نام پژوهشگر: کامران عادلی
کامران عادلی علی یخکشی
مدیریت اقتصادی جنگل همواره برای توسعه و رفع نیازهای داخلی هر کشور بخصوص تقاضای چوب بسیار مهم و ضروری بوده است. به طور حتم بار اصلی رفع این نیاز چوبی، بر دوش جنگل های داخلی آن کشور است. بازار چوب کشور ایران نیز در در طول قرن حاضر همواره با نوسانات فراوانی روبرو بوده است. در این میان دانستن متغیرهای اصلی و عوامل تاثیرگذار بر روی آنها برای داشتن یک برنامه ریزی بهینه در آینده می تواند کارگشا باشد. به همین منظور در تحقیق حاضر بررسی وضعیت بازار چوب کشور ایران و تعیین برداشت بهینه از جنگل های شمال آن مد نظر قرار گرفته است. دوره مورد بررسی 1357 الی 1389 (33 سال گذشته) بوده که داده های سری زمانی تولید انواع چوب، قیمت آنها، صادرات و واردات چوب برای آنالیز گردآوری گردید. سپس با استفاده از رگرسیون های ساده، چند متغیره و ریج رابطه بین این متغیرها با سال و با همدیگر بررسی شد؛ همچنین رابطه بین برخی شاخص های اقتصادی مهم مانند تولید ناخالص داخلی، جمعیت، نرخ تورم و نرخ ارز مرجع با این متغیرها نیز مورد محاسبه قرار گرفت. در ادامه برای بررسی های بیشتر و پیش بینی مقدار متغیرها در یک دهه آتی، از تحلیل سری های زمانی بخصوص مدل های اتورگرسیو و میانگین متحرک استفاده شد. نتایج این تحلیل ها وارد دو روش برنامه ریزی پویا و آرمانی گردید تا مقدار برداشت بهینه از جنگل های شمال ایران و همچنین چگونگی تامین تقاضای داخلی تعیین شود. مهمترین نتایج بررسی نشان داد که بازار چوب ایران در طول دوره مورد بررسی، تحت تاثیر عرضه انحصاری چوب جنگلی، مقدار فراوان واردات و تولید چوب بخش زراعت چوب، قیمت انواع چوب و شاخص های مهم اقتصادی کشور از جمله تولید ناخالص ملی، نرخ ارز مرجع، جمیعت و تورم، بوده است. همچنین میزان برداشت بهینه از جنگل های شمال ایران با اجرای برنامه ریزی پویا می تواند بیشتر از شرایط فعلی باشد و با توجه به قیمت های تصادفی و میزان عرضه چوب در برنامه ریزی پویا و بهینه، می توان در ده سال آینده میزان تقاضای بازار داخلی را تامین کرد، اما پیش بینی می شود همچنان تعادل در این بازار بوجود نیاید. این عدم تعادل به دلیل عدم برداشت صحیح و علمی از جنگل های شمال، واردات چوب با ارزش افزوده از دست رفته فراوان و افزایش تقاضا در نتیجه افزایش جمعیت، می تواند در نهایت باعث افزایش قیمت در بازار شود. در نهایت با توجه به بررسی های صورت گرفته، وضعیت فعلی و آتی برداشت از جنگل و بازار چوب ایران در صورت ادامه برنامه ریزی ایستا موجود، همچنان بحرانی خواهد بود.
