نام پژوهشگر: کبری خسروی
اعظم رحیمیان ثابت علی نظری
با نگاهی به اشعار نازک الملائکه بانوی شعر معاصر عرب این مسئله به روشنی مشهود است که تفکر و اندیشه ی شاعر در گذر سال ها از بدبینی یا تشاوم به خوش بینی یا تفاول انتقال یافته است. تشاوم شاعر تحت تأثیر عواملی از جمله شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه ی او و نیز جهت گیری اصلی تفکر و فلسفه ی بدبینانه ی او که متأثر از تفکرات گروهی از فلاسفه و اندیشمندان و نیز شاعران منفی نگر می باشد؛ شکل گرفته است. از طرف دیگر حزن و اندوه شاعر و نیز دین گریزی از جمله عوامل تأثیرگذار بر بدبینی و اضطراب فکری شاعر می باشد. اما از زمانی که دیدگاه شاعر نسبت به دین و نیز ایمان به خدای تعالی تغییر یافت، نگرش وی نسبت به تمامی مسائل پیرامونش متفاوت شد. چنانکه در سایه ی این اعتقاد جدید نازک از حزنی که حدود بیست سال بر شعرش سیطره داشته، به طور نسبی رهایی یافته و نسبت به جامعه و وضعیت حاکم بر آن، مسئله ی مرگ و زندگی، عشق و...نگاهی خوش بینانه و نو یافت. نازک الملائکه خود در مقدمه ی دیوان (مأساه الحیاه و أغنیه للإنسان) زندگی اش را به دو بخش فکری تقسیم کرده است. بخش اول، بخشی است که در آن بدبینی و به گفته ی خود شاعر دین گریزی بر آن سیطره داشته است اما در بخش دوم زندگی خود، ایمان به خدا و اطمینان به زندگی را جایگزین آرای کاملا بدبینانه اش نمود. لذا نوشته ی حاضر به بررسی سیر تحول صور خیال در شعر نازک الملائکه در دو دوره ی فکری او می پردازد. اشعاری که در دوره ی اول یا تشاوم سروده شده است سرشار از مضامینی است که رنگ و بوی بدبینی و اندوه دارد و در مقابل اشعاری که در دوره ی دوم یا تفاول سروده شده، آکنده از مضامین امیدوارانه و خوش بینانه است. کلمات کلیدی: نازک الملائکه، صور خیال، تحول فکری، تشاوم، تفاول
زهرا نوروزی علی نظری
اجتماعیات همان استخراج مضامین و موضوعات اجتماعی در آثار نویسندگان است. جبران خلیل جبران از کسانی بود که در مسائل سیاسی و اجتماعی تامل ویژه ای داشت. بی گمان، آشفتگی اوضاع اجتماعی و عواملی دیگر موجب شد که درد-مندانه به آن چه بر مردم می گذرد بیندیشد و دست کم در آثار خود از جمله النبی و ارواح المتمرده ضمن زشت شمردن شیوه های حکومتی ظالمانه، الگویی مناسب ارائه دهد که در صورت تحقق آن سعادت دنیا و آخرت مردم تامین گردد. از بررسی های انجام شده در این پژوهش دریافتیم که وی به عنوان مدافع حقوق زن، نخستین ادیب مهجری است که به کرامت و ارزش های وجودی زن توجه نمود و نگاه مادی و شهوت آمیز زن را به نگاهی انسانی مبدل نمود و هم چنین خانواده را عامل تحول در جامعه و مانع انحرافات می داند و در کنار انزجار وی از آداب و رسوم زمانه اش، دین را به عنوان یک رابطه ی آزاد میان انسان و خدا به دور از شریعت ها و تقالید می داند. کشیش زمانه ی جبران خلاف کتاب مقدس رفتار می کند در نتیجه وی از مردم خواستار است که نگاه منتقدانه به کشیش داشته باشند. در ادامه ی این موضوعات، عیوب اجتماعی را پیش می کشد از جمله این عیوب فقر، جهل، استعمار، استثمار و نبود آزادی است. وی فقر را همتای عدل و داد می بیند که با وجود سختی هایش دید انسان را نسبت به خداوند بینا تر می-کند و عزت نفس را در انسان جلوه گر می نماید و جهل را مادر و منشا تمام بدبختی ها می داند و معتقد است اگر مردم هوشیار و آگاه باشند هیچ نیرویی هر چند قدرت مند باشند توان حکم رانی بر آن ها را ندارند و از وی به عنوان مردی خود ساخته معتقد است تنها با انقلاب گری می توان جلوی استعمار گران زور گو را گرفته و هم چنین خواستار مذهبی است که انسان ها را اسیر و برده نسازد و در پایان همه ی این عیوب را موانع آزادی می داند و معتقد است تا انسان به آزادی و آزاد منشی نرسد و از اسارت نادانی و گمراهی آزاد نشود به هیچ کمالی نمی رسد.
