باکتری (pss) pseudomonas syringae pv. syringae یکی از عوامل مهم بیماری زای گیاهی بوده که باعث بروز شانکر، لکه برگی و سرخشکیدگی در درختان میوه هسته دار می شود و خسارت قابل توجهی به این درختان وارد می کند. طی این تحقیق، در سال های 1390-1388 از برخی باغات درختان میوه هسته دار مناطق مختلف شهرستان های خوی(خوی و فیرورق) و مرند(مرند، کشکسرای و پیام) و تبریز بازدید صورت گرفت و نمونه هایی از بافت های آلوده ی برگ، تنه، شاخه و سرشاخه های دارای علایم شانکر درختان میوه و مشکوک به بیماری جمع آوری شد. در مجموع 285 باکتری جمع آوری شد که از بین آن ها 53 جدایه بر اساس تست های بیوشیمیایی، آزمون بیماری زایی و وجود ژن syrb به عنوان نمونه ی مثبت جداسازی شدند. تمامی جدایه های pss قطعه ی 752 جفت بازی را با آغازگر syrb تکثیر نمودند. به منظور بررسی تنوع ژنتیکی بین جدایه های pss، dna ژنومی استخراج و در واکنش زنجیره ای پلی مراز با روش rep-pcr و با آغازگرهای rep1r، rep2، eric1r، eric2 و boxa1r استفاده شد. محصول های تکثیر شده، با الکتروفورز روی ژل آگارز 5/1 درصد تفکیک شد. نتایج تجزیه خوشه ای با آغازگرهای مذکور نشان داد که جدایه ها در سطح تشابه 68 درصد به شش گروه اصلی(f, e, d, c, b, a) تفکیک شد. گروه اول (a) فقط شامل جدایه ی شاهد بود که از گندم جداسازی شده بود. گروه دوم (b) شامل سه جدایه از مرند، چهار جدایه از خوی و یک جدایه از فیرورق بود. گروه سوم (c) شامل تمامی جدایه های کشکسرای به همراه بقیه ی جدایه های مرند بود. گروه چهارم (d) شامل جدایه های خوی و فیرورق بود. گروه پنجم (e) فقط شامل جدایه های پیام و گروه ششم (f) فقط شامل جدایه های تبریز بود. داده های حاصل از روش rep-pcr توانست جدایه های pss بدست آمده از درختان میوه هسته دار را بر اساس منطقه از هم تفکیک کند. تجزیه ی واریانس مولکولی داده ها نیز نشان داد که تفاوت ژنتیکی درون جمعیت ها بیشتر از بین جمعیت هاست. نتایج، نشانگر وجود تنوع ژنتیکی بالا درون جدایه های pss از میزبان های مختلف درختان میوه هسته دار در مناطق متفاوت بود.

