نام پژوهشگر: سید وحید حسینی
سید وحید حسینی محمدرضا نیلفروشان
سرباره ماده ای غیر فلزی بوده که به عنوان محصول فرعی در هنگام تولید مواد فلزی بدست می آید. سرباره کنورتور (bofs)ماده تولید شده در حین پالایش فولاد خام در کنورتور می باشد. میزان تولید این ماده در حدود 20-10% از کل وزن فولاد تولیدی می باشد که با توجه به تولید مداوم این ماده و هم چنین عدم وجود کاربرد ثابت و مشخص، مشکلاتی از لحاظ زیست محیطی و انباشتگی فضا در کارخانه های تولید آهن و فولاد بوجود آورده است. تجربه استفاده از سایر محصولات سرباره ای در صنعت سیمان ما را بر آن داشت تا با بررسی خواص و ویژگی های این ماده اثر افزودن آن را بر خواص سیمان پرتلند معمولی (opc) بررسی و نتایج با دو نوع سرباره دیگر آهن و فولاد مقایسه شود. از اینرو، ابتدا با نمونه برداری دقیق و اصولی یک ترکیب مشخص از مواد اولیه بدست آمد، نمونه حاصل توسط آسیاب گلوله ای مورد خردایش قرار گرفت. به منظور شناخت ترکیب شیمیایی و مینرال های موجود در مواد اولیه، آزمون های فلورسانت اشعه ایکس (xrf) و پراش اشعه ایکس (xrd) در مورد آنها صورت گرفت که نمایان-گر حضور فازهای سیمانی فعال و مقادیری فاز پرتلندیت در ترکیب آنها بود. سپس با ساخت ترکیب هایی حاوی مقادیر مختلف سرباره که جایگزین سیمان شدند، اثر این مواد بر سه حالت مختلف مخلوط های سیمانی بررسی شد. خواص رئولوژیکی، هدایت الکتریکی و قلیاییت در حالت دوغاب، خواص گیرشی در حالت خمیر و هم چنین خواص مکانیکی نمونه های ملات با عمرهای 3، 7، 28 و 90 روزه بررسی شد. نتایج آزمایش ها نشان دادند که استفاده از سرباره کنورتور باعث کاهش سیالیت دوغاب های سیمانی و افزایش زمان گیرش خمیر می شود. به علاوه، مقادیر زیاد سرباره کنورتور در ترکیب باعث جذب آب بالایی می شود که دلیل آن حضور فاز پرتلندیت و آهک آزاد در ترکیب می باشد. با بررسی های ریزساختاری که توسط میکروسکوپ الکترونی روبشی (sem) انجام گرفت مشخص شد که استفاده از سرباره کنورتور در سیمان باعث تشکیل ساختاری غیر یکنواخت و متخلخل شامل فازهای سوزنی شکل کلسیم سیلیکات هیدراته (c-s-h) می شوند. در پی آنالیز محصولات هیدراسیون توسط پراش پرتوی ایکس مقادیری فازهای هیدراته نشده و غیر فعال هم در ترکیب یافت شد. لذا به منظور فعال ساختن فازهای موجود در ترکیب، اثر افزودن فعال ساز قلیایی کلراید کلسیم (cacl2) و هم چنین نانو سیلیس بر خواص مخلوط های سیمانی حاوی این نوع سرباره هم بررسی شد. نتایج بدست آمده از مثبت بودن اثر این مواد بر خواص خمیر و ملات خبر دادند. به خصوص در مورد نانو سیلیس، این ماده با فاز پرتلندیت و هم چنین دیگر فازهای کمتر فعال موجود در سرباره واکنش داده و باعث رشد کریستال های کلسیم سیلیکات هیدراته و تشکیل کریستال های صفحه ای شکل توبرموریت در ساختار شد، که ترکیب تشکیل شده حفرات ریز موجود در ترکیب را نیز به خوبی پرکرده و باعث افزایش استحکام مکانیکی نمونه-های حاوی سرباره و نانو سیلیس می باشد. تصاویر میکروسکوپی از این نمونه ها ریز ساختاری یکنواخت تر و متراکم تر را نشان داده است.
