نام پژوهشگر: زینب موسوی
زینب موسوی عزت الله سام آرام
پژوهش حاضر به منظور بررسی میزان کیفیت زندگی معلولین جسمی- حرکتی استفاده کننده از آموزش های حرفه آموزی در مجتمع آموزشی رعد غرب در سال 1388 انجام شده است. هدف از آن کسب شناخت نسبت به میزان کیفیت زندگی معلولین جسمی- حرکتی استفاده کننده از آموزش های حرفه آموزی بر اساس شاخص های موردنظر محقق(میزان بر آرده شدن نیاز های فردی، میزان دسترسی به منابع وامکانات اجتماعی وآموزشی، میزان بهبود روابط اجتماعی(با خود واطرافیان)، میزان دستیابی به شغل مناسب در آینده) می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه¬ی معلولین جسمی- حرکتی است، که در سال 1388 در حال استفاده از آموزش های حرفه آموزی در مجتمع آموزشی رعد غرب می باشند، که این تعداد طی مدت زمان پرسشگری محقق 147 نفر می باشد، بنابر این به علت محدود بودن تعداد جامعه آماری، در این پژوهش از روش نمونه گیری خاصی استفاده نشده از اینروکل جامعه آماری مورد بررسی قرار گرفته است. روش تحقیق در این پژوهش، پیمایشی بوده وجمع آوری اطلاعات از طریق پرسشنامه¬ی ساخت یافته صورت گرفته است. محقق با استفاده از نرم افزار آماری spss به تجزیه وتحلیل اطلاعات پرداخته است وبا کمک معادله رگرسیون خطی ساده مشخص گردید که 0.373 از واریانس میزان کیفیت زندگی به وسیله¬ی شاخص های مطرح شده در بالا تبیین می شود. در پایان نتایج حاصل از این پژوهش به قرار زیر است: -از دیدگاه کار آموزان بین میزان بر آورده شدن نیاز های فردی و میزان کیفیت زندگی آنها رابطه معنی دار وجود دارد. -از دیدگاه کار آموزان بین دسترسی به منابع وامکانات اجتماعی وآموزشی ومیزان کیفیت زندگی آنها رابطه معنی دار وجود ندارد. - از دیدگاه کار آموزان بین میزان بهبود روابط اجتماعی (با خود واطرافیان) ومیزان کیفیت زندگی آنها رابطه معنی دار وجود دارد. - از دیدگاه کار آموزان بین میزان دستیابی به شغل مناسب در آینده ومیزان کیفیت زندگی آنها رابطه معنی دار وجود ندارئد.
زینب موسوی محمود جلالی
بزه دیدگان گاهی نسبت به بزه کاران و دیگر عوامل موثر در وقوع بزه از توجه و حمایت کمتری برخوردار بوده اند و جز در سال های اخیر در حقوق بین الملل کیفری به طور جدی مورد توجه واقع نشده اند. از سال 1960 به تدریج در برخی از کشورها انجمن های حمایتی از بزه دیدگان تشکیل گردیده و اکنون رشته ای از حقوق تحت عنوان حقوق بین الملل کیفری ِحمایت از بزه دیدگان در حال شکل گیری است. بزه دیدگان تروریسم نیز همچون دیگر بزه دیدگان و شاید بیشتر از آنان با خلاء عدم حمایت مواجهند. این در حالی است که آسیب های وارد بر بزه دیدگان تروریسم و خسارات مادی و معنوی که بر آنان وارد می شود به دلیل ویژگی های جرم «تروریسم» بسیار گسترده تر از سایر جرایم است. حمایت از بزه دیدگان جرایم تروریستی قبل از هرچیز مستلزم شناخت بزه دیده، انواع بزه دیدگان و بررسی حمایت هایی است که در حقوق بین الملل و اسناد بزه دیده شناسی از این افراد صورت گرفته است. روش های جبران خسارت در حقوق بین الملل الهام گرفته از اصول مسئولیت مدنی است و در بسیاری از موارد مشابهت هایی بین این دو وجود دارد . تروریسم جرمی است که در طول تاریخ بسیار رخ داده و افراد بسیاری در نتیجه آن آسیب دیده اند. کشورها سال هاست که در نشست ها و جلسات مختلف در جستجوی تعریف اجماعی از این جرم هستند. هدف این تحقیق تبیین حمایت های موجود در حقوق بین الملل کیفری برای بزه دیدگان جرایم تروریستی و نیز تبیین راهکارهای حمایت موثرتر از آنها می باشد. در راستای این هدف به بررسی برخی اسناد بین المللی و اسناد اتحادیه اروپا و سازمان کنفرانس اسلامی پرداخته شده است. بزه دیدگان تروریسم تنها در چند سند محدود به صورت مختصر مورد حمایت واقع شده اند. در این اسناد حمایت مادی و جبران خسارت بزه دیدگان بیشتر از سایر حمایت ها مورد توجه قرار گرفته است. علاوه بر اسناد بین المللی برخی از کشورها روش هایی را برای جبران خسارت بزه دیدگان تروریسم در قوانین داخلی پیش بینی نموده اند. آمریکا، فرانسه، ایتالیا، یونان، اسپانیا، ترکیه و روسیه از جمله این کشورها هستند. در زمینه حمایت از بزه دیدگان تروریسم در مواردی حقوق داخلی بر حقوق بین الملل پیشی گرفته است و در برخی موارد نیز هنوز پیشرفت های حقوق بین الملل در این زمینه در قوانین داخلی وارد نشده است. در حقوق ایران «تروریسم» به طور خاص جرم انگاری نشده است و در مورد حمایت از بزه دیدگان این جرم نیز تمهیدی در نظر گرفته نشده است هرچند که بزه دیدگان این جرم می توانند مشمول برخی از مقررات پراکنده موجود در زمینه حمایت از بزه دیدگان قرار گیرند و در سال های اخیر پیشرفت هایی در این زمینه صورت گرفته است.