امروزه با پیشرفت تکنولوژی و افزایش حوزه محصولات عرضه شده به بازار، دیدگاه و انتظارات کاربران از محصولات نیز نسبت به سالهای پیشین تغییر کرده است. تنوع محصولات از نظر عملکرد، جوانب زیبایی شناسی و مسئله برقراری ارتباط عاطفی با محصول، کاربر را متحمل به تجربه های جدید نموده و در افزایش حوزه دانش محصول سهیم بوده است. با این حال هنوز هم برخی از عوامل دخیل در انتخاب و تمایل به خرید، از سوی کاربران ناآگاهانه صادر می شوند، که شناخت آنها و استفاده از ابعاد پنهان و آشکار آگاهی، این امکان را ایجاد می کند که محصول نهایی علاوه بر رفع نیازهای اصلی، توانایی رفع نیازهای روانی کاربر و ایجاد نوعی پیوند عاطفی و لذت بخش با او را داشته باشد. اهداف این پژوهش عبارتند از: 1- بررسی مطالعات رفتاری و روانشناسی بین کاربر و محصول و کشف راه های تعامل این دو. 2- ارزیابی تغییرات موثر در بهینه سازی و اثر بخش کردن محصول. 3- طراحی رابط های ساده و قابل درک. 4- لذت بخش کردن روند استفاده از محصول. جهت عملی نمودن اهداف پژوهش، بهترین روش جمع آوری داده های مختلف کمی و کیفی در روابط کاربر- محصول و توجه به رویکرد های روانشناسی و البته رویکرد طراحی حسی دونالد نورمن است. روش گردآوری اطلاعات لازم، از طریق تحقیقات پیمایشی از نوع پژوهش همبستگی؛ به صورت تنظیم پرسشنامه و سنجش میزان تغییرات در رفتار و هیجانات از طریق تغییرات در ابعاد و فاکتورهای مربوط به محصول و درصد همبستگی این دو مورد، بوده است. در این میان از کاربردی ترین روش های پردازش داده ها یعنی روش set برای رسیدن به شکاف فرصت محصول که هر دو در متن رساله مفصلاً تشریح شده اند، استفاده شده است. با انجام این پژوهش انتظار می رود، نتیجه نهایی کار و فعالیت انسان و محصول در زمینه لوازم پخت و پز خانگی بهبود یابد.

امروزه مفهوم مبلمان شهری برای ارتقای کیفیت محیط شهری بر همگان روشن است، ولی رشد فزاینده آن بصورت کمیتی صورت گرفته، درحالیکه کیفیت آن همواره با فراز و نشیب هایی همراه بوده است. مبلمان شهری همان امکاناتی است که منزلت اجتماعی و روابط مشخص در چارچوب مدنی برای شهروندان به ارمغان می آورد . در واقع رهاورد مفهوم مبلمان شهری نمایانگر هویت و تحکیم زیبایی برای شهر هاست. در مباحث مبلمان شهری، "خاطره انگیزی و تعلق خاطر"، در کنار "هویت بخشی و اصالت"، عامل مهمی برای شکل دهی منطقی به فضای شهر به شمار میرود. هویت بخشیدن به فضای شهری، علاوه بر ویژگی فرم و طرز قرارگیری ساختمان های اطراف، به چگونگی "استقرار و کیفیت" مبلمان شهری نیز بستگی دارد. مبلمان شهری یکی از ارکان مهم فعالیتهای زیباسازی است که با طراحی مناسب و تناسب با فضاهای عمومی شهر ( مانند پارک، میدان، پیاده رو، مرکز تجاری و...) تأثیر زیادی بر کیفیت زندگی شهر دارد. در این تحقیق در حد امکان سعی شده به بررسی و تحلیل عناصر و تجهیزاتی که نقش اساسی در هویت بخشی به فضا دارند مورد بررسی قرار گیرند. فصل نخست مروری است بر مفاهیم موضوعی مرتبط با فضای شهری ، فصل دوم به شناسایی محله مورد نظر و ارزیابی محله از نظر جغرافیایی، فرهنگی، تاریخی و هویتی اختصاص یافته، و در فصل سوم شرح مختصری بر مبلمان و اثاثیه شهری، ضوابط و استاندارد ها ، مسایل زیبایی شناسی ، وندلیزم و تخریب، و جایگاه طراحی پایدار مطرح شده است.درفصل پایانی با استخراج ملاحظات طراحی، طرح های مربوط به مبلمان شهری در منطقه مورد نظر اجرا شده است.