سمیرا جدی کبری خسروی
چکیده: گزینش واژگان، چیدمان عبارات و اسلوب های بیانی سوره های قرآن کریم هماهنگ و هدفمند است و واژگان، تعابیر و جملات سوره ها در راستای مفاهیم، معانی و اهداف آن سوره قرار دارد. بر این اساس سبک شناسی قرآن کریم، همواره مورد توجه پژوهشگران و ادیبان قرار گرفته است. با توجه به این امر، پژوهش حاضر با تکیه بر دانش آواشناسی و بلاغت که با سبک شناسی رابطه ای عمیق دارد، می کوشد تا به تحلیل و بررسی رابطه بین واژگان، اسم های مفرد، جمع، معرفه و نکره، تکرارها و ساختارهای صرفی و نحوی مختلف و... در سوره های جزء سی ام بپردازد. در این راستا انتخاب واژگان به کار رفته در تعابیر سوره های جزء سی ام هدفمند است و هر واژه با ساختار صرفی اش در جایگاه خود در جمله قرار گرفته است؛ زیرا گزینش واژههای قرآنی به گونهای انجام شده که اولاً، آوای حروف کلمات با همدیگر متناسب و از همین منظر، تلاوت قرآن کریم روان و آسان است. ثانیاً، معانی کلمات با یکدیگر نیز هماهنگ و از لحاظ مفهومی بافتی منسجم دارند. در سوره های جزء سی ام چیدمان کلمات و عبارات و نظم و موسیقی آنها، با معنا و مفهوم آیات، متناسب و هماهنگ است، به طوری که با خواندن این سوره ها می توان تصویر برخی از حوادث را دریافت. کلمات کلیدی: قرآن کریم، سبک شناسی، جزء سی ام
افتخار لطفی حسین چراغی وش
نتایج به دست آمده از بررسی مناجات ها: *در سطح آوایی موسیقی از دو منظر موسیقی بیرونی ناشی از آوای فواصل و موسیقی درونی حاصل از جناس و تکرار در دو سطح واژگان و حروف مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. *در مناجات خمس عشر بین فواصل موجود در جملات با همدیگر ارتباط تام حاکم می باشد. این ارتباط یا به صورت اشتراک در وزن و یا در رویّ و یا هم وزن و هم روّی خود را نشان داده است. *بررسی ساختارهای آوایی در سطح فواصل، جناس و تکرار بیانگر سیطره ی وصل بوده که با محور مرکزی دعا کاملا منطبق میباشد. *تحلیل بسامد وصل به فصل در فواصل 15 مناجات، 333 به 217 مورد است که این امر از هماهنگی و انسجام شگرف ساختار آوایی این مناجاتها با نظام ساختار کلی متن«اتصال و ارتباط با خدا» حکایت می کند و به نوعی مفهوم کلی ساختار دعا را به مخاطب القاء می نماید. *مبدع با استعمال الفاظ همانند و همجنس سعی نموده است که از رهگذر بازی با الفاظ، ازطریق آوردن کلمات مشابه و یا متقارب از عواطف درونی خود تعبیر کند و از طریق ایجاد تناسب وتقارب بین الفاظ در محور ترکیب بین سطح آوایی با دیگر سطوح سبک شناسی متن و به تبع آن محور مرکزی دعا هماهنگی به وجود آورد. *تکرار در دو سطح حروف و واژگان از این جهت که ارتباط لفظی بین واژگان محسوب می شود؛ در کشف زیبایی موسیقی متن و انسجام کلی ساختارهای مناجات های 15 گانه و محور مرکزی دعا کار گشا می باشد. *بررسی ساختار نحوی (محور ترکیب) و به طور أخصّ عناصر نحوی حذف و انشاء (فعل امر و ندا) و ضمایر با نگرشی نو در پرتو دو عنصر قطع و وصل(حضور و غیاب) حاکم بر متن امام علیه السلام که برگرفته