نام پژوهشگر: حسن یوسف زاده
حسن یوسف زاده ابراهیم فیاض
با بررسی مفهومی ارتباط میان فرهنگی در یک شبکه مفهومی به این نکته تاکید شد که ارتباط میان فرهنگی به ارتباط میان افرادی اطلاق می شود که به دو فرهنگ تعلق دارند. قرارگرفتن در دو جغرافیای فرهنگی سبب می شود دو طرفِ ارتباط در فهم همدیگر با دشواری مواجه گردند. بنابراین چیزی که بیش از همه در ارتباط میان فرهنگی با اهمیت می شود، تمایز فرهنگی است. تمایز فرهنگی ممکن است از زبان، قومیت، نژاد یا جغرافیای سیاسی ناشی گردد؛ اما بررسی ها نشان داد که می توان دین را مهم ترین عامل تمایز فرهنگی تلقی کرد. این نگاه در رویکرد اسلامی به ارتباطات میان فرهنگی پررنگ تر می شود. در این صورت چنانچه یک طرفِ ارتباط «مسلمان» باشد، ارتباط میان فرهنگی به ارتباط مسلمان با غیرمسلمان اطلاق می گردد و عواملی همچون زبان، قومیت و نژاد و جغرافیا کمرنگ می گردند. به خصوص این که دین به طور عامدانه تلاش دارد مرزهای عقیدتی را برجسته و دیگر مرزها را نادیده بگیرد. الگوی ارتباط میان فرهنگی در اسلام رویکردی هنجاری و ارزشی به ارتباطات میان فرهنگی است. تتبع ادبیات موجود درباره الگو نشان داد که دست کم شش تلقی از الگو وجود دارد لکن هیچ کدام از آنها به تنهایی در این پژوهش مطمح نظر نیستند. الگوی ارتباط میان فرهنگی ترسیم چارچوب کنش میان فرهنگی از نگاه اسلامی است. چارچوب کنش میان فرهنگی بر پایه شش اصل مستخرج از آموزه های اسلامی استوار است. در پاسخ به این پرسش اصلی که «دین اسلام چه الگویی برای ارتباطات میان فرهنگی ارائه می دهد» و از آنجا که در پژوهش پیش رو تلاش شده به مسائل موجود در این عرصه نیز توجه شود، «روش مقایسه ای نامتوازن پیوسته» به عنوان رویکرد کلی در پیش گرفته شد. در حاشیه این رویکرد، از ظرفیت روش های تحلیل محتوای کیفی(از جمله: حوزه معنایی، تحلیل مضمون، تفسیری و اجتهادی) برای فهم مطلوبیت ها و نیز استخراج اصول حاکم بر ارتباط میان فرهنگی استفاده شد. حاصل بحث آن است که الگوی ارتباط میان فرهنگی، الگویی هنجاری است و کنشی که با الهام از این الگو صورت گیرد، کنش دعوتی نام می گیرد. کنش دعوتی گفتگوی مبتنی بر حکمت با هدف دعوت به راه خداست که در قالب مشترکات ادیان، فطرت بشری و نیز دین اسلام تجلی می یابد. کلیدواژه: ارتباط میان فرهنگی، الگوی ارتباط میان فرهنگی، کنش میان فرهنگی، کنش دعوتی، نظام ارتباطی