نام پژوهشگر: اعظم جعفری

مدلسازی خاک-زمین نما و نقشه برداری رقومی خاک در منطقه زرند کرمان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1390
  اعظم جعفری   حسین خادمی

شناسایی رقومی خاک ها به عنوان ابزاری برای تأمین اطلاعات مکانی خاک محسوب می شود که راه حل هایی را برای نیاز رو به افزایش نقشه های خاک با تفکیک مکانی بالا ارائه می کند. این مطالعه با هدف نقشه برداری رقومی خاک در منطقه ی زرند کرمان طراحی گردید. به منظور نیل به این هدف و انجام دقیق پروژه نقشه برداری، لازم است یک شناخت کافی از منطقه شامل شناخت پدیده های موثر در تشکیل خاک و چگونگی تکامل و تکوین زمین نما حاصل شود. در این مطالعه، مدل های رگرسیون شامل رگرسیون لاجیستیک دوتایی، لاجیستیک چندجمله ای، رگرسیون درختی توسعه یافته لاجیستیک، درختی توسعه یافته چندکلاسه و شبکه عصبی مصنوعی برای پیش بینی گروه بزرگ خاک استفاده گردید. متغیرهای کمکی شامل نقشه ی ژئومرفولوژی، اجزای سرزمین و شاخص های سنجش از دور به عنوان پارامترهای ورودی در نظر گرفته شدند. یک طرح نمونه برداری طبقه بندی شده در منطقه ای به مساحت نود هزار هکتار تعریف شد و در نهایت، 126 خاک رخ، حفر و تشریح گردید. مدل های رگرسیون لاجیستیک دوتایی و رگرسیون درختی توسعه یافته لاجیستیک به عنوان مدل های غیرمستقیم مورد مطالعه قرار گرفتند. بدین معنی که برای پیش بینی گروه های بزرگ خاک، ابتدا افق های مشخصه پیش بینی شدند و سپس براساس احتمال حضور افق های مشخصه، پیش بینی گروه های بزرگ خاک انجام شد. به منظور ترکیب احتمال حضور پیش بینی افق های مشخصه، یک درخت تصمیم گیری ایجاد گردید. مدل هایی که به طور مستقیم گروه بزرگ خاک را پیش بینی می کنند، شامل مدل های رگرسیون لاجیستیک چندجمله ای، رگرسیون درختی توسعه یافته چندکلاسه و شبکه عصبی مصنوعی می باشند. نتایج نشان داد در پیش بینی همه گروه های بزرگ خاک، سطوح ژئومرفیک به عنوان یک پیش بینی کننده موثر محسوب می شود و به افزایش دقت پیش بینی کمک می کند. بعد از سطوح ژئومرفیک، پارامترهای سرزمین و شاخص های سنجش از دور در پیش بینی وارد شدند. مدل های غیرمستقیم، احتمال بالای حضور افق سالیک را در سیمای اراضی پلایا، افق جیپسیک را در تپه های گچی و افق کلسیک را در مخروط افکنه ها پیش بینی کردند. نتایج نشان داد عملکرد پیش بینی برای گروه های بزرگ هپلوجیپسید و هپلوسالید بهتر از گروه های بزرگ کلسی جیپسید و هپلوکمبید بود. خاک های با دقت پیش بینی بهتر خاک هایی هستند که به شدت تحت تأثیر مشخصات توپوگرافی و ژئومرفولوژی قرار گرفتند (گروه های بزرگ هپلوسالید، تری سامنت و هپلوجیپسید) و خاک های با دقت پیش بینی کمتر خاک هایی هستند که به سختی تحت تأثیر مشخصات توپوگرافی و ژئومرفولوژی (گروه های بزرگ هپلوکمبید و کلسی-جیپسید) قرار گرفتند. پیش بینی های ضعیف عمدتاً مربوط به اندازه نمونه کم، تغییرپذیری شدید متغیرهای پیش بینی کننده و ناتوانی نقشه ژئومرفولوژی در تفکیک جزئی تر طبقات می باشد. خلوص نقشه خاک تحت تأثیر تنوع خاک قرار می گیرد به طوری که براساس رده بندی خاک از سطح رده تا سطح تحت گروه روند معکوسی نشان داد. نتایج حاصل از تنوع نشان داد که بیشترین انتروپی در لندفرم های پلایا، باهادای بریده بریده، باهادای قدیمی و کمترین انتروپی در زمین نمای کوه و تپه های ماسه ای مشاهده می شود. تنوع لندفرم ها یا در مقیاس بزرگ تر تنوع سطوح ژئومرفیک، موجب تنوع خاک ها می شوند و تغییرات خاک ها را دیکته می کنند. مقدار افزایش تنوع و مقدار کاهش خلوص نقشه براساس سلسله مراتب رده بندی خاک، پیشروی غیریکنواختی را در منطقه مطالعاتی نشان می دهد. تفسیر این شاخص ها و استفاده کاربردی از آنها نشان دهنده خاکشناسی کاربردی و توانایی و قابلیت آن در پروژه های عملی است.

