نام پژوهشگر: رحمت سمیعی
سید رضا حسنی یوسف جعفری آهنگری
هدف مطالعه حاضر، مقایسه سطوح هورمون های p4، t3 و t4 میش های دالاق در فصل های تولیدمثل و غیرتولیدمثل بود. پنج میش بومی دالاق با سن تقریبی 3 سال و میانگین وزنی 05/2±84/63 کیلوگرم از یک گله بطور تصادفی در ایستگاه پرورش و اصلاح نژاد گوسفند فاضل آباد، استان گلستان انتخاب و جدا از قوچ ها نگهداری شدند. این آزمایش از فروردین 1388 آغاز و تا پایان اسفند همان سال ادامه یافت. در دوره مطالعه، میش ها یک جیره استاندارد نگهداری دریافت نمودند. وزن کشی میش ها بصورت ماهانه انجام شد. دمای محیطی و طول روز محل آزمایش بصورت روزانه یادداشت شد. نمونههای خون بطور هفتگی از طریق سیاهرگ گردنی اخذ گردید. نمونه های پلاسما بدست آمده برای اندازه گیری غلظت هورمون های یاد شده تا زمان مقتضی، در دمای 20- درجه سانتیگراد نگهداری شدند و غلظت پلاسمایی هورمون ها توسط روش رادیوایمیونواسی تعیین شدند. داده ها به روش آماری اندازه گیری های مکرر محاسبه شدند. بطور میانگین بیشترین و کمترین درجه حرارت محیط در کل دوره آزمایش به ترتیب در ماه های تیر (?°21/0±24/28) و بهمن (?°97/0±43/7)، همچنین بطور متوسط بلندترین و کوتاه ترین روز سال به ترتیب در ماه های تیر (07/0±39/14 ساعت) و دی (03/0±55/9 ساعت) ثبت شده بود. میانگین سطوح پلاسمایی هورمون های p4، t3 و t4 در فصل تولیدمثل به ترتیب برابر با 34/0±05/4 نانو گرم بر میلی لیتر، 06/0±1/2 و 89/4±81/119 نانو مول بر لیتر بود. درحالی که میانگین سطوح این هورمون ها در فصل غیرتولیدمثلی به ترتیب برابر با 34/0±16/6 نانو گرم بر میلی لیتر، 06/0±98/1و 89/4±88/74 نانو مول بر لیتر بود. سطوح p4 و t4 در طول فصول تولیدمثل و غیرتولیدمثل بطور معنی داری متفاوت بود اما در میزان t3 در این دو فصل اختلاف معنی داری مشاهده نشد (05/0p<). بالاترین سطح پلاسمایی هورمون های p4، t3 و t4 به ترتیب در فصول تابستان (46/0±63/6 نانوگرم بر میلی لیتر)، بهار (06/0±15/2 نانو مول بر لیتر) و زمستان (25/5±40/141 نانو مول بر لیتر) مشاهده شد و پایین ترین سطح این هورمون ها در فصول زمستان (46/0±31/2 نانوگرم بر میلی لیتر)، تابستان (06/0±82/1 نانو مول بر لیتر) و تابستان (25/5±12/71 نانو مول بر لیتر) ثبت شد. ضریب همبستگی بین سطوح p4، t3 و t4 با درجه حرارت محیط در طول دوره مطالعه به ترتیب برابر با 3/0+ 41/0- و 51/0- بود (01/0 p<). در حالی که ضریب همبستگی بین سطوح این هورمون ها با طول روز محل به ترتیب برابر با 21/0+، 19/0+ و 13/0- بود (01/0 p<). ضریب همبستگی بین سطوح p4 با t3 و t4 به ترتیب برابر با 05/0+ و 33/0- بود (01/0 p<). در مجموع، نتایج نشان داد که درجه حرارت محیط با سطوح t3 و t4 یک رابطه عکس ولی با سطح p4 رابطه مثبت داشت در حالی که طول روز محیط با سطوح p4 و t3 یک رابطه مثبت ولی با سطح t4 رابطه عکس داشت. همچنین ارتباط بین سطح p4 با سطوح t3 و t4 به ترتیب مثبت و منفی بود. بنابراین می توان گفت که میش های دالاق قادر به تخمک-ریزی پیوسته در طول سال هستند. بطوری که فصل تولیدمثلی آنها محدود به یک زمان خاص از سال نمی باشد.
