نام پژوهشگر: امیرحسین طالب پور
سعیده قربانی عباس دل آذر
جنس آرتمیزیا یکی از بزرگترین و گسترده ترین جنس های خانواده آستراسه است. این جنس به واسطه ترکیبات آروماتیک و معطر، که عمدتا ترپنوئید های بیواکتیو و ترکیبات فنولی هستند، معروف می باشد. درمنه معطر و درمنه سنبله ای، گیاهان علفی و چند ساله هستند که در ایران و نواحی اطراف می رویند. هدف این پژوهش، بررسی فیتوشیمیایی ترکیبات آلی فرار در بذرهای دو گونه از 34 گونه جنس درمنه است که به طور طبیعی در ایران رویش دارند. برای این منظور، بذرهای این دو گونه از چهار منطقه استان آذربایجان شرقی در ایران جمع آوری شد. اسانس از بذرهای خشک شده و آسیاب شده این دو گونه به روش تقطیر با آب، با استفاده از دستگاه کلونجر بدست آمدند. محتوای روغن های فرار یاد شده با تزریق به دستگاه gc-ms مورد بررسی قرار گرفت. مطالعات انجام شده منجر به شناسایی 53 ترکیب در جمعیت دره دیز جلفا از گونه درمنه معطر شد. این نمونه شامل مونوترپن های اکسیژنه (77/92%)، مونوترپن های هیدروکربنه (73/3%)، سزکویی ترپن های اکسیژنه (41/0%)، سزکویی ترپنهای هیدروکربنه (4/0%) و الکل های غیرترپنی غیر ترپن (5/1%) است. مقادیر این ترکیبات در نمونه خواجه، به ترتیب 78/96%، 87/2%، 95/0%، 52/0% و 07/3% بود. از بذر های نمونه اهر به مشکین شهر، 39 ترکیب شناسایی شد که دارای مونوترپن های اکسیژنه (31/87%)، مونوترپن های هیدروکربنه (86/4%)، سزکویی ترپن های اکسیژنه (65/0%)، سزکویی ترپن های هیدروکربنه (44/0%) و الکل های غیرترپنی غیرترپن (54/4%) بود. مطالعه اسانس سه جمعیت گونه درمنه سنبله ای نشان داد که نمونه خواجه شامل مونو ترپن های اکسیژنه (24/96%)، مونوترپن های هیدروکربنه (31/2%)، سزکویی ترپن های اکسیژنه (13/1%)، سزکویی ترپن های هیدروکربنه (46/0%) و الکل های غیرترپن (16/1%) است که 24/96% از کل ترکیبات بود. 42 ترکیب از روغن فرار نمونه اهر-کمربندی شناسایی شد که شامل مونوترپن های اکسیژنه (93/91%)، مونوترپن های هیدروکربنه (92/2%)، سزکویی ترپن های اکسیژنه (21/0%)، سزکویی ترپن های هیدروکربنه (51/0%) و الکل های غیرترپن است (65/0%). در نهایت، از اسانس دره دیز جلفا ، در مجموع 18 ترکیب شناسایی شد و ترکیبات آلی فرار عمده آن، مونوترپن های اکسیژنه (95/60%)، سزکویی ترپن های اکسیژنه (63/1%) و دیگر ترکیبات (24/35%) بودند. مقایسه نمونه ها با یکدیگر، نوع و میزان ترکیبات آلی فرار در جمعیت های دو گونه درمنه معطر و درمنه سنبله ای نسبتا متنوع بودند. به هر حال عمده ترین ترکیبات آلی فرار هر دو گونه کامفور، 1و8- سینئول، آلفا- توجون و بتا- توجون هستند.