بررسی میزان و عوامل موثر بر امنیت اجتماعی زنان شهرستان صدوق
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - پژوهشکده علوم انسانی و اجتماعی 1390
  اعظم جعفری   سید علیرضا افشانی

پژوهش حاضر که با هدف بررسی میزان و عوامل موثر بر امنیت اجتماعی زنان شهرستان صدوق انجام شد به سنجش رابطه بین متغیرهای اجتماعی مختلف از جمله سن، وضعیت تأهل، پایگاه اقتصادی اجتماعی، دینداری، روابط اجتماعی، روابط خویشاوندی، اعتماد اجتماعی و مشارکت اجتماعی زنان با امنیت اجتماعی آنها پرداخته است. روش پژوهش به لحاظ اجرا، پیمایشی، به لحاظ معیار هدف، کاربردی و به لحاظ معیار زمانی مقطعی بوده است. داده ها با استفاده از ابزار پرسشنامه جمع آوری شد. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران با سطح اطمینان 95 درصد و فاصله اطمینان 5 درصد، 300 نفر مشخص گردید. اعتبار پرسشنامه از نوع اعتبار محتوایی بوده است. ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شده برای متغیرهای مستقل (دینداری، روابط اجتماعی، روابط خویشاوندی، اعتماد و مشارکت اجتماعی) و متغیر وابسته تحقیق (امنیت اجتماعی) بیانگر بالابودن همبستگی درونی گویهها و به عبارت دیگر مطلوبیت پایایی ابزار پژوهش بود. یافتههای پژوهش نشان داد بین متغیرهای میزان دینداری، روابط اجتماعی، روابط خویشاوندی، اعتماد اجتماعی و میزان مشارکت اجتماعی زنان با امنیت اجتماعی آنها رابطه معناداری وجود دارد و اعتماد اجتماعی با 5 درصد بیشترین سهم را در تبیین امنیت اجتماعی زنان دارد. در نهایت اینکه با استفاده از واریانس ترکیب خطی متغیرهای مستقل 8/15 درصد از واریانس امنیت اجتماعی زنان تبیین شد.

نحوه تشکیل و تهیه نقشه خاکهای منطقه بردسیر متأثر از سازندهای زمین شناسی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده علوم کشاورزی 1392
  امیر بیات   محمد هادی فرپور

