نام پژوهشگر: مرجان فرضی

بررسی میزان استفاده از کار در مداخلات کاردرمانگران اصفهان و تهران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 1390
  خدیجه خزاعلی   مهدی رصافیانی

مقدمه: «کار» شامل تکالیف روزمره و فعالیتهای هدفمندی است که هر فرد در آنها مشارکت می کند و برای وی معنی ویا ارزش شخصی یا ذهنی خاصی دارد. مفهوم «کار» هسته مرکزی کاردرمانی را تشکیل می دهد. کاردرمانگران بوسیله تسهیل مشارکت در کار فرصتی برای تکامل فرد ایجاد می کنند و استقلال وی را افزایش می دهند. با توجه به اهمیت استفاده از کار در کاردرمانی و با توجه به اینکه تا کنون در ایران پژوهشی زمینه کار صورت نگرفته است این سوال مطرح می شود که آیا کاردرمانگران در ایران نیز به استفاده از کار در مداخلات خود التزام دارند؟ در این پژوهش به بررسی میزان استفاده از کار توسط کاردرمانگران ایران در مقایسه با کاردرمانگران آمریکا پرداخته شده است. روش بررسی: در این پژوهش از روش کمی پیمایشی استفاده شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش مقیاس کارِ درمانی بود که در سال 1998 توسط سَس و نلسون طراحی شد. جامعه مورد بررسی کاردرمانگرانی از شهر تهران و اصفهان بودند که نام آنها در انجمن کاردرمانی ایران یا سازمان نظام پزشکی ثبت شده بود. در این پژوهش از نمونه گیری در دسترس استفاده شد. یافته ها: شرکت کنندگان در این پژوهش شامل 70 نفر (31 مرد و 39 زن) با میانگین سنی حدود 29 سال بودند. نتایج این پژوهش با پژوهش صورت گرفته توسط سَس و نلسون در آمریکا سال 1998 مقایسه شد.که یافته ها حاکی از آن بود که بین کاردرکانگران ایرانی و آمریکایی در زمینه استفاده از کار در درمان تفاوت آماری وجود دارد. (pvalue=0) بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، ملاحظه می شود که کاردرمانگران در آمریکا بیش از کاردرمانگران در ایران از کار در درمان استفاده می کنند. از دلایلی که می توان در تبیین این تفاوت نام برد تفاوت درسابقه حرفه کاردرمانی، شرایط کار بالینی و برنامه های آموزشی در ایران و آمریکا است. به نظر می رسد جهت پیشرفت بیشتر حرفه کاردرمانی در ایران، آموزش بیشتر و بالینی تر در زمینه کار و ایجاد شرایط کاری مناسبتر امری ضروری باشد.

تعیین تاثیر حرکات ترسیمی بر روی کارکرد حرکتی ظریف در کودکان مبتلا به سندرم اسپرگر 7-5 ساله ی شهر تهران.
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 1390
  آیدا آتشی   حجت الله حقگو

