نام پژوهشگر: علی داعی
علی داعی جمشید ممتاز
چکیده از زمان تدوین منشور ملل متحد و انعقاد کنوانسیون ها و اسناد بین المللی مربوط به حقوق بشر و حقوق بین الملل بشردوستانه، حقوق بشر در مفهوم عام آن از اهمیت اساسی برخوردار شده و برخی از قواعد آن جنبه آمره پیدا نموده است. با این حال وقتی سخن از حق به میان می آید چه حقی بشری و چه حقی بشردوستانه ای، در مقابل آن باید تضمینی وجود داشته باشد؛ چه حق بدون تضمین حقی اخلاقی خواهد بود که مراعات و یا نقض آن توبیخی را به دنبال نخواهد داشت. بنا بر این، حقوق بین الملل بشر و حقوق بین الملل بشردوستانه زمانی تضمین خواهد شد که حق دادخواهی با دو جنبه شکلی و ماهوی آن این حقوق را تضمین نماید. یکی از دلایل مهم نقض قواعد حقوق بین الملل بشردوستانه، علیرغم پیش بینی مسئولیت دولت در قبال نقض آن در ماده 3 کنوانسیون چهارم 1907 لاهه، این واقعیت است که به جز دولت های شکست خورده و مغلوب تا کنون دولت فاتحی پاسخگوی نقض های حقوق بشردوستانه نبوده است. با این توضیحات، معلوم می شود که در این مجموعه حقوقی خلأیی وجود دارد. خلأ حق دادخواهی و جبران خسارت قربانیان. هرچند گفته می شود مجموعه قواعد ژنو و پروتکل های الحاقی 1977 ، مفصل ترین اسنادی هستند که قواعد حاکم بر جنگ در این اسناد تدوین شده است. این اسناد نیز در این خصوص ساکتند. با این همه، از جنگ جهانی دوم به بعد و در سال های اخیر شاهد بوده ایم که انواع دادگاه های بین المللی، خاص و مختلط تشکیل شده اند که هدف آنان کیفر دادن ناقضان حقوق بین الملل بشردوستانه است که نماد این تحولات تشکیل دیوان بین المللی کیفری است. هر چند این تحولات در پایان بخشیدن به بی کیفری بسیار موثر و لازم است، ولی در هیچ کدام از این تحولات قربانیان محور قرار نگرفته اند. موضوعی که در این تحقیق بدان توجه شده و نقطه ثقل این جستار است، جایگاه قربانیان و نقش آنان در دادخواهی و جبران خسارت است. نباید فراموش کرد که تحولات حقوق بین الملل به سمت انسانی شدن پیش می رود و پایه های دولت محور آن بیش از پیش رو به سستی و اضمحلال است. اسناد بین المللی متعددی نیز در زمینه حمایت از افراد در زمان صلح و یا مخاصمات مسلحانه به تصویب رسید و سازوکار هایی جهت اجرای این حقوق ایجاد گردید. در بعضی از این اسناد بین المللی، به صورت صریح یا ضمنی، حق دادخواهی و جبران خسارات افراد از دولت نیز شناخته شد. برخی از دولت ها نیز پس از جنگ جهانی دوم به بعد به قربانیان موارد نقض حقوق بین الملل بشردوستانه غرامت پرداخته اند. در این راستا تصویب قطعنامه مجمع عمومی ملل متحد در سال 2006 تحت عنوان «اصول اساسی و راهنمای حق دادخواهی و جبران خسارت قربانیان نقض های فاحش حقوق بین الملل بشر و نقض های شدید حقوق بین الملل بشردوستانه» در شناسایی حق جبران خسارت قربانیان جنایات بین المللی، حائز اهمیت است. با توجه به موارد فوق الذکر، و با طرح این فرضیه که قربانیان نقض های شدید حقوق بین الملل بشردوستانه با توسل به ساز و کارهای خاص و ایفای نقش در مطالبه حقوق خود، می توانند از دولت خاطی مدعی جبران خسارت شوند، جایگاه این حق در حقوق بین الملل عمومی، منابع حقوق بین الملل، از جمله اسناد بین المللی که به صورت صریح و یا ضمنی چنین حقی را به رسمیت شناخته اند، رویه دولت ها و رویه قضایی دادگاه های ملی، منطقه ای و بین المللی و سازوکار های ایجاد شده در جهت جبران خسارت قربانیان نقض های شدید حقوق بین الملل بشردوستانه مورد بررسی قرار می گیرد.