برای انتقال ایده طراحی و راهکار های موثر با توجه به پژوهش انجام شده و محوریت قرار دادن کنترل تشویش های مادر در پروسه استحمام نوزاد در قالب یک کالا، از الگوی fad (features, attributes and design)، برای تعیین هویت ویژگی ها و صفت هایی که می تواند در متمایز ساختن محصول و کارآیی اش استفاده شود، بهره جسته ایم، و این روند را با تمرکز بر دیدگاه معنا محور (meaning driven design-mdd) و همچنین کاربر محور (user driven design-udd) پیش برده ایم، که در ادامه به تشریح مصادیق موارد مذکور پرداخته می شود: با توجه به دو استراتژی مطرح در طراحی معنا محور، در رابطه با کنترل محیط، ویژگی های کالا را در این باره ومور بررسی قرار می دهیم. کنترل اولیه، زمانی اتفاق می افتد که فرد تلاش می کند به صورت مستقیم با موضوع درگیر شود و محیط خارجی را برای تجهیز کردن نیاز ها و خواسته هایش تغییر دهد. کنترل ثانویه نیز زمانی که شخص برای از عهده برآمدن هدف و کم کردن تلفات در کنترل اولیه، خودش را با شرایط و محیط تطبیق می دهد اتفاق می افتد. با توجه به تشریح مختصری در مورد استراتژی های دیدگاه معنا محور، در این محصول سعی بر آن شده است که از معنای کنترل ثانویه بهره جسته و به کاربر این فرصت داده شود تا خودش را با شرایط و با استفاده از راهکار های ارائه شده توسط این محصول وفق دهد و پروسه استحمام نوزاد به یک سرگرمی بین مادر و نوزاد در فضایی بدون تشویش و ترس از آسیب رسیدن به نوزاد تبدیل شود، ارائه آنالیز فرآیند مصرف در قالب سناریو و طراحی برای درک اینکه، این سرویس در چه حد سریع یا کند در شرایط به خصوص اجرا خواهد شد و پاسخگوی نیاز های روانی و اساسی مادر که از روش های ارائه ی مکتب معنا محور می باشد، استفاده شده است. تمایز گذاری بین این محصول و محصولات مشابه که در بازار عرضه می شوند، علاوه بر ایده و تفکر طراحی یعنی، قرار دادن حفظ امنیت روانی مادر در محوریت موضوع، تمرکز بر صفاتی که محرک کالا می باشند، همچون انتقال ایده در قالب یک جمله تأثیر گذار و با مضمون اینکه، لذت بردن مادر از حمام کردن نوزادش سبب شادی بخشیدن به نوزاد، دریافت حس حمایت و امنیت در کنار مادر بودن را به همراه می آورد. نتیجه ی حاصل از ایجاد این حس در مادر وی را تشویق به استفاده از کالا می کند، که خود این مرحله بعد از باور صفات محصول توسط کاربر شکل می گیرد، نا خود آگاه حس امنیت و آرامش را در شروع پروسه ی استحمام به همراه می آورد. شاید کالای مشابهی در بازار یافت شود که دقیقاً ویژگی های عملکردی مشترکی با این محصول را داشته باشد، ولی تمایزگذاری طبق مکتب معنا محوری اینجاست که خودنمایی می کند، و آن ایده و دید جدید این محصول می باشد که می تواند به عنوان یک دیدگاه درک، و به عنوان یک پروپزال به مصرف کننده پیشنهاد گردد. مطرح کردن یک نیاز جدید و راهکار مرتفع ساختن این نیاز در قالب یک محصول و معنی بخشیدن به آن با استفاده از ابزاری همچون صفات، ویژگی ها، عملکرد ها و ... می تواند فرهنگ سازی شود و با گذر زمان توسط طراحان و ایده پردازان با هوش فرصت های بیشتری برای ایجاد کالا، شناسایی، درک، مفهوم سازی و به سبک خلاقانه تری با حفظ محوریت اصلی موضوع (کنترل تشویش های مادر) در اختیار کاربران قرار