نام پژوهشگر: فرهاد نظریان
مریم یوسف زاده نجف آبادی عباس المدرس
به منظور بررسی تاثیر اتفون و کود نیتروژن روی صفات کمی و کیفی سورگوم شیرین رقم سوفرا، آزمایشی به صورت کرت های یک بار خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در ایستگاه تحقیقات کشاورزی دانشگاه اصفهان اجرا شد. آزمایش با 4 سطح کود نیتروژنه (0، 100، 200 و 300 کیلوگرم اوره در هکتار) به عنوان عامل اصلی و 4 غلظت اتفون (0، 800، 1000 و 1200 پی پی ام) به عنوان عامل فرعی انجام گرفت. نتایج نشان داد که با افزایش مصرف کود نیتروژن (اوره) صفات مورفوفیزیولوژیکی (کلروفیل برگ، ارتفاع ساقه و قطر ساقه) و عملکرد دانه سورگوم شیرین افزایش یافتند ولی با افزایش غلظت اتفون صفات عملکرد دانه و شاخص برداشت کاهش یافتند. با افزایش مصرف هر یک از عوامل نیتروژن و اتفون، صفات کیفی (شامل حجم شربت، درصد بریکس، درصد قند کل، درصد ساکارز و بیو اتانول) و صفات کمی (شامل عملکرد بیولوژیک و عملکرد خشک ساقه) افزایش یافتند به طوری که بیشترین عملکرد بیولوژیک، عملکرد خشک ساقه، حجم شربت و بیو اتانول از تیمار n4 e4 (300 کیلوگرم در هکتار اوره و 1200 پی پی ام اتفون) و بیشترین قند کل، ساکارز و بریکس به ترتیب از تیمار های n4 e3، n3 e2 و n2 e3 حاصل گردید. همچنین با افزایش نیتروژن و کاهش اتفون، کمترین درصد قند های احیاء به دست آمد که باعث افزایش کیفیت شربت سورگوم شیرین می شود. جهت افزایش عملکرد بیولوژیک، عملکرد خشک ساقه، حجم شربت و میزان بیو اتانول سورگوم شیرین، تیمار n4 e4 (300 کیلوگرم در هکتار اوره و 1200 پی پی ام اتفون) و با توجه به اهداف کشاورزی پایدار مبنی بر کاهش مصرف کود های شیمیایی و آلودگی زیست محیطی و نیز مصرف اقتصادی کود های شیمیایی و بهبود کیفی شربت سورگوم شیرین (افزایش درصد قند کل، درصد ساکارز و درصد بریکس) تیمار n2 e3 (100 کیلوگرم در هکتار اوره و 1000 پی پی ام اتفون) در منطقه آزمایشی توصیه می گردد.
سید پوریا دربانی رضا حقپرست
چکیده یکی از دلایل عمده کاهش محصول گندم دیم در مناطق سرد و معتدل ایران، تنش خشکی در اواخر فصل رشد می باشد. به منظور شناسایی ژنوتیپ های مقاوم به خشکی و ارزیابی برخی از صفات مهم مرتبط با تحمل تنش خشکی در ارقام گندم نان آزمایشی در معاونت موسسه تحقیقات دیم (ایستگاه تحقیقات کشاورزی دیم سرارود واقع در استان کرمانشاه) در سال زراعی 90-1389 اجرا شد. در این تحقیق 13 ژنوتیپ پیشرفته و 3 رقم شاهد گندم نان (ریژاو، سرداری و آذر2) از نظر تحمل تنش خشکی و ویژگی های فیزیومورفولوژیک آن ها در دو شرایط آبیاری تکمیلی و دیم در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار مورد ارزیابی قرار گرفتند. در شرایط دیم بیشترین میزان عملکرد برای ژنوتیپ های 7 (2326 کیلوگرم در هکتار) و 9 (2357 کیلوگرم در هکتار) و در شرایط آبیاری تکمیلی در ژنوتیپ 2 (3432 کیلوگرم در هکتار) اندازه گیری شد. در شرایط دیم و آبیاری تکمیلی، پر محصول ترین رقم شاهد، آذر-2 و پس از آن رقم تازه معرفی شده ریژاو بودکه در شرایط دیم ژنوتیپ های 4، 7 و 9 نسبت به ارقام شاهد ریژاو، سرداری و آذر 2 برتری غیر معنی دار نشان دادند. در شرایط آبیاری تکمیلی، ژنوتیپ های 2، 3 و 12 نسبت به همه ارقام شاهد برتری غیر معنی دار نشان دادند. ژنوتیپ 12 که در شرایط دیم دارای کمترین عملکرد بود در شرایط آبیاری از هر سه رقم شاهد عملکرد بیشتری داشت. در هر دو شرایط دیم و آبی تعداد دانه در سنبله ژنوتیپ 6 بیشترین میزان بود. از نظر سرعت رشد اولیه در شرایط دیم ژنوتیپ 2 و در شرایط آبیاری ژنوتیپ 13برترین مقدار را دارا بودند. برای سرعت رشد در بین ارقام شاهد رقم آذر 2 در شرایط دیم و آبیاری تکمیلی برتر بودند. کمترین میزان آب از دست رفته در شرایط آبیاری تکمیلی و دیم به ترتیب در ژنوتیپ های 7 و 9 ثبت گردید؛ در بین ارقام شاهد در شرایط دیم رقم آذر 2 و در شرایط آبیاری رقم سرداری دارای کمترین میزان آب از دست رفته بودند. برای شاخص sti ژنوتیپ 2 و در میان ارقام شاهد آذر 2 بیشترین مقدار sti را کسب نمودند. ژنوتیپ های 2، 3 و 9 برای شاخص sti به نسبت بهترین رقم شاهد یعنی آذر 2 برتری داشتند.