از دیدگاه تقابلی ساختار گرایان بر متن می باشد از سیطره ی وصل بر جملات اغلب ساختارهای نحوی جزء حکایت می کند که ضمن هماهنگی با ساختار آوایی هماهنگ در راستای محور مرکزی دعا و وحدت کلی متن در حرکت است. *در سطح دلالی نیز تحلیل مباحث علم بیان و بدیع معنوی با توجه به محور جانشینی و هم نشینی، وحدت بین این ساختار با ساختارهای آوایی و نحوی و ساختار کلی متن دعا از طریق ارتباط وهماهنگی واژگان در محور همنشینی و جانشینی را آشکار می سازد. *مناجات خمس عشر از لحاظ تصویر بسیار غنی است این امر نشان می دهد که امام فنون بلاغی را به خوبی شناخته و با خلق تصاویر بکر و بدیع و ترکیب سازی های زیبا به کلام خویش رنگ هنری بخشیده است. *مبدع برای ایجاد فضاهای تازه جهت تعبیر از هیجانات درونی خویش از تصاویری نو بهره می گیرد. *ایشان مولفه های تصاویر خود را از طبیعت گرفته و با تصرف خیال خویش در امور طبیعی تعابیر تازه ایی را خلق می کند که در عالم واقعیت یافت نمی شود. ایشان به کمک این ابزار در بخش تصاویر از اذهان مخاطبان آشنایی زدایی می کند تا به دنبال آن زمینه ی جذب مخاطبان فراهم گردد. *امام علیه السلام برای آفرینش تناسب هنری خود در مناجات ها، از 4 عنصر بیانی تشبیه بلیغ، استعاره، مجاز و کنایه به گونه ای هنرمندانه بهره گرفته است. ایشان در محور جانشینی، واژگان را متناسب با عمل محور هم نشینی به کار گرفته، به شکلی این دو محور را در هم تنیده است که کشف ویژگی یکی به کشف برجستگی دیگر منجر می شود. *بین تصاویر ناشی از استعاره، تشبیه و ... با دیگر عناصر بافت و ساختار سخن هماهنگی تامی وجود دارد. کلیه ی ساختارهای 3گانه ی متن با پذیرش سیطره ی وصل بر خود در پیوندی عجیب در کنار هم شکل یافته و با تشکیل ساختاری واحد و هماهنگ در راستای محور مرکزی دعا(ارتباط با خدا) در حرکتند.
زهرا ابراهیمی علی نظری
سبک شناسی، یکی از موضوعات ادبی است که در سده اخیر، ادبا و سخنوران توجه ویژه ای به آن داشته اند. سبک ادبی روش یا شیوه خاصی از بیان افکار است که نویسنده یا گوینده با استفاده از انتخاب کلمات و الفاظ و تعابیر خاصی به انتقال اندیشه های خود در مورد واقعیت ها می پردازد. مطلب او از یک روح یا ویژگی خاص برخوردار است که سخن او را از دیگران متمایز می نماید. از آن جا که سخنان امام علی (ع) از درجه ی بالای فصاحت و بلاغت برخوردار است، لذا شایسته است که مورد تجزیه و تحلیل و بررسی قرار گیرد. امیرالمومنین (ع) با استفاده از فنون بلاغی مفاهیم اخلاقی، عبادی و اجتماعی مورد نظر خویش را در قالب بهترین الفاظ و به صورتی هنرمندانه بیان کرده است. از میان خطبه ها و نامه ها، خطبه 91 نهج البلاغه موسوم به خطبه الأشباح است که امام علی (ع) در آن به بیان موضوعات مختلفی همچون آفرینش آسمان ها، آفرینش فرشتگان، علم خداوند و... می پردازد. در این پژوهش، با بررسی سبک شناختی این خطبه، از چهار دیدگاه آوایی، نحوی، دلالی و فکری، به بیان زیبایی ها و ارزش ها و سبک این خطبه به روش تحلیلی- توصیفی می پردازیم.