منطقه مورد مطالعه در جنوب غربی کرمان و در شهرستان بردسیر واقع شده است. خاک های این منطقه به دلیل وجود گچ در بخش های وسیعی با محدودیت شدیدی به منظور کاربری های مختلف به خصوص کشاورزی مواجه است. نهشته های جوان کواترنری، مارن های نئوژن و کرتاسه از مهم ترین سازندهایی هستند که خاک های این منطقه را متأثر کرده اند. به دلیل آزاد شدن مقادیر زیادی یون های سولفات، کلسیم و کربنات از این سازندها، خاک های این منطقه با تجمع بالای آهک و گچ همراه است. بیشترین مقدار گچ و آهک به ترتیب در خاک های واقع بر سازندهای کواترنر و نئوژن مشاهده شد. اقلیم و پستی بلندی نیز از عوامل مهم در تشکیل و تکامل این خاک ها است. متکامل ترین خاک ها در رژیم رطوبتی زریک و سطوح ژئومورفولوژی پایدار و جوان ترین خاک ها در رژیم رطوبتی اریدیک و سطوح ژئومورفولوژی ناپایدار تشکیل شده اند. نتایج کانی شناسی رس در خاک های مورد مطالعه نشان دهنده حضور کانی های اسمکتیت، ایلیت، کائولینیت و کلریت است که کانی اسمکتیت کانی غالب در خاک های این منطقه است و عمدتاً از هوادیدگی ایلیت حاصل شده است. مطالعات میکرومورفولوژیکی نیز نشان دهنده انواع پدوفیچرهای آهکی، گچی و رسی شامل پوشش ها، پرشدگی ها، نودول ها، اکسیدهای آهن و منگنز، همچنین صفحات در هم قفل شده و اشکال عدسی شکل گچ است.

رابطه ی خاک با سطوح ژئومورفیک در منطقه ی راین استان کرمان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده کشاورزی 1392
  لیلی نژادزمانی   محمدهادی فرپور

فرایندهای خاکسازی در تشکیل و تکامل خاک های هر منطقه موثر می باشند. در بین فرایندهای خاکسازی اقلیم و توپوگرافی (ژئومورفولوژی) در مطالعات خاکشناسی و شناخت و نحوه ی تشکیل خاک از اهمیت ویژ ه ای برخوردار می باشند. تحقیق حاضر به منظور بررسی رابطه ی خاک و سطوح ژئومورفیک مختلف انجام شده است. منطقه ی مورد مطالعه از ارتفاعات کوه هزار واقع در نزدیکی شهر راین شروع شده و به سطوح فلات واقع در نزدیکی شهر بم ختم می شود. این منطقه در رژیم های رطوبتی زریک (خاکرخ های سوم و پنجم) و اریدیک(سایر خاکرخ ها) و رژیم حرارتی مزیک (همه خاکرخ ها) قرار گرفته است. پدیمنت های سنگی، پوشیده، دشت دامنه ای، فلات ها و دشت سطوح ژئومورفیک شناسایی شده در منطقه می باشند. تعداد 12 پروفیل در سطوح ژئومورفیک مختلف حفر شد و از بین آن ها 11 پروفیل (حداقل یک پروفیل در هر سطح) به عنوان پروفیل های شاهد انتخاب شدند. بررسی های فیزیکوشیمیایی افزایش میزان هدایت الکتریکی خا-ک ها را از سطح پدیمنت سنگی به طرف دشت و همچنین کاهش میزان هدایت الکتریکی را در رژیم رطوبتی زریک نسبت به رژیم اریدیک نشان می دهد. شواهد اقلیم گذشته نیز در سطوح فلات مشاهده شدند. وجود افق آرجیلیک در پروفیل پنجم مربوط به اقلیم در حال حاضر منطقه(رژیم زریک) می باشد در حالی که سایر افق های آرجیلیک (پروفیل های 8 و10و11) مربوط به اقلیم مرطوب تر گذشته می باشند. پوشش ها و پرشدگی های آهکی، گچی و رسی و همچنین کریستال-های منفرد گچی در متن خاک و صفحات درهم قفل شده گچی از پدوفیچرهای میکرومورفولوژیکی غالب در منطقه می باشند. خاک های دشت دامنه ای به عنوان منبع گچ برای سطوح ژئومورفیک پایین دست در نظر گرفته شدند. مطالعات کانی شناسی رسی وجود کانی های ایلیت، کلریت، کائولینیت، اسمکتیت و کوارتز را در هر دو سطح ژئومورفیک پدیمنت سنگی و پوشیده وکانی پالیگورسکیت را منحصراً در سطح پدیمنت پوشیده نشان دادند.نتایج تحقیق حاکی از ارتباط نزدیک خاک با سطوح ژئومورفیک می باشد. به این صورت که سطوح ژئومورفولوژی گوناگون در منطقه ی مورد بررسی بر خصوصیات فیزیکی، شیمیایی، میکرومورفولوژیکی و کانی-شناسی خاک ها و در نهایت طبقه بندی خاک های منطقه موثر بوده است.

