نام پژوهشگر: مهدی غلامعلی فرد

ارزیابی الگو های مکانی پوشش اراضی در منطقه مرکزی اصفهان با استفاده از متریک های سیمای سرزمین
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده منابع طبیعی 1391
  ندا بی همتای طوسی   سیما فاخران

توسعه شهرنشینی بر الگو های سیمای سرزمین و فرآیند های آن در مقیاس محلی، منطقه ای و جهانی اثر داشته است. کمی کردن خصوصیات مکانی ـ زمانی الگو های شهرنشینی برای درک اثرات اکولوژیک آن بسیار مهم است و می تواند اطلاعات اساسی جهت تصمیم گیری های مناسب را فراهم آورد. درک پویایی رشد شهری برای پیش بینی تغییرات پوشش اراضی و حمایت از برنامه ریزی و مدیریت توسعه شهری ضروری است. برای آمایش و ارزیابی سیاست های شهری می توان از مدل سازی فضایی رشد شهری استفاده کرد. هدف از این مطالعه کمی کردن تغییرات الگو های سیمای سرزمین بخش مرکزی اصفهان با استفاده از آنالیز موزاییک، بافر وآنالیز گرادیان به همراه متریک های سیمای سرز مین در بازه زمانی 1369 تا 1389 می باشد. همچنین در این مطالعه از مدل رشد شهری sleuth برای مدل سازی و پیش بینی الگو های رشد شهری اصفهان تا سال 1429 استفاده شده است. به منظور بررسی تغییرات الگو های مکانی، نقشه های پوشش/کاربری اراضی در پنج کلاس کشاورزی، انسان ساخت، بایر، بدون کاربری و آب های سطحی با استفاده از روش طبقه بندی نظارت شده از تصاویر ماهواره ای لندست تهیه شد. در آنالیز موزاییک کل منطقه مورد مطالعه در سطح کلاس و سیمای سرزمین به صورت کمی درآمد. برای انجام آنالیز گرادیان چهار ترانسکت در جهت های شمال ـ جنوب، غرب ـ شرق، شمال شرقی ـ جنوب غربی و شمال غربی ـ جنوب شرقی با عبور از مرکز شهر اصفهان هدایت شد. نام sleuth ترکیبی از نام لایه های شیب کاربری سرزمین، نواحی استثنا، نواحی شهری، شبکه های حمل و نقل و نقشه سایه روشن پستی و بلندی ها است که مدل برای شبیه سازی رشد شهری به آنها نیاز دارد. سپس مدل sleuth با استفاده از داده های تاریخی حاصل از سری زمانی تصاویر ماهواره ای کالیبره شد. دو سناریو رشد تاریخی و رشد فشرده برای شبیه سازی و پیش بینی رشد شهری تا سال 1429 در نظر گرفته شد. نتایج حاصل از آنالیز متریک های سیمای سرزمین نشان می دهد که در بازه زمانی 1389ـ 1369 درصد اراضی انسان ساخت به شدت افزایش داشته (23/3 درصد) و در مقابل درصد اراضی بدون کاربری (52/11 درصد) کاهش یافته است. درصد اراضی کشاورزی و بایر نیز تغییرات زیادی کرده است. علاوه بر تغییرات درصد پوشش کاربری اراضی، شکل و اندازه کاربری ها به شدت دستخوش تغییرات شده است. به طور کلی در سطح سیمای سرزمین اندازه لکه ها کوچکتر و شکل آن ها نامنظم تر و ساختار سیمای سرزمین ریز دانه تر و قطعه قطعه شده است. نتایج آنالیز گرادیان در چهار جهت نشان می دهد که شهر اصفهان به سمت شرق و شمال گسترده شده است. با گسترش کلاس انسان ساخت از درصد اراضی کشاورزی کاسته شده و به درصد اراضی بایر افزوده شده است. نمایه تنوع شانون در مدت باز ه زمانی 20 ساله افزایش یافته است که این قطعه شدگی و ناهمگنی بیشتر در سیمای سرزمین را نشان می دهد. نتایج حاصل از پیش بینی رشد شهری نشان می هد که شهر اصفهان تحت قانون رشد از حاشیه ها شهر و رشد تحت تاثیر جاده بیشتر گسترش پیدا خواهد کرد و مدل سازی در توصیف الگو های فضایی رشد شهری موثر است و می تواند اطلاعات لازم را در جهت برنامه ریزی مکانی شهری برای مدیران و سیاست گذاران ارائه دهد.