گیرد. در الگوی fad در مراتب بعدی، بررسی و توصیف کیفیت، راحتی استفاده، عملکرد، قابلیت اعتماد و تکنولوژی را ضروری می داند که در این پژوهش در بخش های مختلف به آن ها پرداخته شده است. انتخاب یک کاراکتر دوست داشتنی کارتونی، ساده کردن و انتزاعی کردن فرم های بدن آن، انتخاب رنگ ها و گویا بودن مراحل استفاده، مثلاً اینکه کاربر با دیدن سگک ها به سرعت درک می کند که می تواند دسته را از بدنه جدا کند، یا بند را کوتاه و بلند کند، با دیدن چهار زیپ ساده به سرعت متوجه می شود که می تواند آن ها را باز کند و محصول را پهن کند(زیرا کاربر دارای تجربه استفاده از زیر انداز نوزاد می باشد)، با لمس کردن داخل محصول اول متوجه پنبه ای بودن الیاف داخلی می شود، پس از لحاظ حساسیت دادن به بدن نوزاد آسوده خاطر می شود، به طور همزمان با لمس پارچه صدای خش خش نایلون را نیز می شنود، از بابت نم پس ندادن به لایه ی ابری زیرین و اجتماع میکروب و آلودگی نیز مطمئن می شود، زیرا درک می کند که تمامی مواد استفاده شده در کالا نیز قابل شستشو هستند. بسته بندی و ویژگی هایی که برای طراحی آن در نظر گرفته می شود، اطلاعاتی که از طریق جملات، تصاویر و حتی نام محصول به مخاطب ارائه می گردد، سایر صفات معنا بخش به کالا می باشند که مخاطب را به کسب تجربه استفاده محصول تشویق می کند. لازم به ذکر است که در مطالعه ی اعمال نوع صفات و ویژگی ها در این محصول، به پروسه استفاده ی کاربر از کالا نیز دقت شده است، بنابراین علاوه بر استفاده از دیدگاه معنا محور و معنا بخشیدن به محصول، محصول از دیدگاه کاربر محور یعنی پاسخ دادن به نیاز ها و خواسته های کاربر در پروسه مصرف محصول مورد بررسی قرار گرفته است. به طور مثال، مادری که از در آوردن نوزاد با بدن لغزنده و خیس از لگن آب وحشت دارد، می تواند بعد از آبکشی و زدودن کف ها از بدن نوزاد، همانطور که نوزاد در داخل محصول قرار دارد زیپ ها را کاملاً بسته، بند کیف را نصب کند، به گردنش بیاویزد و مادامیکه برای کنترل بیشتر نوزاد دو دست را به زیر کیف گرفته است، آن را بلند کند به سطح صافی که قبلاً حوله ی خشک و تمیز را پهن کرده است، منتقل، زیپ ها را باز و نوزاد را خشک کند؛ و یا زمانی که از دمر خوابیدن نوزاد روی یک دست و شستشوی پشت وی با دست دیگر در حالیکه بدن وی کاملاً خیس و لغزنده است می ترسد، با استفاده از دو دست و با کنترل بیشتر نوزاد را دمر و روی سطح صاف محصول بخواباند و نظافت پشت وی را با آرامش خاطر انجام دهد. جمع بندی: الگوی fad بر اساس دیدگاه های متنوعی از دیزاین قرار دارد که برای معین کردن ویژگی ها و صفت ها، میزان اهمیتشان کم یا زیاد می شود، در این روند برای توسعه ی موفق محصول از دیدگاه mdd یعنی پیش بینی برای درک روابط احساسی و روانی و همچنین دیدگاه udd یعنی تمرکز بر خواسته ها و نیاز های مصرف کننده بهره گرفته شده است.

به کار گیری آنالیز نوینی به نام مثلث امن (مثلث حیات) در هنگام بروز خرابی پس از زلزله در ساختمان ها، در غالب یک محصول، برای حفظ جان افراد و کمک به یافتن افرادی که پس از زلزله به واسطه این محصول جان آنها حفظ شده است و در جهت افزایش ضریب ایمنی در مدارس و تعمیم آن به ساختمان های کل کشور و یا حتی مناطق زلزله خیز جهان