هدف از این مطالعه بررسی تاثیر حرکات ترسیمی بر روی کارکرد ظریف کودکان اسپرگر 5-7 ساله می بود. سندرم آسپرگر یکی از اختلالات طیف اوتیستیک است که با تعاملات و ارتباطات اجتماعی غیر طبیعی، علائق و رفتارهای تکراری مشخص میشود. افراد مبتلا به این سندرم ممکن است دارای مشکلاتی همچون حرکات خام وناشیانه، هماهنگی ضعیف حرکات و اشکالات دست نویسی باشند. مشاهده ی فعالیت های معمول در کلاس های مدارس ابتدایی نشان داده است که 30 الی 60 درصد اوقات مدرسه به فعالیتهای حرکتی ظریف مانند: بریدن، رنگ آمیزی و به خصوص تکالیف نوشتاری که بر تکالیف دستی دیگر برتری دارند، اختصاص دارد. با توجه به کمبود مطالعات در مورد درمان های مناسب برای بهبود مشکلات کودکان اسپرگر و بخصوص مشکلات حرکتی ظریف آنها و با توجه به شیوع روز افزون این اختلال در کشورمان و با در نظر گرفتن اهمیت مهارت های حرکتی ظریف در آمادگی برای مدرسه کودکان و دیگر جنبه های مربوط به کیفیت زندگی، لزوم انجام این پژوهش و پژوهش های مشابه در جهت بهبود مشکلات این کودکان احساس شد. روش بررسی: از مراجعین دو کلینیک کاردرمانی در شهر تهران، با روش نمونه ی در دسترس، نمونه ی 24 نفری از کودکان با تشخیص آسپرگر انتخاب شده و به صورت تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند. پژوهش هر دو جنس دختر و پسر را شامل می شد. هر دو گروه به مدت سه ماه، هفته ای 2 جلسه در تمرینات کاردرمانی شرکت کردند. در گروه مداخله جلسات تمرینی شامل 25 دقیقه تمرینات ترسیمی و 20 دقیقه تمرینات معمول کاردرمانی شامل تمرینات یکپارچگی حسی، آموزش مفاهیم و تمرینات حرکتی درشت بود و در گروه کنترل فقط تمرینات معمول کاردرمانی مذکور انجام شد. خانواده ها توجیه شدند که خارج از برنامه با کودکان تمرینات ترسیمی را انجام ندهند. هر دو گروه قبل و بعد از مداخله با استفاده از آزمون کفایت حرکتی برونینکس ازرتسکی مورد ارزیابی قرار گرفتند و نتایج با استفاده از آزمون t مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج آزمون تی در مورد مقایسه ی میانگین تفاضل نمرات پیش آزمون-پس آزمون دو گروه کنترل و مداخله در خرده آزمون هماهنگی اندام فوقانی تفاوت معنادار نشان داد (p=0/01) ولی در سرعت پاسخدهی تفاوت معنادار بین دو گروه به دست نیامد (p=0/326). در خرده آزمون کنترل دیداری-حرکتی نیز تفاوت معنادار مشاهده نشد (p=0/112) ولی مقایسه ی میانگین تفاضل نمرات پیش آزمون-پس آزمون دو گروه در خرده آزمون مهارت و سرعت اندام فوقانی تفاوت معنادار نشان داد (p=0/007). یعنی پس از مداخله گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل در هماهنگی اندام فوقانی و سرعت و مهارت اندام فوقانی افزایش نشان داد.

رابطه بین فرسودگی شغلی و سخت رویی در زنان و مردان شاغل در خدمات پرستاری با دلزدگی زناشویی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 1390
  حلیمه ملکان   سید جلال یونسی

چکیده: هدف: هدف از این پژوهش تعیین رابطه بین فرسودگی شغلی و سخت روئی شاغلین در خدمات پرستاری با دلزدگی می باشد. روش: پژوهش حاضر، یک بررسی توصیفی-تحلیلی است. جامعه مورد مطالعه شامل کلیه پرستاران مرد و زن شاغل در خدمات پرستاری مجتمع بیمارستانی امام خمینی در سال 1390 می باشد، که تعداد 150 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای با تخصیص متناسب به اندازه طبقه به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. در این بررسی ازسیاهه فرسودگی شغلی مسلشو همکاران (mbi)، سیاهه سخت روئی کوباسا (1984)و سیاهه دلزدگی زناشویی (cbm) استفاده شده است. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین فرسودگی شغلی و دلزدگی زناشویی رابطه وجود داردp<0/05)،(p<0/01. همچنین نتایج نشان داد بین خستگی عاطفی، مسخ شخصیت و دلزدگی زناشویی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد p<0/05)،(p<0/01.و این در حالی است که بین عملکرد شخصی و دلزدگی زناشویی رابطه معناداری یافت نشد. همچنین نتایج نشان داد بین سخت روئی و دلزدگی زناشویی رابطه معکوس وجود دادp<0/05)،(p<0/01. و بین تعهد، چالش، کنترل و دلزدگی زناشویی نیز رابطه معکوس و معنادار وجود داردp<0/05)،(p<0/01.همچنین نتایج حاکی از این است که بین سخت روئی و فرسودگی شغلی نیز رابطه معکوس وجود داردp<0/05)،(p<0/01. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشانگر آن است که بین فرسودگی شغلی و سخت روئی شاغلین در خدمات پرستاری با دلزدگی زناشویی رابطه معنادار وجود دارد. واژه های کلیدی: فرسودگی شغلی، سخت روئی، دلزدگی زناشویی، پرستار

