نام پژوهشگر: مصطفی اسداللهی
حجت مجرد مصطفی اسداللهی
چکیده ندارد.
نازنین ظهوریان فولادی مصطفی اسداللهی
فصل اول به معرفی پژوهش می پردازد. در فصل دوم مفهوم ارتباط و تعاریف آن از دیدگاه محققین و نظریه پردازان جمع آوری شده است. در انتهای فصل درباره چشم که مهمترین کانال ارتباطی انسان است توضیحانی آورده شده است. در فصل سوم از نور که عامل مهم ارتباطی بین موجودات است سخن به میان آمده و به معرفی جانداران نورافشان که با پدیده بیولومینسانس با محیط خود ایجاد ارتباط می کنند می پردازد. فصل چهارم به لیزر اختصاص داده شده است. فصل پنجم نیز به بیان تجربیاتی می پردازد که در آنها نور به عنوان یک رسانه نقش اصلی را ایفا می کند و آثاری که برای اولین بار توسط نور مصنوعی لامپ های فلورسنت خلق شده اند نیز در انتهای این فصل جمع اوری شده است.فصل آخر نیز به نتیجه گیری و پیشنهادات اختصاص یافته است.
نواب حجازی مهرناز کوکبی
از آن جا که مخاطب قرن بیست و یکم در اثر پیوند و نزدیکی تنگاتنگ و اجتناب ناپذیر با تکنولوژی، تفاوت های عمده از لحاظ بیولوژیکی نسبت با دوران پیشین پیدا کرده است، مغز او دیگر به هر محرکی واکنش نشان نمی دهد و گاهاً اثر دو بعدی توانایی اثرگذاری کافی و انتقال پیام به وی را ندارد. این امر هنرمندان را به آن داشته که به دنبال راه های جدید ارتباط با مخاطب باشند. پیشرفت های تکنولوژیک و ظهور هنرهای جدید به خصوص هنر تعاملی، تغییر جایگاه مخاطب را به همراه داشته است. در کنار ظهور رسانه های جدید، موشن پیکچر (ویدئو آرت) توانسته است هنرمندان معاصر را در برقراری ارتباطی متفاوت تر یاری دهد و به عنوان یک شاخه از هنر جدید رسانه ای نیز محسوب شود. دعوت وی به مشارکت، تأمل و موشکافی بیشتر در درک و دریافت پیام اثر از عناصری است که در ویدئو آرت مورد توجه ویژه قرار می گیرد و تمامی رسانههای نوین از جمله عکاسی،هنردیجیتال،اجرا،سینما را به خدمت میگیرد و با بیش از چهار دهه حضور،هیچ مفهومی را دست نخورده باقی نگذاشته است. قواعد سینما را به رسمیت نمیشناسد چرا که ممکن است آشکارا فاقد روایت،دیالوگ و طرح باشد،.مکان و ارایه ی ویدیوآرت ،عمل مخاطب و بازخورد دادههای حاصل از این تقابل، در این بیان هنری بسیار مهم است. آزادی در انتخاب تکنیک، ویدئو آرت را به هنری مبتنی بر ایده که گاه به محتوا و تأثیر اثر هنری بیش از زیبایی شناختیاش ارج نهاده ، تبدیل کرده است.
آمنه [email protected] مصطفی اسداللهی
آنچه امروزه بیش از پیش در تمامی عرصه های هنر ، نفوذی غیر قابل انکار یافته است فرآیند جهانی شدن و به تبع آن ، تاثیر دوگانه ای است که این روند بر هنر تمامی ملل ، از جمله ایران گذاشته است. آنچه اندیشمندان تحت عنوان فرهنگ جهانی (به معنای فهم مشترکی که مرزهای ملی را در می نوردد) مطرح نموده اند ، بر هنر-صنعت گرافیک که محمل ارتباطات بصری در عرصه ی ملی و بین المللی است نیز تاثیرگذار می باشد. نگارنده در پژوهش حاضر مسئله ی هویت ملی ایران و نحوه ی بازتاب آن در جریان افزایش تعاملات و ارتباطات جهانی در گرافیک ایران را مورد توجه قرار داده است چراکه نحوه ی تاثیرپذیری این گروه هنرمندان از آنچه تحت عنوان جهانی شدن و فرهنگ جهانی از آن یاد شده به دلیل فقدان پرداخت پژوهشی - با رویکردی انتقادی و تحلیلی- قابل قضاوتی مستند نمی باشد. آنچه به عنوان بستری برای این بررسی درنظرگرفته شده تمامی آثار بخش پوستر دوسالانه های گرافیک ایران است. نگارنده در این پژوهش سعی بر آن دارد تا به کمک تکنیک نشانه شناسی لایه ای به چگونگی واکنش طراحان گرافیک ایران در رابطه با نحوه ی بازنمایی هویت ملی ایران در آثارشان در مواجهه ی با فرآیند جهانی شدن پرداخته ، همچنین سمت و سوی دیدگاه و تاکید این گروه از هنرمندان را بر مولفه های اصلی هویت ملی ایرانی بررسی و مشخص نماید . تحلیل جامعه ی آماری که شامل 521 پوستر می باشد ، تاکید طراحان گرافیک را بر بعد فرهنگی هویت ملی ایران و به طور خاص مولفه ی ارزش گذاری نسبت به زبان فارسی در رویداد مورد نظر ـ دوسالانه های گرافیک ایران ـ آشکار ساخت. بعد اجتماعی در مرتبه ی بعدی قرار داشته و بیشترین پرداخت به مولفه های اعتقاد نسبت به وجود جامعه ی ملی ـ ایرانی و احساس عضویت در جامعه ی ملی ـ ایرانی از بعد اجتماعی دیده شد.
سیده ساناز البرزی دره ریا مصطفی اسداللهی
سیر نقاشی در ایران در روند تاریخی خود، شامل دوره ها، نمونه ها و سبک های متنوعی است که به لحاظ جایگاه و ارزش هایشان همواره مرکز توجه متفکران و هنرمندان داخلی و خارجی بوده است. در این بین نقاشی های رنگ و روغن دوره ی نخست قاجار، از جایگاه بخصوصی برخوردارند که در هنرهای مختلف دوره ی قاجار از قبیل: نقاشی پشت شیشه، تصاویر کتب چاپ سنگی، قلمدان نگاری و ... به کلی تاثیر گذار بوده است. در واقع ویژگی ها و اصولی که فتحعلی شاه قاجار برای نقاشی های درباری خود رایج کرده بود به هنرهای دیگر قاجار، علی رغم فاصله زمانی و موج هنر غرب گرا، انتقال می یابد و تاثیرات گسترده ای از خود برجای می گذارد.