نام پژوهشگر: حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف

بررسی اثربخشی درمان تعامل والد-کودک بر کاهش نشانه های اختلال اضطراب جدایی در کودکان 7-4 ساله شهر مشهد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1389
  مرضیه عباسی   حمیدطاهر نشاط دوست

چکیده موضوع پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر تعامل والد-کودک روی والدین، در کاهش علائم اضطراب جدایی کودکان بود. فرضیه اصلی پژوهش، این بود که درمان تعامل والد- کودک می تواند نشانه های اضطراب جدایی کودکان راکاهش دهد. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه کودکان 7-4 ساله تحت آموزش در مهد کودک های خصوصی زیر نظر سازمان بهزیستی مناطق 12 گانه شهر مشهد درپاییز 1388 بود. این طرح پژوهشی به صورت نیمه تجربی و از نوع پیش آزمون - پس آزمون با یک گروه کنترل، انجام شد. آزمودنی های پژوهش، شامل 24 زوج مادر و کودک بودند که کودکان دارای اختلال اضطراب جدایی بودند و به طور تصادفی از میان مادران و کودکان مراجعه کننده به مهدهای کودک مناطق 1، 2 و 6 مشهد به وسیله ابزار غربالگری مسائل هیجانی کودکان، انتخاب شدند. 12 نفر از مادران، به طور تصادفی در گروه آزمایشی قرار گرفتند و جلسات مداخله که بر اساس برنامه درمان مبتنی بر تعامل والد -کودک تدوین شده بود، بر روی والدین انجام شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که مداخله مبتنی بر تعامل والد-کودک، توانسته در شدت علائم اضطرابی در گروه آزمایش از نظر آماری کاهش معناداری پدید آورد (001/0p=). میزان تأثیر 54 درصد بود که نشان می دهد 54 درصد کل واریانس یا تفاوت های فردی در نشانه های اضطرابی، مربوط به تفاوت های بین دو گروه آزمایش و کنترل و ناشی از اعمال متغیر مستقل است. آزمون پیگیری حدود 2 ماه پس از آغاز پژوهش انجام شد. نتایج تحلیل کوواریانس در مرحله پیگیری، حاکی از این است که درمان تعامل والد-کودک، توانسته است نشانه های اضطراب جدایی در کودکان در مرحله پیگیری را نیز کاهش دهد و این کاهش معنی دار است(000/0p=). میزان تأثیر78/0درصد است که نشان می دهد 78/0 درصد کل واریانس ها یا تفاوت های فردی در نشانه های اضطراب جدایی، مربوط به تفاوت های بین دو گروه و ناشی از اعمال متغیر مستقل می باشد.در نهایت می توان نتیجه گرفت که درمان تعامل والد- کودک روی والدین، می تواند علائم اضطراب جدایی کودک را کاهش دهد.

تحلیل وب سایت های کودکان از دیدگاه نظریه شناختی پیاژه (نیم دوره عملیات عینی)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1389
  محمد رامین نادری   مهری پریرخ

در فرایند رشد شناختی کودک از جنبه ذهنی، توانمندی هایی به دست می آورد که بر میزان شناخت او از محیط و چگونگی تعامل با آن، اثر گذاشته و به شکل گیری ساختارهای ذهنی او می انجامد. به این دلیل پیاژه اهمیت ویژه ای برای رشد شناختی کودکان در نظر گرفته و نقش تجربه در آن را بیش از آموزش می داند. وب، محیطی نوین و قابلیت هایی گسترده برای تجربه اندوزی، یادگیری و سرگرمی در مدرسه، کتابخانه و خانه برای کودکان فراهم کرده است. با این وجود، مشخص نیست این منابع اطلاعاتی تا چه میزانی می توانند بستری برای تجربه فعال در جهت بهبود رشد شناختی کودکان ایجاد کنند. هدف از انجام پژوهش جاری تحلیل توانمندی وب سایت های کودکان 7 تا 11 سال در پرورش مهارت ها و ویژگی های مورد توجه در نیم دوره عملیات عینی از دیدگاه نظریه رشد شناختی پیاژه می باشد. این پژوهش کاربردی، با استفاده از روش های تحلیل محتوا و پیمایشی در دو بخش انجام شد. در بخش نخست برای ساخت ابزار گردآوری اطلاعات، پیشینه های موجود تحلیل و چهار مفهوم پایه ای "اجتماع پذیری"، "درک مفهوم های زمان و سرعت، فضا، مکان و طول و عدد"، "تفکر منطقی" و "کنجکاوی" شناسایی شد. برای گردآوری اطلاعات سیاهه وارسی مورد استفاده قرار گرفت. از آنجا که تجربه مشابهی در پیشینه ها به دست نیامد، سیاهه وارسی، بر پایه رهنمودهای ارائه شده توسط استافلبیم (stufflebeam, 2000) برای طراحی این ابزار، استفاده گردید. در این فرایند، متغیرهای کلی و جزئی در پیوند با هر مفهوم شناسایی شد. از تفسیر برخی از رهنمودها و نیز متغیرهای جزئی، 169 مصداق به دست آمد و به سیاهه وارسی راه یافت. با انجام دسته بندی، این مصداق ها در 7 طبقه کلی (متغیرهای کلان) و 18 طبقه فرعی (متغیرهای جزئی) قرار گرفتند. در این فرایند، اعتبار هر مرحله از طراحی با مشورت با صاحب نظران و متخصصان کنترل شد. بخشی از نمونه پژوهشی، 30 وب سایت انگلیسی که به روش نمونه گیری تصادفی نظام مند از سیاهه "بهترین وب سایت ها برای کودکان" ، انتخاب گردید را در بر گرفت. بخش دیگر را نیز 11 وب سایت فعال طراحی شده در ایران تشکیل داد که توسط دیگر پژوهش ها مناسب معرفی شده بودند. یافته ها نشان داد که وب سایت های مورد بررسی در بسترسازی برای پرورش چهار مفهوم پایه ای و در پی آن رشد شناختی نقش کمی دارند. در این میان، تفکر منطقی بیشتر در طراحی وب سایت ها مورد توجه بوده است. نتیجه آزمون فریدمن برای فرضیه نخست ثابت کرد که تفاوت معناداری میان میزان حضور هر یک از متغیرهای کلان در وب سایت های کودکان وجود دارد. انجام آزمون های t و u من ویتنی برای فرضیه دوم ثابت کرد که از نظر حضور متغیرهای کلان و جزئی، تفاوتی میان وب سایت های حاضر در دو گروه سرگرمی و آموزشی وجود ندارد. نتیجه آزمون دوم در راستای بیان های نظری بوده و نویدبخش می باشد اما نتیجه آزمون نخست به نقش کم این منابع، در رشد همه جانبه شناخت اشاره دارد. دستاوردهای این پژوهش، جدول رتبه بندی وب سایت ها بر پایه معیارهای رشد شناختی کودکان و سیاهه ارزیابی و/یا طراحی وب سایت های مناسب برای کمک به آن می باشد. این ابزارها، الگوهای مناسبی برای سه گروه از استفاده کنندگان آن می باشند: کتابخانه ها در طراحی و یا استفاده از وب سایت ها برای کمک به رشد شناختی کودکان؛ طراحان برای ایجاد چنین وب سایت هایی؛ و معلمان و والدین برای بهره گیری از آنها.

بررسی مقایسه ای تداعی واژگان و تصاویر در کودکان پیش دبستانی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی دکتر علی شریعتی 1389
  شرمینه کیانپور   نادر جهانگیری

هدف این پژوهش بررسی تفاوت های میان تداعی واژگان و تصاویر در کودکان پیش دبستانی 5 تا 6 ساله می باشد.گروه نمونه شامل 30 آزمودنی بود که داوطلبانه در این آزمون شرکت کردند.در مرحله ی نخست، آزمون تداعی واژگان اجرا گردید.این آزمون 50 واژه را در بر می گرفت که از میان واژگان محرک آزمون تداعی یونگ انتخاب شده بود.ده روز بعد، در مرحله ی دوم، آزمون تداعی تصاویر مربوط به 50 واژه ی نخست انجام شد. سپس، جداول فراوانی پاسخ ها طراحی و تنظیم شد و پیوندهای واژگانی میان محرک ها و پاسخ ها توصیف گردید. نتایج آزمون تی نشان می دهد که میان تداعی واژگان و تصاویر، تفاوت های معناداری وجود دارد. تصاویر نسبت به کلمات، افعال و تداعیات فعال بیشتری را در ذهن کودکان برمی انگیزند. به علاوه، کودکان در مواجهه با تصاویر، به میزان بالاتری واکنش های خودمدار بروز می دهند.

اثربخشی قصه درمانی بر کاهش افسردگی کودکان سرطانی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1389
  افسانه کریمی نسب   حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف

این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی قصه درمانی بر میزان افسردگی کودکان مبتلا به سرطان انجام پذیرفت. پژوهش حاضر کاربردی و از نوع نیمه آزمایشی می باشد. با استفاده از روش نمونه گیری مبتنی بر هدف یا دردسترس از میان کودکان مراجعه کننده به بیمارستان دکتر شیخ مشهد (در محدوده سنی 9 تا 13 سال) تعداد 20 نفر برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند، 10 نفر در گروه کنترل و 10 نفر در گروه آزمایش به طور تصادفی گمارده شدند که این تعداد بعد از ریزش به 8 نفر در هر گروه کاهش یافت. این افراد در ابتدا با آزمون cds جهت اندازه گیری میزان افسردگی، مورد آزمون قرار گرفتند. سپس در گروه آزمایش، مداخله قصه درمانی به مدت 8 جلسه اجرا شد. بعد از اتمام این دوره درمان به منظور سنجش میزان تغییر متغیر وابسته (میزان افسردگی)، مجددا آزمون cds به عنوان پس آزمون در هر دو گروه اجرا گردید. نتایج تحلیل های آماری آزمون tبه تایید فرضیه (با معناداری p<.05) انجامید. بدین ترتیب قصه درمانی در گروه آزمایش به طور معناداری موجب کاهش افسردگی در مقایسه با افرادی که درمان رایج را دریافت نکرده اند (گروه کنترل) می شود.

بررسی تاثیر آموزش مهارتهای مقابله ای بر کاهش استرس، اضطراب و افسردگی زنان سرپرست خانواده
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1390
  الهام تهامی   حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف

پژوهش حاضر به منظور بررسی تتاثیر آموزش مهارتهای مقابله ای بر کاهش استرس، اضطراب و افسردگی زنان سرپرست خانواده انجام شده است. این مطالعه از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. گروه نمونه این پژوهش متشکل از 40 زن سرپرست خانواده است که بر اساس نمره پرسشنامه dass و راهبردهای مقابله ای لازاروس و فولکمن انتخاب شدند. از این افراد به طور تصادفی 20 نفر در گروه کنترل و 20 نفر در گروه آزمایش قرار گرفتند. گروه آزمایش در طی 8 جلسه 2 ساعته در طول 2 ماه، مورد آموزش مهارتهای مقابله ای قرار گرفتند. داده های به دست آمده با استفاده از روش t مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مهارتهای مقابله ای موجب بهبود سلامت روان زنان سرپرست خانوار می گردد، به این معنا که در زمینه استرس، اضطراب و افسردگس بعد از این آموزشها تفاوت معناداری بین دو گروه حاصل آمد.

میزان اثربخشی emdr ( حساسیت زدایی منظم از طریق حرکت چشم و پردازش مجدد) بر کاهش شدت افسردگی اساسی زنان و مقایسه آن با دارو درمان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد 1392
  اعظم هاشمیان مقدم   حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف

چکیده هدف پژوهش حاضر اندازه گیری میزان اثربخشی حساسیت زدایی منظم از طریق حرکت چشم و پردازش مجدد(ای.ام.دی.آر) بر کاهش شدت افسردگی اساسی زنان و مقایسه آن با دارودرمانی می باشد. نمونه شامل 15 زن است که برای اولین بار تشخیص افسردگی اساسی گرفته و نیز برای اولین بار تحت درمان قرار می گرفتند. اعضای نمونه با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به لحاظ نرخ شدت افسردگی، سن و تحصیلات همتاسازی شده و در سه گروه شامل گروه تحت درمان با ای.ام.دی.آر ، دارودرمانی و گروه بدون درمان (کنترل) جای گرفتند. متغیر مستقل مداخله درمانی با دوسط دارودرمانی و درمان با ای.ام.دی.آر (که طی پنج جلسه نود دقیقه ای برای گروه درمانی به اجرا در آمد) بود. گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکرد. پیش آزمونها قبل از شروع درمان آغاز شد. اجرای پس آزمونها بر روی گروههای آزمایشی و گروه کنترل در یک زمان و یک هفته بعد از اتمام مداخله های درمانی انجام پذیرفت. در راستای تایید احتمال اثربخشی بیشتر روش درمانی ای.ام.دی.آر نسبت به دارودرمانی در کاهش علائم و نرخ شدت افسردگی سه فرضیه اصلی و نه فرضیه فرعی مطرح گردید. طرح پژوهشی شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود و ابزار گردآوری اطلاعات و داده ها، پرسشنامه محقق ساخته جمعیت شناختی، سیاهه افسردگی بک، پرسشنامه اضطراب بک، مقیاس اعتماد به شناختواره مثبت و مقیاس برآشفتگی ذهنی بود. روشهای مورد استفاده جهت تجزیه و تحلیل آماری شامل تحلیل کوواریانس و تحلیل اندازه اثر بالینی بود. نتایج بدست آمده حاکی از این بود که روش درمانی ای.ام.دی.آر در مقایسه با گروه کنترل در کاهش نرخ شدت افسردگی، میزان اضطراب، میزان برآشفتگی ذهنی و افزایش اعتماد به شناختواره مثبت به لحاظ آماری تفاوت معناداری را نشان داد. دارودرمانی نیز در مقایسه با گروه کنترل و روش درمانی ای.ام.دی.آر فقط در دو متغیر اعتماد به شناختواره مثبت و میزان برآشفتگی ذهنی تفاوت معنادار نشان داد. به لحاظ بالینی اندازه اثر روش ای.ام.دی.آر و دارودرمانی در کاهش نرخ شدت افسردگی متوسط و تقریباً با هم برابر بود.

بررسی اثربخشی گروه درمانی بهزیستی بر کاهش استرس، اضطراب، افسردگی و افزایش بهزیستی روانشناختی زنان نابارور
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1390
  هانیه ظریف گلبار یزدی   حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف

ناباروری یک مشکل مهم بهداشت جهانی است که دارای ابعاد جسمی، روانی و اجتماعی می باشد. شیوع مشکلات روانشناختی در افراد نابارور و به خصوص زنان نابارور بالا تخمین زده شده است. هدف از انجام این مطالعه بررسی اثربخشی درمان بهزیستی بر میزان استرس، اضطراب، افسردگی و بهزیستی روانشناختی زنان نابارور مراجعه کننده به مرکز ناباروری منتصریه مشهد بوده است. پژوهش حاضر، یک مطالعه شبه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون در دو گروه آزمایش و کنترل است. جامعه آماری زنان ناباروری بودند که در تابستان 1390 به مرکز ناباروری منتصریه مراجعه کرده بودند. 22 نفر از زنان نابارور واجد شرایط شرکت در پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شده که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (11 نفر) و کنترل (11 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه هفتگی تحت درمان بهزیستی قرار گرفتند. گردآوری داده ها به وسیله پرسشنامه dass-21 و پرسشنامه بهزیستی روانشناختی انجام شد. نتایج حاصل بیانگر تفاوت معنی دار بین گروه آزمایش و کنترل پس از خاتمه جلسات درمانی بود به طوری که میزان بهزیستی روانشناختی در گروه آزمایش افزایش و به تبع آن استرس، اضطراب و افسردگی کاهش معنی داری داشت. نتایج پژوهش جاری حاکی از موثر بودن درمان بهزیستی بر کاهش استرس، اضطراب، افسردگی و افزایش بهزیستی روانشناختی زنان نابارور می باشد. شیوع مشکلات روانشناختی در زنان نابارور و موثر بودن مداخلات روان درمانی برای آنان، اولویت حضور روانپزشکان و روانشناسان را در مراکز تشخیص و درمان ناباروری یادآور می سازد.

بررسی اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر رویکرد منطقی ـ هیجانی ـ رفتاری (rebt) در مدیریت هیجانات منفی کودکان بی سرپرست و بد سرپرست
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1390
  حمیده پورگنابادی   حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف

هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر رویکرد منطقی، هیجانی- رفتاری در بهبود مدیریت هیجانات منفی کودکان بی سرپرست و بد سرپرست شهر مشهد بود. این مطالعه از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل نما است. جامعه آماری در این پژوهش عبارت است از کلیه کودکان بی سرپرست و بدسرپرست با دامنه ی سنی 9-12 سال شهر مشهد که بهر دلیلی توسط سازمان بهزیستی خراسان رضوی به عنوان بی سرپرست و بدسرپرست به مراکز نگهداری ارجاع داده شده اند. بدین منظور 19 نفر از آنها با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی(10نفر) و گروه کنترل نما(9نفر) گمارش شدند. گروه آزمایشی به مدت 12جلسه (5/1ساعته) تحت آموزش گروهی منطقی- هیجانی، رفتاری قرار گرفتند و گروه کنترل نما به مدت 7جلسه (1ساعته) همراه درمانگر به بازی و تماشای تلویزیون و... پرداختند. قبل از شروع مداخله و پس از آن هر دو گروه پرسشنامه مدیریت هیجان کودک و باورهای منطقی کودکان را تکمیل کردند. با توجه به نتایج آزمون تحلیل کوواریانس و تی مستقل ، آموزش گروهی مبتنی بر rebt در مدیریت خشم و اندوه و افزایش باورهای منطقی کودکان بی سرپرست موثر بود. اما با انجام آزمون تی مستقل بین دو گروه در مدیریت نگرانی تفاوت معناداری مشاهده نشد و این رویکرد در مدیریت نگرانی کودکان بی سرپرست موفق نبود.