اثر بخشی آموزش گروهی برنامه والدگری مثبت بر رابطه والد- کودک و نشانه های بیش فعالی/ کمبود توجه در کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی/ کمبود توجه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1391
  ثریا عابدی شاپورآبادی   معصومه محمدرضای تجریشی

مقدمه: اختلال بیش فعال/ کمبود توجه، یکی از شایع ترین اختلالات روانشناختی کودک و نوجوان محسوب می شود که حدود 50% مراجعین به کلینیک های روانپزشکی اطفال را تشکیل می دهد. هدف: هدف این مطالعه، بررسی اثربخشی آموزش گروهی برنامه والدگری مثبت بر رابطه والد- کودک و نشانه های بیش فعالی/ کمبود توجه در کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی/ کمبود توجه روش: در این مطالعه شبه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون تک گروهی، مادران 26 کودک مبتلا به اختلال بیش فعالی/ کمبود توجه به صورت تصادفی از دو مرکز اخوان و رفیده انتخاب و پرسشنامه های فرم کوتاه مقیاس کانرز والدین (c-prs) و مقیاس رابطه والد- کودک (pcrs-r) و پرسشنامه دموگرافیک توسط آنها تکمیل گردید. مادران در 8 جلسه آموزشی شرکت کردند. و در پایان جلسات مقیاس کانرز والدین و مقیاس رابطه والد- کودک مجدداً تکمیل شد. لازم به ذکر است که 4 نفر از مادران به علت غیبت بیش از دو جلسه از مطالعه کنار گذاشته شدند و داده های 22 نفر شرکت کننده باقی مانده به وسیله آزمون تحلیل واریانس و آزمون بونفرون مورد تجزیه وتحلیل آماری قرار گرفت. نتایج: نتایج نشان داد، آموزش برنامه والدگری مثبت به مادران کودکان دارای اختلال بیش فعالی/ کمبود توجه موجب کاهش نشانه های adhd همچنین موجب بهبود رابطه والد- کودک در کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی/ کمبود توجه شده که به لحاظ آماری معنادار است (01/0> p). بحث: برنامه والدگری مثبت یک روش درمانی موثر در کاهش نشانه های اختلال بیش فعالی/ کمبود توجه در کودکان مبتلا است. کلید واژه ها: برنامه والدگری مثبت، بیش فعالی/ کمبود توجه، رابطه والد- کودک

بررسی تاثیر دو روش قالبگیری در ساخت کفی بر روی سینماتیک مچ پا در افراد مبتلا به صافی انعطاف پذیر کف پا
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - دانشکده توانبخشی 1390
  حمید رضاپور کوردلو   رضا وهاب کاشانی

اهداف :در این مطالعه خواص و تاثیرات سینماتیکی دو روش قالبگیری در ساخت کفی طبی بر روی مفصل مچ پا مورد بررسی قرار گرفته است . هدف از این مطالعه مشخص نمودن روش سودمندتر از لحاظ خواص سینماتیکی در ساخت کفی برای افراد مبتلا به صافی کف پای انعطاف پذیر است . روش ها : در این تحقیق 10 شرکت کننده مرد با محدوده سنی 19 الی 27 سال ، با شاخص توده بدنی نرمال و دارای الگوی راه رفتن طبیعی که همگی کف پای صاف منعطف داشتند شرکت نمودند.هر فرد با پوشیدن کفش های مخصوص آزمون در سه وضعیت : بدون کفی ، با کفی اسلیپر کست وکفی روش پیچشی قدم برداشته و در هر وضعیت یک سیکل راه رفتن را کامل نمود. برای هر فرد داده های سینتیکی و سینماتیکی تحت سه وضعیت توسط سیستم آنالیز حرکت وایکان و دو صفحه نیروی کیستلر اندازه گیری و جمع آوری شدند. نتایج : نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که استفاده از دو روش قالبگیری ذکر شده، هیچ کدام تاثیر آنی چندانی بر کاهش میانگین حداکثر زاویه اورژن در مچ پا نداشتند. حداکثر سرعت اورژن در مچ پا تحت تاثیر هیچ یک از کفی های روش های قالبگیری مورد مطالعه قرار نگرفت و تغییر معناداری در آن مشاهده نشد. در مقایسه با وضعیت بدون کفی کفی های قالبگیری اسلیپر کست و کفی پیچشی باعث تغییر اندکی در دامنه اورژن شدند. مقایسه آماری این پارامتر بدست آمده از طریق دستگاه آنالیز حرکت نشانگر عدم تفاوت معنی دار این متغیر در دونوع روش قالبگیری بود. نتیجه گیری نهایی : نتایج تحقیق حاضر در مجموع گویای آن است که هر دو روش قاالبگیری می تواند روشی معقول و منطقی برای ساخت ارتز های سفارشی پا باشد ، ولی چون مداخله در این مطالعه بصورت آنی صورت پذیرفته ، پیشنهاد می شود برای بررسی تاثیرات بالقوه ناشی از استفاده دراز مدت ، مداخله ای مدت دار صورت پذیرد .