کبری محمدی کبری خسروی
چکیده: نعمت هر گونه بهره ی خوبی است که، انسان از آن استفاده می کند تا به کمال انسانی برسد. و همچنین رفاه و آسایشی است که، خداوند برای انسان ها قرار داده تا به وسیله ی بهره مندی از آن ها و تفکر در خلقتشان، خدا را شناخته و راه درست را بپیمایند که این نعمت ها لازمه ی زندگی بشر است. و زندگی اولین نعمتی است که به انسان ها داده شده است. قلمرو نعمت ها، در نظر حضرت امیر علیه السلام گسترده است. در این دیدگاه حضرت علیه السلام نعمت ها را در ابعاد مادی و معنوی مورد توجه قرار داده اند. به این معنا که نعمت هایی که ظاهری و قابل لمس و حس هستند در بعد مادی، و نعمت هایی که جنبه ی مادی نداشته و برای کشف آن ها به معرفت و بینش نیاز دارد به معنوی، تقسیم کرده است. اما تکیه ی اصلی آن حضرت بر عامل افزایش و زوال نعمت بوده و برای هر کدام از نعمت ها مسئولیتی را بیان فرمودند. در این پایان نامه با تکیه بر دیدگاه های امام علی علیه السلام در نهج البلاغه و تطبیق آن با قرآن و مستندات حدیثی مورد قبول به مسئله ی مفهوم نعمت پرداخته می شود. و شناخت همه ی این نعمت ها منجر به شناخت خدا شده و وسیله ی آزمایش انسان هاست، که از نتایج بحث این پروژه می باشد. کلمات کلیدی: حضرت علی علیه السلام، نهج البلاغه، مفهوم نعمت، نعمت مادی و معنوی، علل افزایش و زوال نعمت
علی محمدی کبری خسروی
چکیده : شعر معاصر عربی به عنوان شعری متعهد و مردمی، شاعرانی توانا را در جامعه عرب پرورش داده که با شعر خود در پی اصلاح مشکلات جامعه بوده اند. این شاعران در بیشتر موارد به مسائل و رویدادهایی پرداخته اند که دغدغه مشترک اکثر مردم عرب بوده، بنابراین در این پژوهش نیز از این جنبه به این مسائل پرداخته شده است. نزار قبانی، عبدالوهاب البیاتی و سعاد الصباح از جمله این شاعران هستند که مسائل و معضلات جامعه عرب از جمله؛ نقش و جایگاه زن، اشغالگری بیگانگان، مسأله نفت، جایگاه شهرها و شخصیت ها، جنبش های جهادی و مبارز و...، که از مسائل روز جامعه به شمار می آیند، را در شعر خود منعکس می کنند. این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی، تلاش می کند که مسائل فوق را در شعر شاعران مذکور مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. طبق یافته های این پژوهش، شاعران مذکور اشغالگران سرزمین عربی و مزدورانشان را هجو کرده و با شعر خود مردم را به مبارزه و پایداری در برابر آنان فراخوانده اند. این شاعران معتقدند که نفت علاوه بر این که جامعه عرب را به سستی و غفلت سوق داده، موجب هجوم استعمارگران غارتگر نیز شده است. آنان از سستی و غفلت ملت و سران عرب نسبت به دشمنان انتقاد کرده و در مقابل رهبران مبارز و جنبش های جهادی را ستوده اند. نزار و سعاد با شعر خویش از حقوق زن در جامعه عرب دفاع کرده و اندیشه های غلط نسبت به او را نفی کرده و تلاش کرده اند تا وی را به آنچه که شایسته آن است، برسانند. واژگان کلیدی: شعر معاصر عرب، شرق عربی، نزار قبانی، عبدالوهاب البیاتی، سعاد الصباح
صبا نجم محمود میرزایی الحسینی
