نام پژوهشگر: علی حسین زاده کاشان
زهرا رفیعی مجد -
در این پایان نامه، برای اولین بار مساله زمانبندی پروژه در شرایطی که منابع محدود هستند، فعالیتها امکان اجرا در چندین مد را دارند، تاخیرات زمانی بیشینه و کمینه میان زمان های شروع فعالیتها موجود هستند و هدف کمینه کردن جریمه های دیرکرد/ زودکرد اتمام فعالیتها است مورد بررسی قرار گرفته است. مسائل زمانبندی از جمله مسائل بهینه سازی ترکیبی هستند و با افزایش ابعاد مساله امکان یافتن جواب بهینه برای آنها در یک زمان منطقی و قابل قبول وجود ندارد. مساله زمانبندی پروژه مطرح شده در این پایان نامه نیز یک مساله np-hard می باشد . پس از بررسی تاریخچه و روند استفاده از روشهای فراابتکاری در حل مسائل زمانبندی در سالهای گذشته، الگوریتم ژنتیک به عنوان الگوریتم مورد استفاده در این تحقیق برگزیده شد. شیوه پیداکردن جواب برای مساله مورد نظر به اینصورت است که با استفاده از یک الگوریتم ژنتیک مساله اصلی را به حالتی که در آن هر فعالیت تنها یک حالت اجرایی دارد ساده کرده و سپس در فاز دوم حل، با استفاده از یک الگوریتم ژنتیک مستقل دیگر، بهترین جواب مساله حاصله از فاز اول الگوریتم را می یابیم. عناصر اصلی و عملگرهای هر دو الگوریتم مستقل از هم هستند و با حل مثالی در فصل سوم به تفصیل شرح داده شده اند. در انتها نتایج عددی حاصل از الگوریتمهای پیشنهادی که بوسیله زبان برنامه نویسی matlab نوشته شده است با نتایج موجود در کتابخانه مسائل زمانبندی مقایسه شده اند و مشاهده می شود که الگوریتم ارائه شده در این پایان نامه در چندین مورد بهترین جوابهای موجود را بهبود داده است.
مژده حسن زاده خوشدونی جعفر باقری نژاد
مسئله مورد بررسی در این تحقیق، مسئله انتخاب پروژه از سبد های مختلف پروژه در یک سازمان می باشد. مسئله انتخاب پروژه توسط پژوهشگران مختلفی مورد بررسی قرار گرفته و هر کدام تکنیک ها و روش های گوناگونی را پیشنهاد داده اند. هدف از این تحقیق جامعیت بخشیدن به این روش ها و ارائه یک متدولوژی برای مسئله انتخاب پروژه می باشد که بتوان در آن تمامی محدودیت های موجود در دنیای واقعی را در نظر گرفت و در عین حال، متدولوژی به اندازه کافی قابل فهم و از نظر به کارگیری آسان بوده و بتواند پاسخگوی مناسبی برای تصمیم گیری در شرایط گوناگون باشد. از آن جایی که مسائل موجود در دنیای واقعی، با ابهامات و عدم قطعیت های فراوانی مواجه است، در این تحقیق سعی شده تا با استفاده از منطق فازی، این گونه ابهامات به درستی رفع گردد. همچنین از مزیت روش فرآیند تحلیل شبکه که وابستگی متقابل و درونی بین عناصر را مجاز می داند، برای رتبه بندی معیارهای تصمیم گیری بهره گرفته شده است. در ابتدا با مرور ادبیات موجود در حوزه انتخاب پروژه، مدل مفهومی تحقیق ایجاد گردید و سپس با انتخاب سازمان مورد نظر برای پیاده سازی مدل که از سازمان های دارای پروژه های تحقیق و توسعه می باشد، معیار های مهم در انتخاب پروژه های تحقیق و توسعه از ادبیات استخراج گردید. مدل مفهومی با نظر سنجی از خبرگان آن سازمان اعتبارسنجی گردیده و معیار های در نظر گرفته شده از ادبیات، بررسی و تعدادی از معیار های مهم تر انتخاب گریدند. متدولوژی پیشنهادی این تحقیق شامل چهار مرحله: فرآیند تحلیل شبکه، تکنیک پرومته ii که هر دو محیط فازی می باشند، استفاده از الگوریتم تعیین امتیازات تجمیعی (افزوده) و برنامه ریزی عدد صحیح می باشد. در نهایت با انجام تحلیل حساسیت تغییر پذیری پارامترهای مسئله در نتایج نهایی آزمایش گردید.