رضا محمدیان غلامرضا دهقان
مریم گلی سهندی (salvia sahendica boiss. & buhse) از گونه های اندمیک ایران است که به فراوانی در منطقه شمال غرب کشور به ویژه نواحی نزدیک کوه سهند دیده می شود. که استفاده های غذایی دارویی از اندام های هوایی آن گزارش شده است. تنوع کمی و کیفی در اسانس و ترکیبات و فعالیت زیستی عصاره گیاهان بستگی به بخش مورد استفاده از گیاه، مرحله نموی، زمان برداشت و همچنین فاکتور های مختلف کلیماتیک، ادافیک و جغرافیایی منطقه رویش گیاه دارد. در این مطالعه، تغییرات کمی و کیفی اسانس، همچنین فعالیت زیستی عصاره متانولی s. sahendica boiss. & buhse در مراحل مختلف رشد و نمو (فاز رویشی ، فاز گل دهی و فاز تولید بذر)، مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. بدین منظور، بخش های هوایی نمونه گیاهی در سه مرحله نموی در ماه های اردیبهشت، خرداد و تیر 1391 از نزدیکی شهر تبریز جمع آوری گردید. بعد از اسانس گیری و آنالیز اسانسها، مشخص شد که تفاوتهای کمی و کیفی در اسانس سه مرحله نموی دیده می شود. بطوری که بازده اسانس ها برای مراحل رویشی، گلدهی و تولید بذر، به ترتیب به صورت 47/1، 87/1 و 59/1 درصد (حجمی-وزنی) به دست آمد. مونوترپن های هیدروکربنه بیشترین مولکول های اسانس هر سه مرحله و ترکیبات عمده اسانس ها را آلفا-پاینن (14.20-15.09درصد) وبتا-پاینن (11.42-12.63درصد) و بای سیکلوجرماکرن(7.83-15.75درصد) تشکیل می دهند. برخی از ترکیبات در اسانس هر سه مرحله، البته با تغییراتی و برخی ترکیبات فقط در یک یا دو مرحله دیده می شود. بعلاوه میزان مونوترپن های هیدروکربنه و اکسیژنه و ترکیبات فنلی اسانس ها به ترتیب افزایش و سزکوئی ترپن های هیدروکربنه و اکسیژنه کاهش می یابند. چهار نوع مطالعه، شامل تعیین مقدار فنل تام (tpc)، فلاونوئید تام (tfc)، قدرت آنتی اکسیدانی (frap) و قدرت مهار رادیکال dpph روی عصاره متانولی سه مرحله نموی انجام گرفت و مشخص شد که تفاوت در هر چهار نوع تست مورد مطالعه در عصاره سه مرحله وجود دارد. tpc با تغییرات (23/0-13/0 میلی مول گالیک اسید بر میلی گرم عصاره)، tfc با تغییرات (53/5-12/3 میلی مول کرستین بر میلی گرم عصاره) و قدرت رادیکال زدایی dpph با ic50 (2/79-4.47)، در عصاره مرحله رویشی کمترین و در مرحله تولید بذر بیشترین مقدار را دارد. میزان خاصیت آنتی اکسیدانی (frap valu)، در عصاره مرحله رویشی کمترین میزان (1/10 میلی مول feso4 بر میلی گرم عصاره) خود را دارد و در مرحله گلدهی (27/21 میلی مول feso4 بر میلی گرم عصاره) به حداکثر می رسد. و دوباره در مرحله تولید بذر (7/18 میلی مول feso4 بر میلی گرم عصاره) کاهش می یابد.