بررسی و تحلیل معنایی واژگان در درون متن بدون توجه به تغییر و تحولات آنها در طول زمان و بیان روابط معنایی موجود در بین آن کلمات، مطالعه ی هم زمانی حوزه های معنایی نام دارد که شاخه ای از علم زبانشناسی محسوب می گردد. در این پژوهش به بررسی حوزه های معنایی بارز و برجسته در شعر لبید بن ربیعه یعنی: «1- حوزه معنایی مرگ 2- حوزه معنایی جنگ 3- حوزه معنایی زندگی 4- حوزه معنایی ارزشهای اخلاقی» با دیدگاه هم زمانی پرداخته است. تمامی واژگان دالّ بر مرگ چون: ثلل، خبال، منیه، موت، زعاف و... و واژگان دالّ بر جنگ که خود شامل پنج حوزه معنایی: «جنگ و جنگجو، ابزارهای جنگی، شجاعت و دلاوری در جنگ، روابط منفی در جنگ، واحدهای رزمی» می گردد چون: حرب، هیجا، قتال، نطح و ... ، الفاظ دالّ بر زندگی که خود شامل دو حوزه معنایی: «زندگی، دوره های عمر انسان» می شود و هم چنین واژگان دالّ بر ارزشهای اخلاقی مورد محاسبه و تحلیل معنایی واقع گردیده اند. روابط معنایی میان این کلمات هم حوزه چون: ترادف، تضاد، اشتمال، جزء واژگی و نشانداری مشخص شده اند. در نتیجه روشن گردیده که لبید در طول دوره های مختلف عمر و زندگی شجاعانه و با شهامت در پی کسب و حفظ فضایل اخلاقی چون: تقوا، بخشش، بشردوستی و ... با اهل ظلم و ستم مبارزه نموده و در این مسیر نه تنها از مرگ ترس و واهمه ای نداشته بلکه آن را پلی برای رسیدن به سعادت و زندگی راستین دانسته است.
فهیمه قربانی کبری خسروی
معناشناسی هر کلمه ای در متن، تنها با در نظر گرفتن روابط مفهومی میان واژگان آن متن به وجود می آید و هیچ کلمه و واژه ای به تنهایی و در خلأ به وجود نمی آید؛ پس یکی از روش های ناقص در فهم معنای کلمه، استفاده از فرهنگ های لغت به تنهایی و به صورت جدا و منفک از ساختار جمله است که نمی تواند معنای کاملی را به مخاطب ارائه دهد. قرآن کریم در بسیاری از آیات به پدیده های طبیعی اشاره کرده و خواستار تفکر و تعقل در آن شده است؛ بنابراین، هدف این پایان نامه، بررسی و تبیین جایگاه معنایی الفاظ طبیعت در قرآن کریم به شیوه ی معناشناسانه و در ساختار جمله است. که با روش کتابخانه ای، تجزیه و تحلیل الفاظ، به بررسی روابط معنایی میان الفاظ طبیعت پرداخته است و این سوال در ذهن نگارنده بوده که میان الفاظ طبیعت در قرآن کریم چه روابط معناشناختی برقرار است و در نظام معنایی رابطه هم نشینی و جانشینی الفاظ طبیعت در قرآن کریم چگونه است؟ در پی این سوال و با بررسی معناشناسانه الفاظ طبیعت در قرآن کریم اینگونه به نظر می رسد که پیوند معنایی عمیقی با سایر واژه های هم حوزه خود دارند و تحت تأثیر سیاق و فضای حاکم آیات و کلمات مجاور خود هستند. رابطه ی ترادف بین «حَجَر» و «صَفوان»، «قَمَر» و «أهِلَّه» و...، و رابطه شمول معنایی بین «ریح، إعصار، حاصِب، قاصِف، عاصِف و سَموم» وجود دارد. در بحث هم نشینی و جانشینی، هم نشین های «نَهر، یَمّ، شَمس و...»، و جانشین های «مَطر، زلزله، رِیح و تُراب» بررسی شده که تأثیر بسزایی در مشخص شدن معنای این الفاظ و درک بهتر آن دارند.