زینب موسوی مختار ابراهیمی
این پژوهش، دو متن مادر، یعنی اوستا و شاهنامه را که از نظر حضور شخصیّت ها با هم شباهت دارند، مورد بحث تطبیقی قرار داده است. در این بررسی تطبیقی، شخصیّت های اسطوره ای اوستا، در مقایسه با شاهنامه ی حکیم فردوسی، بررسی و تحلیل شده است. پژوهشگر در این بررسی و تحلیل، ناهمانندی ها و همانندی های روایت ها را با هم سنجیده و میزان، نوع تحوّل و دگردیسی شخصیّت ها را توضیح داده و توصیف کرده است. در همین راستا، پژوهشگر بر آن بوده است که با ارائه ی نمونه هایی از دو متن اوستا و شاهنامه، مخاطب خود را به اقتضای متن، با توجه به تأثیر میزان مسایل زمانی از جمله مسایل فرهنگی، اجتماعی ودینی توجه دهد. در همین زمینه از آثار دیگری که به نوعی با اوستا وشاهنامه رابطه ای داشته و حکم مکمّل یافته اند، بهره برده است. شخصیّت های اوستا که در هاله ای از اسطوره و تاریخ ظهور پیدا کرده اند، هنگامی که از مرحله ی زمان اسطوره ای به تاریخ پای می گذارند، به اقتضای مسایل اجتماعی و فرهنگی و دیگر مسایل،چهره ای متناسب با روزگار می یابند. با این دگرگونی زمان همواره ارتباط خود را با مخاطبشان زنده و پویا نگه می دارند؛ چراکه این شخصیّت ها که روایتی خارق العاده دارند، در روایت شاهنامه، عقلانی تر گشته و از آن هاله ای اسطوره ای فاصله گرفته اند؛ بنابراین در سیرتحوّل شخصیّت های اسطوره ای، صحنه ی نبرد میان نیکی و بدی هم چنان گسترده است؛ با این تفاوت که شخصیّت های دو سوی این نبرد، از نظر ویژگی های فوق انسانی و انسانی متفاوت می گردند.
زهرا کاظم نادی ورنوسفادرانی زهرا کلانتر کهدمی
در این تحقیق، مطالعات ارتباط کمی ساختار – خاصیت با استفاده از شبکه ی عصبی مصنوعی برای پیش بینی ضریب تراکم پذیری همدمای ترکیبات آلی مختلف به کار گرفته شده است. سری داده ها شامل ضریب تراکم پذیری همدمای 56 ترکیب در دما و فشارهای مختلف است که مجموعاً 4297 نقطه داده را تشکیل می دهد. برای انتخاب توصیف کننده های بهینه از دو روش رگرسیون مرحله ای (sr) و راهبرد cdfs استفاده شد. سپس مدل سازی به وسیله ی شبکه ی عصبی مصنوعی انجام گرفت و پس از بهینه سازی و آموزش شبکه، مدل حاصل برای پیش بینی ضریب تراکم پذیری همدمای 7 ترکیب سری تست که در هیچ یک از مراحل مدل سازی دخالت نداشته اند، به کار گرفته شد. مقایسه ی دو مدل حاصل از رگرسیون مرحله ای و راهبرد cdfs نشان داد که مدل به دست آمده از cdfs تعداد توصیف کننده ی کمتر و قدرت پیش بینی بالاتری دارد. میانگین مربعات خطای سری تست توسط مدل های sr-ann و cdfs-ann به ترتیب 4456/0 و 3012/0 به دست آمد. در مرحله ی بعد، شبکه ی عصبی مصنوعی به همراه روش سهم گروه (gcm) برای پیش بینی ضریب تراکم پذیری همدمای ترکیبات سری تست به کار گرفته شد. در این مدل سازی تعداد گروه-های تشکیل دهنده ی هر ترکیب و دو متغیر دما و فشار به عنوان متغیرهای ورودی شبکه ی عصبی در نظر گرفته شدند. میانگین مربعات خطای حاصل از این روش 2303/0 به دست آمد که نشان-دهنده ی برتری روش gcm-ann نسبت به دو روش sr-ann و cdfs-ann می باشد.