مریم شریفی حمیدرضا اسکندری
تولید خودرو امری پیچیده است و صنعت خودروسازی همواره به دنبال روشهایی به منظور حداکثرسازی بازده سرمایه گذاری و ارتقای کیفیت و بهره وری می باشد. امروزه با توجه به شرایط اقتصادی موجود در جهان و بالاخص در کشور، یافتن راه هایی برای بهبود کیفیت، کاهش زمان های توقف و افزایش بکارگیری تجهیزات و یا به عبارتی تولید ناب اهمیت ویژه ای یافته است. از رویکردهای مطرح در تولید ناب، نگهداری و تعمیرات بهره ور فراگیر است که هدف آن افزایش شاخص اثربخشی جامع تجهیزات می باشد. از سوی دیگر یکی از مهمترین بخش های صنعت خودروسازی، کارگاه مونتاژ بدنه است، چون نحوه کار و توان این کارگاه به دلیل تعیین نرخ ورود قطعات به دو کارگاه دیگر، تاثیر زیادی بر توان آنها خواهد داشت. در این پژوهش از شبیه سازی برای تخمین شاخص اثربخشی جامع تجهیزات در کارگاه مونتاژ بدنه بهره گرفته شده است. این شاخص، شاخص مهمی در صنعت خودروسازی می باشد که حاصلضرب دسترس پذیری، عملکرد و کیفیت می باشد. از طرف دیگر به منظور بهبود عملکرد سیستم و افزایش توان تولید در کارگاه مونتاژ بدنه، تصمیم گیری بهینه بر روی شاخص دسترس پذیری که یکی از شاخص های اثربخشی جامع تجهیزات می باشد، انجام شده است. به منظور پیاده سازی مدل شبیه سازی از نرم افزار arena بهره گرفته شده و میزان شاخص اثربخشی هر ایستگاه تعیین شده است. سپس به منظور افزایش توان کارگاه، متغیرهای میانگین زمان بین دو خرابی و میانگین زمان تعمیر به عنوان متغیرهای تصمیم در نظر گرفته شده است و با توجه به اینکه بهبود این دو متغیر هزینه بر بوده، محدودیت هزینه در نظر گرفته شده است. برای بهینه سازی متغیرهای مطرح شده از بهینه ساز optquest استفاده شده است. نتایج حاصل از بهینه سازی مدل پیاده سازی شده خط، بهبود 5.2 درصدی در توان تولید کارگاه را نشان داد.