اثربخشی آموزش کنش های اجرایی بازداری و برنامه ریزی-سازماندهی بر کاهش نشانه های اختلال adhd و پرخاشگری کودکان مبتلا به اختلال adhd-c
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد 1390
  زهرا مرادیان   علی مشهدی

هدف از پژوهش حاضر آموزش کنش های اجرایی بازداری و برنامه ریزی-سازماندهی مبتنی بر قصه درمانی به کودکان مبتلا به اختلال adhd-c می باشد. بدین منظور تعداد 20 کودک مبتلا به این اختلال در گروه سنی 8-11 سال به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جای داده شدند. سپس دو گروه توسط پرسشنامه های پرخاشگری، snap-iv و خرده آزمون مازهای وکسلر و نیز آزمون های رایانه ای برج لندن و استروپ مورد ارزیابی قرار گرفتند. در مرحله بعد گروه آزمایش طی 15 جلسه آموزش کنش های اجرایی را توسط رویکرد قصه درمانی دریافت نمودند. در پایان دروره مداخله دو گروه مجدد توسط آزمون های یاد شده مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های حاصل از پژوهش توسط نرم افزار آماری spss و آزمون های کوواریانس تک متغیره و چند متغیره و نیز تحلیل کواریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شدند. نتایج حاصل از پژوهش بیانگر این امر است که آموزش کنش های اجرایی بازداری و برنامه ریزی-سازماندهی منجر به کاهش نشانه های اختلال adhd آزمودنی ها شده است. همچنین این آموزش در کاهش نشانه های پرخاشگری کودکان نیز تأثیر معناداری داشته است. از دیگر نتایج این پژوهش می توان به اثربخشی آموزش کنش های اجرایی بازداری و برنامه ریزی-سازماندهی در بهبود کنش وری در کنش های بازداری و برنامه ریزی-سازماندهی اشاره نمود.

فرایند مواجهه با اهدای عضو در خانواده بیماران مرگ مغزی و طراحی مدل پرستاری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1390
  زهرا سادات منظری   عیسی محمدی

مقدمه: بسیاری از ابعاد مواجهه خانواده بیماران مرگ مغزی با درخواست اهدای عضو، بدلیل ماهیت زمینه ای و پیچیده آن، ناشناخته و مبهم است. لذا با توجه به درگیری و تعامل مستقیم پرستاران با این خانواده ها، بایستی مطالعاتی جهت واضح سازی ابعاد مختلف این پدیده و بر مبنای آن طراحی مدل ها و راهبردهایی برای کمک به خانواده در گذر از این موقعیت دشوار انجام شود. هدف از انجام این مطالعه؛ تبیین مواجهه با اهدای عضو و طراحی مدل پرستاری در خانواده بیماران مرگ مغزی می باشد. روش: این مطالعه با رویکرد کیفی و با تمرکز بر نظریه زمینه ای انجام شده است. جمع آوری داده ها ابتدا بصورت هدفمند از آبان ماه 1387 در مرکز پیوند اعضای دانشگاه علوم پزشکی مشهد آغاز شد و بصورت نظری از طریق 38 مصاحبه بدون ساختار و عمیق با 14 خانواده رضایت داده و 12خانواده رضایت نداده به اهدای عضو و نیز مشاهده و یادداشت های عرصه تا مرحله اشباع نظری- اردیبهشت 1390- ادامه یافت. تحلیل به روش مقایسه همزمان با رویکرد گلیزر (کدگذاری زمینه ای و نظری) انجام شد. بعد از ظهور نظریه مرتبط با مطالعه، مدل پرستاری از خانواده بیماران مرگ مغزی مواجه شده با درخواست اهدای عضو با استفاده از روش ساخت نظریه واکر و اوانت طراحی گردید. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد مهم ترین دغدغه مشارکت کنندگان، مثلث برزخی تصمیم گیری بوده که شامل ترکیبی همزمان ازتردید و بیم و امید می باشد. اطمینان یابی و تأییدپذیری راهبرد اصلی بود که مشارکت کنندگان برای حل دغدغه اصلی خود در پیش می گرفتند که به معنی اطمینان از قطعیت مرگ و قابل تأیید و مجاز بودن اهدای عضو بخصوص از دیدگاه عرفی و شرعی بود و بعنوان متغیر مرکزی مطالعه ظاهر شد. این مفهوم مرکزی در ارتباط با شش مفهوم دیگر مطالعه قرار دارد که شامل" درک تهدید فقدان و فرصت اهدا" بعنوان زمینه، "مواجهه با هجمه انتخاب نامتجانس" بعنوان علت،"کشف و تحلیل معیارهای ارزشی و حساسیت انتخاب" بعنوان شرایط تأثیرگذار، "پذیرش مرگ مغزی" بعنوان عامل محتمل الوقوع، " جوّ حرفه ای تصمیم ساز" بعنوان عامل همراه و "آرامش و افتخار در برابر تردید و تضاد" بعنوان پیامد متغیر مرکزی می باشد. بعد از ظهور نظریه اطمینان یابی و تأییدپذیری، با استفاد ه از نظریات مرتبط، مدل پرستاری با عنوان "پویایی و بهبود مستمر اطمینان یابی و تأییدپذیری طراحی شد. نتیجه گیری: نتایح مطالعه نشان داد عوامل تعاملی مختلفی وجود دارد که بر چگونگی و نحوه مواجهه خانواده بیماران مرگ مغزی با درخواست اهدای عضو تأثیر می گذارد.که محوریت آن با مفهوم مرکزی اطمینان یابی و تأیید پذیری می باشد. کاربرد مدل پیشنهاد شده در این مطالعه ممکن است به پرستاران در بکارگیری یک رویکرد خانواده محور به منظور جانبداری ازخانواده در این موقعیت پیچیده کمک نماید.

اثر بخشی گروه درمانی معنوی- مذهبی بر جهت گیری مذهبی، مقابله مذهبی، افسردگی و اضطراب مهاجرین افغانی شهر مشهد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1391
  سید هاشم واعظ زاده   بهرام علی قنبری هاشم آبادی

هدف از انجام این پژوهش بررسی اثربخشی گروه درمانی معنوی – مذهبی بر افزایش جهت گیری مذهبی درونی، افزایش مقابله مذهبی مثبت، کاهش افسردگی و اضطراب می باشد. طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی به صورت پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری است. جامعه آماری این پژوهش مهاجرین افغانی مرد در مشهد بودند. بوسیله روش نمونه گیری دردسترس 20 آزمودنی انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش در9 جلسه به مدت 2ساعت در گروه درمانی معنوی – مذهبی شرکت کردند کردند و گروه کنترل بدون دریافت هیچ درمانی در لیست انتظار قرار گرفتند. آزمودنی های گروه آزمایش در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری یکماهه با مقیاس های جهت گیری مذهبی آلپورت، مقابله مذهبی پارگامنت، افسردگی بک و اضطراب اشپیلبرگر مورد سنجش قرار گرفتند. یافته های این پژوهش با استفاده از نرم افزار spss و با روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان می دهد گروه درمانی معنوی – مذهبی در افزایش جهت گیری درونی مذهبی، در افزایش مقابله مذهبی مثبت، در کاهش افسردگی و کاهش اضطراب به شکل معنا داری اثر بخش بوده است.

اثربخشی واقعیت درمانی گروهی بر منبع کنترل و راهبردهای مقابله ای دانشجویان دختر دانشگاه فردوسی مشهد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1391
  مرضیه امیری   حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف

این پژوهش با هدف مطالعه اثربخشی واقعیت درمانی گروهی بر منبع کنترل و راهبردهای مقابله ای دانشجویان دختر دانشگاه فردوسی مشهد انجام پذیرفت. پژوهش حاضر، کاربردی و ازنوع شبه آزمایشی (به صورت پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل) است. جامعه ی آماری پژوهش حاضر شامل کلیه ی دانشجویان دختر دانشگاه فردوسی مشهد است. افراد نمونه ی مورد مطالعه (n=20) با استفاده از روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند و از آزمودنی ها خواسته شد تا پرسشنامه های منبع کنترل راتر و راهبردهای مقابله با استرس موس و بیلینگز را تکمیل نمایند. در گروه آزمایش، مداخله ی واقعیت درمانی گروهی به صورت 8 جلسه درمان انجام شد. پس از اجرای آموزش برای گروه آزمایش، مجدداً از هر دو گروه خواسته شد تا پرسشنامه های مذکور را تکمیل کنند. نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که هشت جلسه آموزش واقعیت درمانی باعث افزایش منبع کنترل درونی و کاهش منبع کنترل بیرونی شده است و همچنین در کاهش به کارگیری راهبرد مقابله هیجان مدار تاثیر بسزایی داشته است. در زمینه راهبرد مقابله مساله مدار اگرچه تغییرات بالینی مشاهده شده ولی از لحاظ آماری تفاوت بین دو گروه معنادار نبود. مبتنی بر یافته ها می توان نتیجه گرفت که آموزش واقعیت درمانی به طور کلی می تواند به تغییر منبع کنترل و راهبردهای مقابه ای دانشجویان منجر گردد.

رابطه کمال‏گرایی و کیفیت‏زندگی با اهمالکاری‏تحصیلی دانشجویان دانشگاه اشراق شهر هرات
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1391
  اسدالله نوروزی   حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف

اهمالکاری‏تحصیلی یکی از شایع ترین مشکلات در سطوح مختلف تحصیلی است که همبسته‏های متفاوتی می تواند داشته باشد. بر این‏اساس، در پژوهش حاضر، از میان همبسته‏های زیادی که اهمالکاری‏تحصیلی دارد رابطه‏ی متغیرهایی چون کمال‏گرایی و کیفیت‏زندگی با اهمالکاری‏تحصیلی مورد بررسی قرار‏گرفت و همچنین رابطه‏یکمال‏گرایی با کیفیت‏زندگی نیز مورد سنجش قرار‏گرفت. شرکت‏کنندگان پژوهش حاضر، 242 دانشجوی دختر و پسر رشته های مختلف تحصیلی در مقطع کارشناسی بودند. «مقیاساهمالکاری‏تحصیلی، فرم دانش آموزسولومون و راتبلوم»(apss)، «مقیاس چند‏بعدی کمال‏گرایی فراست» (fmps) و «مقیاس کیفیت‏زندگی سازمان جهانی بهداشت» (whoqol-bref) مورد استفاده قرار‏گرفتند. برای تعین قدرت پیش‏بینی متغیرهای پیش‏بین، رگرسیون چندگانه ی همزمان، به‏کار گرفته‏شد و برای تعیین میزان ارتباط کمال‏گراییمنفی و کیفیت‏زندگی، همبستگی پیرسون بکار‏رفت. ضرایب استاندارد رگرسیون نشان‏داد که کمال‏گراییمنفیپیش‏بینی‏کننده مثبتاهمالکاری‏تحصیلی است و کمال‏گرایی مثبت رابطه‏ی معنی‏داری با اهمالکاری‏تحصیلی نداشت و کیفیت‏زندگی بالا پیش‏بینی‏کننده منفی اهمالکاری‏تحصیلی است و نتیجه همبستگی پیرسون نشان‏داد که کمال‏گراییمنفی با کیفیت‏زندگی پایین در‏ارتباط است اما بین کمال‏گرایی مثبت و اهمالکاری‏تحصیلی رابطه معنی‏داری وجود‏ندارد. همچنین بین کمال‏گرایی مثبت و کیفیت‏زندگی همبستگی بسیار کمی وجود‏دارد که معنی‏دار نمی باشد. واژه های کلیدی اهمالکاری‏تحصیلی،کمال‏گرایی منفی،کمال‏گرایی مثبت،کیفیت‏زندگی

اثربخشی زوج درمانی متمرکز بر هیجان بر کارکردهای روانشناختی خانواده، رضایت از زندگی و بهبود افسردگی ناشی از بیماری قلبی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1391
  زهره رحیم داد   سید علی کیمیایی

هدف از انجام این پژوهش، شناسایی و تعیین اثربخشی زوج درمانی متمرکز بر هیجان، بر کاهش نشانه های افسردگی ناشی از بیماری های قلبی، افزایش رضایت از زندگی و بهبود یا ارتقای کارکردهای روان شناختی خانواده بیماران قلبی بود. در این پژوهش از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. به منظور انجام این پژوهش، از بین بیماران قلبی که به مراکز بهداشتی شهرستان زاوه مراجعه کردند، تعداد 14 زوج به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند که قبل از شروع مداخله به 10 زوج کاهش یافت و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (در هر گروه 5 زوج) جایگزین شدند. زوجین گروه آزمایش به مدت 10 جلسه، با فراوانی یک بار در هفته و هر بار به مدت یک ساعت در معرض مداخله زوج درمانی متمرکز بر هیجان قرار گرفتند، در حالی که زوجین گروه کنترل این مداخله را دریافت نکردند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسشنامه تجدید نظر شده افسردگی بک (bdi-ii)، مقیاس رضایت از زندگی داینر (swls) و مقیاس کارکردهای روان شناختی خانواده (fpfs) بودند. بیماران قلبی، ابتدا از طریق مصاحبه ساخت یافته بر مبنای dsm-iv، به منظور تشخیص افسردگی ناشی از بیماری های قلبی، غربالگری شده و سپس پرسشنامه های bdi-ii، رضایت از زندگی و کارکردهای روان شناختی خانواده، در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون اجرا گردید. نتایج این پژوهش نشان داد زوج درمانی متمرکز بر هیجان، نشانه های افسردگی را در بیماران قلبی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل به طور معناداری کاهش داد (05/0p<). همچنین، زوج درمانی متمرکز بر هیجان، نمرات رضایت از زندگی را در بیماران قلبی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل به طور معناداری افزایش داد (01/0p<). دیگر یافته این پژوهش حاکی از این بود که زوج درمانی متمرکز بر هیجان، کارکردهای روان شناختی خانواده بیماران قلبی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل را به طور معناداری افزایش می دهد (05/0p<).

بررسی رابطه احساس انسجام روانی و تمایزیافتگی با شادکامی و کیفیت زندگی در زنان معلم شهر مشهد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1391
  زهرا رضایی   محمدسعید عبدخدایی

چکیده پژوهش با هدف بررسی رابطه بین متغیرهای احساس انسجام و تمایزیافتگی با شادکامی و کیفیت زندگی انجام شد . پژوهش با توجه به هدف کاربردی و با توجه به عدم دخالت محقق در داده ها توصیفی ، از نوع همبستگی می باشد . جامعه پژوهش زنان معلم شهر مشهد بود و نمونه به حجم 360 نفر به روش چندمرحله ای از بین معلمان نواحی هفتگانه آموزش و پرورش شهر مشهد انتخاب شدند . ابزارها پرسشنامه احساس انسجام فلسنبرگ ، تمایزیافتگی ، شادکامی آکسفورد و کیفیت زندگی بود . جهت تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد . نتایج بدست آمده نشان داد رابطه معنی داری بین احساس انسجام و تمایزیافتگی وجود ندارد . همچنین نتایج بدست آمده حاکی از آن است که بین احساس انسجام و شادکامی ، احساس انسجام و کیفیت زندگی و نیز تمایزیافتگی و شادکامی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد . و نیز بین تمایزیافتگی و کیفیت زندگی رابطه معنی داری بدست نیامد . ضریب رگرسیون برای بررسی میزان پیش بینی شادکامی و کیفیت زندگی از طریق متغیرهای احساس انسجام روانی وتمایزیافتگی نشان داد که متغیر احساس انسجام و سپس متغیر تمایزیافتگی پیش بینی کنندگان معنی دار شادکامی بودند و متغیر احساس انسجام بیشتر از تمایزیافتگی در شادکامی افراد موثر است . همچنین در تعامل احساس انسجام و کیفیت زندگی احساس انسجام پیش بینی کننده کیفیت زندگی بود ، اما تمایزیافتگی نقشی نداشته است . کلید واژه ها : احساس انسجام ، تمایزیافتگی ، شادکامی ، کیفیت زندگی

مقایسه ی میزان و رابطه ی هیجان خواهی با خودتنظیمی در نوجوانان پسر بزهکار و عادی شهر مشهد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1392
  سیده معصومه رضازاده   حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف

این پژوهش با هدف بررسی و مقایسه میزان و رابطه ی هیجان خواهی با خود تنظیمی در نوجوانان پسر بزهکار و عادی انجام شد. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی و پس رویدادی بود. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 80 نفر از نوجوانان پسر بزهکارساکن درکانون اصلاح و تربیت مشهد و با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای نیز 80 نفراز دانش آموزان عادی پسردبیرستان های مشهد انتخاب شدند و پرسشنامه خودتنظیمی srq و مقیاس هیجان خواهی a.s.s.i در بین آنها توزیع و تکمیل شد. آزمون t وابسته نشان داد که میزان هیجان خواهی بزهکاران بطور معناداری بیشترازگروه بهنجاراست. تحلیل واریانس چندمتغیری نیز نشان داد که نمرات خودتنظیمی نوجوانان بهنجاردر دو مولفه دریافت و برنامه ریزی بطورمعناداری بیشتراز نوجوانان بزهکاراست. جهت بررسی رابطه ی هیجان خواهی با خود تنظیمی دردو گروه از رگرسیون ساده استفاده شدکه نتایج نشان دهنده ی یک رابطه منفی و معنادار بین خود تنظیمی و هیجان خواهی در دو گروه بود. رگرسیون چندگانه نیز نشانگر آن بود که بین مولفه اجرا در گروه بزهکار و مولفه سنجش در گروه بهنجار و هیجان خواهی همبستگی منفی و معنادار وجود دارد. همچنین آزمون z نیز نشان داد بین میزان همبستگی خود تنظیمی و هیجان خواهی در دو گروه بزهکار و عادی تفاوت معناداری وجود ندارد.