بررسی تاثیرگذاری برنامه بازورود به جامعه بر عملکرد بیماران اسکیزوفرنیا
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - دانشکده توانبخشی 1391
  سولماز محمدزاده ننه کران   سیدعلی حسینی

هدف: پیامدهای حاصل از بیماری اسکیزوفرنیا بر تمامی ابعاد زندگی بیمار تأثیر می گذارد. این افراد غالبا، مشکلات جدی در مهارتهای اجتماعی و غیره پیدا می کنند و مجبور به بازگشت مجدد به بیمارستان می شوند. افرادی که آمادگی و اطلاعات اندکی در برخورد با محیط و حمایت خارجی محدودی برای انطباق با زندگی اجتماعی دارند، در برگشت به روال معمول و سابق زندگی دچار مشکل می شوند. بنابراین باید درمان های جامعه محور طراحی شود تا اهداف بلند مدت پایه ریزی گردند و بیمار به سمت استقلال در زندگی سوق داده شود. «برنامه بازورود به جامعه» از جمله برنامه های روانی– اجتماعی است که انتقال بیمار از بیمارستان روانی به مراقبت های سطح جامعه را تسهیل می کند. روش تحقیق: این تحقیق از نوع شبه تجربی است که بر روی 24 بیمار اسکیزوفرنیا (12 نفر در هر گروه مداخله و کنترل) انجام شده است. اطلاعات لازم با استفاده از پرسشنامه های مقیاس مجموعه علائم مثبت و منفی، کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی، ارزیابی عملکرد کلی بیمار و چک لیست دانش و مهارت بازورود به جامعه جمع آوری گردید. گروه مداخله به مدت یک ماه تحت آموزش نظری و عملی "برنامه بازورود به جامعه" قرار گرفتند، در انتها بیماران مجددا ارزیابی شدند. به بیماران گروه کنترل، در طول اجرای پژوهش، فقط درمان های رایج در مرکز (داروئی و کاردرمانی) ارائه شد. یافته ها: نتایج حاکی از آن است که با اجرای این پژوهش، عملکرد کلی بیمار و دانش و مهارت بازورود به جامعه به صورت معناداری تغییر کرد (05/0 p<)، همچنین علائم منفی به دنبال اجرای برنامه بازورود به جامعه نیز به صورت معناداری تغییر یافت (05/0 p<)، اما در سایر حیطه های وضعیت روانشناختی از جمله؛ علائم مثبت، آسیب شناسی روانی عمومی، نمره کل مقیاس و کیفیت زندگی تغییر معناداری به وجود نیامد (05/0p>). بحث: یافته های پژوهش این فرض را تائید می کند که برنامه درمانی بازورود به جامعه بر سطح دانش و مهارت بازورود به جامعه بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا تأثیر مثبت می گذارد و سبب بهبود عملکرد کلی (عملکرد روانی، شغلی و تحصیلی) و علائم منفی آنها می شود و قادر است مانع از پسرفت این بیماران شود. اما این برنامه نتوانست بر علائم مثبت و آسیب شناسی عمومی و کیفیت زندگی بیماران موثر باشد. که لازم است جهت دستیابی به این اهداف از تعداد نمونه های بیشتر و زمان طولانی تر برای آموزش آنها استفاده گردد.