ارزیابی اثرات محیط زیستی و آنالیز پارامترهای فیزیکی و شیمیایی محل دفن پسماند شهری لاهیجان و سیاهکل
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی 1391
  مهرانگیز صدیق باز کیا گوراب   اکبر نجفی

چکیده: در این مطالعه به ارزشیابی جایگاه دفن پسماند جامد شهری شهرستانهای لاهیجان و سیاهکل از نظر مطابقت با ضوابط سازمان حفاظت محیط زیست کشور و ارزیابی اثرات محیط زیستی گزینه دفن روباز که در حال حاضر در این جایگاه انجام می شود و سایر گزینه های دفع (کمپوست ،بازیافت،زباله سوز،دفن بهداشتی) به صورت پیشنهادی با استفاده از روش ماتریس لئوپولد و ماتریس ارزیابی سریع اثرات( (riam پرداخته شد.ضمنا" مهمترین پارامترها و آلاینده های جایگاه دفن مورد مطالعه نیز در شیرابه ،آب و خاک مورد سنجش قرار گرفته و نتایج حاصله در ارزیابی اثرات محیط زیستی (گزینه دفن روباز) مورد استفاده قرار گرفت. . نتایج حاصل از بررسی نشان داد که جایگاه دفن مذکور در خصوص فاصله از مناطق مسکونی و رودخانه با ضوابط سازمان محیط زیست کشور مغایرت داشته و در سایر موارد منطبق با ضوابط این سازمان می باشد. نتایج حاصل از ارزیابی با روش ماتریس لئوپولد و ماتریس riam نشان داد که با لحاظ اقدامات اصلاحی بهترین گزینه دفن پیشنهادی برای جایگاه دفن مذکور گزینه دفن بهداشتی می باشد.همچنین مقایسه آماری نتایج دو ماتریس نشان داد که در مرحله ساختمانی بین نتایج دو ماتریس اختلافی وجود نداشته ولی در مرحله بهره برداری اختلاف معنا دار وجود دارد. و مقایسه نتایج گزینه دفن روباز با سایر گزینه های دفع در مرحله بهره برداری بیانگر آن است که در روش ماتریس لئوپولد اختلاف معناداری بین نتایج وجود ندارد ولی در روش ماتریس riam اختلاف معنادار وجود دارد.ضمنا با مقایسه میزان فلزات سنگین بامقادیر حد مجاز آنها بر اساس استانداردهای سازمان حفاظت محیط زیست ایران در شیرابه ، آب و خاک جایگاه دفن مورد مطالعه مشخص شد که میزان فلزات سنگین آهن و کادمیوم در شیرابه بیشتر از حد مجاز و سایر فلزات سنگین در شیرابه ، آب و خاک در حد مجاز بوده اند.

پایش ماهواره ای مولفه های فعال نوری دریای خزر به روش مدل سازی معکوس معادله انتقال تابشی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده منابع طبیعی 1392
  مهدی غلامعلی فرد   علی اکبر آبکار