اثربخشی روان درمانی پویشی کوتاه مدتِ فشرده بر سبک های دفاعی و ابرازگری هیجانی در مبتلایان به افسردگی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  مهدی خوریانیان   حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف

پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی روان درمانی پویشی کوتاه مدتِ فشرده بر سبک های دفاعی و ابرازگری هیجانی در مبتلایان به افسردگی انجام شد. پژوهش حاضر، کاربردی و از نوع شبه آزمایشی می باشد که در آن از پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه ی آماری این پژوهش کلیه دانشجویانِ سال90-91 مبتلا به افسردگی، در دانشگاه فردوسی مشهد بودند که 16 نفر از آنها به شیوه نمونه گیری داوطلبانه مبتنی بر هدف انتخاب شدند و بر مبنای گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. داده ها به کمک پرسشنامه های جمعیت-شناختی، افسردگی بک، سبک های دفاعی و ابرازگری هیجانی از هر دو گروهِ آزمایش و کنترل جمع آوری شد. گروه آزمایش بنا به هدف طرح، بسته ی روان درمانی پویشی کوتاه مدتِ فشرده را 20 جلسه دریافت کردند، در حالیکه برای گروه کنترل مداخله ای صورت نگرفت. بعد از پایان دوره ی روان درمانی، مجدداً پرسشنامه های مذکور در مرحله ی پس آزمون اجرا شدند. داده ها با استفاده از نرم افزار spss و آزمون ancova مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد که روان درمانی پویشی کوتاه مدتِ فشرده باعث کاهش نشانه های افسردگی (001/0p<)، سبک های دفاعی رشدنایافته (017/0p<) و روان رنجور (001/0p<) و همین طور منجر به افزایش سبک دفاعی رشدیافته (001/0p<) و ابرازگری هیجانی (001/0p<) در گروه آزمایش شده است. تأیید فرضیه های تحقیق مبین این است که روان-درمانی پویشی کوتاه مدتِ فشرده منجر به بهبود خلق و افزایش افشای هیجانی و بکارگیری سبک دفاعی کارآمد رشدیافته و نیز کاهش استفاده از سبک های دفاعی غیر انطباقیِ رشدنایافته و روان رنجور گردیده است.

مقایسه حافظه شرح حال و فراشناخت ها در اختلال وسواس- اجبار، اضطراب اجتماعی و گروه بهنجار
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  فریده نظرزاده   حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف

مقدمه : در دو دهه گذشته، یکی از حوزه هایی که مورد توجه محققان قرار گرفته و پژوهشهای گسترده ای درباره موضوعات مربوط به آن انجام شده شناخت می باشد. این حوزه از روانشناسی به مطالعه و پژوهش در زمینه یادگیری ،حافظه ،توجه و.... می پردازد. علاوه بر این محققان به بررسی رابطه ی پدیده شناخت با ابعاد دیگر مانند هیجان و عواطف پرداخته و تلاش کرده اند تبیین های دقیق در مورد نقش شناخت در شکل گیری و تداوم هیجانات ارائه دهند. این نکته هنگامی اهمیت بیشتری پیدا می کند که به نقش شناخت در شکل گیری، پدید آیی و تداوم اختلالات بویژه اختلالات هیجانی در مطالعات توجه شود. در مطالعه رابطه ی میان شناخت و هیجان، برخی روانشناسان به ابعاد شناختی اختلالات هیجانی پرداخته اند. یکی از مهمترین جنبه های شناختی که ارتباط بس انکار ناپذیری را با اختلالات هیجانی دارد حافظه می باشد،که در سالهای اخیر پژوهش های قابل ملاحظه ای را به خود اختصاص داده است. از جمله اختلالات هیجانی که در سالهای اخیر بررسی هر چه بیشتر ابعاد شناختی آن (مانند حافظه) مدنظر قرارگرفته است، اختلالات اضطرابی می باشند (بروین و هولمز، 2003). از این رو تبیین ابعاد شناختی این اختلالات می تواند ضمن ارائه یک رویکرد علمی دقیق در ارائه و توسعه روشهای مختلف درمانهای جدید و همچنین تدوین و ارائه روشهای ارزیابی و تشخیصی قابل اعتماد که از مشکلات روش شناختی رایج در حوزه آسیب شناسی می باشد کمک خواهد کرد .شناسایی جنبه های مختلف شناختی وسواس می تواند به تجدیدنظر در فهم دیدگاههای موجود در مورد این اختلال منتهی شود. با توجه به ناهمسویی نتایج پژوهش های پیشین، پژوهش حاضر می تواند، ضمن افزایش دانش نظری در مورد وسواس و مقایسه آن با اختلال اضطراب اجتماعی، آغازی برای مطالعات بیشتر در جهت روشن ساختن تفاوتهای این اختلال با سایر اختلالات هم طبقه اش و حتی ایجاد یک صورت بندی جدید در طبقه بندی اختلالات اضطرابی باشد. از نظر بالینی و عملی نیز شناسایی وجوه افتراق این اختلال با سایر اختلالات اضطرابی به ظهور بینش جدیدی از این اختلال منتهی خواهد شد تا روش های مختلف درمانی موجود، متناسب با ویژگی های آن تعدیل یا روش های درمانی جدید طراحی شود. لذا پژوهش حاضر در پی آن است تا ضمن پرداختن به بحث حافظه در بیماران مبتلاء به اختلال وسواسی - اجباری (ocd) و اختلال اضطراب اجتماعی(sad) تفاوتهای عملکرد این دو اختلال را در باورهای فراشناختی مشخص کند. لازم به ذکر است که اختلال وسواسی- اجبار ی علیرغم اینکه در dsm-iv-tr در طبقه اختلالات اضطرابی قرار دارد، اما از آنجائیکه مشکلات شناختی و عصب روان شناختی بیشتری نسبت به سایر اختلالات اضطرابی دارند، به نظر می رسد که در حافظه شرح حال و باورهای فراشناختی نیز عملکردی متفاوت با اختلال اضطراب اجتماعی داشته باشند. 1- بیان مساله اختلال وسواسی - اجباری که از شایع ترین اختلالات روانپزشکی محور یک می باشد، عبارت است از وسواسهای فکری یا عملی برگشت کننده که بدلیل شدت، وقت گیر بوده و منجر به پریشانی آشکار می شود، در این اختلال فرد به غیر منطقی و افراطی بودن آن آگاه می باشد. وسواسهای فکری عقاید، افکار، تکانه ها یا تصاویر ذهنی پایداری هستند که مزاحم و نامناسب بوده و منجر به اضطراب آشکار می شوند. همچنین وسواسهای عملی، رفتارهای تکراری یا اعمال ذهنی هستند که هدف آنها پیشگیری یا کاهش اضطراب یا پریشانی است (dsm-iv-tr، 2000). از آنجا که در راهنمای تشخیصی و آماری بیماری های روانی ((dsm-iv-tr اضطراب به عنوان هسته اصلی نشانه های ocd مطرح است، این اختلال در گروه اختلالات اضطرابی قرار میگیرد، اما اشتراکات کمی با سایر اختلالات این گروه دارد و در سالهای اخیر این اختلال به عنوان یک اختلال عصب روانشناختی با زیر بنای مسائل عضوی مطرح شده است (اشتاین ،2002). اختلال ocd یک اختلال ناهمگون و نامتجانس با زیر مجموعه های مختلف است. از جمله می توان به شستشو، وارسی، نظم، انباشت و... اشاره کرد. دو نوع از شایع ترین زیر مجموعه های اختلال وسواس زیر مجموعه شستشو( که در آن فرد به طور مکرر خود را می شوید ) و وارسیهای اجباری (که در آن فرد برای اینکه مطمئن شود یک فعالیت را به درستی انجام داده است به طور مکرر آن فعالیت را چک می کند) می باشند.(مولر و رابرت ،2005 ) واز رایج ترین زیر مجموعه های اختلال ocd وارسیهای اجباری متنوعی می باشند که در بیش از 50 درصد از مبتلایان به این اختلال اتفاق می افتد.(هاندرسون و پولارد ،1988؛ کالیس ، کامپوز ولکمن ،2005) . افرادی که از اختلال وسواس رنج می برند ،احساس می کنند مجبورند به چیزهایی که نمی خواهند ،فکر کنند و یا برای انجام برخی تشریفات (که اغلب بی معنی هستند )برخلاف میلشان اقدام کنند ،اگرچه این افراد متوجه هستند که رفتارهایشان غیر منطقی است، اما احساس می کنند که نمی توانند این احساس و اعمال را کنترل نمایند. چندین گزارش شناختی از وسواس بر باورها و محتوای ذهنی ناکارآمد این بیماران متمرکز هستند به عنوان مثال راچمن (1998) مطرح می کند که سوتعبیرهای فاجعه بار از افکار و تصاویر و تکانه های ناخوانده شخص، انگیزه های اصلی در سبب شناسی افکار وسواسی در ocd هستند. به عبارت دیگر ،بیماران مبتلا به وسواس به افکارناخوانده شان بیش از حد اهمیّت می دهند. از سوی دیگر ،محققان پیشنهاد کرده اند که ماهیت تکراری افکار و رفتارهایی که مشخصه این اختلال است به دلیل نقص یا سوگیری در پردازش اطلاعات آنهاست (تالیس ، 1999). به عنوان مثال، بیماران مبتلا به ocd اغلب گزارش می دهند که مطمئن نیستند که آیا آنها یک عمل را به درستی انجام داده اند و یا صرفا تصور انجام آن را داشته اند. چنین شکیاتی ممکن است به وسواس فکری که منجربه وارسیهای اجباری درب ها ، قفل ها و غیره می شود، منتج گردد.اینکه علت این شک و تردید ها چیست ؟ آیا این امکان وجود دارد چک کننده های وسواسی نقایص خاصی از حافظه که منجر به این عدم اطمینان می شود،دارند؟ از آنجا که ocd شامل شک و تردید مداوم و عدم اطمینان در مورد اینکه آیا اعمال خاصی صورت گرفته است یا نه، این موضوع قابل قبول است که نقص یا سوگیری حافظه می تواند یک نقش کلیدی در سبب شناسی و حفظ این اختلال بازی کند. با توجه به ماهیت نشانه شناختی اختلال ocd، آنچه در این میان با اهمیت تلقی می شود عملکرد حافظه این افراد در بخشهای مختلف است که به نظر می رسد از نقص بر خوردار می باشد. حافظه فرایند ذخیره سازی اطلاعات، تجارب و بازیابی احتمالی آنها در آینده است. این توانایی بازنمایی و باز یابی اطلاعات برای تمام فرایندهای شناختی از جمله ادراک و حل مساله از اهمیت بنیادین بر خوردار است. حافظه یک مفهوم کلی است و به آن دسته از فرایندهای روانی که فرد را به ذخیره کردن تجارب، ادراکات و یادآوری مجدد آن قادر می سازد اطلاق می گردد (ویلیامز، بامهوفر،کرانه، هرمانز و همکاران ، 2007). نقص حافظه در افراد مبتلا به ocd به کاهش اعتماد و اطمینان به حافظه اشاره دارد. در واقع افراد مبتلا به ocd به حافظه شان شک دارند که آیا عملی را انجام داده اند یا فقط تصور به انجام عملی کرده اند (تالیس ، 1997؛ ولز ، 2000؛ مولر و رابرتز، 2003). همچنین در افراد مبتلا به ocd سوگیری حافظه و توجه نسبت به اطلاعات و محرک تهدید کننده دیده می شود (رادومسکی و همکاران ، 1999 و 2001) که پیوند و یا جفت شدن سوگیری توجه با سوگیری حافظه در خصوص تهدید اطلاعات موجب اشتغال ذهنی این افراد به افکار مخرب و نگران کننده می شود ( مولر و رابرتز، 2003). به طور کلی، دانشمندان شناختی سه نوع از حافظه را متمایز کرده اند. اپیزودیک ، معنایی و رویه ای ( گراسک ، لاکهارت ، و والترز ، 1990) . حافظه اپیزودیک ( ضمنی ) به حافظه برای رویدادهای شخصی مورخ در گذشته فرد اشاره دارد. این نوع از حافظه مشخص شده است که کاملانسبت به فراموشی آسیب پذیر است. تمایز میان انواع مختلف فرآیندهای حافظه مهم است زیرا این امکان وجود دارد که برخی از فرآیندهای نسبت به انواع دیگر در تداوم و حفظ رفتارهای تکراری که مشخص ocd است، مهم ترباشند. حافظه ضمنی (از جمله حافظه شرح حال) نقش بسیار مهمی در آشکارسازی نشانه های اختلال وسواسی – اجباری ایفا میکند .محققان شناختی که، از نظریه ساختاری حافظه پیروی می کنند معمولاً جایگاه حافظه شرح حال را زیر مجموعه حافظه ضمنی می دانند (مولرو رابرتز،2005). ویلهم و همکاران (1997) دریافتند که بیماران وسواسی در باز خوانی اطلاعات مربوط به حافظه شرح حال خود دچار اختلال هستند.حافظه شرح حال جنبه ای از حافظه است که با یادآوری حوادث گذشته که به صورت شخصی تجربه شده اند، مرتبط می باشد. این نوع حافظه دریچه ای به درون عملکرد هیجانی و انگیزشی فرد باز می کند و منجر به یک احساس فردی از خود شده و به خود معنا می بخشد. مطالعات زیادی به نقش حافظه شرح حال در آسیب شناسی پرداخته است(سوترلند ، 2008). علاوه بر این، یکی از مباحث نوین در روانشناسی امروز، مسأله ابعاد فراشناختی و به عبارتی تفکر فرد در مورد تفکرخود است. این مسئله بیانگر این است که فرد بسته به این که کدام سطح از باورهای فراشناختی را به کار می برد و کدام یک از این سطوح بر فرآیندهای شناختی فرد حاکم است، حائز اهمیت است. واژه «فراشناخت » که نخستین بار توسط فلاول (1979) به کار برده شد، به فرایند «تفکر درباره تفکر» و دانش در مورد این که "چه می دانیم" و "چه نمی دانیم" اطلاق می شود. مطالعه فراشناخت ابتدا در حیطه روانشناسی رشد آغاز شد و به دنبال آن به حوزه های دیگراز جمله روانشناسی حافظه ،پیری و همچنین روانشناسی عصب شناختی گسترش یافت (ولز،2009) . فراشناخت به ساختارها، دانش و فرایندهای روانشناختی اشاره می کند که با کنتر ل، تغییر و تفسیر افکار و شناخت ها سروکار دارند. بر اساس نظریه پردازی های اخیر ، فراشناخت یکی از عوامل مهم در توسعه و تداوم اختلالات روانشناختی است (ولز ،2000؛ ولز و متیوز ،1994). مخصوصا در اختلال اضطراب منتشر (gad )(ولز ، 2005 ) و اختلال وسواس اجباری (ocd ) (ولز و پاپاجوجیو، 1998 ). از آنجایی که تعداد مطالعات انجام شده که در آن گروه کنترل شامل یک اختلال اضطرابی دیگر باشد اندک می باشد، دانش ما رادر مورد اینکه آیا این نقص و سوگیری شناختی مختلف مختص به ocd است (برخلاف زمینه های مشترکی که در اختلالات اضطرابی به طور کلی وجود دارد )، محدود می کند. بنابراین هدف این مطالعه عبارتند از اینکه، افراد مبتلا به وسواس ابتدا چه عملکردی در حافظه شرح حال و فراشناخت ها دارند و ثانیا، در مقایسه با اختلال اضطراب اجتماعی از چه عملکردی برخوردار هستند.

