نام پژوهشگر: فیروزه ساجدی
مریم مقیسه زهرا کاشانی نیه
مقدمه : هنگام بستری نوزاد نارس، مادران آنها سطوح بالایی ازتنش را تجربه می کنند. پرستاران ان.آی. سی. یو. بعنوان یک منبع مهم حمایت ازاین مادران شناخته شده اند. هدف از این مطالعه تعیین تاثیر مدل حمایتی مراقبت پرستاری مشارکت دو سویه بر تنش و مشارکت والدین در ان. آی. سی. یو بود روش بررسی : مطالعه شبه تجربی و6? نفر از مادرانی که معیار ورود به مطالعه را داشتند ،بررسی شدند. نمونه گیری به صورت مستمر و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه تنش والدین و مشارکت دو سویه بود که هنگام پذیرش و ترخیص نوزاد نارس تکمیل شد. پرستاران از طریق جزوه و جلسات آموزشی که به مدت دو هفته برگزار شد،مدل را آموزش دیدند . مادران گروه شاهد مراقبت پرستاری اولیه روتین و مادران گروه مداخله مدل مراقبتی آموزش داده شده را دریافت کردند .بر طبق مدل، پرستاران، مادران را به بیان نظرات، نگرانی ها، نیازها و همچنین مشارکت در مراقبت از نوزادشان دعوت می کنند.بعلاوه برای رسیدن به بهترین مراقبت برای هر نوزاد، اطلاعات و پیشنهادات در باره مراقبت بطور برابر بین مادران و پرستاران تسهیم می شود . یافته ها : دو گروه از لحاظ متغیرهای دموگرافیک مادران (سن، تحصیلات، نوع زایمان ...) و نوزادان( سن حاملگی، استفاده از وسایل کمک تنفسی...) همسان بودند. میانگین سنی پرستارن 32سال، سابقه کار در بیمارستان7 سال و در ان. آی. سی. یو 4 سال بود. همچنین نتایج نشان داد، که تنش مادران قبل از اجرای مداخله در دو گروه تفاوت معنی داری نداشت(??/0p=) اما پس از مداخله تفاوت معنی دار بود(000/0p?) خصوصا تنش در ناحیه ارتباط با پرستار. میزان مشارکت پرستار – والدین در زمان قبل و پس از مداخله نیزتفاوت معنی داری داشت (000/ 0p? )
علی محمد پروینیان نسب سیما محمد خان کرمانشاهی
مقدمه : کودک فلج مغزی به دلیل درگیری تمام سیستم های بدن و اختلالات همراه از قبیل اختلالات بینایی، شنوایی، گفتاری، حرکتی، تشنج و... در تأمین نیازهای اولیه خود با مشکل مواجهه هستند، و از آنجایی که معلولیت در درون خانواده اتفاق می افتد، کیفیت زندگی مراقب اصلی یعنی مادر را در تمام ابعاد متأثر می سازد. لذا پژوهش حاضربا هدف تعیین میزان تأثیر برنامه حمایتی سلامت محور بر کیفیت زندگی مادران کودکان فلج مغزی انجام شد. روش کار: مطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی است که نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس، دارای دو گروه آزمون(30 نفر) و شاهد(30 نفر) می باشد . ابزارهای گرد آوری اطلاعات شامل پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه کیفیت زندگی sf36 بود. برنامه حمایتی سلامت محور برای گروه آزمون، در سه مرحله بررسی و شناخت( نیاز سنجی در دو بعد مشکلات ناشی از مراقبت از کودک و رفتارهای سلامت محور در مادر)، حمایت(تبادل نظر درمورد پیش آگهی بیماری و آینده کودک، تشنج، وضعیت حرکتی، و رفتارهای سلامت محور در مادر شامل: تغذیه، ورزش، مسئولیت پذیری سلامتی، مدیریت استرس( آرامسازی بنسون) بااستفاده ازآموزش، مشاوره ،استفاده ازبحث گروهی باگروه همتا و شرکت دادن همسر) و ارزشیابی(اجرای برنامه ها و بازخورد) اجرا شد. داده هادر دو مرحله قبل و دو ماه بعد در دو گروه آزمون و شاهد جمع آوری و توسط نرم افزار spss 16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: آزمون آماری کای دو نشان داد دو گروه از نظر متغیرهای دموگرافیک مثل سن، درآمد و سطح تحصیلات و... یکسان هستند (05/0 p>). بین ابعاد کیفیت زندگی در دو گروه آزمون و شاهد بعد از مداخله، آزمون آماری تی مستقل اختلاف معنی داری را نشان داد(05/0 p<). همچنین آزمون آماری تی زوجی در گروه آزمون نیزاختلاف معنی داری را قبل و بعد از مداخله دربین ابعاد کیفیت زندگی نشان داد(05/0 p<)، لیکن در گروه شاهد این اختلاف معنی دار نبود(05/0 p>). اختلاف میانگین نمره کلی کیفیت زندگی نیزدر گروه آزمون و شاهد معنی دار(0/000 p=) بود.که فرضیه پژوهش (کیفیت زندگی مادران کودکان فلج مغزی که از برنامه حمایتی سلامت محور استفاده می کنند(گروه مداخله) نسبت به مادران کودکان فلج مغزی که از این برنامه استفاده نمی کنند(گروه شاهد)بهبود می یابد تایید گردید . نتیجه گیری و پیشنهادات: نتایج پژوهش نشان داد که اجرای برنامه حمایتی سلامت محور بر کیفیت زندگی مادران کودکان فلج مغزی موثر می باشد، لذا پیشنهاد می گردد برنامه حمایتی سلامت محور به عنوان یک روش موثر در ارتقاء کیفیت زندگی مادران کودکان با بیماری های مزمن بکار گرفته شود.
هاجر براتی فیروزه ساجدی
چکیده: هدف: هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی بر بهبود رفتار سازگارانه و مهارت های اجتماعی در دختران با سندرم داون می باشد. روش: 37 دانش آموز با سندرم داون 8 تا 12 سال با هوشبهر 55 تا 75 به صورت در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه مداخله (18 نفر) و کنترل (19 نفر) تقسیم شدند. نخست هر یک از آزمودنی ها به کمک فهرست مهارت های اجتماعی و سه خرده مقیاس مهارت های ارتباطی، مهارت های زندگی روزمره و مهارت های اجتماعی شدن مقیاس واینلند ارزیابی شدند. سپس آموزش مهارت های اجتماعی به مدت 2 ماه در 10 جلسه آموزشی 1 ساعته برای آزمودنی های گروه مداخله اجرا شد. در پایان دوره آموزش و 2 ماه پس از آن، همه آزمودنی ها دوباره به کمک ابزارهای یاد شده ارزیابی شدند و داده ها توسط آزمون t تحلیل شد. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که گروه آزمایش پس از پایان جلسات آموزشی بهبود معناداری را در زمینه رفتار سازگارانه (مهارت های زندگی روزمره و مهارت اجتماعی شدن) و مهارت های اجتماعی پیدا کردند. بررسی پیگیری نیز نشان داد که بهبودهای بدست آمده از آموزش، 2 ماه پس از آموزش نیز همچنان حفظ شده است. نتیجه: آموزش مهارت های اجتماعی سبب بهبود رفتار سازگارانه و مهارت های اجتماعی در کودکان سندرم داون می شود. کلید واژه: مهارت های اجتماعی، رفتار سازگارانه، سندرم داون.