بارورترین اکوسیستم های دریایی معمولاً در محیط های ساحلی یافت می شوند و محیط های ساحلی از تنوع زیستی بیشتری نسبت به مناطق باز اقیانوسی برخوردار می باشند. روشهای سنتی پایش کیفیت آب ساحلی شامل ارزیابی شاخصهای زیستی یا اندازه گیری های مستقیم کیفیت آب می باشند که بر مبنای جمع آوری داده ها در محل می باشند و از این رو اغلب از نظر مکانی یا زمانی محدود می باشند. تصاویر سنجش از دور به صورت فزاینده ای به عنوان منبع غنی از اطلاعات مکانی و ارایه پوشش دقیقتر نسبت به روش های دیگر در پایش کیفیت آب استفاده میشوند. پایش ماهواره ای کیفیت آب ساحلی متأثر از 3 نوع مولفه فعال نوری (کلروفیل a، جامدات معلق و مواد آلی محلول رنگی (cdom)) می باشد. از سویی، تغیرپذیری زیاد زمانی و مکانی خصوصیات آبهای ساحلی، به کارگیری یک الگوریتم تکی و جهانی با کارآیی یکسان در همه نواحی ساحلی را غیر ممکن می سازد. تحقیق حاضر، با هدف پایش ماهواره ای کیفیت آب ساحلی با اندازه گیری همزمان 3 نوع مولفه فعال نوری در سواحل استان مازندران انجام شد. نمونه برداری مولفه های فعال نوری به صورت همزمان با گذر ماهواره modis aqua به مدت 37 روز در سالهای 90 و 91 انجام شد. نتایج نمونه برداری میدانی نشان می دهد که در ایستگاه هایی که کلروفیل a مقادیر بالایی دارد، کدورت نیز افزایش یافته است. ضریب جذب مواد آلی محلول رنگی acdom(375) در نزدیکی ساحل بیشتر از دور از ساحل است. همچنین cdom در منطقه مورد مطالعه منشأ ترکیبی دارد و فقط توسط رودخانه ها به آبهای ساحلی حمل نمی شود یعنی بخشی از طریق رودخانه ها وارد می شود و بخشی به صورت محلی از محصول تجزیه فیتوپلانکتون تولید می شود یا از رسوبات بستر تراوش می شود. نتایج مدلسازی انتقال تشعشع نشان می دهد که توزیع عمودی فیتوپلانکتون بر طیف انعکاس سنجش از دور تأثیر دارد لیکن، تفاوت بین انعکاس محاسبه شده برای ستون آب یکنواخت و انعکاس محاسبه شده برای پروفیل عمودی، کم است و شاید سنجنده سنجش از دور نتواند این تفاوت را تشخیص دهد. در تحقیق حاضر، پس از تشکیل کتابخانه طیفی بر اساس غلظت های معین مولفه های فعال نوری و iops با استفاده از مدلسازی عددی hydrolight، الگوریتمی تحت عنوان sigmatch برای بازیابی همزمان پارامترهای کیفیت آب کلروفیل a، spm و cdom از تصاویر ماهواره ای modis در محیط های r و python توسعه داده شد. مبنای الگوریتم sigmatch، جایگزینی تکنیک نسبت باندی تکی با برازش کامل طیف و کمینه سازی (بهینه سازی) اختلاف بین طیف انعکاس مشاهده شده از modis و طیف انعکاس محاسبه شده از معادله انتقال تشعشع (hydrolight) می باشد. نتایج مقایسه الگوریتم تحلیلی با الگوریتم های تجربی نشان داد که الگوریتم تحلیلی sigmatch، الگوریتم بهینه پایش ماهواره ای کیفیت آب دریای خزر می باشد. الگوریتم تحلیلی sigmatch، قابلیت بازیابی مولفه های فعال نوری به صورت همزمان با صحت بالاتری را دارد، محدودیت الگوریتم های تجربی در زمان و مکان داده های ورودی را ندارد و مبنای تئوری آن بر اساس معادله انتقال تشعشع، الگوریتم sigmatch را به عنوان رویکرد قوی علمی در مقایسه با الگوریتم های تجربی برای پایش ماهواره ای آبهای case ii پیشنهاد می نماید.

مدل سازی آلودگی غیرنقطه ای با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (gis) برای ارائه بهترین شیوه های مدیریت(bmp) در حوضه آبخیز گرگانرود
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده محیط زیست 1391
  زهرا پسندیده فرد   سید حامد میرکریمی