کارایی روان درمانی پویشی کوتاه مدت تعدیل کنند? اضطراب بر مکانیزم های دفاعی غیرانطباقی و ابرازگری هیجانی بیماران مبتلا به هراس اجتماعی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  مصطفی محمودی قهساره   حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف

چکیده مقدمه و هدف: با وجود شیوع بالا، سیر طولانی، و آسیب زایی زیاد اختلال هراس اجتماعی، پژوهش های اندکی در زمینه کارایی روان درمانی پویشی کوتاه مدت در درمان این اختلال انجام شده است. با توجه به جایگاه این مداخله در درمان اختلالات روانی و بویژه توسعه و گسترش فزاینده مدل های آن در سال های اخیر، در این مطالعه کارایی روان درمانی پویشی کوتاه مدت؛ مدل تعدیل کننده اضطراب مک کالو بر کاهش نشانگان هراس اجتماعی، کاهش مکانیزم های دفاعی غیرانطباقی و افزایش ابرازگری هیجانی بررسی می شود. روش: پژوهش حاضر با حجم نمونه 6 بیمار مبتلا به هراس اجتماعی(پسر) بود که سال 1391 در کلینیک روان شناسی بالینی دانشگاه فردوسی مشهد اجرا شد. مراجعان براساس مصاحبه بالینی ساختاریافته scid برای اختلالات محور i در dsm-iv و مقیاس ارزیابی عملکرد کلی(gaf) برای گزینش بیماران انتخاب شدند. در این پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد و آزمودنی ها پس از احراز شرایط درمان بصورت پلکانی وارد فرایند درمان شدند. همچنین از طرح تجربی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه نیز استفاده گردید. تعداد جلسات برای تمامی بیماران 20 جلسه (دو بار در هفته) به انضمام سه مرحله پیگیری برای هر یک از آن ها بود. مداخله براساس طرح چندگانه خط پایه ای از نوع بین آزمودنی سازماندهی شد. شرکت کنندگان پرسشنامه هراس اجتماعی را بعنوان متغیر اولیه کارایی در خط پایه اول، دوم، جلسه اول، پنجم، دهم، پانزدهم، بیستم، پیگیری یک ماهه، دو ماهه و سه ماهه تکمیل کردند. برای آنها در خط پایه اول، جلسه اول، جلسه دهم، جلسه بیستم و پیگیری سه ماهه پرسشنامه های سبک های دفاعی و ابرازگری هیجانی بعنوان شاخص های متغیر ثانویه کارایی استفاده گردید. داده ها با استفاده از تحلیل نمودار، معناداری بالینی، درصد بهبودی و شاخص های شش گانه کارایی تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: داده های این پژوهش حاکی از آن بود که رواندرمانی پویشی کوتاه مدت مدل تعدیل کننده اضطراب توانست هراس اجتماعی مراجعان را (%66 درصد بهبودی)، مکانیزم های دفاعی غیرانطباقی (%73) کاهش دهد و ابرازگری هیجانی را (%62) افزایش دهد، که در پایان دوره پیگیری سه ماهه این میزان تغییر افزایش یافت (%67- %78-%67). همچنین در پایان درمان و دوره پیگیری نمره gaf مراجعان از 51 تا 60 به 71 تا 80 افزایش یافت. نتیجه گیری: نهایتاً براساس نتایج بدست آمده روان درمانی پویشی کوتاه مدت مدل تعدیل کننده اضطراب روشی کارا و موثر برای درمان اختلال هراس اجتماعی می تواند در نظر گرفته شود. همچنین این درمان می تواند موجب کاهش استفاده غیرانطباقی مکانیزم های دفاعی نسبت به ملاک بهنجار و افزایش ابرازگری هیجانی در مبتلایان به اختلال هراس اجتماعی شود. کلید واژه ها: روان درمانی پویشی کوتاه مدت تعدیل کننده اضطراب، اختلال هراس اجتماعی، مکانیزم های دفاعی غیرانطباقی، ابرازگری هیجانی

«اثربخشی درمان شناختی رفتاری در کاهش نگرانی و مشکلات درون سازی شده ناشی از روابط آسیب زای دختران و پسران در مدارس شبانه روزی»
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  علی درخش   علی مشهدی

هدف: این پژوهش به بررسی اثر درمان شناختی رفتاری بر کاهش نگرانی و مشکلات درونی سازی شده ناشی از روابط آسیب زا دختران و پسران مدارس شبانه روزی پرداخته است . روش: آزمودنی های پژوهش 24 دختر و پسر 18-17 ساله دارای روابط آسیب زا بودندکه از طریق پرونده های مشاوره در کلیه مدارس شبانه روزی انتخاب گردیدند. به طور تصادفی در دوگروه آزمایش و کنترل جای داده شدند. برای بررسی اثر درمان شناختی رفتاری در کاهش نگرانی و مشکلات درون سازی شده قبل و بعد از درمان شناختی رفتاری از هر دو گروه آزمون نگرانی پن استیت و پرسشنامه خودگزارش آچنباخ گرفته شد و داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیری مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که درمان شناختی رفتاری موجب کاهش معنادار نگرانی در گروه آزمایش (001/0p<) نسبت به گروه کنترل شد . همچنین درمان شناختی رفتاری موجب کاهش معنادار مشکلات درون سازی شده در گروه آزمایش (001/0p<) نسبت به گروه کنترل شد. درمان شناختی رفتاری موجب کاهش معنادار افسردگی در گروه آزمایش (001/0 p<) نسبت به گروه کنترل شد .درمان شناختی رفتاری موجب کاهش معناداراضطراب در گروه آزمایش (001/0 p<) نسبت به گروه کنترل شد. نتیجه گیری : درمان شناختی رفتاری باعث کاهش نگرانی و مشکلات درون سازی شده همچون افسردگی و اضطراب در دختران و پسران دارای روابط آسیب زا در مدارس شبانه روزی شد.

بررسی اثر بخشی آموزش مهارت های زندگی برکاهش اضطراب اجتماعی وافزایش عزت نفس دانش آموزان مدرسه شبانه روزی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  مینا فردی   حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف

مقدمه: دوران نوجوانی، یکی از بحرانی ترین دوران زندگی است که با تغییرات متعددی همراه است. یکی از ترس های رایج در بین نوجوانان در سنین مدرسه اضطراب اجتماعی است که با توجه به مدت شدت و تکرار آن نیاز به مداخله درمانی داردو همچنین تحقیقات نشان داده است که عزت نفس بر همه ی سطوح زندگی اثر می گذارد و بررسی های گوناگون روانشناسی حاکی از آن است که چنانچه نیاز به عزت نفس ارضا نشود، نیازهای گسترده تر نظیر نیاز به آفریدن، پیشرفت و یا درک استعداد بالقوه، محدود می ماند. رشد مهارت های زندگی از طریق یادگیری را می توان زیربنای پیشگیری از مشکلات روانی- اجتماعی دانش آموزان دانست. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی آموزش مهارت های زندگی بر کاهش اضطراب اجتماعی وافزایش عزت نفس دانش آموزان مدرسه شبانه روزی است. روش اجرا: این مطالعه یک پژوهش نیمه تجربی است که در سال تحصیلی91-92 بر روی نوجوانان دانش آموز مدرسه شبانه روزی شهر مشهد صورت گرفت. در این پژوهش30 نفر از دانش آموزان مدرسه شبانه روزی که به طور تصادفی انتخاب شدند در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. سپس از هر دو گروه پیش آزمون به عمل آمد. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه اضطراب اجتماعی جرابک و عزت نفس کوپر اسمیت بود. برنامه مهارت های زندگی طی 10جلسه به گروه آزمایش آموزش داده شد و پس از11 هفته پس آزمون گرفته شد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری spss تجزیه و تحلیل شدند. در سطح آمار توصیفی از شاخص های محاسبه فراوانی، درصد، میانگین و انحراف استاندارد و در سطح آمار استنباطی از تحلیل کواریانس. یافته ها: تحلیل نتایج با استفاده از تحلیل کواریانس نمره های پیش آزمون وپس آزمون نشان دادکه آموزش مهارت های زندگی تاثیرمعنی داری برکاهش اضطراب اجتماعی وافزایش عزت نفس دارد . نتیجه گیری: نتایج نشان داد با آموزش مهارت های زندگی می توان به ارتقای سطح روانی و کاهش اضطراب اجتماعی و افزایش عزت نفس در نوجوانان مدرسه شبانه روزی رسید. بنابراین، با توجه به این که نوجوانانی که در مراکز شبانه روزی نگهداری می شوند از مشکلات روان شناختی و رفتاری گوناگون رنج می برند و با توجه به نقش ارزنده آموزش مهارت های زندگی بر سلامت روانی، جسمانی و اجتماعی افراد، اجرای این برنامه برای کاهش اضطراب و افزایش عزت نفس نوجوانان مدارس شبانه روزی توصیه می گردد.

اثربخشی درمان گروهی شناختی- رفتاری کوتاه مدت بر حساسیت اضطرابی و اضطراب امتحان دختران دبیرستانی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  زهرا شیران خراسانی   حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف

مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری کوتاه مدت بر اضطراب امتحان و حساسیت اضطرابی دختران دانش آموز دبیرستانی انجام شد. روش کار: با استفاده از طرح آزمایشی پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل ،20 دانش آموز دختر مدرسه ناحیه 3 مشهد طبق ملا ک های راهنمای ورود معیار از طریق پرسشنامه های اضطراب امتحان و حساسیت اضطرابی اجرا شد و به پرسشنامه ها پاسخ دادند . آزمودنیهای گروه آزمایش به مدت 16 جلسه تحت درمان قرار گرفتند. در پایان درمان و همچنین یک ماه بعد از درمان آزمودنیهای مجدداً مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که درمان شناختی رفتاری به طور معنی داری موجب کاهش اضطراب امتحان و حساسیت اضطرابی در مرحله پس آزمون شده است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد وجود آموزش های منظم شناختی- رفتاری در مدارس ضروری به نظر می رسد و آگاهی مسئولین مدارس، دانش آموزان و والدین از وجود اضطراب امتحان و حساسیت اضطرابی موجب افزایش توانمندی دانش آموزان شده و در کاهش مشکلات در مدارس نقش موثری دارد.

مقایسه اثربخشی بازی وقصه درمانی بر کاهش اضطراب کودکان سرطانی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  زهرا صفدری   حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف

هدف پژوهش:پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی بازی و قصه درمانی برکاهش اضطراب کودکان سرطانی است. روش:جامعه تحقیق راکودکان سرطانی(7-13سال) بیمارستان دکتر شیخ مشهدتشکیل می دادند. تعداد نمونه، در بخش اول مطالعه 60 نفر بودندکه با روش نمونه گیری مبتنی بر هدف(در دسترس) انتخاب شدند و برای بخش دوم مطالعه 45 کودک دارای اضطراب که والدینشان رضایت شرکت در جلسات بازی و قصه درمانی را داشتند با گمارش تصادفی دردو گروه آزمایش(دو گروه آزمایش شامل یک گروه قصه درمانی ویک گروه بازی درمانی) و یک گروه کنترل قرار گرفتند، که به دلیل ریزش به نه نفر در هر گروه رسیدند. برای گروه های آزمایش8 جلسه بازی و قصه درمانی انجام شد.روش تحقیق در این پژوهش شبه آزمایشی بود. نتایج: تفاوت معنی داری بین میزان اضطراب آزمودنی های گروه های آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در هر دو روش در مراحل پس آزمون و پیش آزمون مشاهده شد و اضطراب آزمودنی های گروههای آزمایش کاهش چشمگیری را نشان داد. نتیجه گیری کودکانی که برنامه های درمانی را دریافت می کنند، پس از درمان کاهش معناداری در اضطراب نشان می دهند و این درمان ها با توجه به جذابیت آن ها برای کودکان توصیه می شود.

هیپنوتیزم درمانی شناختی ـ رفتاری هراس اجتماعی: یک مطالعه چند آزمودنی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  مجید جلیلیان صفارپور   حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف

پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخش هیپنوتراپی شناختی_رفتاری بر کاهش نشانه های فوبی اجتماعی انجام شده است . جامعه آماری این پژوهش شامل زنان مبتلا به هراس اجتماعی 18 تا40 سال شهرستان مشهد می باشند که به مراکز تخصصی روان شناسی و روان پزشکی مراجعه می کنند.ابراز این تحقیق پرسشنامه هراس اجتماعی اسپین است .با توجه به نمرات فوبی اجتماعی بالا 4نفر بصورت تصادفی انتخاب و به صورت طرح چند آزمودنی که بسط یافته طرح آزمایشی مشهور تک_آزمودنی است انجام شد برای این کار از طرح ایجاد چند خط پایه چند آزمودنی استفاده شد. شدت هراس قبل و بعد از درمان در یک دوره یک ماهه مورد ارزیابی قرار گرفت نتایج نشان داد که میزان فوبی اجتماعی بطور معنی داری کاهش یافته است.می توان نتیجه گیری کرد که هیپنوتراپی شناختی_رفتاری می تواند منجر به کاهش فوبی اجتماعی می شود.

بررسی اثربخشی گروه درمانی به شیوه روان تحلیلی بر روی تغییر سبک های دلبستگی و میزان تاب آوری معتادین زن مراکز dic
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1392
  زهرا عرفانیان طالعی نوغان   حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف

هدف: گروه درمانی به معنای کاربرد روشهای روان درمانی بر روی گروه به منظور بهره گیری از تأثیر متقابل اعضای گروه بر هم دیگر است. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی گروه درمانی به شیوه روان تحلیلی بر روی تغییر سبک های دلبستگی و میزان تاب آوری معتادین زن مراکز dic انجام شد. روش مطالعه: پژوهش نیمه تجربی حاضر با طرح گروه شاهد با پیش آزمون، پس آزمون و کارآزمایی بالینی می باشد. جامعه پژوهش شامل کلیه ی زنان معتاد مراکز dic مشهد در سه ماهه اول سال 1392 می باشد. از این جامعه تعداد 30 نفر انتخاب و به طور کاملاً تصادفی به دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه تقسیم شدند، که گروه آزمایش درمان گروهی به شیوه روان تحلیلی دریافت کرد و گروه گواه در لیست انتظار جهت مقایسه قرار گرفت. در این پژوهش از دو پرسشنامه سبکهای دلبستگی کولینز و رید و پرسشنامه تاب آوری کانر ـ دایویدسون استفاده شد و داده ها با روش کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها حاکی از این است که در مولفه ی تاب آوری بین دو گروه در پیش آزمون تفاوتی وجود ندارد ولی در پس آزمون بین دو گروه تفاوت معناداری دیده شد. در مولفه ی دلبستگی نیز بین دو گروه در پیش آزمون تفاوتی وجود نداشت ولی در پس آزمون بین دو گروه تفاوت معناداری وجود داشت. بحث و نتیجه گیری: گروه درمانی به شیوه روان تحلیلی بر روی تغییر سبک های دلبستگی و میزان تاب آوری معتادین زن مراکز dic اثربخش است که این خود نشان از تبادل انتقال بین اعضا و گروه می باشد.

مقایسه اثربخشی دو شیوه ی گروه درمانی وجودی و گروه درمانی شناختی- رفتاری بر ارتقاء کیفیت روابط بین فردی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  هدی نداف شرق   بهرامعلی قنبری هاشم آبادی

این پژوهش با هدف اصلی مقایسه اثربخشی دو شیوه ی گروه درمانی مبتنی بر رویکرد اصالت وجود و رویکرد شناختی- رفتاری بر بهبود کیفیت روابط بین فردی انجام پذیرفت. پژوهش حاضر کاربردی و از نوع شبه آزمایشی می باشد. با استفاده از روش نمونه گیری داوطلبانه از میان زنان متأهل مراجعه کننده به کلینیک دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی تعداد 20 نفر برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند. از این افراد ابتدا آزمون qri(کیفیت روابط بین فردی) گرفته شد. سپس 10 نفر در گروه وجودی و 10 نفر در گروه شناختی- رفتاری به طور تصادفی گمارده شدند که این تعداد بعد از ریزش به 8 نفر در هر گروه کاهش یافت. بعد از اتمام دوره 8 جلسه ای درمان در گروه ، به منظور سنجش میزان تغییر در متغیر وابسته (کیفیت روابط بین فردی) مجدداً آزمون اجرا شد. نتایج تحلیل آماری آزمون t وابسته نشان می دهد که گروه درمانی وجودی تأثیر معناداری بر افزایش حمایت اجتماعی(با سطح معناداری 0/023)وافزایش عمق روابط(با سطح معناداری 0/003) دارد اما تأثیر معناداری بر کاهش تعارض ندارد . همچنین گروه درمانی شناختی رفتاری تأثیر معناداری بر افزایش حمایت اجتماعی(با سطح معناداری 0/02)، کاهش تعارض(با سطح معناداری0/001) و افزایش عمق روابط(با سطح معناداری 0/002) دارد. از سویی دیگر گروه درمانی وجودی در مقایسه با گروه درمانی شناختی- رفتاری درافزایش حمایت اجتماعی، کاهش تعارض و افزایش عمق روابط اثربخشی بیشتری ندارد. بدین ترتیب بر اساس یافته های این پژوهش می توان گفت که هر دو روش گروه درمانی وجودی و گروه درمانی شناختی- رفتاری با توجه به تأکید بر روی مسائل مختلف با یکدیگر برابر می باشند.

بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر کاهش رفتارهای وسواسی و اضطرابی نوجوانان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1392
  مرجان محجوب   حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف

چکیده در این پژوهش محققین به بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر کاهش رفتارهای وسواسی و اضطرابی نوجوانان می پردازند. این تحقیق از نوع توصیفی می باشد. با استفاده از طرح آزمایشی پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل همراه با پیگیری، 20 نوجوان مراجعه کننده به مرکز مشاوره دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه فردوسی مشهد که طبق ملاک های راهنمای تشخیصی آماری نسخه چهارم که دارای رفتارهای اضطرابی و وسواسی بودند به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و چهار گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. آزمودنی های دو گروه به مقیاس وسواسی ییل براون و مقیاس اضطرابی اشپیل برگر پاسخ دادند. آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 12 جلسه تحت درمان فردی قرار گرفتند. در پایان درمان و همچنین سه ماه بعد از درمان آزمودنی های چهار گروه مورد سنجش قرار گرفتند. یافته ها نشان می دهد که درمان شناختی – رفتاری بر کاهش رفتارهای وسواسی و اضطرابی نوجوانان تاثیر بسزایی دارد. به علت همراه شدن نوجوانی با علائم بلوغ این مرحله از زندگی را می توان به عنوان یکی از مهمترین و پر تنش ترین مراحل زندگی بر شمرد. همچنین این پژوهش در تایید پژوهش های دیگر نشان می دهد که درمان شناختی- رفتاری می تواند به میزان قابل توجهی در کاهش مشکلات روان شناختی افراد موثر واقع شود(p<0/0001). کلمات کلیدی:درمان شناختی-رفتاری، رفتارهای وسواسی، رفتارهای اضطرابی ، نوجوانان

بررسی اثربخشی درمان روان پویشی کوتاه مدت بر کاهش مشکلات بین فردی دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1392
  مهدی هاتفی فارمد   حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف

چکیده بررسی مشکلات و روابط بین فردی و تلاش در جهت کاهش یا از بین بردن آنها در پیشگیری از ابتلا افراد به اختلالات شخصیتی از اهمیت زیادی برخوردار است. پژوهش حاضر به بررسی تاثیر درمان روان پویشی فشرده کوتاه مدت در کاهش مشکلات بین فردی در بین دانشجویان پرداخته است. جامعه آماری پژوهش حاضر 20 نفر از دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد بوده که به کلینیک این دانشکده مراجعه کرده بودند و به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و تحت درمان قرار گرفتند. روش تحقیق در این پژوهش شبه آزمایشی می باشد و از طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. برای تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس و نرم افزار 18 spss استفاده شده است. نتایج بدست آمده حاکی از اثر بخشی درمان روان پویشی فشرده کوتاه مدت بر کاهش مشکلات بین فردی دانشجویان می باشد. همچنین درمان istdp در خرده مقیاس های مردم آمیزی ، قاطعیت، پرخاشگری ، وابستگی ، صمیمیت و حمایت گری موثر بوده است. نتایج نشان می دهد درمان روان پویشی فشرده کوتاه مدت در کاهش مشکلات بین فردی موثر می باشد. کلید واژه:روان پویشی ،فشرده ، رواندرمانی، مشکلات بین فردی، دانشجویان

اثربخشی آموزش فرزندپروری با رویکرد مثبت نگر بر خودکارآمدی مادران و بهبود رابطه ی مادر _ کودک و مشکلات رفتاری کودکان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1392
  سمانه طاهری نیا   حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف

این مطالعه با هدف اثر بخشی آموزش فرزند پروری مثبت نگر بر رابطه ی مادر و کودک، خودکارآمدی مادر و مشکلات رفتاری کودکان صورت گرفته است. روش پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پیش آزمون با گروه کنترل است. نمونه پژوهش شامل 20 نفر از مادران کودکان پیش دبستانی مراجعه کننده به کلینیک سلامت کودک بودند، که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. اعضا گروه آزمایش به مدت 5 هفته، هر هفته 2 جلسه و هر جلسه 2 ساعت در جلسات برنامه ی آموزشی قرار گرفتند. این در حالی بود که گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسشنامه رابطه ی مادر و کودک، خودکار آمدی مادر و مشکلات رفتاری کودکان بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش کوواریانس استفاده شد. یافته های حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که میانگین نمرات در دو گروه بعد از برنامه ی آموزشی در زیر مقیاس پذیرش و خودکارآمدی مادر افزایش معنا دار و در زیر مقیاس طرد کاهش معناداری نشان داد. اما در زیر مقیاس های حمایت و آزادی افراطی و مشکلات رفتاری تفاوت معناداری مشاهده نشد.

بررسی اثربخشی آموزش مفاهیم دینی (توکل، صبر، نماز، دعا و بخشش) بر رضایت مندی زناشویی و سازگاری زناشویی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1392
  محبوبه خشکاب   بهرامعلی قنبری هاشم آبادی

هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزه های دینی بر افزایش سازگاری زناشویی و رضایت زناشویی زوجین متقاضی طلاق بود. طرح پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه شامل 30 زوج از زوجین متقاضی طلاق شهرستان شاهرود بود که 15 زوج در گروه گواه و 15 زوج در گروه آزمایش گمارش شدند. اعضای گروه آزمایش، در جلسات آموزه های دینی شرکت کردند، اما اعضای گروه کنترل مداخله خاصی را دریافت نکردند. قبل و بعد از اجرای مداخله، پرسشنامه های رضایت زناشویی و سازگاری زناشویی توسط گروه نمونه تکمیل شدند. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد که پس از شرکت در جلسات آموزه های دینی ، رضایت زناشویی و سازگاری زناشویی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل افزایش معناداری داشته است. یافته های پژوهش موید این مهم است که آموزه های دینی باعث افزایش رضایت زناشویی و سازگاری زناشویی زوجین متقاضی طلاق می گردد.

بررسی اثربخشی بازی های زبان شناختی بر رشد مهارت های زبان دریاقتی و بیانی کودکان بی سربرست و بدسربرست
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  فاطمه ظریف   محمدسعید عبدخدایی

هدف از این پژوهش بررسی اثر بخشی بازی های زبان شناختی بر رشد مهارت های زبان دریافتی و بیانی کودکان بی سرپرست و بدسرپرست می باشد. پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه آزمایش و کنترل است. جامعه آماری کلیه کودکان پسر 6-4 سال بی سرپرست و بدسرپرست می باشند که در مرکز نگهداری حضرت علی اصغر(ع) مشهد ساکن هستند. روش نمونه گیری، در دسترس می باشد. بدین منظور 18 نفر از کودکان به روش گمارش تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. سپس برای گروه آزمایش 12 جلسه 45 دقیقه ای بازی های زبان شناختی ارائه گردید. آزمون رشد زبان told-p:3(خرده مقیاسهای واژگان تصویری، واژگان شفاهی، واژگان ربطی، درک دستوری و تقلید جمله) به عنوان پیش آزمون و پس آزمون استفاده گردید. در تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کواریانس mancova استفاده گردید. یافته ها نشان داد که کودکانی که بازی های زبان شناختی را دریافت کرده اند، در پس آزمون افزایش معناداری در زبان دریافتی،زبان بیانی، واژگان تصویری،درک دستوری و واژگان شفاهی در مقایسه با گروه کنترل داشتند.

بررسی اثربخشی آموزش حل مسأله به روش بدل و لانکس بر کاهش تعارض ها و بهبود سواد عاطفی دختران نوجوان با والدین معتاد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1392
  فاطمه کریمی   علی کیمیایی

هدف پژوهش حاضر بررسی آموزش حل مسأله به شیوه بدل و لانکس بر کاهش تعارض ها و بهبود سواد عاطفی دختران نوجوان با والدین معتاد بود. بدین منظور در یک پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون و گروه مداخله نما تعداد 20 دختر نوجوان 15-13 ساله با والدین معتاد مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر بجنورد در شش ماهه اول سال تحصیلی 92-91 به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و مداخله نما قرار گرفتند. دختران نوجوان با والدین معتاد گروه آزمایش در معرض مداخله آموزش حل مسأله به شیوه بدل و لانکس قرار گرفتند و گروه مداخله نما در معرض آموزش مقدماتی کامپیوتر قرار گرفتند. پرسشنامه تعارض والد- نوجوان اسدی یونسی، پرسشنامه کارکردهای روانشناختی خانواده ایرانی کیمیایی در مورد افراد شرکت کننده اجرا شد. دادهای پژوهش به کمک نرم افزار آماری spss-20 و با استفاده از شاخص های آمار توصیفی، آزمون t مستقل و تحلیل کواریانس (ancova) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش حاضر نشان داد که آموزش حل مسأله به روش بدل و لانکس باعث کاهش فراوانی وشدت تعارضهای والد-نوجوان در دختران نوجوان با والدین معتاد گروه آزمایش نسبت به گروه مداخله نما می شود. اما آموزش حل مسأله به شیوه بدل و لانکس در بالا بردن سواد عاطفی دختران نوجوان با والدین معتاد گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل تأثیری ندارد. در مجموع نتایج پژوهش حاضر نشان داد آموزش حل مسأله به شیوه بدل و لانکس تأثیری بسزایی در کاهش فراوانی و شدت تعارض های والد-نوجوان ، دختران نوجوان با والدین معتاد داشته است. اما در بالا بردن سواد عاطفی تأثیری نداشته است.

اثربخشی زوج درمانی کوتاه مدت به شیوه خودتنظیمی بر بهبود الگوهای ارتباطی وکاهش مشکلات زناشویی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  زهرا احسانی فر   حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف

این پژوهش با هدف بررسی تأثیر زوج درمانی کوتاه مدت به شیوه خودتنظیمی بر بهبود الگوهای ارتباطی و کاهش مشکلات زناشویی زوجین طراحی شده است. محتوای اساسی رویکرد خودتنظیمی این است که خود زوجین و نه درمانگر تغییرات طولانی مدتی را در رابطه شان ایجاد کنند. روش پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل زوجینی هستند که به دلیل مشکلات زناشویی به یکی از مراکز مشاوره شهر سبزوار مراجعه کرده بودند. نمونه آماری شامل 10 زوج (20 نفر) است که طی بهار تا پاییز سال 1392 جهت حل مشکلات ارتباطی و زناشویی خویش به مرکز مشاوره اداره بهزیستی این شهر مراجعه کرده بودند. این افراد به صورت در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش به تعداد 5 زوج (10 نفر) و گروه کنترل نیز به تعداد 5 زوج (10 نفر) گمارده شدند. به منظور ارزیابی چگونگی الگوهای ارتباطی و مشکلات زناشویی زوجین به ترتیب از پرسشنامه های cpq و چک لیست مشکلات زناشویی استفاده شد. زوجین گروه آزمایش طی 8 جلسه زوج درمانی به روش خودتنظیمی را دریافت نمودند در حالی که زوجین گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. یافته های پژوهش با استفاده از روش تحلیل کوواریانس (ancova) و تی تست مستقل t-test مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش حاکی از این است که زوج درمانی کوتاه مدت به شیوه خودتنظیمی الگوهای ارتباطی زوجین را بهبود بخشیده (p<0/05) و باعث کاهش مشکلات زناشویی زوجین می گردد (p<0/05). همچنین بین زنان و مردان هر دو گروه آزمایش و کنترل از نظر میزان مشکلات زناشویی و الگوهای ارتباطی ناسالم تفاوت معناداری مشاهده نشد(p>0/05) .

اثربخشی واقعیت درمانی بر افزایش سلامت روانی زنان مبتلا به سرطان سینه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1392
  شادی حسینی   حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف

طرح این پژوهش از نوع آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل بود.جامعه آماری در این پژوهش کلیه بیماران زن که دارای سرطان سینه بودند.روش نمونه گیری در این پزوهش روش در دسترس همراه با تصادفی ساده بود.ابتدا پرسشنامه سلامت عمومی روی 50نفر از بیران سرطانی به صورت در دسترس اجرا شد.کسانی که نمره بالاتر از 22را کسب کرده بودند شناسایی شده و تعداد 20نفر از آنها به طور تصادفی انتخاب شدند.سپس این تعداد در دو گروه 10نفری(آزمایش و گواه)به طور تصادفی جایگزین شدند.گروه آزمایشی در 10 جلسه واقعیت درمانی گروهی شرکت داده شدند درحالی که گروه گواه هیچ گونه درمانی را دریافت نکردند. تحلیل نتایج این مطالعه نشان داد که واقعیت درمانی گروهی در کاهش اضطراب و بهبود عملکرد اجتماعی بیماران سرطانی تاثیر مثبت دارد و می تواند نمره کلی سلامت روانی آنها را افزایش دهد.با برگزاری کارگاه های آموزشی برای بیماران سرطانی مخصوصا در زمینه ی اصطراب و عملکرد اجتماعی باشد.

بررس رابطه باورهای فراشناختی و خودکارآمدی با میزان خطرپذیری در نوجوانان آسیب دیده بهزیستی مشهد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1393
  زهرا شربتی بیارجمندی   حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف

چکیده ندارد.

بررسی اثربخشی روان درمانی روان پویشی کوتاه مدت بر کاهش تعارضات پدر- فرزند در میان دانشجویان دختر
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  محبوبه اله یاری   حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف

پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی روان درمانی روان پویشی کوتاه مدت بر کاهش تعارضات پدر- فرزند در میان دانشجویان دختر انجام گرفته است. این پژوهش به لحاظ هدف پژوهشی از نوع کاربردی است. نمونه مورد مطالعه شامل ده نفر از دانشجویان دختر مراجعه کننده به کلینیک روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد بود که به صورت هدفمند انتخاب و به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند، بدین ترتیب شیوه پژوهش شبه تجربی بوده است. سپس این دو گروه به مقیاس رابطه پدر- فرزندی به صورت پیش آزمون و پس آزمون پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس یک راهه برای معنا دار بودن تفاوت بین گروه ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داده است درمان روان پویشی کوتاه مدت با سطح معنا داری 023/0 و با سطح اطمینان 95% تأثیر معناداری در کاهش تعارضات پدر- فرزند دارد.

تدوین برنامه خودشناسی با رویکرد صدرایی وبررسی اثر بخشی آموزش آن بر افزایش هوش معنوی وکاهش دنیا گرایی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  فرشته ظریفیان   محمد سعید عبد خدایی

پژوهش حاضر با هدف تدوین برنامه آموزشی خودشناسی با رویکرد صدرایی و بررسی تأثیر آموزش آن بر افزایش هوش معنوی و کاهش دنیاگرایی انجام شد. در این پژوهش ابتدا به روش کتابخانه ای و تحلیلی- استنتاجی به تدوین برنامه آموزشی خودشناسی با رویکرد صدرایی و سپس به روش شبه آزمایشی به بررسی تاثیر آموزش بر هوش معنوی و دنیاگرایی پرداخته شد. جامعه آماری شامل دانشجویان دختر دانشگاه فردوسی مشهد می باشد که از میان داوطلبان برای شرکت در کلاس آموزشی، 20 نفر درگروه آزمایش و 20 نفر در گروه کنترل به صورت تصادفی جایگزین گردیدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه هوش معنوی سهرابی و ناصری (1386) و مقیاس سنجش دنیاگرایی اکبری و فتحی آشتیانی (1388) استفاده گردید. تحلیل داده های پژوهش توسط نرم افزار spss-19 و با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس و کواریانس چند متغیره انجام شد. یافته ها: آموزش خودشناسی با رویکرد ملاصدرا منجر به ارتقاء هوش معنوی دانشجویان دختر دانشگاه فردوسی شد اما سبب کاهش دنیاگرایی آنان نگردید . نتیجه گیری: بنابراین با توجه به این که برنامه خودشناسی از دیدگاه ملاصدرا شامل ظرفیت ها و انجام رفتارهایی از قبیل شناخت و تفکر منظم در خویشتن و جهان بیرونی، محاسبه نفس، پرورش بعد متعالی خود و... می باشد آموزش این برنامه جهت ارتقاء سطح هوش معنوی توصیه می گردد.