زینب موسوی علی سلیمی
چکیده أمل دنقل و مهدی اخوان ثالث، شاعران متعهّد و مبارزی هستند که در زمانه ای پر از ظلم و آشوب می زیستند. اوضاع آشفته ی مصر و ایران، این دو شاعر را به سوی ادبیّات اعتراض سوق داد و از آن ها شاعرانی مبارز ساخت که هنر خود را وسیله ای برای مبارزه و پاسداری از سرزمینشان قرار دادند. بررسی تطبیقی دیوان آن ها نشان می دهد که شرایط اجتماعی و سیاسی موجب گردید که در سروده های آن ها همانندی های زیادی دیده شود. معضلاتی همچون فقر، جهل، کم رنگ شدن ارزش های معنوی و رواج فساد در جامعه، روح بلند آن ها را به خشم و درد آورد و آن ها را بر آن داشت تا قلم خود را در خدمت بیداری و هوشیاری مردم و احیای ارزش های اخلاقی، برای نجات جامعه ی خود قرار دهند. قلب هر دو شاعر لبریز از عشق به وطن بود. آن ها در سروده های خود بر استعمار بیگانگان و رهبران نالایق سرزمین خود شوریدند و با دمیدن روح اعتراض در کالبد کلمات، مردم را به همبستگی و مبارزه فراخواندند. با این تفاوت که اخوان ثالث در اشعار اعتراضی خود بیشتر از أمل دنقل از نماد بهره گرفته است. این دو شاعر به میراث گذشته ملّت های خود عشق می ورزیدند. أمل دنقل پس از شکست 1967م، اعراب در برابر اسرائیل، و اخوان ثالث پس از شکست نهضت ملّی و کودتای 28 مرداد 1332هـ .ش، به طور گسترده به میراث گذشته رجوع کردند. آن ها بازگشت به میراث گذشته را از یک سو، تسکینی برای دردهای التیام نیافته ی خود پس از شکست دانستند و از سوی دیگر، این میراث را در خدمت انتقال بهتر اندیشه ها و عقاید مبارزه جویانه و بیدارگرانه ی خود قرار دادند؛ تعلّق خاطر بسیار این دو شاعر به میراث گذشته، دمیدن روح زندگی در کالبد میراث کهن و غبارزدایی از آن و نوآوری متّکی بر سنّت از ویژگی های مهمّ این دو شاعر است که آن ها را در میان شاعران هم عصرشان متمایز و برجسته ساخته است. با این تفاوت که أمل دنقل در سروده های خود از اساطیر و شخصیّت-های تاریخی عربی، مصری، یونانی و بابلی بهره برده است؛ امّا اخوان ثالث تنها به اساطیر ایران باستان نظر داشته است و تجلّی اساطیر غیرایرانی در اشعار او بسیار اندک است. کلیدواژگان: أمل دنقل، اخوان ثالث، شعر اعتراض، میراث گذشته، ادبیّات تطبیقی.