علی شجایی شمی علی یخکشی
داشتن طرح های مدیریتی منظم و مدون به منظور اداره جنگل های زاگرس با توجه به مسائل اقتصادی و اجتماعی خاص مردم منطقه مهم است. نظر به اهمیت مسائل زیست محیطی، حفاظت از جنگل ها و بهره برداری صحیح و توسعه و احیاء آن در کنار توجه به مسائل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جزو لاینفک در امور جنگلداری می باشد. در راستای دستیابی به اهداف فوق طرح های جنگلداری در جهت حفظ، احیاء و توسعه در حال اجرا می باشد که یکی از این طرح ها، طرح جنگلداری چندمنظوره دهدز می باشد که از سال 1382 در شمال شرقی شهرستان ایذه در دست اجرا می باشد. هدف این تحقیق ارزیابی وضعیت اقتصادی و اجتماعی جنگلنشینان منطقه از جمله تاثیر طرح بر بهبود وضعیت اشتغال و درآمد، کاهش استفاده از سوخت های جنگلی، کاهش تعداد دام در جنگل و غیره است. در این پژوهش با مقایسه اطلاعات قبل و بعد از اجرای طرح و مشخص نمودن تغییرات حاصله در اثر اجرای هر یک از فعالیت های انجام شده در منطقه، ارزشگذاری آنها از نظر اقتصادی و اجتماعی مشخص شده است. برای جمع آوری اطلاعات از دو روش عمده یعنی روش اسنادی و میدانی استفاده شده است. در روش اسنادی و کتابخانه ای، اطلاعات مورد لزوم از طریق کتابچه مطالعاتی طرح و مدارک و اسناد موجود بدست آمد. در روش میدانی نیز به طرق مختلف از جمله مصاحبه و تکمیل پرسشنامه اطلاعات جمع آوری شدند. وسیله اصلی مورد استفاده در این تحقیق پرسشنامه می باشد. عدم ایجاد اشتغال و بهبود نیافتن وضعیت معیشتی مردم و عدم مشارکت مردم محلی در طرح از مهمترین نارسایی های طرح بوده است و در مواردی نظیر کاهش استفاده از سوخت های جنگلی و کاهش تعداد دام در جنگل موفق عمل نموده است. همچنین از دیگر نقاط قوت و نقاط ضعف اجرای این طرح می توان به میزان بالای رضایتمندی مردم به ادامه پروژه در منطقه، بهبود در وضع جنگل ها و مراتع در مناطق تحت قرق، عدم عملکرد پروژه در تهیه و اجرای طرح تولید محصولات غیرچوبی، نبود برنامه های آموزشی و ترویجی برای کشاورزان و دامداران و غیره اشاره کرد. از سوی دیگر برخی از فرصت ها و تهدیدهای اجرای طرح صیانت نیز شامل، برپایی یک نظام مدیریت مشارکتی، وجود رودخانه بزرگ کارون در محدوده طرح، آموزش های ترویجی بهره برداران، بی سوادی تعداد زیادی از دامداران و کشاورزان طرح و غیره می باشد.
پیمان فرهادی جواد سوسنی
بررسی ساختار جنگل، برای درک بسیاری از مسائل اکولوژی و مدیریت جنگل ضروری است. به طور کلی به منظور بررسی ساختار جنگل سه جنبه تنوع موقعیت مکانی، تنوع گونه ای (آمیختگی) و تنوع ابعاد درختان در نظر گرفته می شود. به منظور مدیریت صحیح اکوسیستم های جنگلی، به شاخص هایی نیاز است که بتوان با صرف کمترین هزینه و زمان بیشترین اطلاعات را در رابطه با وضعیت فعلی ساختار جنگل و پایش تغییرات آن بدست آورد. در این تحقیق، با استفاده از شاخص های کلارک و اوانز، زاویه یکنواخت، شانون، آمیختگی، اندازه مساحت تاج پوشش، اختلاف مساحت تاج پوشش و همچنین توابع همبستگی جفتی و همبستگی ویژگی ها به بررسی هر سه جنبه ساختار منطقه قلعه گل پرداخته شد. به منظور جمع آوری اطلاعات مورد نیاز این تحقیق آماربرداری صد در صد از محدوده ای به وسعت 32 هکتار در محدوده مورد مطالعه صورت گرفت. میانگین شاخص های کلارک و اوانز و زاویه یکنواخت به ترتیب 80/0 و 47/0 محاسبه شد که نشان دهنده ی توزیعی مابین تصادفی و کپه ای است. تابع همبستگی جفتی با بررسی تعداد جفت درختانی که در فواصل بین درختی مختلف قرار گرفته اند نشان داد تعداد جفت درختانی که دارای فاصله بین درختی کمتر از 5 متر نسبت به یکدیگر هستند دارای موقعیت مکانی کپه ای می باشند. میانگین شاخص های شانون وینر و آمیختگی به ترتیب 25/0 و 06/0 محاسبه شد. با توجه به این که منطقه مورد مطالعه بیشتر از گونه بلوط تشکیل شده است، ارزش شاخص آمیختگی پایین محاسبه گردید. مقدار میانگین شاخص اندازه مساحت تاج پوشش 50/0 محاسبه شد که نشان دهنده ی غالبیت ابعاد تاج گونه های بلوط، افرا کیکم، زالزالک و گلابی و مغلوب بودن گونه های شن و ارژن می باشد. همچنین مقدار شاخص اختلاف مساحت تاج پوشش که به کمی سازی اختلافات موجود بین درختان مجاور یکدیگر از نظر سطح تاج پوشش می پردازد، محاسبه شد. مقدار میانگین این شاخص برای کل درختان موجود در منطقه 48/0 محاسبه شد، که نشان دهنده ی اختلاف آشکار بین درختان از نظر سطح تاج پوشش است. نتایج حاصل از تابع همبستگی ویژگی ها نشان داد جفت درختانی که در فاصله کمتر از 7 متر نسبت به یکدیگر قرار گرفته اند دارای سطح تاج پوششی کمتر نسبت به متوسط درختان محدوده مورد مطالعه هستند. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که جنگل منطقه قلعه گل از نظر تنوع زیستی در وضعیت نگران کننده و نامناسبی قرار دارد. بنابراین می توان با برنامه ریزی مناسب از این روند کاهشی تنوع زیستی که طی سالیان اخیر شدت گرفته جلوگیری کرد. البته همین جنگل از نظر موقعیت مکانی و تنوع ابعاد هنوز در وضعیت مناسبی قرار دارد.