بررسی اثربخشی گروه درمـانی بر اساس الگوی فرانظری (ترانس تئوریک) بر عزت نفس معتادان و پیشگیری از عود
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  حسین نیکخواه   حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف

این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی فرانظری بر افزایش عزت نفس و بهبود راهبردهای پیشگیری از عود در بیماران معتاد انجام شده است. جامعه ی آماری مورد نظر، معتادین مراجعه کننده به کلینیک ترک اعتیاد دکتر آذرین فر در شهر مشهد بودند که از این بین 30 نفر به عنوان نمونه انتخاب و در دو گروه 15 نفره ی کنترل و آزمایش جایگزین شدند و مورد بررسی قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه ی عزت نفس کوپراسمیت (1967)، پرسشنامه ی پیش بینی عود یا بازگشت (rps) (بک و رایت، 1380) و مقیاس سنجش تغییر دیکلمنته و همکاران (1989) بودند. در ابتدای پژوهش، پرسشنامه های فوق به نمونه ی آماری ارائه گردید و اطلاعات حاصل جمع بندی شد. در ادامه برای گروه آزمایش 10 جلسه ی گروه درمانی 2 ساعته (هرهفته 2جلسه) براساس الگوی فرانظری برگزارشد و در پایان پرسشنامه های مذکور مجدداً به تمام اعضای نمونه ارائه و داده های حاصل بررسی شد. در این تحقیق از تجزیه و تحلیل توصیفی داده ها، به منظور توصیف داده های جمع آوری شده، استفاده شد و با استفاده از نرم افزار آماری spss اطلاعات تجزیه و تحلیل گردید. جهت بررسی اثربخشی گروه درمانی فرانظری بر افزایش عزت نفس و بهبود راهبردهای پیشگیری از عود، از مانکوا استفاده گردید. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان دادند که نمرات عزت نفس گروه آزمایش و کنترل بعد از اجرای متغیر مستقل یعنی گروه درمانی فرانظری دارای تفاوت معنادار می باشد، به عبارتی فرضیه ی اول تحقیق مبنی بر اثربخشی گروه درمانی فرانظری بر افزایش عزت نفس بیماران معتاد تایید می شود. در مورد فرضیه ی دوم تحقیق مبنی بر اثربخشی گروه درمانی فرانظری بر بهبود راهبردهای پیشگیری از عود (که متغیر پیشگیری از عود به دو بخش وسوسه و میل تقسیم می شود) نمرات وسوسه و میل گروه آزمایش و کنترل بعد از اجرای متغیر مستقل یعنی گروه درمانی فرانظری دارای تفاوت معنادار می باشد، به عبارتی فرضیه ی دوم تحقیق تایید می شود .براین اساس نتیجه گرفته می شود که گروه درمانی فرانظری تأثیر مثبتی بر افزایش عزت نفس و بهبود راهبردهای پیشگیری از عود معتادان دارد.

اثربخشی رویکرد واقعیت درمانی به شیوه گروهی بر بهبود نشانگان ضربه عشق
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  زهرا توسلی   حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف

مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی واقعیت درمانی گروهی بر بهبود نشانگان ضربه عشق انجام شد. این مطالعه، یک مطالعه کاربردی و از نوع نیمه آزمایشی به صورت پیش آزمون، پس آزمون با یک گروه آزمایش (مداخله) و یک گروه کنترل است. پس از انتشار اعلامیه در دانشگاه فردوسی مشهد، 40 نفر برای مشاوره گروهی ابراز تمایل نمودند که از بین آنها 20 نفر از افرادی که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند، برای مطالعه انتخاب شدند. سپس 10 نفر به شیوه تصادفی درگروه آزمایش و 10 نفر برای گروه کنترل قرار گرفتند و در جلسات واقعیت درمانی گروهی طی 8 جلسه 120 دقیقه ای در طول 5 هفته که در کلینیک دانشکده علوم تربیتی دانشگاه فردوسی برگزار می شد، شرکت کردند. قبل از شروع جلسات، برای اعضای گروه آزمایش یک جلسه توجیهی و طی آن توضیحاتی کلی در مورد گروه درمانی ارائه شد. همچنین از شرکت کنندگان خواسته شد تا پرسشنامه های افسردگی بک (ii-bdi)، ضربه عشق (lti) و نشانگان ضربه عشق (ltsi) را تکمیل کنند. داده ها پس از گردآوری با استفاده از نرم افزار آماری spss18 و روشmancova مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. تحلیل نتایج با استفاده از آزمون آماری تحلیل کواریانس انجام شد که نشان داد، واقعیت درمانی گروهی به طور معناداری (05/0p<) می تواند از شدت نشانگان ضربه عشق (013/0) و افسردگی (410/0) مراجعان بکاهد. این پژوهش نشان می دهد که نشانگان ضرب? عشق شدید را باید به عنوان کانون توجه بالینی در نظر گرفت. هم چنین تحلیل نتایج این مطالعه نشان داد که واقعیت درمانی گروهی در بهبود نشانگان ضربه عشق تاثیر مثبت دارد و به خوبی می تواند از شدت نشانگان ضربه عشق بکاهد. کلیدواژه: نشانگان ضربه عشق؛ واقعیت درمانی گروهی؛ عشق

مقایسه نظریه ذهن و کنش های اجرایی در افراد مبتلا به اختلال اسکیزوفرنی، دوقطبی، وسواسی ـ جبری و بهنجار
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1393
  فاطمه رعیت معینی   حسین حسن آبادی

مقایسه نظریه ذهن و کنشهای اجرایی در افرادمبتلابه اسکیزوفرنی، دوقطبی، وسواسی-جبری و بهنجار چکیده مقدمه. هدف از پژوهش حاضر بررسی نظریه ذهن و کنش های اجرایی در افرادمبتلا به اختلالات وسواسی-جبری ، دو قطبی، اسکیزوفرنی و بهنجار بود. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع علی مقایسه ای و نمونه آماری شامل 80 آزمودنی بود که از طریق نمونه گیری در دسترس و در4 گروه وسواس(20نفر) اسکیزوفرنی (20 نفر)، دوقطبی (20 نفر) و افراد بهنجار(20 نفر) انتخاب شدند. آزمودنی ها با استفاده از آزمون های باور کاذب دسته اول و دسته دوم، نظریه ذهن و کارت های ویسکانسین ارزیابی شدند یافته ها:تحلیل داده هابااستفاده ازآزمونهای آماری تحلیل واریانس چندمتغیری وآزمونهای تعقیبی نشان داد که بین عملکرد بیماران وسواسی-جبری، دوقطبی و اسکیزوفرنی در مقایسه با افراد بهنجار در نظریه ذهن و کنش های اجرایی تفاوت معناداری وجوددارد.(05/0>p ). از میان افرادمبتلا به اسکیزوفرنی، دوقطبی و وسواسی-جبری، افرادمبتلا به اسکیزوفرنی در زمینه کنش های اجرایی و نظریه ذهن نقص بیشتری را نشان دادند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که بیماران وسواسی، اسکیزوفرنی و دوقطبی نسبت به گروه بهنجار در تواناییهای نظریه ذهن و کنش های اجرایی عملکرد ضعیفتری دارند. همچنین استنتاج شد که عملکرد ضعیف در آزمایه نظریه ذهن و کنش های اجرایی به وجود شدت نقایص در تواناییهای شناختی این بیماران مربوط است. واژه های کلیدی: نظریه ذهن،کنش های اجرایی، وسواسی-جبری. اسکیزوفرنی، دوقطبی

نقش طول مدت و تعداد عوارض جسمانی دیابت بر احساس انسجام روانی و میزان سلامت روان افراد دیابتی نوع 2
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1393
  مریم حسینی   محمدسعید عبدخدایی

این پژوهش باهدف بررسی نقش میانجیگری احساس انسجام روانی در رابطه طول و تعداد عوارض جسمانی با سلامت روان مورد انجام گرفت.این پژوهش از نوع همبستگی می باشد.نمونه مورد پژوهش، تعداد150 نفر از افراد دیابتی نوع دو کلینیک دیابت پارسیان مشهد بودند. پرسشنامه احساس انسجام فلسنبرک و همکاران و پرسشنامه سلامت روان گلدبرگ و چک لیست عوارض جسمانی توسط شرکت کنندگان تکمیل شد. داده ها با بهره گیری از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر و با استفاده از نرم افزار لیزرل و spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج همبستگی نشان می دادکه بین طول مدت بیماری و تعداد عوارض جسمانی دیابت و احساس انسجام و سلامت روان رابطه منفی و معناداری وجود دارد و جهت همبستگی ها گویای آن است که با افزایش طول دوره بیماری دیابت میزان احساس انسجام روانی و به تبع سلامت روان افراد کاهش می یابد و همچنین با شدت یافتن عوارض جسمانی دیابت، میزان انسجام روانی افراد و سلامت روان افراد کاهش می یابد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که پیوند احساس انسجام، طول مدت و تعداد عوارض جسمانی دیابت و سلامت روان با داده ها برازش دارد. همچنین ضریب مسیر مستقیم و غیر مستقیم طول مدت و تعداد عوارض جسمانی دیابت بر سلامت روان معنادار بود. اما، می توان گفت اثر غیر مستقیم طول مدت و تعداد عوارض جسمانی دیابت بر سلامت روان از اثر مستقیم آن بیشتر است و احساس انسجام به خوبی توانسته است میانجی معناداری در این زمینه باشد. نتایج و یافته ها نشان می داد که در بیماری های مزمن طول مدت ابتلا به بیماری و تعداد عوارض بیماری در میزان سلامت روان بسیار تاثیرگذار است و احساس انسجام روانی می تواند با نقشی که در این زنجیره ایفا می کند باعث پیچیده تر شدن اتراث این دو متغیر بر سلامت روان بشود.

مقایسه اثربخشی گروه درمانی معنوی ـ مذهبی؛ واقعیت درمانی بر افزایش عزت نفس، کاهش افسردگی و اضطراب زندانیان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  محمدرضا قنبری هاشم آبادی   حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف

چکیده مقدمه: یکی از عوامل روان شناختی که در بررسی های مختلف به عنوان عامل سهیم در ارتکاب جرم معرفی شده است افسردگی، اضطراب و عزت نفس پائین است. عزت نفس یک مولفه ی نگرشی و ارزیابی کننده از خود است، در واقع یک قضاوت عاطفی در مورد خودپنداره است که شامل احساس ارزش و پذیرش می شود و عزت نفس پائین عاملی برای بروز افسردگی و اضطراب است. روش کار و ابزار سنجش:این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی گروه درمانی معنوی ـ مذهبی و واقعیت درمانی گروهی بر افزایش عزت نفس و کاهش افسردگی و اضطراب زندانیان انجام پذیرفت، پژوهش از نوع شبه تجربی به صورت پیش آزمون ـ پس آزمون در دو گروه انجام گرفت، جامعه آماری زندانیان واحد مشاوره 6 زندان مرکزی مشهد و نمونه آماری در دسترس برای هر گروه 15 نفر به صورت گمارش تصادفی انتخاب گردید، پس از پیش آزمون هر کدام از گروه ها در معرض گروه درمانی که برای آنها در نظر گرفته شده بود، قرار گرفتند. و برای سنجش از تست افسردگی بک، اضطراب اشپیل برگر و عزت نفس کوپر اسمیت استفاده گردید. یافته ها: نتایج با استفاده از نرم افزار spss-19و با روش آماری تحلیل کوواریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت که بیانگر تفاوت معنادار گروه درمانی معنوی ـ مذهبی در مقایسه با واقعیت درمانی گروهی است. نتیجه گیری: براساس آنچه از این تحقیق به دست آمد، نتیجه می گیریم که درمان گروهی معنوی ـ مذهبی به طور معناداری اثر بیشتری بر افزایش عزت نفس و کاهش افسردگی و اضطراب زندانیان نسبت به واقعیت درمانی گروهی دارد.

بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی – رفتاری بر کاهش اضطراب امتحان و افزایش عزت نفس در زبان آموزان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1393
  علی سوری   حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف

هدف از اجرای این پژوهش بررسی تأثیر گروه¬درمانی شناختی- رفتاری در کاهش اضطراب امتحان و افزایش عزت نفس بوده¬است. روش مطالعه حاضر یک بررسی نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل است. جامعه آماری 200 زبان¬آموز دختر و پسر 18 تا 26 سال در حال یادگیری زبان در موسسه زبان اتاق بازرگانی ایران، در سال1392، بودند که از میان آنها 30 زبان آموز که علائم اضطرابی و عزت نفس پایین را نشان¬می¬دادند در قالب دو گروه آزمایشی (15 نفر) و کنترل (15 نفر) با روش نمونه¬گیری تصادفی جایگزین شدند. پیش از مداخله درمانی هر دو گروه با پرسشنامه ساراسون و کوپراسمیت مورد ارزیابی قرار گرفتند. سپس گروه آزمایشی در پانزده جلسه گروه¬درمانی شناختی- رفتاری شرکت¬نمودند و به همراه گروه گواه مورد پس¬آزمون قرار¬گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده های به دست¬آمده از آزمون تحلیل کوواریانس (ancova) استفاده شد. یافته های پژوهش نشان¬داد که گروه درمانی شناختی- رفتاری به طور معنی داری )05/0(p< در کاهش اضطراب امتحان و افزایش عزت نفس زبان¬آموزان با حذف اثر پیش¬آزمون موثر بوده¬است (00/0 p<). نتیجه اینکه گروه درمانی شناختی- رفتاری می تواند در کاهش اضطراب امتحان و افزایش عزت¬نفس زبان¬آموزان موثر و مفید¬باشد و کارآمدی تحصیلی زبان¬آموزان را افزایش¬دهد

اثربخشی درمان گروهی شناختی رفتاری (cbgt)، مبتنی بر الگوی هافمن بر ادراک از خویشتن و رفتارهای ایمنی مهاجرین افغانستانی مبتلا به اختلال فوبی اجتماعی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1393
  بی بی زهرا حسینی   حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف

پژوهش حاضر با هدف اثر بخشی درمان گروهی شناختی - رفتاری مبتنی بر الگوی هافمن بر ادراک از خویشتن و رفتارهای ایمنی مهاجرین افغانستانی مبتلا به فوبی¬ اجتماعی در شهر مشهد صورت گرفت. روش: بدین منظور از طریق فراخوان از مهاجرین افغانستانی که قبلا تشخیص spd گرفته بودند، یا از نشانه¬های این اختلال رنج می¬بردند و در سال 1393 ساکن مشهد بودند، دعوت به همکاری شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس تک متغیری (ancova) و تحلیل کوواریانس چندمتغیری (mancova) نشان داد که گروه آزمایش پس از درمان کاهش معناداری را در نشانه های spd نشان دادند (001/0 p= )، همچنین گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در متغیر رفتارهای ایمنی کاهش معناداری را نشان دادند (01/0p< )، و گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل بهبود معناداری را در متغیر ادراک از خویشتن نشان دادند (001/0 p= ). نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می¬دهد که درمان شناختی - رفتاری مبتنی بر الگوی هافمن بر کاهش نشانه¬های اختلال spd و رفتارهای ایمنی و بهبود ادراک از خویشتن در مهاجرین افغانستانی موثر بوده و می¬توان از آن به عنوان یک روش درمانی در اقلیت¬های قومی، بخصوص مهاجرین افغانستانی استفاده نمود.

بررسی اثربخشی آموزش برنامه شناختی-رفتاری شادکامی(فوردایس) بر افزایش نشاط، خودکارآمدی وکیفیت زندگی فرزندان شاهد و ایثارگر
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1393
  زهرا خیرخواه   بهرامعلی قنبری هاشم آبادی

هدف این پژوهش بررسی تاثیر آموزش شادکامی فوردایس بر افزایش نشاط، خودکارآمدی و کیفیت زندگی فرزندان دختر شاهد و ایثارگر شهر مشهد می باشد. روش پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری پژوهش فرزندان دختر شاهد و ایثارگر شهر مشهد است که در طی مدت فراخوان ثبت نام کرده اند. روش نمونه گیری از نوع داوطلبانه بود و 20 نفر از این افراد بصورت تصادفی انتخاب و در گروههای آزمایشی و گواه قرارگرفتند. آموزش شادمانی به افراد گروه آزمایش ارائه شد. از هر دو گروه پیش آزمون و پس آزمون به عمل آمد. ابزار پژوهش پرسشنامه شادمانی آکسفورد، پرسشنامه کیفیت زندگی فرم کوتاه سازمان بهداشت جهانی و آزمون خودکارآمدی بود. بعد از اجرای پرسشنامه ها، روش تجزیه و تحلیل داده ها دردو سطح توصیفی و استنباطی صورت گرفت. نتایج نمرات پس آزمون و تحلیل کو واریانس نشان داد میزان شادی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل بطور معناداری افزایش یافته است. همچنین خودکارآمدی گروه آزمایش نیز افزایش معناداری داشته است. آموزش برنامه شادکامی بر کیفیت زندگی و زیر مقیاسهای سلامت روانشناختی و روابط اجتماعی موثر است ولی بر زیر مقیاسهای سلامت جسمانی و سلامت محیطی تاثیر معناداری نداشت

اثربخشی روان درمانی گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش اضطراب امتحان و کمال گرایی دانشجویان دختر
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1393
  زکیه بیدکی   علی غنایی

هدف از این پژوهش «اثربخشی روان درمانی گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش اضطراب امتحان و کمال گرایی دانشجویان دختر دانشگاه کوثر بجنورد» انجام شده است. پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی است، که از بین دانشجویان دختر دانشگاه کوثر بجنورد به تعداد 16 نفر و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل انتخاب شدند. با اجرای آزمون کمال گرایی هیل و اضطراب ابوالقاسمی در دو مرحلة پیش آزمون و پس آزمون، و طرح درمانی ذهن آگاهی مطابق با پروتکل، طی یک ماه و هفته ای 2 جلسه، در مجموع 8 جلسه انجام شد. داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره (mancova) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته¬ها: تحلیل داده¬ها نشان داد که بین میانگین نمره¬های پس آزمون گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0p<)، به نحوی که آموزش روان درمانی گروهی ذهن آگاهی موجب بهبود کمال گرایی و کاهش اضطراب در گروه آزمایش شده است. بحث و نتیجه گیری: آموزش ذهن آگاهی می¬تواند منجر به کاهش اضطراب امتحان و همچنین بهبود سطح کمال¬گرایی در افراد شود. لذا به منظور افزایش سطح سلامتی و توانمندی و همچنین پیشگیری از مسائل متأثر از اضطراب امتحان، این روش مداخله را می¬توان مورد استفاده قرار داد.