زینب موسوی منصور سراج
درحل مسائل برنامه ریزی هندسی با پارامترهای دقیق روشهای کارآمدی وجوددارد.اما از آنجائیکه دردنیای واقعی،پارامترهای مسئله همواره اعداددقیق نیستند،بایدروشهایی معرفی کردکه قادر به حل این گونه مسائل باشند. بسیاری از کاربردهای برنامه ریزی هندسی در مسائل طراحی مهندسی می باشد؛ که اغلب در این مسائل، پارامترهای مسئله، نادقیق هستند. می خواهیم روشی جهت حل مسائل برنامه ریزی هندسی با پارامترهای بازه ای راموردبررسی قراردهیم.اگر پارامترها در یک مسئله، بازه ای باشند؛ در اینصورت مقدار تابع هدف نیز بازه ای خواهد بود. هدف این رساله، بدست آوردن مقدار تابع هدف در مسائل برنامه ریزی هندسی بازه ای است که توان های متغیرهای تصمیم در تابع هدف، هزینه ها، ضرایب قیود و همچنین منابع، اعداد بازه ای باشند. ابتدا مسئله برنامه ریزی هندسی بازه ای را به یک زوج برنامه ریزی ریاضی دو سطحی تبدیل کرده و سپس براساس قضیه دو گانی، زوج برنامه ریزی ریاضی دو سطحی را به یک زوج برنامه ریزی هندسی متعارف تبدیل می کنیم و کران های بالا و پایین مقدار تابع هدف را با حل این زوج برنامه ریزی هندسی
زینب موسوی مختار ابراهیمی
نام خانوادگی: موسوی نام: زینب عنوان پایان نامه: مقایسه ی شخصیّت های اساطیری اوستا و شاهنامه استاد راهنما: جناب آقای دکتر مختار ابراهیمی درجه ی تحصیلی: کارشناسی ارشد رشته: زبان و ادبیات فارسی گرایش: ------ محل تحصیل (دانشگاه): شهید چمران اهواز دانشکده: ادبیات و علوم انسانی تاریخ فارغ التحصیلی: 24/7/1391 تعداد صفحه: کلید واژه: اسطوره، حماسه، اوستا، شاهنامه، شخصیّت چکیده این پژوهش، دو متن مادر، یعنی اوستا و شاهنامه را که از نظر حضور شخصیّت ها با هم شباهت دارند، مورد بحث تطبیقی قرار داده است. در این بررسی تطبیقی، شخصیّت های اسطوره ای اوستا، در مقایسه با شاهنامه ی حکیم فردوسی، بررسی و تحلیل شده است. پژوهشگر در این بررسی و تحلیل، ناهمانندی ها و همانندی های روایت ها را با هم سنجیده و میزان، نوع تحوّل و دگردیسی شخصیّت ها را توضیح داده و توصیف کرده است. در همین راستا، پژوهشگر بر آن بوده است که با ارائه ی نمونه هایی از دو متن اوستا و شاهنامه، مخاطب خود را به اقتضای متن، با توجه به تأثیر میزان مسایل زمانی از جمله مسایل فرهنگی، اجتماعی ودینی توجه دهد. در همین زمینه از آثار دیگری که به نوعی با اوستا وشاهنامه رابطه ای داشته و حکم مکمّل یافته اند، بهره برده است. شخصیّت های اوستا که در هاله ای از اسطوره و تاریخ ظهور پیدا کرده اند، هنگامی که از مرحله ی زمان اسطوره ای به تاریخ پای می گذارند، به اقتضای مسایل اجتماعی و فرهنگی و دیگر مسایل،چهره ای متناسب با روزگار می یابند. با این دگرگونی زمان همواره ارتباط خود را با مخاطبشان زنده و پویا نگه می دارند؛ چراکه این شخصیّت ها که روایتی خارق العاده دارند، در روایت شاهنامه، عقلانی تر گشته و از آن هاله ای اسطوره ای فاصله گرفته اند؛ بنابراین در سیرتحوّل شخصیّت های اسطوره ای، صحنه ی نبرد میان نیکی و بدی هم چنان گسترده است؛ با این تفاوت که شخصیّت های دو سوی این نبرد، از نظر ویژگی های فوق انسانی و انسانی متفاوت می گردند.
زینب موسوی جلیل جوکار
مکتب نقاشی قزوین یکی از مراحل گذار و بزنگاه تاریخ نقاشی ایران به حساب می آید. صادقی بیگ از نقاشانی است که در این مرحله تاریخی? خوش درخشیده است. وی فرم ها و ترکیب بندی های خاص تری را نسبت به آثار نقاشان قبل از خود? به کار برده است. سئوالاتی که در روند رساله مطرح است? شامل معرفی و طبقه بندی نگاره های صادقی بیگ افشار براساس فرم? شناخت ویژگی های فرم (قلم گیری? اشکال? ترکیب بندی? رنگ) در آثار صادقی بیگ و شناخت ویژگی های مکاتب نگارگری تبریز- مشهد? قزوین و اصفهان در نگاره های صادقی بیگ افشار است. از این رو هدف این رساله به دلیل اهمیت فرم در نگاره های صادقی بیگ افشار? بررسی گذر تاریخی ایجاد شده در فرم های نگاره های صادقی بیگ بر پایه تأثیرپذیری وی از مکاتب قبل و بعد از خود در تنظیم نگاره هایش? در جهت معرفی و طبقه بندی نگاره ها براساس فرم می باشد