مصیب باولی کامران عادلی
یکی از راهکارهای اساسی جهت افزایش کارایی مصرف آب، به عنوان یک منبع کمیاب و استفاده حداکثر از منابع آب موجود، انتخاب الگوی بهینه کشت است. هدف اصلی این مطالعه ارائه و بکارگیری یک مدل برنامه ریزی ریاضی برای تعیین الگوی بهینه کشت، به منظور دستیابی همزمان به اهداف اقتصادی کشاورز و اهداف زیست محیطی بویژه منابع آبی است. بدین منظور با استفاده از الگوهای برنامه ریزی ریاضی از جمله الگوهای برنامه ریزی خطی متعارف، آرمانی قطعی و آرمانی فازی، برای دست یابی به اهداف مطالعه، الگوهای مختلف زراعی برای اراضی دشت ماهیدشت پیشنهاد شده است.. در این مطالعه ابتدا الگوی پیشنهادی در برنامه ریزی خطی متعارف (تک هدفه) ارائه شده و سپس با استفاده از نتایج بدست آمده از مدل برنامه ریزی خطی متعارف، در مدل برنامه ریزی آرمانی قطعی و فازی الگوهایی در چهار سناریو ارائه می شود. در سناریوهای الگوی برنامه ریزی آرمانی قطعی و فازی، اولویت اول اهداف به ترتیب در سناریو اول با حداکثر کردن بازده برنامه ایی، سناریوی دوم با حداقل کردن هزینه های سرمایه گذاری نقدی، سناریو سوم با حداقل کردن مصرف آب و سناریو چهارم با حداقل کردن مصرف کودها و سموم شیمیایی می باشد. سناریوی برتر مطالعه در الگوی برنامه ریزی آرمانی فازی که با استفاده از تابع فاصله ای اقلیدوسی بدست خواهد آمد، سناریو سوم با افزایش بازده برنامه ایی به میزان 5 درصد و کاهش هزینه های سرمایه گذاری نقدی، آب مصرفی، کود شیمیایی مصرفی و سموم شیمیایی مصرفی به ترتیب به میزان 81/0، 12/5، 25/15 و 88/7 درصد، خواهد بود.
رویا سیفی عطاالله حسینی
چکیده جنگل عرصه تولید چوب و بستر فعالیت های جنگلشناسی و جنگلداری محسوب می گردد. بدون وجود شبکه جاده دسترسی و حضور فعال در جنگل امکان پذیر نخواهد بود. جهت حفظ و حراست آن و تولید مستمر به مدیریت علمی و اعمال روش های مطلوب نیاز می باشد. بنابراین باید با توجه به عوامل موثر در حمل و نقل، تعادلی بین هزینه های جاده سازی و شبکه بندی جاده به وجود آمده و با حداقل جاده بیشترین پوشش را به جنگل داد. به همین منظور تحقیق حاضر به محاسبه بیلان مالی جاده و ارائه مدلی که حداکثر درآمد و حداقل هزینه را داشته باشد و به تعیین برداشت بهینه پرداخته است. دوره مورد بررسی 18 سال بوده و داده های مورد نیاز از شرکت چوب و کاغذ مازندران جمع آوری گردید. سپس با استفاده از رگرسیون های ساده و چند متغیره رابطه بین متغیرهای میزان کاهش رویش و هزینه کاهش رویش، میزان برداشت (صنعتی و هیزمی) به ازای هر کیلومتر و متر مکعب، هزینه های کل هر متر مکعب و هر کیلومتر، هزینه قطع و تبدیل برای هر کیلومتر و متر مکعب، هزینه نگهداری جاده برای هر کیلومتر و متر مکعب، ارزش های چوب در اثر پاکتراشی، از دست رفته واقعی، درآمد کل هر کیلومتر و متر مکعب، سود هر کیلومتر و متر مکعب با سال و با یکدیگر بررسی شد. به این ترتیب مدل برای حداکثر کردن درآمد حاصل از ساخت جاده و مدل زیر برای برای حداقل کردن هزینه های ساخت جاده در منطقه مورد مطالعه ارائه شد. برای تعیین میزان برداشت بهینه چوب از روش عدد صحیح مختلط استفاده شد و به این نتیجه رسید که عدد صحیح مختلط نمی تواند جوابگوی برداشت بهینه چوب در منطقه مورد مطالعه باشد بنابراین از روش برنامه ریزی پویا برای برداشت بهینه چوب استفاده شد و نشان داد که با اجرای برنامه ریزی پویا میزان رویش قابل برداشت جنگل افزایش یافت. به علت افزایش میزان رویش و قیمت متوسط چوب تولیدی جنگل می توان حتی در برخی موارد برداشت را فراتر از متوسط موجودی در هکتار درنظر گرفت. کلمات کلیدی: جاده سازی، بیلان مالی، برداشت بهینه، برنامه ریزی عدد صحیح مختلط، برنامه ریزی پویا