تأثیرپرستاری توانبخشی سکته مغزی مبتنی بر منزل بر فعالیت های روزمره زندگی و کیفیت زندگی بیماران مراجعه کننده به بیمارستان دکتر شر یعتی اصفهان و فشار مراقبتی مراقبین خانوادگی آنان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - پژوهشکده علوم بهزیستی 1391
  راضیه عظیمی کندمانی   فرحناز محمدی شاهبلاغی محمدی شاهبلاغی

چکیده: سکته مغزی اولین اختلال عروقی مغزی و به عنوان سومین علت مرگ در جهان مطرح می باشد. سکته مغزی موجب کاهش کیفیت زندگی بیماران شده وبیشتر بازماندگان سکته مغزی برای فعالیت های روز مره زندگی نیاز به کمک مراقبین خانوادگی دارند. در اثر مراقبت از این بیماران به مراقبین فشار مراقبتی وارد می شود. پژوهش حاضر به منظور تعیین تأثیربرنامه توانبخشی مبتنی بر منزل بر فعالیت های روزمره زندگی و کیفیت زندگی بیماران مبتلابه سکته مغزی و فشار مراقبتی مراقبین خانوادگی آنان انجام شد. روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی تک گروهه بود. جامعه پژوهش شامل بیماران مبتلا به سکته مغزی ایسکمیک بستری در بخش داخلی اعصاب بیمارستان دکتر شر یعتی اصفهان و مراقبین خانوادگی آنان بود. نمونه ها شامل 30 نفر بیمار مبتلا به سکته مغزی که با توجه به معیارهای ورود و به شیوه در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه مشخصات دموگرافیک بیمار و مراقب، شاخص بارتل، پرسشنامه اختصاصی کیفیت زندگی بیماران سکته مغزی(ss-qol) و پرسشنامه سنجش فشار مراقبتی (csi)بود. مداخله پژوهش از زمان پایدار شدن وضعیت بیمار در بیمارستان با اجرای 3 جلسه ی 1ساعته آموزشی طی 3روز متوالی به صورت فردی و چهره به چهره بود که همزمان به بیمار و مراقب و به مدت 8 هفته پس از ترخیص در منزل ادامه داشت. قبل و بعد از مداخله میزان فشار مراقبتی، فعالیت روزمره و کیفیت زندگی اندازه گیری و مقایسه شد. تجزیه و تحلیل داده ها توسط آزمون های آماری توصیفی وتحلیلی تی وتحلیل واریانس یک متغیری وبونفرونی صورت گرفت. یافته ها: مقایسه میانگین فشار مراقبتی مراقبین در پس آزمون به طور معنا داری کمتر از پیش آزمون بوده(01/0 >p) و نشان دهنده کاهش میزان فشار مراقبتی مراقبین در پس آزمون می باشد. مقایسه میانگین فعالیت های روزمره زندگی در پس آزمون به طور معنا داری بیشتر از پیش آزمون بوده(01/0 >p)که نشان دهنده افزایش میزان فعالیت های روزمره زندگی در پس آزمون می باشد. مقایسه میانگین نمرات کیفیت زندگی در پس آزمون به طور معنا داری بیشتر از پیش آزمون بوده(01/0 >p)که نشان دهنده افزایش میزان کیفیت زندگی در پس آزمون می باشد. نتیجه گیری: اجرای برنامه توانبخشی مبتنی بر منزل می تواند باعث بهبود فعالیت روزمره زندگی و ارتقای کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سکته مغزی و کاهش فشار مراقبتی مراقبین خانوادگی آنان شود. کلید واژه ها: توانبخشی مبتنی بر منزل، سکته مغزی، فشار مراقبتی، فعالیت روزمره زندگی، کیفیت زندگی

مقایسه اثربخشی مشاوره گروهی "راه حل محور" و "روایت درمانی" بر سازگاری و خودکارآمدی دانش آموزان پایه اول دبیرستان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - دانشکده علوم انسانی 1392
  انور دست باز   سید جلال یونسی