ملیحه عرفانی مختار جلالی جواران
هزاران سال است که از گیاهان به عنوان منشأ دارو استفاده می شود. سازمان بهداشت جهانی تخمین زده است که امروزه بیش از 80 درصد مردم جهان هنوز از داروهای گیاهی برای درمان بیماری-ها استفاده می کنند. متابولیت های ثانویه از جمله اقتصادی ترین مواد در فرآیند تولید دارو، مواد معطر، رنگدانه ها، افزودنی های غذایی و آفت کش ها هستند. هر ساله تکنیک های متفاوتی برای افزایش بیومولکول ها در گیاهان دارویی به وجود می آید. زیست فن آوری ابزاری مهم برای افزایش بهره وری از گیاهان دارویی با روش هایی مثل باززایی در شرایط درون شیشه ای و انتقال ژنتیکی است. امروزه با بکارگیری انتقال ژن و روش های مهندسی ژنتیک، تولید گیاهان تراریخت با برتری های متعدد از جمله در خصوصیات مربوط به رشد، عملکرد، کیفیت غذایی بالاتر و مقاومت به آفات و بیماری ها و علف کش ها امکان پذیر شده است. از طرفی پیشرفت در کشت بافت همراه با فن های مهندسی ژنتیک و به ویژه فن تراریخت کردن گیاهان راه جدیدی برای تولید مقدار بالای ترکیبات دارویی و سایر ترکیبات مفید فراهم کرده است. یکی از مهمترین گیاهان دارویی دنیا خانواده papaverace می باشد که قابلیت تولید آلکالوئیدهای دارویی مهمی را دارند. تیره خشخاش دارای 23 جنس و 200 گونه است که از این میان جنس papaverو گونه papaver somniferum دارای اهمیت زیادی می باشد. خصوصیات دارویی این گونه مربوط به قابلیت تولید و بیوسنتز گروهی از آلکالوئیدهای بنزوفنانتریدین از زیر گروه آلکالوئیدهای بنزوایزوکوئینی می باشد. آلکالوئیدهای بنزوایزوکوئینی گروه متنوعی از ترکیبات ازت دار هستند که پراکنش تاکسونومی محدودی در بین گیاهان دارند. بیش از 100 آلکالوئید مختلف از پیش ماده اولیه ال- تیروزین و ماده حدواسط مرکزی اس رتیکولین ساخته می شوند که مهمترین این مواد تبائین، سانگوئینارین، کدئین و مرفین هستند. مرفین به همراه مواد شیمی درمانی دیگر نظیر وین کریستین، وین بلاستین و کامپتوتسین از آلکالوئیدهای مهم تجاری شده هستند که از این گیاه استخراج می شوند. بسیاری از این آلکالوئیدها دارای خصوصیات و فعالیت مهم دارویی می باشند و برخی نیز به عنوان دارو مورد استفاده قرار می-گیرند، به عنوان مثال می توان به مسکن هایی نظیر مرفین و کدئین، آنتی بیوتیک هایی مانند سانگواینارین با خاصیت ضدمیکروبی و ضدالتهابی، نوسکاپین ها با خاصیت ضدسرفه و ضدتوموری، پاپاورین به عنوان گشادکننده رگ ها و توبوکورارین شل کننده عضلات اشاره نمود. سنتز شیمیایی این ترکیبات ارزشمند به دلیل ساختار پیچیده شان بسیار سخت است. بنابراین گیاهان وحشی یا اهلی به عنوان تنها منبع تجاری تامین کننده این ترکیبات مورد توجه می باشند (حسینی و همکاران، 1387). جداسازی ژن های موثر در بیوسنتز مرفین جهت بهبود مهندسی متابولیک گیاه خشخاش و تولید آلکالوئیدهای ویژه اهمیت زیادی دارد. یکی از توانایی های ارزشمند استفاده از مهندسی