زینب بیرانوند جواد سوسنی
آگروفارستری ترکیبی از درختان و درختچهها همراه با محصولات و/یا دام است که می تواند باعث افزایش درآمد مردم روستایی و حفاظت از منابع طبیعی گردد. آگروفارستری می تواند به عنوان روشی برای حل تولید پایین و فرسایش خاک مورد استفاده قرار گیرد. هدف از انجام این مطالعه تعیین فاکتورهای موثر بر میزان پذیرش آگروفارستری و مقایسه اقتصادی بین کشاورزی و آگروفارستری است. داده های مطالعه از طریق مصاحبه حضوری با استفاده از پرسش نامه و جمع آوری داده های مربوط به ارزش محصولات، هزینه های کار و مواد به دست آمدند. برای انجام مطالعه داده های مربوط به 30 کشاورز که دارای مزارع کشاورزی شاهد و آگروفارستری بودند جمع آوری گردید. این مطالعه در سال 1391 انجام گرفت. نتایج بیانگر این است که بین سطح پذیرش آگروفارستری با کل سطح اراضی و بالاترین سطح آموزشی خانواده به ترتیب یک رابطه منفی و مثبت معنی دار وجود دارد. همین طور نتایج مطالعه نشان می دهد که میزان هزینه و سود خالص آگروفارستری بالاتر از کشاورزی شاهد است، اما بین بازدهی سرمایه کشاورزی و آگروفارستری تفاوت معنی داری وجود ندارد. این نتایج را می توان به سنتی بودن سامانه های آگروفارستری موجود در منطقه ارتباط داد. بنابراین لازم است که این سامانه ها مورد بازنگری و اصلاح قرار گیرند.
ندا امیری فضل الله عمادیان
جنگل های زاگرس قابلیت فراوان برای تولید محصولات غیرچوبی داشته و قادرند نقش موثری در اقتصاد و معیشت گروه های مختلف ذینفعی که به بهره برداری از این محصولات وابسته هستند، ایفا نماید. ارزش گذاری محصولات غیرچوبی جنگل ابزاری اقتصادی است که اطلاعات مفیدی برای مدیران جنگل جهت سیاست گذاری کارآمد و اخذ تصمیمات درست و مناسب فراهم می آورد. ارزش پولی محصولات غیرچوبی را می توان با استفاده از رویکردی جامع که همه گروه های ذینفع استفاده کننده از این محصولات را در برداشته باشد، اندازه گیری کرد. هدف از انجام این پژوهش ارزش گذاری اقتصادی مورد (myrtus communis) بعنوان یک محصول فرعی جنگل با روش های متناسب با هر هدف است. این روش ها شامل قیمت بازاری، هزینه جانشین، هزینه فرصت و روش ارزش گذاری مشروط بوده است. ضمناً در کنار اهداف یاد شده تأثیر فروش فرآورده مورد (myrtus communis) بر درآمد خانوارهای روستایی ساکن در شهرستان دوره استان لرستان بررسی شد. نتایج نشان داد که سالانه 120 تن مورد از عرصه های طبیعی این شهرستان توسط روستائیان جهت فروش برداشت شده و از طریق واسطه ها وارد صنعت سازنده داروهای گیاهی می شود. فرآورده های دارویی این گیاه پس از طی مراحل سه گانه قیمت گذاری وارد بازار مصرف می شود. ارزش اقتصادی کل گونه مورد این شهرستان در طی مراحل ورود به بازار 16.197.544.610 ریال برآورد شد. فروش مورد نقش تأثیرگذاری بر درآمد خانوارهای روستایی این منطقه داشته است به گونه ای که درآمد حاصل از مورد 63/38 درصد از درآمد کل ماهانه خانوارهای بهره بردار را در زمان بهره برداری مورد تشکیل داده است. این در حالیست که قابلیت تولید مورد کل استان لرستان 6337/5 تن می باشد در حالیکه سالانه فقط از 120 تن این قابلیت استفاده می گردد.