هدف: این پژوهش باهدف مقایسه اثربخشی مشاوره گروهی " راه حل محور" و " روایت درمانی" بر سازگاری و خودکارآمدی دانش آموزان پایه اول دبیرستان صورت گرفت. روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعه ی آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و با گروه کنترل بود. جهت اجرای این پژوهش یکی از دبیرستان های شهرستان شهریار انتخاب شد، که پس از اجرای آزمون سازگاری(aiss)، روی کل دانش آموزان، افرادی نمره ی سازگاری آن ها کمتر از میانگین بود، مشخص شدند، سپس به روش تصادفی 45 نفر از آن ها را انتخاب کرده و در سه گروه (دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل) تقسیم شدند، سپس پیش تست خودکارآمدی نیز بین آن ها توزیع شد. پس از انجام مداخلات (8 جلسه 90 دقیقه ای طبق رویکرد راه حل محور و 8 جلسه 90 دقیقه ای طبق رویکرد روایت درمانی) روی گروه های آزمایش، پس آزمون های سازگاری و خودکارآمدی هر سه گروه اجرا شد. سپس با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تقریبیf بنفرنی، شش فرضیه پژوهش مورد آزمون قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که به کارگیری مشاوره گروهی راه حل محور و مشاوره گروهی روایت درمانی بر افزایش میزان سازگاری و خودکارآمدی دانش آموزان پایه اول دبیرستان موثر بوده است(p<0.01). در بررسی مقایسه بین اثربخشی مشاوره گروهی راه حل محور و روایت درمانی بر سازگاری و خودکارآمدی تفاوت معناداری یافت نشد(p>0.05). نتیجه گیری: مشاوره گروهی راه حل محور و روایت درمانی می تواند در افزایش سازگاری و خودکارآمدی دانش آموزان مفید باشد و اجرای چنین جلسات گروهی در محیط های آموزشی و درمانی برای دانش آموزان توصیه می شود.

بررسی تأثیرالگوی توانمندسازی روانی – اجتماعی بر سلامت روان زنان دارای همسر بیمار روانی مزمن
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - پژوهشکده علوم بهزیستی 1392
  عفت بهاری   مصطفی اقلیما

مقدمه: توانمندسازی در مددکاری اجتماعی به عنوان یک استراتژی مداخله برای کمک به خانواده هایی است که عوامل خطر سازی در رابطه با سلامت روان آنها وجود دارد.این پژوهش نیزبه منظوربررسی تأثیر یک الگوی توانمندسازی در بهبود سلامت روان زنان دارای همسر بیمار روانی مزمن انجام شد. روش: در این کارآزمایی بالینی ( با طرح پیش آزمون ـ پس آزمون ـ پیگیری و گروه کنترل)، 40 نفر از زنانی که همسرشان مبتلا به اختلالات مزمن روانی هستند و در سال91 در بیمارستان روانپزشکی فرشچیان همدان بستری گردیده اند، انتخاب وبه شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل20نفره قرارگرفتند.گروه آزمایش در 8 جلسه توانمندسازی روانی-اجتماعی شرکت کردند و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها از طریق پرسشنامه سلامت روان scl-90-r جمع آوری شد.جهت تجزیه و تحلیل داده هاازتحلیل واریانس دو متغیری با اندازه گیری های مکرر روی یک متغیر(anova) و آزمون توکی استفاده شد. یافته ها:نمره سلامت روان زنان دارای همسر بیماری روانی مزمن در گروه مداخله درآزمونscl-90-r نسبت به گروه کنترل، در هر دو مرحله پس آزمون و پیگیری کاهش بیشتری(p=0/01)نشان می دهد. همچنین درابعاد شکایت جسمانی (p=0/01)، وسواس و اجبار(p=0/01)، حساسیت در روابط متقابل(p=0/01)، افسردگی (p=0/01)، اضطراب (p=0/01)، پرخاشگری (p=0/01)، ترس مرضی (p=0/01) و افکار پارانوئیدی (p=0/01) درهر دو مرحله پس آزمون و پیگیری در گروه مداخله کاهش بیشتری نشان می دهد. اما در بعد روان پریشی تاثیری نداشته است. بحث:الگوی توانمندسازی در ارتقاء سلامت روان زنانی که همسران آنها از اختلالات مزمن روانپزشکی در رنج اند موثر می باشد و بنابراین توانمندسازی با این الگو می تواند بالقوه منجر به بهبود سلامت هم در بیماران و هم اعضای خانواده آنها گردد.