ژنتیک، دستورزی مسیرهای بیوسنتتیک سلول گیاه و هر یک از متابولیت ها می باشد. میزان تولید مواد آلکالوئیدی مختلف را می توان با استفاده از دستورزی ژنتیکی آنزیم های کلیدی شرکت کننده در مسیر متابولیکی تولید مرفین و کدئین تغییر داد. کدئین آلکالوئیدی است که به طور طبیعی از خشخاش برداشت می شود، اما90 تا 95 درصد از کدئین سنتزی از مرفین با فرایندهای نیمه سنتزی به دست می آید. از کدئین برای داروهای نارکوتیک از قبیل دی هیدروکدئین (dihydrocodeine) و هیدروکدن (hydrocodone) نیز استفاده می شود. میزان مصرف کدئین در دنیا در سال 2009 در حدود 254 تن، اکسی کدن (oxycodone) و هیدرومرفین (hydromorphone) به ترتیب 77 تن و 7/3 تن گزارش شد، که از این میزان مصرف مقدار7/30 تن دی هیدروکدئین و 9 تن فول کدن (pholcodine) و حدود 6/1 تن اتیل مرفین (ethylmorphine) تنها مربوط به کشور امریکا بوده است. کشور ایران نیز با مصرف 5/14 تن در سال 2009 جزو عمده ترین کشورهای گزارش شده در مصرف کدئین است. از طرفی فرانسه در همین سال 5/32 تن یعنی 25 درصد از تجارت دنیا را در صادرات کدئین داشته است. استرالیا نیز 6/24 تن یعنی 19 درصد صادرات دنیا را از آن خود کرده است. طبق آمارهای سال 2009 تقریبا 84 درصد از مرفین و 95 درصد از تبائین سنتزی کل دنیا از خشخاش به دست می آید. عصاره آلکالوئیدهای ایرانی از لحاظ عصاره آلکالوئیدی و کیفیت آن بالاترین کیفیت را در دنیا دارا است ((unodc, 2010. با توجه به مصرف و نیاز روبه رشد جامعه به این داروها باید تدابیری اتخاذ شود تا هر چه بیشتر در جهت رفع این نیاز برای جامعه بشری اقدام گردد، از طرفی چون کشت این گیاه به دلیل تولید مواد مخدری مرفین و سوء استفاده از این ماده، محدود شده است خلاء بزرگی در صنعت داروسازی دنیا برای تولید متابولیت های مفید این گیاه به وجود آمده است و چون سنتز این مواد در آزمایشگاه پیچیده و گران است و گاهاً مواد اضافه شده با آن، ماده موثره آن را تحت تاثیر قرار می دهد دانشمندان زیست فن آوری گیاهی بر آن هستند تا با دستکاری ژنتیکی، سنتز متابولیت های مفید در این چرخه را افزایش دهند. یکی از کارهایی که می تواند صورت گیرد، خاموشی از طریق قطع یا مهار یک ژن بیان شده در سطح نسخه برداری یا خاموشی ژن با استفاده از تداخل rna (rnai ) است. در این راستا تلاش شده است که سازه خاموشی یکی از کلیدی ترین آنزیم های این مسیر یعنی آنزیم کدئینون ردوکتاز جداسازی و همسانه سازی شود و به منظور کاربردهای مهندسی متابولیک ساخته شود و به گیاه منتقل گردد. همچنین جهت بهینه سازی انتقال ژن به این گیاه تیمارهای مختلفی مورد بررسی قرار گرفته اند تا خاموشی این ژن بررسی گردد چرا که یکی اهداف عمده این تحقیق افزایش متابولیت های باارزش بالادست این ژن است. لازم به ذکر است که این تحقیق اولین گزارش در مورد خاموشی این ژن بر روی ارقام بومی ایران و دومین گزارش خاموشی این خانواده ژنی در دنیا است.