الهه شیبانی محمد رضا زارع مهرجردی
پیش بینی قیمت برای برنامه ریزان و سیاست گذاران و واحدهای اقتصادی و کشاورزی از اهمیت ویژه ای برخوردار است و از همین رو مدل های گوناگونی برای پیش بینی متغیرهای اقتصادی ابداع شده است. این مطالعه قیمت انواع چوب ایران و فرآورده های وارداتی آن را پیش بینی و دقت روش های پارامتری و ناپارامتری را در پیش بینی این متغیر مقایسه می کند. روش های مورد استفاده در این مطالعه عبارت است از هموارسازی نمایی منفرد با روند، هموارسازی نمایی دوگانه با روند، الگوریتم هالت – وینترز تجمعی، الگوریتم هالت – وینترز ضربی، الگوی خود توضیح جمعی میانگین متحرک، الگوی خود توضیح برداری و شبکه ی عصبی مصنوعی. در روش های ناپارامتری، روش شبکه عصبی مصنوعی برای انواع تراورس، کاتین، الوار، هیزم و ذغال و برای نوع گرده بینه روش هالت وینترز ضربی میزان خطای کمتری را دارا بوده است. در روش شبکه ی عصبی از میان عوامل تأثیر گذار بر روی قیمت انواع چوب، سه عاملی را که دارای بیشترین اهمیت بوده اند شناسایی شده اند به طوری که برای انواع گرده بینه به ترتیب نرخ ارز، درآمد سرانه و میزان تولید چوب با درجه اهمیت 0.110,.337,0.471 ، الوار نرخ ارز، تولید ناخالص داخلی و درآمد سرانه دارای درجه اهمیت 0.202,0.212, 0.296، تراورس میزان تولید چوب، میزان خانه سازی و تولید ناخالص داخلی با درجه اهمیت 0.168,0.284, 0.287 ، کاتین میزان خانه سازی، تولید چوب و تولید ناخالص داخلی به ترتیب دارای درجه اهمیت 0.197,0.287, 0.381 و برای انواع هیزم نرخ ارز، درآمد سرانه، تولید ناخالص داخلی با درجه اهمیت 0.196,0.209,0.460 و در نهایت سه عامل مهمتر در قیمت ذغال به ترتیب نرخ ارز، میزان تولید چوب و تورم با درجه اهمیت 0.144,0.270,0.381 بوده است.نتایج حاصل از پیش بینی قیمت برای سال های 1390 تا 1394 با استفاده از روش ann برای انواع تراورس، کاتین، هیزم و ذغال روندی افزایشی و برای الوار روندی کاهشی را پیش بینی می کند والگوریتم هالت وینترز ضربی روندی صعودی را برای گرده بینه پیش بینی نموده است. براساس نتایج حاصل از روش های پارامتری، بر اساس معیار میانگین مربعات خطا، روش var در انواع تراورس، کاتین، ذغال و گرده بینه دارای کمترین خطا نسبت به روش arima بوده است. نتایج حاصل از پیش بینی با استفاده از روش var نشان دهنده ی روند متغیر( صعودی- نزولی) قیمت برای انواع کاتین و ذغال و نیز روند قیمتی کاهشی برای انواع تراورس و گرده بینه بوده است. در مورد فرآورده های وارداتی روش شبکه ی عصبی که جزء روشهای ناپارامتری می باشد در مقایسه با روش پارامتری خود توضیح برداری دارای مزیت است. نتایج پیش بینی قیمت فرآورده های وارداتی برای قیمت های ریالی برای سال های 1390 تا 1394 روند افزایشی در قیمت کدهای 44،48،94،49 و روند کاهشی را برای کد47 نشان می دهد و در مورد قیمت های دلاری روند افزایشی شامل کدهای 44،47،48،94 و روند کاهشی شامل کد 49 می باشد. برای تمامی فرآورده های وارداتی میانگین مربعات خطا ی روش شبکه ی عصبی در مقایسه با روش پارامتری خود توضیح جمعی میانگین متحرک کمتر است. مقدار این آماره در روش شبکه ی عصبی برای قیمت های ریالی کدهای 44 ،47 ،48، 94 و 49 به ترتیب 1.26×109، 1.02×109 ، 1.10×109 ، ×10132.13و×1012 1.45 و برای قیمت های دلاری به ترتیب 2.508203،0.440881 ، 0.441681 ، 2.695401 ، 0.584210 می باشد. در میان عوامل تاثیر گذار بر روی قیمت فرآورده ها ی وارداتی، عامل نرخ ارز مهمترین فاکتور شناسایی شد.