مهدی نافذ سعید زره داران
در این تحقیق از اطلاعات زایش اول گاوهای شیری نژاد هلشتاین استان های گلستان و مازندران مربوط به سال های 1367 تا 1386 استفاده شد. صفات تولیدی شامل رکوردهای تصحیح شده 305 روز دو بار دوشش شیر، تولید چربی، درصد چربی و صفات تولید مثلی شامل سن زایش اول و فاصله دو زایش اول بود. صفات طول دوره شیردهی و خشکی نیز مورد بررسی قرار گرفت. برای برآورد اجزای واریانس جهت تخمین پارامترهای ژنتیکی از روش حداکثر درست نمایی محدود شده (reml) و مدل حیوانی تک صفتی و دو صفتی و نرم افزار asreml استفاده شد. در آنالیز تک صفتی در استان گلستان وراثت پذیری تولید شیر (04/0±) 17/0، تولید چربی (04/0±) 16/0، درصد چربی (04/0±) 09/0، طول دوره شیردهی (04/0±) 11/0، طول دوره خشکی (06/0±) 14/0، سن زایش اول (02/0±) 08/0 و فاصله دو زایش (02/0±) 017/0 برآورد شد. در استان مازندران وراثت پذیری تولید شیر (03/0±) 22/0، تولید چربی (03/0±) 18/0، درصد چربی (03/0±) 17/0، طول دوره شیردهی (02/0±) 11/0، طول دوره خشکی (02/0±) 10/0، سن زایش اول (02/0±) 16/0 و فاصله دو زایش (01/0±) 05/0 برآورد شد. در این تحقیق روند ژنتیکی در استان گلستان برای تولید شیر (1/0±) 3/1 کیلوگرم در سال، تولید چربی (03/0±) 25/0 کیلوگرم در سال، درصد چربی (00029/0±)00028/0 درصد در سال، طول دوره شیردهی (02/0±) 085/0، طول دوره خشکی (03/0±) 01/0، سن زایش اول (03/0±) 4/0- و فاصله زایش (001/0±) 003/0 روز در سال برآورد گردید. روند ژنتیکی در استان مازندران برای تولید شیر (1/0±) 55/0 کیلوگرم در سال، تولید چربی (01/0±) 12/0 کیلوگرم در سال، درصد چربی (0003/0±) 002/0- درصد در سال، طول دوره شیردهی (01/0±) 056/0، طول دوره خشکی (005/0±) 05/0-، سن زایش اول (03/0±) 25/0- و فاصله زایش (03/0±) 06/0 روز در سال برآورد گردید.
علی رضا ولی کمال مهدی فرحپور
هدف از این آزمایش تعیین ارزش غذایی جلبک دریایی سارگاسوم ایلیسیفولیوم بود. این آزمایش در 4 مرحله انجام شد. مرحله اول که شامل جمعآوری جلبک سارگاسوم ایلیسیفولیوم از سواحل خلیج فارس در منطقه بوشهر بود. مرحله دوم شامل تعیین بخشهای مختلف پروتئینی با استفاده از سیستم کربوهیدرات و و ترکیب شیمیایی بود، که تمامی این بخش در آزمایشگاه انجام شد. در (cncps) پروتئین خالص کرنل ا نجام شد. مرحله چهارم شامل in situ مرحله سوم اندازهگیری تجزیه پذیری ماده خشک با استفاده از روش 30 و 40 درصد) بر روی فراسنجههای ،20 ، تعیین اثرات سطوح مختلف جلبک سارگاسوم ایلیسیفولیوم ( 10 19 و / جلبک سارگاسوم ایلیسیفولیوم به ترتیب 13 adf و ndf . پرواری، خونی و شکمبهای در گوسفند است 2/ 3 و 99 / 5/34 درصد ماده خشک به دست آمد. انرژی قابل هضم و انرژی قابل متابولیسم آن به ترتیب 65 ،b2 ،b و بخشهای 1 (a) میزان نیتروژن غیر پروتئینی cncps مگاکالری در کیلوگرم محاسبه شد. در بخش 3 درصد ماده خشک به دست آمد. مرحله دوم آزمایش / 1 و 13 /86 ،3/92 ،0/11 ،0/ به ترتیب 35 c و b3 72 و 96 ساعت ،48 ،24 ،16 ،8 ، اندازهگیری تجزیهپذیری جلبک سارگاسوم ایلیسیفولیوم در زمانهای صفر، 4 33 درصد بود، که / به ترتیب برابر 42 درصد و 6 (b) و بخش با تجزیه