نام پژوهشگر: سیامک صفاپور
تومیک مرادی میرهادی سیداصفهانی
در میان روشهای پیوندزنی منسوجات بی بافت روش پیوند زنی حرارتی از اهمیت قابل ملاحظه ای برخوردار است زیرا در این روش تنوع پذیری محصولات بسیار زیاد است فرایند دوستدار محیط زیست می باشد. در مقایسه با روشهای دیگر پیوندزنی میزان مصرف انرژی کمتر ولی سرعت تولید و راندمان بالاتر است. بطور کلی از الیاف ترموپلاستیک در پیوندزنی حرارتی استفاده می شود که در این بین الیاف پلی پروپیلن بدلیل مزایایی که دارند بیشترین مصرف را به خود اختصاص داده اند که از مزیتهای این الیاف در مقایسه با الیاف دیگر می توان به جرم مخصوص کم دمای انتقال شیشه ای و نقطه ذوب پایین پایداری در مقابل مواد شیمیایی و غیره اشاره کرد در سالهای اخیر استفاده از الیاف دو جزیی در پیوند زنی حرارتی روند رو به رشدی داشته است در این تحقیق خواص پیوندزنی حرارتی الیاف مخلوط پلی پروپیلن و پلی اتیلن بررسی شده است. برای بررسی اثر پلی اتیلن در پیوند زنی از دو نوع پلی اتیلن جهت مخلوط کردن با پلی پروپیلن و تهیه الیاف مخلوط استفاده شد. یکی پلی اتیلن سبک خطی و دیگری پلی اتیلن سنگین درصدهای مختلفی از پلی اتیلن به پلی پروپیلن افزوده شد. در نمونه های خالص مشاهده شد که با افزایش درصد پلی اتیلن بدلیل جدایی فازی و امتزاج ناپذیر بودن این دو پلیمر، استحکام کاهش یافته و همچنین بدلیل ایجاد حفره در ساختار، الیاف تا یک حدی کشش را تحمل کرده و سپس پاره می شوند که سبب کاهش ازدیاد طول الیاف می شود با افزایش درصد پلی اتیلن سنگین ضریب شکست مضاعف الیاف کاهش یافت که نشان دهنده کاهش آرایش یافتگی است که این امر سبب می شود الیاف راحت تر تحت اعمال حرارت ذوب شوند و پیوندزنی بهبود یابد که در نمونه شامل 7 درصد پلی اتیلن سنگین که از آرایش یافتگی کمتری برخوردار بوده، این امر محسوس تر است بطور کلی با افزایش دمای پیوند زنی استحکام پیوند بدلیل تحرک زنجیرهای پلیمری افزایش می یابد ولی استحکام الیاف بدلیل تخریب حرارتی پلیمر کاهش می یابد. همچنین در ترکیب درصدهای بالاتر پلی اتیلن سنگین استحکام پیوندها بهبود پیدا کرد پلی اتیلن در ساختار پلی پروپیلن عیوبی به وجود می آورد که این نقص در ساختار الیاف مخلوط باعث می شود که زنجیرهای پلیمری راحت تر و بهتر درهم فرورفته و در پی آن قابلیت پیوند زنی نیز افزایش می یابد.
حجت کاظم نژاد هادی سیداصفهانی
از نخهای نایلون 6 و نایلون 66 برای تقویت تایر استفاده می شود. در این تحقیق، پلیمرهای نایلون 6 و نایلون 66 با وزن مولکولی بالا طی عملیات ریسندگی به نخهای چند فیلامنتی تبدیل شدند. برای تولید نخ تایر، نخهای ریسیده شده تحت عملیات کشش یک مرحله ای و دو مرحله ای قرار گرفته و عمل آوری گرمایی شدند. عمل آوری گرمایی در محدوده دمایی 90 تا 150 درجه سانتی گراد و به مدت 4 ساعت انجام شد. اثر عمل آوری گرمایی بر خواص مختلف نخها بررسی شد. نتایج نشان داد که افزایش دمای عمل آوری گرمایی منجر به کاهش استحکام، مدول اولیه، ضریب شکست مضاعف و جمع شدگی باقیمانده و افزایش ازدیاد طول تا پارگی، چگالی و بلورینگی نخهای نایلون 6 و نایلون 66 شد، افت در استحکام و مدول نایلون 6 بیشتر از نایلون 66 بود، بنابراین به نظر می رسد که نخ نایلون 66 در مقایسه با نایلون 6 برای تقویت نایر مناسب تر است .