بررسی تاثیر موسیقی انتخابی بر رفتارهای بی قراری/پرخاشگری افراد سالمند مبتلا به آلزایمر مقیم سراهای سالمندان منتخب شهر تهران در سال 1391
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - دانشکده پرستاری و پیراپزشکی 1391
  سارا اقدمی زاده   فرحناز محمدی شاهبلاغی

موسیقی درمانی یک مداخله ارزان، غیر تهاجمی و قابل اجرا در مراکز مراقبت روزانه و یک مداخله پرستاری با ارزش می باشد و می تواند در موقعیتهای گوناگون توسط پرستاران، داوطلبان و اعضای خانواده سالمند انجام گیرد. هدف این مطالعه بررسی تاثیر موسیقی انتخابی بر رفتارهای بی قراری/پرخاشگری افراد سالمند مبتلا به آلزایمر مقیم سراهای سالمندان منتخب شهر تهران بود. این مطالعه به صورت طرح شبه تجربی پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. با توجه به معیارهای ورودی،34 نفر از سالمندان مبتلا به آلزایمر دارای رفتارهای بی قراری/پرخاشگری انتخاب و به روش تصادفی به دوگروه مداخله(17 نفر) و کنترل(17 نفر) تخصیص داده شدند. موسیقی های انتخابی سالمندان با نظر سالمند یا در صورت نقص شناختی شدید آنها،با نظر خانواده وی بر روی لوح فشرده جمع آوری گردید و بوسیله هدفون، هفته ای 3 جلسه، بعدازظهر ها و هر جلسه بمدت 30-20 دقیقه طی مدت یک ماه و نیم برای اعضای گروه مداخله پخش گردید. گروه کنترل اقدامات مراقبتی معمول روزانه ی سرا را دریافت کردند. داده در 4 مرحله گردآوری شد: پیش از اجرای مداخله، جلسه نهم، جلسه هجدهم و یک ماه پس از اتمام مداخله. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه دموگرافیک، پرسشنامه بی قراری کوهن-منسفیلد و آزمون مختصر روانی بود. pداده ها توسط آزمون t، anova ،manova در سطح 0/05>p تحلیل شدند. قبل از موسیقی درمانی انتخابی، بین حیطه های رفتار بی قراری/پرخاشگری گروه های مداخله و کنترل اختلاف معنادار وجود نداشت(p>0/05). در صورتیکه بعد از اجرای مداخله در هر سه مرحله اندازه گیری اختلاف معنادار مشاهده شد( p<0/05). این مطالعه تاثیر موسیقی انتخابی را در کاهش رفتارهای بی قراری/پرخاشگری سالمندان مبتلا به آلزایمر مقیم سراهای سالمندان مورد تائید قرار داده و موسیقی درمانی انتخابی را بعنوان یک روش درمانی غیر دارویی برای سالمندان مبتلا به آلزایمر که قابل اجرا توسط پرستاران در مراکز نگهداری سالمندان می باشد پیشنهاد می کند.

بررسی اثر بخشی مداخلات ردیابی بینایی بر عملکرد توجه پایدار کودکان دچار اختلال بیش فعالی-کم توجهی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - پژوهشکده علوم بهزیستی 1391
  شیوا جانمحمدی   ابراهیم پیشیاره

: با توجه به فراوانی و شیوع بالای اختلال نقص توجه-بیش فعالی (adhd) بعنوان یکی از شایعترین اختلالات روانپزشکی و بروز مشکلات متعدد در زمینه مسایل رفتاری و شناختی متعاقب این اختلال، پژوهش در زمینه علل و راهکارهای بهبود مشکلات پدید آمده برای این کودکان و خانواده هایشان همواره از محورهای پژوهشی در زمینه توانبخشی و بالاخص کاردرمانی بوده است. هدف از این مطالعه بررسی توجه پایدار کودکان دچار اختلال نقص توجه-بیش فعالی با استفاده از تمرینات ردیابی بینایی است.