طاهره دفتری انباردان فاطمه بهنیا
زمینه و هدف: نشانگان داون شایعترین ناهنجاری ژنتیکی مادرزادی است که مجموعه ای از ناهنجاری های جسمی، ذهنی و کارکردی را در برمی گیرد. کودکان با نشانگان داون تاخیر در تکامل حرکتی و شناختی دارند. این مطالعه از دو بخش تشکیل شده است. در بخش اول عملکرد حرکتی و شناختی کودکان با نشانگان داون و کودکان کم توان ذهنی مقایسه می شود. در بخش دوم ارتباط کیفیت حرکتی و عملکرد شناختی در کودکان نشانگان داون بررسی می شود. روش بررسی: در این مطالعه توصیفی-تحلیلی-مقطعی، 36 کودک دختر کم توان ذهنی در سنین 8 تا 13 سال شرکت داشتند. 18 نفر از آنان مبتلا به نشانگان داون بوده، که با 18 نفر کم توان ذهنی مقایسه شدند. آزمودنی ها به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. دو گروه شرکت کننده از نظر سطح هوشبهر و سن تقویمی همتاسازی شدند. ابزار مطالعه آزمون برونینکس اوزرتسکی و تست هوش استنفورد بینه بود. داده های حاصل با استفاه از آزمون ناپارامتری یوی من ویتنی و t-test و ضریب همبستگی اسپیرمن و پیرسون تحلیل شدند. یافته ها: عملکرد گروه نشانگان داون درخرده آزمون های تعادل (031/0p< ) و کنترل بینایی-حرکتی (048/0p< ) و در هوشبهر کلامی (047/0p< ) به طور معنی داری ضعیف تر از گروه کم توان ذهنی بود. در عملکرد حرکتی ظریف، درشت و کلی، و در هوشبهر کلی و هوشبهر غیر کلامی تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده نشد. رابطه عملکرد حرکتی با عملکرد شناختی مثبت و معنی دار(56/0r=) بود. نتیجه گیری: عملکرد حرکتی کودکان با نشانگان داون و کم توان ذهنی بسیار ضعیف (میانگین سن حرکتی= 4سال و 5 ماه) بود. عملکرد شناختی به عملکرد حرکتی وابسته بود. تقویت عملکرد حرکتی بر عملکرد شناختی ممکن است تاثیرگذار باشد
زهرا قدبیگی فیروزه ساجدی
مقدمه: فنیل کتونوری شایعترین اختلال در متابولیسم اسیدهای آمینه می باشد که فراوانی آن درجمعیت ایرانی یک نفر در هر 3627 تولد تخمین زده شده است. از آنجا که نوزادان مبتلا بلافاصله بعد از تولد هیچ گونه علامت بالینی نشان نمی دهند، اولین گام در درمان بیماری، غربالگری وتشخیص بموقع می باشد.این مطالعه با هدف تعیین سطح مهارت های تکامل فردی - اجتماعی کودکان 1 تا 4 ساله مبتلا به فنیل کتونوری تحت رژیم درمانی از بدو تولد انجام شده است. روش بررسی: این مطالعه به روش مقطعی تحلیلی (مورد-شاهدی) بر روی 40 کودک 1 تا 4 ساله بر اساس لیست بیماران کلینیک ارجاع فنیل کتونوری که توسط غربالگری از بدو تولد تشخیص داده شده و از بدو تولد تحت درمان بودند، انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه دموگرافیک، پرسشنامه asq و ارزیابی بالینی توسط متخصص کودکان بود. 40 کودک نیز به عنوان گروه کنترل از مهد کودک های تهران به طور تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه های فوق برای آن ها تکمیل شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss نسخه 19 انجام شد. یافته ها: متوسط سن کودکان 7/30(±5/10) ماه در گروه کنترل و 7/27( ±0/11) ماه در گروه مورد بود. بین دو گروه از نظر نحوه زایمان، دور سر، قد و وزن فعلی و بدو تولد رابطه معناداری وجود نداشت. بین دو گروه از نظر تکامل مهارت های فردی اجتماعی اختلاف معناداری وجود داشت (p<0.001). نتیجه گیری : نتایج این پژوهش نشان داد که سطح تکامل فردی- اجتماعی در کودکان درمان شده با رژیم درمانی از بدو تولد کمتر از کودکان عادی است؛ لذا تشخیص و مداخله زودرس جهت کلیه کودکان درمان شده با رژیم درمانی از بدو تولد و در سنین پایین توصیه می شود.
