نام پژوهشگر: محسن سیرغانی
محسن سیرغانی نسرین مصفا
چکیده بیماری ایدز موضوعی جهان شمول است که به تمام نقاط جهان اشاعه یافته و تمامی قاره ها را درگیر نموده است به نحوی که مقابله با آن نیاز به واکنشهای ملی، منطقه ای و همکاری جهانی دارد . برای مبارزه با این بیماری مهلک نه تنها سازمان ملل متحد بلکه سازمان جهانی بهداشت ، سازمان بین المللی کار ، صندوق جمعیت ملل متحد ، برنامه کنترل مواد مخدر ملل متحد ، صندوق توسعه ملل متحد برای زنان ، بانک جهانی و دیگر نهادهای ذیربط جهانی بسیج شده اند . بنا براین ضرورت دارد از منظر حقوق بین الملل به مقوله ایدز نگریسته شود. بدین منظور ضمن بررسی رابطه ایدز و حقوق بشر و شناخت اصول راهنمای بین المللی مقابله با ایدز، به همکاری های بین المللی در قالب اقدامات سازمان ملل متحد، اعضای حامی و پشتیبان برنامه مشترک ملل متحد در زمینه ایدز،سازمان های غیر دولتی و ترتیبات منطقه ای پرداخته می شود. هدف از نگارش این رساله تبیین تعهدات دولت ها در برخورد با ایدز و نمایان ساختن مهمترین حقوق مبتلایان به این بیماری به منظور توانمندسازی آنها می باشد. مساله ی اساسی در پژوهش حاضر این است که آیا حقوق بین الملل مجموعه موازین بین المللی جهت دستیابی به تعهدی جهانی برای اقدام جدی و هماهنگ به منظور مقابله با بیماری ایدز دارد ؟ بدیهی است حقوق بین الملل یکسری موازین بین المللی را در چارچوب اجلاس های ویژه مجمع عمومی سازمان ملل درباره ایدز ، قطعنامه های برخی ارکان اصلی سازمان ملل، برنامه مشترک ملل متحد در زمینه ایدز و دیگر نهادهای بین المللی و نهایتاً در تدوین اصول راهنمای بین المللی مرتبط با ایدز و حقوق بشر به منظور اقدام جدی و هماهنگ در سطوح بین المللی و داخلی در جهت مقابله با ایدز در نظر گرفته است ولی همچنان نیاز به تدوین یک برنامه ی استراتژیک ملل متحد با همکاری و مشارکت اعضای پشتیبان و حامی برنامه ی مشترک ملل متحد در زمینه ی ایدز و دیگر نهاد های بین المللی ذیربط کاملا احساس می گردد. واژگان کلیدی : اچ آی وی - ایدز - سلامت عمومی - حقوق بشر - حقوق بین الملل- تعهدات بین الملل
محسن لعل علیزاده موسی عاکفی قاضیانی
مشارکت بزه دیدگان اشاره به موقعیتی دارد که طی آن، حق قابل ملاحظه شرکت فعال در مراحل مختلف رسیدگی و ارائه دیدگاه ها و نگرانی ها را به آنان اعطا می نماید. حقیقت یابی، ایجاد سازش، تحکیم هنجارها و اعاده حاکمیت قانون از زمره اهم اهداف مشارکت محسوب می شوند. در این رساله با اتخاذ روش توصیفی- تحلیلی به بررسی مشارکت بزه دیدگان در موقعیت خود و نه شاهد، در کلیه ی مراحل رسیدگی و درک نارسایی های حقوق مشارکتی آنان پرداخته ایم. اساسنامه رم برای بزه دیدگان حق واقعی در آغازگری رسیدگی ها را به رسمیت نشناخته است و در این مرحله حقوق مشارکتی آنان در شروع تحقیقات بسیار محدود است. اما در مقایسه با این مرحله، دیوان در مرحله تحقیقات مقدماتی و دادرسی به معنای خاص، حقوق مشارکتی نسبتاً گسترده تری را مورد پذیرش قرار داده است. در مرحله تجدیدنظرخواهی و اعاده دادرسی، تنها حق صریح مبنی بر مشارکت، تجدیدنظرخواهی راجع به جبران خسارت است اما رویه دیوان – با تحقق شرایطی- و استدلالات بسیاری مویّد پذیرش این حق در مراحل مزبور برای بزه دیدگان است. اما با وجود این، اساسنامه و سایر مقررات دیوان، راهبردهای ناچیزی در زمینه ماهیت «مشارکت»، جرئیات، شرایط و شیوه اعمال آن توسط قضات به دست می دهد. کلّی، مبهم، پیچیده و متناقض بودن اساسنامه رم و سایرمقررات دیوان در زمینه مشارکت بزه دیدگان؛ بویژه در زمینه تحقیق، به دادستان و قضات اجازه می دهد که در این راستا با رویکردی موسّع و امکان اعمال سلایق شخصی، تصمیماتی اتخاذ نمایند. عدم ثبات و انسجام عملکرد و رویّه دیوان در راستای مشارکت بزه دیدگان در بیش از یک دهه ای که از اشتغال به کار آن می گذرد، مضاف بر این حضور و مشارکت نامنظم و بدون بهره مندی از ارشاد و معاضدت درست و کافی؛ در مجموع تاکنون مشارکتی تقریباً نمادین را برای بزه دیدگان، جلوه گر بوده است.