معصومه منصوری ضیاءالدین بادهیان
اقتصاددانان عرصه منابعطبیعی در سالهای اخیر به ارزشگذاری منابعطبیعی و سنجش نقش آن در تأمین رفاه انسان پرداختهاند و پیشرفت قابل توجهی در زمینه ارزشگذاری خدمات محیطزیستی و بومشناختی اکوسیستمها به دست آوردهاند. برآورد ارزش اقتصادی این خدمات با معیارهای عادی بسیار دشوار بوده و عمدتاً با لحاظ نمودن برخی از شاخصها انجام میشود. لذا در این بررسی تفرجگاه جنگلی حسنگاویار شهرستان نورآباد واقع در جنوبغربی این شهر که ارائه کننده سطحی از خدمات کیفی محسوب میگردد، مورد بررسی قرار گرفت. هدف از اجرای این مطالعه برآورد ارزش تفریحی منطقه جنگلی حسنگاویار شهرستان نورآباد با استفاده از دو روش ارزشگذاری مشروط و روش هزینه سفر فردی است. دادههای مورد نیاز در این مطالعه در پاسخ به پرسشنامه تهیه شده برای این منظور که بین 102 نفر از بازدیدکنندگان توزیع شد، بهدست آمد. در روش ارزشگذاری مشروط جهت برآورد تمایل به پرداخت افراد، از مدل لوجیت بر مبنای روش حداکثر درستنمائی استفاده شد. در روش هزینه سفر، تابع تولید سفر با فرمهای تابعی خطی، لگاریتمی، خطی- لگاریتمی، لگاریتمی- لگاریتمی برآورد و از بین آنها براساس معیارهای اقتصادسنجی، فرم تابعی خطی انتخاب شد. نتایج نشان داد که تفاوت معناداری (5 درصد خطا) بین دو روش استفاده شده در این مطالعه وجود دارد. علاوه بر این استفاده از روش ارزشگذاری مشروط بدلیل نتایج منطقیتر و بهتر برای مطالعات مشابه پیشنهاد میشود. نتایج حاصل از این مطالعه میتواند در تعیین قیمتهای ورودی مناسب مورد استفاده قرار گیرد. از آنجا که ارزش تفریحی فوق، مقدار قابل توجهی میباشد، لزوم حفاظت، توسعه و بهبود کیفیت و امکانات پارک آشکار میشود.