زینب سپه وند محمود میرزایی الحسینی
چکیده: ایلیا ابوماضی شاعر توانای لبنانی، یکی از برجسته ترین شعرای مهجر در اوایل قرن بیستم به شمار می آید، می توان بارزترین ویژگی های ادبیات مهجر را، تقلید، نوآوری و دوراندیشی در مسائل زندگی دانست، که شعر ابوماضی نیز بی بهره از این خصائص نبوده است. اما آنچه این پژوهش در پی آن است، جنبه های «مرگ اندیشی» شعر این شاعر بزرگ است. با بررسی دیوان ابوماضی در می یابیم، که شعرش سرشار از نکات و اشارات مرگ اندیشانه است، که تا حدی رنگ فلسفی آن هر جوینده ی حقیقت مرگ را مجذوب خویش می سازد. با توجه به مضامین اشعار ابوماضی، از بیان مرگ اشخاص، مرگ اندیشه ها، مرگ عاطفه ها، مرگ خیال، مرگ عشق و... معلوم می شود، درون مایه ی افکارش تا حدی با فلسفه ی مرگ اندیشی عجین شده است. این پایان نامه به دنبال پاسخ این سوال است، که در حوزه ی معنایی مرگ، در اشعار ابوماضی چه روابط معنایی را می توان دریافت؟ بنابر مطالعات انجام شده در واحدهای حوزه ی معنایی مرگ، روابط معنایی متنوعی همچون، (ترادف)، اشتمال (هم معنایی و شمول معنایی)، جزء و کل (جزء-واژگی) وجود دارد. این پایان نامه در سه فصل با عناوین «کلیات، تعاریف و مفاهیم»، «تحلیل معناشناختی واژه ی (موت) و مشتقات آن در اشعار ایلیا ابوماضی» و «تحلیل معناشناختی واژگان هم-حوزه ی (موت) در شعر ایلیا ابوماضی» تدوین و تحلیل شده است.روش تحقیق در این پژوهش تحلیلی توصیفی است. کلمات کلیدی: ایلیا ابوماضی، حوزه ی معنایی، مرگ، شعر معاصر عرب ?
معصومه ساعدی علی نظری
معناشناسی از جمله علومی است که به شناخت دقیق واژگان و کشف معانی نهفته ی آن ها در متون مختلف می پردازد این دانش در اواسط قرن 19 پا به عرصه گذاشت ظاهراً ماکس مولر و میشل بریال از جمله واضعانِ این دانش بودند معناشناسی هر واژه ای با در نظر گرفتن روابط مفهومی میان واژگان آن متن به دست می آید فرهنگ لغت ها فقط بخش جزئی و منفکی از معنی واژگان را در اختیار پژوهشگران قرار می دهند در نتیجه برای بررسی معنای دقیق واژه مورد نظر (مثلاً ضرب) در قرآن کریم و روابط معناشناختی آن و تبیین جایگاه آن در آیات مختلف به این پژوهش روی آوردیم پژوهش حاضر درصدد است از طریق شناسایی کاربرد تاریخی و توصیفی واژه ضَرَبَ، تطور و توسعه معنایی این واژه را پیش از اسلام و پس از آن تعقیب کند تا به درک هر چه بهتر مفهوم آن نائل آید لذا با اهتمام به کاربردهای «ضَرب» با توجه به بافت آیه، سیاق آیات قبل از آیه ی مورد نظر و فضای آیاتی که بعد از آن آیه قرار می گیرند و سایر عناصر تشکیل دهنده همچون واژگان متقاربه المعنی ، وجوه آن را مشخص کند که نهایتاً به کشف اصول کلی حاکم بر معانی آیات نه تنها مراد ظاهری آیات، با روش توصیفی – تحلیلی دست یابد. واژه ضرب یکی از واژه های قرآنی است که 57 بار به آن اشاره شده است درک معانی مختلف آن منوط به بافتی است که در آن لحاظ شده است. حاصل بررسی و تحلیل معناشناسی در این پژوهش نشان داد که سیر معنایی این واژه با توجه به بافت معنایی آیاتِ قرآن، معانی متعددی چون زدن، سفرکردن (به قصد تجارت یا جهاد و جنگ)، پایکوبی، رویگردانی، مَثَل زدن برای بیان و توصیف و... دارد همچنین همه روابط معنایی بررسی شدند از جمله رابطه ترادف این واژه با کلماتی مانند وکز، اقتتال و ... و همنشینی آن با ترکیب ضرب...مثلاً یا ضرب فی الأرض و سایر روابط نیز مورد بررسی قرار گرفت که همه این ها تأثیر شگرفی در مشخص کردن معنای آیات داشت.