پذیری کند (a) بود. بخش سریعتجزیه 75 درصد جلبک سارگاسوم ایلیسیفولیوم در شکمبه تجزیه شده و مابقی / نشان دهنده این موضوع است که 6 بدون دست خوردن از دسترس حیوان خارج میشود. میزان تجزیهپذیری موثر ماده خشک در سرعتهای 44 درصد بود. تجزیه و تحلیل آماری / 45 و 3 /5 ،49/ 0 در ساعت به ترتیب برابر 6 / 0 و 8 /05 ،0/ عبوری 02 دادهها نشان دهنده عدم وجود اختلاف معنیدار در مصرف خوراک، ضریب تبدیل غذایی و افزایش وزن روزانه با افزایش مقادیر جلبک در جیره میزان مصرف آب به همان میزان افزایش یافت. میزان مصرف .(p<0/ بود ( 05 30 و 40 درصد جلبک اختلاف ، آب در جیرههای کنترل و حاوی 10 درصد جلبک با جیرههای حاوی 20 نتیجه بررسیهای فراسنجههای متابولیتی خون نشان داد که اختلاف بین جیرههای .(p<0/ معنیدار داشت ( 05 حاوی جلبک و جیره کنترل از نظر غلظت پروتئین کل و ازت اورهای خون و کلسترول و تریگلیسیرید خون اما غلظت ،(p<0/ غلظت سدیم و کلر خون در جیرههای مختلف معنیدار نبود ( 5 .(p<0/ معنیدار بود ( 05 نتایج حاصله از فراسنجههای تخمیری مایع شکمبه نشان دهنده عدم وجود .(p<0/ پتاسیم معنیدار بود ( 05 شکمبه در جیرههای مختلف ph اختلاف .(p<0/ اختلاف معنیداری در غلظت آمونیاک شکمبه بود ( 05 با استفاده از نتایج حاصله، میتوان از جلبک سارگاسوم ایلیسیفولیوم تا 30 درصد جیره .(p<0/ معنی دار بود ( 05 دام های نشخوارکننده به عنوان جایگزین علوفه استفاده کرد
ام کلثوم کر آشورمحمد قره باش
در این پژوهش اثرات تنش گرمایی بر تولید شیر و بازده تولیدمثل گاوهای شیرده در گاوداری های صنعتی استان گلستان مورد بررسی قرار گرفت. در این رابطه از داده های 2000 راس گاو شیرده از 20 واحد گاوداری صنعتی استان گلستان طی یک دوره 3 ساله (1387 تا 1389) استفاده گردید. رکوردهای تولید شیر بر اساس مقدار تولید شیر (کیلوگرم)، چربی (درصد)، و مقدار چربی (کیلوگرم) و شیر استاندارد شده (بر اساس 305 روز شیردهی ، 2 بار دوشش و معادل بلوغ) و در بازده تولیدمثل صفات فاصله زایش، درصد باروری، دفعات تلقیح به ازای هر آبستنی و بازده گوساله زایی مورد بررسی قرار گرفت. عوامل تولیدی دارای تغییرات معنی داری در بین سال های مختلف طی این دوره 3 ساله بودند. درصد چربی شیر در تابستان به طور معنی داری (3/25درصد) کاهش یافت. از بین متغیرهای مورد بررسی، درصد چربی شیر تولیدی دارای بیشترین تغییرات طی ماه های سال بود (بیشترین درصد چربی شیر تولیدی در اسفند ماه (3/72 درصد) و کمترین درصد چربی شیر تولیدی در مرداد ماه (3/21 درصد) بود) که این نشان دهنده تاثیر تغییرات آب وهوایی روی آن می باشد. در بازده تولیدمثل، در محاسبه فراوانی تلقیح های منجر به آبستنی در ماه های مختلف سال، بیشترین میانگین درصد تلقیح های منجر به آبستنی مربوط به ماه آذر (66/67 درصد) و کمترین آنها مربوط به ماه های تیر (38/41 درصد)، مرداد (40 درصد) و شهریور (36/36 درصد) بود به طوری که بین این 3 ماه با ماه های دیگر سال در سطح 5 درصد اختلاف معنی دار مشاهده شد. در ضمن، بیشترین تعداد تلقیح به ازای هر آبستنی (2/07) و کمترین درصد آبستنی در تلقیح اول (38/41) در فصل تابستان مشاهده شده و با سایر فصول تفاوت معنی دار داشت.