لیلا حسن بیگی دشت بیاض عیسی نخعی کمال آبادی
با توجه به پیشرفت فناوری و استقبال از اتوماسیون در بسیاری از صنایع، تمایل به استفاده از سیستم های ساخت و تولید انعطاف پذیر روزبه روز در حال افزایش است. سلول رباتیک نوعی سیستم ساخت و تولید انعطاف پذیر است که شامل یک یا چند ماشین cnc و یک یا چند ربات جابه جاکننده مواد است. در عمل هزینه ایجاد سلول های رباتیک قابل ملاحظه است، لذا محققان در تلاش اند تا با استفاده حداکثری از ظرفیت های این سلول ها، تاثیر این هزینه ها را کاهش دهند. یکی از ظرفیت های مهم در سلول رباتیک، ابزار موجود در جعبه ابزار ماشین های cnc است. برای تولید قطعات یکسان از یک نوع ابزار استفاده می شود لذا از یک ابزار می توان برای تولید یک یا تعداد بیشتری قطعه استفاده کرد. این تعداد بر اساس مدت زمان عملیات و طول عمر پیش بینی شده برای ابزار تعیین می شود. مدت زمان لازم برای هر عملیات در ماشین های cnc با تغییر در شرایط ماشین کاری مانند نرخ و سرعت تغذیه قابل کنترل است. تغییر در شرایط ماشین کاری، بر مدت زمان لازم برای ماشین کاری تاثیرگذار است. در نتیجه زمان کل سیکل تولیدی تغییر می کند. از طرفی دیگر، تغییر در شرایط ماشین کاری بر هزینه های کل تولید نیز تاثیرگذار است. در تمامی مطالعات گذشته، هزینه هر قطعه تولیدی بدون توجه به وضعیت ابزار، طول عمر، میزان فرسودگی و احتمال شکست آن و نیز و وقوع اتفاقات پیش بینی نشده در حین عملیات که منجر به شکست ابزار می شود، محاسبه می شود. در صورتی که بتوان با یک ابزار بیش از یک قطعه تولید نمود، هزینه تولید هر قطعه طبق مطالعات گذشته در تمامی سیکل ها یکسان است. اما با کمی دقت تاثیر تغییر در مدت زمان عملیات، بر میزان فرسودگی ابزار، احتمال شکست و هزینه های ناشی از آن در سیکل های مختلف تولیدی نمود پیدا می کند. در نتیجه، ممکن است هزینه تولید هر قطعه در سیکل های مختلف یکسان نباشد. هر ابزار دارای مشخصه ای به نام طول عمر ابزار است که این طول عمر دو حالت معین یا احتمالی دارد. بر اساس این حالت ها، چهار مدل ریاضی دوهدفه در سلول رباتیک تک ماشینه با تک عملیات و یک مدل ریاضی دو هدفه در حالتی که برای تولید هر قطعه بیش از یک عملیات نیاز است، پیشنهاد شده است. هدف هر یک از این مدل ها، تعیین مدت زمان بهینه برای هر عملیات با هدف حداقل نمودن همزمان دو تابع هزینه و زمان کل سیکل تولیدی برای هر قطعه در سیکل های مختلف تولیدی است. همین مساله در سلول رباتیک دو ماشینه با هدف حداقل نمودن هزینه کل تولید برای تولید قطعات یکسان نیز بررسی شده است. در این تحقیق از روش دقیق محدودیت اپسیلن برای حل تمامی مدل ها استفاده می شود. در مدل آخر به دلیل پیچیدگی مساله، تعدادی لم برای رسیدن به جواب های بهینه اثبات می شود.
مهدی مصطفوی امیر البدوی
زنجیره تامین شبکه ای از سازمان ها می باشد که در فعالیت ها و فرآیندهایی که برای مشتریان ارزش افزوده ایجاد می کنند درگیر می باشد. مدیریت زنجیره تامین یک رویکرد فرآیندگرا جهت مدیریت جریان مواد، اطلاعات و پول در میان مخاطبان زنجیره برای رسیدن به حداکثر خروجی در کل سیستم می باشد.مدیریت زنجیره تامین از مباحث بسیار مورد توجه در دهه اخیر بوده و روز به روز توجه به آن افزایش یافته است از طرفی با رقابتی شدن بازار تقاضا و نوسانات نیازهای مشتریان، شرکت ها ناگزیرند محصولاتی متناسب با تقاضا و با زمان تدارک و هزینه کمتری عرضه کنند تا بتوانند مزیت های رقابتی خود را حفظ کنند. جهت رسیدن به این اهداف، تولیدکنندگان باید در مراحل اولیه طراحی محصول جدید به طور همزمان زنجیره تامین آن را نیز طراحی کنند. برای این کار با توجه به سیاهه مواد مناسب محصول، ساختار زنجیره تامین طراحی شده و در هر گره از شبکه زنجیره، تامین-کنندگان، سطح موجودی اطمینان و همچنین مکان انباشت موجودی مشخص می گردد طوری که کل هزینه و همچنین زمان تدارک تولید محصول نهایی در تعامل با یکدیگر حداقل گردند. در این بین نکته قابل توجه حفظ پایایی تولید می باشد یعنی باید تامین کنندگان مواد اولیه را در زمان مقرر تامین کنند تا منجر به توقف تولید به جهت کمبود مواد اولیه نشوند.در این پایان نامه مدلی ریاضی جهت طراحی زنجیره تامین محصول جدید و انتخاب سیاهه مواد مناسب و همچنین تامین کنندگان مناسب در هر گره از شبکه با توجه به معیارهای مطرح شده توسعه داده شده است که کاملا متناسب با شرایط تورمی و کاربردی بودن در صنعت و همچنین با توجه به نظرات صنعتگران و در نظر گرفتن شرایط واقعی می باشد. سپس مدل پیشنهادی در شرایط واقعی پیاده سازی شده و تحلیل هایی بر مبنای آن ارائه و پیشنهاداتی جهت بهبود شرایط ارائه شده است.