معصومه براتی دومکانی کبری خسروی
این پایان نامه در چهار فصل گردآوری شده است. فصل اول شامل کلیات و مفاهیم تحقیق بوده که تعریفی از معناشناسی و انواع آن ارائه گردید. بافت که از مهمترین مباحث مطرح در علم معناشناسی است آورده شده و در آخر به توضیحاتی در مورد علم وجوه و نظایر پرداخته شد. فصل دوم به معناشناسی تاریخی واژه امر می پردازد که ابتدا معانی امر در فرهنگ لغتها بررسی شده و بعد معانی امر و مشتقاتش در نزد شعرای جاهلی و مخضرم و نمونه ای از اشغار آنان اشاره شده است. فصل سوم چند معنایی و وجوه امر در قرآن آمده است و در فصل چهارم بحث های ترادف و تضاد معنایی و بحث جانشینی و همنشینی امر در قرآن آورده شده است.امر در قرآن با واژگان مهمی اعم از اسم و فعل همراه شده است. واژگان اسمی مانند الله، رب، معروف، خلق،مفعولاً و فعلی مانند جاء، أتی، یدبر و ... می باشند.
حدیث بابائی کبری خسروی
اندیشه انتظار و بیان سیمای امام مهدی (عج) در شعر شاعران متعهّد به اهل بیت (ع) از دیرباز تاکنون؛ به ویژه در شعر دوره معاصر، به وفور دیده می شود. شاعران معاصر زبان فارسی و عربی، باب جدیدی را در زمینه شعر و ادب، به نام ادبیّات مهدوی گشودند و از دریچه شعر، امام مهدی (عج) را به عنوان منجی آخرالزّمان به تشنگان حقیقت معرّفی کردند. در پایان نامه حاضر، به روش توصیفی- تحلیلی و با استناد به شواهدی از اشعار شاعران معاصر، به بررسی تطبیقی سیمای امام مهدی (عج) در شعر معاصر فارسی و عربی پرداخته شده است. مباحثی همچون؛ معرفی امام مهدی (عج)، بیان ویژگی های امام مهدی(عج)، غیبت، انتظار، بشارت به ظهور منجی آخرالزّمان و توصیف ویژگی های مدینه فاضله مهدوی و پاسخ به انحرافات مطرح شده پیرامون امام مهدی (عج) از جمله مضامین مشترک در شعر شاعران مورد بحث است که هر کدام از این موضوعات شامل عناوین و موضوعات فرعی دیگر می باشد. شاعران معاصر فارسی زبان، با بیانی ادبی و با استفاده از تعابیر استعاری، کنایه و تشبیه به وصف و مدح سیمای امام مهدی (عج) پرداخته اند؛ در حالی که شاعران عرب بیشتر به صورت مستقیم به وصف سیمای امام مهدی (عج) پرداخته اند. افزون بر این، شاعران با اقتباس هنری و ادبی از تفاسیر آیات و روایات متواتر، به وصف امام مهدی (عج) پرداخته و به شعر خویش صفت جاودانگی و تأثیرگذاری بر مخاطب بخشیده اند.