بهناز زرین کمر سعید زره داران
در این تحقیق جهت تعیین ضرایب اقتصادی صفات مهم اقتصادی گوسفند زل گلستان شامل تعداد بره در هر زایش ، نرخ زنده مانی بره ها قبل از شیرگیری ، نرخ زنده مانی بره ها بعد از شیرگیری، نرخ زنده مانی میش، وزن تولد، وزن بره در سن شیرگیری، وزن 12 ماهگی، وزن بلوغ میش، نسبت لاشه به وزن، نرخ آبستنی و وزن پشم از مدل زیستی- اقتصادی برای گله ء گوسفندان با 195 رأس میش و 20 رأس قوچ استفاده شد. ضرایب اقتصادی نسبی صفات نسبت به وزن پشم بدست آمد. بیشترین ضریب اقتصادی مربوط به صفت تعداد بره در هر زایش با ضریب اقتصادی نسبی 82/139 بود. بعد از صفت تعداد بره در هر زایش، صفات زنده مانی میش ها و نسبت لاشه با ضرایب اقتصادی نسبی 81/3 و 66/3 بیشترین اهمیت را دارا بودند. ضرایب اقتصادی تمام صفات به جز وزن تولد (098/0-) مثبت بدست آمد. بنابراین توجه به صفات تعداد بره در هر زایش، زنده مانی میش و بازده لاشه در برنامه اصلاح نژادی و انتخاب حیوانات بر اساس آنها باعث افزایش سود سیستم خواهد شد. آنالیز حساسیت ضرایب اقتصادی برای افزایش و کاهش 20 درصدی در سطح قیمت های ورودی ( کنسانتره و علوفه )و خروجی سیستم ( گوشت و پشم ) تخمین زده شد. ضرایب اقتصادی تمام صفات غیر از صفات وزن تولد و وزن پشم با تغییر قیمت گوشت تغییر پیدا کردند. ضرایب اقتصادی صفات وزن بلوغ میش، وزن پشم و نسبت لاشه به تغییرات قیمت کنسانتره و علوفه حساسیت نشان ندادند. بیشترین حساسیت ضرایب اقتصادی صفات نسبت به تغییرات قیمت گوشت و کمترین تغییرات نسبت به پشم بوده است که این امر بیان کننده اهمیت قیمت گوشت در سودآوری سیستم است.
عزیزه محبی نیا آشور محمد قره باش
این تحقیق به منظور مقایسه بازده تولیدمثلی و نیتروژن اوره ای خون و شیر و بازده تولیدمثلی گاوهای هلشتاین و مونتبلیارد در شرایط تنش گرمایی، در یک گاوداری صنعتی واقع در شهرستان گنبد کاووس انجام شد. گاوها همزمان سازی فحلی شدند و در طول اجرای آزمایش گاوهای شیری در شرایط مدیریتی و تغذیه ای مشابه پرورش داده شدند. گاوها با توجه به نژاد و درصد خلوص به چهار گروه هلشتاین، مونتبلیارد، نسل اول هلشتاین × مونتبلیارد (50: 50) و نسل دوم هلشتاین × مونتبلیارد (25: 75) گروهبندی گردیدند. نمونه های خون و شیر گاوها بلافاصله پس از تلقیح مصنوعی گرفته شد. طرح آزمایشی به صورت طرح کاملا تصادفی بود. اختلاف میانگین غلظت نیتروژن اوره ی خون و شیر بین گاوهای هلشتاین، مونتبلیارد و آمیخته آنها از نظر آماری معنی دار نبود(05/0< p). گاوهای هلشتاین میانگین فاصله زایش و طول روزهای باز بیشتری (482 و84/125 روز به ترتیب) نسبت به مونتبلیارد (395 و 95/92 روز)، آمیخته نسل اول ( 409 و 01/94 روز) و نسل دوم ( 398 و 97/89 روز) داشتند (05/0p<). همچنین نژاد هلشتاین دارای بیشترین میانگین دفعات تلقیح به ازای هر آبستنی نسبت به گروه های دیگر داشت (05/0p<). تفاوت میانگین درصد باروری وبازده تلقیح اول بین نژاد هلشتاین، مونتبلیارد و آمیخته ها از نظر آماری معنی دار نبودند (05/0< p). اختلاف میانگین غلظت هورمون های استروژن و پروژسترون بین هلشتاین، مونتبلیارد وآمیخته ها از نظر آماری معنی دار نبودند(05/0< p). همچنین، بررسی نتایج تجزیه همبستگی نشان داد که بین نیتروژن اوره ای خون و نیتروژن اوره ای شیرهمبستگی مثبت و معنی دار وجود داشت شد (627/0+= r، 01/0>p) و از بین فراسنجه های تولیدمثلی، بیشترین همبستگی مثبت بین روزهای باز با نیتروژن اوره ای خون (625/0+=r،01/0>p) بدست آمد. براساس نتایج این پژوهش در شرایط آب و هوای گرم منطقه گنبد کاووس، گاوهای نژاد مونتبلیارد و آمیخته های آنها بازده تولیدمثلی بهتری نسبت به گاوهای نژاد هلشتاین دارند.