آزاده نکته دان بهروز کریمی
یک دسته مهم از مسائل ترکیباتی ، مسائل گروه بندی هستند که هدف آنها گروه بندی اعضای یک مجموعه در قالب گروه های مجزا است. با توجه به پیچیدگی ذاتی مسائل گروه بندی، الگوریتم های ژنتیک استاندارد در حل آنها ضعیف عمل می کنند. لذا طرح کدینگ و اپراتورهای جدیدی برای این دسته از مسائل ارائه شده که منجر به معرفی الگوریتم ژنتیک گروه بندی شده است. مقایسات صورت گرفته میان عملکرد الگوریتم ژنتیک گروه بندی با سایر نسخه های الگوریتم های ژنتیک در حل مسائل گروه بندی نشان از عملکرد برتر الگوریتم ژنتیک گروه بندی در این زمینه دارد. اغلب مسائل گروه بندی np-hard هستند. بدین مفهوم که الگوریتم های شناخته شده قادر به حل اینگونه مسائل در زمانی معقول (غیرنمایی) نمی باشند. لذا این الگوریتم ها برای حل مسائل علمی کارا نیستند. در این پایان نامه، هدف ارائه الگوریتم های فرا ابتکاری تطبیق یافته جدید برای حل مسائل گروه بندی است. الگوریتم های مذکور مبتنی بر الگوریتم های بهینه سازی اجتماع ذرات (pso) و تکامل دیفرانسیل (de) بوده که برای حل کلیه مسائل گروه بندی قابل اعماند و به عنوان نمونه عملکرد آنها در حل مسئله طراحی سلول تولیدی که از خانواده مسائل گروه بندی هستند با عملکرد الگوریتم ژنتیک گروه بندی مقایسه می شود. مسئله طراحی سلول تولیدی با گروه بندی خانواده ای از قطعات و ماشین هایی که بر اساس آنها این قطعات تولید می شوند در ارتباط است. هدف در الگوریتم های پیشنهادی حداقل کردن حرکات بین سلولی (گروه ها) است و معیار ارزیابی جوابها، معیار کفایت گروهی ارائه شده توسط کومار است. نتایج محاسباتی نشان از آن دارند که الگوریتم های توسعه داده شده بسیار رقابت پذیر بوده و در بسیار از مسائل نمونه برگرفته شده از ادبیات از عملکرد بهتری نسبت به الگوریتم ژنتیک گروه بندی برخوردارند، بنابراین استفاده از آنها در حل کلیه مسائل رده گروه بندی پیشنهاد می شود.