خدیجه رضایی راد علی نظری
قرآن کریم کتاب آسمانی است که رهنمودها و دستورات خداوند متعال را برای انسان بیان می کند. این متن آسمانی دارای جهان بینی خاصی است که انسان را به سوی سعادت دنیا و آخرت سوق می دهد.آیات و واژگان این کتاب هدایتگر علاوه بر معنای ظاهری دارای معنی نهفته و پنهان هستند، دست یابی به این معانی عمیق و پنهان مستلزم تلاش علمی و روشمندی است که معناشناسی قرآن کریم یکی از این روش ها است. این نوشتار می کوشد با توجه به دانش معناشناسی، حوزه معنایی واژه قتل را در قرآن کریم تبیین و تشریح نماید. واژه «قتل» و مشتقات آن 170 مرتبه به صورت فعل و اسم در قرآن کریم ذکر شده اند. در این پژوهش به روش تحلیلی- توصیفی و بر اساس داده های تاریخی، این نتیجه حاصل شده است که واژه «قتل» دارای اصلی عربی است و قبل از نزول قرآن نیز به معنای معروفش(کشتن) در بین عرب زبانان رایج بوده است. صاحبان وجوه و نظایر 8 وجه از جمله: کشتن جنگیدن، زنده به گور و.... برای آن بیان داشته¬اند. در این پژوهش واژگان هم حوزه قتل، احکام، آثار و پیامدهای قتل، باهم آیی واژگان هم حوزه قتل، ترادف وشبه ترادف واژگان هم حوزه قتل و واژگان متضاد قتل در قرآن مورد بررسی قرار گرفته اند و ارتباط معنایشان با واژه «قتل» به عنوان لغت مرکزی و پایه بیان شده است. از واژگان هم حوزه قتل می توان به أخذ، بطش، رجم، هلاک، ذبح، قصاص، دیه و غیره اشاره کرد.
زینب فتاحی سید محمود میرزایی الحسینی
نهج البلاغه کلامی گویا، پرمحتوا و سرشار از جلوه های بلاغی است. بسیاری از واژگان این کتاب نفیس در قالب صور بلاغی مانند تشبیه، استعاره، مجاز و... در معانی ضمنی به کار رفته اند. مبنای این پژوهش، کلماتی می باشد که بر اعضای بدن انسان دلالت دارد و در اصطلاح به آن ها «اندام-واژه» گفته می شود. این اندام واژه ها عبارتند از: رأس، وجه، ید، عین، بصرو... در میان اندام واژه ها قلب، ید، لسان، سمع و عین به ترتیب 144، 98، 81 و 60 بار ذکر شده اند و از بسامد بالایی برخوردارند و اندام واژه هایی چون: ثدی، حلق، ناجذ، جمجمه، کبد، عظم، مفصل، جوف، جانحه، اِبط، فرج، ساق، رأس، خاصره، حضن، حاجب که فقط یک بار ذکر شده اند و دارای کمترین بسامد ند.
فاطمه صیدی علی نظری
در کتاب شریف نهج البلاغه، از شخصیت های تاریخی بسیاری، سخن به میان آمده است-که از این شخصیت ها، حضرت علی(ع) هم در خطبه ها و هم در نامه ها و همچنین در جملات قصارش و با توجه به موقعیت آن ها مورد خطاب قرار داده است. در این پژوهش با عنوان «بررسی جایگاه شخصیت های تاریخی در نهج البلاغه» سعی برآن است تابه روش توصیفی-تحلیلی مبنی بر خطبه ها، نامه ها و حکمت ها ی نهج البلاغه و نیز استفاده از برخی منابع تاریخی گردآوری شده است. با بررسی های صورت گرفته در این راستا، مشخص شدکه این شخصیت ها دارای اوصاف و ویژگی های خوبی همچون شجاعت، بصیرت، وفاداری، ولایت مداری، نیکوکاری، عدالت محوری، ،تبعیت محض از امام علی(ع) و اوصاف ناپسندی مانند، بی وفایی، دنیاطلبی، پیمان شکنی، ساده لوحی، بی تدبیری، بی بصیرتی و... بودندکه حضرت علی(ع)با توجه به موقعیت و شرایط حاکم بر اجتماع،آن ها را مورد خطاب قرار داده است.