سید وحید حسینی محمد حسین ناصربخت
قصه های شیخ اشراق سهروردی، قصه های کوتاه خوش ساختی هستند که به قلم نابغه ای بزرگ نوشته شده اند و از گنجینه های ادب ایران زمین محسوب می شوند. این داستان ها قابلیت بررسی بر اساس نظریه های مختلف ادبی را دارند. برای یافتن ظرفیت های نمایشی این قصه ها به جز آشنایی با تفکر و اندیشه ی سهروردی و شیوه ی نگارش او، آشنایی و تسلط بر عناصری که این ظرفیت ها را تشکیل می دهند نیز ضروری است. این عناصر در مجموعه ای متشکل از ساختمایه های نمایشنامه، ساختمایه های نمایش، گونه، سبک و شیوه ی نمایشی انتخاب شده اند. همچنین بررسی این داستان ها بر اساس الگوهای روایت گری و ساختارگرایی ظرفیت های نمایشی دیگری از آنها را نشان می دهد. این امر از طریق جستجوی عناصر نمایشی در این داستان ها و تحلیل انواع شیوه های به کارگیری آنها در نمایش، تحقق یافته است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که در رساله های سهروردی مهم ترین دغدغه ی نویسنده بیان دورافتادگی انسان از موطن اصلی و حقیقی اوست. کنش و واکنش قهرمان در این رساله ها بر مبنای تقابل بین سرزمین اصلی و سرزمین دیگری است که قهرمان در آن اسیر شده است. قهرمان برای رسیدن به موطن اصلی باید به راهنمایی پیر به سفری نمادین برود. این سفر نمادی از سلوک درونی سالک است. دو شخصیت اصلی تکرار شونده در داستان های شیخ اشراق عبارت اند از «قهرمان» و «پیر». مهم ترین سازه های اصلی داستان های سهروردی عبارت است از : صحنه ی آغازین * قهرمان* شرارت * اسارت * غربت * فراموشی * راهنما * واکنش * هدف * حل مسئله و رسیدن به هدف. همچنین استفاده ی مشخص و معنادار از راوی اول شخص، بهره گیری از تکنیک های مختلف زمان در طرح روایت، استفاده ی سمبلیک از زمان و نیز تکنیک تعلیق در روایات، مجموعه عواملی است که سهروردی توانسته است داستان رمزی خود را بر اساس آن ها به صورت یک اثر ارزشمند ادبی در آورد. یافته های این پژوهش می تواند تا اندازه ای ارزش های نمایشی نهفته در داستان های شیخ اشراق را آشکار کند و زمینه ی تبدیل آنها به نمایشنامه و نمایش را مساعد سازد.
سید وحید حسینی احمد کمپانی
در این پژوهش انرژی جذبی هیدروژن در نانولوله ی رسانای (6،6) و نانولوله نیمرسانای (10،0) به صورت خالص و در حضور آلاینده های si و sio2 به وسیله بسته محاسباتی سایستا مورد مطالعه قرار گرفت. بیشترین میزان انرژی قیدی هیدروژن در نانولوله فلزی و نیمرسانا به ترتیب 0/51ev/h2 - و 0/38ev/h2 - محاسبه شد، که نسبتاً مقدار پایینی است زیرا باید در محدوده (ev/h2 (1 - 3 باشد تا در جذب هیدروژن کارآمد شود. در نانولوله ها منحنی چگالی حالت های کربن و هیدروژن هم هیچ هم پوشانی قابل ملاحظه ای را ندارند. اما با قرار دادن سیلیکون در مرکز نانولوله، هیدروژن های پیوند داده باعث افزایش انرژی قیدی به مقدار 1/40ev/h2 - و ev/h2 1/13- در نانولوله فلزی و نیمرسانا شد، که نانولوله فلزی به دلیل تغییر شعاع اندک و کاهش بیشتر مغناطش نسبت به نانولوله نیمرسانا انرژی قیدی بالاتری داشتند. منحنی چگالی حالت های جزئی بیان می کند، هم پوشانی قابل توجه اوربیتال های 3p سیلیکون و 1s هیدروژن را می باشد. با قرار دادن sio2 با توجه به اختلاف الکترو نگاتیوی بالای اکسیژن نسبت به هیدروژن به منظور جذب آن، میزان جذب در نانولوله فلزی به بالاترین مقدار ( 1/73ev/h2 - ) رسید، که بسیار مطلوب می باشد. منحنی چگالی حالت های جزئی نیز نشان می دهد که هم پوشانی بسیار بالایی در اوربیتال های 2p اکسیژن و 3p سیلیکون با 1s هیدروژن وجود دارد. این در حالی است که انرژی قیدی هیدروژن در نانولوله نیمرسانا با وجود جذب اتم های هیدروژن توسط اتم های اکسیژن، به مقدار کمتری ( 0/67ev/h2 - ) محاسبه شد. زیرا در مولکول sio2 به این دلیل که زاویه پیوندی اتم های اکسیژن با سیلیکون بعد از جذب هیدروژن به میزان 67 درجه می رسد که در واقع باید این مولکول خطی می بود تا در حالت تعادل قرار گیرد. هم چنین تغییر قطر نانولوله نیمرسانا در حدود 0/24? محاسبه گردید، در حالی که در نانولوله فلزی به میزان نامحسوسی ( 0/05?) می باشد.