نام پژوهشگر: آزاده کریمی
رضا جلالی پور احد صحراگرد
واکنش تابعی پشه شکارگر aphidoletes aphidimyza rondani (dip.: cecidomyiidae) در دوره های جستجوگری مختلف با تغذیه از تراکم های 5، 10، 20، 40، 60 و80 عدد پوره سن سوم شته اقاقیا (hem.: aphididae) aphis craccivora koch در شرایط آزمایشگاه (دمای1± 25 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±70 درصد، دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی) بررسی شد. نتایج نشان داد که واکنش تابعی لارو روز چهارم a. aphidimyza در تمام دوره های جستجوگری نسبت به تراکم های مختلف شته اقاقیا a. craccivora از نوع دوم iiاست. قدرت جستجو و زمان دستیابی لارو روز چهارم در دوره های جستجوگری مختلف با تغذیه از تراکم های شته اقاقیا متغیر بود ند. قدرت جستجو با دوره های زمانی روند کاهشی نشان داد. با این حال، زمان دستیابی با افزایش فواصل زمانی، دارای روند کم شونده ای بود. برآورد نرخ حداکثر شکارگری (t/th) با دوره های جستجوگری مختلف رابطه مستقیم داشت. برهمکنش دشمنان طبیعی و شته اقاقیا a.craccivora در شرایط طبیعی روی درختان اقاقیا ( دامنه میانگین دما 5/27 - 30 درجه سانتی گراد، دامنه میانگین رطوبت 51 -61 درصد ) بررسی شد. نتایج نشان داد که بین تراکم تخم و لارو پشه شکارگر و پوره های شته اقاقیا همبستگی مثبت و معنی دار وجود دارد و حشره کامل شکارگر دارای رفتار تجمعی نسبت به تراکم پوره شته هست و حضور آن ها در تراکم های بالاتر طعمه بیشتر است. همچنین مشاهده شد که پشه شکارگر a. aphidimyza و مگس سیرفید sphaerophoria scripta به عنوان شکارگرهای موثر در برهمکنش بین شته های بالغ و پوره ها و شکارگرها هستند (f1,36=41.625; p<0.001 و f2,35=27.669 p<0.001). جدول زندگی شته اقاقیا a. craccivora در شرایط شرایط طبیعی(دامنه دمایی 16 تا 32 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 32 تا 89 درصد) و آزمایشگاهی ( شرایط بالا) بررسی شد. دوره های رشد مراحل نابالغ شته اقاقیا a. craccivora در مرحله پوره سن دوم و دوره پیش از بلوغ در شرایط طبیعی و آزمایشگاهی اختلاف معنی داری وجود داشت. طول عمر شته های بالغ در شرایط طبیعی و آزمایشگاهی با تفاوت معنی دار به ترتیب 0/807 ± 12/69 و 0/374± 16/42 روز محاسبه شد. نتایج نشان داد که اوج مقدار تولید مثل در روزهای 9 و 8 عمر حشرات بالغ به ترتیب در شرایط طبیعی و آزمایشگاهی اتفاق افتاد. r نرخ ذاتی افزایش جععیت شته a.craccivora در شرایط طبیعی و آزمایشگاهی تفاوت معنی داری را نشان داد. نرخ متناهی افزایش جمعیت (γ) نیز در شرایط طبیعی و آزمایشگاهی به طور معنی دار افزایش یافت. نرخ متناهی افزایش جمعیت (γ) در شرایط طبیعی و آزمایشگاهی به ترتیب 0078/0 ± 1/2791و 0054/0 ± 3423/ 1 در روز مشاهده شد. نتیجه گرفته شد که اگرچه مقادیر پارامترهای واکنش تابعی a. aphidimyza در دوره مختلف جستجو گری تغییر می کنند، نوع واکنش تابعی یکسان و از نوع دوم بود. نتایج نشان داد که بسیاری از پارامترهای جدول زندگی شته اقاقیا a.craccivora در شرایط طبیعی و آزمایشگاه دارای تفاوت معنی داری بودند. همچنین نتایج حاصل از برهمکنش نشان داد که پشه شکارگر و مگس های سیرفید s. scripta در کنترل طبیعی جمعیت شته اقاقیا موثرترین بودند.