حمید زاده قاسمی اردکانی هژیر بهرامی
در این تحقیق خواص الیاف نوریس و کشیده شده حاصله از ذوب ریسی پلی تری متیلن ترفتالات (ptt) مطالعه شده است. بدین منظور پلیمر (ptt) با ویسکوزیته ذاتی dl/g 91/. در یک آون خلا به طور کامل خشک شده و سپس به ترتیب در محدوده دما و سرعت ریسندگی 260-250 و 3000-3500m/min ذوب ریسی شد. برای مطالعه تاثیر عوامل کشش نظیر دمای کشش، دمای صفحه داغ و نسبت کشش الیاف ذوب ریسی شده با دمای 260c و سرعت m/min انتخاب شده و به ترتیب محدوده دمای کشش و صفحه داغ 50-70 و160-120 کشیده شدند. آزمایشهای مکانیکی، گرماسنج رویشی تفاضلی (dsc)جمع شدگی، ضریب شکست مضاعف، چگالی و تقرق اشعه ایکس برای تعیین خصوصیات الیاف انجام شدند. نتایج نشان می دهند که دمای ریسندگی تأثیر محسوسی بر خواص الیاف ندارد. در حالی که افزایش سرعت ریسندگی از 3000 به 3500 متر بر دقیقه باعث افزایش استحکام، مدول، آرایش یافتگی، بلورینگی و جمع شدگی و کاهش ازدیاد طول پارگی الیاف گردید. دمای 60 و 150 درجه سانتیگراد به ترتیب برای کشش و صفحه داغ با توجه به نتایج آزمایشات و ساختار الیاف حاصله بهترین دماها انتخاب شدند. همچنین بر اثر کشش استحکام، بلورینگی و آرایش یافتگی الیاف افزایش یافت. پیک تبلور سرد در منحنی های dsc حذف گردید و مدول تقریبا تغییری پیدا نکرد.
حامد احمدی کمال الدین قرنجیگ
هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر استفاده از دو ماده جاذب فرابنفش آسکوربیک اسید و گالیک اسید بر ثبات نوری الیاف پشم رنگرزی شده با رنگزاهای طبیعی روناس، اسپرک و جاشیر می باشد. بدین منظور الیاف پشم با استفاده از نمکهای فلزی سولفات آلومینیم، سولفات آهن (ii) و سولفات مس (ii) با آسکوربیک اسید و گالیک اسید به سه شیوه پیش عمل آوری و سپس رنگرزی شد. خصوصیات رنگی نمونه ها، قبل و بعد از نوردهی اندازه گیری شد و میزان اختلاف رنگ (∆e) ایجاد شده به عنوان معیار ثبات نوری در نظر گرفته شد؛ به گونه ای که اختلاف رنگ کمتر نشان دهنده ثبات نوری بیشتر بود. نتایج نشان داد مواد جاذب فرابنفش مصرفی، بسته به نوع ماده رنگزا، نوع دندانه مصرفی و شیوه عمل آوری تاثیر متفاوتی بر ثبات نوری سه رنگزای طبیعی روناس، اسپرک و جاشیر دارد. گالیک اسید موجب ایجاد ته رنگ قهوه ای در پشم می شود. ترکیب آسکوربیک اسید و گالیک اسید هر کدام بسته به نوع دندانه و رنگزا موجب تغییر شید رنگی می شود. به علاوه عمل آوری با آسکوربیک اسید در حضور دندانه های آلومینیوم و قلع موجب کاهش میزان تخریب نوری و زردی الیاف پشم می گردد. بهترین نتایج مربوط به نمونه های عمل آوری شده بوسیله آسکوربیک اسید و حاوی دندانه مس بود. به طور کلی نتایج مطالعه نشان داد که با انتخاب مواد جاذب فرابنفش و روش عمل آوری مناسب می توان ثبات نوری رنگزاهای طبیعی روناس، اسپرک و جاشیر بر روی الیاف پشم را افزایش داد.
محمدرضا شاهپروری کمال الدین قرنجیگ
برای سنجش این معیار، رویکردهای محاسباتی متنوعی وجود دارد که تنها یک شیوه با عنوان ضریب نفوذ، کاربرد صنعتی یافته و برای تخمین سازگاری مواد رنگزای شیمیایی مورد استفاده قرار گرفته است. از این رو در مطالعه حاضر قابلیت تخمین سازگاری مواد رنگزای طبیعی از طریق تعیین ضریب نفوذ پنج رنگزا روناس، قرمزدانه، اسپرک، جاشیر و پوست گردو بررسی شد. بدین منظور نخ پشمی بدون دندانه و دندانه دار سولفات آلومینیوم با مواد رنگزا مذکور در چهار دمای متفاوت تا ایجاد حالت تعادل رنگرزی شد. سپس برای هر یک از مواد رنگزا محدوده ضریب نفوذ با استفاده از رابطه هیل تعیین شد. در ادامه به منظور اطمینان از قابلیت تخمین سازگاری مواد رنگزا از طریق ضریب نفوذ، رنگرزی نخ پشمی با ترکیب دو تایی مواد رنگزای مذکور در سه نسبت متفاوت انجام گرفت. برای محاسبه قابلیت ترکیب و سازگاری مواد رنگزا، از مناسب ترین روش ارائه شده بر مبنای اندازه گیری غلظت دو ماده رنگزا در حمام مخلوط پس از انجام رنگرزی، استفاده شد. نتایج مقایسه این دو معیار نشان داد مقادیر ضرایب نفوذ با سازگاری مواد رنگزا از همبستگی مطلوبی نسبت به یکدیگر برخوردار می باشند.