نام پژوهشگر: مهراب صادق نیا
شبیه حیدر حیدری رضا الهی منش
این پایان نامه تحت عنوان «علایم آخرالزمان در اسلام و مسیحیت» تدوین شده است و دارای شش فصل می باشد. در فصل اول: خود درباره زمان و آخرالزمان، مراد از آخرالزمان و مفهوم آخرالزمان در اسلام و مسیحیت، بحث شده است. فصل دوم: این فصل به عنوان، منجی موعود در قرآن و عهدین است که (الف) آن منجی موعود در قرآن است که از بعضی از آیات قرآنی استفاده شده است و (ب) آن عهد عتیق (تورات) و (ج) آن عهد جدید است که کلماتی و آیاتی درباره منجی موعود بکار رفته و اشاره ای دارد. فصل سوم: به نام مهدی باوری در اهل سنت است که در این فصل (الف) به عنوان باور رایج اهل سنت به مهدویت است و روایات اهل سنت آورده شده و بعضی از روایات مورد نقد و بررسی قرار گرفته و (ب) در مورد بعضی از فرقه های اهل سنت است. فصل چهارم: به عنوان مهدویت و تشیع است که در این فصل اکثر فرقه های شیعی بحث شده است و بالاخص فرقه اثناعشره بحث شده است. فصل پنجم: در این فصل درباره علایم آخرالزمان بحث شده و این فصل هم دو بخش دارد که یکی از آنها علایم آخرالزمان در اسلام و دیگری علایم آخرالزمان در مسیحیت است و درباره فرقه های مسیحی (منجی باوری نزد کاتولیک، پروستان و ارتدوکس) که اینان درباره منجی باوری چه اعتقادی دارند، مورد بحث قرار گرفته است. فصل ششم: در این فصل مفهوم آخرالزمان در اسلام و مسیحیت است که این دو دین بزرگ دنیا از آخرالزمان چه تصوری دارند که آیا آخرالزمان همان ظهور منجی موعود است یا مراد از این، روز قیامت است. هدف: هدف بنده از این عنوان این است که شخصیت منجی عالم بشریت که اکثر ادیان عالم بر او اعتقاد دارند، بیشتر در دل های جوانان منعکس گردد و از خداوند منان می خواهم که این آخرین تحقیق نباشد بلکه راه ذهن بنده که بسته بود باز شود تا بنده بتواند که گام بهتری در راه مقدس بردارم و نحوه های گوناگونی به امام زمان4 خدمت کنم.
مهراب صادق نیا حسن سرایی
مرگ بحرانی ترین مسئله در تمام مذاهب است. بشر مجبور است در زیر سایه ی مرگ زندگی کند و همواره از آن بیمناک باشد. مرگ و زندگی جز آن که دو روی یک سکه اند پیوند عمیق تری نیز دارند: زندگی به واسطه ی مرگ رویّه می یابد. زندگی و مرگ به هم وابسته اند، نه از آن حیث که هر مفهومی با ضد خود پیوند دارد؛ بلکه از حیث وجودی هم میان این مفهوم پیوندهای عمیقی هست. هم مرگ و هم زندگی با هم وجود دارند. نه این که یکی پس از دیگری باشد. این دو نیازمند یکدیگراند تا آنجا که آگاهی از یکی به آگاهی از دیگری اشاره دارد. مرگ همواره زیر پوست زندگی جریان دارد و بر تجربه ی رفتار آدمی و اندیشه اش تأثیر فراوان می گذارد. زندگی نمی تواند بدون مرگ وجود داشته باشد، خواه آن ها غریضه های متضادی باشند و یا صورت دوگانه ای از اندیشه. زندگی دقیقاً درک همین موضوع است که « ما می میریم». ادیان تعاریف گوناگونی از مرگ دارند، بسته به دوری و نزدیکی این تعاریف کارکردهای مرگ در این جوامع متفاوت خواهند بود. در مسیحیت و اسلام دو تعریف ناهمگن از مرگ ارایه شده است به همین دلیل در این دو جامعه کارکردهای مختلفی برای مرگ پیش بینی می شود و در نتیجه زندگی معنای مختلفی می یابد. گرچه در هر دو جامعه: آگاهی، فرجام بخشی، هدف و جهت دهی، ارزش دهی مبنائی و کیفی، کنترل، احساس مسئولیت، افزایش تراکم اخلاقی، نزدیکی به حوزه ی قدسی، افزایش آستانه ی بردباری، کاهش آستانه ی لذّت بردن، توجیه-کنندگی، یکسان سازی انسان ها، و ... از کارکردهای مشترک مرگ در این دو جامعه هستند؛ ولی معنایی که مرگ به زندگی این دو جامعه دینی می دهد متفاوت است. هر چه از معنای فیزیکی مرگ فاصله می گرفتیم و به معنای فرهنگی و دینی آن نزدیک می شدیم این اختلافات بیشتر می شد. به همین دلیل در میان مصاحبه شوندگان هر دو گروه، کنشگران عادی که معنایی کمتر الاهیاتی از مرگ داشتند، از کارکردهای مشابهی سخن می گفتند؛ در حالی-که گروه دوم از مصاحبه شوندگان که اطلاع رسانان کلیدی بودند و آگاهی بیشتری از معنای الاهیاتی مرگ داشتند، هم مرگ را متفاوت معنا ی کردند و هم کارکردهای تا اندازه ای غیر هم برای آن بر می شمردند. در میان هر دو گروه کارکردهای الاهیاتی و غیر الاهیاتی مورد اشاره است. هرچه از سطح کارکردهای غیرالاهیاتی فاصله می گیریم و به سمت کارکردهای این جهانی می رسیم میزان مشابهت این دو گروه افزایش می یابد.