در میان عناصر بی شمار سازنده طبیعت، آب نقش بسیار مهمی را، به سبب اختصاصات فیزیکی و شیمیایی خود ایفا می کند. با گسترش روزافزون جمعیت، از یک طرف نیاز به آب شیرین روز به روز افزایش و از طرفی ورود آلاینده ها به این اکوسیستم ، سرعت یافته است. مهمترین آلاینده هایی که باعث ایجاد آلودگی آب می شوند، نیتروژن و فسفر موجود در رواناب کشاورزی هستند که به آلودگی غیرنقطه ای (nps)، موسوم هستند. برای رفع این مشکل، شیوه های مدیریتی به کار می روند که به bmp ها یا بهترین شیوه های مدیریت معروفند. به وسیله این شیوه ها، آلودگی غیرنقطه ای حاصل از کشاورزی (آلودگی با منبع گسترده) کاهش و در مواردی حذف می شود. یکی از روش های متداول کنترل آلودگی غیرنقطه ای مدل سازی آن است. به وسیله مدل سازی می توان راندمان بسیاری از این شیوه ها را قبل از به کارگیری، آزمایش کرد. در این مطالعه، ابتدا آنالیز آماری پارامترهای کیفی آب و محاسبه نیاز آبی گیاهان انجام شد که نتایج اثر فعالیت کشاورزی را در فصول مختلف نشان داد. سپس، تغییرات کاربری اراضی در سال های 1984 تا 2010 بررسی شد که نشان دهنده افزایش اراضی کشاورزی، توسعه شهری و جاده ها بود. با انجام مدل l-thia برای هر دو کاربری میزان آلودگی و حجم رواناب محاسبه شد که رشد چشمگیری را نشان می داد. سپس، اثر چهار بافر اطراف رودخانه با عرض های متفاوت بر روی آلودگی غیرنقطه ای آزمایش شد. نتایج بیانگر اثر بسیار زیاد بافرها بود. با محاسبه آلودگی هر یک از زیرحوضه ها، زیرحوضه هفت به عنوان یک منطقه بحرانی شناخته شد. در انتها با استفاده از ارزیابی چند معیاره (mce) به منظور مکان یابی اراضی کشاورزی، تغییر کاربری به عنوان یک bmp مدنظر قرار گرفت و نقشه بهینه کاربری ایجاد شد. پس از تهیه نقشه کاربری جدید مدل l-thia مجددا انجام شد و نتیجه مدل با کاربری کنونی مقایسه شد تا اثر این bmp بررسی شود. نتیجه حاکی از کاهش قابل توجهی در میزان حجم رواناب و آلودگی آب بود. حجم رواناب از 367/5 به 308/6 مترمکعب در هکتار و میزان نیتروژن موجود در رواناب از 3/26 به 1/58 میلی گرم در لیتر و اکسیژن خواهی زیستی یاbod آب نیز از 3/61 به 2/13 میلی گرم در لیتر رسید. سایر آلاینده ها نیز کاهش شدیدی را نشان دادند. به این ترتیب، تغییر کاربری به عنوان یک bmp موثر، جهت کاهش آلودگی غیرنقطه ای تایید شد.

تحلیل و پیش بینی فرآیند تغییر پوشش و الگوی سیمای سرزمین استان لرستان در محیط lcm
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ملایر - دانشکده محیط زیست 1393
  محسن جاپلقی   مهدی غلامعلی فرد

استان لرستان یکی از رویشگاه های عمدة جنگل های زاگرس است که در دهه های اخیر بر اثر فعالیت های انسانی دستخوش تغییرات مخربی گردیده که این تغییرات سیمای این استان را تغییر داده اند؛ در بررسی این تغییرات از نقشه های پوشش سرزمین حاصل از طبقه بندی تصاویر ماهواره ای لندست مربوط به سنجنده های tm، etm+ و oli متعلق به سال های 1989، 2000 و 2013 به عنوان ورودی مدل ساز تغییر سرزمین (lcm) برای تحلیل و نیز پیش بینی تغییرات پوشش سرزمین در سال های 2020، 2030، 2040 و 2050 استفاده شد و از نتایج به دست آمده در بررسی تغییرات الگو و فرآیندهای تغییر سیمای سرزمین استفاده گردید. 5 سنجة الگوی سیمای سرزمین شامل آنتروپی نرمال شده، تراکم حاشیه، مساحت لکه، فشردگی لکه و غنای نسبی در کمی سازی الگوی سیمای سرزمین استفاده شد و وقوع 10 فرآیند تغییر شامل حذف، تجمع، دوتکه شدن، ایجاد، کاهش اندازه، سوراخ شدگی، تغییر جهت، تغییر شکل، گستردگی و تکه تکه شدن لکه ها مورد بررسی قرار گرفت. طبق نتایج به دست آمده از سال 1989 تا 2013 حدود 7/5166 کیلومتر مربع از جنگل های زاگرس لرستان با نرخ جنگل زدایی 68/1 درصد در سال نابود شده و وسعت مناطق مسکونی به میزان 71/47 کیلومتر مربع افزایش یافته است. بر اساس سناریوی تاریخی و ادامۀ همین روند از سال 2013 تا 2050 حدود 66/4304 کیلومتر مربع از جنگل ها با نرخ 52/1 درصد در سال نابود خواهد شد و وسعت مناطق مسکونی به میزان 1/244 کیلومتر مربع افزایش خواهد یافت. نتایج بررسی سیمای سرزمین لرستان طی سال های 1989 تا 2050 نشان داد که آنتروپی نرمال سازی شده بین 001895/0 تا 45326/0، غنای نسبی بین 12/11 تا 89/22 درصد، تراکم حاشیه بین 002/0 تا 44/0 متر بر هکتار، مساحت لکه ها بین 04/92 تا 7/193171 هکتار و فشردگی لکه بین 006/0 تا 568/0 لکه در 100 هکتار می باشد. همچنین از 10 فرآیند تغییر سیمای سرزمین مورد بررسی 6 فرآیند تغییر جهت، توسعه، حذف، تجمع، ایجاد و دوتکه شدن در لرستان رخ داده است. نتایج حاصل از تحقیق حاضر می تواند در سیاست گذاری های دولت در زمینۀ منابع طبیعی و محیط زیست و نیز اتخاذ تمهیدات مدیریتی همچون ایجاد قرق در مناطق تخریب یافته و در معرض تخریب مورد استفاده قرار گیرد.