اثربخشی گروه درمانی معنوی ـ مذهبی بر افزایش بهزیستی روانشناختی و شادکامی زنان مهاجر افغانی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  علی رضایی   بهرامعلی قنبری هاشم آبادی

هدف از انجام این پژوهش اثر بخشی گروه درمانی معنوی- مذهبی بر افزایش بهزیستی روانشناختی و شادکامی می باشد. طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی به صورت پیش آزمون- پس آزمون در دو گروه کنترل است. جامعه آماری زنان مها جر بودند که در تابستان 92 از طریق آ گهی به مرکز ز بان سرای آدینه مراجعه نمودند. که بوسیله روش نمونه گیری در دسترس 30 نفر انتخاب شده که به صورت تصادفی دردو گروه آزمایش(15نفر) وگروه کنترل (15نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش در 8 جلسه به مدت 2 ساعت تحت گروه درمانی معنوی- مذهبی قرار گرفتند وگروه کنترل بدون دریافت هیچ درمانی درلیست انتظار قرارگرفتند. آزمودنی های گروه آزمایش دردومرحله پیش آزمون و پس آزمون گرد با مقیاس های پرسشنامه بهزیستی روانشناختی و شادکامی مورد سنجش قرارگرفتند. یافته های این پژوهش با استفاده از نرم افزار spss و با روش آماری تحلیل کوواریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان می دهدگروه درمانی معنوی- مذهبی در جهت افزایش بهزیستی روانشناختی و شادکامی اثر بخش بوده است.

اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری هشت مرحله ای کش بر بهبود تصویر تن و تعهد زناشویی در زنان متأهل
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1393
  زهره آرین مقدم   حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف

پژوهش حاضر با هدف اثربخشی گروه درمانی شناختی ـ رفتاری هشت مرحله ای کش بر بهبود تصویر بدن و تعهد زناشویی در رنان متاهل انجام گرفت. پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه مورد پژوهش کلیه زنان متأهل داوطلب شرکت در گروه درمانی مراجعه کننده به کلینیک دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 92-93 بودند. از بین داوطلبین 16 نفر به عنوان آزمودنی انتخاب و در دو گروه 8 نفری کنترل و آزمایش قرار گرفتند. قبل از اجرای گروه درمانی ابزار پژوهش (پیش آزمون) که شامل پرسشنامه چند بعدی خود ـ بدن و تعهد زناشویی آدامز و جونز بود بین آزمودنی ها تکمیل گردید. بعد از انجامده جلسه درمانی90 دقیقه ای در 5 هفته دوباره ابزار پژوهش توسط آزمودنی ها تکمیل گردید(پس آزمون). برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری کوواریانس استفاده گردید.نتایج بدست آمده نشان داد که گروه آزمایش پس از دریافت گروه درمانی شناختی ـ رفتاری کش بهبود معناداری در تصویر بدنی و تعهد زناشویی نسبت به گروه کنترل نشان داد. گروه درمانی شناختی – رفتاری کش تأثیر معناداری در بهبود تصویر بدن و بهبود تصویر بدن تاثیر معناداری در افزایش تعهد زناشویی دارد. همچنین نتایج حاکی از این بود که بهبود تصویر بدنی تأثیر معناداری در بهبود تعهد زناشویی دارد.

سازگاری زناشوئی و رضایت جنسی تدوین الگوی مبتنی بر آموزه های فرهنگی اسلامی و اثر بخشی آن بر سازگاری زناشوئی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1393
  جعفر طالبیان شریف   بهرامعلی قنبری هاشم آبادی

لذت حاصل از رابطه جنسی همسران به احساس رضایتمندی جنسی، کاهش تاثیرات مخرب عوامل فشارزای زندگی و سازگاری زناشوئی کمک می کند. هدف تحقیق در مطالعه اول، بررسی میزان آگاهی جامعه از رفتار صحیح جنسی و منابع کسب اطلاع و در مطالعه دوم بررسی تاثیر آموزش رفتار جنسی بر سازگاری زناشوئی بود. مطالعه اول از حیث روش توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی و مطالعه دوم از نوع نیمه آزمایشی است. در مطالعه اول 812 نفر مرد و زن به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه رضایت جنسی، سازگاری زناشوئی و سوالات مربوط به منابع کسب اطلاع را تکمیل کردند. برای تحلیل داده های مطالعه اول از آزمون های همبستگی و تی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین رضایت جنسی و سازگاری زناشوئی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین داده ها نشان می دهد که اکثر شرکت کنندگان این پژوهش در حوزه مسائل جنسی هیچگونه آموزش رسمی را دریافت نکرده اند. افراد مشاهده کننده فیلم های جنسی، کاهش معناداری را در رضامندی جنسی نشان داد. در مطالعه دوم 36 نفر مرد به صورت نمونه گیری در دسترس از شرکت کنندگان در مطالعه اول بطور داوطلبانه انتخاب شدند. ابتدا شرکت کنندگان پرسشنامه رضایت جنسی و سازگاری زناشوئی را تکمیل کردند و سپس به صورت انفرادی در سه جلسه مشاوره شرکت نمودند و راهنمای آموزش رفتار جنسی در اختیار ایشان قرار گرفت تا به همراه همسرشان مطالعه و در رفتار جنسی مد نظر قرار دهند و پس از سه ماه مجدداً به پرسش نامه های اولیه پاسخ دادند. تعداد پایانی گروه به 22 نفر تقلیل یافت. نتایج تحلیل واریانس نشان داد که آموزش رفتار جنسی بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون رضایت جنسی و سازگاری زناشوئی تفاوت معناداری ایجاد نموده است.

بررسی اثربخشی درمان بهزیستی روان شناختی بر کاهش میزان استرس، اضطراب و افسردگی دانش آموزان دختر هنرستان یحیی بن زید
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1393
  منیره مویدی   حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف

افسردگی، اضطراب و استرس و به دنبال آن افت تحصیلی یک مشکل مهم در بهداشت روانی دانش آموزان است که دارای ابعاد جسمی روانی و اجتماعی می باشد. شیوع مشکلات روانشناختی در دانش آموزان به خصوص دانش آموزان دبیرستان و هنرستان بالا تخمین زده شده است. هدف از انجام این مطالعه بررسی اثربخشی درمان بهزیستی بر میزان استرس، اضطراب، افسردگی و بهزیستی روانشناختی دانش آموزان مراجعه کننده به واحد مشاوره هنرستان بوده است. روش کار پژوهش حاضر یک مطالعه ی شبه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون در دو گروه آزمایش و کنترل است. جامعه ی آماری دانش آموزانی که در سال تحصیلی 92 -93 به واحد مشاوره آموزشگاه مراجعه کرده بودند.22 نفر از دانش آموزان واجد شرایط شرکت در پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شده که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (11 نفر) و کنترل (11 نفر) جایگزین شده اند. گروه آزمایش به مدت هشت جلسه ی هفتگی تحت درمان بهزیستی قرار گرفتند. گردآوری داده ها به وسیله پرسشنامه ی dass-21 و پرسشنامه بهزیستی روان شناختی انجام شد. یافته ها: نتایج حاصل بیانگر تفاوت معنی دار بین گروه آزمایش و کنترل پس از خاتمه ی جلسات درمانی بود به طوری که میزان بهزیستی روان شناختی در گروه آزمایش، افزایش و به تبع آن استرس، اضطراب و افسردگی کاهش معنی داری داشت. نتیجه گیری نتایج پژوهش جاری حاکی از موثر بودن درمان بهزیستی بر کاهش استرس، اضطراب، افسردگی و افزایش بهزیستی روانشناختی دانش آموزان می باشد. شیوع مشکلات روانشناختی در دانش آموزان و موثر بودن مداخلات روان درمانی برای آنان، اولویت حضور روانشناسان را در مراکز تشخیص و درمان اختلالات روحی و روانی، یادآور می سازد.

بررسی اثربخشی آموزش کنترل هیجان برافزایش خودکارآمدی اجتماعی و انگیزه پیشرفت دانش آموزان دختر دبیرستانی مشهد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1393
  عطیه عاملی   حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف

زمینه مساله و هدف پژوهش: پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی آموزش کنترل هیجان بر خودکارآمدی اجتماعی و انگیزه پیشرفت دانش آموزان دختر دبیرستانی انجام شد. مواد و روش ها: روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی بود که با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام گرفت. نمونه شامل 28 نفر از دانش آموزان دختر دبیرستانی ساکن شهر مشهد بود که 14 نفر در گروه آموزش کنترل هیجان و 14 نفر در گروه گواه گمارش شدند. اعضای گروه آموزش کنترل هیجان تعداد 8 جلسه آموزش گروهی کنترل هیجان را دریافت کردند، اما برای اعضای گروه گواه مداخله خاصی ارائه نشد. قبل و بعد از اجرای مداخله، پرسشنامه های خودکارآمدی اجتماعی نوجوانان و انگیزش پیشرفت توسط گروه نمونه تکمیل شدند. یافته ها :نتایج تحلیل کوواریانس یک راهه(آنکوا) نشان داد که در پس آزمون، نمرات خودکارآمدی اجتماعی و انگیزش پیشرفت آزمودنی های گروه آموزش کنترل هیجان نسبت به آزمودنی های گروه گواه، افزایش معناداری داشته است. نتیجه گیری: یافته های پژوهش موید این مهم است که آموزش کنترل هیجان باعث افزایش خودکارآمدی اجتماعی و انگیزه پیشرفت دانش آموزان دختر دبیرستانی می شود.

بررسی اثربخشی آموزش مهارت های مثبت اندیشی بر افزایش رضایت زناشویی و منبع کنترل درونی زنان متاهل
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1393
  اکرم تیموری   حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف

زمینه مساله و هدف پژوهش: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های مثبت اندیشی بر افزایش رضایت زناشویی و منبع کنترل درونی زنان متأهل انجام پذیرفت. روش: این پژوهش، کاربردی و از نوع شبه آزمایشی (به صورت پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه) است. جامعه ی آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زنان متأهل مراجعه کننده به کلینیک روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد است. افراد نمونه مورد مطالعه (n=24) با استفاده از روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شده و به صورت جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند، بدین ترتیب در هر گروه تعداد 12 نفر حضور یافتند. از آزمودنی ها خواسته شد تا پرسشنامه منبع کنترل راتر و آزمون رضایتمندی زناشویی انریچ را تکمیل نمایند. در گروه آزمایش، مداخله ی آموزش مثبت اندیشی گروهی به صورت 8 جلسه درمان انجام شد. پس از اجرای آموزش برای گروه آزمایش، مجدداً از هر دو گروه خواسته شد تا پرسشنامه های مذکور را تکمیل کنند. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کواریانس یک راهه (آنکوا) نشان داد که هشت جلسه آموزش مثبت اندیشی باعث افزایش رضایت زناشویی و منبع کنترل درونی شده است. نتیجه گیری: مبتنی بر یافته ها می توان نتیجه گرفت که آموزش مهارت های مثبت اندیشی به طور کلی می تواند به افزایش رضایت زناشویی و منبع کنترل درونی زنان متأهل منجر گردد.

اثربخشی زوج درمانی گروهی مبتنی بر واقعیت درمانی بر افزایش صمیمیت زناشویی و امنیت روانی زوجین
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1393
  طاهره احمدنیا   حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف

مقدمه: ازدواج و انتخاب همسر یکی از مهمترین رویدادهای زندگی انسان محسوب می شود که نه تنها بر سلامت جسمی بلکه بر سلامت روانی فرد تأثیر می گذارد و بطور کلی هر مشکلی که برای خانواده اتفاق بیافتد، ضرر آن متوجه کل ساختار و نظام ارزشی جامعه خواهد بود. هدف مطالعه حاضر بررسی اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر واقعیت درمانی بر صمیمیت زناشویی و امنیت روانی زوجین بود. روش: روش پژوهش در این مطالعه، شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری نیز شامل زوجین مراجعه کننده به کلینیک دانشگاه فردوسی مشهد بودند که از میان آن ها 10 زوج (5زوج در گروه کنترل و 5 زوج در گروه آزمایش) به روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند و بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. روش مداخله واقعیت درمانی برای گروه آزمایش شامل 8 جلسه دو ساعته بود. ابزار سنجش شامل پرسش نامه سنجش نیازهای صمیمیت باگاروزی و پرسش نامه ایمنی- ناایمنی مزلو بود.

اثربخشی بازی درمانی (مبتنی بر رویکردcprt) بر کاهش مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستانی و افزایش خود کارآمدی والدگری، کیفیت تعامل والد-کودک و افزایش شادکامی در مادران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1393
  ابوالقاسم صادقی   حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف

کاهش مشکلات رفتاری فرزندان، افزایش خودکارآمدی والدگری در والدین و بهبود سطح تعامل والد-کودک از اهداف مهم برنامه های آموزش فرزندپروری به والدین است، از این روی هدف پژوهش حاضر، اثر بخشی بازی درمانی مبتنی بر رویکرد cprt بر کاهش مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستانی، افزایش خود کارآمدی والدگری، کیفیت تعامل والد-کودک و افزایش شادکامی در مادران آنها است. جامعه شامل مادرانی است که دارای فرزند 2 تا 6 ساله هستند . حجم هر یک از گروه آزمایش و کنترل 13 نفر می باشد. شیوه نمونه گیری ترکیبی از نمونه گیری داوطلبانه و گلوله برفی می باشد به این ترتیب که شرکت کنندگان در این تحقیق، شامل مادرانی می باشند که جهت پیگیری مسایل کودک خود یا افزایش مهارت در تعامل با فرزند، داوطلبانه یا با معرفی توسط افراد شرکت کننده دیگر، مراجعه کرده اند و به صورت داوطلبانه در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. در ضمن هر دو گروه قبل و بعد از انجام مداخله بر روی گروه آزمایش، مقیاس مشکلات رفتاری کودکان پیش دیستانی، مقیاس رابطه والد-کودک، مقیاس خودکارآمدی والدگری و پرسشنامه شادکامی آکسفورد را تکمیل کردند. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس (ancova)، با استفاده از نرم¬ افزار spss نشان داد که بازی درمانی مبتنی بر رویکرد cprt، بر تعامل والد – کودک، خودکارآمدی والدگری مادران و نیز شادکامی آنان، اثر مثبت و معنادار دارد ولی اگرچه موجب کاهش مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستانی شد اما این تاثیر معنادار نبود. با توجه به نتایج این پژوهش و اثربخشی بازی درمانی (مبتنی بر رویکرد (cprt بر بهبود تعامل والد-کودک، خود کارآمدی والدگری و افزایش شادکامی در مادران، توصیه می¬شود،که برنامه بازی درمانی مبتنی بر رویکرد ارتباط والد-کودک (cprt) مورد توجه جدی جهت آموزش گروهی افزایش مهارت های فرزند درمانی و والدگری خصوصا در مراکز روانشناسی کودک، قرار گیرد.

بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر مراحل تغییر بر کاهش تکانشگری و پرخاشگری زنان زندانی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1393
  بهشته براتی   حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف

زمینه و هدف: این پژوهش با هدف اثر بخشی درمان مبتنی بر مراحل تغییر بر کاهش تکانش گری و پرخاشگری زنان زندانی انجام شده است. روش بررسی: پژوهش مورد نظر از نوع شبه آزمایشی (طرح پیش آزمون ـ پس آزمون با گروه کنترل) بر روی 20 زن زندانی که در پرسشنامه های تکانش گری بارت ویرایش یازدهم و پرخاشگری باس و پری نمره بالاتری گرفته بودند، اجرا شد. آزمودنی ها به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. برای گروه آزمایش 9 جلسه درمان 90 دقیقه ای (در هر هفته 3 جلسه) بر اساس مدل مراحل تغییر اجرا شد و گروه کنترل هیچ گونه درمانی دریافت نکرد، در پایان، پرسشنامه های مذکور مجدداً به گروه آزمایش و کنترل ارائه شد و اطلاعات جمع آوری شد و داده ها با استفاده از کواریانس تک متغیره تحلیل شد. یافته ها: تحلیل یافته ها با استفاده از کواریانس تک متغیره نشان داد که نمرات تکانش گری گروه آزمایش و کنترل بعد از اجرای متغیر مستقل یعنی درمان مبتنی بر مراحل تغییر، دارای تفاوت معنادار نمی باشند، هم چنین نشان داد که نمرات پرخاشگری گروه آزمایش و کنترل نیز بعد از اجرای متغیر مستقل یعنی درمان مبتنی بر مراحل تغییر، دارای تفاوت معنادار نمی باشند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که درمان گروهی مبتنی بر مراحل تغییر منجر به کاهش معنادار تکانش گری و پرخاشگری زنان زندانی نمی شود و این ممکن است به دلیل پیچیدگی رفتار بزهکاران، ورود تحت فشار به درمان و یا ضعف این مدل درمانی در این حوزه باشد که برای تأیید آن، نیاز به مطالعات بیشتری است.