مرضیه یحیایی معصومه پورمحمدرضای تجریشی
مقدمه: مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی روش بازآموزی اسنادی بر افسردگی، اضطراب و سبک اسناد در دانش آموزان با اختلالات یادگیری انجام شد. روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعه شبه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل می باشد. 36 نفر (9 دختر و 27 پسر) با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و در دسترس از جامعه آماری دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری شهر تهران در سال تحصیلی 92-1391 انتخاب و به طور مساوی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش طی 11 جلسه 45 دقیقه ای در مدت 6 هفته (دو روز در هفته) آموزش بازآموزی اسنادی گروهی را دریافت نمودند، در حالی که گروه کنترل تنها از آموزش های مدون در مراکز اختلالات یادگیری بهره مند شدند. قبل و بعد از مداخله، پرسشنامه های افسردگی کودکان کوواکس، اضطراب اسپنس و سبک اسناد کودکان توسط دو گروه تکمیل شدند. داده ها نیز با استفاده از آزمون t وابسته و تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: اجرای برنامه بازآموزی اسنادی منجر به کاهش معنادار افسردگی در دانش آموزان با اختلالات یادگیری در گروه آزمایش شده است )001/0(p<، اما اجرای این برنامه اثر معناداری بر کاهش اضطراب و خرده مقیاس های آن در دانش آموزان نداشته است. همچنین نتایج نشان دادند که برنامه بازآموزی اسنادی منجر به تغییر سبک اسناد بدبینانه به خوش بینانه دانش آموزان با اختلالات یادگیری در گروه آزمایش شده است. نتیجه گیری: برنامه بازآموزی اسنادی دارای تأثیر مثبت بر کاهش افسردگی و بهبود سبک اسناد دانش آموزان با اختلالات یادگیری بوده، اما بر اضطراب تأثیر نداشته است. بنابراین، می توان از این برنامه برای ایجاد اسنادهای سازگارانه و تأمین بهداشت روانی دانش آموزان استفاده نمود. بدین طریق از هدر رفتن وقت، انرژی و هزینه های سنگین ناشی از مداخله های درمانی این گروه، تا حدودی پیشگیری کرد.
مریم دهقان زهرا کاشانی نیا
وزن گیری نیز یکی از مهم ترین معیارهای ترخیص نوزاد از بیمارستان است، لذا هدف از انجام این پژوهش تعیین تأثیر مراقبت کانگورویی بر تنش، عزت نفس مادران و وزن گیری نوزادان نارس بستری در بخش مراقبت های ویژه نوزادان می باشد. این مطالعه شبه تجربی بر روی 46 زوج مادر و نوزاد نارس بستری در دو گروه مداخله وکنترل انجام شد.در گروه مداخله ، مراقبت کانگورویی روزانه 30 دقیقه بعد از تغذیه به مدت 4 هفته انجام شد (همراه با برنامه آموزشی چهره به چهره وارائه کتابچه مراقبت کانگورویی) .سپس تنش و عزت نفس مادران به ترتیب با استفاده از پرسشنامه های مقیاس تنش والدی و عزت نفس روزنبرگ در دو گروه مقایسه گردید. در ضمن وزن نوزادان در هر دو گروه به مدت 4 هفته اندازه گیری شد.تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده ازآزمون های کای دو، تی تست، من ویتنی و ویلکاکسون انجام شد.میزان تنش مادران در گروه مداخله بعد از انجام مراقبت کانگورویی به طور معنی داری کمتر از گروه کنترل بود (001/0< p). میزان عزت نفس مادران در گروه مداخله بیش از گروه کنترل بود (001/0< p). هم چنین وزن گیری نوزادان در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل افزایش واز نظر آماری معنی دار بود(009/0= p). مراقبت کانگورویی بر افزایش عزت نفس ، کاهش تنش مادران و افزایش وزن گیری نوزادان نارس تأثیر دارد. بنابراین انجام این روش مراقبتی برای مادران علاوه بر تأثیر مثبت روانی و افزایش توانمندی آن ها در مراقبت از نوزاد خویش سبب وزن گیری در نوزادان نارس نیز می گردد و این همه باعث ارتقاء بهداشت مادر و کودک می شود.
تقی هادی زاد فیروزه ساجدی
تحقیق حاضر به منظور اثربخشی آموزش تاب آوری بر رابطه مادر – کودک در مادران با کودکان کم توان ذهنی انجام شد. در این پژوهش شبه آزمایشی، 52 مادر به روش نمونه گیری در دسترس از مادران مراجعه کننده به مرکز توانبخشی روزانه شهرستان بابل انتخاب و به صورت تصادف در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند. تمامی مادران پرسش نامه رابطه مادر – کودک راس (1961) را تکمیل کردند. گروه آزمایش در 12 جلسه (هفته ای 2 جلسه؛ هر جلسه 70 دقیقه) در برنامه آموزش تاب¬آوری تحت آموزش قرار گرفتند و مادران گروه کنترل در طی مدت انجام پژوهش هیچ¬گونه آموزش مشابه ای را دریافت نکردند. پس از پایان جلسات آموزشی، مجدا تمامی مادران پرسش نامه را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از روش کوواریانس چند متغییری تحلیل شدند. نتایج حاکی از این بود که آموزش تاب آوری موجب افزایش پذیرش (005/0>p) و کاهش حمایت افراطی (005/0>p)، سهل گیری بیش از حد (005/0>p)، و طرد (005/0>p)، مادران گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه شده است. در مجموع می توان نتیجه گرفت که آموزش تاب آوری موجب بهبود رابطه مادر – کودک در مادران با کودکان کم توان ذهنی شده است.