مولود غلام زاده چیتگر جلیل حاجی زاده
سن شکارگر andrallus spinidens fabricius (hemiptera: pentatomidae) از عوامل کنترل بیولوژیک لاروهای بال پولکداران در مزارع برنج ایران می باشد. در تحقیق حاضر اثر غلظت زیرکشنده سه آفت کش، دیازینون، فنیتروتیون و کلرپیریفوس و نیز قارچbeauveria bassiana (bals.) vuill. روی پوره های سن پنجم سن شکارگر a. spinidens ارزیابی شد. این بررسی به منظور انتخاب ترکیب/ترکیبات مناسب در برنامه های مدیریت تلفیقی آفات برنج در تلفیق با این حشره ی مفید انجام شد. زیست سنجی ها با کاربرد موضعی حشره کش ها روی پوره ها و در مورد b. bassiana با غوطه ور کردن سن ها در سوسپانسیون قارچ برای 10 ثانیه انجام شدند. مطالعات آزمایشگاهی روی اثر غلظت lc30 ترکیبات روی پارامترهای دموگرافیک، واکنش تابعی و برخی پارامترهای بیوشیمیایی a. spinidens در 2±25 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 10±60 درصد و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی انجام شد. نتایج نشان داد که تعداد تخم، طول عمر و دوره ی پیش از تخم ریزی در a. spinidens در رودررویی با آفت کش ها به طور معنی داری در مقایسه با شاهد کاهش یافت. در میان آفت کش ها، فنیتروتیون سمی ترین حشره کش آزمایش شده بود. مقدار نرخ ذاتی افزایش جمعیت (r)، نرخ خالص تولید مثل (r0) و نرخ متناهی افزایش جمعیت (?) در تیمار آفت کش ها در مقایسه با شاهد کاهش یافتند اما زمان دو برابر شدن جمعیت (dt) و میانگین طول یک نسل (t) افزایش یافتند. کم ترین مقدار r در تیمار فنیتروتیون (007/0±060/0 بر روز) مشاهده شد. اثر آفت کش ها روی واکنش تابعی در تراکم های مختلف (2، 4، 8، 16، 32 و 64) لاروهای سن آخر chilo suppressalis walker (lepidoptera: pyralidae) به عنوان شکار بررسی شد. نتایج رگرسیون لجستیک نوع دوم واکنش تابعی را در شاهد و تیمار حشره کش ها نشان داد. مقایسه منحنی های واکنش تابعی نشان داد که حشره کش ها به طور قابل ملاحظه ای میانگین شکار مصرف شده در a. spinidens را کاهش دادند. طولانی ترین زمان دستیابی (62/0±97/3 ساعت) و کم ترین نرخ حمله (007/0±023/0 بر ساعت) به ترتیب در تیمارهای کلرپیریفوس و فنیتروتیون مشاهده شد. اثر آفت کش ها روی استراز، استیل کولین استراز، گلوتاتیون اس ترانسفراز و فنل اکسیداز نشان داد که همه ترکیبات بازدارنده ی فعالیت آنزیمی بودند. در میان ذخایر انرژی پوره های a. spinidens تنها پروتئین کل در تیمار با آفت کش ها به طور معنی داری تحت تأثیر قرار گرفت و بالاترین مقدار در تیمار کلرپیریفوس (016/0±38/6 ژول بر حشره) مشاهده شد. فعالیت سیستم انتقال الکترون در ارزیابی انرژی مصرفی نشان داد که a. spinidens در رودررویی با کلرپیریفوس بالاترین مصرف اکسیژن (002/0 ±48/6 ژول بر حشره) را داشت. در مورد b. bassiana، قارچ در غلظت 105×3 کنیدی بر میلی لیتر اثر معنی داری روی پارامترهای دموگرافیک a. spinidens ایجاد نکرد. فعالیت استراز (با استفاده از بتا نفتیل به عنوان سوبسترا) و گلوتاتیون اس ترانسفراز 48 ساعت پس از تیمار با b. bassiana افزایش داشتند در حالی که فعالیت فنل اکسیداز در پوره های a. spinidens تحت تأثیر قرار نگرفت. اختلاف معنی داری در مقدار انرژیِ در دسترس، مصرف انرژی و تخصیص انرژی سلولی بین سن های تیمار شده و شاهد مشاهده نشد. بنابراین قارچ b. bassianaدر غلظت 105×3 کنیدی بر میلی لیتر اثر سوئی روی a. spinidens نداشت. طبق مطالعه حاضر کلرپیریفوس و فنیتروتیون در مقایسه با دیازینون روی پارامترهای دموگرافیک و بیوشیمیایی a. spinidensاثرات سمی بیشتری داشتند. این آفت کش ها ممکن است کاندیداهای مناسبی در برنامه های مدیریت تلفیقی آفات با این سن شکارگر نباشند. کلید واژه ها: andrallus spinidens، آنزیم ، ذخایر انرژی، واکنش تابعی، مدیریت تلفیقی آفات