علی رضا گنج بخش صنعتی حمید رضا عیسوند
به منظور بررسی اثر هورمون جیبرلین ( غلظت و نحوه کاربرد ) بر بهبود کیفیت بذرهای زوال یافته بابونه آلمانی ( matricaria aurea ) آزمایش گلخانه ای انجام شد. آزمایش در شرکت گلخانه-ای صنعت سبز شیراز در سال 1390 به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار و 44 تیمار انجام شد. پیری تسریع شده در چهار زمان صفر، 12، 24 و 36 ساعت و هورمون مورد استفاده جیبرلین در پنج غلظت صفر، 25، 50، 75 و 100 پی پی ام به دو روش پرایمینگ و اسپری بودند. اثر متقابل پیری تسریع شده و تیمار بذر با جیبرلین بر صفات سرعت سبز شدن، سرعت رشد گیاهچه، طول ریشه، تعداد ریشه فرعی و طول برگ معنی دار بود اما بر درصد سبزشدن، طول اندام هوایی، تعداد برگ، متوسط زمان سبزشدن و سرعت رشد نسبی معنی دار نبود. در روش پرایمینگ بیشترین میزان صفات درصد سبزشدن، سرعت سبزشدن، طول ریشه چه و بنیه بذر از تیمار جیبرلین ppm 75 و بذر پیر نشده ( شاهد ) مشاهده شد اما حداکثر مقدار صفات دیگر ( طول برگ، سرعت رشد گیاهچه، تعداد ریشه های فرعی، وزن تر، وزن خشک، شاخص سبزینگی و نسبت طولی ریشه به اندام هوایی ) از تیمار جیبرلین ppm 75 و در بذرهای 24 ساعت پیر شده مشاهده شد. در روش اسپری بیشترین میزان صفاتی چون درصد سبزشدن، سرعت سبزشدن، طول ریشه چه، نسبت طولی ریشه به اندام هوایی و بنیه بذر از تیمار جیبرلین 75 و بذر پیر نشده ( شاهد ) ملاحظه شد ولی بر صفات دیگر ( طول برگ، وزن تر و شاخص سبزینگی ) تیمار جیبرلین ppm 75 و بذرهای 12 ساعت پیر شده تیمار بهتر بود. از بین تیمارهایی که به روش پرایمینگ اعمال شد، هیدروپرایمینگ و پرایمینگ با جیبرلین ppm 75 بیشترین تأثیر را بر طول برگ، طول ریشه، سرعت رشد گیاهچه، سرعت رشد نسبی، وزن تر، وزن خشک و شاخص بنیه داشتند. همچنین از بین تیمارهایی که به روش اسپری اعمال شدند، اسپری کردن با جیبرلین ppm 50 بیشترین تأثیر را بر تمام صفات به جزء طول اندام هوایی و شاخص بنیه داشت. به طور کلی اسپری کردن بذر با جیبرلین سبب افزایش در کیفیت و بنیه شد. پیری زودرس به جزء طول اندام هوایی، نسبت طولی ریشه به اندام هوایی و شاخص سبزینگی بر سایر صفات اثر معنی داری را داشت و سبب کاهش کیفیت بذر شد. اثر متقابل تیمار بذر با جیبرلین و پیری تسریع شده در تمام صفات در بذرهای پیر نشده و پیر شده (12 ساعت ) بیشتر تأثیر داشت.
عبدالناصر محمدی غلامی معصومه شمس قهفرخی
چکیده: در تحقیق حاضر دسته بندی و تنوع ژنتیکی 55 ایزوله فوزاریوم جدا سازی شده از نمونه های ذرت (42 ایزوله) و گندم (13ایزوله) از مناطق جغرافیایی مختلف ایران بررسی گردید. کلیه ایزوله ها به وسیله کلید های مورفولوژیک مورد شناسایی و با استفاده از تعیین توالی ژن tef-1? تائید شدند. ایزوله های شناسایی شده براساس تعیین توالی ژن tef-1? شامل فوزاریوم ورتیسیلوئیدس (26 ایزوله، 3/47%) ، فوزاریوم پرولیفراتوم 26 (ایزوله3/47%)، فوزاریوم فوجیکورویی (یک ایزوله، 8/1%)، فوزاریوم ردولنس (یک ایزوله، 8/1%) و فوزاریوم نیگامایی (یک ایزوله، 8/1%) بودند. ایزوله های شناسایی شده براساس دندروگرام حاصل از آنالیز توالی ژن tef-1? در سه گروه طبقه بندی شدند. ایزوله های فوزاریوم پرولیفراتوم و فوزاریوم فوجیکورویی در گروه i ، ایزوله های فوزاریوم ورتیسیلوئیدس و فوزاریوم نیگامایی در گروه ii و فوزاریوم ردولنس در گروه iii جای گرفتند. این اولین گزارش فوزاریوم ردولنس از ایران است که از نمونه گندم جدا شد. همچنین شناسایی توانایی تولید فومونیسین b1 توسط فوزاریوم های جدا سازی شده با استفاده از روش های کروماتوگرافی لایه نازک و کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا مورد بررسی قرار