نام پژوهشگر: ولی اله حیدری
ولی اله حیدری حسین داورزنی
شناخت فلسفه احکام اسلامی از موضوعاتی است که هم در امکان و هم در ضرورت آن بحثهای زیادی وجود دارد. در بیان فلسفه قصاص، شارع مقدس، خطاب خود را متوجه صاحبان فکر و اندیشه میکند و میفرماید: (ولکم فی القصاص حیاه یا اولی الالباب) و این اشاره به این واقعیتاست که تنها صاحبان فکر و اندیشه و عقل میفهمند که قصاص موجب حیات خواهد بود. در فقه جزایی اسلام سه نوع مجازات که هر کدام دارای ویژگیهای مخصوص به خود میباشد، قابل شناسایی و تعریف است. این تقسیم بندی که از ویژگیهای حقوق جزایی اسلامی است عناصر ثبات و تغییر را که لازمه یک سیستم حقوقی است در خود جای داده و به گونهای فراگیر قابل انطباق با هر نوع تغییر و تحوّل در زمینه ارزشهایی که نیاز به ضمانت اجرای کیفری دارند، میباشد. فقه اسلام و به ویژه قوانین و مقرّرات جزایی آن به منظور حفظ و تحکیم مصالح فردی و اجتماعی قانونگذاری شده است. این مصالح و مفاسد در یک تقسیمبندی منطقی خود به دو گونه تقسیم میشوند: یک دسته مصالح و مفاسدی است که جامعه در هر شرایطی که باشد نمیتواند از آنها صرف نظر نماید و بیتوجهی به آنها، ارکان و شالوده یک جامعه سالم را درهم میریزد. اینگونه مصالح و مفاسد نوعاً مستقیم یا به صورت غیر مستقیم به کُلِّ جامعه برمیگردد و معمولاً پایدار و تغییر ناپذیرند. در مقابل، بعضی از مصالح و مفاسد اجتماعی هستند که اگر چه به ارزشهای فردی یا اجتماعی مربوط میشوند، ولی این ارزشها آنچنان اساسی و مهم نیستند که نیاز به ضمانت اجرای کیفری ثابت و انعطاف ناپذیر داشته و از ثبات و پایداری همیشگی برخوردار باشند. سیاست کیفری حقوق جزای اسلام، در خصوص حمایت و تحکیم این دو نوع ارزش متفاوت است.