ندا رفیعی پارسا بهروز کریمی
امروزه زمانبندی به منظور استفاده کارآمد از منابعی نظیر ماشین ها، کار و مواد، یک امر لازم در محیط تولید رقابتی است. یک خانواده از مسائل زمانبندی که اخیرا مورد توجه محققین قرار گرفته اند، مسائل زمانبندی ماشین های پردازنده انباشته هستند. برخلاف مسائل زمانبندی کلاسیک که در آن ماشین هر لحظه قادر به پردازش یک کار است، ماشین های پردازنده انباشته قابلیت پردازش دسته ای از کارها را در قالب یک انباشته به طور همزمان دارند. تحقیق حاضر مسئله زمانبندی ماشین های پردازنده انباشته با اندازه کارهای غیر یکسان و معیار حداقل سازی زمان پردازش کلیه کارها را مورد بررسی قرار می دهد و در راستای توسعه تحقیقاتی است که در ادبیات زمانبندی ماشین های پردازنده انباشته موجودند. تکنیک هایی که در مقالات مذکور برای حل این مسئله مورد استفاده قرار گرفته اند، عمدتا مبتنی بر روشهای ابتکاری و فراابتکاری است. در این تحقیق نخست با استفاده از روش تولید ستون یک حد پایین قوی برای مسئله ارائه شده، و در ادامه یک الگوریتم ابتکاری توسعه داده می شود، از این الگوریتم برای تولید جواب اولیه روش تولید ستون استفاده می شود. سپس الگوریتم دقیق شاخه و قیمت که روش تولید ستون و شاخه و حد را برای بدست آوردن جواب بهینه مسئله زمانبندی ماشین های پردازنده انباشته ترکیب می کند، ارائه می شود. در پایان کارایی الگوریتم های ارائه شده با الگوریتم های موجود در ادبیات بر اساس مسائل نمونه ایجاد شده، مقایسه گردیده اند.
الهام کریمی حمیدرضا اسکندری
مسئله اصلی در همه خطوط تولید، توقفاتی است که به صورت تصادفی اتفاق می افتد. توقفات در برخی ایستگاه ها منجر به توقف تولید در سایر نواحی می شود؛ به منظور جلوگیری از رخداد چنین واقعه ای، انبار های میانی تعبیه می شوند. در نظر گرفتن انبار های میانی، جدای از هموارسازی روند تولید، معایبی را نیز به همراه دارد. تعبیه این انبار ها در صنعت خودرو فضا و هزینه قابل توجهی را می طلبد. پس بهینه کردن فضای این انبار های میانی از دغدغه های اصلی مدیران است. در حال حاضر پیچیدگی و پویایی روزافزون سیستم های تولیدی، کاربرد مدل های تحلیلی را در ارزیابی و تصمیم گیری با محدودیت های قابل توجهی روبه رو نموده است. لذا استفاده از شبیه سازی کامپیوتری به عنوان ابزاری که قابلیت گسترده ای در فرموله نمودن سیستم های فوق دارد، به طور وسیع مورد استقبال قرار گرفته است. با این وجود ارائه بهترین راه حل همواره یکی از چالش های اصلی این حوزه می باشد؛ بهینه سازی مبتنی بر شبیه سازی پاسخی به این چالش است. در این راستا، پژوهش حاضر به پیاده سازی بهینه سازی مبتنی بر شبیه سازی مسئله تعیین ظرفیت مناسب انبارهای میانی در خط تولید بدنه خودروی سمند می پردازد. شبیه سازی خط اصلی در سالن بدنه سازی خودروی سمند با نرم افزار arena 14.0 انجام شده است و فرآیند بهینه سازی اندازه انبارهای میانی نیز با بسته بهینه سازی optquest صورت گرفته است. اندازه انبارهای میانی به عنوان متغیرهای تصمیم در نظر گرفته شده اند و در کنار ارضای محدودیت فضا و تعیین اندازه بهینه اندازه انبارهای میانی، سعی در بیشینه سازی میزان خروجی خط داریم. تجزیه و تحلیل نتایج به دست آمده، با تأیید مهندسین واحد بدنه سازی خودروی سمند به خوبی دلالت بر کارآمدی بهینه سازی مبتنی بر شبیه سازی برای مطالعه خط مونتاژ خودرو دارد.