پایش و مدل سازی تغییر پوشش جنگل استان مازندران و استلزام آن در شناسایی مناطق بهینه پروژه های redd
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی 1394
  کوشا پارسامهر   مهدی غلامعلی فرد

کاهش انتشارات ناشی از جنگل زدایی و تخریب جنگل (redd)، راهکاری برای تعدیل تغییرات اقلیمی است که به منظور کاهش شدت جنگل زدایی و انتشار گازهای گلخانه ای به کار گرفته می شود. در واقع پروژه های redd با هدف افزایش ترسیب کربن در مناطق مواجهه با تغییرات شدید کاربری اراضی و فعالیت های جنگل زدایی مطرح شده اند. علاوه بر این پروژه های redd بر ابعاد اقتصادی - اجتماعی و حفاظت از تنوع زیستی منطقه تأثیر گذار هستند و به دنبال بهبود عملکرد آنها می باشند.در چند دهه ی اخیر تغییرات شدید کاربری اراضی در استان مازندران باعث کاهش میزان چشمگیری از جنگل های هیرکانی شده است. با توجه به بحران کاهش جنگل ها در استان مازندران و نتایج موفقیت آمیز به دست آمده از اجرای پروژه های redd، انتظار می رود که این پروژه ها بتوانند به عنوان ابزاری مدیریتی به منظور جلوگیری از تخریب جنگل در جنگل های هیرکانی مدنظر قرار گیرند.

مکان یابی پایگاه های پشتیبانی مدیریت بحران منطقه یک شهرداری تهران به روش میانگین وزنی مرتب در محیط gis
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی 1393
  قاسم علی حسینی   مهدی غلامعلی فرد

هدف از پژوهش حاضر تعیین مکان های مستعد جهت احداث پایگاه های پشتیبانی مدیریت بحران در منطقه یک شهرداری تهران می باشد. در تحقیقات انجام شده تعداد معیارهای در نظر گرفته شده و نوع معیارها با هم متفاوت بوده، اما در قانون تصمیم پژوهش حاضر علاوه بر معیارهای در نظر گرفته شده در سایر پژوهش ها به صورت یکجا، معیارهایی نظیر شدت لرزه خیزی و پتانسیل تخریب در راستای تأمین ایمنی کامل و کارایی حداکثری پایگاه های پشتیبانی مدیریت بحران در نظر گرفته شده است. همچنین در تحقیق حاضر، 26 معیار جهت مکان یابی مناطق مناسب جهت احداث پایگاه های پشتیبانی مدیریت بحران مورد بررسی قرار گرفت که نسبت به سایر پژوهش ها عوامل بیشتری در نظر گرفته شد که می تواند نتایج دقیق تری را ارائه دهد. به همین منظور ابتدا معیارها در قالب 5 گروه گروه بندی گردید. سپس از رویه ترکیب خطی وزنی مدل سازی ارزیابی چند معیاره با حذف محدودیت ها، استانداردسازی معیارهای قانون تصمیم با توابع عضویت فازی در مقیاس بایت، وزن دهی معیارها با فرایند سلسله مراتبی تحلیلی و پهنه بندی با شایستگی ناحیه ای سرزمین در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی استفاده شد.