حسن تلکابادی آرانی مهراب صادق نیا
موضوع تحقیق پیرامون شاخصه های جامعه اخلاقی در اسلام و مسیحیت است ؛ که در آن، ارزش های اخلاقی در حوزه رابطه انسان با انسان های دیگر ارزیابی می شود. شاخصه هایی که وجود یا عدم آنها در هر جامعه ای ، اخلاق آن جامعه را، به سوی تعالی یا سقوط اخلاقی سوق می دهد. تلاش این نوشتار ، تطبیق اخلاق متن با اخلاق جامعه مطلوب، و استحصال مهمترین شاخصه های چنین جامعه ای است.ساختار بحث، بر دو محور مبانی اخلاق و شاخصه های جامعه اخلاقی، در دو دین اسلام و مسیحیت می پردازد. محور اول به تشریح علل و عوامل ارزشهای اخلاقی و لایه های اخلاقی و راهکارهای اخلاقی مشترک، در قرآن و کتاب مقدس می پردازد. عوامل مشترک ارزشهای اخلاقی ؛ به معرفت و محبت و ایمان ، و در بخش لایه های اخلاقی ؛ به اخلاق بندگی، اخلاق فردی، اخلاق اجتماعی و اخلاق زیستی و در بخش راهکارهای اخلاقی؛ به التفات به حضور و نظارت خدا ، باطن گرایی، آخرت گرایی، و پرهیز از عوامل انحطاط و سقوط اخلاقی اشاره خواهیم کرد. با تکیه و توجه به این مبانی ، در فصل بعد وارد محور اصلی تحقیق می شویم ، که شامل شاخصه های جامعه اخلاقی در متن قرآن و کتاب مقدس است. مانند خدامحوری، امربه معروف ونهی از منکر ، رعایت حقوق ، مدارا ، اخوت ، عفت عمومی، عدالت اجتماعی، آداب اجتماعی می باشد. و با تحلیل و مقایسه محتوایی و تطبیقی و کمی و کیفی هر شاخص به این نتیجه رسیدیم که ؛ دین اسلام و مسیحیت، شاخصه های اخلاقی همسووهمگرا در این زمینه ها دارند. و این خود ، برای رسیدن به یک اجماع و گفتمان اخلاقی واحد در جامعه اخلاقی ادیان ابراهیمی کافی خواهد بود. روش تحقیق در این پژوهش ، تحلیل محتوایی و تبیینی بوده است که به صورت دقیق و موشکافانه آیه به آیه قرآن و متون عهدین، با تدبر و تامل در معانی آن به صورت مستقیم و غیر مستقیم به مشترکاتی در حوزه ی ارزشهای اجتماعی ادیان می پردازد . و در تحلیل محتوایی از تفسیر مدرن استفاده نشده است؛ و ملاک تفسیر سنتی از محتوی بوده است. پیشنهاد تحقیق می توان این باشد که بهترین گزینه برای گفتگوی ادیان ابراهیمی ، تکیه به شاخصه های مشترک اخلاقی در متون مقدس می باشد.
سعیده معین نجف آبادی غلامرضا بهروزلک
چکیده ندارد.