نرگس محمدزاده حسام الدین ذگردی
طی 20 سال گذشته همزمان با توسعه بازارها و جهانی¬سازی آن¬ها، گستردگی و پیچیدگی محیط¬های کسب-وکار برای زنجیره¬های تامین شرایط رقابتی ویژه¬ای را فراهم آورده که این شرایط نویدبخش فرصت¬هایی در جهت بهبود عملکرد آن¬ها است؛ اما همزمان با ایجاد این فرصت¬ها، به علت افزایش عدم¬قطعیت¬ در فرایند¬های کسب¬وکار، آسیب¬پذیری زنجیره¬های تامین افزایش می¬یابد. به¬طور معمول، زنجیره¬های تامین بسته به شرایط خود و محیط، با ریسک¬های مختلفی مواجه می¬شوند. یکی از مهم¬ترین ریسک¬های محتمل برای زنجیره¬های تامین، ریسک اختلال است. تمرکز اصلی این پایان¬نامه در به¬کارگیری راه¬کارهای پیشگیرانه برای مدیریت اختلال تامین و همچنین بهبود شرایط زنجیره تامین با افزایش هماهنگی میان اعضای آن است. در این راستا زنجیره تامینی با یک تولیدکننده و دو یا سه منبع تامین درنظر گرفته¬شده است که منبع تامین اصلی با احتمالی معین مختل و به طور کامل از زنجیره خارج می¬شود. هدف اصلی این پایان¬نامه تعیین سیاست بهینه سفارش¬دهی برای تولیدکننده و قیمت¬گذاری برای تامین¬کننده(های) قابل¬اعتماد با درنظر گرفتن غیرقابل¬اعتماد بودن تامین-کننده اصلی است. مدل¬سازی برای زنجیره¬های تامین دو و سه¬منبعی به¬طور جداگانه و تحت شرایط متفاوتی انجام شده است. به¬منظور بهبود هماهنگی در روابط میان آن¬ها و کاهش نتایج منفی ناشی از اختلال، در زنجیره تامین دومنبعی، یک قرارداد انعطاف¬پذیر در میزان سفارش و در زنجیره تامین سه¬منبعی یک قرارداد مبتنی بر همکاری میان تولیدکننده و تامین¬کنندگان قابل¬اعتماد تعریف و مدل¬سازی شده است. مدل¬های توسعه¬یافته برای زنجیره تامین دو و سه¬منبعی با استفاده از نرم¬افزار بهینه¬سازی مناسب حل و سیاست¬های بهینه سفارش¬دهی برای تولیدکننده و قیمت¬گذاری برای تامین¬کننده(های) قابل¬اعتماد تعیین شده است. همچنین تاثیر اختلال تامین و عدم¬قطعیت تقاضا بر سیاست¬های بهینه با استفاده از مسائل نمونه مناسب در مدل¬های دو و سه¬منبعی به¬طور جداگانه مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. تحلیل¬ نتایج حاصل از حل مدل¬ها نشان می¬دهد که پذیرش قرارداد انعطاف¬پذیر پیشنهادی در احتمالات پایین رخداد اختلال منجر به بهبود شرایط تولیدکننده و کاهش نتایج منفی ناشی از اختلال خواهد شد. در زنجیره تامین سه¬منبعی پذیرش قرارداد مبتنی بر همکاری برای تولیدکننده و تامین¬کنندگان قابل¬اعتماد در هر احتمالی برای اختلال، منجر به بهبود وضعیت آن¬ها می¬شود. ساختار سیاست¬های بهینه تولیدکننده و تامین-کننده(های) قابل¬اعتماد و همچنین سایر ویژگی¬های مدل¬های توسعه¬یافته از طریق انجام تحلیل¬های مناسب تبیین شده است.