فاطمه راحمی نوش آبادی نرگس ادیب سرشکی
هدف پژوهش حاضر تعیین میزان تاثیر برنامه خودآموزی کلامی بر مولفه های شایستگی اجتماعی دانش آموزان با ناتوانی های یادگیری بود. این مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه پژوهش شامل 40 دانش آموز مبتلا به اختلال یادگیری در مراکز ناتوانی های یادگیری شهر همدان بود که به صورت در دسترس انتخاب و بر اساس نوع اختلال و پایه تحصیلی در دو گروه بیست آزمایش و کنترل همتا شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه شایستگی اجتماعی استفاده شد. برنامه خودآموزی کلامی در 8 جلسه(هفته ای دو جلسه) به مدت یک ماه برگزار شد. نتایج تحلیل کواریانس چند متغیره نشان داد که برنامه خودآموزی کلامی بر شایستگی اجتماعی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری تاثیر معنی دار دارد (0005/0p< ،316/114 =(1.34)f). تحلیل هر یک از مولفه های شایستگی اجتماعی نیز با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیرهنشان داد که دانش آموزان با ناتوانی یادگیری گروه آزمایش به صورت معنی داری در مهارت های رفتاری، آمایه های انگیزشی، مهارت شناختی و کفایت هیجانی نمرات بیشتری از گروه کنترل کسب کردند. توصیه می شود برنامه مناسب سازی شده ی خودآموزی کلامی در کودکان دچار اختلالات یادگیری جهت بهبودی شایستگی اجتماعی این کودکان در کلینیک های روانشناسی مورد استفاده قرار گیرد.
حمید امیدی فیروزه ساجدی
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی بر عزت نفس و مهارت های اجتماعی دانش آموزان مبتلا به اختلال کاستی توجه و بیش فعالی انجام شده است.این پژوهش به روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری دانش آموزان پسر 8 الی 12 ساله ی مقطع ابتدایی شهر تهران، در سال تحصیلی93-1392 مبتلا به اختلال کاستی توجه و بیش فعالی بودند. 32 نفر از این دانش آموزان به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (16 نفر در هر گروه)قرار گرفتند و سپس با استفاده از پرسشنامه های مقیاس درجه بندی مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت (فرم والدین) و عزت نفس کوپر اسمیت، مورد سنجش قرار گرفتند. گروه آزمایش(در دو کلاس 8 نفره) طی 10 جلسه ی 1 ساعته، تحت آموزش برنامه ی مهارت های اجتماعی قرار گرفتند. سپس هر دو گروه توسط ابزارهای فوق پس از مداخله و یک ماه بعد، مجدداً ارزیابی شدند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیری تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های اجتماعی، عزت نفس، مهارت های اجتماعی و خرده مقیاس های آن (همکاری، قاطعیت، مسئولیت پذیری و خویشتن داری)را در دانش آموزان پسر مبتلا به اختلال کاستی توجه و بیش فعالی به طور معناداری افزایش داد (01/0=p) و این اثر تا یک ماه بعد از جلسات آموزشی نیز تداوم داشت. بنابراین می توان نتیجه گرفت که آموزش مهارت های اجتماعی به دانش آموزان مبتلا به اختلال کاستی توجه و بیش فعالی می تواند میزان عزت نفس و مهارت های اجتماعی آنان را افزایش دهد، لذا گنجاندن آن در برنامه های آموزشی این کودکان مفید خواهد بود.
