نام پژوهشگر: فرشته موتابی
سوگند قاسم زاده مهرانگیز پیوسته گر
هدفِ این پژوهش بررسی اثربخشی مداخله شناختی رفتاری بر کیفیت زندگی و راهبردهای شناختی هیجانی زنان شاغل در دانشگاه الزهرا (س) بود. این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی همراه با گمارش تصادفی آزمودنی ها، در گروه آزمایشی و لیست انتظار، به همراه پیش آزمون، پس آزمون و مطالعه پیگیری است. جامعه آماری این پژوهش، زنان شاغل در دانشگاه الزهرا (س) که شامل 517 نفر بوده است. از میان داوطلبین شرکت در پژوهش 58 زن به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و لیست انتظار قرار گرفتند. مداخله این پژوهش شامل 12 جلسه سه ساعته آموزش شناختی رفتاری که به شکل گروهی برای هر دو گروه استفاده شد. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، نسخه ایرانی مقیاس کوتاه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت، پرسشنامه پاسخ های مقابله ای، پرسشنامه 21 سوالی افسردگی، اضطراب و استرس و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجانات بوده است. یافته های بدست آمده با استفاده از آزمون های t مستقل، تحلیل کوواریانس و اندازه گیری های مکرر با نرم افزار spss16 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج این پژوهش نشان داد که این مداخله موجب بهبود کیفیت زندگی، افزایش استفاده از پاسخ های مقابله ای مسأله مدار، راهبردهای شناختیِ متمرکز بر برنامه ریزی، بازنگری و ارزیابی مجدد به صورت مثبت در تنظیم هیجانات شده است. هم چنین یافته های بدست آمده کاهش شدت علائم افسردگی، اضطراب و استرس، کاهش استفاده از پاسخ های مقابله ای هیجان مدار و راهبردهای خود را مقصر دانستن، نشخوار فکری، فاجعه آمیز تلقّی کردن در تنظیم شناختی هیجانات نشان داد. تغییرات بدست آمده در پیگیری سه ماهه نیز ماندگار بوده است.
حمیدرضا ساسان فر فرشته موتابی
مطالعه ی حاضر به مقایسه ی اثربخشی ترکیب شناخت درمانی گروهی و رژیم درمانی با رژیم درمانی به تنهایی در افزایش خودکارامدی وکاهش وزن زنان مبتلا به چاقی پرداخته است. ابتدا با توجه به روش نمونه گیری هدفمند و با بررسی و ارزیابی های اولیه از پرونده ی مراجعه کنندگان به کلینیک چاقی مرکز تحقیقات جراحی های کم تهاجمی یک فهرست از 168 نفر از آنها تهیه و سپس از میان آنها با افراد مقیم در شهرستان تهران تماس گرفته شد. از این تعداد 52 نفر جهت ملاقات حضوری و ارزیابی های نهایی مراجعه نمودند و در نهایت تعداد 18 نفر ملاک های ورود به مطالعه را داشتند. از میان این 18 نفر، 16 نفر به صورت تصادفی انتخاب و در ادامه به روش تصادفی، 8 نفر از آنها در دو گروه ترکیب شناخت درمانی گروهی با رژیم درمانی (گروه درمان ترکیبی) و گروه رژیم درمانی گمارش شدند. پس از اعمال وزن کشی اولیه و ارایه پرسش نامه خودکارامدی به هر دو گروه و ثبت نمرات آنها، به گروه درمان ترکیبی (شناخت درمانی گروهی و رژیم درمانی) در طی 20 جلسه ی 2 ساعته مداخله شناخت درمانی گروهی و 8 جلسه مداخله رژیمی ارایه شد. گروه درمان رژیمی نیز به طور هم زمان و موازی فقط مداخله رژیمی دریافت می نمود. نتایج به دست آمده به طور میانگین از یک کاهش وزن 9/9 درصدی آزمودنی ها در گروه درمان ترکیبی و معنادار بودن آن در سطح 0/05 گزارش می کند. کاهش وزن 3/41 درصدی آزمودنی ها در گروه رژیم درمانی و در سطح 0/05 درصد کاهش وزن معناداری را نشان نداد. نتایج حاصل از نمره خودکارامدی آزمودنی ها در گروه درمان ترکیبی، بیانگر افزایش 24/45 درصدی در مجموع نمرات خودکارامدی می باشد. این افزایش در سطح 0/05 درصد معنادار بود. در گروه رژیم درمانی نیز 8/06 درصد افزایش در نمرات خودکارامدی مشاهده شد که در سطح 0/05 درصد افزایش معناداری را نشان نداد. مقایسه داده های مذکور نشان می دهد که ترکیب گروه درمانی شناختی با رژیم درمانی در مقایسه با رژیم درمانی منجر به کاهش وزن بیشتر و افزایش بیشتر خودکارامدی در زنان مبتلا به چاقی می شود. در عین حال میان خودکارامدی زنان مبتلا به چاقی در ابتدای درمان با میزان وزن آزمودنی ها در انتهای درمان و همینطور نرخ ترک درمان آنها، ارتباط معناداری در هر دو گروه یافت نشد.
شهرزاد ایزدپناه فرشته موتابی
چکیده ندارد.
منصوره السادات صادقی محمدعلی مظاهری
چکیده ندارد.
فاطمه نیک پرور فرشته موتابی
چکیده ندارد.
الناز بهاورنیا محسن دهقانی
چکیده ندارد.