بهزاد نژاداسدآقباش غلامرضا دهقان
جنس ساتورجا ?? گونه در ایران دارد و مرزه نامیده می شود. این جنس متعلق به خانواده ی نعناع می باشد. گونه های satureja macrantha و satureja spicigera در ایران گسترش دارند. ترکیبات فرار شامل ترکیباتی همچون مونوترپن ها، سزکوئی ترپن ها، ترکیبات آروماتیک و آلیفاتیک هستند. تنوع کمی و کیفی و نیز فعالیت زیستی موجود در ترکیبات اسانس گیاهان معمولا تحت تأثیر فاکتور های خارجی همچون خاک و آب و هوا قرار می گیرند. هدف از این مطالعه، تعیین مقدار و شناسایی ترکیبات اسانس موجود در چهار جمعیت از گونه ی satureja macrantha در شمال-غرب ایران و مقایسه ی اثرات زیستگاه و آب و هوا روی تغییرات کمی و کیفی آن ها بوده است. بدین منظور سرشاخه های نمونه های گیاهی این گونه از چهار منطقه ی مختلف موجود در شمال-غرب ایران جمع آوری شد. نمونه ها خشک شده و پودر آن ها تهیه و به روش تقطیر با آب توسط دستگاه کلونجر در زمان سه ساعت اسانس گیری شدند. اسانس حاصل نیز قبل از نگهداری در یخچال، توسط سولفات سدیم آبگیری گردید. محتوی اسانس به کمک دستگاه کروماتوگرافی گازی متصل به آشکارساز جرمی (gc/ms) مورد آنالیز قرار گرفت. کروماتوگرام های حاصل از آنالیز، بررسی گردیده و جزئیات کمی و کیفی اسانس جمعیت ها با کتابخانه دیجیتال willey بررسی شد و با توجه به شاخص های زمان های بازداری (rt)، اندیکس کواتز (ki) و مقایسه طیف جرمی ترکیبات جدا شده با ترکیبات موجود در متون علمی، اجزای اسانس شناسایی شدند. ترکیبات شیمیایی اسانس چهار جمعیت این گونه دارای مقدار بالایی از مونوترپن (اکسیژنه و هیدروکربنه) بودند. کارواکرول، تیمول، پاراسیمن و گاماترپینن بعنوان ترکیبات عمده ی این چهار جمعیت را تشکیل می دهند. ترکیب شیمیایی عمده ی این گونه در اسانس جمعیت مرند و کلیبر کارواکرول (??/??% و ??/??%) بود. در مقابل تیمول و پی سیمن (??/??% و ??/??%) ترکیبات عمده ی دو جمعیت دیگر (خداآفرین و ارسباران) محسوب می شدند.
حمیده بخشایشان اقدم یحیی صالحی لیسار
یکی از مهم ترین اندرکنش¬های بین گیاهان، اثرات آللوپاتی می¬باشد. این پدیده از طریق تولید و ترشح ترکیبات خاصی به محیط پیرامون موسوم به آللوکمیکال¬ها میسر می¬گردد. این ترکیبات زیر مجموعه ای از متابولیت¬های ثانویه هستند و نشان ویژه¬ی گونه و بافت می¬باشند. مبحث آللوپاتی به طور ویژه در زراعت اصولی و کشاورزی پیشرفته موضوع بحث است و اثرات آللوپاتیک به عنوان فاکتوری مهم در گردش زراعی و هم چنین کشت دوم مد نظر قرار می¬گیرند. علف¬های هرز گیاهانی با پتانسیل دگرآسیبی بالا می¬باشند که می¬توانند موجب کاهش عملکرد در زمین¬های زراعی به واسطه¬ی رقابت و دگرآسیبی شوند. تاج خروس وحشی رایج ترین علف هرز در ایران به ویژه منطقه¬ی آذربایجان با اثرات آللوپاتیک شناخته شده می¬باشد. یکی از روش¬های حذف علف¬های هرز از مزارع، استفاده از علف کش¬ها می¬باشد. از آنجائیکه تاج خروس وحشی به انواع مختلفی از علف کش¬ها مقاومت نشان می¬دهد و نیز استفاده از علف کش¬ها نزول کیفیت محصولات زراعی را به دنبال دارد. کشت گیاهان مقاوم به دگرآسیبی تاج خروس وحشی در اراضی مستعد به هجوم این علف هرز