گرفت. 22 ایزوله از 55 ایزوله (40%) فومونیسین b1 تولید کردند که محدوده تولید آنها از 4/230 تا 9565 میکروگرم در میلی لیتر ارزیابی شد. ایزوله هایی مولد فومونیسین b1 شامل فوزاریوم ورتیسیلوئیدس (8 ایزوله، 5/14%)، فوزایوم پرولیفراتوم (13، 7/23%)، فوزاریوم فوجیکورویی (1 ایزوله،8/1 %)، فوزاریوم نیگامایی(1 ایزوله، 8 /1%) بودند. بیشترین میزان فومونیسین توسط فوزاریوم ورتیسیلوئیدس و بعد از آن فوزاریوم پرولیفراتوم تولید شد. تنوع ژنتیکی 55 ایزوله فوزاریوم با استفاده از نشانگر های پلی مورفیسم طول قطعات تکثیر شده(aflp) مورد ارزیابی قرار گرفت و گروه بندی ایزوله ها با استفاده از ضریب تشابه دایس و الگوریتم upgma صورت گرفت. براساس 54 نشانگر چند شکل، 55 ایزوله فوزاریوم در هفت گروه انگشت نگاری مجزا (a-g)قرار گرفتند که گروه انگشت نگاری a با 20 عضو بزرگترین گروه ژنتیکی و بقیه گروه ها بین 2 تا 10عضو را شامل شدند. بر اساس نتایج تجزیه واریانس مولکولی (amova) تنوع ژنتیکی جمعیت ها بیشتر از درون جمعیت ها ارزیابی شد که ناشی ازعواملی مانند جهش و مهاجرت ژن یا ژنوتیپ می باشد. نتایج حاصل از دندروگرام تعیین توالی ژن tef-1? ایزوله ها را در سه گروه در حالیکه aflp در 7 گروه ژنتیکی طبقه بندی نمود، علت را می توان در بررسی تمام ژنوم و ایجاد قطعات مختلف dna توسط تکنیک aflp نسبت داد. قرار گرفتن ایزوله های مختلف مولد فومونیسین در گروههای متفاوت ناشی از وجود ارتباط گونه ها و سوش های جدا شده با تولید فومونیسین می باشد در حالیکه قرار گرفتن ایزوله های مختلف در یک گروه هر گونه ارتباط بین ایزوله ها و منشاء جغرافیایی را رد می نماید. واژگان کلیدی: فوزاریوم، فومونیسین، تعیین توالی ژن tef-1?، نشانگر aflp
فاطمه رحیمیان حمید رضا عیسوند
در این تحقیق، کاربرد اسانس مرزه و قارچکش ویتاواکس در تخفیف خسارات ناشی از آلودگی قارچ های فوزاریوم و آلترناریا بر صفات مهم مرتبط با کیفیت فیزیولوژیک بذر (طول ساقه و ریشه، سطح برگ، درصد و سرعت جوانه زنی، شاخص ظهور گیاهچه و شاخص بنیه) در بذور زوال یافته گندم بررسی شد. آزمایش بصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار انجام شد. فاکتور های آزمایش شامل رقم (افلاک و چمران)، پیری بذر (صفر، 36 و 72 ساعت پیری زودرس)، آلودگی به قارچ (عدم آلودگی، آلودگی به fusarium proliferum و آلودگی به alternaria citri) و قارچکش (شاهد، اسانس مرزه در غلظت 10 و 20 پیپیام و قارچکش ویتاواکس) بودند. اثرات متقابل چهارگانه عوامل رقم، زوال بذر، قارچ و قارچ کش برای صفات ارتفاع بوته، طول ریشه ، سطح برگ، وزن تر ریشه چه و وزن خشک ساقه چه (در نمونه برداری اول) و سطح برگ، وزن تر ریشه چه، وزن خشک ساقه چه و ریشه چه (در نمونه برداری دوم) و میانگین زمان جوانه زنی، سرعت سبز شدن، درصد جوانه زنی، شاخص بنیه در سطح یک درصد و وزن خشک ریشه (در نمونه بردای اول) و شاخص ظهور در سطح پنج درصد معنی دار بود. و یتاواکس مانع آلودگی بذرها شد. اما در تیمار کاربرد اسانس مرزه بذرها دچار آلودگی شدند. واکنش ارقام به قارچ متفاوت بود به طوری که فوزاریوم درصد جوانه زنی رقم افلاک را کاهش داد اما بر رقم چمران تأثیری نداشت. آلودگی قارچی و پیری زود رس سبب کاهش صفات اندازه گیری شده، شدند. اگر چه ویتاواکس سبب کاهش خسارات ناشی از قارچ شد. اما استفاده از عصاره مرزه نه تنها کیفیت بذرهای آلوده و زوال یافته را بهبود نبخشید بلکه سبب کاهش درصد و سرعت جوانه زنی شد و غلظت بالاتر آن اثر بازدارندگی بر جوانه زنی داشت. اگر چه در مواردی به خاصیت ضد قارچی و ضد باکتریایی مرزه اشاره شده است اما چنین نتیجه ای برای شرایط این آزمایش و برای دو گونه قارچ فوق مشاهده نشد.