نجمه البندی سوادجانی کامران عادلی
چکیده در پژوهش حاضر، مزیت نسبی و ارتباط بلندمدت صادرات چوب و فراورده های چوبی و کاغذی ایران و کشورهای رقیب بر اساس مرجع قرار دادن محصولات کشاورزی بررسی و مقایسه شدند. بدین جهت از شاخص های مزیت نسبی آشکارشده (rca)، مزیت نسبی آشکارشده متقارن (rsca)، هیلمن(hi) و روش تصحیح خطای برداری (vecm) برای بررسی وضعیت صادرات چوب و فراورده های چوبی و کاغذی ایران در مقابل ده کشور عمده صادرکننده این محصول استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که ایران طی دوره 2011-1980 در صادرات چوب و محصولات آن فاقد مزیت نسبی بوده و متوسط شاخص های hi، rca و rsca به ترتیب برابر با 435.8، 0.031، 0.73- می باشد. همچنین در رتبه بندی مزیت نسبی صادرات چوب و فراورده های آن بر اساس صادرات بخش کشاورزی در بین کشورهای مورد بررسی ایران در رتبه آخر قرار دارد و کانادا، آلمان، ایتالیا به ترتیب در رده های اول تا سوم قرار دارند. در مرحله بعد، وجود رابطه بلندمدت صادرات چوب و محصولات چوبی با کشورهای اصلی صادرکننده این محصولات با استفاده از شاخص rca مورد آزمون قرار گرفت. نتایج حاکی از عدم وجود رابطه مثبت و معنی دار در بلندمدت برای کشور ایران می باشد. همچنین برای فراورده های کاغذی نیز محاسبات مشابهی انجام شد. متوسط شاخص های hi، rca و rsca به ترتیب برابر با 1913.06 ، 0.1 و 0.015- می باشند که نشان از عدم وجود مزیت نسبی است. در رتبه بندی محصولات کاغذی نیز ایران در رتبه آخر و کشورهای آلمان، آمریکا و کانادا به ترتیب رتبه های اول تا سوم را به خود اختصاص داده اند. ایران در صادرات محصولات کاغذی ضعیف عمل کرده است و در بلندمدت با توجه به اینکه این کشور سهم بسیار کوچکی از صادرات این محصولات را در جهان در اختیار دارد از صادرات کشورهای کانادا، چین، سوئد و امریکا تأثیر می پذیرد. کلید واژه: مزیت نسبی صادراتی، چوب و فراورده های چوبی ، محصولات کاغذی ، ایران
مسعود اسفندیاری کامران عادلی
تنوع زیاد محصولات به همراه افزایش رقبا، لزوم شناخت دقیق بازار و ارتباط نزدیک با مشتری را روشن می سازد. این موضوع در خصوص فرآورده های چوبی که با طیف وسیعی از مصرف کنندگان با سلیقه ها و ترجیحات متفاوت روبرو هستند، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. لذا این بررسی قصد دارد تا ساختار تقاضا برای چوب در میان گروه های درآمدی شهرستان دورود را تحلیل و عوامل موثر بر آن را شناسایی نماید. ابتدا با استفاده از عامل محل سکونت، مناطق مختلف شهر در چهار گروه درآمدی طبقه بندی شدند. سپس پرسش نامه ها توزیع و تکمیل شدند. عوامل موثر بر انتخاب فرآورده های چوبی شناسایی و سپس اهمیت هر یک از عوامل مذکور با کمک فرآیند تحلیل سلسله مراتبی تعیین شد. رتبه بندی شاخص ها نشان داد که شاخص اقتصادی در تمام گروه های درآمدی تأثیرگذارترین شاخص است. سرانه درآمد ماهیانه 362/14هزار تومان و سرانه مصرف چوب 0/185 متر مکعب برآورد گردید. نتایج نشان داد که اختلاف مصرف چوب در میان گروه های درآمدی در سطح 5 درصد معنی دار می باشد. در چارک های اول و دوم کالاهای ضروری درصد بالایی از مجموع کالاهای چوبی را تشکیل داده است در حالی که در چارک های سوم و چهارم کالاهای لوکس دارای بالاترین فراوانی هستند. همچنین مقایسه ارزش فرآورده های چوبی در چارک های مختلف نشان داد که سرانه این ارزش در چارک اول 3440، در چارک دوم 809، در چارک سوم 405 و در چارک چهارم 454 هزار تومان است. کشش های درآمدی به دست آمده برای چارک های دوم تا چهارم مثبت و برای چارک اول منفی بود که این امر مبین این مطلب است که با افزایش درآمد در چارک های دوم تا چهارم، تقاضا برای چوب افزایش و در چارک اول کاهش می یابد.کشش درآمدی برای تمام چارک ها کم تر از واحد است. به عبارت دیگر چنان چه درآمد یک درصد تغییر نماید، تقاضای چوب کم تر از یک درصد تغییر خواهد کرد. نتایج این بررسی ضمن کمک به درک بهتر بازار مصرف خانگی چوب با توجه به ترجیحات مصرف کنندگان، تغییرات ساختار تقاضای چوب را در طول زمان پیش بینی و برنامه ریزی متناسب با آن را برای آینده ارائه می نماید.