مدل سازی توسعه فیزیکی شهر گرگان با استفاده از داده های سنجش از دور و رگرسیون لجستیک
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی 1387
  حمیدرضا کامیاب   محسن حسینی

گسترش شهرها و رشد جمعیت، باعث افزایش روند تغییرات غیر اصولی کاربری زمین در مناطق جنگلی، شهری و کشاورزی شده است. یکی از روش های مورد استفاده برنامه ریزان در جهت کنترل روند تغییرات کاربری، مدل سازی است. اصل مهم در مدل سازی کاربری زمین توجه به پویایی زمانی، پویایی مکانی، تاثیر فعالیت های انسانی در تغییرات کاربری زمین و پویایی مقیاس می باشد. دو نوع اصلی از مدل های تغییر کاربری زمین وجود دارد که شامل مدل های نوع رگرسیونی (مدل های برآورد تجربی) و مدل های شبیه سازی بر پایه قوانین انتقال می باشد. در این مطالعه دو نوع مدل رگرسیونی شامل رگرسیون لجستیک و تبدیل کاربری/پوشش زمین (از مدل های شبکه عصبی مصنوعی) برای شهر گرگان با داده های اجتماعی- اقتصادی، بیوفیزیکی و کاربری زمین به اجرا درآمد. استفاده از متغیرهای متعدد و بهره گیری از رویکرد اطلاعات- محور در انجام مدل سازی از قابلیت های این دو نوع مدل نسبت به مدل های شبکه خودکار است. برای مدل سازی، دو مرحله اصلاح جهت انجام بهینه مدل ها صورت گرفت. مرحله اول، مدل سازی چند- بزرگ نمایی بر روی بخشی از داده های مورد استفاده (داده های مدل sleuth) است که منجر به انتخاب بزرگ نمایی 30 متری برای استفاده در مراحل بعد گردید. جهت انتخاب مناسب ترین بزرگ نمایی و حساسیت سنجی مدل ها به حذف متغیرهای مستقل از منحنی (roc)relative operating characteristic استفاده شد. مرحله دوم شامل حذف داده های با همبستگی بالا بود که منجر به حذف 3 متغیر مستقل از جمع 13 متغیر مستقل مورد استفاده گردید. استفاده از داده های مدل sleuth شبکه خودکار برای انتخاب بزرگ-نمایی بهینه، امکان مقایسه نتایج استفاده از این داده ها در مدل رگرسیون لجستیک را با نتایج مدل شبکه خودکار فراهم آورده است. این مقایسه نشان داد که مدل sleuth در مقایسه با مدل رگرسیون لجستیک، رشد ثابت شهری را در دوره زمانی کمتری برآورد می کند. ضمن آن که هر دو مدل در نشان دادن کم اثرترین متغیر موثر بر توسعه شهری مشابه بودند و شیب را دارای این ویژگی بیان داشتند. استفاده از داده های اصلاح شده در دو مرحله قبل برای انجام مدل سازی با رگرسیون لجستیک و تبدیل کاربری/پوشش زمین منجر به استخراج نقشه های شهری مختلف گردید که مقایسه نتایج آن ها از لحاظ معیارهای سیمای سرزمین نشان داد که مدل رگرسیونی به واقعیت نزدیکی بیشتری دارد. ضمن آن که نتایج حساسیت سنجی مدل به حذف متغیرهای مستقل نیز نشان داد که در هر دو مدل، کاربری های زمین های تحت کاشت و مرتعی دارای بیشترین قابلیت در توسعه شهر گرگان در دوره زمانی 2001-1987 بوده اند. ضمن آن که هر دو مدل مناطق جنگلی، زمین های بایر و شیب را دارای کم ترین اثر بر توسعه نشان دادند. در نهایت مقایسه دو مدل مورد استفاده در مطالعه نشان داد که مدل رگرسیون لجستیک لکه های شهری آینده را متمرکز تر، فشرده تر و بزرگ تر از مدل تبدیل کاربری/پوشش نشان می دهد.