محمد وردی علی حسین زاده کاشان
شروع بحث آزاد سازی قیمتی در صنعت هواپیمایی امریکا، مدیران شرکت های بزرگ هواپیمایی را برآن داشت تا از تکنیک های کارا برای افزایش درآمد حاصل از فروش ظرفیت استفاده نمایند. مدیریت درآمد رویکردی است که برای اولین بار در صنعت هواپیمایی ایالت متحده بکار گرفته شد و پس از افزایش چشمگیر در درآمد و پیاده سازی موفق این رویکرد در این صنعت، سایر صنایع خصوصی نظیر هتلداری را برآن داشت تا از آن برای بهبود درآمد و متعاقبا سوددهی صنعت مورد نظرشان استفاده نمایند. یکی از حوزه هایی که طی سالهای اخیر از دیدگاه مدیریت درآمد مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته است، صنعت حمل و نقل محموله است که ویژگی بارز آن وجود محدودیت ظرفیت در دو بعد حجم و وزن، و البته استفاده متغیر از ظرفیت در هر دوبعد، در فرآیند تخصیص ظرفیت به مشتریان است. هدف از انجام این تحقیق مطالعه مساله حداکثرسازی درآمد با فرض بهره برداری متغیر از ظرفیت دوبعدی در شرایط وجود تقاضای انعطاف پذیر است که منظور از تقاضای انعطاف پذیر تقاضا برای یک کلاس از خدمات است که نسبت به نوع منبع تخصیص یافته به آن حساسیت نداشته و از دیدگاه مشتری بعنوان محصول درجه دوم محسوب می شود. بدین ترتیب، ارائه خدمات انعطاف پذیر، به سیستم فرصت زمانبندی و تخصیص بهتر ظرفیت را در شرایط عدم قطعیت بالای تقاضا می دهد. در این تحقیق سه مساله شامل 1- مساله کنترل و تخصیص ظرفیت در شرایط بهره برداری متغیر از ظرفیت، 2- مساله کنترل ظرفیت حمل و نقل محموله با وجود تقاضای انعطاف پذیر و 3- مساله کنترل ظرفیت حمل و نقل محموله با وجود تقاضای انعطاف پذیر با لحاظ کردن رزرواسیون مضاغف مورد بررسی قرار می گیرد. برای مسائل ذکر شده، مدلسازی ریاضی و روش های حل دقیق و ابتکاری و فراابتکاری ارائه می شود. نتایج حاصل از شبیه سازی نشان می دهد که اگر چه مدل برنامه ریزی پویا جواب بهینه را بدست می آورد ولی زمان حل این روش به گونه ایست که استفاده از آن را برای مسائل دنیای واقعی غیرممکن می سازد. از میان روش های ابتکاری ارائه شده در این تحقیق، روشقیمت پیشنهادی نسبت به بقیه دارای عملکرد بهتری از لحاظ مقدار درآمد حاصل نسبت به مقدار دقیق حاصل از برنامه ریزی پویا بوده است. با اینحال نتایج حاصل از پیاده سازی تکنیک فراابتکاری استراتژی تکاملی گروهی نشان می دهد که این روش از روش های ابتکاری پیشنهادی در این تحقیق برای مساله 2 دارای عملکرد به مراتب بهتری است. در انتها نیز نتایج آزمایشات شبیه سازی نشان می دهد که اتخاذ استراتژی رزرو مضاعف در مساله کنترل ظرفیت سبب افزایش درآمد خواهد شد.
محمد عیوضی علی حسین زاده کاشان
امروزه مسئله تخصیص سرمایه بین دارایی های مختلف یکی از موضوعات مهم مورد بحث در مباحث مالی است. مهم ترین نکته در این مباحث تخصیص بهینه سرمایه می باشد که در بین متخصصان بازارهای سرمایه به بهینه سازی پورتفولیو مشهور است. مدل های کلی برای این موضوع شامل حالت های تک دوره ای و چند دوره ای می باشد. مدل های پایه در مساله بهینه سازی پورتفولیو اولین بار توسط پروفسور هری مارکوئیتز ارائه شد، که این مدل به مدل سنتی میانگین- واریانس مشهور است. هدف کلی در مسائل بهینه سازی پورتفولیو رسیدن به بیشترین بازده و کمترین ریسک می باشد. در این بین مدل های چند دوره ای نیز وجود دارند که به نوعی ضعف های مدل تک دوره ای را پوشش می دهند. این ضعف ها شامل عدم در نظر گرفتن هزینه های معاملاتی، عدم پویایی سیستم بهینه سازی و غیره می باشد.