عابدین شیربندی حمید رضا عیسوند
چکیده عوامل زیستی و غیر زیستی زیادی از جمله آفت سن باعث خسارت به بذر گندم و کاهش کیفیت آن می شوند. این تحقیق به منظور ارزیابی خسارت آفت سن و تاثیر آن بر روی کیفت بذور برای پارامترهای جوانه زنی و رشد اولیه گیاهچه سه رقم گندم (کوهدشت، زاگرس و سرداری) در مزارع مختلف در شهرستان کوهدشت به صورت سه آزمایش جداگانه انجام شد. هر یک از آزمایش ها بصورت فاکتوریل در قالب طرح کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. فاکتورهای هر آزمایش شامل تقسیم بندی بذر هر رقم به 4 نوع بذر بر اساس شدت سن زدگی بذر (سالم، واجد یک نقطه سیاه، نصف چروکیده و چروکیده کامل) و فاکتور دوم شامل مزارع نمونه گیری شده بود. برای ارقام کوهدشت و زاگرس هر کدام در سه مزرعه و برای رقم سرداری دو مزرعه وجود داشت. الف) رقم کوهدشت: در بررسی اثر مزرعه و شدت سن زدگی بذر بر پارامترهای جوانه زنی و رشد اولیه گیاهچه مشخص گردید که بذر سالم (شاهد) نسبت به بذور دیگر تفاوت معنی داری دارد و ضمن داشتن وزن هزار دانه بیشتر، از درصد بذر سخت، گیاهچه غیر طبیعی، نشت پتاسیم و هدایت الکتریکی کمتری برخوردار بود. در مقایسه میانگین اثر متقابل مزرعه و شدت سن زدگی بذر در بیشتر صفات بذر سالم در مزارع مختلف با بذور دیگر تفاوت معنی داری داشت. بعد از بذر سالم، بذر واجد یک نقطه سیاه در بیشتر صفات با دو بذر دیگر(نصف چروکیده و چروکیده کامل) تفاوت معنی داری داشت. ب) رقم زاگرس: رقم زاگرس تقریبا وضعیتی مشابه به رقم کوهدشت داشت و در بیشتر صفات بذر سالم (شاهد) با بذور دیگر از نظر آماری تفاوت معنی داری داشت. تنها تفاوتی که این دو رقم داشتند در این بود که اثر متقابل مزرعه و شدت سن زدگی بذر بر درصد جوانه زنی در رقم زاگرس معنی دار نبود ولی در رقم کوهدشت این صفت معنی دار شده بود. ج) رقم سرداری: نتایج آزمایش روی این رقم در برخی صفات نسبت به دو رقم دیگر تفاوت داشت. در این رقم صفاتی چون قطر بذر، طول ساقه چه، شاخص بنیه و نشت پتاسیم با دو رقم دیگر تفاوت داشتند. اثر متقابل مزرعه و شدت سن زدگی بذر بر روی طول ساقه چه و شاخص بنیه در این رقم معنی دار شد که این دو صفت در دو رقم قبلی غیر معنی دار بودند. همچنین اثر متقابل مزرعه و شدت سن زدگی بذر بر قطر بذر و نشت پتاسیم غیرمعنی دار بود ولی در دو رقم قبلی معنی دار شده بودند. در کل در این رقم نیز بذر سالم(شاهد) در بیشتر صفات با بذور دیگر از نظر آماری تفاوت معنی داری داشت. در مقایسه ارقام در برخی صفات نیز مشخص شد که این ارقام با یکدیگر تفاوت معنی داری دارند بطور مثال در صفت درصد جوانه زنی رقم کوهدشت نسبت به دو رقم دیگر برتر بود ولی تفاوت معنی داری با رقم سرداری نداشت. از نظر سرعت جوانه زنی، شاخص بنیه و وزن هزاردانه نیز رقم سرداری نسبت به دو رقم دیگر برتر و تفاوت معنی داری داشت.