می¬تواند افت عملکرد محصول را کاهش دهد. از این رو شناخت گیاهان حساس و مقاوم به دگرآسیبی تاج خروس وحشی می¬تواند روش امیدوار کننده¬ای برای مقابله با این علف هرز باشد. این پژوهش با هدف تعیین حساس ترین و مقاوم ترین گونه¬ها از بین گونه¬های زراعی پیاز، کلزا، خیار، آفتاب گردان، جو، یونجه، لوبیا قرمز، لوبیا سفید، گندم و ذرت نسبت به ترکیبات تاج خروس وحشی و سپس بررسی سازوکارهای فیزیولوژیکی این تاثیرات در دو گونه¬ی ¬حساس و مقاوم انجام گرفت. مرحله¬ی اول با کشت 10 گونه¬ی زراعی بر روی کاغذ صافی با غلظت¬های 0، 5 و 10% از آبشویه¬ی تاج خروس وحشی انجام گرفت و دو گونه¬ی خیار و گندم به ترتیب به عنوان گونه¬ی حساس و مقاوم بر مبنای جوانه زنی و پارامتر¬های رشدی گیاهان انتخاب گردید. نتایج این بخش از آزمایش ارتباط بین گونه¬ی گیاهی و غلظت آبشویه را با اثرات آللوپاتیکی تاج خروس وحشی منعکس ساخت. مرحله¬ی دوم با دو گونه¬ی غربال شده از مرحله¬ی قبل به صورت کشت گلخانه¬ای بر روی بستر جامد (پرلیت) با غلظت¬های 0 و 25/0% از آبشویه دنبال شد و اثرات فیزیولوژیک ترکیبات آللی تاج خروس وحشی بر روی دو گونه¬ی حساس و مقاوم نیز مطالعه گردید. تاثیرات آللوپاتیک تاج خروس وحشی بر روی خیار و گندم در تمامی پارامتر¬های رشدی و فیزیولوژیکی مطالعه شده در این مرحله مشاهده گشت. مهم ترین تاثیرات آبشویه¬ی تاج خروس وحشی را در ایجاد تنش اکسیداتیو، تغییر پارامتر¬های فتوسنتزی، تغییر میزان رنگیزه¬های فتوسنتزی و غلظت پروتئین کل و همچنین اختلال در تمامیت غشا می¬توان دانست که به تبع آن¬ها کاهش رشد و بیومس نیز در گیاهان تحت تیمار مشاهده گشت. در نهایت این مطالعه نشان داد که در بین گیاهان بررسی شده گندم مناسب ترین گونه برای کشت در اراضی تحت هجوم تاج خروس وحشی می¬باشد.
الهام رخشائی روح اله متفکر آزاد
دگرآسیبی یکی از مهم ترین روش های تاثیر گیاهان بر روی یکدیگر می باشد که به صورت اثرات مفید یا مضر یک گیاه بر روی گیاه دیگر از طریق آزادسازی ترکیبات بیوشیمیایی موسوم به آللوکمیکال ها تعریف می گردد. آللوکمیکال ها از متابولبت های ثانوی گیاهی هستند و پس از آزاد شدن در فرآیندهای متابولیسمی، فیزیولوژیک، رشدی، نموی و مورفولوژیک گیاه گیرنده تاثیر می-گذارند. علف های هرز دارای اثرات دگرآسیبی شناخته شده بوده و گیاهان زراعی در شرایط مزرعه ای معمولا در معرض اثرات دگرآسیبی چندین گونه علف هرز قرار می گیرند که در این وضعیت تفکیک اثرات هریک از آنها امکان پذیر نمی باشد. این احتمال نیز وجود دارد که اثرات دگرآسیبی ناشی از حضور توامان چندین گونه ی گیاهی متفاوت از حضور هریک از آن ها باشد. polygonum aviculare (علف هفت بند)، setaria sp. و tribulus terrestris(خارخسک) از جمله علف های هرز شناخته شده ی مزارع گندم هستند که گاه به تنهایی، و گاهی به صورت توام با یکدیگر در مزارع رویش می یابند. این پژوهش با هدف بررسی و مقایسه ی اثرات دگرآسیبی این سه گونه روی جوانه زنی و رشد دانه رست های گندم در کشت در پتری و کشت گیاه کامل در محیط رشد هیدروپونیک، و سپس بررسی اثر توامان آن ها انجام شده است.
لیلا اسلامی باروق مصطفی ولیزاده
چکیده ندارد.