طاهره نجفی فرد معصومه پورمحمدرضای تجریشی
صرع می تواند کیفیت زندگی کودکان را تحت تأثیر قرار دهد و مشکلات اجتماعی و روانی متعددی را در ارتباط با سلامتی به وجود آورد. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی بازآموزی اسنادی بر ارتقاء سلامت کودکان دارای اختلال صرع انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که بازآموزی اسنادی روش مداخله مناسبی برای ارتقا سلامت جسمانی و سلامت روانی- اجتماعی کودکان دارای اختلال صرع است، بنابراین می توان از این برنامه برای ارتقاء سلامت کودکان با اختلال صرع استفاده نمود.
سعید عباسی فیروزه ساجدی
چکیده: مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشی آموزش مهارت های زندگی بر کیفیت زندگی مادران دارای فرزند سندرم داون بود. روش: پژوهش از نوع شبه تجربی و از نوع (پیش آزمون و پس آزمون) با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه مادران کودکان سندرم داون 6 ماهه تا 8 ساله مراجعه کننده به کانون سندرم داون ایران بود. 36 نمونه به روش تصادفی و به طور مساوی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه دموگرافیک و فرم کوتاه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی(whoqol) جمع آوری شد. گروه آزمایش تحت آموزش مهارت های زندگی در قالب 12 جلسه 70 دقیقه ای قرار گرفت. داده ها با نرم افزار 16- spssو با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل شد. یافته ها: میانگین نمره کیفیت زندگی در مادران کودکان سندرم داون، پس از اجرای مداخله در گروه آزمایش در تمام حیطه ها بیشتر از میانگین گروه کنترل بوده است و تفاوت از لحاظ آماری معنادار بود(05/0> p). نتیجه گیری: آموزش مهارت های زندگی می تواند توسط متخصصان به عنوان رویکردی آموزشی در بهبود شاخص های کیفیت زندگی مادران، ایجاد فضایی مناسب برای مادران برای کمک به رشد خدمات بهداشت روانی مادران کودک سندرم داون صورت گیرد آموزش مهارت های زندگی در جهت افزایش کیفیت زندگی مادران کودکان سندرم داون موثر بوده است.
زهرا عینی میرکوهی فیروزه ساجدی
خواندن اساسی ترین ابزار یادگیری دانش آموزان است یکی از اختلالات بسیار رایج یادگیری، اختلال خواندن است. مفهوم سبک اسناد به سبک تبیینی اشاره می کندکه افراد معمولا برای رویداد معینی ارایه می دهند در این پژوهش روش خودآموزی کلامی برای حل مشکلات سبک اسناد بدبینانه دانش آموزان نارساخوان مورد بررسی قرار گرفت.
رقیه کوهی گیتا موللی
مقدمه: بیش از 90 درصد از کودکان کم شنوا، والد شنوا دارند.کودکی که به عنوان دورانی که سنگ بنای شخصیت فرد درآن بنا نهاده می شود، تحت تاثیر عوامل متعددی است که رابطه ی مادر-کودک جزء مهم ترینِ این عوامل تلقی می شود، کم شنوایی این رابطه را به شدت متاثر می کند. هدف: هدف این پژوهش، بررسی اثر بخشی برنامه والد-کودک فرانک بر رابطه مادر- کودک کم شنوا بوده است . روش: در این پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل، مادران 28 کودک کم شنوا به شیوه نمونه گیری در دسترس و هدفمند از مدرسه نظام مافی انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند (14 مادر و کودک کم شنوا در گروه آزمایش و 14 مادر و کودک کم شنوا در گروه کنترل) و پرسش نامه رابطه ولی فرزند جرارد (pcri) و پرسش نامه دموگرافیک توسط آنها تکمیل گردید. مادران گروه آزمایش در 12 جلسه برنامه فرانک شرکت کردند ولی گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. در پایان جلسات پرسش نامه رابطه ولی فرزند جرارد مجددا توسط دو گروه تکمیل شد. داده های دو گروه به وسیله آزمون تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج: نتایج نشان داد، اجرای برنامه والد- کودک فرانک برای مادران دارای کودک کم شنوا، موجب بهبود رابطه مادرشنوا با کودک کم شنوا شده است(048/0= p) بحث :برنامه والد- کودک فرانک یک مداخله گروهی موثر در بهبود رابطه مادرشنوا با کودک کم شنوا است.