یونس میر ماشاله دانشور
به منظور بررسی اثرات محلول پاشی نانو کود کلات آهن بر عملکرد کمی و کیفی سه رقم نخود دیم آزمایشی به صورت فاکتوریل با دو عامل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی92-91 در دانشکده کشاورزی دانشگاه لرستان اجرا گردید. در این آزمایش عامل اول رقم در سه سطح به نام های آزاد، هاشم و لاین ilc482 و عامل دوم محلول پاشی کود نانو کلات آهن خضراء در چهار سطح عدم محلول پاشی ، 400، 800، 1200 گرم در هکتار بود. محلول پاشی در دو زمان غنچه دهی و زمان پرشدن دانه ها انجام گرفت. در طی این آزمایش صفات مورفولوژیکی شامل(ارتفاع بوته، تعداد شاخه فرعی، طول غلاف، درصد پوکی دانه)، اجزاء عملکرد دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، و صفات کیفی مانند: میزان کلروفیل، غلظت آهن دانه، میزان جذب عنصر غذایی آهن و کارآیی مصرف کود اندازه گیری شد. نتایج حاصل از تجزیه واریانس نشان داد که اثر تیمارهای رقم و محلول پاشی کود نانو کلات آهن بر کلیه صفات آزمایش معنی دار شد. اثرات متقابل رقم در کود نانو کلات آهن بر صفات ارتفاع بوته، تعداد شاخه فرعی، تعداد دانه در غلاف، تعداد غلاف در بوته، عملکرد دانه، میزان جذب عنصر غذایی و کارآیی مصرف کود در سطح یک درصد و طول غلاف و شاخص برداشت و میزان کلروفیل برگ در سطح احتمال پنج درصد معنی دار شد. مقایسه میانگین اثرات متقابل رقم در نانو کود کلات آهن بر صفت عملکرد نشان داد که بیشترین عملکرد دانه مربوط به تیمار 3 در هزار محلول پاشی در لاین ilc482 با مقدار 1296 کیلوگرم در هکتار و کمترین آن مربوط به تیمار شاهد( عدم محلول پاشی کود آهن) در رقم آزاد با 762 کیلوگرم در هکتار بود. با افزایش کاربرد نانو کود کارآیی مصرف کود کاهش یافت بنابراین به منظور کاهش هزینه های تولید و ملاحضات زیست محیطی سطح 2 در هزار محلول پاشی نانوکودکلات آهن به همراه لاین ilc482 جهت عملکرد دانه مناسب برای شرایط دیم لرستان توصیه می شود.
محسن حسینی محمود اطرشی
تکنیک کشت بافت به طورگسترده برای تکثیر کلونال و تولید بذورمصنوعی گیاهان یکسان از نظر ژنتیکی و عاری از عوامل بیماریزایی مانند غده ی بذری سیبزمینی استفاده می شود. بروز تغییرات سوماکلونال طی ریزازدیادی یکی از مشکلات پیش روی تولید محصولات کلونال می باشد. به منظور بررسی جنبه ی اپی ژنتیکی تنوع سوماکلونال، میزان چند شکلی و نوع تغییرات متیلاسیون dna استخراج شده از برگ گیاهان حاصل از شش مرتبه زیرکشت گیاه مادری در جریان ریز ازدیادی در گیاه سیبزمینی با روش msap مورد بررسی قرار گرفت. در مجموع تعداد 35011 باند توسط 13 ترکیب آغازگری که هر کدام نماینده ای از جایگاه برشی دو آنزیم ایزوشیزومر حساس به متیلاسیون سیتوزین (mspi وhpaii) هستند، تکثیر و آشکار شدند. میانگین مجموع چند شکلی های مشاهده شده حاکی از 48/29 درصد تغییرات اپی ژنتیکی در کلونال های حاصل از ریزازدیادی گیاه سیب زمینی بود. از میان ارقام بررسی شده ارقام آگریا و میلوا به طور متوسط با میزان 7/23 درصد پلی مورفیسم و رقم اسپریت با میزان 94/38 درصد پلی مورفیسم به ترتیب کمترین و بیشترین میزان تنوع سوماکلونال را نشان دادند. ارقام آگریا، میلوا، ساوالان، آریندا، سانته، فونتانه، کایزر، بورن، ساتینا و اسپیریت دارای ثبات اپی ژنتیکی بیشتری از نظر تنوع سوماکلونال می باشند. بیشترین تغییرات کلونال ها نسبت به والد مادری در تمام ارقام به صورت کاهش متیلاسیون در توالی5-ccgg-3 و در قالب همیمتیلاسون سیتوزین خارجی رخ داد. این نتایج بیانگر سودمندی روش msap در تشخیص تغییرات متیلاسون سیتوزین می باشد. به علاوه، نتایج این تحقیق نشان داد که نوع ژنوتیپ بر میزان تنوع سوماکلونال تاثیرگذار است. از این رو، میزان چند شکلی متیلاسیون میان گیاهچه های مادری و کلونال های حاصل از آنها در این مطالعه بسته به نوع رقم متفاوت بود.