بررسی کانی شناسی رسی و میکرومورفولوژی خاکهای منطقه کوه بیرک- شهرستان مهرستان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده کشاورزی 1393
  محمد اکبر باهورزهی   محمد هادی فرپور

چکیده در این مطالعه، خصوصیات فیزیکی و شیمیایی، کانی شناسی رسی، میکرومورفولوژی و طبقه-بندی خاک های منطقه کوه بیرک واقع در شهرستان مهرستان- استان سیستان و بلوچستان بررسی گردید. منطقه مورد مطالعه اغلب دارای خاک های آهکی و گچی بوده و رژیم های رطوبتی و حرارتی آن به ترتیب اریدیک و ترمیک می باشند. هم چنین، میانگین بارندگی و دمای متوسط سالانه منطقه به ترتیب 46/153 میلی متر و 6/19 درجه سانتی گراد می باشد. اهداف اصلی این تحقیق شامل بررسی کانی شناسی رسی، میکرومورفولوژی و رده بندی خاک های منطقه مورد مطالعه و هم چنین بررسی تأثیر پستی و بلندی بر تشکیل و تکامل این خاک ها می-باشد. ابتدا سطوح مختلف ژئومورفولوژی شناسایی شدند و سپس هشت پروفیل در سطوح مختلف حفر، نمونه برداری و تشریح گردید. چهار نمونه خاک به عنوان نماینده خاک های منطقه از پروفیل های شماره 1، 4، 5 و 7 جهت تجزیه کانی شناسی رسی انتخاب شد. هم چنین جهت مطالعات میکرومورفولوژی نمونه های دست نخورده از پروفیل های شماره 1، 2، 3، 4، 5، 7 و 8 تهیه شد. به دلیل اقلیم گرم و خشک، تکامل خاک ها ضعیف و مهم ترین عوامل خاکساز مواد مادری و توپوگرافی می باشند. نیمرخ ها اغلب دارای افق های مشخصه کمبیک، کلسیک، پتروکلسیک، جیپسیک، آرجلیک و ناتریک بوده و طبق سیستم رده بندی آمریکایی، در راسته اریدی سول قرار می گیرند. خاک های مورد مطالعه دارای شوری پایین و تجمع بالای آهک می-باشند. مطالعات کانی شناسی نشان داد که تفاوت کمی در نوع کانی های رسی موجود در خاک های منطقه وجود دارد و عمدتاً شامل کائولینیت، ایلیت، کلریت، اسمکتیت و پالیگورسکیت می باشند. مطالعات میکرومورفولوژیکی نشان دهنده انواع پدوفیچرهای آهکی، گچی و رسی شامل پوشش ها، پرشدگی ها و نودول ها و هم چنین صفحات در هم قفل شده گچ می باشد.

