید و پایایی آن نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. به منظور سنجش پایایی و روایی در بخش کیفی از روش مثلث سازی استفاده شد. ابزار تحلیل در بخش کمی نرم افزار spss 18 و در بخش کیفی تئوری بنیانی بود. نتایج حاصل از همبستگی نشان داد که بین کودکان دختر و پسر از نظر میزان فعالیت اختلاف معنی داری وجود دارد، بگونه ای که کودکان پسر فعالیت بیشتری در زمینه های کشاورزی و روستایی نسبت به دختران دارند، همچنین نتایج حاصل از آزمون t نشان داد که بین کودکانی که مزد دریافت می کنند با آن هایی که مزدی دریافت نمی کنند از نظر میزان ساعت فعالیت در هفته اختلاف معنی داری وجود دارد، بدین معنی که کودکانی که در ازای فعالیتشان مزد دریافت می کنند مدت زمان بیشتری به فعالیت مشغول هستند. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون در زمینه عوامل موثر بر کار کودک در فعالیت های کشاورزی نشان داد که متغیرهایی مانند سن، تحصیلات مادر، سابقه کار، ساعات کاری در هفته و تعداد دام سنگین به میزان 69 درصد توان پیشگویی متغیر وابسته (میزان فعالیت) را دارند. نتایج تحقیق در خصوص آسیب های حاصل از کار کردن در زمینه های کشاورزی نشان داد که کودکان با آسیب های بدنی ( مشکلات پوستی، کمر درد، زانو درد و ...)، آسیب های اجتماعی- فرهنگی (ادامه یافتن چرخه کار کودکان برای نسل های پی در پی، یادگیری کلمات توهین آمیزو ...)، آسیب های روانشناختی (عصبی و خشن شدن کودک، از بین رفتن خلاقیت و ...) و آسیب های اقتصادی (افزایش هزینه های تحصیل، افزایش هزینه های درمان خانوار و ...) مواجه هستند؛ از طرفی کار کردن مزایایی نیز برای کودکان دارد. در این زمینه کودکان، والدین و کارشناسان معتقد بودند کار کردن باعث آماده سازی کودکان برای مقابله با مشکلات، صرفه جویی در پول و وقت والدین ایجاد حس مسئولیت پذیری و ... می شود. همچنین نتایج بخش کیفی نشان داد عوامل زیادی در بروز پدیده کودکان کار دخالت دارند، شاید مهمترین عوامل را بعد مالی خانوار و پایین بودن سطح اقتصاد خانواده های روستایی، فقر فرهنگی و اجتماعی تشکیل داده است که این پدیده می تواند باعث ایجاد آسیب های جسمی و روحی در کودکان شود. در مجموع می توان گفت گرچه مزایا، معایب و به طور کلی پدیده کار کودکان اشتراکاتی جهانی و منطقه ای دارد و می توان آن را در قالب چالش های جهانی دید، لکن این پدیده بیشتر فرهنگی – اقتصادی است و بهتر است در سطح ناحیه ای و محلی مورد تحلیل قرار گیرد. فرهنگ کار به طور کلی می تواند منشعب از گذشته تاریخی، ایدئولوژی، شرایط جغرافیایی و اقلیمی، تصمیمات سیاسی و امور امنیتی می باشد که بر همین اساس تنوع فرهنگی در این زمینه نیز قابل مشاهده است، اما کار کودکان به طور اخص مقوله ای چند بعدی است که تصمیم-گیری و برنامه ریزی در این خصوص نیاز به کار در سطوح جهانی، منطقه ا ی و محلی با همکاری نهادی مشترک دارد.
رضوان قمبرعلی کیومرث زرافشانی
چکیده ندارد.