فرزین رضایی مصطفی درویش نیا
قارچ فوزاریوم یکی از جنس های قارچی مهم بیماری زای گیاهی می باشد که گونه های آن هر ساله خسارت زیادی را به محصولات کشاورزی وارد می کنند. استفاده از ارقام مقاوم یکی از موثرترین روش-های کنترل بیماری های ناشی از این قارچ ها به حساب می آید، اما به منظور انتخاب و توسعه ارقام مقاوم، آگاهی از تنوع ژنتیکی جمعیت های این قارچ ها ضروری است. در این مطالعه 77 جدایه از فوزاریوم ها از نظر مورفولوژیکی مورد بررسی قرار گرفتند، که جدایه ها در 11 گونه طبقه بندی شدند. در این میان به منظور بررسی تنوع ژنتیکی 18 جدایه از گونه های f.solani ، f. javanicum ، f. oxysporum و f.redolens که از گیاهان سویا، نخود، لوبیا، باقلا، یونجه، عدس و خیار جدا شده بودند، نواحی its مربوط به dna ریبوزومی (rdna) آن ها توسط آغازگرهای its1 و its4 با استفاده از روش pcr تکثیر شدند.
سلمان یوسفوند ماشااله دانشور
به منظور بررسی اثرات محلول پاشی نانوکود کلات آهن (خضراء) بر عملکرد دانه و اجزای عملکرد آن بر سه ژنوتیپ عدس، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار بصورت دیم در سال زراعی 91-90 در دانشکده کشاورزی دانشگاه لرستان اجرا گردید. در این آزمایش عامل اول ژنوتیپ در سه سطح به نام های توده محلی، بیله سوار و کیمیا و عامل دوم محلول پاشی با نانو کود کلات آهن خضرا در چهار سطح: عدم محلول پاشی کود(فقط محلول پاشی آب)، 1، 5/2 و 4 کیلو گرم در هکتار بود. محلول پاشی در دو مرحله شروع گلدهی و هنگام دانه بندی انجام گرفت. در طی این آزمایش صفات عملکرد دانه، اجزاء عملکرد، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، کارایی مصرف کود، ارتفاع بوته، تعداد شاخه فرعی، میزان کلروفیل برگ، بهروری از بارش و درجه باردهی اندازه گیری شد. نتایج حاصل از تجزیه واریانس داده ها نشان داد که تیمار ژنوتیپ بر کلیه صفات مورد آزمون معنی دار شد همچنین تیمار محلول پاشی نانو کود (بجز صفات وزن هزار دانه، تعداد شاخه فرعی و تعداد غلاف پوک در بوته) معنی دار شد. اثرات متقابل ژنوتیپ در نانو کود بر صفات عملکرد دانه و بیولوژیک، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف، شاخص برداشت، بهروری از بارش، کارایی مصرف کود، درجه باردهی، ارتفاع بوته و کلروفیل برگ معنی دار شد. مقایسه میانگین اثرات متقابل ژنوتیپ و نانو کود بر صفت عملکرد دانه نشان داد که بیشترین عملکرد دانه مربوط به ژنوتیپ کیمیا در سطح کودی 4 کیلوگرم در هکتار (616 کیلوگرم در هکتار) و کمترین مقدار عملکرد دانه مربوط به ژنوتیپ توده محلی در شرایط عدم مصرف کود (277 کیلوگرم در هکتار) بود. به طور کلی نتایج نشان داد که ژنوتیپ کیمیا از لحاظ توزیع آسیمیلات های تولیدی بر ژنوتیپ های دیگر برتری نسبی داشت و همجنین ژنوتیپ های اصلاح شده کیمیا و بیله سوار خاصیت کود پذیری نسبتا بالاتری نسبت به ژنوتیپ توده محلی برخوردار بودند. بنابراین باتوجه به نتایج کلی حاصله و با توجه به کاهش هزینه های تولید و ملاحظات زیست محیطی سطح کودی 4 کیلوگرم در هکتار به همراه ژنوتیپ کیمیا جهت کسب عملکرد دانه مناسب در شرایط دیم توصیه می شود.