مطالعه آلودگی فلزات سنگین به کمک تکنیک سنجش از دور و سیستم های اطلاعات جغرافیایی در منطقه صنعتی سرچشمه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده کشاورزی 1393
  هاشم شمس الدین   اعظم جعفری

فلزات سنگین به طور طبیعی در همه خاک ها وجود دارند ولی آلودگی خاک به این فلزات، به دلیل فعالیت های بشر همچون حفاری و استخراج معادن روند نگران کننده ای به خود گرفته است. لذا این تحقیق به بررسی وضعیت آلایندگی و پراکنش مکانی فلزات سنگین آرسنیک، سرب، کادمیوم، روی و مس در خاک های سطحی اطراف مجتمع مس سرچشمه پرداخته است. برای نیل به این هدف، نمونه های خاک سطحی از خاک های اطراف معدن و مجتمع فرآوری برداشت شد و با استفاده از روش هضم سه اسید و به کمک دستگاه (icp-oes)، غلظت کل فلزات سنگین قرائت شد. غلظت فلزات سنگین با مقدار کنترل استاندارد و مقدار غلظت زمینه مقایسه شد و روش-های درون یابی و برون یابی به منظور تعیین پراکنش مکانی فلزات سنگین بکار برده شد. نتایج نشان داد که میانگین غلظت کادمیم (52/1 میلی گرم برکیلوگرم) و سرب (6/110 میلی گرم برکیلوگرم) از مقدار کنترل استانداردشان (9/3 میلی گرم برکیلوگرم و 300 میلی گرم برکیلوگرم به ترتیب برای کادمیم و سرب) کمتر می باشد در حالیکه غلظت آرسنیک (3/103 میلی گرم برکیلوگرم)، روی (58/232 میلی گرم برکیلوگرم) و مس (77/832 میلی گرم برکیلوگرم) از مقدار کنترل استانداردشان که به ترتیب (17 میلی گرم برکیلوگرم)، (200 میلی گرم برکیلوگرم) و (63 میلی گرم برکیلوگرم) می باشند، بیشتر است. میانگین غلظت فلزات سنگین بیشتر از غلظت زمینه است که بیانگر ورود عناصر از منابع آنتروپوژنیکی در منطقه است. پراکنش مکانی فلزات سنگین حاصل از هر دو روش تخمین نشان داد که فلزات سنگین در اطراف کارخانه و معدن دارای غلظت بیشتری هستند و با فاصله گرفتن از آنها از غلظت آلاینده ها کاسته می شود. این روند به استثناء فلز آرسنیک در مورد بقیه فلزات صادق بود. غلظت بالای فلز آرسنیک علاوه بر اطراف معدن و کارخانه، در شمالغربی منطقه تحت تاثیر فرایندهای زمین شناسی نیز مشاهده گردید. مقایسه دو روش تخمین نشان داد که تخمین غلظت فلزات سنگین با روش درون یابی از خطای کمتری برخوردار بود. همچنین، نقشه های حاصل از روش درون یابی از دقت و صحت بیشتری نسبت به نقشه های حاصل از روش برون یابی برخوردار بود.

تأثیر کاربرد لجن فاضلاب و کود شیمیایی بر شکل های فسفر در یک خاک شور
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده کشاورزی 1393
  مریم معینی   مجید حجازی مهریزی

فسفر از عناصر اصلی مورد نیاز گیاه می باشد و بعد از نیتروژن مهمترین عنصر در تولید محصولات کشاورزی محسوب می شود. از این رو در برخی از موارد از فسفر تحت عنوان کلید اصلی کشاورزی یاد می شود. تاکنون مطالعات چندانی در ارتباط با شکل های مختلف فسفر(fractionation) در خاک های شور استان کرمان و تأثیر کاربرد کود های آلی و معدنی بر این شکل ها صورت نگرفته است. این تحقیق به منظور بررسی تأثیر لجن فاضلاب شهری، کود شیمیایی و مخلوط(کود شیمایی + لجن فاضلاب) بر شکل های معدنی فسفر در یک خاک شور با گذشت زمان و ارتباط آن ها با برخی خصوصیات شیمیایی خاک ها، جذب فسفر و خصوصیات رشدی گندم انجام شد. به این منظور آزمایشی به صورت گلخانه ای بر پایه فاکتوریل(تیمار کودی و زمان) در قالب طرح کاملاً تصادفی طراحی گردید