مقایسه اثر بخشی درمان شناختی رفتاری با و بدون درمان طبی و درمان طبی به تنهایی بر شکایات دردهای عضلانی بیماران روان تنی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  انسیه آقاسی زاده   علی مشهدی

هدف: پژوهش حاضرمقایسه اثر بخشی درمان شناختی-رفتاری با و بدون درمان طبی و درمان طبی به تنهایی بر شکایات دردهای عضلانی بیماران روان تنی بود روش: در چهارچوب یک طرح شبه آزمایشی پیش آزمون – پس آزمون از بین افراد مبتلا به اختلال روان تنی 20 سال به بالا مرد و زن به صورت در دسترس 60 نفر انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه بیست نفری (گروه درمان شناختی – رفتاری، گروه درمان شناختی – رفتاری و درمان دارویی و گروه درمان دارویی به تنهایی) قرار داده شدند. گروه های درمانی شناختی – رفتاری برای دو گروه در 16 جلسه آموزشی برگزار شد. داده های پژوهش به کمک 3 آزمون پرسشنامه افسردگی بک، پرسشنامه اضطراب بک و پرسشنامه سلامت عمومی قبل و بعد از جلسات آموزشی گردآوری شدند روش تجزیه و تحلیل داده ها نیز تحلیل کوواریانس بود. یافته ها: نتایج نشانگر کارآیی بالای هر دو روش آموزشی شناختی – رفتاری به تنهایی و همراه با دارو درمانی می باشد ولی گروهی که درمان ترکیبی شناختی رفتاری با درمان دارویی گرفتند نتایج بهتری نسبت به 2 گروه دیگرنشان دادند. نتیجه گیری:پس از آموزش درمان شناختی – رفتاری به دو گروه تحت درمان، بهبود بیشتری در کاهش دردهای عضلانی روان تنی در گروه درمان ترکیبی نسبت به گروهی که فقط درمان شناختی-رفتاری می گرفتند به دست آمد و در مجموع گروهی که درمان شناختی – رفتاری همراه با درمان دارویی گرفتند نتایج بهتری را نسبت به دو گروه دیگر نشان داد. در نتیجه ترتیب اثر بخشی درمان به قرار، گروه درمان شناختی-رفتاری و دارویی ،سپس درمان دارویی به تنهایی و در نهایت درمان شناختی-رفتاری می باشد.

بررسی اثربخشی روان درمانی شناختی ـ رفتاری بر کاهش کمرویی و افزایش پذیرش اجتماعی کودکان پیش دبستانی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1393
  نسرین اسحاقی   حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف

هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر کاهش کمرویی و افزایش پذیرش اجتماعی کودکان پیش دبستانی انجام شد. روش اجرا:طرح پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه شامل 20 نفر از کودکان پیش دبستانی شهر مشهد بود که 10 نفر در گروه آزمایش و 10 نفر در گروه گواه گمارش شدند.اعضای گروه آزمایشتعداد 8 جلسه درمان درمان شناختی رفتاری را دریافت کردند، اما برای اعضای گروه گواه مداخله خاصی ارائه نشد. قبل و بعد از اجرای مداخله،آزمون کم رویی کودکان واناجا و همکاران (2004) و مقیاس پذیرش اجتماعی خردسالان بر روی اعضای نمونه اجرا شد.نتایج: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که در پس آزمون، کمرویی کودکان شرکت کننده درگروه آزمایش نسبت به کودکانی که در گروه گواه جایگزین شده بودند، کاهش معنا داری داشته است و پذیرش اجتماعی آن ها افزایش معناداری داشته است. نتیجه گیری: یافته های پژوهش موید این مهم است که درمان شناختی رفتاری باعث کاهش کمرویی و افزایش پذیرش اجتماعی کودکان پیش دبستانی می شود. کلید واژه ها:درمان شناختی رفتاری، پذیرش اجتماعی، کمرویی، کودکان پیش دبستانی.

اثربخشی تلفیقی گروه درمانی شناختی- رفتاری و واقعیت درمانی بر امید، شادکامی و احساس گناه دختران طلبه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1393
  فاطمه نخعی   حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف

چکیده پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی تلفیقی شناختی- رفتاری و واقعیت درمانی بر امید، شادکامی و احساس گناه دختران طلبه انجام شد. پژوهش حاضر، کاربردی و ازنوع شبه آزمایشی می باشد. که در آن از پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دختران طلبه که در سال 93-92 در حوزه شهرستان گناباد مشغول به تحصیل بودند که 22 نفر از آنها به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و بر مبنای گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. داده ها به کمک پرسشنامه امیدواری اشنایدر، شادکامی آکسفورد و احساس گناه کوگلر از هر دو گروه آزمایش و کنترل جمع آوری شدند. گروه آزمایشی بنا به هدف طرح، جلسات تلفیقی گروه درمانی شناختی- رفتاری و واقعیت درمانی را 9 جلسه دریافت کردند، در حالیکه برای گروه کنترل مداخله ای صورت نگرفت. بعد از پایان دوره گروه درمانی، مجددا پرسشنامه های مذکور در مرحله پس آزمون اجرا شدند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد که تلفیق گروه درمانی شناختی- رفتاری و واقعیت درمانی باعث افزایش امید، شادکامی و همچنین کاهش احساس گناه در گروه آزمایش شده است.

رفتارهای پرخطر رانندگی، درک خطر و نگرش در رانندگان مبتدی و باتجربه و بررسی اثربخشی آموزش بر درک خطر، نگرش و رفتارهای پرخطر مبتدیان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1392
  سیده هدی هاشمی چهنویی   زهرا طبیبی

عوامل بروز تصادفات ترافیکی به سه دسته عوامل محیطی، عوامل فنی و عوامل انسانی تقسیم می شوند. پژوهش های روانشناسی عموماً بر عوامل انسانی به عنوان عامل اصلی در شکل گیری تصادفات رانندگی متمرکز می شوند. هدف از پژوهش حاضر، مقایسه رفتارهای پرخطر رانندگی، درک خطرات ترافیکی و نگرش نسبت به رعایت سرعت و سبقت مجاز بر اساس الگوی نظریه رفتار برنامه دار در رانندگان مبتدی و باتجربه و بررسی اثربخشی آموزش بر درک خطر، نگرش و رفتارهای پرخطر مبتدیان بود. مطالعه در هدف اول توصیفی از نوع علّی ـ مقایسه ای و در هدف دوم شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه آماری پژوهش حاضر 100 نفر از دانشجویان و کارمندان دانشگاه فردوسی برای مطالعه اول بودند. از میان راننده های مبتدی 20 نفر به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل برای مطالعه دوم قرار داده شدند. رفتارهای پرخطر رانندگی با استفاده از پرسشنامه رفتار رانندگی منچستر و درک خطرات ترافیکی با استفاده از پرسشنامه درک خطرات ترافیکی راندوم مورد بررسی قرار گرفت. برای سنجش نگرش نسبت به رعایت سرعت و سبقت مجاز در رانندگی از پرسشنامه محقق ساخته بر اساس الگوی نظریه رفتار برنامه دار که مولفه های نگرش، قصد، کنترل رفتاری ادراک شده، هنجارهای ذهنی، توصیفی و اخلاقی را مورد اندازه گیری قرار می داد، استفاده شد. همچنین یک برنامه آموزشی 5 جلسه ای به گروه آزمایش ارائه شد و رفتار پرخطر رانندگی، نگرش و درک خطرات ترافیکی دو گروه آزمایش و کنترل در دو مرحله پیش و پس آزمون سنجیده شد. نتایج مطالعه اول نشان داد که درک خطرات ترافیکی رانندگان مبتدی کمتر از باتجربه ها است. همچنین رانندگان باتجربه نگرش مثبت تری نسبت به رعایت سرعت و سبقت مجاز در رانندگی نسبت به مبتدیان داشتند. در رفتارهای پرخطر رانندگی بین مبتدیان و باتجربه ها تفاوتی دیده نشد. نتایج مطالعه دوم نشان داد که آموزش به رانندگان مبتدی نسبت به گروه کنترل منجر به افزایش درک خطر شد. همچنین، انگیزه، هنجارهای ذهنی و ادراک کنترل رفتاری آنها را نسبت به رعایت قوانین سرعت و سبقت بیشتر کرد. بعد از ارائه آموزش تفاوت دو گروه آزمایش و کنترل در رفتارهای پرخطر رانندگی معنادار بود. برای نتیجه گیری، رانندگان مبتدی نسبت به باتجربه ها از درک خطر پایین تر و نگرش منفی تر برخوردار بودند. از طریق آموزش می توان درک خطر رانندگان مبتدی را افزایش داد، انگیزه، هنجارهای ذهنی و ادراک کنترل رفتاری آنها را نسبت به رعایت قوانین سرعت و سبقت بیشتر کرد و میزان ارتکاب به رفتارهای پرخطر رانندگی را کاهش داد.

بررسی اثربخشی آموزش حل تعارض بر کاهش احساس تنهایی و دلزدگی زناشویی زنان متاهل خانه سلامت شهرداری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی 1394
  عصمت محسن زاده   حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف

هدف اصلی این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش حل تعارض بر کاهش احساس تنهایی و دلزدگی زناشویی زنان متاهل خان? سلامت شهرداری منطق? چهار تهران بود. پژوهش حاضر جزء پژوهش های کاربردی و روش آن شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامع? آماری این پژوهش زنان مراجعه کننده به خانه سلامت منطق? چهار شهرداری تهران در زمستان 93 بودند. نمون? آماری این پژوهش شامل 20 زن بود. روش نمونه گیری به صورت نمونه گیری در دسترس بود که نمونه پژوهش در دو گروه آزمایش و کنترل به صورت جایگزینی تصادفی ساده قرار گرفتند. برای گروه آزمایش ده جلسه آموزش حل تعارض برگزار شد. ابزار پژوهش پرسشنامه های احساس تنهایی و دلزدگی زناشویی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر آمار توصیفی از تحلیل کواریانس استفاده شد. یافته ها نشان دادند که بین نمرات دلزدگی زناشویی در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (p<0.01). همچنین بین نمرات احساس تنهایی در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود ندارد (p>0.05). بنابراین می توان نتیجه گرفت آموزش حل تعارض مبتنی بر نظری? گاتمن بر کاهش دلزدگی زناشویی زنان متاهل شهرداری موثر است. این نتیجه درپیگیری هم تداوم داشت.

نقش میانجی گرانه راهبردهای مقابله ای و ابراز وجود در رابطه بین هیجان خواهی با گرایش به اعتیاد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1394
  حلیمه صیادی   حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف

فرضیه های پژوهش: راهبردهای مقابله ای و ابراز وجود میانجی رابطه بین هیجان خواهی و گرایش به اعتیاد است. راهبردهای مقابله ای هیجان مدار و مسئله مدار قادر به پیش بینی گرایش به اعتیاد هستند. ابراز وجود قادر به پیش بینی گرایش به اعتیاد است. مولفه هیجان خواهی( ماجراجویی، تجربه جویی، فقدان بازداری، حساسیت نسبت به یکنواختی) قادر به پیش بینی گرایش به اعتیاد هستند. جامعه : کلیه دانشجویان مشغول به تحصیل دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 94-93حجم نمونه و روش نمونه گیری:385 نفر و سهمیه ای ابزارهای پژوهش: مقیاس آمادگی به اعتیاد وید و بوچر، مقیاس راهبردهای مقابله با استرس موس و بیلینگز، مقیاس هیجان خواهی زاکرمن، پرسشنامه ابراز وجود گمبریل و ریجی.

بررسی مقایسه ای عوامل تنیدگی زای روزمره و راهکارهای مقابله ای در بیماران سرطانی و افراد سالم
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشکده علوم انسانی 1386
  مجید تقدیسی   حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف

چکیده ندارد.

مقایسه کارایی و اثر بخشی درمان فراشناختی و درمان شناختی رفتاری بر اختلال اضطراب منتشر
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1387
  ملیحه صفوی شاملو   حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف

پژوهش حاضر جهت بررسی مقایسه کارایی و اثر بخشی درمان فراشناختی و درمان شناختی رفتاری بر اختلال اضطراب منتشر انجام گرفت. و این دو فرضیه اصلی را مورد بررسی قرار داد، فرضیه اول: درمان مبتنی بر الگوی فراشناختی در کاهش نشانگان اختلال اضطراب منتشر کارآمد می باشد. فرضیه دوم: درمان به شیوه فراشناختی نسبت به درمان به شیوه شناختی رفتاری در کاهش نشانگان اختلال اضطراب منتشر کارآمد تر می باشد. روش پژوهش حاضر تجربی می باشد و با بهره گیری از طرح تک موردی انجام می شود. از بین طرح های تجربی تک موردی در پژوهش حاضر از طرح خط پایه ی چند گانه استفاده می شود. و به این منظور حجم نمونه ما در این پژوهش شش نفر از افرادی بودند که به مرکز مشاوره دانشجویی و کلینیک روانشناسی بالینی دانشگاه فردوسی مشهد مراجعه کرده بودند. شیوه نمونه گیری در این پژوهش، نمونه گیری مبتنی بر هدف است. مبتلا نبودن به اختلال افسردگی و اختلال های محور ii ( نظر روانپزشک)، نداشتن سابقه دریافت مداخله های درمانی پیشین، قطع مصرف دارو پیش از شروع درمان، بر خودداری از بینش خوب نسبت به مشکل، بعنوان معیارهای انتخاب در نظر گرفته خواهند شد این شش نفر افراد مبتلا به اختلال اضطراب منتشر، بطور انتخابی به دو گروه سه تایی آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش تحت درمان فراشناختی،(mct) و گروه کنترل تحت درمان شناختی رفتاری(cbt)، قرار گرفتند. در این تحقیق ابتدائاً مراجعه کنندگان تحت مصاحب? ساختاریافته بر اساس (scid)dsm-iv-tr قرار گرفتند. ازآنجا که روش این تحقیق، خط پای? چند گانه می باشد، دو هفته قبل از درمان یک نوبت تست گیری جهت تعیین خط پایه، انجام شد در این مرحله سیاه? حالت - صفت اضطراب اشپیل برگر (stai) و سیاه? افکار اضطرابی (anti) و واحد نگرانی ذهنی (sud) توسط آزمودنی ها تکمیل شد. آزمودنی ها علاوه بر مرحل? پیش از درمان (خط پایه) در جلسات، چهارم، و هشتم درمان و نیز در مرحل? پیگیری که دو ماه پس از درمان بود مجدداً تستها را تکمیل کردند. داده های به دست آمده از این پژوهش که به صورت نمودار و جدول ترسیم شده اند،افزون بر این از معنی داری بالینی نیز برای تحلیل داده ها بهره گرفته ،و برای عینی سازی میزان بهبودی از فرمول درصد بهبودی استفاده شد. نتایج کلی پژوهش حاکی از کارایی هر دو روش در کاهش نشانگان اختلال اضطراب منتشر می باشند. همچنین در مقایسه کارایی و اثر بخشی دو روش نشان داد که درمان فراشناختی در درمان بیماران مبتلا به اختلال اضطراب منتشر کاراتر و اثربخش تر از درمان شناختی رفتاری می باشد.

بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی متمرکز بر طرحواره بر تعدیل طرحواره های ناسازگار اولیه در دختران نوجوان بی سرپرست و بدسرپرست
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1388
  زهرا کاملی   بهرامعلی قنبری هاشم آبادی

این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی متمرکز بر طرحواره برتعدیل طرحواره های ناسازگار اولیه در دختران نوجوان بی سرپرست و بد سرپرست انجام گرفت.پژوهش حاضر از نوع کاربردی و طرح پیش آزمون –پس آزمون با گروه کنترل است. در این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس از میان دختران نوجوان بی سرپرست و بد سرپرست ساکن در مرکز شبه خانواده حضرت علی اصغر(ع) ،20 نفر انتخاب شدند(20=n) و بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ(فرم کوتاه) در پیش آزمون برای هر دو گروه اجرا شد.سپس در گروه آزمایش مداخله گروه درمانی شناختی متمرکز بر طرحواره اجرا شد.پس از پایان دوره 11جلسه ای درمان بار دیگر پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (فرم کوتاه)بعنوان پس آزمون در هر دو گروه اجرا گردید. نتایج حاصل از تحلیل آماری با آزمون tمستقل نشان می دهد که گروه درمانی شناختی متمرکز بر طرحواره در مقایسه با گروه کنترل ،بطور معنادار باعث کاهش نمره کلی در پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ شده است(باسطح معناداری p0.000=). در مورد هر یک از طرحواره ها به طور جداگانه نیز در نتایج حاصل از آزمون tجز در طرحواره شکست و رهاشدگی درمان برکاهش نمرات سایر طرحواره ها بطور معنادار موثر بود.