نام پژوهشگر: شیرین جعفری

طراحی سدهای بتنی بر اساس مقاومت کششی واقعی مقاطع بزرگ
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده عمران و محیط زیست 1392
  شیرین جعفری   محمد تقی احمدی

از جمله پارامترهای مهم در طراحی سدهای بتنی، مقاومت بتن حجیم غیر مسلح است. واقعیت این است که علاوه بر خواص مصالح و ترکیب بتن، مقاومت بتن متاثر از عوامل مختلفی از جمله اندازه مقطع، نوع بارگذاری و سرعت بارگذاری است. معمولا با افزایش نرخ بارگذاری، مقاومت بتن نیز افزایش می یابد و با افزایش اندازه نمونه، مقاومت آن کاهش می یابد که این موضوع در سدهای بتنی که ابعاد مقاطع در آن ها بسیار بزرگ تر از مقادیر آزمایشگاهی است، نمود بیشتری پیدا می کند. یکی از مهمترین روابطی که اثر اندازه بتن را درنظر می گیرد قانون اثر اندازه بازانت می باشد که بر اساس مفهوم انرژی در مکانیک شکست به دست آمده است و بر اساس آن رابطه ای غیر خطی بین اندازه نمونه و مقاومت برقرار می شود که برای ابعاد کوچک نزدیک به معیار تنشی و برای ابعاد بزرگ نزدیک به معیار مکانیک شکست خطی است. در این پژوهش با درنظر گرفتن عوامل موثر در مقاومت بتن بویژه اثر اندازه مقطع در طراحی سدهای بتنی، تغییرات عمده ای که در هندسه و شکل سد های قوسی بهینه طراحی شده صورت می گیرد، بررسی شده است. بدین منظور از فرمول مقاومتی که دانگار در این رابطه پیشنهاد نموده، استفاده شد. لذا طراحی بر اساس این رابطه و رابطه مقاومت رافائل و نیز مقاومت کلاسیک مورد استفاده در طرح سدها انجام شد. جهت طراحی سدها، از برنامه بهینه سازی شکل سدهای قوسی cadso که قبلا در همین گروه تحقیقاتی تهیه شده، استفاده شده است. برنامه مذکور با ارتقای الگوریتم طراحی، قادر است شکل بهینه سد را با ارضای قیود مختلف از جمله قیود تنشی ناشی از شرایط هر سه نوع بارگذاری وزن بدنه و فشار آب و لرزه ای ضمن درنظر گرفتن اندازه مقطع و نوع و سرعت بارگذاری، معین نماید. نتایج مطالعات بر روی دو سد بزرگ، سد شهید رجایی و سد ماروپوینت نشان می دهد طراحی بهینه بر اساس اصول مکانیک شکست? موجب افزایش ضخامت مقاطع به ویژه در نواحی تمرکز تنش کششی در نزدیکی پی (تا حدود 65درصد) و نیز تغییر الگوی شکل بهینه پوسته سد می گردد. در نتیجه حجم بدنه در موارد بررسی شده در حدود 10 تا 40 درصد افزایش می یابد. بدین ترتیب نیاز به تغییر بینش در طراحی ایمن شکل بدنه سدهای بتنی نسبت به الگوهای رایج احساس می شود.

نقد و تحلیل مضامین فکری مولانا در مثنوی با استناد بر فیه مافیه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم انسانی 1394
  شیرین جعفری   علی محمد پشتدار

مولانا از جمله عارفان و اندیشمندان بزرگ ایران است که توانست جوهر و عصاره عالی ترین افکار، اندیشه ها و جریانهای فکری عصر خود را در قالب شعر به زبانی تمثیلی و ساده چنان به شیوایی بیان کند که در این اقیانوس وسیع و عمیق معرفت هر کسی را به قدر فهم بهره ای باشد. ارزش آموزه ها و اندیشه های مولانا در این است که آثار این عارف بزرگ همچون منبع اصلی آنها، قرآن کریم، مملو از داستانها و نکات نغز و شیرین برای ارشاد و تعلیم تمام بشریت است و دامنه موضوعی آن چنان وسیع و گسترده است که همه جوانب روحی، اخلاقی، اجتماعی، عرفانی و مذهبی بشر را در برمی گیرد. این پژوهش قصد دارد با جستاری هدفمند در افکار و آرای دو اثر ارزشمند این فیلسوف شهیر، یعنی فیه ما فیه و مثنوی، با شناخت جریان فکری این عارف بزرگ، به قدر وسع و استطاعت حجاب از گوشه ای از رازهای نهان و اندیشه های ژرف ایشان بردارد تا بتواند گامی هر چند کوچک در تحقق و عملی کردن خط مشی این مکتب انسان ساز برداشته باشد. برای نیل به این مهم، موضوعات و مضامین فکری مولانا در فیه ما فیه و مثنوی، یکبار بر مبنای کتاب میناگر عشق به صورت تطابق موضوعی و یکبار بر مبنای شرح استاد فروزانفر به صورت تطابق مضمون و شباهت منشا و منبع مطلب، بطور مجزا مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت و در خاتمه فهرستی از آیات، احادیث، امثال و داستان های مشترک بکار رفته در این دو اثر تدوین گردید که نشان داد 6/73% آیات، 7/54% احادیث و 3/47% داستانها و تمثیلهای بکار رفته در این دو اثر مشترک است و در مجموع 220 موضوع در فیه ما فیه شناسایی شد که محتوی و مضمونی مشابه در مثنوی داشتند که نشان می دهد این دو اثر گرانقدر و عظیم ادبیات کهن فارسی تا چه حد همسو هستند و از یک سرچشمه نشات می گیرند. نتیجه این پژوهش همچنین حقانیت انتساب فیه ما فیه به مولانا جلال الدین محمد بلخی را بیش از پیش اثبات می کند. به این امید که این پژوهش راهگشای پژوهش های عمیق تر و کامل تر آینده باشد.