محمد پشاآبادی ضیاالدین باده یان
جنگل ها فراهم کننده خدمات اکوسیستمی مهمی هستند که اغلب بازاری برای تعیین ارزش آن ها وجود ندارد. در میان خدمات غیربازاری ارائه شده به وسیله اکوسیستم های جنگلی، جذب و ذخیره سازی دی اکسیدکربن (ترسیب کربن) از اهمیت ویژه ای برخوردار است، چرا که اثر گلخانه ای که یکی از عوامل ایجاد آن انتشار co2 است از مسائل بحرانی محیط زیست حال حاضر دنیا به شمار می رود. در این بررسی میزان ترسیب کربن در زی توده گیاهی منطقه حفاظت شده شاهو واقع در استان کردستان برآورد و ارزشگذاری شده است. آماربرداری به روش تصادفی سیستماتیک انجام گرفت و داده های مورد نیاز از جمله قطر برابر سینه، ارتفاع کل، ارتفاع تاج، قطر تاج و غیره از مجموع سی پلات برداشت شدند. میزان کربن ذخیره شده در اندام های هوایی و زیرزمینی درختان به طور مجزا با استفاده از سه روش ایرانمنش، سوبدی و همکاران و فتوسنتز برآورد شدند. به منظور ارزشگذاری این کارکرد اکوسیستمی از روش هزینه جایگزین استفاده گردید. نتایج نشان داد که ارزش ریالی هر هکتار از این جنگل در روش ایرانمنش 23/9 میلیون ریال، در روش سوبدی 2/9 میلیون ریال و در روش فتوسنتز 5/8 میلیون ریال و کل منطقه مورد مطالعه سالانه از ارزشی بالغ بر 5 میلیارد ریال از بعد کارکرد ترسیب کربن برخوردار است. بنابراین ضروری است که با مدیریت و حفاظت مناسب این جنگل ها، گام مثبتی در جهت کاهش تراکم کربن اتمسفری برداشته شود.
سامان سعیدی کامران عادلی
هدف از این تحقیق، تعیین سن بهره¬برداری بهینه توده صنوبر، نرخ بازدهی صنوبرکاری در استان کردستان، واسطه¬های موجود در بازار چوب صنوبر استان و تعیین مقدار ارزش افزوده هر یک از حلقه¬ها در بازار چوب صنوبر استان کردستان می¬باشد. بر این اساس معادله قیمت چوب سرپای صنوبر با استفاده از مدل خود¬کاهشی به¬دست آمد. به منظور تعیین سن بهینه بهره¬برداری از داده¬های رویش، قیمت چوب سرپا، هزینه و درآمد صنوبرکاری استفاده شد. با توجه به قیمت، رویش سالیانه و نرخ سود بانکی، سن بهینه برای توده صنوبر منطقه به¬دست آمد. نتایج نشان داد که سن بهره¬برداری بهینه صنوبر در استان کردستان در سن 11 سالگی اتفاق می¬افتد و همچنین به¬ازای سود¬های مختلف بانکی سن بهره¬برداری بهینه صنوبر تغییر می¬کند. نرخ بازدهی صنوبرکاری با استفاده از پرسش¬نامه به¬دست آمد. نتایج نشان داد که نرخ بازده سرمایه¬گذاری صنوبرکاری در استان کردستان برابر با 7/15 درصد می¬باشد. درنهایت با استفاده از پرسش¬نامه، تعداد حلقه¬های موجود در بازار چوب استان و ارزش افزوده¬ای که هر حلقه تولید می¬کند به-دست آمد. نتایج نشان داد که سه حلقه، زارعین چوب، دلالان (عمده¬فروشان) و نجاران محلی در بازار چوب استان قرار دارند و ارزش افزوده به¬ترتیب برابر با 78842393، 106919000 و 31790000 ریال در سال 92 تولید می¬کنند. به طور کلی آنالیز اقتصادی چوب صنوبر نشان می¬دهد که با گسترش صنوبر کاری در کشور می¬توانیم از واردات چوب که حدود دو میلیون مترمکعب در سال است، بی¬نیاز شویم.
ندا امیری سید فضل اله عمادیان
تلقی عامیانه از ارزش جنگل فقط برای میزان تولید چوبی است که از آن بدست می آید؛این در حالی است که محصولات غیر چوبی جنگل با اینکه به دلایل متعددی حائز اهمیت فراوانی است، ولی کمتر مورد توجه و ارزشیابی واقع شده و لذا تنها سهم اندکی از فواید و خدمات درآمدزای جنگل را به خود اختصاص می دهند. با توجه به اهمیت و ارزش اقتصادی استفاده از محصولات غیرچوبی، بدون تردید در صورت برشمردن و مشخص کردن انواع آنها و سپس تدوین و اجرای روش های درست بهره برداری این محصولات توسط مردم در چارچوب توسع? پایدار، ارزش و اهمیت اقتصادی اجتماعی این منابع در جامعه برجسته تر خواهد شد.